eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab10Moharram1393[12].mp3
6.21M
| یا لیتنا کنا معک ای کاش بودم کربلا همراهت ای خون خدا میشد سرم از تن جدا میرفت و روی نیزه ها ای زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست این خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست یا لیتنا کنا معک با لاله ها همسنگریم مدیون آل حیدریم هم عاشق پیر خمین هم جان نثار رهبریم یا لیتنا کنا معک ما با ولایت زنده ایم تا زنده ایم رزمنده ایم یادِ بسیجی های عشق در مکتب زهرا بخیر
. 🎤 بازم دلها دلها شد مست و شیدا شده شهر شهر مدینه غوغا حسین داره داره داره میخنده روی دستش انگار خوابیده زهرا گل در اومد امشب غصه سر اومد امشب بازم انگار دوباره کوثر اومد امشب از تو آسمونا اومد یه ماه زیبا نمک سفره ی حسین اومد به دنیا یا رقیه جانم، جانم رقیه جانم ______________ دردونه اومده، یک دونه اومده دختر نگو بگو خاتون محشر اومد با قدماش با برق تو نگاش خنده رو لبای عباس و اکبر ___________ مثه بارون بارون صاف و زلاله به این دختر، دختر عالم می باله همه کوهها کوهها اگه طلاشن میشن گرد و خاک پای سه ساله دختر نمونه است، آره چراغ خونه است دومی نداره تکه یکی یه دونه است کسی نیست قرینه ش هم رنگ با زمینه ش عباس و که میبینه میپّره تو سینه ش یا رقیه جانم ، جانم رقیه جانم دردونه اومده.... _____________ گل ناز ناز باغ باباشه مثه صوت صوت زهرا صداشه مثه دوتا برق ستاره تو شب لای گیسو برق گوشواره هاشه میبره دلا رو دلای با خدا رو می ندازه همیشه جانماز بابا رو داره اصل و ریشه بی بدله همیشه توی چادر نماز یه پارچه خانوم میشه یا رقیه جانم ، جانم رقیه جانم ✍ .👇
6)sorod-haftegi-14021212.mp3
15.99M
🎵 «بازم دل‌ها دل‌ها شد مست و شیدا، شده شهرِ شهرِ مدینه غوغا» 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 💠 جشن میلاد حضرت رقیه(سلام‌الله‌علیها) 🗓 شنبه ۱۲ اسفندماه ۱۴۰۲
. 🎤 تو بگو عشق من میگم رقیه میره قلبم با یه ذکر سه ساله تو بگو دل سر برات میارم دست ازت بردارم دیگه محاله محشره رقیه بهترین اسم دختره رقیه خودش یک تنه لشکره رقیه به ما ها میگن نوکر رقیه تاج داری بانو پرچمداری بانو تنها دلیل ذوق علمداری بانو شاهکاری بانو با وقاری بانو ارث از بابا بزرگته کراری بانو یا رقیه(ع) ______________ داره حیدر روو سرامون سایه می طپه دلهای همه براتو خاک پایه حیدر کرارم عاشق دیدارم شدم گداتو من گدای حیدر من و یه دل مبتلای حیدر آرامش منه نوای حیدر می زنه دل من برای حیدر سرداره حیدر تک سواره حیدر ریشه ی ظلم و کنده ذوالفقار حیدر دلداره حیدر شهریاره حیدر شاهای عالمن ایل و تبار حیدر علی مولا..... ______________ تا قیامت ولی اللهی تو اسداللهی تو حیدر کرار به خدا که میشه دشمن رسوا هر جا باشه مولا علی علمدار پهلوونه حیدر شاه زمین و آسمونه حیدر ذکر بانوی بی نشونه حیدر همه میرن و باز می مونه حیدر مولامه حیدر مقتدامه حیدر من زنده ام با رحمت مدام حیدر آقامه حیدر من غلام حیدر غیرت دارم تا زنده ام به نام حیدر شاعر بند اول: شاعر بند دوم و سوم: 👇
7)shor-haftegi-14021212.mp3
14M
🎵 «تو بگو عشق، من میگم رقیه، میره قلبم پای ذکر سه‌ساله» 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 💠 جشن میلاد حضرت رقیه(سلام‌الله‌علیها) 🗓 ۱۲ اسفندماه ۱۴۰۲ یزد
9)sherkhani-haftegi-14021212.mp3
8.88M
💠 جشن میلاد حضرت رقیه(سلام‌الله‌علیها) 🗓 شنبه ۱۲ اسفندماه ۱۴۰۲ در کوچه ی خاندان تردد باشد از فوج ملائک، آمد و شد باشد امروز گل از گل حسینی بشکفت در خانه‌ی او جشن تولد باشد * آن روی چو ماه را تماشا می‌کرد صد غنچه‌ی تنگ دل؛ شکوفا می‌کرد خورشید، رُخی چو ماه را می‌بوسید با بوسه واشک، یاد زهرا می‌کرد * امشب به چمن گلی شکوفا دارم این طفل، رقیه نیست زهرا دارم گر مانم و او کنار من، خواهم گفت من همچو نبی ام ابیها دارم * تکبیر، ز کعبه با اذان خواهد گفت تبریک، زمین و آسمان خواهد گفت لب‌های ندیده خنده، خواهد خندید مهدی به رقیه، عمه‌جان خواهد گفت استاد __________ محشری ، معجزه ای ، بی بدلی ، غوغایی دختری نیست به اندازه تو بابایی به خاک چادر زینب قسم که در صف محشر تمام گریه کنان در امان رقیه جگرم سوخت زمانی که رقیه می‌گفت عمه جان این همه دختر همه بابا دارن
4_5947527220938411178.mp3
5.54M
🔶دائم به یادت اشگم روونه... 🔶 . متن:دایم به یادت اشکم روونه ... 🍃🍃🍃 دائم به یادت ، اشکم روونه اشکای روضت ، سرمایمونه دار و ندارم ، پرچمْ سیاته باید همیشه ، بالا بمونه بالا تر از همه پرچم زدی حسین مُهر محبتت رو به قلبم زدی حسین پرچمت بالاتره از همه دنیا مجنون مجنوناتم لیلیِ لیلا دل تو رو داره دنبال چی میگرده جذبه‌ی چشمات حر و زیر و رو کرده یا اباعبدالله ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ ای عهده دارِ ، بی دست و پایی مردن برا تو ، مزد گدایی دریای عشقت ، ساحل نداره جون کم من ، قابل نداره کاش با یه نیم نگات جونم بشه فدات من سربلندم که سرم افتاده زیر پات این سر ناقابل فدا سر زینب خیلی ارادت داره محضر زینب جون منو هر کی که نوکر زینب نذر یک لبخند برادر زینب یا اباعبدالله .
.
📋 شبیه برف که درگیرِ آفتاب شده (عج) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبیه برف که درگیرِ آفتاب شده دلم ز شدّتِ هُرمِ فراق آب شده میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست گناه کاریِ من، بین ما حجاب شده چقدر پیش نگاه تو معصیت کردم چقدر پیش تو این عاشقت خراب شده به سیلی پدرانه همیشه محتاجم که سربه‌راه شد آن طفل که عِتاب شده چقدر آه نوشتم..، به دست تو نرسید فراق‌نامه‌ی من این چُنین کتاب شده به غیر پشت در خانه‌ات کجا برود؟! همان گدایِ سرافکنده‌یِ جواب‌شده وصال یار..، به جز سوختن مُیَسَّر نیست بگو به شمع که پروانه‌ات مُجاب شده درختِ آب نخورده ثمر نخواهد داد دعا به لطف همین گریه مستجاب شده برای بَرده خریدن به من اشاره بکن به این سیاه بگو نوکرت حساب شده تو را به خونِ علی‌اصغرِ حسین..، بیا بیا که شیعه‌ی تو غرق در عذاب شده سه‌شعبه خورد به مشکی و آبرویی ریخت رشید اهل حرم از خجالت آب شده عمو کجاست ببیند به جای جرعه‌ی آب طناب حرمله‌ها قسمت رباب شده *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
YEKNET.IR - monajat 5 - shabane 1401 - narimani.mp3
9.25M
شبیه برف که درگیر آفتاب شده دلم زِ شدت هُرم فراق آب شده
. 📋 جنس فاسد گرچه ارزان، باز هم بی‌مشتریست حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جنس فاسد گرچه ارزان، باز هم بی‌مشتریست چشم تاجرها به دنبال مطاع بهتریست داد و فریادم در این بازار هم کاری نکرد مشتریان چشمشان دنبال جنس دیگریست برده‌ها را یک به یک بردند و من جا مانده‌ام لااقل من را بخر، این بد غلام آخریست خانه‌ات از بس حشم دارد دلم را آب کرد هرچه باشد، من هم اینجا آرزویم نوکریست هرکسی در خانه‌ات کاری برای خود گرفت کاش می‌گفتی بیا کار توأم پا منبریست من کجا و خیمه‌ی اهل مناجاتت کجا؟! من نماز و روزه و ذکر قنوتم، سرسریست هرچه بودم هرچه کردم اشکهایم را ببین کار چشمم شب به شب، سقایی و آب‌آوریست من بدم، چشمانم اما کربلایی بودن کار من در روضه‌های کربلا قند پروریست سربلندی قسمت من شد به لطف روضه‌ها قسمت ارباب من بر خاک صحرا بی‌سریست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 خدایا لحظه‌ی تحویل سال است و هراز گاهی حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدایا لحظه‌ی تحویل سال است و هراز گاهی دلم مثل کبوتر از خراسان سر درآورده است هر از گاهی به قم رفته‌ست تا شیراز اما باز دل من از شمال شرق ایران سر درآورده است مرا با وسعت جغرافیایم آشناتر کن بیاور سفره را که لحظه‌ی تحویل، نزدیک است بیاور دخترم با خود گل لبخند را امشب غمت را زیر چادر در کنار اشک پنهان کن بیاور سیب را آیینه را اسفند را امشب تو حول حالنایت را بخوان آمین آن با من کمک کن دخترم! این سرزمین را قدر بشناسیم دعا کن دخترم تا زینت این بوم و بر باشی که از تقسیم نان با کودک همشهریت خوشحال و از همسایه بیش از خانه‌ی خود با خبر باشی الهی یا محول ! احسن الحالی عنایت کن چه بویی خانه را پر کرده! حالا خوب می‌دانم چرا این سفره را اینقدر با احساس می‌چینی کنار سفره‌ی امسال، شب بو را نمی‌بینم به جایش خوب می‌فهمم چرا هی یاس می‌چینی خدا را شکر، یاس خانه را پرپر نمی‌بینم دم تحویل سال است و من و تو دست بر سینه کنار سفره می‌خوانیم با هم، کوثر از قرآن سلام ای ابر باران زا! سلام ای دختر دریا! سلام ای مادر آب و سلام ای همسر باران! سلام ای فاطمه! امسال، ما را فاطمی‌تر کن سلام ای فاطمه! جایت کنار زینبت خالیست سلام ای فاطمه! امشب علی بسیار دلتنگ است حسینت در کنار سفره لب تشنه است می‌بینی! حسن بیش از همه از دوریت اینار دلتنگ است برای خالیه جای تو ما هم روضه می‌خوانیم نمی‌دانم ولی شاید حسن با خواهرش ‌می‌گفت که تنهایی بی‌مادر، بیا سایه سر ما باش همیشه فاطمه در خانه‌ی ما سفره می‌انداخت بیا زینب! خودت امسال جای مادر ما باش که خواهر در نبود مادر آرامِ برادرهاست غذای دیشب ما دست‌ پخت زینب بود چنان تو و پدرت دخترت کنار علی‌ست میان شانه‌ی تو چند موی سوخته بود نه موی سوخته بلکه طناب دار علی‌ست کنار سفره از آل کساء خواندیم الهی شکر! به آمین دعای یا مقلب یا علی گفتیم همیشه احسن الحال دل ما روضه‌ی زهراست که ما درد دل خود را همیشه با علی گفتیم خدایا بیشتر کن رزق هیئت رفتن ما را *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 خسته بود آقا (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خسته بود آقا تازه روی مرکبش، نشسته بود آقا میزدن سنگ سرش، شکسته بود آقا خسته بود آقا تک و تنها رفت که صدای گریه توو، خیمه بالا رفت دم رفتن طرفِ، خیمه‌ی زنها رفت تک و تنها رفت تنهایِ تنها بود تنهایِ تنها رفت آرومِ جونِ من زیرِ دست و پا رفت جگرش می‌سوخت خیمه‌ی اهل حرم پشت سرش می‌سوخت وسط معرکه موی دخترش می‌سوخت جگرش می‌سوخت آخر دنیاست سر بردن لباس کهنه‌شم دعواست این صدای گریه‌‌های مادرش زهراست آخر دنیاست روضه سربازه سه شبانه روز، مونده پشت دروازه دیگه روی دشمنا، به خواهرت بازه روضه مَکشوفه اونی که به حضرت عقیله معروفه اومده با دست بسته وسط کوفه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 پشت درب خانه‌ات بر خاک، صورت می‌کِشم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پشت درب خانه‌ات بر خاک، صورت می‌کِشم تا که تحویلم بگیری، از تو مِنَّت می‌کشم بندگان مخلصت آماده‌ی مهمانی‌اند آن قدر خالی است دستانم، خجالت می‌کشم غفلتم باعث شد از چشمت بیافتم با گناه هرچه خواری می‌کشم از دست غفلت می‌کشم کور خوانده نفسِ اماره، دلم در دست علی است هرچه هم باشم مگر دست از ولایت می‌کشم؟! با ولای مرتضی آقای این عالم شدم بی‌علی یک لحظه هم باشم، حقارت می‌کشم دور ماندم از وطن، از صحن ایوان نجف یاد انگور ضریحش، آهِ حسرت می‌کشم تا که چشمم تَر شود یادِ لب خشکِ حسین جای سرمه، بر دو چشمم خاک تُربت می‌کشم دور از هیئت شدن یعنی نفس تنگیِ من زیر این پرچم، نفس، آرام و راحت می‌کشم یک توسل بر رقیه حاجتم را می‌دهد بی‌خودی گاهی پیِ حاجت، ریاضت می‌کشم دیده‌ای بابا مرا؟! همراه عمه‌های خود... در سنین کودکی درد اسارت می‌کشم *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 آیا شده بال و پرت آتش بگیرد حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آیا شده بال و پرت آتش بگیرد هر چیز در دور و برت آتش بگیرد آیا شده بیمار باشی و نگاهت از نیش‌خند همسرت آتش بگیرد آیا شده یک روز گرم و وقت افطار آبی بنوشی… جگرت  آتش بگیرد آیا شده تصویری از مادر ببینی تا عمر داری پیکرت آتش بگیرد می‌گریم از روزی که می‌بینم برادر در کوفه موی دخترت آتش بگیرد می گریم از روزی که می بینم برادر از هرم خاکستر سرت آتش بگیرد آه … از خنکهای گلویت بوسه ای ده تا قبل از اینکه حنجرت آتش بگیرد آقا بس است دیگر مگو از شعله هایت ترسم که جان خواهرت آتش بگیرد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋دو نفر بودن، توو سن بچگی یه صحنه‌هایی رو دیدن (س) (ع) (ع) (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دو نفر بودن، توو سن بچگی یه صحنه‌هایی رو دیدن... یکی اون لحظه‌ای که دور ابی عبدالله رو گرفتند، هرکسی داره با یه چیزی می‌زنه. یکی داره نیزه می‌زنه؛ یکی داره با شمشیر می‌زنه؛ یکی داره سنگ پرت می‌کنه؛ یکی از اون دور داره عصا زنان خودش و می‌رسونه به گودال؛ از قافله‌ی قاتلای حسین عقب نمونه، داره با چوب می‌زنه، با عصا می‌زنه. اما یه عده هم دور گودال حلقه زدند دارن ناسزا میگن. دم خیمه دخترش داره نگاه می‌کنه، شاید اونجا بی‌بی جلو چشای این بچه رو گرفته باشه. بچه نباید صحنه‌ی بد ببینه، یه صحنه‌ی بد ببینه یه عمر توو ذهنش می‌مونه، مخصوصا اگه ببینه پدرش یا مادرش زمین خوردن. همچین که از اسب رو زمین افتاد؛« بسم اللّه و باللّه و علی ملّة رسول اللّه». این صورت و خواست رو خاک بزاره، دم خیمه بچه‌ها دارن می‌بینند هی به همدیگه میگن:« بابامون زمین خورد»... تا صدا اومد بابا زمین خورد عمه دوید چشا رو گرفت. - برید توو خیمه، برید توو، خیمه کسی بیرون نباشه... شاید به خواهرش فرموده باشه خواهرم! ام کلثوم دم خیمه وایسا کسی از این بچه‌ها بیرون نیاد. مگه نمی‌بینی دور داداش و گرفتند میزنند داداش و... ان‌شاءالله ندیده اون لحظه‌ای که نیزه توو حلقوم باباش زدن. ان‌شاءالله ندیده اون لحظه‌ای که نیزه رو توو پهلوش زدن. ان‌شاءالله ندیده اون لحظه‌ای که اون نامرد رو سینه‌ی باباش نشست. ان‌شاءالله ندیده... منم معتقدم ندیده چون اگه دیده بود همونجا جون می‌داد. اما آخرش اون لحظه‌ای که سر و آوردن توو خرابه هرچی عمه تلاش کرد نبینه نشد، همچین که سر بابا رو دید جون داد... دست توو دست مادر دارن از مسجد برمی‌گردن، نزدیک خونه که رسیدن اون نانجیب جلوی بی‌بی رو گرفت؛ همچنین که رسید به مادر ما، اول یه سیلی توو صورت مادر زد. نامه رو از دست مادر گرفت پاره پاره کرد یه سیلی دیگه... مادر ماست، قَویه به این راحتی که نمیوفته؛ اما نمیدونم چه جوری توو صورت مادر زد یه طرف صورت به دیوار خورد یه طرف صورت به زمین خورد. گوشواره از گوش دراومد... دست مادر و گرفت:« خونه‌مون این طرفه، اینقده رو خاکا نشین»... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 🔊 l شب پنجم 📆 دوشنبه ۱۴ اسفند ماه ۱۴۰۲ 🔷 حاج 🔊 | کجاست اهل دلی که نگاه ما بکند 🔊   / اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُک 🔊 /  حرف ناگفته چشمان ترش بسیار است 👇👇👇
4_5994750287573684596.mp3
18.22M
. کجاست اهل دلی که نگاه ما بکند برای حال خراب دلم دعا بکند کجاست خبره طبیبی که کیمیا داند مس وجود مرا بهتر از طلا بکند به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به یک نگاه مرا بنده خدا بکند همین که داد و فغانم بلندشد دیدم جناب خواجه شیراز این ندا بکند: طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟.. مرا بگیر و در خانه ات مقیمم کن چقدر عبد فراری بروبیا بکند... به کارمن گره کور خورده است اما گشایش از گره ام ذکر یارضا بکند چه می شود شب جمعه یکی ز کرب و بلا حواله ای بفرستد مرا صدا بکند . 📋 کجاست اهل دلی که نگاه ما بکند (عج) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کجاست اهل دلی که نگاه ما بکند برای حال خراب دلم دعا بکند کجاست خُبره طبیبی که کیمیا داند مس وجود مرا بهتر از طلا بکند به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به یک نگاه مرا بنده‌ی خدا بکند همین که داد و فغانم بلند شد دیدم جناب خواجه شیراز این ندا بکند: طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند مرا بگیر و دَرِ خانه‌ات مُقیمم کن چقدر عبد فراری برو بیا بکند به کارمن گره کور خورده است اما گشایش از گره‌ام ذکر یا رضا بکند چه می‌شود شب جمعه یکی ز کرب و بلا حواله‌ای بفرستد مرا صدا بکند چه می‌شود که در آن جمعه عبد بی سر و پا نماز صبح به موعود اقتدا بکند *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
202030_361263555.mp3
41.48M
| کجاست اهل دلی که.. بامداحی: هیئت ثارالله زنجان شب سیزدهم از "نجوای عاشقانه"
. حرف ناگفته چشمان ترش بسیار است اشک او راوی یک عمر غم و آزار است روز و شب گریه کن روضه ی یک مسمار است قلب او زخمی از ضرب در و دیوار است داغهایی که کشیده است همه معروف است پس ببخشید اگر روضه من مکشوف است در نماز شب و هنگام دعا می گرید صبح با گریه او باد صبا می گرید یاد آن کوچه و بی چون و چرا می گرید بعد چل سال بیادش همه جا می گرید قصد این بار من از شعر که آقا بوده قسمت انگار کمی روضه زهرا بوده زهر در تن نه که از غم جگرش می سوزد یاد مادر که بیفتد به سرش می سوزد غرق آتش در و پروانه پرش می سوزد از همان روز حسن با پدرش می سوزد کودکی بود ولی رنج پدر پیرش کرد غم مادر دگر از زندگی اش سیرش کرد نه فقط زخم زبان از همه مردم بوده زهر در بین غم و غربت او گم بوده قاتلش آتش و آن خانه و هیزم بوده دست سنگین همان کافر دوم بوده ابتدا چادر مشکی حرم سوخته بود بعد هم تیر کفن را به بدن دوخته بود داشت آن روز به لب روضه ای از سر می خواند قصه درد و غم و غربتِ حیدر می خواند داشت از سوز جگر روضه مادر می خواند بعد هم روضه جانسوز برادر می خواند چشمش افتاد به چشمان برادر، با آه گفت لا یوم کیومک به ابا عبدا... ((دل من دست خودش نیست اگر می شکند)) قصه کرببلای تو کمر می شکند دل زینب هم از آن رنج سفر می شکند بر سر دیدن تو شام چه سر می شکند صوت قرآن تو در شام شنیدن دارد چوب دست از لب و دندانت اگر بردارد ✍ ........ 📋 از حرم تا قتلگاه زینب صدا میزد حسین (ع) (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گذاشت جلوی امام حسن تشت و آقا زهر و بالا بیاره راحت بشه اما پاره‌های جگر امام حسن داخل تشته؛ تا این صحنه رو بی‌بی نگاه کرد، شروع کرد داد زدن؛ زَجه زدن؛ حسین اومد، عباس اومد، دوتایی زیر بغلای زینب و گرفتن. خدا رو شکر اینجا یه عده بودن زیر بغلای زینب و بگیرن. دلا بسوزه برای اون لحظه و ساعتی که از بالای تَل داره نگاه می‌کنه، دورِ حسینش و گرفتن؛ یه عده دارن با نیزه می‌زنند؛ یه عده با شمشیر می‌زنند؛ یه عده دوره کردن گودال و دارن با سنگ می‌زنند؛ یه عده هم هیچی گیرشون نیومد شروع کردند ناسزا بگن، فحش بدن. بدو بدو زینب از بالای تَل دوید سمت گودال، دست به سرش گذاشته« آه! صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ، مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ وَ بَناتُکَ سَبایا... اومد توو گودال، نیزه شکسته‌ها رو کنار زد؛ شمشیرها رو از رو بدن یکی یکی درآورد. نشست کنار این بدن، دید دلش آروم نمیشه، یاد حرف مادر افتاد؛ سفارش کرده زیر گلوش و ببوس، وقتی می‌خواست بره میدان زیر گلوی حسینش و بوسه زد. هنوز به دل زینب یه بوسه‌ی دیگه مونده. یه مرتبه دیدن دست برد زیر این بدن، بدن و بلند کرد:« ای خدا! این قربانی رو از ما قبول کن»؛ بدن و زمین گذاشت. یه کاری کرد دیگه این قامت راست زینب خمیده شد؛ یه مرتبه همه دیدن خم شد این لبهاش و گذاشت به رگ‌های بریده... از حرم تا قتلگاه زینب صدا میزد:« حسین!» دست و پا میزد زینب صدا میزد:« حسین!» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