46.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محرم
⚫️ یه کبوترم که لونم تو کربلاته
🔊 #سیدرضانریمانی
🎼با ترجمه فارسی .. عربی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🆔 @emame3vom 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین
#بحر_طویل
کاروان میرسد از راه، ولی آه
چه دلگیر چه دلتنگ چه بیتاب
دل سنگ شده آب
از این نالۀ جانکاه
زنی مویهکنان، خسته، پریشان
پریشان و پریشان
شکسته، نشسته، سر تربت سالار شهیدان
شده مرثیهخوان غم جانان
همان حضرت عطشان
همان کعبۀ ایمان
همان قاری قرآن، سر نیزۀ خونبار
همان یار، همان یار، همان کشتۀ اعدا.
کاروان میرسد از راه، ولی آه
نه صبری نه شکیبی
نه مرهم نه طبیبی
عجب حال غریبی
ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی
ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی
ز داغ غم این دشت بلاپوش
به دلهاست لهیبی
به هر سوی که رفتند
نه قبری نه نشانی
فقط میوزد از تربت محبوب
همان نفحۀ سیبی که کشاندهست دل اهل حرم را.
کاروان میرسد از راه
و هرکس به کناری
کنار غم یاری
سر قبر و مزاری
یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته
به دنبال مزار پسر فاطمه رفته
یکی با دل مجروح
به دنبال مه علقمه رفته
یکی کربوبلا پیش نگاهش
سراب است و سراب است
دلش در تب و تاب است
و این خاک پر از خاطرههایی ست
که یکیک همگی عین عذاب است
و این بانوی دلسوختۀ خسته رباب است
که با دیدۀ خونبار و عزاپوش
خدایا به گمانش که گرفتهست
گلش را در آغوش
و با مویه و لالایی خود میرود از هوش:
«گلم تاب ندارد، حرم آب ندارد، علی خواب ندارد»
یکی بیپر و بیبال
که انگار گذشتهست چهل روز
بر او مثل چهل سال
و بودهست پناه همه اطفال
پس از این همه غربت
رسیدهست به گودال
همانجا که عزیزش
همانجا که امیدش
همانجا که جوانان رشیدش
همانجا که شهیدش
در امواج پریشان نی و دشنه و شمشیر
در آن غربت دلگیر
شده مصحف پرپر
و رفتهست سرش بر سر نیزه
و تن بیکفن او، سهشب در دل صحرا
رها مانده خدایا.
چهل روز شکستن
چهل روز بریدن
چهل روز پی ناقه دویدن
چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن
چه بگویم؟
چهل روز اسارت
چهل روز جسارت
چهل روز غم و غربت و غارت
چهل روز پریشانی و حسرت
چهل روز مصیبت
چه بگویم؟
چهل روز نه صبری نه قراری
نه یک محرم و یاری
ز دیاری به دیاری
فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب
چه بگویم؟
چهل روز تب و شیون و ناله
ز خاکستر و دشنام
ز هر بام حواله
و از شدت اندوه
و با خاطر مجروح
جگر گوشۀ تو کنج خرابه
همان آینۀ فاطمه
جا ماند سهساله
چه بگویم؟
چهل روز فقط شیون و داغ و
غم و درد فراق و...
چه بگویم؟
بگویم، کدامین گلهها را؟
غم فاصلهها را؟
تب آبلهها را؟
و یا زخم گلوگیرترین سلسلهها را؟
و یا طعنۀ بیرحمترین هلهلهها را؟
و یا مرحمت دم به دم حرملهها را؟
چهل روز صبوری و صبوری
غم و ماتم دوری و صبوری
و تا صبح سری کنج تنوری و صبوری
نه سلامی نه درودی
کبودی و کبودی
عجب آتش و خاکستر و دودی و کبودی
به آن شهر پر از کینه و ماتم
چه ورودی و کبودی
در آن بارش خونرنگ
سر نیزه تو بودی و کبودی
گذر از وسط کوچۀ دلسنگ یهودی و کبودی
و در تشت طلا گرم شهودی و چه ناگاه
چه دلتنگ غروبی، چه چوبی
عجب اوج و فرودی و کبودی
خدایا چه کند زینب کبری؟!
#یوسف_رحیمی
🔈 #میرداماد 👇👇
#اسارت
🏴 عبور زنان و دختران از قتله گاه، و آغاز اسارت در عصر روز یازدهم محرم.
▪️وقتی عمرسعد ملعون سرها را روانه کوفه کرد، روز يازدهم تا ظهر در کربلا ماند و بر کشتگان سپاه خود نماز گزارد و آنها را خاک کرد. و بدنهاي عزيز فاطمه و ياران او عريان روي زمين باقي گذاشت. آنگاه بازماندگان و اهل و عيال حسين عليه السلام را از کربلا کوچ داد. آنان را بر شتران بي جهاز سوار کردند و در ميان سپاه دشمن، نه محملي داشتند نه سايباني. با آنکه آنها امانتهاي پيغمبر خدا بودند، آنان را همچون اسيران ترک و روم در سخت ترين شرائط به اسيري بردند، و سيد سجاد عليه السلام را غل جامعه بر گردن نهادند. ايشان را به قتلگاه عبور دادند، همينکه نظر زنها بر بدن مبارک حسين عليه السلام و کشتگان افتاد، سيلي بر صورت زدند و صدا زدند و صدا به صيحه و ندبه بلند کردند.
📚 بحار الانوار ۴۵/۱۰۷
📗نفس المهموم ص ۳۵۱
▪️سيد بن طاووس ميفرمايد:
زنان را بدون معجر و غارت شده و پابرهنه و شيون کنان از خيمه ها بيرون آوردند و آنان را اسير نموده با خواري ميبردند. آنان گفتند: شما را بخدا ما را از قتلگاه حضرت حسين عليهالسلام ببريد. عمرسعد و همراهيان او چنين کردند. همينکه چشمان خاندان رسول و عزيزان فاطمه بر پيکرهاي کشتگان افتاد، صيحه زدند و صورت خراشيدند.
✍«راوي گويد: سوگند به خد از ياد نميبرم زينب دختر علي عليهماالسلام را که با صداي غمناک و دل پردرد بر حسين عليه السلام ميناليد و صدا ميزد: اي رسول خدا، فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند. اين حسين تست که بخون آغشته و اعضايش از هم جدا شده است و اين دختران تو هستند که اسيرند. شکايتم را به پيشگاه خداوند ميبرم، و به محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه زهرا و حمزه سيدالشهداء و شکايت ميکنم. ای رسول خدا، اين حسين است که به روي خاک بيابان افتاده و باد صبا خاک بر پيکرش ميپاش و به دست زنازادگان کشته شده است. اي ياران پیامبر، اينان خاندان مصطفي يند که اسيرشان نموده ميبرند. و در روايت ديگري است که (زينب کبري عليهاالسلام ميفرمود): اي محمد، دخترانت اسير شدند، و ذريه ات کشته شدند، باد صبا خاک بر پيکرشان ميپاشد، و اين حسين است که سرش از قفا بريده شده، و عمامه و ردايش به تاراج رفته. پدرم فداي آنکه نه سفري رفت که اميد بازگشت در آن باشد، و نه زخمي برداشت که مرهم پذير باشد، پدرم فداي آنکه اي کاش جان من قربان او ميشد. پدرم فداي آنکه با دل پرغصه از دنيا رفت، پدرم فداي آنکه با لب تشنه جان سپرد. پدرم فداي کسي که خون از محاسن شريفش ميچکيد، پدرم فداي آنکه جدش محمد مصطفی بود. پدرم فداي کسي که جدش فرستاده خداي آسمانها بود. پدرم فداي آنکه نوه پيغمبر هدايت بود، پدرم فداي فرزند محمد مصطفي، پدرم به قربان فرزند خديجه کبري، پدرم به قربان فرزند علي مرتضي، پدرم بقربان فرزند فاطمه زهرا سيده همه زنان، پدرم به قربان فرزند کسي که آفتاب براي او بازگشت تا نماز بخواند. راوي گفت: بخدا قسم دشمن و دوست را بگريه درآورد».
📜لهوف ص ۷۳
📝 ادامه دارد...
#اسارت
🏴 عبور زنان و دختران از قتله گاه، و آغاز اسارت اهل بیت پیامبر در عصر روز یازدهم محرم.«ادامه از قسمت قبل»
▪️چون به قتلگاه رسيدند نظر اهلبيت رسالت بر آن بدنهاي مجروح و اعضاي بريده، که در ميان خاک و خون غلطيده بودند افتاد. خروش برآوردند و سيلاب اشک از ديده ها روان کردند. چون نظر ايشان در ميان شهيدان بر جسد مطهر سيدالشهداء عليه السلام افتاد، صدا به شيون بلند کردند، و خود را از شتران افکندند، و از گريه و نوحه، ساکنان ملأ أعلي را به گريه درآوردند، و دلهاي حاضران را به آتش حسرت سوختند. زينب فرياد برآورد که: وا محمداه، اين حسين برگزيده و فرزند تست، که با اعضاي بريده در خاک و خون غلطيده، و با لب تشنه سرش را از قفا بريده اند و بي عمامه و ردا در خاک کربلا افتاده است، و روي منورش از خون سرخ گرديده است، و ريش مطهرش به خون خضاب شده است. ما فرزندان توئيم که ما را به اسيري ميبرند، و دختران توئيم که ما را به بردگي گرفته اند، و هيچ حرمت تو را در حق ما رعايت نکردند، خيمه هاي ما را غارت کردند و سوزاندند. بعد به مادر خود فاطمه زهرا عليها السلام خطاب کرد، و از شکايت حال شهيدان کربلا و اسيران محنت و ابتلا، وحشيان صحرا و ماهيان دريا را در آتش حسرت کباب کرد. پس رو به جسد مطهر آن سرور شهداء گردانيد، و با جگر بريان و لب خونفشان گفت: فداي تو گردم اي فرزند مصطفي، و اي جگر گوشه علي مرتضي، و اي نور ديده فاطمه زهرا، و اي پاره تن خديجه کبري، و اي شهيد آل عبا، و اي پيشواي اهل محنت و بلا. سکينه دختر سيدالشهداء دويد و جسد منور پدر بزرگوار را در برگرفت، و صورت بر آن بدن مبارک ممتحن ميماليد و ميناليد، تا آنکه جميع حاضران - از دوست و دشمن - را به گريه و فغان درآورد، و از بسياري گريه مدهوش گرديد. تا آنکه آن محنت زده مظلومه را به زور از آن امام معصوم جدا کردند.
📜جلاء العیون، مجلسی ره، ص ۹۵۱
▪️دل عليا مکرمه زینب، از جا کنده شد و متحيرانه و مدهوشانه نظر ميکرد، پس فرمود: «أخي، أ أنت أخي! أ أنت ابن أمي و ابن والدي!» سنگ و کلوخ و نيزه شکسته ها را کنار زد و کشته برادر را بيرون آورد. اول لب بر گلوي بريده آن شهيد راه حق گذاشت، و جايي را بوسيد که نه پيغمبر بوسيده بود و نه علي و نه فاطمه. کجا را بوسيد؟ همان رگهاي بريده را. از شدت حزن و اندوه خود را به روي کشته برادر انداخت و اعضاي خود را از خون برادر رنگين کرد، و ناله سوزناک برآورد و همي گفت: اي پاره دل زينب، اي نور ديده ام، برادرم «ليتني کنت قبل هذا اليوم عمياء»➖«اي کاش کور شده بودم و تو را اينگونه نميديديم». کوري چاره اين مصيبت نميکند. «ليتني مت قبل هذا اليوم و لا أراک کما أنت عليه، ليتني و سدت الثري»➖«اي کاش قبل از اين مرده بودم و تو را اينگونه مشاهده نميکردم، اي کاش زير خاک رفته بودم».
