eitaa logo
امام حسین ع
17.1هزار دنبال‌کننده
386 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. شب نوزدهم ماه مبارک رمضان،  شب ضربت خوردن اول مظلوم عالم، امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام،  و از طرفی هم مصادف با اولین شب از لیالی باعظمت قدر است... خدای متعال توفیق درک این شبهای با عظمت رو به همه ما عنایت بفرماید به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد. ایام و لیالی منسوب است به امام العارفین، قطب السالکین، امام المتقين، یعسوب الدین، اخ الرسول، زوج البتول، ابوالحسن، امیرالمومنین علیه السلام... عنایت کنید هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی آنحضرت و... تسلای دل داغدار آقامون حجت بن الحسن ارواحنا له الفداء اجماعا صلوات بلندی ختم بفرمایید.  .
.    🔸ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم آقای من امام زمان... امشب کجا قرآن به سر میگیری... پسر فاطمه... 🔸ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم 🔸در آسمانی نگاهت پر بگیرم آقا هر شیعه ای... آرزو داره... شب قدر در کنار شما احیا کنه... مگه ميشه بدون شما برم در خونه ی خدا... کجایی ای امید شیعه... 🔸ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق 🔸دست شما را جای قرآن سر بگیرم آقا...شما واسطه بین منو خدایی... ميشه برا من رو سیاه هم دعا کنید... بار گناهم سنگین شده... اصلا گناه باعث شده من نتونم شما رو ببینم... 🔸ای کاش در تقدیر من امشب نویسند 🔸پای تو را یک شب به چشم تر بگیرم آقا میدونم داری منو میبینی... آقا میدونم صدام رو میشنوی... اما.. میخوام بگم... کی ميشه من شما رو ببینم... مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاكَ 🔸طالب خون خدا مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك 🔸یابن مصباح الهدی مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك شب قدر ببین حرف دلت هست یا نه... 🔸چه شود از گل رویت بدهی یک صدقه 🔸سر راهی به گدا، مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك حالا صداش بزن... مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك... -👇
. 🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستند 🔸آن دسته اى که با على پیمان ببستند شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه، شب ضربت خوردن آقامون امیرالمومنینه... 🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود 🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود مثل امشبی امیرالمومنین... مهمان دخترش ام کلثومه... خیلی خوشحال بود خانم ام کلثوم... آخه باباش امیرالمومنین مهمانشه... سفره افطار رو پهن کرد...  یکطرف ظرف شیر رو گذاشت... یکطرف نان و نمک... صدا زد: دخترم... تا حالا کی دیدی... بابات سر سفره ای بشینه... دو تا خورشت داشته باشه... تا بی بی اومد ظرف نمک رو برداره... صدا زد: دخترم ظرف شیر رو بردار... امشب میخوام با نان و نمک افطار کنم... 🔸وقتی که با نان و نمک افطار میکرد 🔸انگار که، با فاطمه دیدار میکرد امشب حال و هوای دیگه ای داره مولا... هی نگاه به سمت آسمان میکنه... صدا میزنه... انا لله و انا الیه راجعون نزدیکای اذان صبح حرکت کرد به طرف مسجد... 🔸سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه 🔸سمت مسجد میرود آرام بی کوثر علی 🔸جای زهرا خالی است آری اگر که زنده بود 🔸 مطمئنم راه را می بست زهرا بر علی امشب... مردم کوفه... برا آخرین بار... صدای اذان امیرالمومنین رو شنیدند... همچین که از بالای ماذنه اومد پایین... درمحراب عبادت ایستاد... نماز عجیبی خواند امیرالمومنین... تا سر از سجده برداشت... نانجیب حیا نکرد... ابن ملجم ملعون... با شمشیر زهر آلود... چنان بر فرق امیرالمومنین زد... صدای ناله مولا بلند شد... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» به خدای کعبه رستگار شدم... دیگه علی راحت شد خدا... .👇
