.
#زمزمه
#نوحه
زبانحال #حضرت_رقیه با بابا
کنج خرابه کربلا شد
سه ساله حاجتش روا شد
مهمان دامن رقیه
سرِ به روی نیزه ها شد
خوش آمدی مسافر من
به شام تار آخر من
سر بریده حنجر من
بابای خوب من حسین جان
ضعیفم و توان ندارم
گرسنه ام که جان ندارم
مرغک بی بال پرم که
نه جا و آشیان ندارم
طعنه و ناسزا شنیدم
شبیه مادرت خمیدم
نگویمت چه ها کشیدم
بابای خوب من حسین جان
«جواب امام حسین علیه السلام»
دختر نازنین بابا
سه ساله ی شبیه زهرا
به حال تو خون گریه کرده
به روی نیزه چشم سقا
ناله مکن از این جدایی
امشب به دیدنم بیایی
بگو برایم لای لایی
یا ابتا حسین مظلوم
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
#حسین_کریمی_نیا ✍
📚 نیم از عالم خاک
https://eitaa.com/emame3vom/49992
👇
.
#واحد
پیاده روی #اربعین
جواب:
مشایه / با مدد از امام حسن
مشایه/ به عشق شاه بی کفن
مشایه/ تا کربلا قدم بزن
مشایه
بند اول:
شکر خدا توی دلت داری محبت الحسین
مریضتو شفا میده یه ذره تربت الحسین
فقط به نیت فرج برو زیارت الحسین
که مستجابه هر دعا به زیر قبت الحسین
مشایه/ نیابت از امام رضا
مشایه / از نجف شیر خدا
مشایه / برو به سمت کربلا
مشایه
بند دوم:
زهرا دعا کرده برا مسافرین کربلا
نگاه ویژه خداس به زائرین کربلا
دریایی از حلاوته تو اربعین کربلا
خودترو زودتر برسون به سرزمین کربلا
مشایه/ روی پر فرشته ها
مشایه/ مثل تموم انبیا
مشایه/ میشی تو زائر خدا
مشایه
بند سوم:
زیارت امام حسین واجبه بر هر مرد وزن
روز قیامت همگی غبطه به زائر میخورن
نزدیک اربعین شده ، ای گریه کن ، ای سینه زن
به شوق دیدار حسین ، تو قید دنیا رو بزن
مشایه/ به اذن شاه علقمه
مشایه/ با یک دعای فاطمه
مشایه / کرب و بلات فراهمه
بند چهارم:
اگر دلت شور میزنه برای روز اربعین
برات کربلا بگیر از سفره ی ام البنین
سجده بکن به تربتو خودت رو تو حرم ببین
بگو سلام الله علیک یابن امیرالمومنین
مشایه / به زیر سایه ی علم
مشایه / به شوق دیدن حرم
مشایه/ بازم بخون قدم قدم
مشایه
قدم قدم /با یه علم/ ان شاء الله اربعین میام سمت حرم ......
*_ مشایه:: پیاده روی
#مرتضی_کربلایی
👇
مداحی آنلاین - راوی نوشته است غروبی غریب بود - مطیعی.mp3
7.49M
🔳 #روضه سوزناک #صفر
🎤 #میثم_مطیعی
راوی نوشته است غروبی غریب بود
سرها به نیزه رفت...طلوعی عجیب بود
راوی نوشته است که آتش زبانه زد
در خیمه گاه گشت و فقط تازیانه زد
زنها و بچه ها که گناهی نداشتند...
جز بوته های خار پناهی نداشتند
هر کس دوید از طرفی بین خار و خس
خاکستری ز خیمه به جا مانده بود و بس
پیچیده بود در دل آن دشت آهشان
آتش شبیه شمر شد و بست راهشان
آتش شبیه دست،سوی گوشواره رفت
آنگاه سمت غارت یک گاهواره رفت...
