.
💢حکم بقا برمیت آیت الله صافی ره💢
بقاء بر تقلید میت جایز است یا خیر؟
✅پاسخ: در مسائلی که به فتوای مجتهدی که در حال حیاتش عمل کرده یا یاد گرفته بقصد عمل اگر در آن مسائل بعد از مردن مجتهد بفتوای مجتهد زنده رفتار نکرده باشد می تواند باقی بماند بلکه جواز بقاء بر تقلید میت در سائر مسائل هم بعید نیست ولی اگر مجتهد میتی که از او تقلید می کرده اعلم از حی باشد بنابراحتیاط واجب باید بر تقلید او باقی بماند.
#پرسمان
.
.
#امام_حسین علیه_السلام
#امام_زمان_عج
#مناجات
#قصیده
چه میخواهد لبِ تشنه به غیر از لطف بارانی
چه میخواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی
شبِ طولانی و تسبیح و سجّاده چه میچسبد
بهارِ زود هنگام اند، شبهای زمستانی
توکّل بر توسّل کن، توسّل بر توکّل کن
درین دنیای حیرانی، درین دریای طوفانی
اگر تا شام میخندی، اگر تا صبح میخوابی
تو از مُردن چه میفهمی؟ تو از برزخ چه میدانی؟
خلاصه بار باید بست، یا امروز یا فردا
مَده از کف مَجال این دو روزی را که مهمانی
نیاز مستمندان را بِنه بر دیده یِ منّت
مباد آنکه بگیرد دامنت را آهِ انسانی
اگر آشفته ات کردند یعنی لایقِ وَصلی
به او نزدیکتر هستی زمانی که پریشانی
من و پروانه در آغوش هم تا صبح میسوزیم
که با این سوختن روشن شود کنج شَبستانی
مرا هر وقت میدیدی گریبان پاره میدیدی
از اول نیز می آمد به من پاره گریبانی
به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه
بگیرد دامَنَت دستی از این آلوده دامانی
به جز تو جُور عاشق را کسی گردن نمیگیرد
گناهش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی
به لطف گریه کارِ طفل بهتر راه می افتد
چه بهتر بیشتر از دیگران ما را بِگِریانی
اگر چه گریه یِ هجران شکسته میکند ما را
ولی از آب پیشانی ست بهتر، چینِ پیشانی
گِره هایی ست در عالم که بی تو وا نخواهد شد
نمی آید به کارِ این گِره ها هیچ دندانی
دگر فرقی ندارد جمعه یا شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی
پشیمان میشود آنکه برای تو نمیمیرد
چرا عاقل کند کاری که بعد آرد پشیمانی
خبر داری تو که رفتی به کوچه گردی افتادم؟
به من از تو فقط هجران رسید آنهم چه هجرانی
...
همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند
عجب شامِ غریبانی، عجب شامِ غریبانی
سَرِ پیراهن تو، گریه یِ ما را درآوردند
میان این همه کُشته چرا تنها تو عریانی
#علی_اکبر_لطیفیان✍
#امام_زمان
.
.
#روضه_متنی
#روضه_امام_کاظم حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ترسی از فقر ندارند گدایانِ کریم
دستِ خالی نروند از دَرِ احسانِ کریم
*بابایِ امام رضاست...*
حاجتِ خواسته را چند برابر داده است
طَیِّبَ الله به این لطفِ دو چندانِ کریم
کاظمینی نشدیم و دلمان هم پُر بود
بار بستیم به سوی شاهِ خراسانِ کریم
*یا امام رضا!...
شبِ یتیمیِ امام رضاست،شبِ یتیمیِ فاطمۀ معصومه است، اسمِ یتیم میاد اول یادِ دخترِ سه ساله میکنیم....*
بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم
به قسم هایِ خداوند، به قرآنِ کریم
طَلَبِ رزق نکردیم ز دربارِ کسی
نان هر سفره حرام است مگر نانِ کریم
هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد
دست ما هم رسیده است به دامانِ کریم
نا امیدم مکنید از کَرَمَش، فرض کنید
باز بدکاره ای امشب شده مهمان کریم
گرچه خوب است شَود شیعه بلاگردانش
سپرِ درد و بلای همه شُد جانِ کریم
ظاهرش فقر، ولی باطنِ او عینِ غنا
ترسی از فقر ندارند گدایانِ کریم
*شبِ باب الحوائجِ، یه حالی همۀ ما داریم تو روضۀ موسی ابن جعفر،کوچیک بودیم روضه خوان ها می اومدن توی خونه برای روضه، مادرامون صدا میزدن برید همسایه هارو خبر کنید برای روضه،هر روضه ای که میخوندند آخرش میگفتیم:آقا! یه روضۀ باب الحوائج موسی بن جعفر هم بخونید...
آقامون موسی بن جعفر غریبِ،اما امشب صدایِ مادرش از عرش بلند میشه، هی میگه: پسرم!...
آخه حضرت رو زندان به زندان جابجاش می کردن،خیلی از زندان بان ها عوض شدن با نالۀ موسی بن جعفر، اما این زندانِ آخری کارِ موسی بن جعفر رو تمام کرد، آخه زندان بان یه نامَردِ یهودی بود،آقا رو توی سیاه چالی انداختن،که به عِلمِ امامت شب و روز رو تشخیص میداد، روزها روزه میگرفت، اما سِندی ملعون برا حضرت تا افطار می آوُرد، اول آقارو تازیانه میزد...
من از آقا امام رضا معذرت میخوام، موسی بن جعفر صداش بلند میشد،نه برایِ تازیانه، می فرمود:هر چه قدر میخواهی من رو بزنی بزن، اما اسمِ مادرم فاطمه رو نیار، به بابام علی ناسزا نگو...*
مثلِ یک تکه عبا رویِ زمین است تنش
آن قدر حال ندارد که نیُفتد بدنش
جا به جا گر نشود سلسه بد می چسبد
آن چنانی که محال است دگر وا شدنش
نَفَسَش وقتِ مناجات چه اِعجازی داشت
زن بدکاره به یک باره عوض شد سخنش
آه مانند گِلیمی چقدر پا خورده
بی سبب نیست اگر پاره شده پیرُهنش
از کلیمُ اللهیِ حضرتِ ما کم نشود
گر چه هر دفعه بیاید بزند بر دهنش
به رگِ غیرت این مَرد فقط دست مزن
بعد از آن هر چه که خواهی بزنی اش، بزنش
بستنش نیز برایش به خدا فایده داشت
مددِ سلسله ها بود نمی ریختنش
با چنین وضع کفن کردن او پس سخت است
آه آه از پسرش آه به وقت کفنش
*یکی از زندان بان های موسی بن جعفر میگه: همچین که نگاه میکردم،از پنجره ای که رو به حیاط بود، دیدم موسی بن جعفر داره بیرون رو نگاه میکنه، هی زیرِ لب میگه: معصومه جان! گاهی میگه: رضاجانم! دلش برا بچه هاش تنگ شده بود
دختر اگه بابا رو نبینه زود بهانه میگیره...
بذار ببرمت یه جایِ دیگه؛ هی دامنِ عمه رو گرفت، هی میگفت: عمه! دلم برا بابام تنگ شده...
پشت دروازۀ ساعات تا می اومدن بشینن، بی بی زینب بلند میکرد، میگفت: عمه! نشین، می زَنَنِت، هی میگفت: عمه پاهام درد میکنه...
تا اینکه آوردن مجلسِ یزید، سَرِ بریده رو آوردن، گفتن: همۀ اُسرا بشینن، یه وقت زینب نگاه کرد دید این دختر رو پنجۀ پا ایستاده، عزیزم! مگه نمی گفتی پاهام درد میکنه؟ میگفت: عمه! دلم برا بابام تنگِ،عمه ببین یزید داره با چوب به لبای بابام میزنه...*
یارب!مکن امیدِ کسی را تو نا امید
ــــــــــــــــــ
#امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
.
.
