.
#امام_زمان
#ماه_رمضان
#غزل
دل مرده ایم و یاد تو جان می دهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان میدهد به ما
ماه خدا دومرتبه بیماه روی تو
دارد بشارت رمضان میدهد به ما
برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت
یک روز دستهای تو نان میدهد به ما
روزی سه بار غرق غریبی و بیکسیست
حسی که بیتو وقت اذان میدهد به ما
این ماه، فرصتیست که باز عاشقت شویم
ماه خدا دوباره زمان میدهد به ما
ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین»
نامی که اشکهای روان میدهد به ما...
بیشک حوالۀ همه امسال کربلاست
رزقی که آخر رمضان میدهد به ما
📝 #محمدعلی_بیابانی
.
.
هوالعلی العلیم
#مناجات
#ماه_رمضان
مست ها را شراب لازم نیست
عالمان را کتاب لازم نیست
تا ابد بین جهل بیدارند
غافلان را که خواب لازم نیست
با تو که نور فی السما هستی
بودن آفتاب لازم نیست
دل اگر محرم حریم شود
بر نگاهش حجاب لازم نیست
جبرمان کن برای بندگی ات
بیش از این انتخاب لازم نیست
بنده ای را اگر نرنجانیم
میپذیری، ثواب لازم نیست
ما که ذوبیم بین آتش شرم
بیش از اینها عذاب لازم نیست
تو که از هرچه هست، آگاهی
پیش رویت نقاب لازم نیست
منکه با پای خویش آمده ام
پس خطاب و عتاب لازم نیست
کاش روزی که دستمان خالیست
لحظه ای که جواب لازم نیست
روی پرونده های مان حیدر_
بنویسد حساب لازم نیست
#مهدی_ڪبیری ✍
01/01/19
.
.
#وفات_حضرت_خدیجه کبری سلام الله علیها
▪️اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ اَلسَّلام ُعَلَیک یا رسول الله آجرک الله فی مصیبه ام المومنین ، اَلسَّلام ُعَلَیک یا فاطمه الزهرا آجرک الله فی مصیبه امک ...▪️
صدا زد اسما ، هر دختری، شبی که خونه ی شوهر میره محتاج مادره،من نیستم شب عروسی فاطمه ام رو ببینم،جای من براش مادری کن ..."
پنج سال ازین وصیت به اسما گذشت ، شب زفاف فاطمه و علی که رسید ، پیغمبر فرمود همه برن" همه رفتن ، آمد به دیدن این زن و شوهر ، دید اسما کنار زهرا ایستاده" اسما مگه نگفتم همه برن ، عرضه داشت یا رسول الله ،وصیت خدیجه بود" اینجا بمونم کنار فاطمه" تا نام خدیجه اومد بازم پیغمبر گریه کرد ... اسما رو دعا کرد ....
یه چیزی بگم و عرضم و تمام کنم ، دیگه تو این شبا مقدمه نمی خوای ، شب آخر دهه ی اول ، دیدید چقدر زود تمام شد دهه ی اول ... اسما هم رفت با علی و فاطمه خلوت کرد پیغمبر ، گفت علی دستتو بده ، زهرا جان تو هم دستتو بده بابا جان ، دست زهرا رو گذاشت تو دست علی ....
نگفت این دختر منه ، فرمود : "هذه ودیعه الله و ودیعه الرسوله" علی این امانت خداست ..."
فهمیدی چی میخوام بگم؟!! .....
خود پیغمبر فرمود هر امانتی دو شرط داره ، اول اینکه امانت رو از هر کی گرفتی به همون برگردونی ، اما شرط دوم امانت اینه" اگه امانتو سالم گرفتی ، سالمم پس بدی ..." (کجا رفت دلت؟!!) ...
علی امانت و از پیغمبر گرفته بود ، به خود پیغمبرم امانتو داد . دل شب امانتو گرفته بود ، دل شبم امانت و برگرداند ، اما شرط دوم نمی دونم با دل علی چه کرد" این امانتی که تحویل گرفته بود دیگه پهلو شکسته نبود ... صورتش کبود نبود ... سینه اش سوراخ نشده بود ... اما امانتی که شب دفن به پیغمبر داد ، یه جای سالم تو بدنش نبود ...
یا زهرا ...
#حضرت_خدیجه
.
.