راوی نوشته است که در شعله های تب
میسوختی و نام پدر داشتی به لب
افتاد تا بر آن تن گلگون نگاه تو
میگشت قتلگاه پدر قتلگاه تو
زینب اگر نبود زمین بی امام بود
یکباره کار عالم و آدم تمام بود
زنده بمان که هستی عالم به هست توست
ای دست بسته! حکم رهایی به دست توست
وقت است تا شروع شود کربلای تو
آتش زند به کاخ ستم خطبه های تو
راوی نوشته است که آن جسم چاک چاک
در آفتاب ماند دو روزی به روی خاک
ای کربلا ببین که میاید به سوی تو؟
صاحب عزا کنون شده مهمان کوی تو
تو سجده گاه عشقی و سجاد میرسد
گویا پی تفحص اجساد میرسد
شاعر: دکتر محمد مهدی سیار
#ماه_صفر
مداحی_آنلاین_خانمای_حرم_بچم_نمیره_میرداماد.mp3
6.59M
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
|⇦• #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸
◼
خانمایِ حرم بچه م نمیره
داره از تشنگی آتیش میگیره
کسی اینجا یه ذره آب نداره ؟
روی دستم داره از هوش میره
* بالام لای لای .. گُلوم لای لای .. علی م لای لای .. من هیچی نمیخونم روضه هیچی متن روضه نمیخونم دیگه اهل روضه بودی و هستی و حق روضه رو هم ادا کردی فقط زبان حال مادر میخونم*
میترسم از غم فردات مادر
بمیرم خشکِ دست و پات مادر
ندارم مرهمی تو خیمه حالا
براِ زخم روی لب هات مادر
*قرار شد با رباب آروم بریم جلو*
ما گریه کردیمُ دشمن چه شاده
چه کاری تشنگی دستِ تو داده
بمیره مادرت دارم میبینم
ترک رویِ لبات خیلی زیاده
چرا این غصه ها آخر نمیشه
روزایِ بی کسی مون سر نمیشه
بیا زینب ببین هر کاری کردم
چرا حال علی بهتر نمیشه
*شب هفتمِ به خدا دلم نمیاد بچه رو بغل کنم .. آروم تو بغل فقط میخوام تصور کنی ..
شروع کرد با بچه حرف زدن قبل از اینکه بخواد بدش به عمه گفت:*
داری میری تو میدون زود برگرد
میشه مادر پریشون زود برگرد
به دلِ من بد افتاده عزیزم
برو اما علی جون زود برگرد
میشد ای کاش موتُ می پوشوندم
زیر خورشید روتُ می پوشوندم
یه جوری کاش میشد قبل رفتن
سفیدی گلوتُ میپوشوندم
*تا بچه رو روی دست گرفت ... نانجیب تیر رو رها کرد ..*
شنیدم آه مادر تیر خوردی
یه جرعه خون به جایِ شیر خوردی
گلویی رو که من دیدم گمونم
عمیقاً ضربهی شمشیر خوردی
*آخه گلوی شش ماهه تیر نمیخواد ..*
هوا گرمه ولی دستام سرده
کمون حرمله با تو چه کرده
دعا کردم علی رو دستِ بابا
گلوت پاره نشه ، سر برنگرده
*خدایا دیگه جلوتر نرم ..*
.
#مناجات
#امام_حسین و یا ائمه دیگر
یک وقت ز خانه ات جوابم نکنی
با لفظ "برو " خانه خرابم نکنی
میترسم از آن لحظه که روز قيامت
در زمره نوکران حسابم نکنی
پیش چشم زائرانت در محشر
بیچارهٔ رو سیاه خطابم نکنی
نزدیکی درب دوزخ آقای بهشت
با بستن پلک خود عذابم نکنی
سوگند به جان مادرت ای آقا
شرمنده روی بوترابم نکنی
فردای قیامت سر حوض کوثر
با هرم نگاه خویش آبم نکنی
#ترحیم_خوانی
#ذاکر #مداح
.
مداحی آنلاین - کربلا میخوام ابلفضل - جلال زارع.mp3
5.48M
#امام_حسین
هر شب میخونم با شور و نوا
کربلا میخوام اباالفضل
🎤 #جلال_زارع
⏯ #استودیویی #اربعین
هر شب میخونم؛ با شور و نوا
کربلا میخوام؛ ابوالفضل
ذکرِ سجودِ نمازم شده
کربلا میخوام؛ ابوالفضل
جدایی هم؛ حدی داره آقام
کربلا میخوام؛ ابوالفضل
ابوالفضل، کربلاییم کن
ابوالفضل، نینواییم کن
نفس نفسم؛ ذکرِ کربلاست
کربلا میخوام؛ ابوالفضل
عشقِ من؛ فقط گنبدِ طلاست
کربلا میخوام؛ ابوالفضل
قسمتم بکن؛ تا بیام حرم
کربلا میخوام؛ ابوالفضل
جون و زندگیم؛ نذرِ روضه هات
کربلا میخوام؛ ابوالفضل
ابوالفضل، کربلاییم کن
ابوالفضل، نینواییم کن
#زنجیر_زنی
امروز در مراسم تدفین مرحوم *حاج محمد خجسته باقرزاده* (برادر همسر رهبرانقلاب) بعد نماز میت، تابوت به سمت زیر زمین حرم (محل قبور اموات) صحن آزادی برای تدفین رفت. تا رسیدم به محل ورودی، درب آرامستان حرم بسته شد و خادمی که دم در ایستاده بود میگفت دیگه کسی رو راه نمیدیم... .
دیدم یک خانمی روی ویلچر با چند نفر همراهی منتظر هستند و میگویند ما از اقوام مرحوم هستیم ، لطفا بذارید بریم پایین ولی خادم اجازه نمیداد...!
متوجه شدم آن خانمی که روی ویلچر نشسته ، همسر رهبر انقلاب است و با اینکه از احوالشان مشخص بود داغ سنگینی را تحمل میفرمایند اما در کمال وقار وآرامش بدون آنکه خود را معرفی کنند با احترام و صبر منتظر بهتر شدن شرایط صحن هستند تا شرایط رفتن به داخل مهیا شود، رفتم جلو به خادم گفتم حاج خانم خجسته (همسر رهبری)، خواهر مرحوم خجسته هستند ؛ زشته اینجا منتظر بمونه...، در رو باز کن...!
خادم گفت من از کجا باید همسر رهبری رو بشناسم ! در باز نمیشه دیگه... ! برید کنار...!
چند دقیقه منتظر ماندیم تا بالاخره یکی آمد و تازه اون در رو باز نکرد گفت باید بیاید از یه صحن دیگه برید پایین!
همانجا با حسرتی جانکاه از ته دل ارزو کردم کاش مسئولین و خانواده های مسئولین هم متوجه این اتفاق شده و کمی یاد بگیرن..!!
.
@Channel_zakerin_۲۰۲۱_۰۹_۰۶_۰۸_۳۱_۵۰_۶۷۴.mp3
6.83M
مداحی آنلاین - اگه راه تو دوره نگو نوکر صبوره - جواد مقدم.mp3
4.33M
#واحد #اربعین #امام_حسین(ع)
اگه راه تو دوره نگو نوکر صبوره
🎤 #جواد_مقدم
اگه راه تو دوره نگو نوکر تو صبوره
دل من توی سینه بی تو زنده بگوره
به غمت کردم عادت دارم آقا یه حاجت
طلب تو یه جور و طلب من زیارت
غم عشقت بیابون پرورم کرد ای دل ای دل
فراقت مرغ بی بال و پرم کرد ای دل ای دل
به ما گفتی صبوری کن صبوری ای دل ای دل
صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد ای دل
امون ای دل ای دل ای دل حسین
بسوز ای دل ای دل ای دل حسین
اون که خیلی متینه تو بلا بهترینه
میشه ثانیه حیدر یل ام البینینه
گرهی خواستی که واشه یا که دردت دوا شه
تو بگو یا ابالفضل دیگه کاریت نباشه
دلم مدیون چشماته ابالفضل یا ابالفضل
لبم مهمون دریاته ابالفضل یا ابالفضل
کنار علقمه تا روز محشر یا ابالفضل
خدا محو تماشاته ابلافضل یا ایالفضل
امون ای دل ای دل ای دل حسین
بسوز ای دل ای دل ای دل حسین
اونی که فکر ماهاست خودشم مات تنهاست
نگرون برامون آقامون بس که آقاست
اگه وقت داشته باشه تا با ما هم صدا شه
از علمدار می خونیم تا با ما هم صدا شه
نمی دونم بهاره یا خزونه ای دل ای دل
فلک با عاشقا نامهربونه ای دل ای دل
جوونیم رفت و آقامو ندیدم ای دل ای دل
غم این دل غم مرگ جوونه ای دل ای دل
امون ای دل ای دل ای دل حسین
بسوز ای دل ای دل ای دل حسین
.
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
#سبک_منم_باید_برم
#حضرت_رقیه خاتون سلام الله علیها
بابا خوش اومدی به کلبه ی فقیرونه
ببین که دخترت برا تو روضه میخونه
چشای عمه از غم تو مثل بارونه
به شام غصه هام داره میاد دیگه سحر
ساعات آخره دیگه تمومه این سفر
نمی زارم بری اگه می ری منم ببر
بیا بزار بابا سرتو روی دامنم
با دست لرزونم موهاتو شونه میزنم
نمیشناسی مگه رقیه جون تو منم
صدام عوض شده حرف زدنم عوض شده
شبیه صورتت شکل منم عوض شده
شبیه مادرت راه رفتنم عوض شده
نگات نمیکنم توهم منو نگاه نکن
نگاه به زخمای این بدن سیاه نکن
نگاه به تاول پاهای بی گناه نکن
به زخم رولبات بابا نگاه نمیکنم
به اشک تو نگات بابا نگاه نمیکنم
به جای نیزه هات بابا نگاه نمیکنم
بابا حسین حسین بابا حسین حسین حسین
حسین کریمی نیا
نیم از عالم خاک
.
.
شعر #سفره_حضرت_رقیه سلام الله
#سبک_تموم_عالم_میدونن
تموم عالم میدونند ،که گریه کردن کار ماست
تموم عالم میدونند، که قبله ی ما کربلاست
ما دشمن قدیمی آل بنی امیه ایم
خدا رو شکر که امدیم ،تو سفره ی رقیه ایم
سیدتی رقیه جان
هرکسی حاجتی داره دخیل چادرش میشه
خانمی که گریه براش، نصیب هر کس نمی شه
دست توسل میزنم، به دامنت تو روضه ها
دست خالی ردم نکن، سه ساله ی آل عبا
سیدتی رقیه جان
مثل عموت کریمی و، قبله حاجت همه
دست مارو رها نکن، رقیه بنت فاطمه
گدایی از تو و بابات ، که بهترینِ حالمه
انگشتای کوچیک تو ، مشکل گشای عالمه
سیدتی رقیه جان
رفع گرفتاری من. برا تو گریه کردنه
یه گوشه ی چشم شما ، دوای دردای منه
میگن یه نیمه ی شبی، افتادی از رو ناقه ها
می دویدی با اشک و آه، روی خار بیابونا
سیدتی رقیه جان
داد میزدی بابای من. برس به داد دخترت
بسکه زدن منو حالا، شدم شبیه مادرت
از بسکه پشت قافله، دویدم و خوردم زمین
از روی نیزه ها بیا، زخمای پاهامو ببین،
بابای خوب من حسین
دردی بدی فرا گرفت، همه وجود عمه رو
گریم میگیره میبینم ، تن کبود عمه رو
شب سیاه درد ما، با اشک و آه سحر میشه
ما رو که میخوان بزنن، عمه میاد سپر میشه
بابای خوب من حسین
به کلبه ی فقیرمون اگه میشه یه شب بیا، یا که تو هم پیشم بمون، یا که منو ببر بابا،
از بس گرسنه خوابیدم، داره میلرزه دست و پام
از ضرب سیلی ها ی زجر، سیاهی میبینه چشام
بابا بیا که دخترت، حرفی با شامیا داره
دخترای شام ببینید، رقیه هم بابا داره
بابای خوب من حسین
حسین کریمی نیا
📚 نیم از عالم خاک
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
https://eitaa.com/emame3vom/50006
.👇
.
