eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
14000419-kermanshahi-roze2.mp3
2.01M
|⇦•ما را هر آنچه حضرت استاد... و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسحاج امیر کرمانشاهی
. |⇦•مرهم حریف زخم زبان ها... به نفس حاج امیر کرمانشاهی ●━━━━━━─────── مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود *هیچ زخمی بدتر از زخمِ زبان نیست، کربلا هر جسارتی که خواستن به بدن کردن، همه جسارت ها یه طرف، بی ادب اومد تویِ گودال، یه حرفی زد، جگرِ حسین رو پاره پاره کرد، گفت: تو که میگفتی بابات ساقیِ کوثرِ؟ چرا هی داری داد میزنی:" يَا قَوْمِ!ِ اِسْقُونِي شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ" خوب بگو بابات برات آب بیاره...* مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود آری جگر که سوخت مداوا نمی شود این قدر پیش پای کنیزان به خود مپیچ با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود *جوادالائمه هی تویِ حجره دست و پا میزد، یه عده کنیز پشتِ در کِل میکشیدن، هلهله میکردن، پایکوبی میکردن..." صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه" این اولین بار نبود یه آقا دست و پا بزنه یه عده کِل بکِشن، اولین بار کربلا، یه آقا تو گودال دست و پا میزد، یه عده کف میزدن، هلهله میکردن...اما ...* خاکِ این حُجره کُجا و تَهِ گودال کُجا به تَنَم نِیزِه نَخُورده است، جُدا نیست سَرَم *اینجا جوادالائمه هی میگفت:آب!آب!... یه کنیزی رفت برا آقا یه ظرف آب آوُرد، دلش سوخت" اَهل روضه! بگم همه داد بزنید، این شبا میخواهیم برات مُحرم بگیریم" آب آوَرد زَنى ، یادِ هِلال اُفتادم کَربَلا آن به آن میگُذَرَد از نَظَرَم *عطش وقتی زیاد میشه، بدن وَرَم میکنه، ساربان اومد توی گودال دید عبا رو بُردن، عمامه رو بردن، کلاه خود رو بردن، یه نگاه کرد دید انگشتر هست، اومد جلو هرکار کرد دید از انگشت بیرون نمیآد، آخه بدن وَرَم کرده، خنجر رو درآوُرد.... من گریز آخرِ روضه ام کربلا نیست،کربلا دست وَرَم کرده بود، اما مدینه هم دیدن علی دست به دیوارگذاشته، شروع کرد بلند بلند گریه کردن، اسماء اومد جلو، آقا! چرا اینجوری داد میزنید؟ فرمود: اسماء! دست از دلم بردار، دستم رسید به بازویِ وَرَم کرده ی فاطمه...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
14000419-kermanshahi-roze3.mp3
1.93M
|⇦•مرهم حریف زخم زبان ها... و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسحاج امیر کرمانشاهی
. |⇦•جَدِّ مارو کشتن، بینِ دو نهرِ آب... و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفس حاج ●━━━━━━─────── جَدِّ مارو کشتن، بینِ دو نهرِ آب بیچاره زینب و بیچاره تر رباب رویِ خاکا دست و پا میزد مادرش رو هی صدا میزد راهِ نفسش گرفته بود تازه یکی با عصا میزد صدایِ صوت و کف، اومد از هر طرف پیشِ چشمِ زینب، سر تا رو نیزه رفت کاش یکی جلوش رو می گرفت حرمله ی خیر ندیده رو به صورتِ دختر بچه ها چه جوری میزد کشیده رو آتیش و خیمه ها، غارت و معجرا چشمِ عباس روشن، دست و گشواره ها زینب و چقدر کتک زدن مردا تویِ خیمه اومدن ــــــــــــــــــ روضه اش این سوی میدان گریه های زینبُ روضه اش آن سوی میدان قابل توضیح نیست هرکه با هرچه که دستش بود او را زجر داد قتلِ صبرِ صیدِ بی جان قابل توضیح نیست بانویی که بود عنانِ مَرکبش دستِ حسین رفتنش با نیزه داران قابلِ توضیح نیست * بی بی زینب رویِ خاک نشست کنارِ این بدنِ بی سر، با این دست این بدن رو گرفت، این بدن که پیراهن نداره، با التماس صدا زد:...* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرن من که از راهیِ بازار شدن بیزارم ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
14000419-kermanshahi-roze4.mp3
2.06M
|⇦•جَدِّ مارو کشتن، بینِ دو نهرِ آب... و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسحاج امیر کرمانشاهی
. عليه السلام . دوم ذیحجه سال ۲۲۰هجری قمری مقارن با هشتم آذر سال ۲۱۴هجری شمسی پیکر مطهر امام جواد علیه السلام توسط امام هادی علیه السلام و شیعیان به دفن گردید. حضرت جوادالائمه علیهم السلام در سن ۲۵سالگى به دستور ملعون و تحریک لعین و به دست مسموم و روی خاک حجره تنها وغریب شهید گشتند. اثبات الوصیة ص۲۷۷ ام الفضل ملعونه دستورداد که غلامان بدن مطهر حضرت را به روی پشت بام خانه ببرند و پیکر مبارک را تا سه روز روی خانه زیر آفتاب گذاشت. کبوترهای زیادی آمدند وبالهای خود را باز کردند تا آفتاب جسم مقدس حضرت را اذیت نکند. نیز در این سه روز برای جویا شدن احوال امام به درب خانه حضرت می آمدند. اما ام الفضل نانجیب اجازه نمیداد کسی وارد خانه شود و آنان را پراکنده میکرد. تا اینکه سه روز بعد ازشهادت یعنی در روز دوم ذیحجه، رفت به بالای پشت بام وجسم پاک حجت خدا عليهم السلام را از روی پشت بام به زمین انداخت وشیعیان بدن مقدس امام را دروسط پیدا کردند. صدای وا اماما بلند شد، اول وآخر کوچه را بستند ونگذاشتند دیگر شود. جسم مبارک را از روی زمین برداشته وبا احترام برای وتدفین بردند. امام هادی علیه السلام بدن پدرشان راغسل وکفن نمودند ونماز خواندند و در روزدوم ذیحجه به همراه شیعیان پیکر مبارک حضرت رادر کنار قبرمطهر جدشان حضرت موسی بن جعفرعلیهماالسلام دفن کردند. ثمرات الاعواد کبریت احمر فی شرایط المنبر چندی نگذشت که ام الفضل خبیثه به جزام وبلایی که علیه السلام وعده داده بودند دچار شد. جزام در سر و صورتش نمایان شد وهمه اورا ترک کردند. ای به فرجش افتاد وچنان بود که پیش طبیب عریان میشد وبه آن مینگریستند و درفرجش دارو میریختند؛ اما هیچ سودی نداشت. "أن ام الفضل سمّتهُ في فَرجِهِ بمنديلٍ فلما أحسَّ بذلك... فوقعتِ الأكِلةُ في فرجِها وكانت ترجعُ إلي الأطباء ويشيرونَ بالدواءِعليها فلاينفع..." او به درد ومرض درفرجش دچارشد. "فأنفقتْ مالها وجميعَ ماملكتْهُ علي تلكَ العلةِ حتي احتاجتْ إلي الإسترفادِ وروي الناصورَ كانَ في فَرجِها" تمام و دارایی خود را ازملک واملاک هزینه درمانش کرد وکارش به گدایی کشید. سرانجام سربه بیابان گذاشت و دراثر همین مرض بدرک واصل شد. بدن نحسش روی زمین بود تابوی گند گرفت وسگهای بیابان جنازه نجسش را پاره پاره کردند. بحارالانوار ج۵۰ص۹-۱۶ عیون المعجزات ص۱۲۹ مناقب ج۴ص۳۹۱ .
پربرکت ترین مولود.بررسی زندگانی امام جواد شهادت امام محمد تقی 1401.pdf
428.2K
⚫️ بابرکت ترین مولود ⚫️ ✅ بررسی زندگی امام جواد ع ✅ ع ۱۴۰۱ ♦️نگارنده : حجه الاسلام بیگدلو ✅ با نشر مطالب، اهلبیت ع را یاری کنیم. ✅ منبر: ۳۴۴ ۱۴۰۱/۴/۷
. داری دوباره سوز و نوا أيّها الغریب پوشیده ای لباس عزا أيّها الغریب در کاظمین گوشه ی صحن دوتا کریم ابری شده ست چشم شما أيّها الغریب این بار روضه خوان جواد الائمه ای آن آسمان لطف و عطا أيّها الغریب آن مظهر سخاوت وجودی که همسرش عمری به او نموده جفا أيّها الغریب پرپر شده ست با لب تشنه میان درد در بین حجره یاس رضا أيّها الغریب از کینه پیکرش شده بر روی پشت بام در زیر آفتاب رها أيّها الغریب اما ز بال چند کبوتر به روی او یک سایبان شده ست بنا أيّها الغریب حالا گریز روضه ی تو کربلا شود چون روضه های صبح ومسا أيّها الغریب اینجا به زیر گُل تن جدّت نهان شده حرفی نشد ز سنگ و عصا أيّها الغریب اینجا نرفته روبه روی چشم دختری بر روی نیزه رأس جدا أيّها الغریب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ..................................................................... .
. ▪️کارگاه های آموزشی آماده سازی ماه محرم ویژه ذاکران اهل بیت علیهم السلام (بزرگسالان، برادران) ♦️ دکتر حاج محمد فراهانی ♦️ حاج مصطفی خورسندی ♦️ دکتر حسین محمدی فام 🔹پنج‌شنبه ١۶ ، ٢٣ و ٣٠ تیر ماه، ساعت ١۶ الی ١٩ جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با شماره های زیر تماس حاصل فرمائید. 09227096718 021-44431828 🍃تهران حسینیه روضه‌الشهداء .
. تو نهمین امام و ابن الرضایی مولا در آسمان عصمت شمس هدایی مولا ابن الرضا جوادی(۴) تو نور کبریایی از نسل مصطفی درخلق وخو وخصلت تالی مرتضایی ابن الرضا جوادی(۴) تو حیدری مرامی پیمبری کلامی از لطف خاص دادار تو نهمین امامی ابن الرضا جوادی(۴) در بحر دین و قرآن دُرِ ثمینی آقا بر شیعیان حیدر حبل المتینی آقا ابن الرضا جوادی(۴) در جود و در کرامت آقا تو بی نظیری در محضرت رسیدم تا دست من بگیری ابن الرضا جوادی(۴) بر تو گل ولایت آمده و پناهم به حق مادر خود امشب نما نگاهم ابن الرضا جوادی(۴) از سوز داغت آقا امشب به شور و شینم با دل غم گرفته در شهر کاظمینم واویلتا واویلا(۴) شب شهادت تو دلم گرفته ماتم از سوز داغت آقا ریزم سرشک نم نم واویلتا واویلا نهم امام معصوم همچون رضا تو مظلوم گردیده ای به بغداد از زهرکینه مسموم واویلتا واویلا ابن الرضا در عالم بی مثل و بی قرینی با دست همسر خود شهید زهر کینی واویلتا واویلا ای نور چشم امت امام با بصیرت آقا ز دشمن ودوست کشیده‌ای مشقت واویلتا واویلا همسر تو به خانه گردیده قاتل تو زهری که داده برتو سوزانده حاصل تو واویلتا واویلا خون شد دلت زدست همسرخود به خانه با زهر کینه گشتی سوی خدا روانه واویلتا واویلا ای نور چشم زهرا بهار تو خزان شد آثار زهر کینه در چهره ات عیان شد واویلتا واویلا همسر بی وفایت نموده ظلم ،مضاعف درپشت درب حجره کنیزکان زدند کف واویلتا واویلا در راه دین و قرآن جان در کفت نهادی گوشه حجره از درد آخر ز پا فتادی واویلتا واویلا هادی دین از این داغ روزش چو شام تاره سرشک غم ز دیده ریزد چنان ستاره واویلتا واویلا زداغ تو تقی جان هادی قدش خمیده کنار پیکر تو ریزد سرشکِ دیده واویلتا واویلا زین داغ و این مصیبت روز نقی شده شام پیکر پاکت آقا مانده سه روز روی بام واویلتا واویلا پیکر پاکت آقا بر روی دوش یاران پیکر پاک جدت زیر سم ستوران واویلتا واویلا .
. چه توفیقی از این برتر که باشم خاک پاهایت؟! سعادت زین چه بالاتر که باشم گرم نجوایت؟! چه فردوسی از این بهتر که خدمتکار تو باشم؟! به هنگام ظهور تو به مُلکِ صبح فردایت چه شوری ناب تر از این که افتم در قفای تو!؟ چه حالی خوبتر از این که باشم غرق دریایت؟! چه حُزنی بیشتر از این که هجران تو را دارم چه داغی سختتر از این که گُم گشتم به صحرایت!؟ چه زیباتر از این که صبح و شب، باشم به دنبالت کنم سر لحظه های خویش را با فکر رؤیایت!؟ چه آرامش از این خوشتر که باشم در پناه تو!؟ چه آسایش از این خوشتر که باشم مات و شیدایت؟! چه عنوانی از این، اعلا که باشم خادم کویت!؟ چه جاهی نیکتر از این که باشم عبد رسوایت؟! چه حیرانی از این پر سودتر که در جهان، هرگز... نیابم مثل و مانند و عدیل و شبه و همتایت!؟ اباصالح! اباصالح! اباصالح! اباصالح! چه توفیقی از این برتر که باشم خاک پاهایت!؟ یک شنبه ۵ تیر ۱۴۰۱ .