📚ریاض القدس ۲/۱۸۹
▪در بعضي مقاتل نقل شده که زينب عليها السلام جسد برادر را در بر کشيد و لبهاي خود را به حلقوم بريده گذاشت و ميبوسيد و ميگفت: برادر جان، اگر مرا بين رفتن و ماندن مخير کنند، ماندن کنار تو را اختيار ميکنم، ولو اينکه گوشتهاي مرا درندگان در اين بيابان بخورند. برادر از دفاع نمودن نسبت به زنان و اطفال بازمانده ام، و اين پشت من است که از کتک سياه شده است.
📚معالی السبطین ۲/۳۲
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#اسارت
وسط روز گرفتار شبم باور کن
بازهم شعله کشیده غضبم باور کن
اولین بار شلوغی گذر را دیدم
چه شلوغی بدی! در عجبم باور کن
یادشان رفته که نان پدرم را خوردند
بین کوفه بدهی شد طلبم باور کن
هرقدر گفتم علی بر دهنم سنگ زدند
بغض دارند ز اصل و نسبم باور کن
نه سلامی نه علیکی همه توهین کردند
خسته از طایفه ای بی ادبم باور کن
آشنایان جلوی قافله خیره شده اند
من هم از قافله قدری عقبم باور کن
عده ای نذری و خیرات به ما میدادند
سخت دلگیر ز نان و رطبم باور کن
تشنگی بعد تو افتاد بجان زینب
موقع خطبه ترک خورد لبم باور کن
سید پوریا هاشمی
.
#به_مناسبت_هفتم_شهدای_کربلا
#هفتم_امام_حسین
#هفت_روز_دلتنگی...
#شب_هفت_امام
به عصر عاشورا چون روضه ها تمام گشت و تکایا جمع گردید، دلهامان گرفت و اندوه عالَم بر قلبهامان نشست
زود دلتنگ شدیم و آنی بهانه گیر نام اربابمان گشتیم...
چشم بر هم زدنی ناآرام شدیم و بی شکیب، که آنچه مرهم دلهامان بود نام نامی حضرت حسین بود که بر زبان می آوردیم و دمِ ابوفاضل که بدان بر سر و سینه میکوفتیم...
تنها یک هفته گذشته است و دلتنگ و بی قرار، به دنبال مجلسی تا شاید پریشانیِ دل را به شنیدن نام حسین و اشکِ بر یاد اباعبدالله، مرهم نهیم؛
تنها یک هفته گذشته است و این چنین دلتنگ اربابمان شده ایم...
و حال درگوشه ی حسینیه ای پر از خالی، نشسته با خود می اندیشم :
اگر دخترکی باشی که هر صبح دیدگانت به جمال نورانی پدر باز نمایی؛ هر نماز سجاده بر نمازش بگشایی؛ هر شام به آغوشش میهمان خواب شوی، لالاییِ شبانه ات ، صوت حجازیِ پدر باشد و بسترِ خوابت، آغوشِ پر مهرِ حضرت حسین گردد؛
اگر شانه ی گیسوانت ، انگشتان عمو باشد و سرخوشی کودکانه ات ، سرشانه های علمدار باشد، اگر به سرشانه های عمو که نشستی دو دست بر قرص قمرش حلقه کردی و گاه به عشوه ی دخترانه ، بوسه ای از گونه های عمو چیدی، اگر به شیرین زبانیت دل از عباس ربودی و به دستان توانایش بر آسمان چرخیدی....
اگر یکهفته باشد این پدر از دست داده باشی و حسرت آغوش این عمو داشته باشی...
اگر مادر باشی و نوجوانت ، چون نهالِ بر شکوفه نشسته، قد و قامتی بر هم زند،
اگر به تماشای صورت نوجوانت ، دلت شیدا شود و آرزوی دیدن جمالش به رخت دامادی داشته باشی؛ اگر تاب دیدن زلف آشفته اش نداشته باشی، اگر یک هفته باشد دلتنگ راه رفتن نوجوانت باشی، اگر یک هفته زلف پریشانش بر روی نی، نظاره کرده باشی، اگر مادرِ قاسم بن الحسن باشی...
اگر شیرخواره ای فاطمی نسب و حیدری صورت ، داشته باشی، اگر به خنده اش ، خوشی های دنیا نصیبت شود و به دیدنِ دندان کوچکش، سرشار از لذت مادری شوی، ؛ اگر به دست و پا زدنش دلت شیدا شود و به شیر دادنش، آرامِ جانت شود
اگر یک هفته باشد که شیر در سینه و شیرخواره ای نداشته باشی، اگر یک هفته گهواره ی خالی نظاره گر باشی، اگر یک هفته همسفر حرمله باشی، اگر رباب باشی...
اگر جوان رشیدی داشته باشی و به سروِ قامتش ، دلت بند باشد؛ اگر چهره ی مه سیمایش ، مهتاب شبهای تارت باشد و خلق و خویش پیمبر را تداعی کند، اگر صوت اذانش بند بند تنت بلرزاند و نگاهش ، علی را زنده کند
اگر یکهفته باشد قرص ماهش خسوف کرده باشد و جمالِ بی مثالش به خون نشسته باشد، اگر یک هفته باشد به دیدن چهره ی جوانت بر نیزه، سر به هوا راه رفته باشی، اگر لیلا باشی...
اگر بزرگ قافله باشی و مامور بر صبر و قرار ؛ اگر آرام دلِ مادرهای داغدار باشی؛ اگر پشت و پناهِ خردسالانِ یتیم باشی، اگر سپر تازیانه های کودکان حسین باشی، اگر خواهری مجنون باشی، اگر زینب باشی،
اگر یک هفته باشد که آغوش برادر نچشیده باشی، دست صبر برادر بر سینه حس نکرده باشی، سایه ی عباس بر سر نداشته باشی، اگر یک هفته باشد بی پشت و پناه باشی، دخت علی باشی و ریسمان اسارت بر دست داشته باشی، اگر دلتنگِ حسین باشی....
آن وقت چه میشود...؟
.
4_6039428315503133797.mp3
3.39M
#روضه زبانحال حضرت رباب
#سبک بانوای سجاد جواد زاده
#ترکی
گورخوم بودی خیال ایدلر همسریم ئولوب
شاهیم ئولوب ،امیدیم ئولوب،یاوریم ئولوب
(اوقدری آغلاردی، بیرگون قونشولار گلدیلر زینبین یاننا،خانم ربابه دینن یاگئجه لر آغلاسون یا گونوزلر آغلاسون
رباب آغلیاندا صود امرلریمیز صود امیلر
مگر اوغلی ئولن ننیه بئله دیمگ اولار؟
زینب گلدی رباب قونشولار بئله دیلر
یا گئجه لر آغلا یا گونوزلر آغلا
دیدی خانم قول ویرم دا گئجه لر آغلامارام
اما چون آقامی گونلر قاباقندا قویوب گلمیشم هرگون ایلشجیم گونلر قاباقندا
زینب دیر ربابین نچه گئجه سسی گلمدی
اما بیر گئجیدی گوردوم ربابین سسی گلیر
قولاخ ویردیم گوروم نه دییر
گوردوم یانا یانا دییر
چول گوزوسی گئجه گزر اوو ملر
گونیلردن حزین حزین سس گلر
شهرین اهلی اینجییب ناله میزدن
ننون ئولسه مدینه لی دینجلر
زینب گلدی رباب، مگر دیممیشدیم گئجه لر آغلاما؟
دیدی خانم دوزدی قول ویرمیشدیم گئجه لر آغلامیام
اما بوگئجه منیم آخر گئجه ام اولار
رباب بونه سوزدی؟
مگر زینبین سندن صورا کیمی وار؟
دیدی یوخ خانم ،من کربلادن گلندن بالامی یوخومدا گورمه میشدیم
گوردوم بالام بوگئجه دل آچوب
دیدیم بالا گل قوجاقیمه،دیدی ننه گلمرم
دیدی ننه منیم الیمی بلگیمده باغلیسان
یادیمه دوشر یارون،هردم دیرم جان جان
لب تشنه چخان جانه،شرمنده ننون قربان
هرگون زینب دوراردی نمازه گورردی ربابین بالا وای سسی گلیر
همان گئجه نین سحری دوردی گوردی رباب یاتوب
گلدی گوردی رباب یاتوب،رباب علی اصغر ننه سی دورایاقه، دورمادی!
