.
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شب_هفتم_محرم
ننوشتید زمینها همه حاصلخیزند؟
باغهامان همه دور از نفس پاییزند
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟
در فراوانی این فصل تو را کم داریم
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟
نامه نامه «لَکَ لَبَّیک اباعبدالله»
حرفهاتان همه از ریشه و بُن باطل بود
چشمههاتان همگی از دِه بالا گِل بود
بیگمان در صدف خالیشان دُرّی نیست
بین این لشکر وامانده دگر حرّی نیست
بیوفایی به رگ و ریشهٔ آن مردم بود
قیمت یوسف زهرا دو سه مَن گندم بود؟!
چه بگویم؟ قلمم مانده... زبانم قاصر...
دشت لبریز شد از غربت «هَل مِن ناصِر»
در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت
ناگهان کودک ششماهه علم را برداشت
همه دیدند که در دشت هماوردی نیست
غیر آن کودک گهوارهنشین مردی نیست
مثل عباس به ابروی خودش چین انداخت
خویش را از دل گهواره به پایین انداخت
خویش را از دل گهواره میاندازد ماه
تا نماند به زمین حرف اباعبدالله
عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همهٔ اهل حرم میدانند
بعد عباس دگر آب سراب است سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است رباب
کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی
و خدای من و تو نیز بزرگ است علی
پسرم میروی آرام و پر از واهمهام
بیشتر دلنگران پسر فاطمهام
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 رقعه
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️🎥 شعرخوانی حمیدرضا برقعی در رثای حضرت #علی_اصغر (ع)
ننوشتید زمین ها همه حاصل خیزند
باغهامان همه دور از نفس پاییز است
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم
در فراوانی این فصل تو را کم داریم
.
#اربعین
#کربلا
#یوسف_رحیمی
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
تمام عمر جا ماندم ولی کاش
به تو امسال دیگر میرسیدم
کبوتر میشوم تا آستانت
پرستویم به شوق آسمانت
سفر کردم من از دلبستگیها
که باشم خاک راه کاروانت
دوباره اشک و روضه، شور و هیأت
هوای پر زدن، شوق زیارت
اگر تا کربلا رفتی دل من
مشو راضی به کمتر از شهادت
نگاهی کن به چشم بیقرارم
که بارانیتر از ابر بهارم
فقط یک آرزو در سینه مانده
هوای دیدن ششگوشه دارم
چه بارانی دو چشم آسمان است
چه طوفانی دل این کاروان است
کنار قبر سالار شهیدان
همه جمعند و زینب روضهخوان است
دلِ خون، حالِ خسته، اشکِ جاری
غریبی، بیپناهی، بیقراری
اسارت، آهِ غربت، روی نیلی
چهل روز و هزاران یادگاری
شبیه آتش است این اشک خاموش
که میبارد ز چشمان عزاپوش
رباب است این که با لالایی خود
کنار خیمهها رفتهست از هوش
نگاه ابریاش دارد زمینه
شده دلتنگ مهتاب مدینه
پس از یک اربعین، سر باز کرده
کنار علقمه بغض سکینه
نوای ناله و غمها رقیه
گرفته کاروان دم: یا رقیه
رسیده اربعین بیقراری
همه برگشتهاند اما رقیه
📚 فلیرحل معنا
...___________________________
.
.
#اربعین
#غلامرضا_سازگار
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشۀ گودال فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من
دشمنانم همگی گریه برایم کردند
هر کجا خواستم از پای درافتم دیدم
کودکان دست گشودند و دعایم کردند
خجلم از تو که گم گشته امانتهایت
بر سر خار دویدند و صدایم کردند
گریهها داشتم از دوری روی تو ولی
خندهها بود که بر اشک عزایم کردند
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دم مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آور خون شهدایم کردند
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 نخل میثم
.
#حضرت_سکینه سلاماللهعلیها
#اربعین
#غلامرضا_شکوهی
شفق نشسته در آغوشت ای سحر برخیز
ستاره میرود از هوش، یک نظر برخیز
کبوتری که به شوق تو بال در خون زد
به بام عشق تو گسترده بال و پر برخیز
چو من به حسرت یک چشم بوسه بر قدمت
نشسته در ره تو خاک رهگذر برخیز
رسیده زائر دلخستهای ز غربت راه
که مانده از سفری سرخ دربه در، برخیز
شبانههای شب شام را دلم طی کرد
به هُرم چلّه نشستم در این سفر برخیز
کنون که خون دلم سرخ همچو لالهٔ دشت
به چهره میچکد از چشمهای تر برخیز
یه یک اشاره بگویم: قسم به حرمت عشق
سکینه آمده از راه، ای پدر! برخیز
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 سرمه در چشم غزل
.
.
#اربعین
#محمدجواد_غفورزاده
اشکها! فصل تماشاست امانم بدهید
شوقِ آیینه به چشم نگرانم بدهید
از شما میشنوم عطر گل یاسین را
خاکها! رنگ یقینی به گمانم بدهید
جامی از اشک فراهم شد اگر، ای مردم
به تسلایِ دل هم سفرانم بدهید
طول یکچلّهجدایی، بهخدا یکعمر است
گاه خطّ و خبر از سیر زمانم بدهید
گر خبر دار شدید از گل داودی من
یک شمیم از نفسش روح و روانم بدهید
پارههایدلم افتاده در ایندشت، بهخاک
رخصت گریه به گلگون کفنانم بدهید
کاکل آشفته، بهخونخفته،در اینجا سروی
باز در سایهاش آرامش جانم بدهید
این رباب است که با لالهرخانمیگوید:
ذکر لالایی گل را به زبانم بدهید
من که از عطر گلفاطمه،مدهوش شدم
خبر از حال و هوای دگرانم بدهید
سجدههاکردهام از بوسه بر این تربتپاک
طاقت از دست شد آرامش جانم بدهید
دشت لبریز گلاب است اگر امکان دارد
برگی از آن گلِ صدبرگ نشانم بدهید
اربعین نیست حدیثی که فراموش شود
شعلۀعشق، نه آن است که خاموششود
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 سفرنامه گلها
#سبک_کربلا_منتظرماست_بیاتابرویم
.
.
#اربعین
#یوسف_رحیمی
عشقت مرا دوباره از این جاده میبرد
سخت است راه عشق ولی ساده میبرد
پای پیاده آمدم و شوق وصل تو
من را اگر چه از نفس افتاده، میبرد
دلهای عاشقان جهان کربلای توست
نام تو را هر عاشق آزاده میبرد
فریاد غربتت دل ما را تمام عمر
با کاروان نیزه از این جاده میبرد
این جاده دیده قافلۀ اشک و آه را
بر روی نیزهها سر خورشید و ماه را
دیدهست در تلاطم طوفان بیکسی
یک کاروان بنفشۀ بیسرپناه را
آن شب که ماند یاس سهساله میان راه
یک لحظه برنداشته از او نگاه را
در آخرین وداع غریبانۀ حرم
دیده عبور خواهری از قتلگاه را...
در باغ نیست غیر گل اشک و ارغوان
داغی نشانده بر دل آلالهها، خزان
اما گذشت هر چه که بود آن چهل غروب
برگشته سوی کربوبلا باز کاروان
با کاروان غربت از این جاده آمدیم
ما را رسانده قافلۀ تو به آسمان
حالا رسیدهایم... سحرگاه جمعه است
«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 فلیرحل معنا
https://eitaa.com/emame3vom/50211
.
.
#شرح_سفر
#اربعین
#هادی_جانفدا
هم تو هستی مقابل چشمم
هم غمت کرده دل به دل منزل
آنچنانی که در تمامی عمر
در کنار توأم چهل منزل
بسکه این روزها شکسته شدم
کوفه نشناخت دختر علیام
خم شدم تا بُرندهتر شدهام
همچنان ذوالفقار صیقلیام
سر تو شاهد است در کوفه
خطبهها خواندهام به طرز علی
همه دیدند در کمال و جمال
میرسد دخترش به مرز علی
سر تو شاهد است در کوفه
جای تکبیر سنگ میآمد
سنگ تکفیر اُمّتِ جَدَّت
سوی ما بیدرنگ میآمد
وقت رفتن به گوش من گفتی
سفر عشق سوختن دارد
سفر عشق بیتو دشوار است
چه کسی یار مثل من دارد
دست بر سینهام گذاشتی و
صبر تعظیم کرد بر زینب
شِکوِه را با وجود این همه داغ
عشق تحریم کرد بر زینب
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 فلیرحل معنا
.
.
#اربعین
#بحر_طویل
#یوسف_رحیمی
کاروان میرسد از راه، ولی آه
چه دلگیر چه دلتنگ چه بیتاب
دل سنگ شده آب
از این نالۀ جانکاه
زنی مویهکنان، خسته، پریشان
پریشان و پریشان
شکسته، نشسته، سر تربت سالار شهیدان
شده مرثیهخوان غم جانان
همان حضرت عطشان
همان کعبۀ ایمان
همان قاری قرآن، سر نیزۀ خونبار
همان یار، همان یار، همان کشتۀ اعدا.
کاروان میرسد از راه، ولی آه
نه صبری نه شکیبی
نه مرهم نه طبیبی
عجب حال غریبی
ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی
ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی
ز داغ غم این دشت بلاپوش
به دلهاست لهیبی
به هر سوی که رفتند
نه قبری نه نشانی
فقط میوزد از تربت محبوب
همان نفحۀ سیبی که کشاندهست دل اهل حرم را.
کاروان میرسد از راه
و هرکس به کناری
کنار غم یاری
سر قبر و مزاری
یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته
به دنبال مزار پسر فاطمه رفته
یکی با دل مجروح
به دنبال مه علقمه رفته
یکی کربوبلا پیش نگاهش
سراب است و سراب است
دلش در تب و تاب است
و این خاک پر از خاطرههایی ست
که یکیک همگی عین عذاب است
و این بانوی دلسوختۀ خسته رباب است
که با دیدۀ خونبار و عزاپوش
خدایا به گمانش که گرفتهست
گلش را در آغوش
و با مویه و لالایی خود میرود از هوش:
«گلم تاب ندارد، حرم آب ندارد، علی خواب ندارد»
یکی بیپر و بیبال
که انگار گذشتهست چهل روز
بر او مثل چهل سال
و بودهست پناه همه اطفال
پس از این همه غربت
رسیدهست به گودال
همانجا که عزیزش
همانجا که امیدش
همانجا که جوانان رشیدش
همانجا که شهیدش
در امواج پریشان نی و دشنه و شمشیر
در آن غربت دلگیر
شده مصحف پرپر
و رفتهست سرش بر سر نیزه
و تن بیکفن او، سهشب در دل صحرا
رها مانده خدایا.
چهل روز شکستن
چهل روز بریدن
چهل روز پی ناقه دویدن
چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن
چه بگویم؟
چهل روز اسارت
چهل روز جسارت
چهل روز غم و غربت و غارت
چهل روز پریشانی و حسرت
چهل روز مصیبت
چه بگویم؟
چهل روز نه صبری نه قراری
نه یک محرم و یاری
ز دیاری به دیاری
فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب
چه بگویم؟
چهل روز تب و شیون و ناله
ز خاکستر و دشنام
ز هر بام حواله
و از شدت اندوه
و با خاطر مجروح
جگر گوشۀ تو کنج خرابه
همان آینۀ فاطمه
جا ماند سهساله
چه بگویم؟
چهل روز فقط شیون و داغ و
غم و درد فراق و...
