.
#عاشورا
چشمان علی و فاطمه گریان شد
وقتی که بنای آسمان ویران شد
از منبر ذولجناح، افتاد حسین
هنگام نزول سوره ی انسان شد
#عباس_صادقی_زرین
...........
#امام_حسین #مناجات_محرمی
#دهم_محرم #شام_غریبان
ای سر ، سر بریده ی بر نیزه ها سوار
خورشید گونه برده سران را به یک مدار
از خون تو به سر زده تا عرش هر چه هست
حتی خدا به داغ تو گردیده سوگوار
قاسم نیابتی است حسن را به روی نی
با این حساب عرش گرفته دو گوشوار
جای خلیل در دل آتش تو سوختی
رفتی به جای عیسی مریم به روی دار
داوود نوحه ای است پر از شور ماتمت
بر مجمر عزای تو یحیی سپند وار
حزقیل و نوح و آدم و ادریس در غمت
زنجیر از یمین زده و لطمه از یسار
گاهی کشیده در دل گودال و گه به نی
یک لحظه کم نمیشود از هیئتت وقار
بالا تر از سپاه عدو میروی که باز
عزم ظفر نموده رکاب تو ای سوار
ای سر که فائق آمده بر مجلس شراب
ای نفس مطمئنه ی پیروز بر قمار
ای سر تویی حقیقت دریا و میشوند
سر های قدسیان همه دورت حباب وار
ای لب ، لب تکیده ی در عین حال تر
دریا اسیر حسرتت ای لعل آبدار
قد میکشند و باز به اوجت نمیرسند
آخر توجهی به تموج در این بحار
بشکسته از ترک ترکت پهنه ی کویر
هفت آسمان به پای تو افتاده شرمسار
رنگی نداشته است برایت حنای دهر
رویش سفید میشود از سرخی ات انار
سنگ است و بوسه گاه نبی وای با چه دل؟؟؟
پیچیده دور لاله ات ای لب چگونه خار؟؟؟
ای زلف ، زلف خاکی آشفته از هجوم
روشن ترین سیاهی افتاده در غبار
قابل نبوده دست خبیثش ولی ز تو
در چنگ شمر رفته به غارت یکی دو تار
دشمن تلاش کرده بیفتد علم ولی
این زلف بی قرار مگر میشود مهار؟؟؟
سر میبرند از بدن کفر و ظلم و شرک
در وحدتند پیچ تو با تیغ ذوالفقار
با اینکه نازل است چنان برگ در خزان
صاعد شد از شکوفه ی سرخ تو صد بهار
گفتم به رنگ سرخ و سیاه و سپید تو
سبحانه کما خلق اللیل و النهار
با اینکه کم شده است به گودال قتلگاه
اما سپاه مقتدرت هست بی شمار
ای چشم ، چشم خون شده از گریه های داغ
خون گریه میکنم به نگاه تو زار زار
ای چشم ، چشم ما همه جا رفته است باز
هرگز ندیده است چنان نقش تو نگار
ما را نگاه کن ز بلندای نیزه ات
ما را به جز نگاه تو با دیگران چه کار؟؟؟
عمری گذشته بر من و یک عمر بوده ام
بی تاب روی ماه تو هر سال آزگار
مژگان تو کشیده به ما تیر بی درنگ
از ابروی کمان زده بیرون پی شکار
قابل بدان و صید کن از دشت مرحمت
سودی اگرچه نیست در این وحشی نزار
آیات کهف خواندن تو بی دلیل نیست
القصه من سگم بده جایم همین کنار
آرام میشود دل ما بعد دفن نیز
با یک نگاه منت تو بر سر مزار
یک شب بیا به دیدن ما ، در عزای تو
شبهای بی قراری ما بوده بر قرار
ما را چه طاقتی است که دنبال نظره ایم
خورشید در مقابل تو میشود بخار
عزت ببین که بی خبرند از هم آن دو چشم
در صورت تو گر چه که هستند همجوار
با اینکه بین ارض و سما دود دیده ای
از دودمان ظلم درآورده ای دمار
عالم سیاه باد که از شدت عطش
دیده است دشت ماریه را مردم تو تار
وقتی نداشت ساغری از آب در کفش
ابر است در تمامی عمر از غمت خمار
اشک کسی به اشک تو هرگز نمیرسد
ای چشم خون گرفته به داغ خودت ببار
پیشانی شکسته ات از سنگهای سخت
آیینه ای است آینه ی ذات کردگار
بختت بلند بود و حسودان بد نظر
همراه سنگ چشم زدندت به کارزار
تعداد زخم های تو از دست رفته است
خون گریه میکنند به داغ تو هر هزار
ای سر سر بریده کجا مانده پیکرت
افتاده در میانه ی گودال آشکار
گل بود حنجر تو گلابش گرفته شد
از ضربه های خنجر و از آفتاب حار
در کربلا گرفته تن تو هزار زخم
ای کاش در غم تو بمیرم هزار بار
گودال قتلگاه تو از جبر سر برید
بی چاره در مقابل خون تو اختیار
مشمول رحمت است به بزم عزای تو
وقتی به آب میزند این چشم بی گدار
اجداد ما همیشه به دنبال ماتمت
بودند و بوده ایم از اول از این تبار
امروز کوچه های عزای تو میشویم
فردا ترحمی به رفیقان هم قطار
در روز حشر اگر کرم تو اجازه داد
بگذار تا مرا بکشندم به سوی نار
دستی بزن به شانه ما روز واپسین
زیرا کشیده زیر علم بار افتخار
گردن به تیغه ی علم تو نهاده ایم
جانم فدای این علم و اینچنین شعار
جایی نبوده بهتر از آن گوشه ی شریف
تا چشم تو ز دست همه میکنم فرار
احوالی از گدای سر کوچه هم بپرس
هر شب که آمدی به تفقد در این دیار
بگذار چشمم از قدمت محترم شود
این فخر را به من بده بر خود بگیر عار
پرسند اگر زمن که چه داری در عالمین
سر تا قدم دهن شده گویم که یار یار
خونی است در جگر همه دارایی ام حسین
نا قابل است و پای تواش میکنم نثار
بگذار بی قرار تو باشم الی الابد
بگذار تا بمانمت ای مهربان دچار
جان را بگیر و روی مگردان ز ما حسین
در حق عاشقان خود این را روا مدار
از روزگار سفله نداریم حسرتی
هر کس رسیده کرببلا هست کامکار
پرچم که نیست خون تو بالای گنبد است
بی طاقت است راه کسی را به انتظار
#بقایی✍
.
🔸مراسم عزاداری #حضرت_زهرا سلام الله علیها - شب دوم #فاطمیه
📆 زمان:
👈 چهارشنبه ۳۰ آذر ماه ۱۴۰۱
🔷 با سخنرانی:
👈 سخنرانی حجت الاسلام سعیدی
🔷 با مدیحه سرایی:
👈 حاج میثم مطیعی
👈 کربلایی #سید_رضا_نریمانی
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام سعیدی
🔊 #مناجات و #روضه | یا سیدتی و مولاتی لعن الله قاتلیکِ
🔊 #روضه | به خود می پیچد مادر از درد
🔊 #روضه | گمانم دیگر گشته بهتر
🔊 #روضه | بلند شو علمدار
🔊 #روضه | صورت او شد کبود و آبرویش مال ماست
🔊 #زمینه | آروم آروم از این زمونه مادر رفت شبونه
🔊 #واحد | این صدای گریه بی تاب کودکان است
🔊 #واحد | هنوزم داره صدات میرسه به گوش زمین
🔊 #سنگین | من غم و مهر حسین
🔊 #روضه_پایانی | برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد
👇👇👇👇👇👇👇
.
رفتم میوه بخرم ، میوه فروشه میگه مگه چی میشه ایران هم بشه چندتا کشور؟!
گفتم اولا تو که از یه ۵ ریالی نمیگذری ، چطور از گذشتن از ایران حرف میزنی، بعدشم با ایران یکپارچه ، داریم لنگ میزنیم ، حالا حساب کن کشورِ تهران و یا کشور مشهد ، چطور میخواد اموراتش رو بگذرونه؟!
بعضیا مسائل را ساده میکنن تا عادی بشه و بعد میرن سراغ اصل مطلب.
لطفا هرکس حرفی از چند کشوری زد، بزنید توی دهنش.😄 البته با حرف.
اینجا کشوری است که ؛سفیانی ها را از پای در خواهد آورد و مهدی یاوران و مهدی باوران در این کشور نفس میزنند.
ان شاءالله
.
دمِ سردار تحلیلی و تحولی و... گرم
.
#شور
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
سبک: امان از گودال بپا شد جنجال
امان از آتش ز درب و دیوار
نوشته با خون امان از مسمار
حرم تنها و هجوم بیداد
امان از این غم که مادر افتاد
آتش بر عرش کبریا زدند
سیلی بر نور هل اتی زدند
عصمت خدا را چرا زدند
وای
بین آن شعله و دود
پشت در فاطمه بود
وای از آن طفل شهید
وای از آن روی کبود
ای وای ای وای ای وای ای وای
به جنت گریان رسول خاتم
سر قدسیان به زانوی غم
زمین و افلاک زغم افسردند
که دست بسته علی را بردند
طعنه بر آیات خدا زدند
ای مسلمانان زهرا را زدند
ناموس حیدر را چرا زدند
وای
میرود دیده ی تر
بین کوچه خونجگر
یک طرف فاطمه و
یک طرف چهل نفر
ای وای ای وای ای وای ای وای
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
..................................
.
🔊 #لطمه_زنی #شور #امام_حسین (ع)
⭕ متن:امان از گودال...
🎙️ کربلایی #نریمان_پناهی
#شب_دهم_محرم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
امان از گودال بپا شد جنجال
ببخشن سادات تنش شد پامال
میون اعداء غریب و تنها
روخاک افتادی زدی دست و پا
نانجیبا از راه رسیدنو
پیکر زخمیتو کشیدنو
اشکای زینب رو ندیدنو...
وای
بی هوا میزدنت/از جفا میزدنت
پیرِمردا همگی با عصا میزدنت
وای ای وای ای وای ای وای...
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
امان از زینب که شد جون برلب
دوچشمش خون بود تو اون تاب و تب
میزد روی سر میگفت ای مادر
حسینُ کشتن یه عده کافر
هرکسی از راه اومد تورو زد
یکی با مشت و دیگری لگد
تا که دیدن افتادی از نفس
شدن از روی پیکر تو رد
وای
از جفای کوفیان/شد سر از تنت جدا
بی مرودا زدند رأستو رو نیزه ها
وای ای وای ای وای ای وای....
#سبک_امان_از_گودال
..........................................
.👇
.
#فاطمیه #زمزمه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
سبک به پاشد به پا شد.....
کجا روضه داری
بیقراری اَشکه جاری رویِ گونهَت
فدایِ تو آقا
من فدایِ.... پرِ شالِ رویِ شونهَت
عزادارِ مادر
بیا یابنَ حیدر
دیر آمدی
یاسِ حیدر شده پرپر در جوانی
نفس نفس
زد پسِ در رویِ کوثر اَرغوانی
مادر زمین گیر شده
مادر چه زود پیر شده
هر جا یه روضه داره
مادر تکثیر شده
مادر واویلا مادر/۴/
علی جانم
کُن حلالم جانِ تو و جانِ زینب
دور از چشمِ
دشمنانم کفنم کُن در دلِ شب
تو از رویِ پیرهن
بِشو پیکرِ من
حلالم کن
نَشد آقا جلویِ خصمُو بگیرم
خوردم زمین
چون خجالت دادَمِت باید بمیرم
حیدر امیرِ دلم
اشکات شده مشکلم
جونِ تو جونِ حسن
بغضِش شده قاتلم
مادر...
#حسین_ایمانی ✍
.👇
حمید علیمی - رونق.mp3
4.12M
#واحد_سنگین
بعد از تو خانه دیگر از رونق میافتد
چون خانهی بیمادر از رونق میافتد
با تو به هر ترتیب رونق دارد، اما
تو میروی و آخر از رونق میافتد
هم خانهی حیدر ندارد بیتو لطفی
هم خانهی پیغمبر از رونق میافتد
بعد از فدک اهل ریا فهمیده بودند
با خطبههایت منبر از رونق میافتد
بعد از تو مرگوزندگی فرقی ندارد
رهبر نباشد، لشکر از رونق میافتد
درد عجیبی نیست این خانهنشینی
چون مرغ بیبالوپر از رونق میافتد
حال علی آیینهی بیماری توست
بیتو جهان حیدر از رونق میافتد
بیمار باشی خانهات رونق ندارد
اما نباشی بدتر از رونق میافتد ...
#مجتبی_خرسندی✍
#فاطمیه
#بستر_بیماری
#بستر_شهادت
.
دشتی وهمایون.mp3
10.71M
#روضه_حضرت_زهرا
(سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعیلی
تقریبا تا دقیقه 6 #آواز_دشتی است و بقیه در #دستگاه_همایون اجرا شد
ای دختر نبیِّ خدا ،
فاطمه سلام
ای همسر ولیِّ خدا ،
فاطمه سلام
آتش گرفته سینه ی من
با نوای تو
مادر دلم گرفته دوباره
برای تو
بر روضه های پُر غم تو
گریه می کنم
بر ناله ها و ماتم تو
گریه می کنم
مقتل نوشته
تا زِ ولایت بُریده اند
آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند
مقتل نوشته است
لگدها به در زدند
بر قلب بی قرار علی هم
شرر زدند
مقتل نوشته
تا که شما را کتک زدند
بر زخمهای سینه ی حیدر
نمک زدند
مقتل نوشته
دست علی را که بسته اند
با تازیانه
بازویتان را شکسته اند
مقتل نوشته
تا که شما خورده ای زمین
شد کشته محسن تو
زِ بیدادِ ظلم و کین
مقتل نوشته
کوچه و سیلی و مجتبی
دستی پلید و
صورت نیلی و مجتبی
مقتل نوشته
دومیِّ پست ، بی هوا
سیلیِ محکمی زده
بر صورت شما
مقتل نوشته
که زِ علی رو گرفته ای
بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای
مقتل نوشته
بعدِ پدر قد خمیده ای
در آن سه ماه
روی خوشی را ندیده ای ...
شاعر؛ #مرتضی_شاهمندی✍
1.mp3
2.83M
#شهادت_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#مرحوم_کوثری
شبی که زهرا رو به خانه امیرالمومنین آوردن ، زوجات رسول الله، هاشمیات، همه بدرقه کردند ، یه وقت گفتن خود رسول الله دارن تشریف میارن ، آمدن فرمودن زنها دیگه متفرق بشوند ، آمد دست زهراشو گرفت، گذاشت میان دست مولا ، صدا زد یا علی : « هذِهِ وَدیعَةُ اللهِ وَ وَدیعَةُ رَسُولِهِ » این امانت خدا و پیغمبر رو بدستت میسپارم ... آآآآآه وااای ، اون امانت اون شب رو پس داد ، دیده اید اگر زنی از دنیا برود. ، کنار قبر میگن محرماش بیان ، کمک بکنن این بدن رو بگیرن و میان قبر بگذارن ... کی بود محرم زهرا ؟؟ سلمان و اباذر که محرم نبودن ، بچه هاشم کوچک بودن ، خود مولا گرفت آن بدن را
پرپر شدن گلم
به چشمم دیدم
با دست خودم
لَحد بر او میچیدم
یوقت دید کمک پیدا شد ، محرم پیدا شد ، وقتی آقا نگاه کرد دید دست های رسول الله... السلام علیک یا رسول الله « عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِکَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِکَ »
با من تو اگر
درد دل خویش نگفتی
برگوی تو درد دل خود
با پدر امشب
عباس ابن عبدالمطلب ، عموی امیرالمومنین اومد دست مولارو گرفت ، مگه دل میکند از قبر زهرا (س) .... یا امام زمان (عج) شما که نبودی آقاتو دلداری بدی ، عباس میگه یوقت دیدم آقا خم شد ، این صورتو گذاشت رو قبر زهراء( س ) آی شهیده زهرا ...
.