#مناجات_با_خدا
#شب_هفتم_رمضان
#حضرت_علی_اصغر
دوری از آغوش تو جز دردسر چیزی نداشت
جاده ی بی عشقِ تو غیر از خطر چیزی نداشت
لذت عصیان گذشت و ذلت آن مانده است
معصیت جز بار حسرت بیشتر چیزی نداشت
آخر دست طلب از این و آن تحقیر بود
رو به خلق انداختن غیر از ضرر چیزی نداشت
من همانم که تمام روز عصیان کرده است
آنکه در پرونده اش وقت سحر چیزی نداشت
چشمهایم پر ولیکن کوله بارم خالی است
بنده ات غیر از همین چشمان تر چیزی نداشت
...
دست در دست کمان برد و نفس را حبس کرد
نانجیب انگار جز تیر سه پر چیزی نداشت
گریه اش تنها برای چند قطره آب بود
ورنه بحر جنگجویی این پسر چیزی نداشت
شاعر: #محمود_یوسفی✍
..............................................
.
.
#مناجات_با_خدا
#شب_هشتم_رمضان
گریز به #حضرت_علی_اکبر
گره افتاده در کارم ز لطف و مرحمت وا کن
شبِ هشتم بیا با حالِ من قدری مدارا کن
پر و بالی شکسته از معاصی پیشت آوردم
مرا یا جابرالعظم الکسیر امشب مداوا کن
شدم مرده دل از اعمالِ نافرجامِ بیهوده
خدایا این دلِ وامانده را یک روزه احیا کن
به فضل تو پناه آوردهام یا نور و یا قدوّس
تو بخشنده ترین بخشندهای من را تماشا کن
مسیرم گم شده افتادهام در جادهی غفلت
به نورِ فضلِ خود گم گشته را در راه، پیدا کن
به هر در میزنم نفسَم نمیگردد جدا از من
رهایم کن ز نفسم، از گنه من را مُبَّرا کن
ز خجلت سر به زیر انداختم شرمندهام از تو
دوباره عفو کن من را، شکستم توبه، رسوا کن
عُقابِ مرگ سایه بر سرم افکنده میترسم
گرفتی دستِ من امروز، قدری فکرِ فردا کن
جدایم کن از این دنیای وانفسا، زمین گیرم
مرا امشب اسیرِ روضهی فرزندِ لیلا کن
زمین افتاد از مرکب، حسین آمد به بالینش
صدا زد ای عصایِ پیریِ من فکر بابا کن
نمیخواهد برای من ز روی خاک برخیزی
تنت پاشیده از هم ای پسر، کمتر تقلّا کن
#رضا_باقریان✍
#ماه_رمضان
................................................
.
.
#امام_زمان
سفره ی افطار خود را پهن کردی در کجا؟
سامرا یا طوس یا کنج بقیع یا کربلا؟
لقمه ی نانی بگیر و عاشقت را سیر کن
جان من آقا فدای لقمه ای نان شما ...
اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ
6.mp3
1.97M
🌸 #شرح_دعای
#روز_ششم_ماه_مبارک_رمضان
توسط استاد اخلاق
#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی (ره)
ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ لِوَلِيِّكَ ٱلْفَرَجَ وَٱلْعَافِيَةَ وَٱلنَّصْرَ
.
.
#زمینه
#امام_حسین
#محمدحسین_پویانفر 🎤
#حمید_رمی ✍
میخونم هر سحر آروم
سلامُ الله علی سیدنا المظلوم
دوباره اسمت روی لب گل کرده
دلم هر جایی باشه برمیگرده
کربلا کربلا کربلا
ای جان من، کهف امان من
ای ذکر تو، شور بیان من
اسمت حسین، هر ضربان من
جانم جانم جانم ای جان من
.........................
چقد خوبه چه شیرینه
که این نوکریو فاطمه میبینه
خدایی چی بهتر از این تقدیره
دلم از روضه پر میگیره میره
کربلا کربلا کربلا
تسکین من، حصن حصین من
ای جلوهی حق و یقین من
خاک تو شد مهر جبین من
دینم دینم دینم آیین من
...........................
به راه تو باید دل بست
باید به شهدای حرمت پیوست
نفس وقتی که وقف ثاراللهِ
سرم رو میدم آخر توی راهِ
کربلا کربلا کربلا
دنیای من، راهنمای من
دست تو شد گرهگشای من
این نوکری مونده برای من
مولا مولا مولا مولای من
#ماه_رمضان
......................................
.👇
Poyanfar - Mikhonam Har Sahar Aroom (128).mp3
3.21M
⏯ #زمینه_احساسی
🍃میخونم هر سحر آروم
🎤#محمدحسین_پویانفر
Shab06Ramazan1401[06].mp3
5.41M
🎙علی گفتن بها داره... (#زمینه)
🔺بانوای: حاج حسن #شالبافان
#ماه_رمضان_سال۱۴۰۱
علی گفتن بها داره
علی گفتن بلا داره
علی گفتن بها داره
علی گفتن بلا داره
تو این دنیا هنوز مردم
علی گفتن گناه داره
تو این دنیا هنوز مردم
علی گفتن گناه داره
همسر علی در و دیوار میبینه
نوکر علی طناب دار میبینه
وارث علی ته گودال میفته
دختر علی سر بازار میبینه
همسر علی در و دیوار میبینه
نوکر علی طنابِ دار میبینه
وارثِ علی ته گودال میفته
دخترِ علی سر بازار میبینه
من هنوز برات یه سیلی هم نخوردم
من برای چی زندم آقا من چرا برات نمردم
علی گفتن ادب میخواد
علی گفتن سبب میخواد
علی گفتن که آسون نیست
بابا اصل و نسب میخواد
مادرم میخواد کنیز زهرا باشه
بابامم میخواد غلام مولا باشه
من دلم میخواد تا دنیا دنیا باشه
بچم عاشق ابی عبدالله باشه
من هنوز برات یه سیلی هم نخوردم
من برا چی زندم آقا من چرا برات نمردم
من برا ظهور هنوز کاری نکردم
من چجوری با گناهام دنبال آقام بگردم
#شهید_اصلانی
#شهید_دارایی
.
4_5834735676028882057.mp3
2.57M
✅ #کربلایی_محسن_داداشی
#شور #امام_حسین
دستهامو بگیر
بادستمال مشکی بیا اشکهامو بگیر
آقا وسط روضه نفسهامو بگیر
دستهامو بگیر
مقصودم حسین
دوست داشتم الان تو حرمت بودم حسین
آهنگ دلم میدونی برا کربوبلا تنگه دلم
تو نزاشتی که زمینم بزنن، با وفا ارباب
میگیره دست منو دست یل کربلا عباس
باوفا ارباب باوفا ارباب باوفا ارباب
کربلائی محسن داداشی
.
4_5834735676028882037.mp3
4.87M
✅ #کربلایی_محسن_داداشی
#زمینه
نبودنت بیمارم کرد،خیلی غم دارم
تو گیرو دار این دنیا تورو کم دارم
من دیگه دغدغه ی ظهورت رو ندارم آقا
من ازاین زندگی بدون تو بیزارم آقا
عبات رو میکشی رو سرت میای میون مردم
من تورو نمیشناسم ردمیشی از کنارم آقا
ایهاالغریب عجل الله، ایهاالغریب عجل الله
چقدر برات ندبه خوند ومادرم پیر شد
ببین میون سجاده اش پدرم پیر شد
تو گیر ودار این دنیا تورو کم دارم
نبودنت بیمارم کرد،خیلی غم دارم
العجل العجل العجل، العجل العجل العجل
دل من تنگ حسینه، چون زیارت لازمم من
دوست دارم حرم بخونم، سگ کوی کاظمم من
سلام ای محشر محشر،سلام ای موسی جعفر
سلام ای قبله ی باور
حق در نگاه ناب تو تأثیر داده است
بدکاره رو کلام تو تغییر داده است
احسنت به مادری که به تو شیر داده است
یاباب الحوائج یاموسی بن جعفر
پدر حضرت سلطان،عاشق امام رضاتم
نوکر معصومه تم من،خادم صحن وسرا تم
سلام ای محشرمحشر، سلام ای موسی جعفر
سلام ای قبله ی باور
نام پدر گره زده بر شیر مادرم
خاک قدوم حضرت موسی بن جعفرم
من شیعه ی علی ام و مجنون کوثرم
یاباب الحوائج، یا موسی بن جعفر
شعروسبک کربلائی محسن داداشی
.
#هفتم_رمضان
#علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر
کم دست وپا بزن که مرا نیمه جان کنی
ابرو کمان ِ من , تو مرا قد کمان کنی
پرپر بسان غنچه ی پژمرده ای شدی
ای گل؛ تو با غمت دل ما را خزان کنی
از بهر آب رو زده ام بر همه, ولی
قسمت نشد عزیز دلم, نوش جان کنی
گریه بس است, گریه تورا تشنه تر کند
واجب که نیست,اینهمه آه و فغان کنی
تابی ز تشنگی به لبانت نمانده است
آخر مرا تو از غم خود ناتوان کنی
راضی مشو ز درد خودت دربه در مرا
خیمه به خیمه در نظر این و آن کنی
آخر به جای قطره آبی ,چرا فلک؟
تیری نصیب کودک شیرین زبان کنی
#اسلام_مولایی ✍
...................................................
.
.
#مناجات_با_خدا
#شب_هفتم_رمضان
مسجدارک ۲۰ فروردین ١۴٠١
الهی مثل من بد بنده ای نیست
گنه آلوده و شرمنده ای نیست
الهی جرم من از حد فزون است
گمانم اسم من در فاسقون است
الهی بی حیای بیحیایم
آخه عصیان تو کردم ای خدایم
گناهم بیشتر از کوه و دشت است
که بی تقوای ام از حد گذشته است
به هر جا رفته ام کردم گناهی
پرم از رو سیاهی و تباهی
مرا بهتر ز هر کس میشناسی
فقیر و خسته و بد عهد و عاصی
ولی من هم اگر چه ناسپاسم
تو را ای مهربانم میشناسم
ببخشی کوه عصیانی به کاهی
بگیری دست ما را با نگاهی
تو ستار العیوبِ عالَمینی
تو رب زینبی رب حسینی
مرا دعوت به مهمانی نمودی
در رحمت به روی من گشودی
میان خوبها کردی نگاهم
حسینی گفتم و دادی پناهم
کلید بخشش ما با حسین است
سر و کار دل ما با حسین است
شفیعم حنجر بگریده اوست
امیدم بر لب خشکیده اوست
بمیرم ناکسان خاکش نکردن
کفن بر جسم صد چاکش نکردن
که جای بوسه ای بر تن ندارد
کفن که هیچ پیراهن ندارد
.
- مشاری العفاسی جزء.mp3
30.81M
🎵 تلاوت جزء 7 قرآن کریم با صدای مشاری العفاسی
#جزء_هفتم
.
#مناجات
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
#ماه_رمضان
#مربع_ترکیب
بر سرم دادی بزن، فریاد کن
بندهء بیچاره را آزاد کن
جوششی بین دلم ایجاد کن
خانهء ویرانه را آباد کن
نفس بدکارم ز رو شمشیر بست
پای من را با غل و زنجیر بست
مانده ام من با ندانم کاریم
از عذاب است اینهمه بیداریم
برملا شد پیش مردم خواریم
کاش می شد از زمین برداریم
غافل از مرگم نمی دانم چرا
از قیامت من گریزانم چرا
باهمه خوبم ولی با تو بدم
بر کس و ناکس بجز تو رو زدم
خوف دارم از گناه بیحدم
یاعلی گفتم به سویت آمدم
نوکر زهرا ندارد معطلی
می گذارد سر به زانوی علی
بنده ات را چون سلیمانی بخر
نوکرت را بی پشیمانی بخر
این گدا را بین مهمانی بخر
عبد خود را در نجف آنی بخر
من بهشتت را نمی خواهم خدا
گر شوم دور از علی مرتضی
بخشش آن سیئاتم را بده
مستی صوم و صلاتم را بده
خسته ام، امشب براتم را بده
تشنه ام، آب فراتم را بده
کاش می شد روزی چشمان ما
یک سحر گریه میان کربلا
غربت خون خدا پیچیده بود
این خبر در کربلا پیچیده بود
اصغرش را در عبا پیچیده بود
حرمله این نسخه را پیچیده بود
آن گلوی نازکی که جان نداشت
پیش مادر، سر به روی نی گذاشت
#رضا_دین_پرور
.
#مناجات
از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد
از تَحبِسُ الدُّعا که صدایی نمی رسد
ما تَحبِسُ الدُّعا شده یِ نانِ شُبهه ایم
آن جا که شُبهه است عطایی نمی رسد
پَر باز می کنم بِپَرم، می خورم زمین
بال و پَرِ شکسته به جایی نمی رسد
باید تنم پیِ سپرِ دیگری رَوَد
با روزه های ما به نوایی نمی رسد
با دستِ خالی از چه پُل دیگران شوم
دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد
ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت
آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟
من سال هاست منتظر یک ضمانتم
آخر چرا امام رضایی نمی رسد
از من مخواه بیش از این زندگی کنم
وقتی براتِ کرب و بلایی نمی رسد
علی اکبر لطیفیان
#مناجات_با_خدا
.
.
#مناجات
#ماه_رمضان
#توبه
توبه ای با نام زهرا میکنم این لحظه با شرمندگی
گرچه میدانم نبودم مرد این میدان نکردم بندگی
خسته ام از بس که کردم توبه و پشتش خطا،بازم گناه
کوچه های این دلم را پشت هم مسدود کرد این زندگی
میشود زندانی دستان پر مهرت کنی این بنده را؟؟؟
خیر من در بندگی باشد ندیدم خیر از این آزادگی
گفته ای هر بار،آری توبه کن میبخشمت،گیرم که شد
با چه رویی من ببینم روی تو با این همه شرمندگی
مثل عطاری که بر دستان او مانده حناهایش منم
میکنم توبه ولی سویم نمی آید چرا آسودگی
بین روضه در میان کوچه ی سینه زنی وقت دعا
فکر اینم کی رهایم میکنی از دست این دل مردگی
#بهنام_واحدی_جهاد✍
https://eitaa.com/emame3vom/59966
.
|⇦•جان دهی یا جان ستانی...
#روضه و توسل به #حضرت_علی_اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
*آقا قمر بنی هاشم، شبِ دهم، شبِ عاشورا، به همه ی اقوام، خواهرزاده ها، برادرزاده ها، گفتند: چه می کنید؟ آقا علی اکبر فرمودن: عموجان! شما امیر لشکر هستید، فرمود: تا ما زنده ایم از اصحاب نباید به میدان برن...
آه از اون ساعتی که جوانِ امام حسین اومد تویِ خیمه وداع کنه، دلِ عمه ها پاره پاره شد، وقتی میخواست به میدان بره، بابا گفت: علی جان!...*
جان دهی یا جان ستانی، از پدر با هر قدم
این خرامان راه رفتن را، به زهرا رفته ای
اینقدر شبیه به رسولِ خدا و مادرش فاطمه بود، وقتی به میدان آمد، پیرمردها عقب نشینی کردن، دشنام دادن به اِبن سعد، گفتن: به ما نگفته بودی داری به جنگ پیغمبر میای، اینقدر شبیه بود، اسبِ رسولِ خدا به کسی سواری نداد به غیر از علی اکبر...*
جان دهی یا جان ستانی، از پدر با هر قدم
این خرامان راه رفتن را، به زهرا رفته ای
*جانِ حسینِ این پسر، گفت: بابا میخوای بری برو، خداحافظی هم کردی، اما چند قدم جلو چشمِ بابا راه برو، من سیر قد و بالات رو ببینم، علی رو در آغوش گرفت، علی رفت، آقا ابی عبدالله جمله ای فرمود:" اَللّهُمَّ اشْهَدْ عَلى هؤُلاءِ الْقَوْمِ، فَقَدْ بَرَزَ إِلَيـْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ، كُنّا إِذَا اشْتَقْنا إِلى نَبِيِّكَ نَظَرْنا إِلى وَجْهِه" خدایا! تو شاهد باش، جوانی به سمت این قوم رفت، خَلقاٌ و خُلقاً و منطقاٌ شبیه به رسولت بود، هر موقع دلمون برا رسولِ خدا تنگ میشد، بهش نگاه می کردیم، می گفتیم: علی جان! بخند، علی جان! حرف بزن، علی جان راه برو...*
در خیمه بود دست پدر سوی آسمان
ناگه ز رزمگه صدایِ علی شنید
*یه وقت شنید صدایِ علی اکبرش داره میاد"يا أَبَتاهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ، هذا جَدِّي رَسُولُ اللهِ قَدْ سَقانِي بِكَأْسِهِ الاَْوْفى..." باباجان! الان جدم رسول الله با یه کاسه ی آب من رو سیراب کرد که دیگه تشنه نمیشم، جدم می فرماید: حسین جان! تو هم بیا، برای تو هم آماده کردیم...حسین آمد سوار بر مرکب بشه...*
پدر آمد به یاریش برود
من بمیرم رکاب را گم کرد
*چشمایِ اربابمون سیاهی رفت...*
پسر بوتراب بین تراب
نوه ی بوتراب را گم کرد
جلد قرآن خویش پیدا کرد
برگه های کتاب را گم کرد
*چرا بدن اینقدر پاره پاره شد؟ علی اکبر، سرش رو گذاشت رویِ گردن اسب، چشماش رو بست، خون سر علی اکبر رویِ چشمایِ اسب رو گرفت، یه نانجیبی اومد مهار اسب رو گرفت، عوضِ اینکه اسب به خیمه برگرده، بُرد آخرِ لشکر که دستِ عباس بهشون نرسه، هرکی عقده داشت یه ضربه زد، تا رسید علی اکبر به انتهای لشکر، همین طوری تیکه تیکه می افتاد ازش...یک دشت پر از علی اکبر شد...*
خیز بابا تا از این صحرا رویم
اینک به سوی خیمه ی لیلا رویم
این بیابان جای خواب ناز نیست
ایمن از صیاد تیر انداز نیست
*به آبرویِ علی اکبر الهی العفو...*
ــــــــــــــــــ
#حاج_محمود_کریمی
#ماه_رمضان
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