#شهادت #حضرت_رقیه #علیها_سلام
#غزل
اصلا خبر داری چه آمد بر سر من؟
بازیچه ی شمر و سنان شد معجر من
تو جان من بودی و بعد از رفتن تو
جانی نمانده بی گمان در پیکر من
بر نیزه ها رفتی مقام تو رفیع است
پایین بیا، یک لحظه بنشین در بر من
الگوی دختر می شود بابا مگر نه؟
مثل سرت بابا شکسته شد سر من
دستم به پهلو دست دیگر روی بازو
این درد ها ارثیه شد از مادر من
هر لحظه می خوانم تو را: بابایِ خوبم
ای کاش می گفتی تو هم: جان!دختر من
#شهریار_سنجری
.
#شهادت_حضرت_رقیه_علیها_سلام
#غزل
غیر از بیابان ها دگر جایی ندارم
آن قدر سیلی خورده ام نایی ندارم
باید بیایند و تو را اینجا ببینند
آن ها که می گفتند بابایی ندارم
در بین صحرا می کشیدم زجر و حالا
می خواهم از جا پا شوم پایی ندارم
مانند هجده سالگی مادر تو
سرو کمانم قد و بالایی ندارم
با چشم دل روی تو را باید ببینم
من تازگی چشمان بینایی ندارم
این روزها گیسوی زیبایی نداری
این روز ها گیسوی زیبایی ندارم
تنها یک امشب را شدی مهمانم اما
شرمنده اسباب پذیرایی ندارم
#شهریار_سنجری
.
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم
سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم
سراغ سرت را من از آسمان و
سراغ تنت از بیابان بگیرم
تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه
من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم...
قرار من و تو شبی در خرابه
پیِ گنج را کنج ویران بگیرم...
هلا! میروم تا که منزل به منزل
برای تو از عشق پیمان بگیرم
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#محمد_رسولی
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
......................
.
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#زبانحال_حضرت_زهرا_با_سلمان
#غزل_مثنوی
ای مصطفی را محرم اسرار #سلمان
ای مرتضی را یاور و غمخوار سلمان
مِنّایِ اهلالبیت، آقایم غریب است
غم از روی دوش علی بردار سلمان
پشت علی خالی شده یاری ندارد
خیری ندیده از همین انصار سلمان
در این سه ماهه صورتم بسکه کبود است
دائم گرفتم از علی رخسار سلمان
اصلا خبر داری چه آمد بر سر من؟
خوردم زمین بین در و دیوار سلمان
چشمم سیاهی میرود هم روز هم شب
انگار در چشمم نشسته خار سلمان
سویی ندارد چشمم از ضرب کشیده
میبینم حتی چهرهات را تار سلمان
از تو چه پنهان، نیمه شبها چند وقتیاست
از درد پهلو میشوم بیدار سلمان
با زخم بستر خو گرفتم گرچه، اما
کشته مرا این زخمِ بد رفتار سلمان
وقتی که سر وا میکند زخمی که دارم
پیراهن من میشود گلدار سلمان
با اینکه هجده سال از عمرم گذشته
افتاده دست و بازویم از کار سلمان
چون پوستی بر استخوانی مانده از من
حالم شده این روزها غمبار سلمان
در خانهام هم از در و دیوار خوردم
هم از مغیره هم نوکِ مسمار سلمان
وقتی که در، روی تنم افتاد، چرخید
دور سر من گنبد دواّر سلمان
آن لحظهای که پشت در آتش گرفتم
شد آسمانها بر سرم آوار سلمان
دیگر امید زنده ماندن هم ندارم
از این مدینه گشتهام بیزار سلمان
تا چشمهایم میشود بسته، دوباره
کابوس کوچه میشود تکرار سلمان
این روزهای آخری از بین بستر
پا میشوم با زحمت بسیار سلمان
#کربلایی_رضا_باقریان ✍
.
.
سلام کرد و نشان داد جای سلسله را
چه بی مقدمه آغاز می کند گله را
نه از سنان و نه از شمر گفت نه خولی
بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را
نگاش چون که به رگهای نامرتب خورد
نکرد شکوه و پوشاند زخم آبله را
از استلام لب و خیزران حکایت کرد
از اینکه چوب رعایت نکرد فاصله را
کشید زجر هم از دست زجر هم پایش
شبی گمشده گم کرده بود قافله را
ودر ازای دو تا بوسه داد جانش را
ندیده چشم کسی اینچنین معامله را
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#محمد_بیابانی
#شب_سوم_محرم #پنجم_صفر
. ..................
#حضرت_رقیه
به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را
نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را
فراگرفت دو دریای سرخ از سر شوق
به وسعت گل رویش کران و ساحل را
لهوف پرپر خود را ورق ورق می خواند
مرور کرد به همراه او مقاتل را
برای اینکه ببوسد تمام هستی خویش
زدود از آینه ی دل غبار حائل را
فقط به پهلو و پایش اشاره کرد و نکرد
حدیث نخوت شلّاق را سلاسل را
هر آنچه را که شنیدند پیش رویش دید
جراحت لب و دندان و زخم قاتل را
چه گیسوان سپید و چه گونه های کبود!
کسی به طفل ندید اینچنین شمایل را
نگاه جاری بابا به حرف آمد و گفت:
سه ساله با چه توان طی کند فواصل را؟!
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مجید_لشکری
.........................
نور خورشیدم که در ظلمت سرا افتاده ام
دختر شاهم که در ویرانه ها افتاده ام
روزگاری بالش زیر سرم دست تو بود
اُف به این دنیا کجا بودم کجا افتاده ام
از سر دست عدو دندان شیری ام شکست
روضه خوانت بودم اما از صدا افتاده ام
صورت و دستم کبود و پای من پر آبله
از شب جاماندنم از دست و پا افتاده ام
نه غذایی خورده ام نه آب عمّه شاهد است
بعد تو بابا من از آب و غذا افتاده ام
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#نوید_طاهری
▪️
4_5816400537951669147.mp3
7.87M
﷽
#کربلایی_وحیدشکری
#زمینه #امام_حسین
📝ی عمره خون میچکه از دل.....
#شب_سوم_محرم ۱۴۰۰
یه عمره خون میچکه از دلِ
صفحه به صفحه مقتل لهوف
روضه خونت امام رضا شده
کشتهٔ زخمی شدهٔ سیوف
ان یوم الحسین أقرح جفوننا
أسبل دموعنا و أذل عزیزنا
یا ابن شبیب جد مرا بی هوا زدن
تو شلوغیا زدن جلو عمه ها زدن
سیلی اول و نه که تو کربلا زدن
توی کوچه ها زدن که شام بلا زدن
آه جدی المظلوم جدی العطشان
جدی العریان یا اباعبدالله
.
.
#امام_حسن
ای مادری ترین نوه ی ختم الانبیاء
باشد حساب گریه به غم های تو سوا
با اینکه بی حریمی و خاکی است مرقدت
بر هر امام زاده تو کردی حرم عطا
دیدم به خواب گنبدتان را که قائم است
بابِ ورودی حرمت بابِ قاسم است
مثل نجف برای تو ایوان بنا کنیم
با ذکر مادرت همه آنجا صفا کنیم
دیگر به قبرتان نرسد نور آفتاب
گلدسته های مرقدتان را طلا کنیم
ما صبح خویش را به تو آغاز می کنیم
ما با خیال صحن تو پرواز می کنیم
آئینه کاری حرمت بَه،چه دیدنی است
جرعه به جرعه آب حریمت چشیدنی است
درمانده ها همه به درت سجده می کنند
سائل به حاجتش به درِ تو رسیدنی است
آرند رو ملائکه بر مأمن حسن
سرهای قدسیان همه بر دامن حسن
محمدمختاری
.
امام حسین ع
#حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد. . انالله و انا الیه راجعون #حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد.
.
#روضه_خوان
#صبح_فردا_تازه_میفهمند_ازعالم_که_رفت
عمری به شکسته بالی عادت کردیم
در روضه که بیست سالی عادت کردیم
هر صبحِ محرم، پی او میگشتیم
ما به حسنِ جمالی عادت کردیم
#امیر_فرخنده
بیاد مرحوم #حاج_حسن_جمالی
.
.
#زمینه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#امام_زمان
الهی بدمعه الرقیه
عجل ظهور مولانا
بند اول:
اسیر دشمن شد خیلی غریبونه
دلتنگ بابا بود گوشه ویرونه
نصیب این دختر دو چشم گریونه
لبای بابا رو دیده که پر خونه
الهی به قامت کمونش
الهی به چشم پر زخونش
عجل ظهور مولانا
بند دوم:
ریحانه ارباب از غصه پژمرده
تو این بیابونا بسکه کتک خورده
روزی هزار دفعه زنده شده مرده
دست یه نامردی گوشوارشو برده
الهی به پای پرآبله
الهی به دست در سلسله
عجل ظهور مولانا
بند سوم:
مدینه و غمهاش دوباره شد تکرار
راه میره دستاشو میگیره به دیوار
با دستای بسته اونو دادن آزار
حرف کنیزی شد تو کوچه و بازار
الهی به بازوی شکسته
الهی به پهلوی شکسته
عجل ظهور مولانا
مرتضی کربلایی✍
#شب_سوم_محرم #پنجم_صفر
👇
.
#شور
#امام_حسین
#محمد_آسلیمی ✍
#السلام_ای_شاهه_بی_کفن_ارباب
اَلسَّلام ، ای شاهه ، بیکفن ارباب
اَلسَّلام ، سلطان ، دل من ارباب
(یادم نمیره ، یه شب توی روضه)
(اشکامو دیدی ، و فرصتم دادی)
(آدم نبودم ، آقایی کردیو)
(مثل همیشه ، خجالتم دادی)
خیلی علاقه مندم به تو/خیلی دلم میخواد کربلا
اگه میشه عنایت کنی/ مادرمم بیاد کربلا
....................................................................
آقام آقام آقام یاحسین آقام آقام آقام یاحسین
....................................................................
من زندم ، باعشقت ، تو که می دونی
رؤیامه ، کربلا ، شب بارونی
(عیبی نداره ، نشد بیام پیشت)
(میرم میخونم ، زیارت عاشورا)
(همینکه هستم ، سینه زنت ، عشقه)
(خریده مارو ، فاطمه ی زهرا )
دعای مادرم بوده که/خورده گره دلم با حسین
یه وقت اگه میخوردم زمین/ میگفت پا شو بگو یا حسین
......................................................................
آقام آقام آقام یاحسین آقام آقام آقام یاحسین
.....................................................................
دنیامه ، وابسته ، به نگات عباس
آبائ و اجدادم ، به فدات عباس
(اَرمنیا هم ، حاجت میگیرن از )
(دست کریمت ، چه رأفتی داری)
(طرز نگاهت ، حیدریه آقا)
(خدایی عَجب ،اُبُهتی داری)
کاری برات نکردم ولی / یه عَهده بین من و خدا
یه جور برات نوکری کنم / اُمّ بَنین بگه مرحبا
...................................................................
آقام آقام آقام یاحسین آقام آقام آقام یاحسین
...................................................................
#شعر_و_سبک_محمد_آسلیمی
.👇