. (ادامه روضه بالا) صدای ناله مولا بلند شد... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» به خدای کعبه رستگار شدم... دیگه علی راحت شد خدا... صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد... «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى» تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند... دوان دوان اومدند به طرف مسجد... تا رسیدند نگاه کردند دیدند... ای وای... محراب مسجد لاله گونه... فرق بابا رو شکافته اند... تمام صورت خونیه... روی خاکهای محراب هی صدا میزنه... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد... 🔸حسن از یک طرف می کرد زاری 🔸حسین از سوی دیگر بی قراری حسنین اومدند کنار بابا... بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند... با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه... اول👇 عرضه بداریم یا امیرالمومنین... طاقت نداشتی دخترت زینب کبری... شما رو با صورت خونی ببینه... اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام... وقتی سر بریده حسنیت رو... برا دختر سه ساله اش آوردند... ای وای.. ای وای... بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد: وای بابای خوبم... (مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ) بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا... کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا... (مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي) کی منو تو بچگی یتیم کرد... 🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی 🔸یتیمی خاری دوران یتیمی بابا نبودی ببینی... از کربلا تا شام... چقدر تازیانه به من زدند...بابا... دیگه طاقت ندارم...بابا ببین تمام بدنم کبود شده... موهای سرم سفید شده... بابا دیگه منم با خودت ببر... یاعلی.. سه ساله حسینت... انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد... سر بابا یک طرف افتاد... عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید... دختر جان به جانان تسلیم کرده... شعر پایان👇 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود 👇
. () عرضه بداریم آقا جان... یاامیرالمومنین... طاقت نداشتید دخترتون زینب... شما رو در اون حالت ببینه... کجا بودی آقا... وقتی زینبت... توی شهر کوفه... سوار بر محمل... یکدفعه پرده رو کنار زد... دید سر بریده برادر بالا نیزه... ( یَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمَالًا) ای ماه زینب... (مَا تَوَهَّمْتُ يَا شَقِيقَ فُؤَادِي كَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَكْتُوبَا) برادر میدونستم شهیدت میکنند... میدونستم اسیر میشم... ولی باور نمیکردم... یک روزی... سرت رو بالای نیزه ببینم... 🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب -
. علیه السلام یا اباعبدالله... یا اباعبدالله... یا اباعبدالله... یا اباعبدالله... یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله شور شیرینم همه ی دینم تو شب قبرم.. تویی تلقینم ضربانم، هیجانم، ابی عبدالله ختم کل قرآنم...، ابی عبدالله ای جانم، جانانم، دین و ایمانم شور و ذکرِ طوفانم، ابی عبدالله یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله... یا اباعبدالله... تویی محبوبم دلبرِ خوبم من از عشق تو سینه میکوبم داری سینه زنِ پایه، ابی عبدالله رو سر ما داری سایه، ابی عبدالله آرزومه کربلا یه خونه داشتم من.. با تو بودم همسایه..، ابی عبدالله یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله... یا اباعبدالله... به تو وابستم نوکرت هستم زندگیمو با.. حرمت بستم حرمت عرش معلاس، ابی عبدالله کرمت وسعت دریاس، ابی عبدالله با تو دنیای همه تضمین و تأمینه.. پرچمت تو دنیا بالاس، ابی عبدالله یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله... یا اباعبدالله... 👇
. ای حرمت فوقِ حرم ها حسین ای کرمت اوجِ کرم ها حسین خم شده هرسال به صد احترام رو به تو پَر های علم ها حسین ای تو مضامین پُر از شور عشق از تو نوشتند قلم ها حسین لایق فردوس شود هر کسی.. سوی تو برداشت قدم ها حسین وقف جهانی شده خونَت، عوض وقف تو شد نوحه و دم ها حسین از غم تو داغ جهان تازه شد، داغ تو سرلوحه غم ها حسین خیر ندیدی زِ عرب ها ولی عبد تو هستند عجم ها حسین آه..از آن وقت که در قتلگاه بر تو شد از شمر ستم ها حسین .
. آخرش حاجتمو من میگیرم امام رضا یه روز از عشق تو مولا میمیرم امام رضا قربون کبوترای حرمت امام رضا قربون این همه لطف و کرمت امام رضا آقاجون دوسِت دارم صدهزار دفعم شده پای ضریح زار میزنم تا دلت بسوزه و یه بار منو صدا کنی قربون چشات بشم از راه دوری اومدم راه دوری نمیره اگه منو نگاه کنی به وفای کفترات که دوست دارم تو دست تو کفتری باشم که تنها تو منو هوا کنی اسم منو صدا کنی یه بار منو نگاه کنی واسه خودت سوا کنی شنیدم سجیتکم الکرم امام رضا شما رو رها کنم کجا برم امام رضا گفته ای هرکی بیاد به دیدنم امام رضا من میام سه جا بهش سر میزنم امام رضا دلم میخواد تو حرمت روضه ی مادر بخونم یه یادی از غریبی علی مرتضی کنم دلمو گره زدم به پنجرت دارم میام چی میشه تا من میام زود گره هامو وا کنی آی عاقلا آی عاقلا بیاین بیرون از خونه ما رو تمومشا بکنید به ما میگن دیوونه حسابم با حسینه حسینه کتابم با حسینه حسینه سوال از من چه میپرسی چه میپرسی جوابم با حسینه حسینه من از حسین دم میزنم آتیش به عالم میزنم دیوونگی کار منه دست حسین یار منه انا کلب الرقیه / انا کلب الرقیه یا حسین غریب مادر تویی ارباب دل من یه گوشه چشم تو بسه واسه حل مشکل من یل کربلا ابالفضل قربون اون قد و بالات بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کرب و بلا بوی لاله خدای آلاله دختر سه ساله کرب و بلا بوی یاس و خدای احساس ضریح عباس و کرب و بلا عجب صفایی داره ضریح خوشگل آقام ابالفضل شور و نوایی داره حرم خوشگل آقام ابالفضل چشای قشنگ عباس دلمو خدایی کرده کرم آقام ابالفضل منو کربلایی کرده کنج قفس میتونم باشم بی همنفس میتونم باشم من بی حسین نمیتونم آخه آقامه دوسش دارم مولامه دوسش دارم سرورمه دوسش دارم دلبرمه دوسش دارم 👇
Ramazan 1403 Hadadian [Mohjat_Net] (6).mp3
737.2K
الهی که با عشق آشنا باشم به من میاد یعنی بی شما باشم چه سالیه اون سال که بتونم من لحظه ی سال تحویل کربلا باشم بی خیال سبزه و سکه و سیر و سمنو سرِ سفره ی حسین اومدی اینجوری بگه سین مثل سفره ی کرم سین مثل سایه ی علم سین مثل ساعت حرم به وقت زهرا سین مثل سرور که تویی سین مثل سائل که منم سین مثل سینه زدنم به عشقت آقا سین مثل سلام آقا سلام شاه کربلا سین مثل سلام حسین سلام بین الحرمین 1403 .
Ramazan 1403 Hadadian [Mohjat_Net] (5).mp3
2.62M
یعنی الآن کی جای من تو حرمت نشسته کی اومده پایین پات بغض دلش شکسته یعنی الآن کی جای من روبروی ضریحه اونکه سلام میده به تو چقدر به من شبیه قرارمون شبای بی قراری پای ضریح روضه و گریه زاری تو حرمت عکسای یادگاری دلمو حق بدید هوای دم غروب کنه فقط یه زیارت حرم میتونه حالمو خوب کنه حسین حسین حسین حسین **** محول الحال منی حال منو عوض کن مقلب القلوب من سال منو عوض کن سال جدیدمو آقا پره زیارتش کن نوکرِ رو سیاهتو کربلا دعوتش کن این ساعتا قلبمه بی قرارت تحویل سال نشد باشم کنارت خوش به حال زائرای مزارت دلمو حق بدید هوای دم غروب کنه فقط یه زیارت حرم میتونه حالمو خوب کنه حسین حسین حسین حسین **** یعنی الآن کی جای من کنارته عزیزم پاشو بیا خرابه رو برات بهم میریزم یعنی الآن کی سرتو تو بغلش گرفته پاشو بیا دخترکت خیلی دلش گرفته قرارمون یه گوشه ی خرابه زودتر بیا حال دلم خرابه دختر تو رو پای کی بخوابه دلمو حق بدید برا بابام بهونه کنه کاشکی عمه موی سوختمو تا نیومده شونه کنه حسین حسین حسین حسین 1403 .
Shab 07 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net] (1).mp3
3.4M
رمضان شد بهار قرآن شد باز هم باز باب غفران شد ارک شد عرش قسمت ما هم همنشین با شهیدان شد خوف رفت از دلم رجا آمد سفره ی توبه ام پر از نان شد سیئاتم ز لطف شد حسنات جای آلوده جمع خوبان شد نفس مومنان به من هم خورد قلب من نیز عرش رحمان شد بنده را در بغل گرفت خدا چشم آلوده خیس باران شد راه عفو و مسیر بخشایش گرچه دشوار بود آسان شد جای العفو یا علی گفتم باز هم روزی من ایوان شد یا علی گفتم و نجف رفتم خیر آن قسمت نیکان شد بی علی کافر است سلمان هم با علی هرکه شد مسلمان شد یا علی گفتم و سرم گرمِ پسرِ کوچک حسین جان شد گفتم اصغر به جای صاد ولی نام او با سِ سه دندان شد خشک شد تا که شیر مادر او عمر شش ماهه رو به پایان شد رفت تا راه آب باز شود منبرش دست شاه عطشان شد تیر تا خورد گونه بالا رفت لب غنچه شکفت و خندان شد گاه میرفت و گاه برمیگشت پدر از داغ طفل حیران شد رفت آهسته پشت خیمه حسین گوهرش زیر خاک پنهان شد قهقه ها رباب را کشتند بسکه قنداقه دست گردان شد 1403 .
Shab 10 Ramazan 1403 Salahshor [Mohjat_Net] (1).mp3
1.51M
این موی سفید من این روی سیاه من این ناله ی العفو و این کوه گناه من با این همه ی عمرم هر لحظه گنه کردم بر عفو تو میباشد پیوسته نگاه من عمریست که میبینم دارند بهم الفت لطف تو و عفو تو اشک من و آه من هم تیره شده روزم هم بسته شده چشمم هم خم شده پشت من هم گم شده راه من سر تا به قدم تشویش مرگ از پی و گور از پیش ای خالق من رحمی بر حال تباه من باشد که تو بگشایی راهی به سویم یا رب فریاد که از هر سو بسته شده راه من من عبد گنهکارم من مستحق نارم من سخت گرفتارم العفو اله من 1403 .
Shab 10 Ramazan 1403 Karimi [Mohjat_Net] (2).mp3
1.58M
دوباره دلم داره امید وقتی که میاد سال جدید حاجتم اینه آدم بشم آرزوم اینه بشم شهید یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال قدم بهار شده قرین با نام تویا ام مومنین همگی گدای دخترتیم روی ما رو بانو نزن زمین یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال پریشونم و دوام میاد ماه همه ی شبام میاد سالی که نکوست برای من اون ساله که آقام میاد یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال 1403 .
Shab 09 Ramazan 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (2).mp3
2.27M
. ای صنما جان و تنم آرزوست گرد و غبار وطنم آرزوست خسته ام از دوری تو یا علی درد نجف آمدنم آرزوست ای شور وصال ما ای خواب و خیال ما ای شمس جمال تو شمسی شده سال ما با عالمی و از همه عالم جدا علی غیر از خدا کسی نشناسد تو را علی یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی **** ساقی مستان دو عالم علی دلبر خوش حُسن و جمالم علی دغدغه ی اول سالم نجف زمزمه ی آخر سالم علی ای طلعت توحیدم ای خانه ی امیدم روزی که نجف باشم آن روز بُوَد عیدم دستان پر توان تو خیبر گشا علی دارد کنیز خانه ی تو کیمیا علی یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی **** زنده کدام است برِ هوشیار آنکه بمیرد به سر کوی یار عاشق دیوانه ی سرمست را پند خردمند نیاید به کار من مست می عشقم هوشیار نخواهم شد وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد قبله علی و مروه علی و صفا علی ما را ببر شبی طرف کربلا علی یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی 1403 .
Shab 10 Ramazan 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (4).mp3
2M
کهنه پیراهنتو تو بغلم میگیرم بوی خونت به مشامم میرسه دلگیرم آخرش یه روزی از غمت حسین میمیرم یادمه یه نانجیب با نیزه زد تو پهلوت مرکبا رد میشدن با نعل تازه از روزت دلم جداییمونو هنوز باور نداره همش میگفتم نامرد نزن مادر نداره ببین غریبِ تو قتلگاه یاور نداره آه دار و ندارم شهنشه نیزه سوارم لحظه ای نشد که چشم از سر تو بردارم اشکای چشای تو رو نیزه داد آزارم وقتی دیدی که توی شلوغی بازارم آه دار و ندارم شهنشه نیزه سوارم 1403 .
Shab 09 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
2.75M
🎤 باید اشک چشم را بر کار بست این دهان را بعد استغفار بست این همه خانه تکانی کرده ایم جلد قرآن ها چرا پس تار بست باز هم آقا ز من راضی نشو باز هم سال گناهم بار بست تا که گفتم یا محول عفو کن زودتر پرونده را غفار بست دید زهرا راه را گم کرده ام پرچمش را بر روی دیوار بست من فراری بودم از مادر ولی در به روی طفل با اصرار بست زخم خوردم از همه رفتم نجف رخم من را حیدر کرار بست یا علی وقت ملاقاتی بده از حرم دورم دلم زنگار بست خواب دیدم دست معمار بقیع میزند صحن حسن را داربست عید من گریه است گریه بر حسین او که تقدیر مرا بسیار بست روضه ی بی دستی آب آورش دست من را موقع افطار بست تا که سقا مشک را بر شانه زد راه او را لشکر اشرار بست بی مهابا تیر بر چشمم زدند غرق خون شد پلک را دشوار بست انقدر از فاطمه شرمنده بود چشم خود را موقع دیدار بست لعنت حق بر کسی که بعد او راه زینب را سرِ بازار بست 1403 .
Shab 12 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net] (1).mp3
6.85M
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را میشمارم باز جرم بی شمار خویش را روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه تیره کردم آسمان روزگار خویش را هر زمستان رفت آمد یک زمستان دگر چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را هیچکس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست کاش دستت میسپردم اختیار خویش را از همان روز ازل باید خدایی میشدم در حریم یار میجُستم دیار خویش را کاش دست مهربانت سایه بان من شود تا بپوشانم خطای آشکار خویش را صحبت از عفو و بزرگی و کرامت میشود تا به سمت تو می اندازم گذار خویش را تو یقینا میشناسی خوبتر از من مرا من نمیدانم صلاح کار و بار خویش را عهد میبندم نباشم غافل از اعمال خود باز یادم میرود قول و قرار خویش را کاش میفهمیدم این آلوده دل من نیستم حال که عمری کشیدم انتظار خویش را بسکه سر زد از من رسوا خطا و اشتباه عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را پیله کرده نفس اماره به جسم و روح من کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط در میان خلق کم کردم عیار خویش را خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد در عوض دادم دل شب زنده دار خویش را چند قطره اشک و دست خالی و چشمان تر با خودم آورده ام دار و ندار خویش را بین زندان گناهم یاد تو افتاده ام تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را یا اله العالمین اغفر ذنوبی بالحسین هر چه باشم روی لب دارم شعار خویش را شعر: 1403 .
Ramazan 1403 Narimani [Mohjat_Net] (4).mp3
2.97M
دلگیرم از دنیایی که واسه خودم ساختم هرچی تو دادی هرچی داشتم هرچی بود باختم رفتم پی کارم حواسم پرت دنیا شد رفتم خودم رو از چش اربابم انداختم به کرمت دلم خوشه فقط تو میدونی که گدا چشه بذار یه کربلا بیام داره فراقت ما رو میکشه گدات اومده عزیز خدا بده صدقه یه کرب و بلا حبیبی حسین **** بین خیالم دیدمت گفتم پر از دردم آروم نگاهم کردی آروم گریه میکردم دستی کشیدی رو دل بی تاب محزونم باز از سرِ لطفت اجازه دادی برگردم آره به جون تو قسم همیشه تو بودی همه کسم نذار ازت جدا بشم بدون تو میگیره نفسم محاله که از تو دل بکنم که سائل تو همیشه منم حبیبی حسین 1403 .
. عمریست گرچه خواندم، با گریه ربنّا را هم توبه را شکستم، هم حرمت خدا را با اینکه جاهلانه مهمانی اش بهم خورد پیش همه نگه داشت، او حرمت گدا را نگذاشت آبرویم پیش کسی بریزد هرچند که گناهم، بد بود و آشکارا بالا نشسته بودم، کبرم مرا زمین زد یکبار هم نبردم، فرمان کبریا را غفار بود و بخشید ... ستار بود و پوشاند جایش چکار کردیم؟ ... بی عفتی ما را! باید بترسم از آن گنجی که یاغی ام کرد از لقمه ای که بلعید، قارون بینوا را تا کی خطا و لغزش؟ تا کی حیا و سازش؟ یکبار هم غضب کن، اینکه نشد مُدارا "در کوی نیکنامان، ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی، تغییر ده قضا را" انگور تو نجف را میخانه کرده ساقی قدری قدح بچرخان، مستان آشنا را دست مرا بکش بر خاک ضریح حیدر یکبار قسمتم کن، دیدار مرتضا را در وادی السلامش من حاضرم بمیرم ختمِ به حیدرش کن پایان ماجرا را یکبار روزه ام را، بی روضه وا نکردم پس باز کن به رویم، آغوش کربلا را رسوا مکن مرا در، نزد "رئوس الاشهاد" یا رب بحق زینب، دفعش کن این بلا را خواهر که در دهانِ ارباب نیزه دیده بر روی نیزه هم دید قاری دلربا را کوفه شلوغ بود و معجر نداشت زینب بردند دور محمل، صد دفعه نیزه ها را با آستین پاره، پوشاند صورتش را پیش همه عیان کرد، این درد نخ نما را ✍ 👇
1_4221169010.mp3
11.36M
یکبار روزه ام را، بی روضه وا نکردم پس باز کن به رویم، آغوش کربلا را
. کاش یک شب بین دریای تو طوفانی شوم آمدم در ساحلت غرق پشیمانی شوم اشکهایم را درآور ... یا بغل کن یا بزن حاضرم با گریه هایم آبْ درمانی شوم بر سرم دستی بکش، دستم به جایی بند نیست تا به کی باید به دست نفس، زندانی شوم من فقط دلواپس این آبروی رفته ام کاش من هم پاک، قبل از روز پایانی شوم از همه آلوده تر، این بنده ی آلوده است زیر ایوان نجف باید که بارانی شوم تشنه ی شش گوشه ام، از کربلا جا مانده ام قسمتم کن زائر شاه خراسانی شوم جای باب الحطه رفتم توبه کردم با حسین تا ز باب القبله اش مشغول دربانی شوم پیش چشم مادر او سر بریدن وقت بُرد من فدای آن مصیبت های طولانی شوم دور آن شش گوشه، زهرا گریه کرده با رباب تا اسیر آنهمه اشک و پریشانی شوم گفت حلق اصغر و جانش بقربانت حسین گر نشد من بین گودال تو قربانی شوم پشت خیمه قبر من را کنده ای یا اصغرت؟ کاش می شد وارد آن قبر، پنهانی شوم دستهای خالی ام گهواره جنبان علی است وای اگر در کوفه محو نیزه گردانی شوم ✍ .