heydar-heydar.mp3
5.37M
می ری مسجد امشب بابا حیدر
بی قرار زینب بابا حیدر
امشب خیلی چشمات غربت داره
آسمونم داره خون می باره
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر
آروم آروم میری بابا حیدر
از دنیا دلگیری بابا حیدر
میری تا راحت شی از این مردم
از زمونه سیری بابا حیدر
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر
دل زینب به شور افتاده بابا
چرا خوندی تو زیر لب یا زهراء
هوای خونمون سرد و دلگیره
بدون تو بدون زینب میمیره
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر
ایوون طلاتو عشقه؛ حیدر حیدر.....
پایین پاتو عشقه، حیدر حیدر.....
عشقِ تو؛ تو خونمه حیدر حیدر…
دوا و درمونمه حیدر حیدر…
مظلوم دنیایی حیدر حیدر....
آقایی و مولایی حیدر حیدر....
ای عشق پیغمبر؛ حیدر حیدر
تو جان زهرایی حیدر حیدر
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر
#امام_علی #ضربت_خوردن
#حضرت_خدیجه سلاماللهعلیها
#مدح_و_منقبت
#علی_سلیمیان
شعر را باید دوصد دیوان و دفتر داشتن
تا از آن بانو مگر یک واژه در بر داشتن
من به فهم ناقص خود اینقدَر دانستهام
میتوان در وصف او یک عمر منبر داشتن
دست رد بر سینهٔ جاه و مقام خود زدن
خواستگاری از یتیم مکه در سر داشتن
طعنهٔ اغیار را با جان خریدن، در عوض
جایگاه ویژه در قلب پیمبر داشتن
روزگاری که در آن فرزند دختر ننگ بود
سربلند و مفتخر بودن به کوثر داشتن
پاسداری کردن از دین با تمام مال خود
همترازی اینچنین با تیغ حیدر داشتن
مادری کردن برای مادر آیینهها
شأنی از آسیه و مریم فراتر داشتن
"من به جای کل این عالم مسلمان توام"
با همین جمله غم از دوش نبی برداشتن
سال اندوه پیمبر بود سال رفتنش
آن که لبخندش بری بود از برابر داشتن
هیچکس مانند او شایستهٔ این نام نیست
مومنین را میسزد اینگونه مادر داشتن
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقایون چطور به خانمهای بی حجاب نهی از منکر کنند که مفسده نداشته باشد؟
چطور باهتاکان درگیر نشویم؟
آیا مناسب هست با محبت با زنان کشف #حجاب صحبت کنیم؟
.
#مناجات_با_خدا
#دهم_ماه_مبارک_رمضان
شکر خدا با اینکه غرقِ در گناهم
ده شب در این میخانه آقا داد راهم
آغوش خود وا کرد من را هم بغل کرد
اصلا نپرسید از خطا و اشتباهم
با اینکه آلوده ترین مهمان اویم
حرفی نزد از زشتی و روی سیاهم
یک عمر غفلت کردم و یک عمر بخشید
یک عمر در وقت گنه کرده نگاهم
ای کاش از عصیان جدا گردم ببینم
در سایهی رحمت خدا داده پناهم
بال و پرم زخمی شده نایی ندارم
از اینکه بی بال و پر هستم عذرخواهم
دیگر دعاهایم خدایا کارگر نیست
زیرا صفایی نیست در این سوز و آهم
باید یکی دست مرا گیرد، و گرنه
تا در گنه افتادهام در قعر چاهم
ذکر حسین این روزها باب نجات است
تا با حسین هستم همیشه سر به راهم
امشب دلم یاد غم عصر دهم کرد
یاد امام بی کفن در قتلهگاهم
عصر دهم آقای ما را سر بریدند
جسم عزیزش را به خاک و خون کشیدند
#کربلایی_رضا_باقریان✍
.
.
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_روضه
دست سائل در این خانه اگر پر نشود
سنگِ درخواست او جای دگر دُر نشود
سالها هست که دستم به در خانه توست
روزی ام مرحمت سفره ی شاهانه توست
من گدایت که شدم قدر و بهایم دادی
سنگِ دل آینه کردی و جلایم دادی
من فقط اشک بصر خون جگر میخواهم
حال روضه دم افطار و سحر میخواهم
دوست دارم که گرفتار تر از قبل شوم
اشک ماتم شده سرشار تر از قبل شوم
از همین رنگ سیاهی که به دیوار زدند
در حسینیه ی دل خیمه ی بسیار زدند
من به جز روضه نرفتم به سرای دگری
گوش من نیست بدهکار صدای دگری
همه زندگی ام روضه ، حسینم دین است
گوشه روضه اگر جان بدهم شیرین است
دستم از مرثیه ها جام بلا میگیرد
روضه ی یازدهم جان مرا میگیرد
.