#روضه_امام_کاظم حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
*تا خبر پیچید که فردا امامتون رو آزاد میکنن، همۀ مَردم جمع شدن جلویِ زندانِ بغداد، یکی گفت: اگه آقارو ببینم دستش رو میبوسم، یکی گفت: اگه آقارو ببینم، میگم: آقا! هم من چشم انتظارت بودم و هم پدر و مادرم...اما عُمرِ پدر و مادرم کفاف نداد، به من گفتن: هر وقت آقارو دیدی سلامِ مارو به موسی بن جعفر برسون...
مَردم دیدن خیلی طول کشیده، یه عده ای نشستن، یه مرتبه دیدن در زندان باز شد، جمعیت بلند شدن، گفتن:الان امام بیرون میاد، اما دیدن چهارتا حمّال، لنگۀ یه دری رو گرفتن، از اون لنگۀ در یه سری آویزانِ،هی صدا میزنن:« هذا امامُ الرَّفَضَه »...همۀ مردم اومدن زیر لنگۀ در رو گرفتن، یه مرتبه دیدن این در خیلی سنگینی میکنه...خدایا!به ما گفتن، موسی بن جعفر این همه سال تویِ زندان بوده، حضرت ضعیف و لاغر شده، پس چرا این قدر سنگینی میکنه؟ همچین که عبا رو کنار زدن، دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پایِ موسی بن جعفر...
آقا! غریب بودی،می دونم...چهارده سال زندان بودی،میدونم، دلت برا بچه هات پرپر میزد میدونم، تازیانه ات زدن میدونم، سیاه چال انداختنت، میدونم، ناسزا بهت گفتن، میدونم،عاقبت شهیدت کردن، بدنِ مطهرت رو روی لنگۀ در انداختن میدونم، بدنت رو آوردن رو پل بغداد گذاشتن اونم زیر آفتاب،میدونم...اما خبر دارم بهترین کفن هارو برات آوُردن، یعنی بدنت با همۀ صدماتی که داشت،اما بدنت رو میشد کفن کنند،من بمیرم برا اون بدنی که، هر طرفش رو که بلند میکرد، یه طرف رو زمین می موند، بمیرم برا اون بدنی که خواهر بدنِ پاره پاره رو دید نشناخت، اومد بِره سمت خیمه، شنید از حلقوم بریده یکی میگه: اُخَیَّ! خواهرم!....حسین....*
ای وای بر اسیری که از یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
به شب نشینیِ زندانیان می خورم حسرت
که نُقلِ محفلشان دانه هایِ زنجیر است
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
.
.
#مناجات_امامحسین
#امام_حسین
از زبانم دعا نمی افتد
ذکر "یا رَبَّنا" نمی افتد
بغض با حنجرم گره خوردست
دیگر از آن جدا نمی افتد
چندباری به هِق هِق افتادیم...
اشک ما بی صدا نمی افتد
من همیشه گرسنه ی اشکم...
چشمم از اشتها نمی افتد
جز درِ آستانِ شعله یِ "شمع"
پر پروانه ها نمی افتد
غیر بام تو هیچ معراجی
رو به قُربِ خدا نمی افتد
از پَر دامنِ سهساله ی تو
دست شاه و گدا نمی افتد
دردمند غم تو هیچ زمان
پیِ دارالشفا نمی افتد
هیئتت هست..،هیچ گریهکُنی
گوشهی انزوا نمی افتد
سینه ای که شود حسینیه ات
خشت آن از بها نمی افتد
تا قیامِ قیامت کبری
تبِ این روضه ها نمی افتد
خواهش لیلةُالرَّغائِب من...
گوشهچشمَت به ما نمی افتد؟!
آه!در طالعِ گدایانت
یک زیارت چرا نمی افتد؟!
لال اگر هم شوم ز لب هایم
کربلا کربلا نمی افتد
نوکرِ کفنودفن دیده مگر
یاد یک بوریا نمی افتد!؟
مقتلت تنگ شد..،به حرمت آن
شیعه در تنگنا نمی افتد
نامسلمان! به جان تشنه ی ما
هیچکس با عصا نمی افتد
"همه رفتند شمر ول کن نیست"
خنجرش هم ز پا نمی افتد
خواهری روی ناقه ی عریان
چشمش از نیزه ها نمی افتد
گرچه هی می کَشند..،شُکرِ خدا
معجرِ نخ نما نمی افتد
از تماشای قافله چشمِ
کوفیِ بی حیا نمی افتد
▪️
▪️
بی جهت سدِّ راه می کردند
کوچه کوچه نگاه می کردند
#بردیا_محمدی
.
.
یا حجّة بن الحسن!
از عالَمِ " ذَر " من به دنبال تو بودم
ای جانِ جانم! ای وجودِ در وجودم!
همراهِ مادر داشتم ذکرِ " فَرَج " را
نام تو را اوّل ز بَطنِ او شُنودم
نذر تو کرد او زندگیّام را دقيقاً...
آن لحظهای که چشم بر دنیا گشودم
بابا به من نان داد از يُمن وجودت
نانها اثر کرد و برای تو سرودم
انگار، دنیا را به من دادند وقتی...
گاهی وجودِ نازنینت را ستودم
من را نباشد بهتر از این که به جز تو...
هر قصد را از فکر و از قلبم زُدودم
تاج ولایت بر سرم باشد همیشه
یاد تو باشد در سرم وقتِ سجودم
ای از همه مظلومتر در بین شیعه!
با غفلتم قلب تو را نالان نمودم
سیلی بزن بر صورتم، قربانِ دستت
ارزد به یک عالَم مرا روی کبودم
گر فرش پای خود کنی من را یقیناً...
من گوی سبقت، از رقیبانم رُبودم
بود و نبودم را نباشد فرق، بیتو
من را بخر، با خود، ببر، بودم و نبودم!
#امام_زمان
#محمد_علی_نوری
شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۰
.
.
#امام_حسین
از حالِ خوب روضه بهتر عالمی نیست
همراه من جز اشکهایم همدمی نیست
دلخون تر از پرچم سیاهِ گنبد تو
این روزها بر بامِ عالم پرچمی نیست
غیر از همین اشکی که می بارم برایت
ولله... بر زخمِ تن تو مَرهمی نیست
باید به حال چشم هایم خون بِگریَم
آنجا که در داغ تو مرطوب از نَمی نیست
در روضه ی گودال جا دارد بمیرم
دزدیدن پیراهنت درد کمی نیست
در داغ تو زینب کمر خم کرده یعنی...
سنگین تر از داغ تو بی شک ماتمی نیست
آن زن،که حتّیٰ سایه اش را کس ندیده ست
وای از زمانی که برایش محرمی نیست
دریاتر از چشمی که دریا را خجل کرد
در مروه سعی و صفایت، زمزمی نیست
گر عالم و آدم شود بیگانه با من
وقتی تو هستی آشنایم، پس غمی نیست
آرامشی دارم که می دانم ، برایش
از روضه اَت بهتر دلیلِ محکمی نیست
وقتی تو را بالا سرِ قبرم ببینم
دیگر برایم بهتر از آن دم، دمی نیست
#منصوره_محمدی_مزینان✍
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#طلیعه_محرم
.
.
#مدح و #توسل به قمربنی هاشم حضرت عباس علیه السلام با صدای زنده یاد #استاد حاج نادعلی کربلایی
●━━━━━━───────
گفت عباسِ قوی پنجه، علمدار من است
مصطفایم من و او حیدر کرار من است
هم شجاع استُ دلیر است و مشار است و مشیر
هم وزیر من و هم منشی دربار من است
من مدارِ حق و در دایرۀ فضل الله
او ابوالفضل من و نقطۀ پرگار من است
پرتو شمس و قمر ذرهای از نورِ دلش
نور رویش همه از پرتو انوارِ من است
گرد هم اذن جهادش بکُشد خیل خسان
لیک در امر قضا محرم اسرار من است
راند توسن در شریعه بی درنگ
خوف ننمودی زِ شمشیر و خدنگ
مشک را پُر کرد از آب روان
تا برد در خیمه بهر کودکان
کوفیان با نیزه و تیر و خدنگ
راه را بستند بر آن شاه تنگ
وِلوله افکند اندر کوفیان
شور محشر کرد بر او بی عیان
شمشیر میزنه .. تکبیر میگه .. الله اکبر ..أَنَا ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى .. صدای تکبیر رو ابی عبدالله شنید حالا باید برادر رو کمک کنه .. دو برادر از دو طرف لشکر شمشیر میزنن (1) یکی صدا میزنه أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى.. یکی میگه أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا .. یکی میگه أَنَا ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى .. همینجور که ابی عبدالله داره تکبیر میگه خودش رو به عباس برسانه .. آخ دید دیگه صدای اباالفضل به گوشش نمیرسه .. هرچه صدا زد عباسم .. دید صدای عباس رو نمیشنوه ... آخ یه مرتبه دید یه طرف لشکر دشمنان هجوم آوردن .. یه نامرد صدا زد اگر میخواید حسین شمشیرش رو غلاف کنه سر عباس رو به نیزه بزنید .. لشکر عقب نشینی کرد .. چشم آقا به بدن بی دست برادر شروع کرد به گریه کردن ..(2)
منابع:
۱)شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰
طوسی، الثاقب فی المناقب، ص۳۴۱
دینوری، ابوحنیفه، الاخبارالطوال، ص۲۵۷
۲)مظفر، موسوعة بطل العلقمی، ج۳، ص۱۷۸
ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۹۸
خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۲، ص۳۴
ــــــــــــــــــ
#مرحوم_نادعلی_کربلایی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#پیرغلامان
.👇
باب الحرم _ مرحوم نادعلی کربلایی.mp3
8.23M
#مدح و #توسل به قمربنی هاشم #حضرت_عباس علیه السلام با صدای زنده یاد #استاد حاج نادعلی کربلایی
●━━━━━━───────
مرحوم نادعلی کربلایی پدر سه شهید و از بزرگان عرصه ستایشگری در عصر معاصر بود که در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۸۲ بعد از سال ها رنج بیماری رخ در نقاب خاک کشید و در قطعه ۷۶ بهشت زهرا (س) تهران، ردیف ۱۵۶ آرام گرفت. روحش شاد و یادش گرامی باد.
.
#امام_زمان
اِجْعَلوني في هَمّكم...
دوست دارم منبر مولای خود را پایه باشم
دوستدارم یک غزل، لبریز از آرایه باشم
آرزو دارم بشُویم روسیاهیهای خود را
دوست دارم حجّة بن العسكرى را آیه باشم
دوست دارم پا به پای صاحبم باشم غلامش
همقدم با حضرتش در هر مسیری، سایه باشم
دوست دارم فرش باشم تا به چشمم پا گذارد
دوست دارم بر علیّ عصرِ خود، سرمایه باشم
رنگ از خُلقش بگیرم در جوار ساحت او
عاشقِ پیوسته باشم، سائلِ پُر مایه باشم
سرسپرده، دائماً روحم بُوَد تسليم عهدش
در پناه لطف او از غیر، در آسایه باشم
روزها چون خادمی بر گِرد مولایم بگردم
شب، نگهبان باشم و بر ساحتش پیرایه باشم
دوست دارم اوج عشرت را ببینم در قیامت
دوست دارم با اميرالمؤمنين همسايه باشم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان_عج
#فضائل_مولا #امیرالمؤمنین
#محمد_علی_نوری
یکشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۰
.
4_5789661987122187256.mp3
8.72M
#شور | نحن انصار علی بن ابی طالب
#میلاد_امیرالمؤمنین
دوشنبه۲۵بهمن | ۱۲رجب۱۴۴۳
نحن انصار علی بن ابی طالب
علی علی ذکر لب سلمان
علی علی عشق همه ایرانه
علی علی دشمن میلرزونه
علی علی زمزمه شیرانه
علی علی نغمه هر گردانه
علی علی قوت قلب شیعس
علی علی طوفانه
رو شونه هامون لوای حیدره
هر چی که داریم فدای حیدره
رو به رو مون هزار تا دشمن
پشت سرمون دعای حیدر
مداح : کربلایی حسین طاهری