26.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جانا ببین که زینب گم کرده دست و پا را
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
تو این زمین نمیشه با زینبت مدارا
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را
پشت سرت میخونم با گریه یا اخا را
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا
...........
خداحافظ؛ ای آنام باجی
آغلاما، یانان یاره
آغلاما، یانان یاره
رقیه می؛ ساخلا من گدیم
رقیه می؛ ساخلا من گدیم
جلوه گاهِ جانانه
من گره، باتام قانه من گره، باتام قانه
خداحافظ؛ ای آنام باجی
آغلاما، یانان یاره آغلاما، یانان یاره
خداحافظ؛ ای آنام باجی
آغلاما، یانان یاره آغلاما، یانان یاره
گره دیم خنجر آتدامه؛ یا غفور و یا الله
شهید اولان؛ قتلِ صبر ایله
تشنه فی سبیل اله تشنه فی سبیل اله
چفیج بوقا؛ بیله سخ منه
لا اله الا الله
حاج #مهدی_رسولی
امام حسین ع
جانا ببین که زینب گم کرده دست و پا را دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را تو این زمین نمیشه با زینبت
.
#زبانحال_حضرت_زینب
#وداع
بگذار تا ببینمش اکنون که میرود
ای اشک از چه راه تماشا گرفته ای
.
#شهادت_امام_جواد
هدیه به امام جواد صلوات
شور روضه ای سبک مسیر روضه
میونه سینه شد دوباره غم تکثیر
باتن تو زهر کرد کار هزار شمشیر
دوباره تکرار شد غم حسن انگار
همسر تو کرده این روضه را تفسیر
از غمت عرش خدا می لرزه
همه ی عرض و سما می لرزه
می زنی ناله یقین دارم که
از صدات قلبه رضا می لرزه
امون ای وای امون از غربت
با کف و با رقص و هلهله و خنده
کنیزکان کردن خیلی تورا تحقیر
صدا زدی تشنم با لبای عطشان
اما نداشت انگار ناله ی تو تاثیر
غریب حتی در وطن هستی و
دومین امام حسن هستی و
دم اخر با لبای عطشان
روضه خونه بی کفن هستی و
امون ای وای امون از غربت
با لبای تشنه یاد حسین کردی
داغ غم او کرد قلب تورا تسخیر
افتادی تو اقا به یاد عاشورا
وداع زینب کرد ذهن تورا درگیر
باشه من میرم دلت می گیره
داره کار قاتلت می گیره
این همونیه که گفتی دادش
جونم و مقابلت می گیره
امون ای وای امون از غربت
مسیر روضه باز به سمت گودال رفت
حسین کناراب تشنه لب از حال رفت
به سر زنان زینب کنار مقتل گفت
از سر من دیگر سایه اقبال رفت
خستگی ازبدنت می ریزه
داره نیزه ز تنت می ریزه
مگه چی گفتی عدو سنگت زد
داره خون از دهنت می ریزه
امون ای وای امون از غربت
✍رضا_نصابی
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
.
#ترکیب_بند
مدح و مرثیه #امام_رضا_علیهالسلام
و مختوم به دعا برای فرج #امام_زمان
به دست لطف تو معنای کم؛ "فراوان" است
که درحریم تو "دارالکرم" فراوان است
زبان گریهی بیاختیار میگوید؛
"و یَسمَعونَ کَلامی" که غم فراوان است
به کیمیای تو هر قطره میرسد به کمال
کنار آبخوری جام جم فراوان است
قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض
اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است
نمونهاند سلیمان و حاتم طائی
گدا برای تو از این رقم فراوان است
قسم به جان جواد تو میدهم گرچه
برای عرض نیازم قسم فراوان است
به شعر سادهی من هم صله عنایت کن
اگر چه دور و برت محتشم فراوان است
دودست خالی و بار گناه آوردم
به بارگاه تو آقا پناه آوردم...
دوباره عرضادب، عرضاحترام از دور
دوباره قسمت ما میشود؛ "سلام از دور"
"سلام حضرت سلطان، مرا نمیطلبی؟"
ببین چقدر فرستادهام پیام از دور
منی که دست بهسینه گذاشتم هرصبح،
سلام دادهام از روی پشتبام، از دور...!
اویس نیستم، اما نسیم رحمت تو
همیشه درد مرا داده التیام از دور
نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا
به یک اشارهی کوتاه کرده رام از دور
بهرغم فاصله، گلدستههای تو انداخت
کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور
دلم هوایی دیدار توست از نزدیک...
اگرچه لطف تو بودهست مستدام از دور
امید ما کرم توست یا امام رضا
زیارت حرم توست یا امام رضا
خوشا به حال هرآنکس که شد مسافر تو
که جنّ و انس و ملک بودهاند زائر تو
تمام ثروت عالم نصیب آن دل شد
که مشهدی شده و آمده مجاور تو
دل کبوتر صحن تو شاد خواهد شد
دمی که پر بزند در حریم طاهر تو
رضای توست رضای خدا امام رضا
گذشته است اگر از همه به خاطر تو
چقدر در دل خود با تو حرفها دارد
که بین قافیهها گم شدهست شاعر تو
حدیث جابر پیغمبر است مدرک ما
به کافری هرآن کس که بوده کافر تو
به لطف توست که ما گریهکن شدیم آقا
هزارشکر که شد رزق ما شعائر تو
اگرچه باعث خوشحالی است آمدنت
ولی برای تو سخت است دوری از وطنت
تو ای امام که از خاندان خود دوری
غریب و خسته و تنهاترین و مهجوری
جهان برای تو زندان تنگ و تاریک است
به این دلیل که از خانوادهی نوری
همین بس است برای غم تو ای آقا
که در پذیرش حکم خلیفه معذوری
چه صرفهایست در این منصب بلابهره
برای تو که ولیعهد میشوی زوری؟
چقدر تهمت بیجا زدند نامردان
ولی غمی به سلیمان نیامد از موری
شهادت است فقط ارث خانوادهی تو
تو نیز کشتهی زهر درون انگوری
برای گریه به مظلومی حسین از تو
رسیدهاست به ما روضههای مشهوری
تو مُشرِفی به غم کربلا، تو روضه بخوان...
تو روضهخوان حسینی، بیا تو روضه بخوان
دلم گرفته از این روزگار یابنشبیب!
ببین اسیر خزان شد بهار یابنشبیب!
بههوشباش که "اِن کُنتَ بَاکیاً لِشَّیء"
فقط برای حسینم ببار یابنشبیب
همان که از اثر تشنگی به چشمانش
شد آسمان و زمین چون غبار یابنشبیب
همان که آب شد از آن زمان که بر نی دید
که شد به نیزه سر شیرخوار یابنشبیب
حجاب عرش خداوند بود عمهی ما
که شد به ناقهی عریان سوار یابنشبیب
از اهلبیت اسارت نرفته بود زنی
علیالخصوص در آن گیرودار یابنشبیب
ولی بدان پسرم انتقام میگیرد
کشیدهایم اگر انتظار یابنشبیب
به نیّت فرج عاجل امام زمان
دعا کنیم برای دل امام زمان
به هر نوشتهی دیگر مقدم است هنوز
کسیکه هرچه بگوییم از او کم است هنوز
علاج هجر بهجز صبح بودن او نیست
که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز
خودش وحید و فرید و طرید خوانده شده
ولی پناه و امید دوعالم است هنوز
به انتقام عزیزان دین میآید او
که روی گنبد اسلام پرچم است هنوز
اگرچه نیست، ولی لحظهلحظه با یادش
بساط عاشقی ما فراهم است هنوز
برای شستن درد فراق کافی نیست
که روی گونهی ما اشک نمنم است هنوز؟
خدا کند که به او مژدهی ربیع دهند
که صبحوشام برایش محرم است هنوز.
دعا کنیم شب هجر را سحر برسد
زمان غیبت مولای ما به سر برسد
#مجتبی_خرسندی ✍
.
.
#امام_حسین
اسلام اگر که نور فروزان و ثاقب است
ماه محرم است که آن را مراقب است
راه سعادت بشر از کربلا گذشت
راه حسین صدر تمام مکاتب است
در روضه بود دین خدا را شناختیم
این مستحب مقدم بر هرچه واجب است
یک قطره اشک دادم و جنت خریدهام
دیگر گدای پشت در امروز کاسب است
وقتی تو دستگیر منی در جزا حسین
دیگر چه خوف از غم و رنج محاسبه است
آسیمه سر به نعش علی اکبرش رسید
این ابتدای روضهی ام المصائب است
#کرامت_نعمت_زاده ✍
#مدح_امام_حسین
.
.
#صلواتی
عطر نفست مسیح را زنده کند
با بوی تو گل شکوفدو خنده کند
چشمم که به گنبدتو می افتد دل
عطر صلوات را پراکنده کند
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#امام_خمینی
آفتاب جماران
بازهم گرغمی به دل داریم
سالگرد غروب خورشید است
آفتابی که پرتو مهرش
چلچراغی زنور توحید است
باغبانی که درجماران بود
باغبان تمامی گل ها
برگ برگ بهشت باور او
زد به سوی خدا بسی پل ها
ان ابرمرد عرصۀ تاریخ
با صلابت اگر قدم می زد
با حضورهمیشه روشن خویش
انقلابی دگر رقم می زد
آمدو با چراغ توحیدش
رهنمای ره سعادت شد
مثل جدش حسین، با ایمان
رهگشای ره شهادت شد
بعد چندین بهار، ازگلزار
گرچه او رفته عطر نابش هست
یاد او زنده است در دل ها
بهر این بوستان گلابش هست
چه گلابی که این عطر این گل یاس
عطر آزادی و شفا بخش است
نـام او در بهـار آزادی
درفراسوی این جهان پخش است
سیّدی ازتبار پاک علی
پای درجای پای او دارد
جان خود را به کف گرفته و باز
روی دوشش لوای او دارد
او همان سّید خراسانی است
عزّت از ثامن الحجج دارد
بخداوندی خدا ، عمری است
چشم برپرچم فرج دارد
نفس پاک این مسیحا دم
دیگران را به غیرت آورده
بهر گلزار آرزومندان
عطر پاک بصیرت آورده
زور گویان عالم هستی
هرچه قدرت فراهم آوردند
باز دیدند روی این میدان
پیش عزمش همه کم آوردند
به علی وبه فاطمه سوگند
ماهمه رهرو همین مردیم
راه او راه جد اطهر اوست
مرگمان باد اگر که برگردیم
گوش برامر رهبری بیدار
همه جا با امام باید بود
عمر ما گر «وفائی» ازکف رفت
عمراو مستدام باید بود
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#امام_خمینی
رحلت امام
رفتی ز دیده ها و ز دل ها نرفته ای
ماندی به خاطر و ز دل ما نرفته ای
بردی به هم رهت دل ما را به زیر خاک
ای جان زیر خاک تو تنها نرفته ای
چندی ز رحلت تو گذشت و چو آفتاب
از پیش دیده شمس دل آرا نرفته ای
بهر صفای باغ به کف جان گذاشتی
از یاد باغ ای گل رعنا نرفته ای
تا آخرین نفس نشدی غافل از نماز
هرگز برون ز یاد مصلا نرفته ای
ای پیرو به حق امام زمان به دهر
جز راه عشق مهدی زهرا نرفته ای
آخر رسیده ای تو به سر منزل امید
با دل سفر نموده ای و با پا نرفته ای
وقتی دلش گرفت«وفایی» به ناله گفت
رفتی ز دیده ها و زدل ها نرفته ای
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
22.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آمدم در کوی سلطان از گلستان رجب
مست مستم در حرم از بوی غفران رجب
در همین یک هفته که مانده به پایان رجب
باده می ریزد رضا در جان مهمان رجب
عقل اگر داری برو مستی کن و دیوانه باش
ساغری دستت بگیر و دور سقاخانه باش
زائری در می زند، دنبال جا در میکده است
یک نفر گریان شده، چشمش به نور گنبد است
حال هرکس که به پابوسش نمی آید بد است
چون شفا در زعفران و در نبات مشهد است
در زیارت منّت خدّام را هم می کشم
خاک جاروی حرم را روی چشمم می کشم
بی سر و پا روبروی او موءدب می شود
سائل آلوده اینجا بنده ی رَب می شود
هرکسی محتاج تر باشد مقرّب می شود
میهمان سختش که شد آقا معذّب می شود
این چه اربابی است شخصاً میزبانی می کند
با غلامان بدش هم مهربانی می کند
باز برگشتم به دامانش چنان روز معاد
دید از لطفش دوباره ذره ی کم را زیاد
گفت اسمت چیست؟ من گفتم غلام خانه زاد
گفت رفتی تا کجا؟ گفتم فقط باب الجواد
قبل اینکه زائرش باشم برایم جا گرفت
او خودش آمد غبارِ چهره ی من را گرفت
شب نشینی دور این سفره فقط رزق خداست
با لباس پاره هم سلطان به دنبال گداست
دورم از شش گوشه ی آقا! همینجا کربلاست
برگ دیدار ضریح مرتضی دست رضاست
خواب دیدم درّ نایاب صدف آورده ام
خوشه ی انگوری از باغ نجف آورده ام
خوشه ی انگور سلطان نجف را ریختند
گرگ های کربلا در دشت و صحرا ریختند
خون اکبر را زمین پهلوی زهرا ریختند
پیکرش را در کنار چشم بابا ریختند
یکطرف ارباب بود و صد طرف پیغمبرش
یک عبا نه صد عبا میخواست جسم اکبرش
#امام_رضا
#زیارت_مخصوصه
#رضا_دین_پرور ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چکار کنم که نوک زبان چالاکی داشته باشم❓
اصلا چالاکی نوک زبان به چه دردی می خوره ❓
#صداسازی
#دکتر_محمد_فراهانی🎤
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی رایگان