جای دارد که برون آید از پیکر جان
محملی نیست که زینب بنشیند بر آن
دختران را که خودش برد روی ناقه گذاشت
چاره ساز همه آفاق خودش چاره نداشت
هر طرف را که نظر کرد یکی یار ندید
قاسم و اکبر و عباس علمدار ندید
اشک چشمش به روی پوشیه اش راه کشید
زیر لب گفت اباالفضل و فقط آه کشید
دمی از علقمه ای شیر دلاور برگرد
محض آسودگی خاطر خواهر برگرد
با کسی غیر تو هم گام نبودم برگرد
قبل از این در ملا عام نبودم برگرد
ای خدا دست حرامی به نقابی نرسد
وای اگر راه بیفتند و رکابی نرسد
#محمد_علی_بقایی ✍
شنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۲
.............................................................
.
.
#زمینه
#مرثیه
#حضرت_خدیجه
بالاتر از بالایی و بالانشینی
هر چند با ما خاکیان روی زمینی
شایسته وصف زبان کردگاری
نه درخور توصیف های اینچنینی
ده روز آغاز مرا حسن ختامی
یعنی دعای هر شبم را آمینی
حسن تو محض با پیمبر بودنت نیست
قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی
انگشتر پیروزی دین خدا را
تو با بهای جان و اموالت نگینی
طرد تو از سمت قریشی های مکه
باعث نشد یک لحظه هم از پابشینی
نام تو از لب های پیغمبر نیفتاد
در هر کجا همراه ختم المرسلینی
مثل فدک نام تو را هم غصب کردند
تو بهترین مصداق ام المومنینی
حالا ببین نسل تو دنیا را گرفته
با این حساب اول شما ام البنینی
این روزهای آخر عمر خودت را
هر روز با یک غصه تازه قرینی
رخساره ی تو رنگ رفتن را گرفته
احساس تلخ لحظه های واپسینی
در چشم هایت اشک حرف درد دارد
انگار از یک قصّه ی دیگر غمینی
دلواپس ایام تلخ روزگار
بعداز فراق رحمت للعالمینی
دلواپس یک سینه بی تاب هستی
دلواپس یک میخ داغ و آتشینی
رفتی که زهرا دخترت را در هجوم
چل مرد نامرد و فشار در نبینی
ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری
وقتی که آنجا گفت یا فضّه خذینی
از همسرت جای کفن پیراهنش را
میخواستی... اما چرا با شرمگینی
ای وای از آن پیکری که بی کفن ماند
وقتی که می کردند با نی لاله چینی
#وفات_حضرت_خدیجه سلام_الله_علیها
#محمدعلي_بياباني✍
.👇
1401012306.mp3
12.42M
📌بالاتر از بالایی و بالا نشینی
🎙️کربلایی #حسین_طاهری
#حضرت_خدیجه
.
|⇦•بالاتر از بالایی و بالا...
#روضه و توسل به #حضرت_خدیجه کبری سلام الله علیها اجرا شده #شب_دهم_رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور
●━━━━━━───────
بالاتر از بالایی و بالانشینی
هر چند با ما خاکیان روی زمینی
شایسته ی وصف زبان کردگاری
نه درخورِ توصیف های اینچنینی
حُسنِ تو مَحض با پیمبر بودنت نیست
قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی
انگشتر پیروزی دین خدا را
تو با بهای جان و اموالت نگینی
طرد تو از سمت قریشی های مکه
باعث نشد یک لحظه هم از پابشینی
نام تو از لب های پیغمبر نیفتاد
در هر کجا همراهِ ختم المرسلینی
مثل فدک نام تو را هم غصب کردند
تو بهترین مصداقِ اُمُّ المُومِنینی
این روزهای آخر عمر خودت را
هر روز با یک غصه ی تازه قرینی
رخساره ی تو رنگِ رفتن را گرفته
احساسِ تلخِ لحظه های واپسینی
در چشم هایت اشک حرفِ درد دارد
انگار از یک قصّه ی دیگر غمینی
دلواپسِ غم های بی پایانِ زهرا
بعد از فراقِ رحمتُ للِّعالمینی
دلواپس یک سینه ی بی تاب هستی
دلواپس یک میخ داغ و آتشینی
رفتی که زهرا دخترت را در هجومِ
چل مرد نامرد و فشار در نبینی
ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری
وقتی که آنجا گفت یا فضّه خذینی
از همسرت جای کفن پیراهنش را
میخواستی… اما چرا با شرمگینی
#شاعر محمدعلی بیابانی
*حضرت خدیجه سلام الله علیها، فرمود: فاطمه جان! من روم نمیشه به پیغمبر بگم، من از مرگ، از قبر می ترسم، میشه پیغمبر اون پیراهنی که باهاش معراج رفته بود رو به تنم کنه؟ بعد پیغمبر رو خواست، عرضه داشت: یارسول الله! من رو حلالم کن، من نتونستم در حق شما سنگِ تمام بذارم، بعد سفارشِ فاطمه اش رو کرد، نکنه کسی به فاطمه ام سیلی بزنه، نکنه کسی به فاطمه ام جسارت کنه، چشماش رو که باز کرد، پیغمبر رو بالایِ سَرِ خودش دید، چقدر دلش آرام گرفت، عرضه داشت: یارسول الله! شما بالا سَرِ من نشستید من راحت جان میدم...
دخترش فاطمه هم چشماش رو باز کرد دید علی بالا سَرش نشسته، گفت: علی جان! شما بالا سر من هستید من آرام جان میدم، یه خورده برام قرآن بخوان... حسن چشماش رو باز کرد زینب و حسین رو بالا سَرِ خودش دید، گفت: داداش! بالا سرم هستی راحت جان میدم، اما حسین تویِ گودالِ قتلگاه، یه وقت زینب ببینه:" وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" یه وقت ببینه زینب داره از بالایِ تلِ زینبیه بر سر و سینه زنان به سمت گودال قتلگاه میآد، هی صدا میزنه: "وامحمداه، هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ وَ بَناتُكَ سَبايا"... حسین...*
ــــــــــــــــــ
#حاج_مهدی_سلحشور
#ماه_مبارک_رمضان
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
14000202-salahshor-roze.mp3
1.89M
|⇦•بالاتر از بالایی و بالا...
#روضه_حضرت_خدیجه سلام الله علیها اجرا شده #شب_دهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی #سلحشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زمینه #شور
#ماه_رمضان #امام_حسین
یه عمره از تو می گیرم رخصت
که نوکری کنم توی روضه ات
روزه من وامیشه با ذکرِ
حسین و با یه کم تربت
اسم حسین، دوای دردامه
حسینه که همیشه آقامه
یک شب جمعه کربلا رفتن
همون چیزی که رویامه
حرم نگو که خیلی داغونم
من از غم جدایی گریونم
بدونِ تو زنده نمیمونم نمی مونم
خواب می بینم با نوکرا آقا
کنار ایوون طلا آقا
به تو دارم سلام میدم آقا ،آقا آقا
حسین جانم ۴
#دکتر_محمد_فراهانی🎤
.
#حضرت_خدیجه
#رجز
بانوی برگزیده ی برتر خدیجه است
همسنگر و عزیز پیمبر خدیجه است
این را برای اهل سقیفه بیان کنید
بر مؤمنان حضرتمادر خدیجه است
🖤شهادت مادر مؤمنین حضرت
#خدیجهکبری سلاماللهعلیها #تسلیت
🖤#آجرکاللهیاصاحبالزمان
◼️#شاعر #سید_اسماعیل_بنی_زهرا✍
.......................
#امام_حسین
.
#رجز
واویلا آه و واویلا زمین کربلا
واویلا آه و واویلا زمین نینوا
واویلا آه و واویلا زمین خیمگاه
واویلا آه و واویلا زمین کربلا
واویلا آه و واویلا زمین قتلگاه
واویلا آه و واویلا زمین خیمه ها
واویلا آه و واویلا دل ناز رباب
من حسینم که جهان واله و حیران من است
ابرو باد و مه و خورشید به فرمان من است
جد من احمد مختار قریشی نسب است
پدرم حیدر کرار امیر عرب است
مادرم فاطمه خود خلقتتان را سبب است
اولین مدرسه ی عشق که تاسیس شده
درس زهرا و علی هم تدریس شده
گل آدم چو سرشتند و بگاه ازلی
اولین کلمه که آموخت علی بود علی
من حسینم ضربان دل من یا زهراست
نقش دیوار و در و منزل من یا زهراست
ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای
مگر اینگونه که تو ماتی شه انداخته ای!!!؟؟
واویلا آه و واویلا زمین کربلا
هرکه بگرفته جنون در اثر عشق من است
یوسف انگشت به لب در گذر عشق من است
قلب من مرکز پاکیزه ترین احساس است
چه غم از حادثه چون همسفرم عباس است
آیه های عشق عنوان من است
صفحه ی ماری قرآن من است
مایه ی این می ز روح است ز راه
خورده مهر نعل پای ذوالجناح
واویلا آه و واویلا زمین کربلا...
.
.
#شب_دهم_رمضان مناجات خوانی ماه مبارک رمضان
📆 جمعه ۱۱ فروردین ماه ۱۴۰۲
🔷 کربلایی #سید_رضا_نریمانی
🔊 بخش اول #مناجات | ای روزه دار، افطار محتاج یک دعایم
🔊 بخش دوم قرائت دعای افتتاح
🔊 بخش سوم #روضه | از آن عشق بدون نقص در حیرت اگر بودی
🔊 بخش چهارم #زمینه | ای آرامش قلبم
🔊 بخش پنجم #شور | حسین جانم حسین جانم
👇👇👇👇
4_5852860880399633966.mp3
51.31M
#روضه_حضرت_خدیجه
#سیدرضانریمانی۱۴۰۲
از آن عشقِ بدونِ نقص در حیرت اگر بودی
برایش در مقام ِ همسری زینت اگر بودی-
-دلیلش جذبهٔ ایمان و خُلقِ مهربانش بود
پیاپی با پیمبر عاشقِ صحبت اگر بودی
دلت میخواست اسلام ِ محمد بهترین باشد
برای دین به فکرِ وقفِ اموالت اگر بودی
مسلمانپروری کارِ خودت بود و به دنبالِ
تجارت، یا که رونق دادنِ ثروت اگر بودی
أمیرالمؤمنین تنها علی بود و به این علت
موافق با مرامش بوده؛ با حضرت اگر بودی
ولایت در مسیرِ فتنه و شبهه نمیافتاد
اگر بودی و در تبلیغِ آن حجّت اگر بودی
در آن نُه سالگی، ٱم أبیها نیز مادر داشت
در آن نُه سالگی، با قلبِِ پُر مهرت اگر بودی-
-دلش آرام بود و دور بود از بغض و دلتنگی
کنار دخترت زهرا، شبِ «وصلت» اگر بودی
حسن سیلی به مادر را نمیدید و جوان میماند
هوادارانه در آن کوچهٔ خلوت اگر بودی
نمیدانم چه حالی داشتی در آتش ِ کینه
گرفتارِ چهل نامردِ بیغیرت اگر بودی
زمین افتاد و «در» بر رویِ بارِ شیشهاش افتاد
تو میرفتی به جای فضه آن ساعت اگر بودی
زمان رفت و زمینِ کربلا در انتظارت بود
شبی با کاروانِ خسته در حرکت اگر بودی
فقط میخواستی کام ِحسینت بی عطش باشد
تمام عمرِ خود، دنبالِ یک حاجت اگر بودی
تک و تنها، عطش، گودال، خنجر، سر، قفا، نیزه
به صورت میزدی لطمه! در آن هیئت اگر بودی
یقیناً میسپردی جان اگر میدیدیاَش عریان
به روی تل پریشان شاهدِ غارت اگر بودی
در آغوش تو زینب زار میزد داغهایش را
غروبِ روزِ عاشورا در آن غربت اگر بودی
بهشتِ چادرِ تو سرپناهِ کودکان میشد
میانِ خیمه در آن عصرِ پُر وحشت اگر بودی!
✍ #مرضیه_عاطفی
.
#شور
#ولادت_امام_حسن
#سبک_لعن_بی_پایان
#اومده_ماهم
♻️♻️
✅بنداول
اومده ماهم /یار دلخواهم
تونیمه ی ماه رمضون/اومده شاهم
....
میکنم افطار/از لبات ای یار
از فرط مستی میخورم به در و دیوار
....
دلا همه مسته حسن (ع)
مسته و پابسته حسن(ع)
از جام کوثری بیا
می بزن از دسته حسن (ع)
....
صل علی سیدنا یا مجتبی(ع)
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
✅بنددوم
به نامت هستم/غلامت هستم
یه عمریه شرمنده ی/ مرامت هستم
......
پسر زهرا /نداری همتا
توی مرام و معرفت/ توی این دنیا
.....
تو شاهکار خلقتی
تنها ره سعادتی
شبیه حیدری آقا
خیلی حسن پر هیبتی
.....
می بزن از دسته حسن(ع)
صل علی سیدنا یا مجتبی(ع)
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
✅بندسوم
به خدا سوگند/نداری مانند
دلبری و نمی شه از/ عشق تو دل کند
....
مثل بارانی /شور طوفانی
توی نبرد مثل علی/ شیر غرانی
....
قیامته چشای تو
مهیبه ضربه های تو
وقتی که شمشیرمیزنی
سر میریزه به پای تو
.....
می بزن از دسته حسن(ع)
صل علی سیدنا یا مجتبی(ع)
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
✅بندچهارم
پسر زهرا /سحر زهرا
نیمه ماه دنیا اومد/قمر زهرا
محشری هستی /کوثری هستی
از همه بیشتر به خدا/ مادری هستی
...
ای دل و دلبر حسین (ع)
یارو برادر حسین (ع)
بعد علی وصی تویی
امام و رهبر حسین(ع)
....
می بزن از دسته حسن(ع)
صل علی سیدنا یا مجتبی(ع)
#میلاد_امام_حسن
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
#شعرای_آیینی
#رضا_نصابی
#مجیدمرادزاده
👇
.
#ولادت_امام_حسن_مجتبی
شبهای سردم را دوباره فصل گرما میرسد
از نسل زهرا کودکی مانند زهرا میرسد
با جامهی پیغمبر این کودک ملبس میشود
با صلح او راه ولایت هم مشخص میشود
از راه میآید لب حیدر شکوفاتر شود
خیرالنسا از یمن این میلاد هم مادر شود
میآید و قرآن ناطق را نمایان میکند
میآید و این جمع را پاره گریبان میکند
با تو کسی در منجلاب دین و دنیا غرق نیست
با نور تو در روز و شبهای مدینه فرق نیست
دین و سیاست را کنار هم ز تو آموختیم
از آسمانها آمدی از عشق نابت سوختیم
با دستهای پینه دارت آب باران میکشی
این آب را از چاه بهر مستمندان میکشی
دستان من بر دامنت از هر که دستاویز تر
و هر چه تو داری کرم من سائلی بی چیز تر
جنگ جمل را میشود با تیغ تو تفسیر کرد
ای ابروان ذوالفقارت از دو دم هم تیز تر
روشن ز نور چارده نوریم اما این میان
عشق تو ای زیباترین از سینهها لبریز تر
باید که از ایجاد صلحت خلق را آگاه کرد
این سینه را باید برایت گاه منزلگاه کرد
تو قاسمی داری که نامش کار عیسی میکند
با یک تبسم قفلهای بسته را وا میکند
پیروزی جنگ جمل مرهون آل هاشم است
رزم علی و رزم تو ممزوج رزم قاسم است
ای روشن از تو خانهی زهرا و حیدر یا حسن
ای مخزنالاسرار و وجهالله زهرا یا حسن
با بوسه از لبهای تو افطار میخواهد علی
اسطورهی جنگ جمل سردار میخواهد علی
از برکت تو در میان سفرهها نان میرسد
در این کویر خشک از لطف تو باران میرسد
امشب میان سینهام میخانه برپا میکنم
شأن تو را با آیهی تطهیر معنا میکنم
با هر تب مهر تو کافر هم مسلمان میشود
پا را به هر جا مینهی آنجا گلستان میشود
هم از میان دستهایت شهد رحمت میچکد
هم خاک پایت با زمرد ریسه بندان میشود
تو آمدی ماه خدا کامل شد و پس جای رب
این روز و شبها ذکر ما جانم حسن جان میشود
گفتند وقتی آمدی بوسه به رویت زد علی
گفتند وقتی آمدی شانه به مویت زد علی
گفتند وقتی آمدی دریا خروشید از تبت
با خندهات شهد وفا میریزد از کنج لبت
تو آمدی و سفرهدار خانهی زهرا شدی
تو آمدی و در کرم ای بی حرم، معنا شدی
در گفتن نام شما گاهی مردد میشوم
در مدحت از هر صفحهی مولا علی رد میشوم
وصف تو را باید میان صفحهی محشر نوشت
گاهی سر توفیق باید بهرت از حیدر نوشت
در هر دو چشم محشرت حیدر هویدا میشود
در غیرت زهراییات کوثر هویدا میشود
آنقدر از دست شما لطف مکرر ریخته
آنقدر پای محملت سلمان و بوذر ریخته
وقتی هلال ابرویت تمثیل اَواَدنا بوَد
سلمان به شوق وصل تو در مسند مِنّا بوَد
حُسنِ تو بین شاعران شور غزل میآورد
در کربلا هم شور احلا من عسل میآورد
هر مانده در راهی فقط با تو به منزل میرسد
این کشتیِ طوفان زده با تو به ساحل میرسد
والسمع ندایی یا کریم ای رحمت بی انتها
فاالقبل دعایی یا رحیم ای معدن جود و سخا
انت الکریم انت الرحیم انت العلیم انت الوفا
ما سائل چشم توئیم ای ساحل امید ما
ما مستحق رحمتیم اصرار ما را گوش کن
العفوک العفوک اقرار ما را گوش کن
آقا فدای آن دل زهرایی و افلاکیات
آقا فدای قبر بی شمع و چراغ و خاکیات
لعنت به دژخیمی که سجاده ز پاهایت کشید
لعنت به زهری کز درون جسم تو را از هم درید
لعنت به آن تیری که آمد بر تن پاکت نشست
لعنت به آن دستی که زد آیینه را درهم شکست
لعنت به نامردی که با قلب قصی و آهنین
بر صاحت قدس تو گفته یا مذل المسلمین
بالای منبر ناسزا بر غیرت تو رسم بود
آن روز که آتش گرفتی دور، دورِ خصم بود
از آشنا و از غریبه زخم کاری خوردهای
آقا چگونه مادرت را سمت خانه بردهای؟
#کربلایی_رضا_باقریان✍
#میلاد_امام_حسن
.
.
#مناجات_با_خدا
#گریز_امام_حسن_حضرت_زهرا
ای کاش من هم اهل تسبیح و دعا بودم
جای ریاکاری، فقط اهل بُکا بودم
ای کاش عقبا را به دنیایم نمیدادم
این عمر را در محضر آل عبا بودم
ای کاش جای اینکه معصیت وَبالَم شد
با دوستان با خدایت آشنا بودم
اشک ندامت میچکد از چشم من، زیرا
یک عمر در دشت گناهانم رها بودم
نَفسَم تمام عمر بر من پادشاهی کرد
جای تو، بر نفسِ جسور خود گدا بودم
اما گناهم را نسنجیده تو بخشیدی
ور نه شب و روزم گرفتار بلا بودم
آقا خودت که از دل زارم خبر داری
خیلی دلم میخواست امشب کربلا بودم
پای پیاده از نجف تا کربلا، ای کاش
دورِ ضریحت بودم و پایینِ پا بودم
خیلی دلم میخواست وقتی مادرت آمد
شبهای جمعه تا سحر پیش شما بودم
بر روی سنگ قبر من اینگونه بنویسید
گریه کُنِ داغ امامِ مجتبی بودم
زهر ستم کنج لبش را نیلگون کرده
میگفت اما من شهید کوچهها بودم
آن روز كه زهرا زمین افتاد، در پیشم
از کوچه تا خانه به چشم تر عصا بودم
موی سفیدم باعث و بانیش، آن کوچه است
من شاهد یک ضربِ دستِ بی هوا بودم
#کربلایی_رضا_باقریان✍
#مناجات #پندیات #امام_حسن
.
.
📋مثل من حال کسی حال اسف باری نیست
#مناجات #مناجات_با_خدا
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
🏴 ماه مبارک رمضان
.............................................
مثل من حال کسی حال اسف باری نیست
غرق بیچارگی ام چاره بجز زاری نیست
.( «أَنَا صَاحِبُ الدَّوَاهِی الْعُظْمَی» اگه همه عالمو بگردن هیچ کی بیچاره تر از من نیست ، گاهی وقتا گول میخورم گاهی وقتا فکر می کنم از بقیه بهترم اما تو خلوت خودم وقتی محاسبه می کنم هیچکی بیچاره تر از من نیست).
قلم عفو بکش روی خطایم بگذر
گرچه همچون من آلوده خطاکاری نیست
غم من را تو فقط میخوری ای رب کریم
مهربان تر ز تو بر بنده که غمخواری نیست
من که جز تو کسی رو ندارم لا مَعبودَ سِواکَ
پرده انداخته ای روی گناهانم باز
تا بفهمند همه مثل تو ستاری نیست
خواستی چوب بزن خواستی از من بگذر
تابع خواسته ات هستم و اصراری نیست
بعلی بعلی بعلی العفو
.(فقط من و تو نمی گیریم ، وارد حجره پیغمبر شد دید مولا رسول الله سر به سجده گذاشته میگه خدایا «بعلی»
پیغمبرم خدارو به حق علی قسم میده).
به همان کس که جز او حیدر کراری نیست
باز گفتم علی و مست شدم طوری که
در سرم تا به ابد میل به هوشیاری نیست
راز زیبایی ایوانِ طلا ، ذکر علی است
بخدا جذبه ی ایوان به طلاکاری نیست
به ضریح تو زدم بوسه و فریاد زدم
عطر انگور تو در دکه ی عطاری نیست
هر چه بر من رسد از دوست یقیناً نیکوست
شک ندارم که به غیر تو مرا یاری نیست
بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم
تا گرفتار تو ام حرف گرفتاری نیست
روزه اش روزه ی مقبول نباشد هر کس
یاد لبهای حسینت دم افطاری نیست
پسرش را به روی دست گرفت و فرمود
طفل را با کسی اصلا سر پیکاری نیست
شیرخواره ست دو سه قطره به او آب دهید
تازه شش ماهه شده طفل دهان داری نیست
حرمله خیر نبینی جگرم می سوزد
مثل داغ علی اصغر غم دشواری نیست
پدر و مادر و فرزند به یک تیر زدی
تا که دیدی علم افتاده علمداری نیست
سه سر تیرِ سه پر از سه طرف بیرون است
با چنین وضع مرا فرصت دلداری نیست
گردنی مانده مگر تا که نیفتد سر او
بازویم را بکشم هیچ نگه داری نیست
چه کنم هر چه کنم باز پرش میفتد
بازویم را بکشم زود سرش میفتد
شاعر : #سعید_توفیقی✍
.............................................
حاج مسعود پیرایش 🎤
👇 ادامه
.
📋پدری پیر شده بر سر نعش پسرش
#روضه_امام_حسین ۱۴۰۲
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
.............................................
.(برگشت از میدان صدا زد « يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي »
بابا شدت عطش داره علی اکبر و میکشه ، مرحوم آیت الله علامه شوشتری میگه ؛ بهانه کرد یه بار دیگه روی امام شو ببینه میدونست این بار بره دیگه برنمیگرده ؛ فلذا اینو گفت ، جوابی که بابا داد علی رو یکم شرمنده کرد ، یه نگاه به علی کرد قربون قد و بالات
«هاتِ لِسانَكَ» یعنی علی من از تو تشنه ترم ! علی تو که بهتر از همه میدونی بابا از همه تشنه تره ، خدا میدونه به ارباب ما اون لحظه ای که صدا زد بابا خداحافظ چی گذشت !
صدا زد «يَا أَبَتَاهْ عَلَيْكَ السَّلَامُ هَذَا جَدِّي يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ» این جدم رسول الله ؛ سلام میرسونه میگه حسینم مشتاق دیدارتیم زودتر به سمت ما بیا ، خدا میدونه به ارباب ما چی گذشت.)
پدری پیر شده بر سر نعش پسرش
محتضرشدبه خدا وای چه آیدبه سرش
صد و یک دانه تسبیح حسین ریخت زمین
اربا اربا شد و پاشید تمام جگرش
نا مرتب شده این خوش قد و بالای حرم
بس که از روی حسد دشمن او زد نظرش
همه از بغض علی بر تن و پهلوش زدن
می زدن با دم شمشیر و سنان و تبرش
به خدا آینه احمد و زهرا و علیست
این جوانی که لبش ترشده ازخون سرش
زانویش خم شده این پیر جوان مرده ولی
.(شیخ حر عاملی میگه «فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ جَلَسَ عَلیَ التُراب»
بعد از این کاش بلایی نکند خم کمرش
عمه اش آمده از سمت حرم واويلا
.(به خدا ابا عبدالله پیدا نمیکرد بدن علی رو ، اینا کوچه باز کرده بودن انتهای لشکر بدن رو زمین افتاده ، چطور عمه سادات اومد چقدر طعنه زدن از بالای گودی که می اومد تو گودال اینقدر کعبه نی زدن ).
عمه اش آمده با گریه و چشمان ترش
زینبی را که ملک محرم اسرار نبود
حال افتاده در این خیل حرامی گذرش
شاعر : #محمد_رستمی✍
اي پسر من پدر پير تو ام
پدر پير و زمين گير تو ام
.(تا به حال جلو باباش پاهاشو دراز نکرده بود
همه اینها به کنار باهام حرف بزن ، حرف نزد دست و پا میزد لحظات آخر لخته خون از دهان علی بیرون آورد صورت به صورت جوانش گذاشته خاکا رو کنار زد دلش آروم نشد!
«وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ» آروم نمیگیره!
خیز و از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ها ببر
.(دیگه از زمین نمیتونه آقا بلند شه صدا زد :«يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم إحْمِلُوا أَخاكُمْ إلى الْفُسْطاطِ»).
.............................................
#شب_هشتم_محرم
.👇
.
📋ای سفره دار ِ مهربان ای با محبت
#مناجات #روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_اباالفضل_العباس (ع)
#روضه_حضرت_زینب (ع)
🏴 ویژه برنامه شب های ماه مبارک رمضان
.............................................
ای سفره دار ِ مهربان ای با محبت
امسال هم مهمان شدم با برگِ دعوت
در باز بود و آمدم اینجا نشستم
گفتی دعیتم ای کریم ِ با لطافت
از کودکی یک بار اَخمَت را ندیدم
دادی مرا بر مهربانی خود عادت
دنیا که یک لحظه نبُردی آبرویم
محتاج ستاری ات هستم قیامت
گفتی که اشکِ نیمه شب را دوست داری
با گریه هایم هر سحر کردم عبادت
دیگر رفاقت ها همه رنگ نفاق است
ما با دوروئی یادمان رفته صداقت
رفتارمان در ظاهر و باطن یکی نیست
عابد میانِ جمع و آلوده به خلوت
تهمت ، مَنیّت، ناسزا، غیبت ، تکبّر
تقوا ندارد این زبان ها وقت صحبت
با این بدی ها بازهم داریم اُمّید
امسال رنگِ دیگری دارد ضیافت
پایین دعوت نامه ام امضای آقاست
دارد برای صاحب اش هر بنده ، زحمت
بالای سفره مهدی زهرا نشسته
بر ریزه خواران ِ حرم کرده کرامت
با اسم ، تک تک ، سائلانش می شناسد
سلطان نظر دارد به احوال رعیّت
مثل امیرالمومنین سائل نواز است
بر خاک زیر پای خود دارد عنایت
ما با دعای فاطمه عبدالحسینم
نام و نشان داریم هنگام ِ شفاعت
ای کاش امسال اربعین پایِ پیاده
قسمت شود همراهِ با آقا زیارت
او روضه ها را با دو چشم خویش دیده
در ناحیه گودال را کرده روایت
دیده چگونه گرگ ها با چنگ و دندان
پیراهن ِ ارباب را کردند غارت
دربین سنگ و نیزه و شمشیر دیدی
یک پیرمردی زد عصا باقصدِ قربت
آقای مارا نیزه داران غسل دادند
با آب نه والله با خونِ جراحت
در پیش چشم خواهرش سر را بریدند
کُندی ِ خنجر ذبح را کرده اذیّت
پرده نشین ِ کبریا را دوره کردند
با شمر و خولی می رود زینب اسارت
آن محملی که پرده دارش بود عباس
در کوچه و بازار شد بر او جسارت
شاعر : #قاسم_نعمتی ✍
.............................................
حاج مسعود پیرایش 🎤
👇