چه بگویم؟
بگویم، کدامین گلهها را؟
غم فاصلهها را؟
تب آبلهها را؟
و یا زخم گلوگیرترین سلسلهها را؟
و یا طعنۀ بیرحمترین هلهلهها را؟
و یا مرحمت دم به دم حرملهها را؟
چهل روز صبوری و صبوری
غم و ماتم دوری و صبوری
و تا صبح سری کنج تنوری و صبوری
نه سلامی نه درودی
کبودی و کبودی
عجب آتش و خاکستر و دودی و کبودی
به آن شهر پر از کینه و ماتم
چه ورودی و کبودی
در آن بارش خونرنگ
سر نیزه تو بودی و کبودی
گذر از وسط کوچۀ دلسنگ یهودی و کبودی
و در تشت طلا گرم شهودی و چه ناگاه
چه دلتنگ غروبی، چه چوبی
عجب اوج و فرودی و کبودی
خدایا چه کند زینب کبری؟!
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 فلیرحل معنا
#واحد #بحرطویل
.
.
#غزل
جگرم پاره شد از زهر کجایی پسرم
چشم من مانده به در تا تو بیایی پسرم
از عبایی که کشیدم به سرم معلوم است
کار ما و تو کشیده به جدایی پسرم
حسرت بوسه بابا به دلت می ماند
تو به بالینم اگر دیر بیایی پسرم
مثل یک مار گزیده به خودم می پیچم
جگر سوخته را نیست دوایی پسرم
بسکه در کوچه زمین خوردم و برخاسته ام
نه توانی به تنم مانده نه نایی پسرم
هی زمین خوردم و هی ناله زدم وااماه
دارم از کوچه عجب خاطره هایی پسرم
مثل آن چادر خاکی شد عبایم خاکی
مثل زهرا سرم آمد چه بلایی پسرم
مادرم را پسرش برد سوی خانه ولی
من سوی خانه روم با چه عصایی پسرم
سر نهادم به روی خاک که از جدم حسین
برده ام ارث غریب الغربایی پسرم
آب هم گر بدهی باز دلم میسوزد
شده این حجره عجب کرببلایی پسرم
جگرم پاره شد اما بدنم پاره نشد
کس نزد بر سر من سنگ جفایی پسرم
دست و پا میزنم و سینه من نیست دگر
زیر پا و لگد بی سر و پایی پسرم
گریه بر بی کفن کرببلا کن در قبر
چونکه بند کفنم را بگشایی پسرم
#عبدالحسین_میرزایی
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#امام_رضا
#سبک_کربلا_منتظرماست_بیاتابرویم
.
.
.
يا #امام_رضا(ع)
آن خالقي که بر تن بي روح جان دهد
مهر تو رايگان به دل خاکيان دهد
شخص کريم، جودِ بلاشرط مي کند
آري خدا هر آنچه دهد رايگان دهد
هر نعمتي که داد خدا، بي سوال داد
وصل تو را که خواسته ام بي گمان دهد
از خلقت تو خواست خداوند لامکان
ما را کنار رحمت عامش مکان دهد
گر جان دهم به يک نگهت سود با من است
کالاي خويش را که بدين حد گران دهد؟
بي امتحان مرا به غلامي قبول کن
رسوا شوم اگر دل من امتحان دهد
دارم اميد لطف تو گيرد چو دست من
دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد
می خواست گر خدای که نبخشد گناه ما
ما را چرا امام چنين مهربان دهد؟
آن پرچمي که بر سر بام حريم توست
راه بهشت را به محبان نشان دهد
قلب"حسان" به ياد تو از غصه فارغ است
در انتظار اين که به پاي تو جان دهد
روز جزا که در صف قرآن و عترتيم
ما را امام ثامن ضامن امان دهد
(حبيب چايچيان"حسان")
━━━━⪻✿⪼━━━━
.
.
#امام_رضا
#شور_امام_رضا
#سبک_من_غلام_نوکراتم
______________
🔸امام رضا ع
باز
پیش توئه حواسم
یه دنیا التماسم
یه کاری کن تو واسم
باز
کارم شده گدایی
دلم شده هوایی
شدم امام رضایی
عشق
یه حس فوق العاده
توی باب الجواده
که میبره دلارو
عشق
یعنی که سیر نمیشه
زائری که میبینه
اون گنبد طلارو
هستم دخیل
به پنجره فولادت
به عشق گوهرشادت
همیشه هستم یادت
رضا
__________________________
#باز_پیش_توئه_حواسم
با صدای #محمد_جعفر_متقین🎤
شاعر #امیرحسین_الفت
تقدیم به استان ملکوتی حضرت خورشید
https://eitaa.com/emame3vom/50217
_________________________
.👇
یه کاری کن توواسم .mp3
3.26M
#سبک_من_غلام_نوکراتم
#امام_رضا
عشق....یہحسِفوقالعاده..
أين عمار؟_383457124023275962.mp3
2.72M
🔊 أين عمار؟
♦️بمناسبت سالروز شهادت حضرت عمار(س)
#بصیرت
.
علامه حسن زاده آملی کسالتشون شدید شده.
بستگان نزدیک علامه تقاضا کردن که از همه دوستان در گروه های مختلف بخواهیم در حق علامه دعا کنند
از شما بزرگواران درخواست داریم با نفس گرم خود برای علامه حسن زاده دعا و حمد شفا قرائت کنند.
#اربعین
.
#نوحه
#امام_حسن علیه السلام
#سبک_نسیمی_جانفزا_می_آید
هم کریمی تو هم آقایی
تو بزرگ بنی الزهرایی
حسن جان حسن جان یامولا
اگرچه بی حرم هستی تو
ولی رب الکرم هستی تو
شک ندارم به جان زهرا
شفیع محشرم هستی تو
حسن جان حسن جان یامولا
مثل خورشیدِ پشت ابری
تکه سنگی به روی قبری
بین کوچه تو ثابت کردی
بعد حیدر خدای صبری
حسن جان حسن جان یامولا
ضربه ای طاقتت را برده
دیده ای روی سیلی خورده
چونکه تنها تو می دانستی
علت صورت خون مرده
حسن جان حسن جان یامولا
مادر تو سرش پایین بود
آنکه زد ضربه را بی دین بود
صورت از هردو پاشیده
دست آن بی حیا سنگین بود
حسن جان حسن جان یامولا
خون و تشت و نگاه زینب
می کشد کجا راه زینب
شهر شام حسن جایت خالی
خنده ها شد به آه زینب
حسن جان حسن جان یامولا
#قاسم_نعمتی
.
.
#نوحه
#زمزمه
#شهادت_امام_حسن
#سبک_سلام_آقا_که_الان_روبروتونم
سلام آقا. عزیز حضرت زهرا
حسن جانم. فدای غربتت آقا
رو اسم تو . دارن سینه زنا غیرت
بااسم تو . بهم میریزه هرهیات
حسن جانم
حسن جانم . کی گفته بی کس و یاری
ببین آقا . توی دلها حرم داری
همه میگن . توخیلی مادری هستی
پس از کوچه. یه عمره مشتت و بستی
حسن جانم
توی گوشت . صدای سیلی پیچیده
چی شد کوچه . چه تصویری چشات دیده
بایک سیلی . دوتا گوشواره افتاده
میگه مقتل. دوتایی تون و هل داده
حسن جانم
میگه مقتل . نمیدید چشمای مادر
میگه مقتل به دیوار خورده محکم سر
یه کاری کرد. برای غیرتت بد شد
گذاشت نامرد. پاشو رو مادر و رد شد
حسن جانم
ببین حالا. یه تشتی روبروتونه
خون دلها. بجاتو روضه میخونه
جگرپاره. بریز بیرون همه حرفات
میگن کوچه . چرا می لرزه دست و پات
حسن جانم
پیشه زینب . لبات غرقه به خون میشه
لب خونی . عذابه خواهرت میشه
یه تشت اینجا.یه تشتم میبینه تو شام
یزیده مست . میده بر اهل بیت دشنام
حسن جانم
شراب میخورد. باچوبش روی لب میزد
شکست دندون . صدای فاطمه اومد
نبود عباس . ببینه محشری برپاست
یکی پاشد. ردخترها کنیزی خواست
حسن جانم
#قاسم_نعمتی
.
👆
.
#اربعین
#سبک_نسیمی_جانفزا_می_آید
نسیمی جانفزا می آید
بوی کرببلا می آید
واویلا واویلا واویلا
دوباره کربلا غوغا شد
ماتم زینب کبری شد
واویلا واویلا واویلا
من پی ات کوچه گردی کردم
خسته از دشمن نامردم
یک جهان در دل اوردم
واویلا واویلا واویلا
سر به خاک بلا بگذارم
خیزو کن چاره ای دلدارم
مادرم امده دیدارم
واویلا واویلا واویلا
زنده شد خاطراتم اینجا
چیده شد روی نیزه سرها
وای از ان غروب عاشورا
واویلا واویلا واویلا
بوسه از حنجرت یادم هست
نگاه مادرت یادم هست
غارت پیگرت یادم هست
واویلا واویلا واویلا
شام پر ماجرا را دیدم
وادی بی حیا را دیدم
سرو تشت طلا را دیدم
واویلا واویلا واویلا
خواهرت ببین تنها مانده
اسیر موج غمها مانده
رقیه خرابه جا مانده
واویلا واویلا واویلا
روضه خوانت خرابه جان داد
پای راس تو از پا افتاد
عاقبت شد زهجران آزاد
واویلا واویلا واویلا
خبر داری که دیدم آزار
شد چهل منزل این غمتکرار
راهم افتاده بین بازار
واویلا واویلا واویلا
هرچه آمد سرم را دیدی
چون هلالی ز نی تابیدی
دور من هرطرف چرخیدی
واویلا واویلا واویلا
#قاسم_نعمتی
.
.
#شور
#اربعین
#جواد_مقدم
من دارم به جاده ها فکر میکنم
به پای پیاده ها فکر میکنم
به تموم موکبای بین راه
به همه دلداده ها فکر میکنم
بگو آقا به منم جایی بدن
بین راه دست منم چایی بدن
باز داره گدا میاد در خونت
تا بهش یه نون و خرمایی بدن
کجای راهی الآن مسافر حرم
داره میباره چشمام به خاطر حرم
... حرم ، حرم ، حرم پناه آخرم ...
من دارم به دسته ها فکر میکنم
به تموم خسته ها فکر میکنم
به نگاه بی قرار و بی کسِ
همه دل شکسته ها فکر میکنم
میدونم تو هم به ما فکر میکنی
به غریبیِ گدا فکر میکنی
به تموم زائرای اربعین
به گدای کربلا فکر میکنی
کجای راهی الآن زائر اربعین
رسیدی گنبدارو جای منم ببین
عکس منو یه لحظه رو به حرم بگیر
یه عکس یادگاری برا منم بگیر
... حرم ، حرم ، حرم پناه آخرم ...
من دارم به کربلا فکر میکنم
گاهی به جامونده ها فکر میکنم
وقتی که نمیشه کربلا برم
خب به مشهدالرضا فکر میکنم
همه دنیا به شما فکر میکنن
اربعین به کربلا فکر میکنن
ولی کربلائیا الآن دارن
همه به امام رضا فکر میکنن
دلم هواتو کرده آقام امام رضا
دورت سرت میگرده زائر کربلا
... حرم ، حرم ، حرم پناه آخرم ...
#امام_حسین
#اربعین_حسینی
#شور
https://eitaa.com/emame3vom/50229
.👇