eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. بند اول✍ می سوزه قلب زار من به یاد داغ کربلا برای غربت تو و لبای خشک بچه ها 😭 سخته برام تحمل این همه درد سخته برام نباشه دوره عمه مرد سخته برام رحمی به تو کسی نکرد 😭 با گریه مانوسم کارم غمه دور عمه زینب نامحرمه واویلا واویلا وا غربتا بند دوم✍ توی دلم غمی به پاس جلو چشام کرببلاس همیشه گریه میکنم روضه ی من توو قتله گاس 😭 توو قتله گاه یه عده پست میزدنت توو قتله گاه غرق به خون شد بدنت توو قتله گاه غارت شده پیرهنت 😭 بابای مظلومم ای بی کفن ای غریب مادر دور ازوطن واویلا واویلا وا غربتا بند سوم✍ دیدم غمارو باچشام طناب ودست عمه هام روسرمون آتیش وسنگ میزدن از رو پشت بام 😭 ناسزا بود جای محبت و سلام ناسزا بود ورد لب مردم شام ناسزا بود قاتل ما توو یک کلام 😭 وای ازشهرشام و قوم یهود رقیه وسیلی روی کبود واویلا واویلا وا غربتا اثری مشترک از شعرای آیینی .👇
4_5899926802771477980.mp3
5.36M
هیئت خدّام المهدی ارواحنافداه مشهدمقدس شب شهادت امام سجاد علیه السلام زمینه | میسوزه قلب زار من مداح: کربلایی سعید سلمانی شعرا:✍کربلایی علی بهرامی نیا         ✍کربلایی ابوذر رییس میرزایی
. نوحه‌یِ روضه‌یِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها‌ سبکِ دنیا بدونِ تو ...... این روزا روضه‌ها مثلِ فاطمیه‌ست‌ مثلِ روزگاری که دشمن تو کوچه دستِ حیدروُ بست پایینِ نیزه‌ها روزی‌مون کنایه‌َست‌ نونِ خشکِ کوفه دلِ بچّه‌هایِ فاطمه رو شکست کجایی مادر؟! ببینی پایِ سر چی به سرم دارن میارن این مردم کجایی حیدر ؟! ببینی که چیشد با طفلی که راهو تو صحرا کرده گم کجایی مادر؟! کجایی حیدر؟! این روزا قافله حوصله نداره ماهِ خیمه حتّی طاقتِ یه آه وُ ..‌.. حرمله نداره زینب زِ سلسله ها گِله نداره شکایتِ خواهر از اینه که حُرمت قافله نداره کجایی اِی یاس ؟! می‌دونی اِی مادر گلبرگایِ پرپر هنوز تویِ صحراست کجایی عبّاس ؟! غیورِ آلُ‌اللّه رنگ وُ رو وُ پهلوم درست مثِه زهراست کجایی اِی یاس ؟! کجایی عبّاس ؟! ✍ .👇
4_5769421489883320036.mp3
3.12M
این روزا روضه‌ها مثلِ فاطمیه‌ست‌
. نوحه‌‌یِ بعد از عاشورا و اسارت سبک دنیا بدونِ تو ..... قاریِ نیزه‌ها پایِ نیزه مُردم پایِ سرِ دلبر از همسفرانم تازیانه خوردم قاریِ نیزه‌ها عَلمِت رو بردم تا کوفه برادر کاروانتو من جان بر لب آوردم سلامٌ علیٰ سایه‌یِ رو سرم ببین با این حرم هم‌سفرن کیا سلامٌ علیٰ غیورِ پرپرم ببین دور وُ بَرم یه عدّه بی‌حیا وای از کوفیا وای از کوفیا تو شهرِ پدرم سرِتو شکستن سرمو شکستم چی بدتر از اینکه نیزه‌دارا مَستن‌ تو شهرِ پدرم دادن ما رو آزار ببین از رو نیزه چه سنگینه روضه آه از کوچه بازار سلامٌ علیٰ سرِ به نیزه‌ها شهیدِ بی‌کفن مُقَطَّعُ الاَعضا شنیدم براٰ ...... بدنِ صدپاره‌َت از دهات آوُردن یه تیکّه بوریا وای از کربلا وای از کربلا ✍ .👇
4_5769421489883320035.mp3
2.13M
قاریِ نیزه‌ها پایِ نیزه مُردم
4_5807407623758154351.mp3
9.22M
. ‍ 📃 🖊 (سلام‌الله‌علیها) 🎤 غمی بزرگ در دلم مرا عذاب میدهد تو را که صدا که میزنم سنان جواب میدهد برای بار اول است خودم سوار می‌شون کار سیده تا کجا فضه رکاب میدهد مقابل نگاه یک سپاه، می‌خورم زمین همین‌ که شمر ناقه‌ی مرا شتاب میدهد وای حسین ، وای حسین آیه‌ی تطهیر بگو چه خاک بر سرم کنم دهان قاتلان تو بوی شراب میدهد نداشت فایده قسم به کوفیان تو سوختی نشسته دخترت قسم به آفِتاب میدهد گرفته لکنت زبان سه ساله‌ات که این چنین سؤال خواهر تو را دیر جواب میدهد شیر درست می‌شود گریه بلند می‌شود همین که بر لب خودش رباب آب میدهد وای حسین ، وای حسین .
علیه السلام اومدی دنیا تا بی سامونت باشم /سرگردونت باشم تو لیلا باشی و / من مجنونت باشم مجنونم، اگه تو لیلا باشی من خاکم، اگه تو دریا باشی من بنده م، اگه تو مولا باشی من نوکر، اگه تو آقا باشی ای نور ازل اباعبدالله اسمت چون عسل اباعبدالله عشق بی مثل اباعبدالله ای جانا اباعبدالله مولانا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اومدی دنیا تا دنیای من باشی، آقای من باشی دیروز و امروز و، فردای من باشی ممنونم، اگه کنارم باشی ممنونم، اگه بهارم باشی میذاری، که بی قرارت باشم ممنونم، اگه قرارم باشی ای جان دلم اباعبدالله جانان دلم اباعبدالله سلطان دلم اباعبدالله سلطانا اباعبدالله مولانا اباعبدالله *** از خدا می خوام تا گریون شب های، محرمت باشم ظهر اربعینو، توو حرمت باشم ممنونم که تو پناهم دادی ممنونم خودت نگاهم کردی من نوکر نبودم و می دونم با لطفت تو سر به راهم کردی ذکر رو لبم اباعبدالله شور هر شبم اباعبدالله ای تاب و تبم اباعبدالله ای جانا اباعبدالله سلطانا اباعبدالله ــــــــــــــ از خدا ممنونم که تو رو آفرید، تا اربابم باشی توو شب های قلبم، تو مهتابم باشی دنیا بی، شما عذابم میده من بی تو، همه ش دلم می گیره توو خوابم، پی حرم می گردم دور از کربلا دلم می می میره رویای حرم، اباعبدالله عشق مادرم اباعبدالله سایه ات رو سرم اباعبدالله ای جانا اباعبدالله سلطانا اباعبدالله ✍ .👇
1_5905877441.mp3
6.49M
▪️ 👈از خدا می‌خوام تا... 🎙بانوای: حاج جواد برزگر
. تو بر روی نی ، من در محملم قرآن خواندی و ،بردی این دلم همه جهان قربانت حسین به جان این طفلانت حسین دوباره جان بخشیدی به من ز صوت قرانت حسین(2) ای جان و برادرم ای فرزند مادرم با جان و دلم حسین تمام طفلان می برم واویلا ازین عزا(2) در شام بلا ، غوغا می کنم دشمن را همه رسوا می کنم با زینب ، بگو حسین در بین عدو حسین من خطبه بخوانم و تو طیب الله گو حسین(2) با این دیده ی ترم در راه برادرم خطیب بازار کوفه و عزیز و جـان حیدرم واویلا از این عزا(2) یابن العسکری، ای صاحب عزا جان ما همه در راهت فدا دودست ما بر دامان تو تمام جان ها قربان تو غروب هر جمعه میشود (دو چشم ما گریان تو)2 ميخونم برای تو هستم من گدای تو کی از کعبه بشنوم (صدای دلربای تو)2 واویلا واویلتا (4) یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب) 👇
. (ع) جواب👈🏻یا امامِ سجاد بیمارِ دشتِ کربلا یا امامِ سجاد راویِ دشتِ نینوا یا امامِ سجاد بیمارِ دشتِ کربلا یا امامِ سجاد به درد و غصه مبتلا یا امامِ سجاد اسیرِ زنجیر بلا یا امامِ سجاد بودی به یادِ کربلا یا امامِ سجاد ای چارمین امامِ ما یا امامِ سجاد سرت بِروی سجده ها یاامامِ سجاد دائم تو در حالِ دعا یا امامِ سجاد تو دیده ای شامِ بلا یا امامِ سجاد دیدی تو سر به نیزه ها یا امامِ سجاد دیدی تو جسمِ کشته ها یا امامِ سجاد دیدی تو ظلم وطعنه ها یاامامِ سجاد کوفه کجا و توکجا یا امامِ سجاد زدن به توسنگِ جفا یا امامِ سجاد مدینه شد غرقِ عزا یا امامِ سجاد مدینه شد کربُبلا یا امامِ سجاد چه محشری شده بپا یاامامِ سجاد کُشته ی زهرِ اشقیا یا امامِ سجاد بحقِ شاهِ شُهدا یا امامِ سجاد در دَمِ آخرم بیا یا امامِ سجاد به دردِ ما بده دوا یا امامِ سجاد ما را رسان به کربلا یا امامِ سجاد ای شافعِ روزِ جزا یا امامِ سجاد یا امامِ سجاد یا امامِ سجاد مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
AUD-20220810-WA0001.opus
501.4K
دفن شهدا◾ جواب👈🏻آه و واویلا(۲) بیاین بریم به کربلا آه و واویلا برای دفن شهدا آه و واویلا همه کنید عزا بپا آه و واویلا بهرِ حسینِ سرجدا آه و واویلا براش بیارید بوریا آه و واویلا روی زمینِ کربلا آه و واویلا پرپر شدن آلاله ها آه و واویلا سه روزه بر خاکِ بلا آه و واویلا افتاده جسم کشته ها آه و واویلا ای وای از اینهمه بلا آه و واویلا عزا عزای شهدا آه و واویلا فاطمه آمد قتلگاه آه و واویلا گردد به دور کشته ها آه و واویلا گوید حسینِ من کجا آه و واویلا سه روزه در دشتِ بلا آه و واویلا آرمیده خونِ خدا آه و واویلا جبریل با آه و نوا آه و واویلا آمد به دشتِ کربلا آه و واویلا بر سر زنید واغربتا آه و واویلا 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ سراینده شعر .
AUD-20220810-WA0002.opus
567.6K
◾نوحه دفن شهدای کربلا◾ عزای دفن شهداست(آه و واویلا)۲ فاطمه صاحبِ عزاست(آه و واویلا)۲ روی زمین کربلا شطِ خون جاریست سه روزه که اهلِ حرم به عزاداریست جسمِ حسینِ فاطمه پاره پیکرشد حضرت زینب عاقبت بی برادرشد عزای دفن شهداست(آه و واویلا)۲ فاطمه صاحب عزاست(آه و واویلا)۲ حضرت ختم الانبیا به نوا آمد برای دفن شهدا کربلا آمد دلهازِغصه ها نشدلحظه ای رهایی فِتاده بین زینب وحسینش جدایی عزای دفن شهداست(آه و واویلا)۲ فاطمه صاحب عزاست(آه و واویلا)۲ در چمن باغ وِلا نوگلی نیامد سه روز صدای چهچهِ بلبُلی نیامد امامِ زین العابدین آمده به صحرا به بوریا کفن کند جسمِ پاکِ بابا عزای دفن شهداست(آه و واویلا)۲ فاطمه صاحبِ عزاست(آه و واویلا)۲ فاطمه با قدِ کمان آمده قتلگاه بپا کند بهر حسین ماتمِ کربلا (هستی)بگوجسمِ حسین داره یک نشانی (پرویزی)خادمِ حسین کرده نوحه خوانی 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝 .
. 👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️ «السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکَ یا مظلوم کربلا» سلام ما به تو ای سومین امام،حسین که درحضورِتومهدی کند سلام،حسین ◾امشب امام زمان هم سلام میده به بدن های بی سرِ بر روی خاک، جگرها بسوزه برا سربریده حسین سه روز وسه شب بدن روی زمین گرم کربلا بود ،نیمه های شب مردهای طایفه ی بنی اسد جرأت نکردن بیان زنها آنها را به غیرت انداختن وآمدن برای دفن شهداشون ولی بدنها قطعه قطعه شده قابل شناسایی نبود دیدن مردِ بزرگواری از دور میاد ایخدا از کجا میاد کی هستی؟ فرمود: اومدم برا دفن شهدا کمکتون کنم، آخه من تک تکِ این بدنها رو میشناسم، آی قربون دردای دلت امامِ سجاد، دیدن بنی اسد اومدن دور او حلقه زدن آقا همه ی شهدا رو دفن کردیم ولی یه بدنِ قطعه قطعه شده به روی زمین مونده که توان دفن اون بدن رو نداریم آقا ناله ای زد فرمود: امام باید امام رو دفن کنه، اومد کنار بدن بی سر نشست طایفه ی بنی اسد می بینن این مردِ ناشناس مثل ابر بهاری گریه میکنه ، هی میگه ای بقربون سرِ بریدت بابا ،ای بقربون بدنِ قطعه قطعه شده ات، به طایفه ی بنی اسد گفت: بوریایی فراهم کنید، بوریا فراهم کردن و قبر آماده شد، با دو دست نازنینش بدنِ حسینِ زهرا رو روی بوریا گذاشت بدن رو درون قبر گذاشت، طایفه ی بنی اسد با تعجب دیدن قبل از اینکه خاک بر بدن بریزد در آن تاریکی شب لابه لای خاکهای بیابانِ کربلا به دنبالِ چیزی می گردد، خدایا نفهمیدم این مرد کیه ؟ خدایا به دنبال چی میگرده؟ دیدن خم شد ناگهان چیزی رو از لابه لای خاکها برداشت هی نگاش میکنه هی بر چشماش میماله هی بوسه میزنه نگاه کردن(شما هم با دیده ی دلتون نگاه کنید)خوب نگاه کردن دیدن انگشت بریده ی حسینه ای واااای حسیییین، شهید حسین، مظلوم حسین، حالا حاجتها رو مدِّ نظر بگیرید،حالا وقتشه دعا کنی دیدن درون قبر شد ولی از قبر بیرون نمیاد، ای وای نکنه این مرد کنارِ قبرجان داده ، اومدن کنار قبر نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشته رو رگهای بریده ی گلوی حسین همه بگید مظلوم حسییین شهید حسییین علی لعنة الله علی القوم ظالمین .
AUD-20220810-WA0003.opus
852.1K
روضه دفن شهدا
. ۷۵۸ من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم بلبلان از غم گلها همه بیتاب شدند غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم کوچه ی تنگ ندیدم چو عمویم امّا تنگی قتلگه و پیکر بی سر دیدم مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم اسبها از بدنش رد شده و لرزیدم که رد نعل به روی رگ حنجر دیدم آنچه من دیده ام ای کاش نبیند چشمی من خودم کاکل او در کف لشکر دیدم از همه سختی گودال همین بس باشد قتل صبر پدر و نیزه و خنجر دیدم بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت پی انگشت پدر در همه جا گردیدم با عبا جمع نمودم که نریزد عباس پاره های تنِ سقای دلاور دیدم کاش می مردم ازاین غم که نبینم امّا چادر سوخته وپاره ی خواهر دیدم وای از شام که ناموس خدا را بردند خنده و هلهله در مردم کافر دیدم سخت تر از همه بازار یهودی ها بود عمه ها را همه در حالت مضطر دیدم سخن از برده فروشی شد و لرزید رباب به روی نیزه سرشک علی اصغر دیدم ................ . يا حسين(ع) بینش اهل حقیقت چو حقیقت بین است در تو بینند حقیقت که حقیقت این است   نیست چشم دگران سوی حقیقت نگران ورنه آنراست حقیقت که چنین آئین است   من اگر جاهل گمراهم و گر شیخ طریق قبله ام روی حسین است و همینم دین است   او چو بینای حقیقت بود از دیده من بحقیقت که مرا چشم حقیقت بین است   سجده بر نور خدا در گل آدم نکند چشم شیطان لعین چون نظرش بر طین است   ذات لا یُدرک حق را که کند درک بصر آنچه ادراک کنند اهل بصیرت این است   بوده پیش از گل من سرخوش جامش دل من مستی ما به حقیقت ز می دیرین است   نور او مبداء من بود و معادم همه اوست قصه باز پسینم خبر پیشین است   شب دوشینه مرا چشم چو بر چشم تو بود روز میعاد مرا چشم شب دوشین است   نه همه روی تو در خواب چراغ دل ماست هر شبم نور تو شمعیست که بر بالین است   پرتو مهر رخش می نگرم در همه کس زان مرا با همه کس مهر و نه با کس کین است   ماسوا عاشق رنگند سوای تو حسین که جبین و کفت از خون سرت رنگین است   خر دَلی بار غمت را دل عالم نکشد آه از این بار امانت که عجب سنگین است   فرقت روی تو از خلق جهان شادی برد هر که را دیده بیناست دل غمگین است   پیکرت مظهر آیات شد از ناوک تیر بدنت مصحف و سیمات مگر یاسین است   یادم از پیکر مجروح تو آید همه شب تا دم صبح که چشمم به رخ پروین است   در ضمیرم سر سیمین تو در طشت طلا تا بکام نظرم طشت فلک زرین است   باغ عشق است مگر معرکه کرب و بلا که ز خونین کفنان غرق گل و نسرین است   بوسه زده خسرو دین بر دهن اصغر و گفت دهنت باز ببوسم که لبت شیرین است   شیر، دل آب کند بیند اگر کودک شیر جای شیرش به گلو آب دم زوبین است   از قفا دشمن و اطفال تو هر سو به فرار چون کبوتر که به قهر از پی او شاهین است   در خم طره ي اکبر دلِ لیلا میگفت سفرم جانب شام و وطنم در چین است   دختری را به که گویم که سر نعش پدر تسلیت سیلی شمر و سر نی تسکین است؟   میکشد غیرت دینم که بگویم به امم این جفا بر نبی از امت بی تمکین است؟   گر «فؤاد» از غم عشق تو غنی شد چه عجب عشق سلطان غنی گنج دل مسکین است (فؤاد كرماني) .
. ۷۵۹ اصلاً مرا برای محن برگزیده اند با اشک در غم پدرم آفریده اند یادم نمی رود که چهل سال پیش بود گلهای باغ را همه با نیزه چیده اند گریم به یاد غربت بابا که دشمنان با تیر پیکرش به دل خون تپیده اند در یک قفس چو مرغ تنش گیر کرده بود با قتل صبر باب مرا سر بریده اند می گفت عمه ام که به گودال قتلگاه او زنده بود و موی سرش را کشیده اند دشمن کشید و پیرهن از تن جدا نشد با زور نیزه،پیرهنش را دریده اند از بس فشار نعل به سینه زیاد بود طفلان صدای خرد شدن را شنیده اند سرها به روی نیزه فرو رفت و ناکسان دنبال کودکان پی معجر دویده اند تنها نه شامیان به تن من لگد زدند این طعم تلخ را همه طفلان چشیده اند نامحرمان به دور و بر عمه کف زدند اهل حرم ز دیدن این غم خمیده اند در مجلس شراب،پر از چشم هرزه بود اما حرامیان رخ عمه ندیده اند **** ✍ .
. 🏴کربلا.. خاک تو گلزار شهیدان می شود مقتل اجساد صد چاک عزیزان می شود 🏴قدر این اصحاب پاکم را بدان ای کربلا نور باران خاکت از اجساد آنان می شود  🏴این عزیزان را که بینی در قیام و در قعود بر فراز نیزه فردا رأس آنان می شود  🏴محفل گرم عزیزان مرا امشب ببین جای این محفل بپا شام غریبان می شود  🏴کربلا خاک تو را از خون خود رنگین کنم مقتلم دارالشفای دردمندان می شود 🏴در عزای من سیه پوشد همه کون و مکان زین غم و درد و مصیبت عرش لرزان می شود 🏴قطرۀ آبی نباشد بهر طفلان حزین ناله و فریادشان تا عرش یزدان می شود 🏴یادگار مجتبی قاسم ز جور اشقیا غرق اندر خون خود با چهر رخشان می شود 🏴پاره پاره غرق خون جسم علی اکبرم واژگون از صدر زین بر خاک غلطان می شود 🏴دست عباس رشیدم گردد از پیکر جدا تیر باران جسم آن سقای عطشان می شود 🏴کربلا از حالت عباس چون گویم سخن پاره آندم مشک او کز جور عدوان می شود 🏴عصر عاشورا زند دشمن چو آتش در خیام از شرارش عترت طاها هراسان می شود  🏴کودکان تشنه لب گریان به هر جانب روان زینبم دنبالشان هر سو پریشان می شود 🏴آه از آن ساعت که زینب بگذرد از قتلگاه خون روان از دیده اش در این بیابان می شود 🏴کس نباشد محرم سجاد من جز زینبم چون سر من بر سر نیزه نمایان می شود 🏴در اسارت خواهرم از کوفه تا شام بلا قافله سالار طفلان و اسیران می شود .
ای ذوالجناح از قتلگاه ، خون جای آب آورده ای بر اهل بیـت بی پنـاه ، حـال خـراب آورده ای در چشـم طفل بی گناه ، خون مـذاب آورده ای بر حس و حال این نگاه ، خونین جـواب آورده ای ** از قتلگاه آمد ، نزدیک خیمه ذوالجناح تنها گردیده جان من ، از دیدن او  شعلة غم ها عمق نگاهم تا ، بر زین وارون فرس افتاد یکدفعه قلبم از ، نادیدن او از نفس افتاد با حال و روزی بیقرار ، با یال خونین بی سوار ، می آیی  با داغ سنگیـن آمدی ، با حال غمگیـن آمدی ، تنهایی با شیهـه هایت  می زنی ، آتش به جان هر تنی ، واویلا تاب از دل ما می بری ، حسرت برایم می خری ، ناپیدا خونیـن سر و یالت شده ، غم حال و احوالت شده ، بی چاره تنهای بی راکب شدی ، بی یار و بی صاحب شدی ، آواره در خیمه های غم زده ، با سینه ای  ماتم زده ، خاموشم شال عـزا بر گردنم ، رخـت یتیـمی بر تنم ، می پوشم ای ذوالجناح از قتلگاه ، خون جای آب آورده ای ** از قتلگاه آمد ، نزدیک خیمه ذوالجناح تنها گردیده جان من ، از دیدن او  شعلة غم ها عمق نگاهم تا ، بر زین وارون فرس افتاد یکدفعه قلبم از ، نادیدن او از نفس افتاد برگو چه شد بابای ما ، آئینه فردای ما ، غمبار است سوز یتیمی می وزد ، سوگ عظیمی می رسد ، خونبار است بنگر چگونه باوفا ، در پنجه ام یال تو را ، می گیرم با آه من زاری مکن ، خون از دهن جاری مکن ، می میرم با گریه های بی صدا ، با کودکان بی نوا ، می سوزم در نینوای بی کسی ،  چشمم به راه مونسی ، می دوزم آکنـده از درد و بلا ، در سرزمیـن نینوا ، بی یاور وامانده ایم درگیر غم ، لب تشنه در زنجیر غم ، دردآور ای ذوالجناح از قتلگاه ، خون جای آب آورده ای ** از قتلگاه آمد ، نزدیک خیمه ذوالجناح تنها گردیده جان من ، از دیدن او  شعلة غم ها عمق نگاهم تا ، بر زین وارون فرس افتاد یکدفعه قلبم از ، نادیدن او از نفس افتاد قلبم شکسته در عزا ، آهم رسیده تا فضا ، بی یارم هر لحظه از داغ پدر ، از دیـده ها خونِ جگر ، می بارم بر یال و رویت خون او ، زیر گلـویت خون او ، می یابم آتش زنم بر تار دل ، حسـرت نصیبی کار دل ، بی تابم زینب بیا ای عمه جان ، دستم بگیر ای مهربان ، افتادم برکنده این بی یاوری ، تیر غم دردآوری ، بنیادم دیگر نمی آید پدر ، در شـام و کوفه دربه در ، می گردم با سـروری در این عزا ، در سوگ یاری باوفا ، همدردم ای ذوالجناح از قتلگاه ، خون جای آب آورده ای .
. خورشید به روی نی نشسته با زلف دریده و گسسته خونین شده صورتش شفق وار ما بین دو ابرویش شکسته از بهر تماشای اسیران مردم به نظاره دسته دسته آذین شده شهرو، جشنی شده برپا هستند همه خشنود با دلی خجسته او می نگرد به خواهر خویش گردیده چقدر پیر و خسته دیدند که گریه کرد و آنگاه چشمان قشنگ خویش بسته .👇
. بعد از تو گوشواره به دردم نمیخورد رخت و لباس پاره به دردم نمیخورد اي آفتاب برسر زینب طلوع کن این چند تا ستاره به دردم نمیخورد نزدیک تر بیا که کمی درد دل کنیم تنها همین نظاره به دردم نمی خورد ما را پیاده کن، سرمان سنگ میخورد این بودن سواره به دردم نمیخورد چندین شب است منتظرصحبت توأم حرفی بزن، اشاره به دردم نمیخورد این ها مرابه مجلس خوبی نمی برند بعد از تو استخاره به دردم نمیخورد این سنگها هنوزحسابم نمی کنند با این حساب چاره به دردم نمیخورد علی اکبر لطیفیان✍ ********************* هفت روز است اسير سفرم غصه‌ي جانسوز تو و قاسم و عباس و علي‌اكبر و جعفر شده داغ جگرم سايه‌ي سنگين سرت روي سرم خم شده ديگر كمرم بعد تو بي بال و پرم درد و بلايت به سرم ، كاش كه چشمي بگشايي و ببيني كه در اين داغ جدايي چه به روز من و اطفال حرم آمده اي ماه خدايي آنقدر سخت گرفتند به ما بعد تو در راه كه از ما نرسيده است به كوفه به جز سايه‌ي آهي . هفت روز است بجاي تو و عباس شدم همسفر سايه‌ي خولي و سنان هر طرفي چشم من افتاد ، غمي روي دل افتاد كه ناگاه در آن كوچه‌ي تنگ از همه جا بارش سنگ آمد و يك پيرزن از جنس جهنم به كسي قول طلا داد كه با نيزه به نزديكي بامش برود لحظه‌اي آمد و دنيا به سرم ريخت كه سنگي به سر زخمي تو بوسه زد و سر ز روي نيزه‌ات افتاد رقيه به سويت خم شد و تا خواست كه نامت ببرد شانه‌ي زنجير ، حصاري به پرش شد ، پُرِ سرباز همه دور و برش شد ، نيش تلخ دو سه شلاق عجب دردسرش شد تنش انگار حصيري است پر از تار سياهي . هفت روز است پرستار حرم زينب كبراست سپر و حامي و غمخوار حرم زينب كبراست پدر و مادر و دلدار حرم زينب كبراست و وقتي همه خوابند نگهباني بيدار حرم زينب كبراست چه گويم كه ابالفضل علمدار حرم زينب كبراست بخداوند قسم حيدر كرار حرم زينب كبراست پس از حضرت حق و پسر خون خداوند ، نگهدار حرم زينب كبراست ولي چشم به نيزه ست كه از چشم تو بر خسته‌ي اين راه رسد نيم نگاهي. محمد بختیاری✍ **************** ای صبرتو چون کوه در انبوهی از اندوه طوفان بر آشفته ی آرام وزیده ای روضه ترین شعرغم انگیز حماسه ای بغض ترین ابر به باران نرسیده ای کوه شبیه دلت و چشم تو چون رود هرروز زمانه به غمت غصه ای افزود غم درپی غم درپی غم درپی غم بود ای آنکه کسی شکوه ای از تو نشنیده من تاب ندارم که بگویم چه کشیدی تا بشنوم آن روضه و آن داغ که دیدی تو در دل گودال چه دیدی چه شنیدی ؟ که آمده ای با دل خون قد خمیده نه دست خودم نیست که شعرم شده مقتل شد شعر به یک روضه ی مکشوف مبدل نه دست خودم نیست خدایا چه بگویم؟ این بیت رسیده ست به رگ های بریده این کرب و بلا نیست مدینه ست در آتش شد باز درون دل تو شعله ور آتش در خیمه کسی هست ولی خیمه در آتش ای آنکه شبیه تو کسی داغ ندیده این قافله ی توست سوی کوفه روان است برنیزه برای تو کسی دل نگران است شکر است که تا شام فقط ورد زبان است رفتید دعا گفته و دشنام شنیده سخت است که بنویسم دستان تو بسته ست مانند دلت قد تو چندی ست شکسته ست قد تو شکسته ست نماز تو نشسته ست من ماندم و این شعر و گریبان دریده سید محمد رضا شرافت✍ ******* زیبا هلال یک شبه،ای سایه سرم بالا نشته ای مرا می کنی نگاه عالم همه پناه به نام تو میبرند حالا ببین که خواهرتوگشته بی پناه تو قرص ماه بودی و حالا شدی هلال دیشب مگر چگونه شبت کرده ای سحر روی تو سوخته چونان روی مادرم خاکستر است لای همه گیسوان سر عمری سرم به سینه ات آرام میگرفت حالا تو روی نیزه و من بین محملم هربار نیزه دار ، سرت چرخ می دهد با هر تکان نیزه تکان می خورد دلم از بعد قتلگاه که دیدم به چشم خود زخمی شده دو گونه تو در وضوی خاک دامن گرفته ام پی رأس تو هرقدم تا که نیفتی از سر نیزه به روی خاک عمری ندیده است کسی سایه مرا حالا ببین که رنج و بلا یاورم شده شاه نجف کجاست تماشا کند مرا این آستین کهنه حجاب سرم شده قاسم نعمتی✍