YEKNET.IR - roze - vafat hazrate zainab 1401 - taheri.mp3
8.01M
|⇦•به سر رسید...
#روضه_حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
.
📋 شب جمعه به دل هوا دارم
#روضه_امام_حسین (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_عباس (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب جمعه به دل هوا دارم
در سرم شور کربلا دارم
شب جمعه دوباره پَر بزنم
در خیالم به دوست سر بزنم
گوشهی قتلگاه میآیم
با دَم آه، آه، میآیم
مادرش آمده است میدانم
روضهی "یابُنَیَّ" میخوانم
دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت
دل من پا به پای زهرا رفت
تا كه او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
تیغشان مانده بود در گودال
با سپر میزدند زینب را
شب جمعهست روضهخوان زهراست
مجلسی گوشهی حرم برپاست
یکی از گودیِ زمین میخواند
یک نفر روضه اینچنین میخواند
لبِ گودال خواهر افتاده
ته گودال مادر افتاده
آن طرفتر برادری تنها
بین یک مشت خنجر افتاده
عزت آب و آبروی حرم
زیر یک چکمه بیسر افتاده
شب جمعهست مبتلا شدهایم
باز مهمان کربلا شدهایم
رو به سمت حرم بایست بگو
السلام علی الحسین بگو
*شاعر: #سید_روح_الله_موید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای روضه نشستیم و روضهخوان آمد
صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان
سلام حضرت لب تشنه روضهخوان آمد
سلام حضرت شَّیْبُ الْخَضیب، مقتلها
نوشتهاند چه بر روزگارتان آمد
نوشتهاند مقاتل که ظهر روز دهم
چه روضهها که زِ داغ بر زبان آمد
سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود
سه بار حرمله هربار با کمان آمد
نوشتهاند که شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد
نوشتهاند مقاتل که عصر عاشورا
بلند مرتبهای خسته، نیمه جان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
بریده باد زبانم ولی سنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
به قصد حنجرهات شمر همچنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
میان هَروله زینب دَوان دوان آمد
یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی
یکی به قصد تَبَرک عصازنان آمد
هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک
رسید خولی و در دشت بوی نان آمد
برای بردن انگشتر قیمتیات
همین که غائله خوابید ساربان آمد
*شاعر: #محسن_ناصحی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 خسته بود آقا
#زمزمه
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خسته بود آقا
تازه روی مرکبش، نشسته بود آقا
میزدن سنگ سرش، شکسته بود آقا
خسته بود آقا
تک و تنها رفت
که صدای گریه توو، خیمه بالا رفت
دم رفتن طرفِ، خیمهی زنها رفت
تک و تنها رفت
تنهایِ تنها بود، تنهایِ تنها رفت
آرومِ جونِ من، زیرِ دست و پا رفت
هرکی از راه اومد، سرنیزه خرجش کرد
پیشِ همه زینب، از خولی خواهش کرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 افتاده بین قتلگاه
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
افتاده بین قتلگاه
توو چنگ کینهی سپاه
نداره جون پناه، پناه عالم
شدی چه دَرهم، پناه عالم
باور نداره زینب، ولی داره میبینه
رو سینهی داداشش، شمر لعین میشینه
شمر اومده و
رو سینه تا نشسته
پهلوت شده شکست
پشت و روش نکن، پیشِ نگاه خواهر
رو پای مادرِ سر، گلوی خشک و خنجر
شلوغه و برو بیا، از تیغ و تیر و نیزهها
یه پیرمردی با عصا، اومده گودال، میون جنجال
همه میون گودال، با دست پُر رسیدن
انگشتش و برای، انگشترش بریدن
با وضو همه، زدن به قصد قربت
تنش میره به غارت، چقدر شده جسارت
نیزههاشون و
توو بدنش شکستن
نعلای تازه بستن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 آی شمر امام است و احترامش کن
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه جای دیگه هم با دست پُر رفتند، اون نامرد اومد گفت:« میخوایم بریم در خونهی علی؛ کیا میان»؟!
لاتای مدینه رو همه رو جمع کرد، گفت هرچی میتونید دست بگیرید، بردارید میخوایم بریم به جنگ علی...
«هرکی با هرچی دستشه
مادر ما رو میزنه»
عمر سعد به مردی که سمت راستش ایستاده بود اینجوری گفت:« پیاده شو برو کارش و خلاص کن». آخر مقتل میگه سه ساعت توو خون همینجوری دست و پا میزد...
شمر و سنان خودشون و رسوندن، میگه لحظات آخر ابی عبدالله بود، ابی عبدالله زبان مبارک و همینجوری از عطش توو دهانش میچرخوند. شمر وارد شد اول یه لگدی به ابی عبدالله زد، و گفت:« پسر ابی تراب، مگه خودت نمیگفتی بابام از کنار حوض کوثر به من آب میده، پس چرا هی داری العطش العطش میگی؟! از بابات بخواه بهت بده.
👇
.
رو کرد به سنان، اینجوری به سنان گفت شمر:« برو تو کارش و تموم کن». به خدا قسم من اینکار و نمیکنم، هرکی این کار و بکنه دشمن پیغمبر میشه. شمر غضب کرد، نشست رو سینهی حسین. محاسن ابی عبدالله و توو مشت گرفت، ابی عبدالله یه خندهای بهش کرد؛ ابی عبدالله شروع کرد باهاش حرف بزنه:« مگه منو نمیشناسی که میخوای منو بکشی»؟!
شمر جواب داد:« خوبم میشناسمت، میدونم کی هستی. تو مادرت فاطمهست، باباتم علیه، میکُشمت هیچ ترسیم ازت ندارم».
جدم رسول خدا درست میگفت، گفت چی میگفت جدت؟! حالا همینجور که رو سینهی ابی عبدالله نشسته...
به پدرم جدم اینطوری میفرمود:« انسانی که شکل سگه، انقدر چهرهش زشته یه همچین انسانی منو میکشه. محاسن سیدالشهدا توو دست شمره، ابی عبدالله داره باهاش حرف میزنه. گفت:« منو میگفت»؟!
حالا که جدت اینجوری گفته منم بلدم چه جوری سرت و ببرم. میگه با پاش بدن مبارک ابی عبدالله و برگردوند، شروع کرد با شمشیرش، با خنجرش از پشت گردن ضربه بزنه. هرضربهای میزد ابی عبدالله صداش بلند میشد، ضربهی اول و زد:« وا جَدّاه»، ضربهی دوم «وا محمدا»، ضربه سوم « وا ابا قاسما، وا ابتاه، وا علیاه» ضربهی آخر که رسید صدا زد:« وا اماه»...
«آی شمر امام است و احترامش کن
چقدر پشت و رویش میکنی تمامش کن»
حالا یه نفرِ داره میبینه، روضه هنوز تموم نشده، یه نفر از بالای تل دست رو سرش گذاشته، حسین از توو گودال میگه وا محمدا؛ زینبم از رو تل داره جواب میده وا محمدا، وا جداه...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
.👇
.
📋سرتو نقش فلک نقش بیابون بدنت
#زمزمه
#روضه_امام_حسین (ع)
............................................
.(بند اول).
سرتو نقش فلک نقش بیابون بدنت
کشته مارو بوی آب قربون زخم دهنت
.( لااقل دهاتیا رسیدن سید ما رو جمع و جور کردن ، بمیریم واست ارباب).
بهتره باد بوزه فقط به قصد تن تو
بهتر از خاک مگه هست تا بشه پیراهن تو
عالمو بی قرار کنم خیمه هاتو چیکار کنم
خودم پناه عالمم کدوم طرف فرار کنم
کشته ی کربلا حسین
خسته ی نیزه ها حسین
.(بند دوم).
نمیشد حداقل طبق شریعت بکُشن
مگه میشه کسی رو این همه ساعت بکُشن
هنوز زنده بودی ، «السلام علی المذبوح » یعنی زنده بودی رگاتو زدن آقا.
این سوختن ها پای انقلاب عجیبه ، تا دیدعلی سوختن میخواد خودش اومد پشت در خانوم؛
تو که میسوختی محسن ؛ عجب آغوش گرمی داشت ).
بهتره پا نکشی این همه غوغا نکنی
اگه میخوای پامو به مقتل خون وا نکنی
وقت جدا شدن که نیست
رفتی و دست من که نیست
اشاره میکنی نیا
قتلگاه جای زن که نیست
کشته ی کربلا حسین
خسته ی نیزه ها حسین
شاعر : #محمد_اسداللهی ✍
.............................................
حاج مسعود پیرایش
👇
.
📋خاکی چادر تو _ خونی پیراهن تو
#زمزمه
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
............................................
.(بند اول).
خاکی چادر تو _ خونی پیراهن تو
دله من تنگه برا _علی علی گفتن تو
.(من نمیدونم تو اون ازدحام بچههای حضرت زهرا صدا میزدن دنبال مادر بگردند یا نه؟ جلو چشاشون مادر داشت میسوخت ، بال بال میزد.
تو عالم رویا پرسید :« آقا میشه یه سوال کنم اون روز تو مدینه در میسوخت پشت در شما چیکار میکردید ؟ وایساده بودید نگاه میکردید؟ فرمود :«نه من و حسنم رو هم به خدا خیلی زدن»).
واسه ی غربت من _به این و اون رو میزنی
با همین حال بدت _ خونه رو جارو میزنی
گریه ی بی امون نکن
خونه خرابمون نکن
با رفتنت عزیز من
دل علی رو خون نکن
مادره بچه ها نرو....
زخمی کوچه ها نرو....
.(بند دوم).
رو گرفتی که منو_ تو خونه شرمنده کنی؟
آرزومه که برام _یبار دیگه خنده کنی
کاره دنیا رو ببین _زندگی مارو ببین
یا رسول الله بیا_ گریه ی زهرا رو ببین
کشته منو بهونه هاش
داره میلرزه شونه هاش
علی نمیدونه چرا
کبوده زیر گونه هاش
مادره بچه ها نرو....
زخمی کوچه ها نرو....
.(بند سوم).
چادره سوخته ی تو_ همه . خوشیه حسنِ
زیر لب میگی به من_حسین من بی کفنِ
هرکسی میره جلو_نیزه به زخماش میزنه
اگه دستش نرسه_زینبم و جاش میزنه
نیزه ها رو دقیق زدن
به پهلوهات عمیق زدن
خیمه ها سوخت و بچه ها
میون خیمه جیغ زدن
کشته ی کربلا حسین...
زخمی نیزه ها حسین....
شاعر : #محمد_صادق_باقی_زاده
.............................................
حاج مسعود پیرایش
👇
.
📋تو مسیر عشق و جنون
#زمینه
............................................
.(بند اول).
تو مسیر عشق و جنون
باید وایسی تا پای جون
تا اینکه مقامت بشه
عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرزَقُون
شهید راه خدمت، خوشا به این سعادت
شدی عزیز ملت، خوشا به این سعادت
رسیدی به حقیقت، خوشا به این سعادت
در باغ شهادت بازه
واسه اونیکه اهل رازه
اگه مرد شهادت باشی
خدا راشو برات میسازه
اللهم جعلنا، مِنَ الشّهداء
.(بند دوم).
بدون هیچ نام و نشون
باید باشی مرد میدون
بگذر از خودت تا بشی
عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرزَقُون
طلایه دار عزت، خوشا به این سعادت
دعات شده اجابت، خوشا به این سعادت
رسیدی به شهادت، خوشا به این سعادت
شهادت یعنی روح تازه
واسه عاشقی که سربازه
اگه راست بگی که مشتاقی
خدا راشو برات میسازه
اللهم جعلنا، مِنَ الشّهداء
.(بند سوم).
فرق نداره پیر و جوون
پای اعتقادت بمون
تا اینکه نصیبت بشه
عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرزَقُون
شدی غریق رحمت، خوشا به این سعادت
فدائیه ولایت، خوشا به این سعادت
معلم شجاعت، خوشا به این سعادت
شهادت بهترین آغازه
تا خدا مسیر پروازه
اگه شوق پریدن داری
خدا راشو برات میسازه
اللهم جعلنا، مِنَ الشّهداء
شعر: #جمعی_از_شاعران_تکیه_نوکری
سبک: #محمد_جواد_ابوتراب_زاده
.............................................
حاج مسعود پیرایش 🎤
👇
امام حسین ع
. #واحد #امام_حسین یا اباعبدالله الحسین علیه السلام بنویسید مرا یارِ اباعبدالله نوکرِ کوچک دربارِ
.
📋جانِ هر شیعه به قُربانِ اَبا عَبدِاللّٰه
#تک #امام_حسین
🏴 حاج مسعود پیرایش
.............................................
جانِ هر شیعه به قُربانِ اَبا عَبدِاللّٰه
به فدای لَبِ عَطشانِ اَبا عَبدِاللّٰه
اَبا عَبدِاللّٰه....
مادرم گفته به من در عَوَضِ لالایی
پسرم جانِ تو و جان اَبا عَبدِاللّٰهَ
اَبا عَبدِاللّٰه....
مادرم حَضرَتِ زَهراست به روی قَبرَم
بِنِویسید زخویشان اَبا عَبِداللّٰه
اَبا عَبدِاللّٰه....
شُد شَفا بَخش تَرین خاکِ جَهان کَربُبَلا
عَجَب از نُسخهی دَرمانِ اَبا عَبدِاللّٰه
اَبا عَبدِاللّٰه....
خواه دَر بالای نِیزه خواه َدر مِیدانِ مین
جان اگر جان است به قربان اَبا عَبدِاللّٰه
.............................................
.👇