eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. امشب اهل ری در شور و نوایند همچون ملائک در بزم عزایند جمله گریانِ  سیدالکریم صلّی الله علیک یا عبدالعظیم .... شب شهادت عبدالعظیم است شیعه محزونِ سیدالکریم است می‌سوزم زین غم    یا اهل العالم ✍ 👇
. سه نور لایزال حق الی الابد سه  آیت عظمای لم یزلی سه شیر  مرد بی نظیر و بی بدل مایه‌ی افتخار مرتضی علی سه شیر بی پروا ، سه حامِلُ الرایِه به حجت الله اند ، هستی و سرمایه سه علمدار وفاداری و بافضل حمزه و جعفرطیار و اباالفضل ...... هرسه نموده اند از روز ازل وقف ولی الله بال و پرشان به این مدال هرسه تا مفتخرند دعای فاطمه است پشت سرشان تمام اهل البیت ، به این سه خاطر خواه هرسه علمدار ، علی ولی الله سه حرم خانه‌ی جود و کرم و بذل حمزه و جعفر طیار و اباالفضل ...... دوتا همه هستی ختم الانبیا یکی جگر گوشه‌ی والی الولی دوتا علمدار پیمبرخدا یکی علمدار حسین بن علی هرسه به دربارِ ، آل علی مشتاق هرسه برای ما ، فیض عَلَی الاِطلاق سه امیر حرم اللهِ بِلا عَزل* حمزه و جعفر طیار و اباالفضل ــــــــــــــــ *برکنار نشدنی ✍ .👇
. تصور کن امامی که تجلی کرم باشه ولی بعد از شهادت بی رواق و بی حرم باشه تصور کن یه مظلومی دلش دریای غم باشه دریغ از اینکه رو قبرش یه بیت از محتشم باشه کیه کسی که بی کسه توی وطن ، امام حسن امام حسن تموم زندگیش شده درد و محن ، امام حسن امام حسن جلو چشاش به مادرش سیلی زدن ، امام حسن امام حسن واویلا علی المظلوم.... یه روز اینجا مثه مشهد میارن نذری گندم همه صحنا پر از زائر ، کسی نیست دیگه سر در گم شبیه اربعین موکب به موکب میزنن مردم یکی میگه  یازوار ابوقاسم هله بیکم تو رواقا بزم عزا به پا میشه ، بقیع با صفا میشه تو حرم ام بنین غوغا میشه ، بقیع با صفا میشه مبدأ حرکت علم کشا میشه ، بقیع با صفا میشه واویلا علی المظلوم.... اگر چه بارگاه چار امامم شد خراب اینجا اگر چه دیده این بقعه جگرهای کباب اینجا ندیده گریه های مادری مثل رباب اینجا ندیده در تلظی طفلی از قحطی آب اینجا ندیده کودکی با تیر رود در بین خواب اینجا اگر چه زیر و رو شد این خاک بلا ، امان از کرببلا نرفته اینجا تنی زیر مرکبا ، امان از کرببلا سری نرفته اینجا روی نیزه ها ، امان از کرببلا واویلا علی المظلوم.... .👇
. به پا شده محشر/مدینه غم‌باره علی سیه پوش و/نبی عزاداره اشک غریبانه/فاطمه میباره علی سیه پوش و/نبی عزاداره وا حمزتاه... صفیه آیا از/حمزه خبر داره؟ علی سیه پوش و/نبی عزاداره با چشمای گریون/منتظر یاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره رسید پیغمبر/موقع دیداره علی سیه پوش و/نبی عزاداره رو بدن حمزه/عباشُ میزاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره غم به دل زارِ/صفیه آواره علی سیه پوش و/نبی عزاداره نبینه با نیزه/سینه شده پاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره رو تن غرقِ خون/نشون آزاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره میخونه لعنت بر/هند جگر خواره علی سیه پوش و/نبی عزاداره بعد تو لشکر بی/یار و سپهداره علی سیه پوش و/نبی عزاداره گریز روضه باز/دست علمداره علی سیه پوش و/نبی عزاداره بعد تو ای عباس/کار حرم زاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره بجای تو حالا/شمر جلو داره علی سیه پوش و/نبی عزاداره نگاه کن! زینب/راهی بازاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره حریم آل الله/اسیر اغیاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره .👇
. آسمون چشمام،همرنگ پاییزه حال بقیع امشب،خیلی غم انگیزه نه گنبد و صحنی،آرومه آرومه زائرش این شبها،فقط یه خانومه یه مادری که،خاک بقیع رو ، به چشم تر میزاره به جای ماها،روضه میخونه،رو خاکا سر میزاره (غریب مادر) --------------------------------- هجومشون نگذاشت عبامو بردارم فرصت نشد اصلا،عصامو بردارم چیزی نمی بینم،خونه پر از دوده رو دیوارا جای آتیش نمروده تو نیمه ی شب،عرش خدارو،بانعره ها لرزوندن با لگداشون، به درب خونه بچه هامو ترسوندن _ شرمندگی مرد، درد بی درمونه دست منو بستن جلو در خونه همسایه ها دیدن ،از غصه جون دادم کشوندنم روخاک،از نفس افتادم پشت یه مرکب،وسط کوچه، خوردم زمین با پهلو یاد مدینه، روضه میخونم،ازون غلاف و بازو --------------------- زخمی و خاک آلود،تشنه و بی حالم بی کسم و یاد، بلوای گودالم انگارکه می بینم،خشکی لبهاشو یه مادری می گه،از رو سینش پاشو انگار می بینم،یه ساربون که ،انگشترش رو می برد یه نانجیبی،به قصد غارت،پیراهنش رو می برد ----------------- سبک: شعر: .................................. . غریب رو نیزه اصلا خبر داری که دخترت دق کرد با گریه و زاری تو کوچه و بازار ما ها رو می چرخوند اونی که تو گودال با پا برت گردوند از رو بلندی خودم میدیدم با نیزه اومد گودال با نیزه میزد به پیکر تو میرفتی هر دم از حال غریب مادر * تو رفتی زجر اومد خون به دل ما شد تازه غریبیمون دوباره معنا شد از گوش اطفالت گوشواره دزدیدن ما گریه می کردیم اونا میخندیدن بعد اسارت رو دستای من رد طناب وای وای سوالم اینه مگه جای من بزم شرابه وای وای غریب مادر * تو دستای قاتل مونده رد خونت خودم میدیدم که شکسته دندونت اشکای من واسه یه داغ سنگینه اگه زمینگیرم دلیل اون اینه او می کشید و من می کشیدم من ناله قاتل خنجر او می برید و من می بریدم من از حسین دل  اون سر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋تو بسترم اما، دلم پريشونه  (ع) ________________ .(بند اول). تو بسترم اما، دلم پريشونه  حال منو غير از، خدا كي ميدونه يه چشم من اشكو، يه چشم من خونه از وقتي رفتي تو ، تاريكه اين خونه  بعد تو ديگه ،من نمي خواستم ،زنده بمونم زهرا مثل تو خانم، عجل وفاتي، همش ميخونم زهرا .(بند دوم). روز عروسيمون، بهم يه قول دادي  كنار من باشي، تو گريه و شادي  ولي تو رفتي و ، موندم تك و تنها  قسمتم اين بود، عليِ بي زهرا زخم زبونو، خندهء دشمن، دلم رو پر از غم كرد  بغض حسن با، گريهء زينب، پشت علي و خم كرد .(بند سوم). مگه يادم ميره، بچه ها ترسيدن  به زخم ما مردم، نمك ميپاشيدن انقد زدن تاكه، تو ياس پر پر شي  ميخ درم نگذاشت، دوباره مادرشي  همه مي ديدن، ميون كوچه، شال منو تو دستات  زمين ميخوردم، زمين ميخوردي، علي فداي زخمات .(بند چهارم). حرارت ميخ و ، تيزي اين مسمار تو رو اذيت كرد، بين در و ديوار  خودم ديدم قاتل، لگد به اون در زد  بين در و ديوار، تو رو با خنجر زد  جلوي چشام، غلاف شمشير، ميخورد به روي بازوت  رحمي نكردن ، به محسن تو ، ديدم شكسته پهلوت  شعر: حسین_آفتاب✍ . فرهاد ندرخانی 1⃣ تموم جسم تو سياهه و خوني گناه تو چي بود كه كنج زندوني روزاي تو مثل شبات شده تيره چندساله كه پاهات تو قل و زنجيره گوشه ي زندون شبانه روزش فقط دادن آزارت تو روزه بودي غروبا ميشد تازيونه افطارت باب الحوائج ٢ موسي بن جعفر مولا 2⃣ اونيكه از داغت روونه اشكامه اونيكه روز و شب شنيدي دشنامه تو گوشه ي غربت از نفس افتادي رضا نبود پيشت وقتي كه جون دادي هميشه اقا روي تن تو جاي كبودي بوده اونيكه هر شب شمارو ميزد خودش يهودي بوده باب الحوائج ٢ موسي بن جعفر مولا 3⃣ هنوز جاي زنجير رو دست و بازوتِ يه تخته ي پاره واسه تو تابوتِ موقع تشييعت عاشقاتون گريون شد آخرش آقا جسم تو گل بارون بميرم آقا برا تني كه به زير تير و سنگِ ميون گودال كفن نداره سر لباسش جنگِ غريب مادر ، غريب مادر ٠ غريب رو نيزه ............ غریب رو نیزه اصلا خبر داری حجره ی در بسته دیده به در دارم امام رضا گفته میاد به دیدارم من اولین زائر بودم برا بابام حالا میاد اون چون به قبله شد پاهام میاد ببینه چطور جوونش میزنه پر پر ای وای حالا بابا شد حسین و منهم علی اکبر ای وای ابن الرضایم (3) ای وای حجره ی در بسته نفسهای آخر کم کم میاد بوی مدینه و مادر غربت میباره از نگاه معصومم مثل حسن منهم تو خونه مظلومم مادر میاد تا سرم نمونه بروی خاکا ای وای عالم فدای اون سرکه گشته خورشید نی ها ای وای ✍ 👇
Baroon.mp3
3.84M
🔊🔉نواهنگ بارون با صدای فرهاد ندرخانی بارون منو یاد تو میندازه پس بارونو خیلی دوستش دارم من ابر بارونم برا گریه سر روی زانوی تو میزارم ............ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بارون منو یاد تو میندازه پس بارونو خیلی دوسش دارم من ابر بارونم واسه گریه سر روی زانوی تو میذارم وقتی که گریه م میگیره یعنی هنوز امیدی برام مونده زهرا منو ردم نکرده و حیدر منو با اسمم خونده من می‌دونم شفا تو گریه است و توی چایی های روضه است و تربتت مقدسه ارباب من می‌دونم براتم میده آخرش نجاتم میده گریه هام منو از این گرداب (خیلی دوستت دارم حسین) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرور سن حال و روزیمی نه دردی دوشموشام ارباب غریبم هچ کسیم یوخدی نجه تک قالموشام ارباب هر دردیمه دوادی کربلا تربتی شفادی کربلا بو حرم اورکلره درماندی کیم دی منیم قوجاخلیان‌ آقا قتلگه‌ ده‌ آغلیان‌ آقا گوزل‌ عادی‌ حضرت جانان دی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. چرا مثل مادر شده آخه پهلوت زیر سم مرکب ببین وا شد ابروت ببین نانجیبا به اشکام میخندن بمیرم لباتو با نیزه میبندن بمیرم برات با تن غرق خون شدی اربا اربا زیر دست و پا علی جان چرا پیش چشماي من میریزی رو خاکا تو از تو عبا با سنگای دشمن این آیینه چین خورد تو میدون جوونم با صورت زمین خورد پاشیده تو صحرا تموم تن تو برام سخته تا خیمه ها بردن تو پاشو حال این پیرمرد و ببین نکش پیش من دیگه پا رو زمین بمیرم که از بند بند تنت فقط مونده بابا واسم نقطه چین... .. الهی که دنیات نشه تارو تیره یه نیزه نیاد و به پهلوت نگیره دیگه آرزویی تو دنیا ندارم جز اینکه سرم رو رو گونه ات بزارم همه تارو پودت ز هم وا شده تنت واسه ی من معما شده ببین ای سر رفته رو نیزه ها کنارت قدم تا کمر تا شده /////////////////// نکش پا رو خاکا، جلو چشم دشمن لبت غرقه خونه، همه هستی من به دامادی تو ندارم امیدی زیر سم اسبا چه قدی کشیدی پر از زخم کاریه رو پیکرت تو دستای کی بوده موی سرت دل آسمون از غم تو گرفت بمیرم برای دل مادرت ------------- بمیرم عمو جون چرا وا شد ابروت بمیرم که نیزه نشسته به پهلوت جای تیغ و تیره روی پیرهن تو چرا پاره پارس تموم تن تو جلو چشم من دست و پا می زنی چرا مادرم رو صدا می زنی داری می بینی که چقدر بی کسم تو آتیش به هستی ما می زنی میگردم پی تو، میون غبارا تنت رفته زیر پای نیزه دارا با این زخم پهلو، با این زخم سینه میفتم دوباره به یاد مدینه می بینم که دستت شکسته ولی من این لحظه ی سختو سر میکنم با این ناله های دم آخرت یاد ناله ی پشت در میکنم یه دریای اشکه تو چشمم براتو چجوری ببوسم، کویر لباتو تموم نفسهات، بریده بریده الهی بمیرم، که رنگت پریده روی دست من دست و پا می زنی پریشونی و خسته و نیمه جون یا لبهاتو اینقدر رو هم نزن یا که اشهد مادرت رو بخون الهی بمیرم براتو علی _ ‌برا بار آخر تو چشمام نگاه کن یه فکری برای ، منه بی پناه کن مثه ابرو بارون، رو لبهات می بارم من جوری باشه، برات آب میارم شبیه علم روی دست منی برای رسیدن به آب فرات می دونی چی اومد به حال دلم دیدی از کی منت کشیدم برات __ توونی برای، نفسهای من نیست سه شعبه جواب ،تقاضای من نیست با این التهاب و ، با حال خراب و چجوری بدم من، جواب ربابو میرم پشت خیمه که خاکت کنم خجالت کشیدم ازین حال تو باید جایی خاکت کنم که کسی با نیزه نگرده به دنبال تو الهی بمیرم براتو علی .............. گره خورده کارم،بالای سر تو یه دریای تیره،روی پیکر تو میبینم که راهی، برا موندنت نیست تو خیمه امیدی، به برگشتنت نیست بادستای خالی بدون سپر با لبهای تشنه نمی رفتی کاش تو که پا گذاشتی کنار فرات یکم آب میخوردی آخه داداش چشای ربابه که مونده به راه جلو خیمه داره قدم میزنه ببین اصغرو بس که تشنه شده داره هی لباشو به هم می زنه زده بوسه شمشیر، به بال و پر تو شکسته دل من، شبیه سر تو حالا که داداشت، شده بی کس و یار قرار ما باشه، رو نیزه تو بازار یه چشمم به خیمس یه چشمم به تو نرو روی دشمن به ما وا میشه سر ما که به روی نیزه بره سرغارت خیمه دعوا میشه می دونی که زینب پریشون و زار باکی بعد ماها سفر می کنه؟ پاشو که رقیه بدون عمو تو ویرونه شبهاشو سر می کنه چه سخته که سروو، زمینگیر ببینم نشستم تورو یه، دل سیر ببینم تا خون چشاتو، به صورت کشیدم ازین حالت تو خجالت کشیدم پاشو تا حرم بی علمدار نشه بزار به نگاه تو تکیه کنم اگه تیرا از چشم تو در بیان می خوام پا به پای تو گریه کنم برا اینکه بالا سرت جون ندم نفسهاتو باید منظم کنی ببین حاضرم زندگیمو بدم که یک لحظه بازم نگاهم کنی ///////-- تو از حال و روزم خبر داری یا نه!؟ به اشکایِ زینب نظر داری یا نه!؟ الهی بمیرم نبینم غماتو بِکِش رو سر من دوباره عباتو اگه میشه حرف از جدایی نزن قرارِ دلِ بی قرارم... بمون به امن یجیبی که خوندی قسم نباشی میمیرم....کنارم بمون به فکر منم باش،منی که هنوز می‌لرزه دلم تا صدام میزنی نباشی چه جوری صبوری کنم تو سنگِ صبورِ، غمایِ منی دیگه قصه‌ی ما رسیده به جایی که راهی نمونده به غیر از جدایی من اینجا غریب و تو یاور نداری بیا فکر کن اصلا که خواهر نداری تو خیره شدی به من‌و چادرم منم ماتِ انگشت و انگشترت سرِ من فدایِ سرِ بچه‌هات سرِ بچه‌هامم، فدایِ سرت به گرد و غبارِ،غمِ بی کسی که فردا میشینه رویِ معجرم نبینم غماتو، پاشو عمر من خودم غصه‌هاتو به جون میخرم غر‌ب عاشورا زمزمه ی نفس‌هایِ خورشید به آخر رسیده که صبرِ غروبش دیگه سر رسیده هوا تیره و تار حرم در تب و تاب علم رویِ خاک‌و شریعه پر از آب و آمره و عبدالحسین مخلص آبادی https://eitaa.com/emame3vom/95786 👇
.👆 نفس‌هایِ خورشید به آخر رسیده که صبرِ غروبش دیگه سر رسیده هوا تیره و تار حرم در تب و تاب علم رویِ خاک‌و شریعه پر از آب حوالیِ مغرب، در اوجِ عطش همه جایِ دشت‌و گرفته غبار دلِ آسمون خونِ با دیدنِ غمِ ذوالجناحِ بدونِ سوار با یالی که سوخته،در این غربت‌و غمِ چهره‌ای که به خون شد خضاب داره برمیگرده به سمتِ حرم غریبونه اما، پُر از اضطراب لبش تشنه‌ی آب تنش سرد و بی حال تویِ ازدحام و شلوغیِ گودال یه لشکر به سمتِ تنش می‌دویدن همینکه زمین خورد همه کِل کشیدن چقد تیر آوردن برا کشتنش غریب گیر آوردن تویِ قتلگاه چقد نامرتب زَدن نیزه‌و بریدن سرش رو، ولی بی گناه جلو چشمِ مادر، بالایِ سرش به شوقِ غنیمت،قیامت شده نه کهنه لباس‌و، نه انگشتری امون از غریبی،که غارت شده . سبک👇 https://eitaa.com/emame3vom/95788 ................ . تو این شهر غربت کسی رو ندارم رو خاک غریبی اگه سر میزارم نبودی ببینی چه سنگه دلاشون من و راه ندادن توی خونه هاشون غریب و پریشون و بی هم نفس دارم بی تو فکر اجل میکنم یه گوشه تو این شهر پست دورو بی تو زانوهام و بغل میکنم ---------- چه قلبای سنگی چه چشمای هیزی آخه دختر تو کجا و کنیزی حالا که میایی نیار دختراتو بکش روی اصغر حسین جان عبات و میبینم گوشای بی گوشواره رو روی نیزه ها راس شیر خواره رو بمیرم ربابت رو این میکشه ببینه توی بازار گهواره رو //--/------ کجایی ببینی که دستامو بستن توی کوچه هاشون سرم رو شکستن من و تشنه بردن رو دارالعماره تنم رو کشیدن به میخ قناره قراره ما باشه ورودی شهر همونجا روی مرکب نیزه ها همونجایی که خواهر تو میاد میون نظر های نا محرما ......... پریشون و خستم پر از اضطرابم بیا و نگاه کن به حال خرابم بزار بیشتر از قبل چشاتو ببینم الهی که هیچ وقت غمت رو نبینم هوای دلامون زمستونیه چرا چشم تو خیس و بارونیه برای خوش آمد یه لشگر رسید آخه این چجور رسم مهمونیه ___ شنیدم که کوفه پر از نیزه داره برا اینه اینجا دلم بی قراره چه کابوس تلخی بازم‌پیش رومه چه بغض عجیبی میون گلومه نگو بی تو باید بمونم داداش نگاه کن به بارون چشم ترم نگو که یه روزی با حال خراب ازینجا تا گودال باید برم بگو شیب گودال اصلا کجاست؟ که از هولِ غارت زمین می خورن نگو که رگای داداش منو ، با یه خنجر کهنه کج می برن؟؟ ............. سلام ای عزیزم سلام ای امیدم یه چند روزی میشه چشاتو ندیدم یه کم شونه کردم با دستام موهاتو دیگه گرچه مویی نمونده براتو نبودی یه شب تو بیابون سرد منو روی خاکا کشیدن به زور موی من به آتیش خیمه گرفت ولی موی تو سوخته بین تنور اگه این نفسهام بالا بیاد میگم از شبای پریشون من میگم چی آوردن سر دخترت با اون سیلی افتاده دندون من الهی بمیرم براتو بابا نمیبینه هیچکس ،دیگه خنده هامو یکی با لگدهاش ،شکست دنده هامو سرم رو شکستن، فدای سر تو قد من خمیده ،مثه مادر تو چقدر روی نیزه شکسته شدی بگو چی سر حنجرت اومده الهی بمیرم برا این لبات بگو کی با نیزه رگاتو زده دیدی دختراتو تو بزم یزید چقدر زخم خوردن با چشمای هیز ماکه نسلمون نسل پیغمبره چرا پس به ماها میگفتن کنیز؟؟ الهی بمیرم برای حسین .
امام حسین ع
. #نوحه #حضرت_حمزه_نوحه #نوحه خون چکد از دو دیده پیغمبر ز داغ حمزه شد دلش پر آذر سالار  لشگر نبی
. شهادت علیه السلام باز هم دل شد به دام غم اسیر میخورد بر سینه از غم موج تیر باز دل در سوگ دلداری نشست سرو رعنایی ز جور و کین شکست زنده شد یاد احد در ذهن و جان یاد حمزه آن شهید قهرمان او عموی با وفای احمد است یاور دین خدای سرمد است حمزه ای که بود سردار سپاه دین حق را بود او پشت و پناه با دلی روشن ز حق آگاه بود پشت گرمی رسول الله بود مرد حق بود و دلیر و صف شکن سخت می ترسید از او اهرمن دشمن از او کینه ای دیرینه داشت بغض او را در درون سینه داشت عاقبت آن فانی راه خدا کشته شد با دست قوم اشقیا امشب این دل از غمش بی تاب شد دیده ها از سوز دل پر آب شد از احد آن سرزمین غم فزا می رسد فریاد صد وا ویلتا حمزه افتاده به خاک و خون ز کین سرخ شد از خون پاک او زمین غسل شد جسمش میان خاک و خون نیزه از جسمش نمی آید برون می چکد خون از لب و از حنجرش مثله گردیده ز کینه پیکرش تا به خاک و خون قرینش یافتند سینه اش را تا جگر بشکافتند هرکه جسم حمزه را اینگونه دید آه جانسوز و حزینی بر کشید گفت با خود یا رب این مجروح کیست جای سالم در تن این کشته نیست تا رسول اله بشنید این خبر ناله زد جانسوز ،از عمق جگر یک ردا انداخت روی پیکرش تا نبیند جسم او را خواهرش یا رسول اله وای از کربلا وای از آن ماتم و آن ماجرا وای از آن لحظه که با سوز و آه خواهری آمد درون قتلگاه زینب آمد دید یارش را به خاک زد گریبان را ز اوج ناله چاک سوخت از بس ناله ها زد از محن دید یارش سر ندارد در بدن کند گیسو زین مصیبت از سرش بوسه باران کرد در خون حنجرش ‌ ✍ .
امام حسین ع
. #نوحه #حضرت_حمزه_نوحه #نوحه خون چکد از دو دیده پیغمبر ز داغ حمزه شد دلش پر آذر سالار  لشگر نبی
. بزم امشب بزم روضه بزم داغ یه کریمه پسر زهرا و حیدر حضرت عبدالعظیمه صاحب سفره امشب مثه جدش سفره داره یه اشاره به غریبیش اشکامونو در میاره ... این آقایی که حریمش غرق بین هاله ء نور با هجوم تيرگی ها یه روزی شد زنده در گور زیر پا رفت اما نامش روی پرچم رفته بالا تا قیامت جادوانه است پرچم اولاد زهرا ... شد مصادف این مصیبت با یه درد پره محنت داغ حمزه که سوزونده دل ما رو بی نهایت بی حیاها ، نا نجیبا مثله کردن پیکرش رو شد پیمبر غرق ماتم پاره کردن جیگرش رو ... سایبون روی سر بود این عموی بی قرینه خالی بود جاش وقتی حیدر شد غریبه تو مدینه بعد حمزه بود که دشمن به ولایت پشت پا زد توی کوچه یه حروومی یه کشیده بی هوا زد https://eitaa.com/emame3vom/95792 .👇
. به مناسبت ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام چند وقت پیش بود که غم بی حساب شد کعبه دوباره اَبرَهه گونه خراب شد این کعبه چار قبله به محراب سینه داشت کز خاکِ کینه چهرهء آن در نقاب شد نفرین به آنکه بغض علی را بهانه کرد باغِ بقیع زیر قدومش تراب شد این نسل کینه توز همان نسل کوچه اند که زیر پایشان گلِ یاسے گلاب شد اجدادشان به کوچه به زهرا لگد زدند وقتی که دست شیر خُدا در طناب شد اُفتاده بود در روی زهرا و رد شدند طوری که استخوان تنش آسیاب شد بازوی فاطمه وسط کوچه شد دوتا وقتی غلاف واردِ این منجلاب شد طوری کشیده خورد به زهرا که بعد از آن رو از علی گرفت و میان حجاب شد مادر به پیش چشم پسر خورد بر زمین کابوس کوچه بهر حسن یک عذاب شد از بعد کوچه حوریه دیگر نفس نداشت دیگر ورق ورق همهء این کتاب شد در فکرشان تهاجم و نبش قبور بود صد شکر از این جنایت و غم اجتناب شد گفتم ز نبش قبر و دلم باز گُر گرفت زنده به خاطرم غم طفل رباب شد یک‌نیزه آمد و به دل خاک شد فرو آرام روی نیزه دو چشمش به خواب شد پائین نیزه مضحکه شد مادر علی بالای نیزه نام علی چون شهاب شد .. ✍ ٤شوّال .
. به حسرتے ڪه در آن اشتیاق شیرین است قسم ڪه دیدن رویش همیشه تسڪین است نشان به زمزمه ے نام او ز صبح ازل غمش دلیل همان گریه ے نخستین است دم شنیدن نامش شود نگاهم خیس میان گوش و دو چشمم قرار بر این است سلام بوده ڪه ڪوتاه کرده فاصله را خوشم ڪه فاصله ے بین ما دروغین است گران خریده دلم را ،خودم ڪه میدانم همیشه قیمت جنس خراب پایین است قسم به روزنه های عمیق زخم فراق قسم به نور ڪه تاوان عشق سنگین است تپیده نبض دو عالم به عشق لبخندش جهان بدون نگاهش همیشه غمگین است ڪسے ڪه دست ڪریمش به ڪم نرفته و هم بساط سفره مهرش وسیع و رنگین است عجیب نیست حسینے شوند،، ڪافرها ڪه این علاقه فراتر ز دین و آیین است ✍ .
امام حسین ع
. #زمزمه #حضرت_علی_اکبر #شب_هشتم_محرم چرا مثل مادر شده آخه پهلوت زیر سم مرکب ببین وا شد ابروت
. حسین مخلص آبادی✍ تو حالت خراب نیست حالا وقت خواب نیست سکوت و یه لبخند برا من جواب نیست خدا چاره ساز شد تا وقت نماز شد چقدر گریه کردم که چشم تو باز شد برا اینکه زحمت ندی دستتو،جای آسمونو عوض می کنم بهت قول میدم اگه خوب شدی،در خونمونو عوض میکنم کجا رفته بودی بدون علی؟؟؟؟؟؟؟ نگاهت چرا غرق بارون شده ترک خورده آیینه ی گونه هات دو چشمت چرا کاسه ی خون شده؟؟؟؟ نرو فاطمه جون حیدر نرو ................ زمزمه به دستایِ آتیش، دری گُر گرفته پایِ نحس شعله، به چادر گرفته علی مات و مبهوت، نگاهش به در بود در از جا شکست‌و، هنوز شعله‌ور بود غرورِ علی، پهلویِ فاطمه/ درِ خونه و بارِ شیشه شکست دل‌و حرمت‌و قامت‌و هیبتِ/ یه مردی برایِ همیشه شکست نه بی رحمیِ میخ، نه آتیش و دود/ نه سنگینیِ در، به مویی که سوخت به خونِ رو دیوار، میسوزه هنوز/ دلِ فضه از آرزویی که سوخت ......................... به دستی که بستن، به یاسی که پژمرد چقد ذوالفقارِ، علی خونِ دل خورد نه دستارِ زردی، نه شمشیرِ یاری(نه همدم نه یاری) غم‌و شرمِ حیدر!؟... عجب روزگاری! به داغی که آتیش رویِ در گذاشت/ به آهی که مسمار رویِ در کشید به نصِ روایت، زنی پا به ماه/ جلو چشمِ پَر بسته‌ای، پر کشید پسر پیشِ چشمِ پدر شد شهید/ پرستارِ مادر شده دختری گُل از غنچه و، شعله از میخِ در، خجالت کشید همسر از همسری جواد نصيري✍ ✍🎼 .............. . بمیرم برایِ، غمِ کوچه یا در؟ یه سایه فقط از تو جا مونده مادر یه همسایه هم که، به یادِ تو افتاد تو رو دید و رفت‌و، فقط سر تکون داد دعاهاتو در حقِ همسایه کن/ یه دَستَم ولی رو سرِ ما بِکِش نمیبینی اوضاعِ این خونه‌رو!؟/ یه آهم برایِ مداوا بِکِش! یه آهی بِکِش شاید آرووم شدم/ چی میخوای بگی؟ با اشاره بگو... غماتو به من نه! به این ذوالفقار/ به گهواره و گوشواره بگو دیدم راهِ یاسی، به یک لاله چین خورد همون لحظه مادر، به صورت زمین خورد غرورم شکست‌و، تا چشمام‌و بستم دیدم پاره‌هایِ، فدک رو تو دستم! به اون ناله‌هایی که گوشواره زد!/ به آهی که اون لحظه چادر کشید فدک نه...که بندِ دلم پاره شد/ تو کوچه وقارِ علی لطمه دید میخواستم سپر باشم اما نشد.../ باید برمی‌گشتیم و چاره نبود با وضعی که مادر تو اون لحظه داشت/ دیگه راهی غیر از اشاره نبود!!! قدم بَرمی‌داشتم، به شوقِ قدم‌هاش فدک تویِ دستش، فلک زیرِ پاهاش تمومِ مسیرو، به من بود حواسش برام مِهرِ مادر، یعنی عطرِ یاسش من‌و کوچه‌ها و رگِ غیرتم/ من‌و سایه‌یِ مادری با وقار مدینه،اُحُد...فاطمه، حیدر و/ رجز خطبه‌هاش‌و... فدک، ذولفقار حوالیِ مغرب،به وقتِ غروب/ از اون کوچه تا خونه راهی نبود دلِ سنگِ این کوچه‌ها شاهدن/ پناهی به جز بی پناهی نبود ............. قرار بود که تنها، تو باشی قرارم من از دارِ دنیا، کسی رو ندارم می‌دونم عزیزم، از این دنیا سیری یه امروزو میشه، ازم رو نگیری چه خوب شد که از بسترت پا شدی/ چه خوب شد که جمع کردی این بسترو نیازی نبود تا دمِ در بیای/ نیازی نبود وا کنی این درو مرتب که دیدم مویِ زینب‌و/ باید حس میکردم یه کم بهتری بازم خونه رو آب و جارو زدی/ میخواستی که ثابت کنی مادری! علی رو حلال کن، شبم تارِ زهرا علی تا بمیره، بدهکارِ زهرا تو حوریه بودی، دو بالت ولی سوخت همه زندگیتم، به پایِ علی سوخت سه ماهه به غیر از مغیره کسی/ نخندیده به من... بخند فاطمه! خودت حال و روزِ علی رو ببین/ یه بار قبلِ رفتن بخند فاطمه علی غیرِ زهرا مگه چی میخواد/ (بزار بی تفاوت همه رد بشن)* به دنیا می‌ارزه "یه لبخند تو"/ یه دنیا بزار با علی بد بشن * کنایه از بی جواب موندنِ سلام علی به غیر از صبوری، ندارم پناهی من‌و غسلِ زهرا؟... بمیرم الهی پاشو عمر حیدر، نگاهی به من کن به همراهِ اسماء، علی‌تو کفن کن! باید جایِ تابوت علی این شبا/ یه گهواره میساخت ای ماهِ من نه اینکه خودم کفن‌و دفنت کنم/ بسوزه همه عالم از آهِ من چه جوری ببندم چشات‌و آخه!؟/ هنوز بازه این زخمِ پهلویِ تو بگو وقتِ تلقین چه جوری علی/ باید دس بگیره به بازویِ تو ........... بیا فک کن اصلاً، کنارت نشستم همه زخماتو من، یه جورایی بستم مداوا نمیشن، یه زخمایی مادر! نه زخمِ زبونا، نه این زخم بستر یه چیزی بگو، حرفامو می‌شنوی!؟/ نگاهی کن آخه به دور و برت پریشونیِ من به چشمت میاد؟/ فدات‌شم الهی... منم، دخترت نمی‌دونم اصلاً میبینی منو/ با این پلکِ مجروح و چشمِ کبود بیا‌و با زینب غریبی نکن/ بیا فک کن اصلاً که فضه نبود!!! .......... -رفیقِ شهیدم، رفیقِ قدیمی -روزایی که اینقد، نبودیم صمیمی -تاحرف ازحرم شد، چقد گریه کردم -بهم گفتی شاید، دیگه برنگردم +تا حالا نرفتی،نمیدونی‌که/شلوغیِ جاده یه چیز دیگه‌س +رفیق جانمونی،حرم،اربعین/با پایِ پیاده یه چیز دیگه‌س