دودمانیمین قومروسی دورایاقه،دورمادی!
زهرانین حیالی گلینی دورایاقه نماز موقعیدی،دورمادی!
خانمین روبندین کنار الدی بولمورم نه گوردی؟
یوزون دوندردی کربلایه ، حسین، اصغره لایلای چالان ئولدی آی قارداش
#روضه زبانحال حضرت رباب
#سبک بانوای سجاد جواد زاده
#ترکی
.
امام حسین ع
. 💠بهترین راه پیوند با اهل بیت علیهم السلام⁉️ 🌺استاد فروغی(سلمه الله): 🔰محبت بزرگ ترین سرمایه ب
🔹 منبرهای یک دقیقه ای🔹
✳️ حجتالاسلام #علوی_تهرانی
✅ جاهلیت ثانویه چیست؟
در آیه ۱۴۴ سوره مبارکه آل عمران، خداوند از ما میپرسد که اگر پیامبر فوت کرد و یا کشته شد، به گذشته و دوران جاهلیت بر میگردید؟
پیامبر ۲۳ سال زحمت کشید و دوران جاهلیت را از بین برد و یک تمدن و فرهنگی را پایه گذاری کرد و خطر این است که اگر پیامبر از دار دنیا رفت، امت آیا باز می گردد به همان جاهلیت؟
البته خدا میفرماید اگر کسی به دوران جاهلیت برگردد، خدا ضرر نمیکند.
تنها یک شاخصه وجود دارد که بعد از ۲۸ صفر سال یازده هجری که پیامبر از دار دنیا رفت، ما خود را با آن بسنجیم و بدانیم که سراغ جاهلیت رفتهایم یا خیر، که رسول الله فرموده است: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه
بعد از پیامبر برای اینکه اِنقلبتم علی اعقابکم اتفاق نیفتاده باشد، باید موضعت با امام زمانت مشخص باشد، اگر در این چارچوب هستی به گذشته نرفتی و اگر در این چارچوب نیستی تو جاهلیت ثانویه را درست کردهای.
📚 سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی، شب پنجم محرم ۱۳۹۸ در مسجد حضرت امیر
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
〰〰〰〰〰〰
#سبک_تک
#کربلایی_سیدرضانریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بنداول 👇
بزرگفلسفهی قتل شاه دین این است
که مرگ صلح به از زندگی ننگین است
حسین مظهر آزادگی و آزادی است
خوشا کسی که چنینش مرام و آیین است
نه ظلم کن به کسی نی به زیر ظلم برو
كه اين مرام حسين است و منطق دين است
شکر خدا شکر خدا شاه پسندید مرا (شاه پسندید مرا)
بالاخره نوکر درگاه پسندید مرا (شاه پسندید مرا)
در حرمش داده مرا راه، پسندید مرا (شاه پسندید مرا)
ذرهی خورشید شدم ماه پسندید مرا (شاه پسندید مرا)
السلام ای ابی عبدالله
تشنه کام ای ابی عبدالله
" ابی عبدالله ابی عبدالله "
بنددوم 👇
همین نه گریه بر آن شاه تشنه لب کافیست
اگرچه گریه بر آلام قلب تسکین است
ببین که مقصد عالیّ وی چه بود ای دوست
که درک آن سبب عز و جاه و تسکین است
ز خاک مردم آزاده بوی خون آید
نشان شیعه و آثار پیروی این است
مرده بُدَم زنده شدم 'وای حرم را ببین۲'
گریهی در خنده شدم 'وای حرم را ببین۲'
بندهی یابنده شدم 'وای حرم را ببین۲'
من که پناهنده شدم 'وای حرم را ببین۲'
عشق و حالم ابی عبدالله
شور عالم ابی عبدالله
رزق سالَم ابی عبدالله
" ابی عبدالله ابی عبدالله "
#مهدی_زراعتی ، مرحوم #خوشدل_تهرانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇👇