eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴 ۱۴۰۲ سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ غنچه داره له میشه / دریا داره می‌سوزه مردم مگه نمی‌بینید؟! / زهرا داره میسوزه ۲ یکی یه چیزی بگه آخه! فاطمه پشت دره یکی یه چیزی بگه آخه! دختر پیغمبره یکی یه چیزی بگه آخه! ناموس حیدره حیدره حیدره زخمی و معصومه - زهرا زهرا زهرا مادر مظلومه - زهرا زهرا زهرا ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ عالَم داره میلرزه / فتنه گرا هم دستن مردم چرا سکوت کردید؟ / دست علی رو بستن ۲ یکی یه چیزی بگه آخه! اینجا خود محشره یکی یه چیزی بگه آخه! این فاتح خیبره یکی یه چیزی بگه آخه! آی مردم! حیدره حیدره حیدره غربت ناپیدا - مولا مولا مولا بی کسه و تنها - مولا مولا مولا ۲ زخمی و معصومه ... . 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📋 دلم ای یار شده زخمی حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلم ای یار شده زخمی گل و گلزار شده زخمی در به دیوار خورده انگار آخه دیوار شده زخمی باز زمین خوردنت هرروز من و کُشتی مثل اون روز نمیدونم سر زانوت  روزی چندبار شده زخمی شونه زخمی، گونه زخمی زیر چونه شده زخمی با زمین خوردن زهرا دلِ اهلِ خونه زخمی باز داره اشکام در میاد این صحنه رو دیدم زیاد زینب میخواد بوست کنه می‌ترسه که دردت بیاد همه‌ی پَر شده خونی پَر معجر شده خونی در و واکردی برا من لبه‌ی در شده خونی چی می‌ریزه از پیروهن؟! قطره قطره روی دامن  چی شده از دم در تا دَمِ بستر شده خونی سینه خونی، پهلو خونی یا که شاید بازو خونی هرجا رو جارو کشیدی اصلا حتی جارو خونی امروز هوا بارونیه چه دردِ بی‌درمونیه به روی دستم فاطمه گوشواره های خونیه کار و بارم شده گریه روزگارم شده گریه سرم و توو چاه می‌ذارم راهِ چاره‌م شده گریه من و گریه، من و زاری تنهامون داری میذاری با یه دنیا غم و غصه با یه بغچه یادگاری توو بغچه‌ته سه‌تا کَفَن برا تو و من و حسن آخ بمیرم برا حسین مونده فقط یه پیراهن *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/87611 .👇
YEKNET.IR - roze 2 - fatemie 2 - 1402 - narimani.mp3
4.61M
🔳 🌴دلم ای یار شده زخمی گل و گلزار شده زخمی 🎙
‍ . 📋 قیمت موندن با عشق و حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قیمت موندنِ با عشق و اونی می‌دونه که سوخت فاصله‌ی حق و باطل بود اون دَرِ خونه که سوخت توو کوچه، تَمومیه‌ی کُفر آماده پشتِ در، تَمومیه‌ی حق ایستاده این‌که من، کدوم سوی این در باشم تشخیصه، با مردم آزاده میاد صدای مادر هنوزم از پشتِ دَر که بود و هست تا محشر همیشه حق با حیدر «اَلْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ، اَلْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» فاطمه با علی می‌مونه حتی اگه بمیره با تیغه خطبه به مِیدون زد حقش و پس بگیره تا مسجد، فقط به عشقِ حیدر رفت مانندِ، علی به فتحِ خیبر رفت دیدن که، با خطبه‌هاش مسجد لرزید انگاری، خودِ علی منبر رفت با خطبه‌های مادر جهان شنید سرتاسر خلیفه‌ی پیغمبر نمیشه اِلّا حیدر «اَلْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ، اَلْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» مردونه پایِ ولی موندن کارِ حماسی بوده اَشکای روز و شبِ زهرا اَشکِ سیاسی بوده با گریه‌ش، برا ولایت می‌جنگید دشمن از، صدای گریه‌ش می‌ترسید یک لحظه، برا امامش کم نگذاشت تا که خون، توی رگاش می‌جوشید مادر با حالِ مضطر با گریه از پشتِ در می‌گفت که هست تا آخر همیشه حق با حیدر «اَلْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ، اَلْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» *شاعران: و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
4_6028235755283813039.mp3
13.98M
شاعر : دا‌ود رحیمی - محمود گلستان نژاد
. 📋 به رغم هجر تو شد عمر من تمام آقا   (س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به رغم هجر تو شد عُمر من تمام آقا گدای آخرِ شب آمده... سلام آقا صِدام کردی و خود را زدم به نَشنیدن! نگشته‌ام سحری با تو هم‌کلام آقا غریبه‌ها همه با سنگ، می‌زنند مرا رهام کن! که بد افتاده‌ام به دام آقا نبوده حرفی از ارباب رعیتی اما  نداشت نوکر تو ذره‌ای مرام آقا اگرچه من نمکم را هم از شما دارم ولی تو خیر ندیدی از این غلام آقا سزای بچه‌ی بد می‌رسد به بابایش شدی بخاطر من، تو بی‌احترام آقا همیشه نانِ حلال، اشک، روزیم کرده مرا بگیر زِ هَر لقمه‌ی حرام آقا به سمت کرب و بلا که تو زائرش هستی سلام می‌کنم از روی پشت بام آقا فدای مادر پهلو شکسته‌ی تو شوم که درد می‌کِشَد این روزها مدام آقا چهل نفر که علی را نشانه می‌رفتند... لگد زدند به صدیقه هر کدام آقا خدا کند که کسی پشت میخِ دَر نرود اگر که رفت، نمی‌آورد دوام آقا شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‌👇
. 📋 گیرم آتش به جفا در که نباید می‌سوخت (س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گیرم آتش به جفا، در که نباید می‌سوخت آشیان سوخت، کبوتر که نباید می‌سوخت آتش این‌بار گلستان نشد انگار ولی باغ و بستان پبمبر که نباید می‌سوخت کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم وسط حادثه مادر که نباید می‌سوخت آتش افتاد در این مزرعه، گندم‌ها سوخت همه‌ی حاصل حیدر که نباید می‌سوخت زیرِ خاکستر در شعله گرفت آتش باز خیمه‌ها سوخت، معجر که نباید می‌سوخت ظهر اگر سوخت برادر وسط معرکه، عصر چادرِ خاکیِ خواهر که نباید می‌سوخت . از تنور آمده بابا وسط تشت، ولی اینقدر هم دل دختر که نباید می‌سوخت *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
4_6028235755283813008.mp3
8.94M
شاعر : محسن ناصحی
. 📋 به نام نامی حیدر قلم به دست شدم (ع) حاج سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام نامی حیدر قلم به دست شدم علی شراب طهور است، من که مست شدم تبارکَ و تعالیٰ ز نیست هست شدم خداپرست شدم تا علی پرست شدم میان این دو پرستش هنوز حیرانم گهی به سجده‌ام این می‌کشد گهی آنم به عجز خم شو و زانو بزن در این درگاه بگو که أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولی‌َّالله *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 ای بهترین سلام، سلام علی الحسین حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای بهترین سلام، سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن زیباترین کلام، سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن تسبیح صبح و شام، سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن، سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن دوسِت دارم سایه‌ی تو همیشه رو سَرَمه هرجا که اسم تو بیاد، حَرَمه از ته دل میگم که عاشقتم به معنی واقعیه کلمه «ای دلدارم، ابی عبدالله، ابی عبدالله، ابی عبدالله دوسِت دارم، ابی عبدالله، ابی عبدالله، ابی عبدالله» شد ذکرِ هر شبم، سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن همواره بر لَبَم، سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن از مِی لَبالَبَم، سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن، سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن اربابِ من نوکریت از دعای مادرمه دلم دَخیله پرچم و عَلَمه از ته دل میگم که عاشقتم به معنی واقعیه کلمه ای عشق ناب، ابی عبدالله، ابی عبدالله، ابی عبدالله دُرِّ نایاب، ابی عبدالله، ابی عبدالله، ابی عبدالله «ای دلدارم، ابی عبدالله، ابی عبدالله، ابی عبدالله دوسِت دارم، ابی عبدالله، ابی عبدالله، ابی عبدالله» رمزِ جُنونِ ما، سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن ذکرِ حسینیا، سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن ما سَرخوشیم با، سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن، سَّلامٌ عَلَی الْحُسَیْن مولای من کارِ تو جود و بخشش و کَرَمه حتی گدا پیشِ تو محترمه از ته دل میگم که عاشقتم به معنی واقعیه کلمه «ذکرِ خاتم، ای حسن جانم، ای حسن جانم، ای حسن جانم نقشِ پرچم، ای حسن جانم، ای حسن جانم، ای حسن جانم» شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/87621 .👇
4_6028235755283813040.mp3
10.4M
شاعر :  علیرضا محمدی
. ◼️ مراسم عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیها - شب دوم 📆   یک شنبه ۱۹ آذر ماه ۱۴۰۲ 🔷 با نوای : 👈 کربلایی قاسمعلی محسنی 👈 حاج 🔊 حجت الاسلام سعیدی 🔊  بخش اول l کوه بودم بلند و با عظمت 🔊 بخش دوم l اشک ستارگان می ریخت بین دیوار و در خبر ها بود 🔊 بخش سوم l به حالم ببارو ببین روزگارو 🔊 بخش چهارم l لماذا سميت الزهراء 🔊 بخش پنجم l مگه این خونه نبود خونه ای که جبرئیل می رسید احترام می کرد 🔊 بخش ششم l أمنا زهرا مولانا علی 🔊 بخش هفتم l حی لا یموت تو نجف خدا نشسته روبروت 🔊 بخش هشتم l به عشق پاک و مقدست اعتقاد دارم 🔊 بخش نهم | بیان قسمتی از حقیقت عظیم 👇👇👇👇👇👇👇👇
4_6032781028978855847.mp3
16.66M
📋 کوه بودم، بلند و با عظمت کوه بودم، بلند و باعظمت روی دامان دشت جایم بود قد کشیدم ز خاک تا افلاک ابرها، فرش زیر پایم بود شب که چشم ستاره روشن بود نور مهتاب، دل ز من می‌برد صبح، چون آفتاب سر می‌زد اولین پرتوش به من می‌خورد دفتر وحی حق که روز به روز جلوه‌اش سبز و سبزتر بادا در بیان شکوه من، دارد آیۀ «وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا» سینه‌ام را اگر که بشکافند لعل و الماسِ دیدنی دارم از گذشتِ زمان و «دَحْوُ الْأرْض» خاطراتی شنیدنی دارم... صبح یک روز چشم وا کردم ضربه‌ی تیشه بود گوش‌خراش تخته سنگی شدم جدا از کوه افتادم به دست سنگ‌تراش پُتک سنگین و تیشه‌ی پولاد سهم من از تمام هستی شد حُکم تقدیر و سرنوشت این بود نام من «آسیای دستی» شد گرچه از بازگشت خویش به کوه پس از آن روزگار نهی شدم این سعادت ولی نصیبم شد که جهیز عروس وحی شدم گوشه‌ی خانه‌ای مرا بردند که حضور بهشت آن‌جا بود برترین سرپناه روی زمین بهترین سرنوشت آن‌جا بود دستی از جنس یاس و نیلوفر شد در آن خانه آسیاگردان گرچه سنگم، ولی دلم می‌خواست جان او را شَوَم بلاگردان هر زمان گِرد خویش چرخیدم می‌شنیدم تلاوت قرآن روح سنگین و سخت من کم‌کم تازه شد از طراوت قرآن راز خوش‌بختی مرا چه کسی جز خداوند دادگر داند کی گمان داشتم مرا روزی جبرئیل امین بگرداند به مقامی رسیده‌ام که چنین بوسه‌گاه فرشتگان شده‌ام مثل رکن و مقام کعبه عزیز در نگاه فرشتگان شده‌ام بارها شد که با خودم گفتم: ای که داری به کار نان دستی! کاش هرگز ز خاطرت نرود وام‌دار چه خانه‌ای هستی؟ شاعر : استاد شفق
4_6032781028978855848.mp3
6.24M
👆 خانه آسمانی خورشید خانه روشن ستاره و ماه خانه وحی، خانه قرآن خانه إِنَّما یُریدُ اللَّه از همین خانه تا ابد جاری‌ست چشمه‌ی فیض، چشمه‌ی احسان سایبانِ معطّرِ این جاست سوره‌ی هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَان آسیابم ولی یقین دارم که پناهنده‌ام به سایۀ نور سرنوشت مرا دگرگون کرد اَشکِ زهرا و ذکر آیه‌ی نور یاس یاسین که با دعای پدر آیه‌ی نور بود تن‌پوشش داشت دستی به دسته‌ی دستاس دست دیگر گلی در آغوشش در محیطی که هر وجب خاکش فخر بر آفتاب و ماه کند آرزو می‌کنم که گاه به من دختر کوچکی نگاه کند گرچه از بازتاب گردش من نان این خانه برقرار شده‌ست شرمسارم از این‌که می‌بینم دستِ زهرا جریحه‌دار شده‌ست رفت خورشید وحی و آمد شب سَر نَزَد از ستاره سوسویی صبح از کوچه‌ی بنی‌هاشم شد بلند آتش و هیاهویی تا بدانم چه اتّفاق افتاد تا ببینم هر آنچه بوده درست دل به دریا زدم به خود گفتم: «چشم‌ها را دوباره باید شست» دیدم آن روز صبح منظره‌ای که به خود مثل بید لرزیدم آتشم زد شَرار دل وقتی شعله‌ها را به چشم خود دیدم در همان آستانه‌ای کز عرش قدسیان را به آن نظرها بود اَشکِ چشمِ ستارگان می‌ریخت بینِ دیوار و در خبرها بود من به حسرت نگاه می‌کردم باغ گل را میان آتش و دود جز خدا هیچ‌کس نمی‌داند که چه آمد به روز یاس کبود با همان دست عافیت‌پرور که پرستاری پدر می‌کرد از امام زمان خود یاری در هیاهوی پشتِ دَر می‌کرد هیزم آوردن، آتش افروزی سهم هر رهگذر نبود ای کاش خبر ناشنیده بسیار است خبر میخ در نبود ای کاش دست خورشید را که می‌بستند شرح این ماجرا کبابم کرد آنچه پشت در اتّفاق افتاد سنگم امّا ز غصّه آبم کرد
4_6032781028978855850.mp3
14.52M
🔊 بخش سوم l به حالم ببارو ببین روزگارو 📋 بحالم ببارو ببین روزگارو (س) (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به حالم ببار و ببین روزگار و مَکُش ذوالفقار و نرو فاطمه تو تنهام نذار و نرو فاطمه پُر از زخمه پهلوت در افتاده بود روت رسید کار به تابوت نرو فاطمه همه مات و مبهوت نرو فاطمه خونه‌ی سوخته تکیه به دیوار زدی با شونه‌ی سوخته روی کبود بدتره یا گونه‌ی سوخته گونه‌ی سوخته یه شهر و امامش نکردن سلامش عَدو با غلامش تو رو می‌زدن با تیغ و نیامش تو رو می‌زدن تو جون میدی از درد می‌گفتم که برگرد مغیره کمک کرد تو رو می‌زدن دیدم چهل تا نامرد تو رو می‌زدن حرف از غلافه چند وقته که از مالیات قنفذ معافه بازوت شکست و چندتا ضربه زد اضافه عمر تو کم شد این که به آب لب نزدی دردِ دلم شد غذا نخوردی سفره دست نخورده جمع شد چه بغضی شکوندی چقد تشنه موندی چقد روضه خوندی با موی حسین دلم رو سوزوندی با موی حسین چه درد آشنایی تو فکرِ کجایی الان کربلایی دَمِ قتلگاه با زینب دوتایی دم قتلگاه ای یارِ سوخته نیزه‌ی داغ بدتره یا مسمارِ سوخته مقتل شده حرف از در و دیوار سوخته گلوی پاره روضه نمی‌خواد این تنی که سر نداره اومدی که نگن حسین مادر نداره ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
4_6032781028978855851.mp3
11.23M
📋 لماذا سمیت زهراء باالزهرا نمی‌دانم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لِماذا سُمّیَت زهراءُ بِاالزّهرا، نمی‌دانم شب قدر است او یا لَیلَةُ الاَسری نمی‌دانم رموز کاف و ها و یا و عین و صاد را حتی اگر دانسته باشم، راز أَعْطَيْنَا نمی‌دانم من از إنسیّه و حوریّه می‌فهمم عباراتی ولی معنایی از إِنْسِیَّةُ الحَوراء نمی‌دانم امامان "حُجَّةُ اللّهِ عَلىٰ خَلْقِهِ‌اند"، سَلَّمنا "وَ زهرا يا حُجَّةَ اللّهِ عَلَيْنا" را نمی‌دانم کنار خانه‌ی "لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ" یارب دلیل این‌همه بَلوا و غوغا را نمی‌دانم *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
4_6032781028978855853.mp3
23.64M
شاعر : علیرضا محمدی 📋 مگه این خونه نبود خونه ای که حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مگه این خونه نبود خونه‌ای که جبرئیل می‌رسید احترام می‌کرد شنیدم هر دفعه پیغمبر از این دَرِ خونه رد می‌شد سلام می‌کرد اما یه روزم توو همین خونه بود چهل نفر رَد شدن از همین در دَر روی یاسِ علی افتاده بود دَری که می‌سوخت شده بود شعله‌ور خونه پُر از دوده توو آتیشِ نمروده یاسِ علی می‌سوزه جُرمش مگه چی بوده؟! « دَر داره می‌سوزه کوثر داره می‌سوزه محسن توی آغوشه مادر داره می‌سوزه» مگه چندتا خونه رو آتیش زدن که مدینه رو گرفته بوی دود مگه این خونه نبود خونه‌ی وحی مگه فاطمه توو این خونه نبود پشتِ دَرِ خونه پُر از هیزمه توو کوچه جمعیتی از مَردُمه یکی داره با پا به دَر می‌زنه صدای زهرا توو هیاهو گُمه « دَر داره می‌سوزه کوثر داره می‌سوزه محسن توی آغوشه مادر داره می‌سوزه» مگه زهرا همه دلخوشیش به اون پسری که توی راه داره نبود چرا تابوت علی داشت درست می‌کرد مگه این چوب واسه گهواره نبود کسی نگفت چرا؟! چی شد که زهرا توو اون شلوغی فضه رو صدا زد روایتِ که مادر ما رو کُشت ضربه‌ای که قنفذ بی‌حیا زد خون میره از پهلوش مَجروحه چرا بازوش زهرا جلو چشمای حیدر میره هی از هوش « دَر داره می‌سوزه کوثر داره می‌سوزه محسن توی آغوشه مادر داره می‌سوزه» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .