eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. دیدم به روی نیزه ها بابا سرت را دیدم به دست ساربان انگشترت را بابا بمیرم تشنه بودی بین گودال پوشانده تیر و نیزه ها آن پیکرت را بابا تو رفتی و حرم رفته به غارت خیلی کتک زد قاتل تو خواهرت را راس تو روی نیزه ها! باشد قبول است اما به روی نیزه ها زد اصغرت را دستان ما بستند و در بین اسیری هنگام رفتن دیده ام‌ بال و پَرَت را وقتی که افتادم حواست بود بابا؟ حتما تو دیدی حال و روزِ دخترت را بابا وَرَم دارد تمام صورتِ من سیلی زده یک مرد جنگی دلبرت را بابا نشان پیری از موی سپید است؟ گفتی تو روزی سرگذشت مادرت را آتش میان خیمه افتاد و سرم سوخت انگار سوزانده کسی موی سرت را من دخترم، باباییم، تقصیر من چیست؟ بابا بغل کن باز هم این دخترت را عبدِ کریم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. *《 ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله 》* 🏴🏴🏴 عاشقا گوش بکن واقعه کرب و بلا را بر سر و سینه بزن نظم بده بزم عزا را از دل خویش برون آر زِ غم آه و نوا را برسان از دل غمدیده به عالم تو صدا را ذکر حق گوی و ببر نام حسین خون خدا را تا کند حضرت زهرا به تو اینگونه دعا را *《ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله》* 🏴 روز عاشور کـه معشوق دمی جلـوه گر آمد تشنه لب عاشق دلسوخته با پای و سر آمد تبرِ یک غمزه رها گشت و ورا بر جگر آمد عشق هی خیره سری کرد و سما نوحه گر آمد از خود آن لحظه رها گشت همان عاشق شیدا مسلخ عشق وزین گشت و بشد تیغ مهیا *《ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله》* 🏴 چون لب تشنه حسین ابن علی شاه شهیدان مست از باده توحید بشد‌ وارد میدان ز لب آهنگ ولایت بزد آن نایب قرآن که منم پور امامِ ازلی سرور خوبان این ز کار من شیدای،کنون گشته هویدا رونق دین دهم اکنون، زنم آهنگ وفا را *《ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله》* 🏴 کربلا گشت چو جولانگه آن عاشق صادق نظر انداخت به معشوق که ای یار موافق ای که هستی تو بر عالم همگی خالق لایق گر شوم‌ کشته و آواره شود اهل سرا دق چشم و دل از تو نپوشم که تویی قادر و دانا باید اجراء بکنم حکم تو ای رب توانا *《ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله》* 🏴 حوریان کوس شهادت بزنندی و بخوانم پایکوبان بروم در ره حق جان بفشانم سر فشانم به ره دوست من این جمله بدانم جان دهم در ره او زنده و جاوید بمانم هرکه این جمله بدان بنماید چو من اجراء زنده ماند بِکند راضی و خشنود خدا را *《ای عزادار حسین ابن علی آجرک الله》* 🏴 من‌ حسینم به خدا بارقه نور خدایم من حسینم‌ به خدا آینه قبله نمایم من حسینم به خدا صاحب اکرام و سَخایم من حسینم به خدا شمع وجود شهدایم برسانم به سر برج بقا گام وفا را شود از کار من اجزاء بقا بر همه پیدا *《ای عزادارحسینن ابن علی آجرک الله》* 🏴 قدر ایثارِ مرا فرد مسلمان بشناسد قدر رفتارِ مرا صاحب ایمان بشناسد قدر گفتار مرا عاشق قرآن بشناسد قدر کردار مرا ناسک دوران بشناسد هرکه اینها همه بشناسد و پوید ره ما را بشناسد به خداوند قسم، راه خدا را *《ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله》* 🏴 من که دارم خبر از واقعه عشق و فدایی آمدم‌ تا به رهت جان بدهم ای که خدایی سینه را چاک دهد از غم من اشک فسایی بِکند بهر لب تشنه من ،نوحه سرایی دارد امید و به سوی کرمم چشمِ تمنا تا شفیعش بشوم نزد تو ای خالق یکتا *《ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله》* *فسا: خاک پای عاشقان اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام والصلواة* 🖋 *خادم الادب:* *ابراهیم الهیاری(اشک فسایی)* .
5. روضه حضرت زینب س.mp3
5.44M
پدر و مادرم به فدای تو ، اُم المصائب ، چهار ساله بود ، دنبال جنازه ی مادر دوید ، صبر کرد ... فرق شکافته ی بابا رو دید ، صبر کرد ... پاره های جگر برادرش امام حسن رو دید ، صبر کرد ...بالای تل زینبیه ، روز عاشورا ، دید یک گوشه میدان ، شمشیرها بالا میره ، پائین میاد ... حسینش رو دارند میکُشند ... شنید عزیز برادرش داره میگه : یَا اُخْتا اِرْجِعی اِلَی الْفُسْطَاطِ وَ اجْمَعِی الْعَیَالَ وَ الْاَطْفَالَ ، خواهرم ، برو به خیمه برگرد زنان و کودکان را جمع آوری و مواظبت کن ... وقتی این جمله رو شنید ، صبر کرد ، برگشت به طرف خیمه ها ... آنقدر صبر کرد ، قافله را رساند مدینه ، زبان حالش این بود : مدینه ، کاروانی سوی تو با شیوَن آوردم ره آوردم بوَد اشکی که دامن دامن آوردم مدینه ، گر به سویت زنده برگشتم ، مکن مَنعَمْ که من این نیمه جان را هم به صد جان کَندن آوردم مدینه ، یوسف آلِ علی را بُردم و اکنون اگر او را نیاوردم ، از او پیراهن آوردم مدینه ، یک گُلستان ، گُل اگر در کربلا بُردم ولی اکنون گلابِ حسرت از آن گُلشن آوردم نزدیکی شهر مدینه ، خیمه هارو برپا کردند ، آقا زین العابدین ( علیه السلام ) بشیر رو صدا زد ، فرمود : پدرت شاعر بود ، از پدر چیزی به ارث بردی یا نه ؟ عرض کرد ، بله آقا ... فرمود : برو داخل شهر مدینه مردم رو خبر کن ، بگو بیایند ... سوار بر اسب ، پرچم سیاهی به دست گرفت ، وارد شهرِ مدینه شد ، گریه میکُنه و ناله میزنه ، تو کوچه های مدینه از این طرف به اون طرف میره ، صدا میزنه يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقَامَ لَكُمْ بِها ...
امام حسین ع
#روضه_حضرت_زینب #مهدی_سماواتی پدر و مادرم به فدای تو ، اُم المصائب ، چهار ساله بود ، دنبال جنازه
. مدینه! کاروانی سوی تو با شیون آوردم ره‌آوردم بُوَد اشکی که دامن‌دامن آوردم مدینه! در به رویم وا مکن چون یک جهان ماتم نیارد ارمغان با خود کسی، تنها من آوردم مدینه! یک گلستان گل اگر در کربلا بردم ولی اکنون گلاب حسرت از آن گلشن آوردم اگر موی سیاهم شد سپید از غصّه، می‌دانی که مظلومیّت خود را، گواهی روشن آوردم اسیرم کرد اگر دشمن، به جان دوست! خرسندم که پیروزی به کف در رزم با اهریمن آوردم مدینه! این اسارت‌ها نشد سدّ رَهم، بنْگر چها با خطبه‌های خود به روز دشمن آوردم مدینه! گر اثر از زخمِ زنجیر ستم خواهی امام عاشقان را طوقِ گل بر گردن آوردم مدینه! از بنی‌هاشم نگردد با‌خبر یک تن که من از کوفه، پیغام سَرِ دور از تن آوردم مدینه! یوسف آل علی را بردم و با خود اگر او را نیاوردم، از او پیراهن آوردم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom .
6. ام البنین س.mp3
2.99M
اجازه بدهید این یه جمله رو هم بگم ، ان شاءالله به همین زودی مدینه ، دید یک خانم بلند بالایی ، دست دو تا آقازاده رو گرفته : بشیر از کربلا چه خبر داری ؟ گفت بی بی جان ، کربلا ، حسین رو کُشتند ... مگه عباس من کربلا نبود ؟ گفت بی بی جان ، عباس تو را هم کُشتند ، دلها بره قبرستان بقیع ... می اومد تو قبرستان بقیع ، صورت چهار تا قبر درست میکرد ، می نشست گریه میکرد و ناله میزد ، گاهی سر برمیداشت ، میگفت دیگه به من اُم البنین نگید ، من که دیگه پسری ندارم ، گاهی سر برمیداشت ، میگفت عباسم ، شنیدم عمود آهن به فرقت کوبیدند ؟ مگه دست در بدن نداشتی ، عزیز دلم ؟ حسییین ... مدینه گریه میکردی به حالش زبان حالش این بود و مقالش بوَد پُر از شیار غم جَبینم اگر اُمَّ البنینم ، کو بنینم ؟ (شفق) بِاَبی اَنْتَ وَ اُمِّی یَا آلَ رَسُولِ الله .
امام حسین ع
#روضه_حضرت_ام_البنین #مهدی_سماواتی اجازه بدهید این یه جمله رو هم بگم ، ان شاءالله به همین زودی مد
 . شنیدم خون ثارالله چون ریخت شفق هر صبح و شام از دیده خون ریخت   حدیث کربلا شد عافیت سوز فلک ماتم نشین شد هر شب و روز   به هر سینه ولی غم مبتلا بود به یاد وقعه کرب و بلا بود   به خاطر خواهی آن دلنوازان سمند غم بهر سو گشت تازان   مدینه گریه می‌کردی به حالش زبان حالش این بود و مقالش   که نام من دگر امّ‌البنین نیست سر و کارم دگر با آن و این نیست   دلم بهر خوشی جایی ندارد که اسم من مسمّایی ندارد   بود پر از شیار غم جبینم اگر ام بنینم کو بنینم ز دل‌بندان خود نادیده کامی چگونه خوش توان بودن به نامی   شنیدم نوجوانانم سراسر به جنگ کفر و کین رفتند با سر   به خون غلطیده عونم در ره دوست در این ره جعفر من نیز با اوست   ز دستم گر چه عبدالله رفته ولی شادم که در این راه رفته   شنیدم وقت ایثار و گه بذل کسی همت نکرده چون اباالفضل   شنیدم بوده پرچمدار و ساقی دو دست از او به حسرت مانده باقی   به گرد خیمه هر شب پاس داده به زینب تسلیت عباس داده   ز بس شوق شهادت کرده غرقش عمود آهنین خورده به فرقش   ولی با این همه آشفته حالی که دل هرگز نشد از غصه خالی دگر خون گرید از غم هر دو عینم سیه پوشیده‌ی سوگ حسینم   حسینی کز فروغ علم و بینش رخش شد شمع بزم آفرینش   وجودش مایه هر دلخوشی بود مخالف با مرام حق‌کشی بود   گرفتم تا از او الهام وایده حیات من جهاد است و عقیده   به هر بزمی که شمع محفلم من به جای مادرش خونین دلم من خداوندا «شفق» عبد است و عاصی ببخش او را ز قید غم خلاصی ✍ .
. هَمیشه دَغدَغه ام بوده یارِ تو باشم حَبیب وار فقط پای کارِ تو باشم قرارِ این دِلِ پُر درد کیست غیر از تو؟ خدا کند که فقط بیقرارِ تو باشم همیشه غِبطه به حالِ زُهیر خواهم خورد چه می شود وَرَقی رازدارِ تو باشم! از این عَلاقه به دُنیا خَلاص کُن دل را دِلی بِده که به آن دِل دُچارِ تو باشم اگر که اَشک نَریزَم برایت، از سَنگم چه سَنگ؟! کاش که سَنگِ مَزارِ تو باشم شِکسته بَسته دِلم را بَرایت آوَردَم رِسیده ام که هَمیشه کنارِ تو باشم تو گِریه کَرده ای و گِریه کَرده ایم تو را به لُطفِ توست که اَبرِ بَهارِ تو باشم به رَحلِ نِیزه سَرَت کَهف را قِرائَت کَرد به یادِ این غَمِ تو، سوگوارِ تو باشم به یادِ خواهَرِ مَحمِل نِشینِ بی کَسِ تو... ...کِنارِ مادَرِ تو، داغدارِ تو باشم ✅رضارسول زاده - محرم۱۴۰۱ ✍ .
. این دل همـاره دارد حال و هوای زینب   امروز دلم گرفته از غصه های زینب از بین آتــــــش و دود آید صدای زینب  منــــــم گـدای زینب، جانم فدای زینب از کربلا به کوفه، از شهر کوفه تا شام بگذشت تـــــــازیانه پا جای پای زینب جــانم فدای زینب، من خاک پای زینب    منم گـــــــدای زینب، جانم فدای زینب پیـراهن حسینش از او جدا مسازید  این تحفه یــــادگاری مانده برای زینب جانم فــدای زینب، من خاک پای زینب  منم گــــــــدای زینب، جانم فدای زینب .
. علیه السلام تموم نفس هاش روضه اس با غم محرم شد پیر نشونه داره رو جسمش از غل و زنجیر بی تاب گریه می کنه با آب گریه می کنه یاد خشکیه لب ارباب گریه می کنه یعقوب کربلا کم گریه کن همراه نیزه ها کم گریه کن علی یا سید الساجدین زین العابدین با یه دل خون می باره چشای امام سجاد یاد روزی که باباش از رو مرکب افتاد موهاش غرق خون شده دردا بی امون شده عمه سینه میزنه رو تل نیمه جون شده بر جسم بی سرش کم گریه کن علی همراه خواهرش کم گریه کن علی یا سید الساجدین زین العابدین نزدیک چهل سال میشه از غصه می باره چشمام کربلا شکستم اما امان از این شام بین کوچه ها توی انظار بردن عمه رو آبم کرده، بودمو بازار بردن عمه رو از مجلس شراب کم گریه کن علی با غصه ی رباب کم گریه کن علی یا سید الساجدین زین العابدین 👇
Untitled 7 (1) (1).mp3
16.65M
حال و روز دلم ، بدون تو چه خرابه ولی ،دوست دارم ای عزیز دل ابوتراب به ولای علی ،دوسِت دارم منم و دار و ندارم که همین اشک تو وضه ی شما ست توی این دنیای نامرد یه جا آروم میشم اونجا کربلاست دلِ من تنگه واسه شیش گوشه خونت از تربت داره میجوشه ابی عبدالله ۳ بدم المظلوم عجل لولیک الفرج 🎙کربلایی تاریخ مداحی ششم محرم الحرام ۱۴۰۱ ۱۲مردادماه
. بی جهت دنبال برهان و کلام و منطق ایم... چای بعد از روضه،کافر را مسلمان می كند .
. *یوسف زهرا حسین کشته اعدا حسین* ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ ای برادر من به قربان تو و چشم ترت این منم زینب که باشم همنوا با دخترت از دل محمل دلم پر می زند دور سرت ای برادر جان بخوان قرآن برای خواهرت خواهرت گردد فدای رأس پاک و اطهرت یوسف زهرا حسین کشته اعدا حسین ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ راه دور شام و بینم رأس تو بالای نی می کنم این راه را همراه تو با ناله طی ای همه تاب و توانم طاقتم بردی زِ پی وی تو محبوب خدا قربانی در راه وی ای سر بالای نی کو جسم از گل بهترت یوسف زهرا حسین کشته اعدا حسین ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ ای برادر بهر من قرآن تلاوت می کنی کشته لب تشنه اعلام برائت می کنی از جفای غاصبان گویا شکایت می کنی خواهر خود را از آن بالا حمایت می کنی بین تو حال خواهر محزونه و غم پرورت یوسف زهرا حسین کشته اعداحسین ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ من که دیدم تشنه بود آن کام آتشناک تو من که دیدم سیرِآب آن دشمن ناپاک تو من که دیدم نعره می زد قاتل سَفّاک تو من که دیدم پیکر پاکیزه و صد چاک تو ای فدای وقت تنهایی و هل من ناصرت یوسف زهرا حسین کشته اعدا حسین ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ می برندت ای سر مقطوع ز تن تاشهر شام میکنم با حسرت ای خون خدا این ره تمام می کنم باخطبه ام رسوا مریدان ظلام ای جدا از تن به تو از عالم بالا سلام بشنوم از عالم بالا صدای مادرت یوسف زهرا حسین کشته اعدا حسین ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ ای سر برنی تو سبط ثانی پیغمبری پور ثانی علی ساقی حوض کوثری زاده زهرایی و دلبند و جان مادری زین سبب ای سر تو از سرهای عالم برتری ای بمیرد بهر تو ای شاه اعظم خواهرت یوسف زهرا حسین کشته اعدا حسین ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ می کنی بالای نی بر عالم بالا نگاه آیه از از کهف خوانی ای قتیل بی گناه ای که داری روز محشر بهترینِ جایگاه ذاکرت اشک فسایی این غلام رو سیاه دارد امید شفاعت نزد حی داورت یوسف زهرا حسین کشته اعداحسین 🏴 *فسا:ابراهیم الهیاری (اشک فسایی)* """""""""""""""""""""""""""""""""""""""" .👇
. «أَللهُم اکشِفْ هذِهِ الْغُمةَ عَنْ هذِهِ الأُمةِ بِظُهُورِهِ؛ خداوندا، با ظهور حضرت حجت (عجل‌الله‌ تعالی‌ فرجه ‌الشریف) این ناراحتی را از این امت برطرف نما». .
1 kafil.mp3
24.12M
صوت جلسه استاد کفیل ۱ با موضوع ادعیه و زیارات مهدوی ۱۴۰۱/۰۵/۲۰
2 kafil.mp3
18.33M
صوت جلسه استاد کفیل۲ با موضوع ادعیه و زیارات مهدوی ۱۴۰۱/۰۵/۲۰
3 kafil.mp3
24.12M
صوت جلسه استاد کفیل۳ با موضوع ادعیه و زیارات مهدوی ۱۴۰۱/۰۵/۲۰
4 kafil.mp3
25.79M
صوت جلسه استاد کفیل۴ با موضوع در ادعیه و زیارات مهدوی ۱۴۰۱/۰۵/۲۰
. 11 لالایی بخواب رو نیزه ها گل مادر نگاه نکن ای غنچه ی پرپر به بی کسیم میون این لشکر یادت باشه تو رفتیو و منو مادر نخوندی عصای پیری ام شکستنت، پیشم‌ نموندی ببین که دیدن آب روون واسم عذابه به یاد اون تلظّی هات دلم رو بد سوزوندی لالایی لالایی لالایی علی جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 لالایی قرار نبود رو نیزه ها باشی اینجوری روبه روی ما باشی نیزه سوار همراه باباشی سرت‌رو با چه سختی بر رو نیزه ها می بندند نشونم میدنت مادر به اشک من می خندند الهی که نیفتی از رو نیزه ها تو کوچه یه مشت رقاصه دور نیزه دار تو می رقصند لالایی لالایی لالایی علی جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 لالایی چه زخمی روی حنجرت داری اون ضربه ی سه شعبه شد کاری هنوز شده خون از گلوت جاری همیشه من گلایه از کمون و تیر دارم جای گهواره بر دستم ببین زنجیر دارم فدای اون لب خشکت که زخمیه عزیزم بیا از روی نی پایین حالا که شیر دارم لالایی لالایی لالایی علی جان... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا