eitaa logo
امام حسین ع
17.1هزار دنبال‌کننده
386 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. هادی تویی دیگر دل ما غم ندارد ذکری چنین مردانه و محکم ندارد گشتیم و پیدا هم نکردیم و ندیدیم مانند تو کس عاشقِ همدم ندارد پابوسیت هر کس رسیده شد بهشتی جز نام زیبای تو بر لب دم ندارد هستی کریم بن کریم ابن الجوادی وقت عطایت سائل تو کم ندارد در آسمان ها و زمین همتا نداری غیر از خودت بر بام دل پرچم ندارد عالم به سمت چشمهایت در رکوع است تنها خدا پیش تو قد خم ندارد عشقت صراط المستقیم و رستگاری بر درگهت ما نوکران افتخاری.... ۹۸/۵/۲۳ .
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم (شور) - علیه السلام - سبک شور ما یا فاطرُ... هادیِ آلِ عبا اِبنُ‌الرّضا شاهِ دلها پادشاهِ سامرا دست و پا زد روی خاکِ حجره‌اش روضه‌هایش شد شبیهِ کربلا لحظه‌یِ آخر اگر تب می‌کند یا‌حسین یادِ جدَّش یادِ زینب می کند یاحسین دست و پا زد رویِ سینه پا نبود یاحسین بر سرِ پیراهنش دعوا نبود یاحسین ذکرِ هادی یاحسینُ یاحسین (۴) اشکِ چشمانم اگر یاری کند پای بیرق قصدِ قربت می‌کنم جامعه می‌خوانم و از راهِ دور من امامم را زیارت می‌کنم سامرایی می‌شوم با این نوا یاحسین می‌روم از این حرم کرب و بلا یاحسین شد عذابِ او اگر بزمِ شراب یا‌حسین دستِ ناموسَش نبوده در طناب یاحسین ذکرِ هادی یاحسینُ یاحسین (۴) .👇
. - علیه السلام و کربلا سبک عشقت آبرومه‌... با روضه‌یِ یارم می‌گذره روزگارم کیو غیر از تو دارم یاعلیَّ النّقی امشب از سامرا می‌گیرم ابن الرضا خرجیِ کرب و بلا یا علیَّ‌النّقی زائرِ سامرام سینه‌زنِ شمام می‌دونی که چقدر دلتنگِ کربلام دلدار و دلبرم ای سایه‌یِ سرم از حرمت می‌خوام کرب و بلا برم خدای عشق عشقِ خدا ای ساکنِ کرب و بلا (۴) نگاهت نجاته حاجتِ عاشقاته توی دستِت براته یاعلی‌َّالنّقی تو ابن‌ُالرّضایی نوه‌یِ عشقِ مایی بانیِ کربلایی یاعلیَّ‌النَّقی دعایِ سینه زن اینه اباالحسن بشه مسافرِ‌... حرمِ بی‌کفن یه شبِ جمعه با... آقایِ عاشقا بخونه روضه‌یِ... حسین تو سامرا خدایِ عشق عشقِ خدا ای ساکنِ کرب و بلا (۴) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .👇
. . ⚫️ یا هادی المضِلّین (ع) .... ⚫️ سینه را کردم سپر گفتم که عبد هادی ام نیستم اهل سقیفه ، رهروِ این وادی ام .... ✨🌹 ماه (رجب)، ماه من، بنده، بنده من، و رحمت، رحمت من است؛ هر كه در اين ماه مرا بخواند، اجابتش كنم و هر كه حاجت آورَد، عطايش كنم. [ ] 📚 إقبال الأعمال، ج ۳، ص ۱۷۴ پ.ن: (حضرت محمد صلےالله‌علیه‌وآله فرمودند: هرکس را بزرگ بدارد، فرمان خدا را بزرگ داشته است و هر که فرمان خدا را بزرگ بدارد، خدا او را وارد بهشت های پرنعمت می کند.) .
. 🎤 مولا مولا یا بن الزهرا امام هادی به یاد بیت الولا جمال داور ببین جمال داور نگر روی پیمبرببین کمال خیرالنسا جلال حیدر ببین کنار ابن الرضا رضای دیگر ببین جواد را با گلی بهشت پرور ببین بهشت از این گل گرفت آبرو احترام مولا مولا یا ابن الزهرا امام هادی ابو الحسن کنیه و علی بود نام او زحور دل می برد کبوتر بام او پرندگان هوا شیفته دام او درندگان زمین اشک فشان رام او چشمه آب حیات جر عه ای از جام او الا الا تشنگان از او ستانید جام مولا مولا یا ابن الزهرا امام هادی پناه من کوی او، نگاه من سوی او کعبه من سامره، قبله من روی او رشته توحید من، سلسله موی او بهشت در سایه، قامت دلجوی او جهان هستی همه، پر از هیا هوی او عالم خلقت  کند در حرمش ازدحام مولا مولا یا بن الزهرا امام هادی به هر کجا جا کنم مرا وطن سامره است تکلمم روز و شب به هر سخن سامره است نقل سخن سامره نُقل دهن سامره است مرا به جنت چکار بهشت من سامره است که خاک آن مظهر حی زمن  سامره است به صبح گاهش درود به شام گاهش سلام مولا مولا یا ابن الزهرا امام هادی ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡□○ 👇
. بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی ابن الرضای دوم ما أیها النقی با حبّ تو عبادت ما عین بندگی‌ست هادی آل فاطمه یا أیها النقی دارم "ولی"شناسی خود را ز نور تو مولای من ولیِ خدا أیها النقی با آن نقاوت نقوی یک نگاه کن پاکیزه کن وجود مرا أیها النقی با صد امید همچو گدایان سامرا پر می‌کشیم سوی شما أیها النقی بخشنده‌تر ز حاتم طائی تویی تویی مسکین‌ترم ز هر چه گدا أیها النقی من هر چه خواستم تو عنایت نموده‌ای یک حاجتم نگشته روا أیها النقی گردد جوانی‌ام همه ترویج مکتبت جانم شود فدای تو یا أیها النقی باید برای غربت تو بی‌امان گریست با ناله‌های حضرت صاحب زمان گریست شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود بارانی است از غم تو چشم سامرا با دیدن تو اشک ملک بی‌اراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینه‌چاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره‌پاره کرد دیگر نفس ... نفس ... به شماره فتاده بود شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان از آن سه‌ساله که پدر از دست داده بود جانش رسید بر لبش از ضربه‌های چوب وقتی کنار طشت طلا ایستاده بود آرام قلب خسته اش از دست رفته بود چشم به خون نشسته‌اش از دست رفته بود ........._________________________ .👇
. هشت سالت شد و امام شدی منبع فیض ناتمام شدی نه فقط دوست، بین دشمن هم صاحب لطف و احترام شدی هم به زهد و عبادت بسیار هم به علم و عمل به‌نام شدی مثل جدّت نبی امین بودی مثل جدّت علی گرام شدی مثل جدّت حسن کریمی تو با گداها چه خوش‌مرام شدی گر بخواهم تو را خلاصه کنم مظهر تام نُه امام شدی کوری چشم ابن‌أکثم‌ها صاحب برترین‌مقام شدی آنچه را در وجود خوبان است یک‌تنه صاحب تمام شدی خط‌به‌خط جامعه کلام خداست مظهرُالله فی‌الکلام شدی ای شکوه رفیع آزادی السلام علیک یا هادی دهمین پیشوای دین خدا پدر و مادرم فدای شما کوری آن‌که کرده بی‌ادبی نیست زیباتر از نقی لقبی دهمین کشتی نجات توئی روح قدقامت‌الصلاة توئی عشق در هاله‌ی پناه تو بود شیر هم عاشق نگاه تو بود ای امام غریب سامرا گفتم از مدح تو کمی،اما… عمرتو تا که رو به پایان شد دردلت روضه ها نمایان شد دردلت لحظه های آخر عمر کوهی از غصه ها وازغم هاست چه بگویم  ، خودت که میدانی زهر ارث سلاله‌ی زهراست در روایات ما چنین نقل است: که تو را برده اند بزم شراب شکر ، باتو نبوده در این بزم نه رقیه ، نه زینب و نه رباب شکرحق ، درمیان مردم شهر حرمت خانواده أت نشکست طفل شش ماهه أت نشد پرپر یا که شمری به سینه أت ننشست ساربانی نبود واز دستت کسی انگشتری نبرد آقا سرتوروی نیزه ها که نرفت خیزران بر لبت نخورد آقا بی کفن نیستی وشکرخدا پسرت هست تا کند کفنت گرچه با زهر کین شهید شدی تیرباران نشد ولی بدنت چه بگویم، که روضه بسیار است کار عالم بدون تو زار است دست ما را بگیر، گمراهیم از تو حُسن ختام می‌خواهیم .
. شهادت امام هادی علیه السلام سبک دست بابامو بستن... مددی اِبنُ‌الرّضا براتمو کن امضا بده به من خرجیِ... سفرِ کرب‌و‌بلا محتاجِ یک دعاتم مسکینِ سامراتم حاجتمو می‌خوام از... شاهِ طوس و سامرا اِبنُ‌الرّضا واسهِ تو می‌گیرم عزا مزدِ غلامت یارضا سامرا و کرب‌و‌بلا اِبنُ‌الرّضا ببین که دستم خالیه اگه آخرِ سالیه.... کربلایی‌شَم عالیه (وَ تَصَدَّق اَیُّها العَزیز به کامِ روضه‌خون خودت نمک بریز )۴ اگه تو خونه‌َت ریختن زن و بچّه‌َت ترسیدن اگه عبا از رویِ... شونه‌یِ تو کشیدن اگه با طعنه عذاب کشیدی و اضطراب اگه تعارف کرده بی‌حیا بهِت شراب سرِ شما جدا نشد از پیکرت جلویِ چشمِ خواهرت سیلی نخورده دخترت چوبِ جفا به لب و دندونِت نخورد سر واسِه دخترت نبُرد... دشمن وُ دق نکرد... نَمُرد روضه همین جمله اِی غریب چوب کوبیدن رویِ... لبِ شیبُ‌الخضیب (وَ تَصَدَّق اَیُّها العَزیز به کامِ روضه خون خودت نمک بریز) ۴ .👇
. . 4⃣همنشینی با گناهکاران!👇 ✅ابوهاشم جعفری می‌گوید : از امام هادی(ع) شنیدم که به من فرمود : 📋«مَا لِي رَأَيْتُكَ عِنْدَ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ يَعْقُوبَ؟» ♦️چرا تو را می‌بینم که با عبدالرحمن بن یعقوب همنشینی می‌کنی؟ گفتم : او دایی من است! حضرت(ع) فرمود : 📋«إِنَّهُ يَقُولُ فِي اَللَّهِ قَوْلاً عَظِيماً يَصِفُ اَللَّهَ لاَ يُوصَفُ فَإمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَكْتَنَا وَ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَكْتَهُ» ♦️او درباره ذات پاک خدا مطالب نامناسبی می‌گوید که ساحت پاک خدا از آن منزه است. خدا را (به صورت اجسام و اوصاف آن وصف می‌کند) در حالی که خدا قابل توصیف نیست. پس یا با او همنشین باش و ما را ترک کن و یا با ما همنشین باش و از او دوری کند. عرض کردم : او هر عقیده‌ای دارد و هرچه می‌گوید، بر من چه زیانی دارد با اینکه من بر عقیده حق خود استوار هستم و از عقیده او دوری می‌کنم. حضرت(ع) فرمود : 📋«أَ مَا تَخَافُأَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِيبَكُمْ؟» ♦️آیا نمی‌ترسی که بلایی به او برسد و تو نیز به بلای او بسوزی؟! 📋«أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِي كَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى(ع) وَ كَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَيْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى(ع) تَخَلَّفَ عَنْهُ لِيَعِظَهُ وَ أَدْرَكَهُ مُوسَى(ع) وَ أَبُوهُ يُرَاغِمُهُ حَتَّى بَلَغَا طَرَفَ اَلْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِيعاً فَأَتَىَ مُوسَى(ع) اَلْخَبَرُ فَسَأَلَ جَبْرَئِيلَ عَنْ حَالِهِ فَقَالَ : غَرِقَ رَحِمَهُ اَللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ عَلَى رَأْيِ أَبِيهِ لَكِنَّ اَلنِّقْمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ يَكُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ اَلْمُذْنِبَ دِفَاعٌ» ♦️آیا به این داستان آگاهی نداری که شخصی از یاران حضرت موسی(ع) بود، ولی پدرش از یاران فرعون بود، هنگامی که با سپاه موسی(ع) خواست پدرش را به خود ملحق سازد، ولی پدر سخن او را رد می‌کرد و همچنان با هم ستیز می‌کردند تا اینکه هر دو به کناری از دریا رسیدند، ناگاه بلای غرق شدن فرعونیان فرا رسید و آن پسر نیز همراه پدر غرق شد، وقتی که این خبر به موسی(ع) رسید، موسی(ع) فرمود : او در رحمت خداست ولی چون عذاب فرود آید، از آن کس که نزدیک گنهکار است، دفاعی نشود.(۱) 📚منبع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۲، ص۳۷۴ .
. 2️⃣ در بزم خلیفه!👇 ✅نقل است که؛ روزی در مدینه در نزد متوکل از امام هادی(ع) سعایت و سخن چینی شد و به او گفتند : در منزل او سلاح و نوشته‏ ها و اشیاى دیگرى است که از طرف شیعیان به او رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد. پس متوکل گروهى را به منزل آن حضرت(ع) فرستاد و آنان شبانه به خانه امام‏ هادی(ع) هجوم بردند. ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند که حضرت(ع) تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام(ع) را با همان حال دستگیر کرده و نزد متوکل بردند. آنان به متوکل گفتند : 📋«لَمْ نَجِدْ فِی بَیْتِهِ شَیْئاً وَ وَجَدْنَاهُ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَهِ!» ♦️در خانه‏ اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مى‏ خواند. متوکل وقتی امام هادی(ع) را دید، از عظمت و هیبت امام(ع) بى‏ اختیار ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست داشت‏، به امام(ع) تعارف نمود. امام هادی(ع) خطاب به متوکل فرمود : 📋«وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ فَأَعْفِنِی فَأَعْفَاهُ» ♦️گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار! متوکل حضرت(ع) را معاف نمود و گفت : پس شعرى بخوان! حضرت(ع) فرمود : 📋«أَنْشِدْنِي شِعْراً» ♦️من شعر کم مى‏ خوانم‏! متوکل گفت : باید بخوانى! امام هادى(ع) آن گاه که اصرار او را دید اشعارى را قرائت نمود. 📋«بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ‌، غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ‌!» ♦️گروهى بودند كه بر قله‌هاى كوه‌ها، دژهاى محكمى ساخته بودند و مردانى نيرومند از آن‌ها پاسدارى مى‌كردند؛ اما هرگز اين قله‌ها به حال آن‌ها سودى نداشت. 📋«وَاسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ‌، وَاسْكِنُوا حُفَراً يَا بِئْسَمَا نَزَلُوا!» ♦️چيزى نگذشت كه از پناهگاه خود، از آن مقام عزت، به ذلت كشانده شدند، و در حفره‌هاى گور ساكن گشتند و چه بد فرود آمدند. 📋«نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ‌ : أَيْنَ الْأَسَاوِرُ وَالتِّيجَانُ وَالْحُلَلُ‌؟» ♦️فريادگرى بعد از دفن آن‌ها صدا زد : كجا رفت آن دستبندهاى طلا و آن تاج‌ها و زينت‌ها؟! 📋«أَيْنَ الْوُجُوهُ الَّتِي كَانَتْ مُنْعِمَةً، مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَالْكِلَلُ‌؟» ♦️كجا رفتند آن صورت‌هايى كه آثار ناز و نعمت در آن‌ها نمايان بود و در پشت پرده‌ها قرار داشتند؟! 📋«قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَقَدْ شَرِبُوا، وَأَصْبَحُوا الْيَوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أُكِلُوا» ♦️آرى مدت طولانى خوردند و نوشيدند؛ ولى امروز همه آن‌ها در كام زمين فرو رفته‌اند. بعد از اتمام شعر، تمام اهل مجلس متاثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین کوبیدند. 📋«فَبَکَى الْمُتَوَکِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْیَتَهُ دُمُوعُ عَیْنَیْهِ وَ بَکَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِیٍّ(ع) أَرْبَعَهَ آلَافِ دِینَارٍ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُکَرَّماً» ♦️پس از خواندن این اشعار، متوکل و هر که در مجلس بود گریستند، تا آنجا که اشک محاسن متوکل را تر کرد. سپس وی چهار هزار دینار به امام هادی(ع) داد و ایشان را با احترام روانه منزل کرد.(۱) و در نقلی حتی آمده است؛ 📋«فَضَرَبَ الْمُتَوَکِّلُ بِالْکَأْسِ‏ الْأَرْضَ وَ تَنَغَّصَ عَیْشُهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ» ♦️متوکل (پس از شنیدن این اشعار) جام شرابش را بر زمین کوفت و در آن روز عیششان منقّض گردید.(۲) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۲۱۱ ۲)سفینه البحار محدث قمی، ج۶، ص۴۰۹ .
. السلام ای هدایت مطلق ای امام تمام خوبی ها ای امید همه گنهکاران مظهر مستدام خوبی ها ای چراغ مسیر گمراهان آفتاب امید ما هستی نور چشم علی و زهرایی دهمین نور کبریا هستی نور شمس الشموس داری که به تو ابن الرضا لقب دادند دستمان را گرفته ای که تو را هادیَ الاشقیا لقب دادند نام زیبایتان علی باشد مثل کرار هم جگر داری پسر حضرت جوادی پس ارث آقایی از پدر داری روشن از آستان تو هر چشم مست از ذکر نام تو هر گوش تا که دید آن سپاه غیبی تو متوکل ز ترس شد بی هوش ای همه انبیا هواخواهت ای هزاران ملک هوادارات ایستادند اولیای خدا به ادب روبروی دربارت حرمت آنچنان صفا دارد که به دل ها سرور آمده است زائرت فکر میکند با خود مثل موسی به طور آمده است در ضریح تو نور خوابیده گنبدت آبروی خورشید است آفتاب هدایت عالم از همین آستانه تابیده است جامعه خواندم و به تو گفتم اعتقادی زلال می خواهم تا بگویم همیشه مدح علی من زبان بلال می خواهم مثل میثم مرا ولایی کن تا نفس هست با علی باشم مثل قنبر مرا هدایت کن نوکر مرتضی علی باشم نظری کن به سائل کویت سائلت جز شما نمی خواهد راستی ای بزرگ سامرّا سامرایت گدا نمی خواهد؟ ای که در هر رگت کرم جوشد جود از دولت پدر داری (دوستان را کجا کنی محروم) (تو که با دشمنان نظر داری) ای فدای غریبیت آقا مثل اجداد خود غریبی تو گرچه در اوج عزتی اما جان فدایت که غم نصیبی تو بس که آتش زدند بر جانت از جفای زمانه آب شدی آه از این غصه، خاک بر دهنم دعوت مجلس شراب شدی آه از این هم جواری و صحبت او کجا خصم روسیاه کجا؟ آه ای چرخ خانه ات ویران او کجا مجلس گناه کجا؟ هتک حرمت شدی ولی آقا دشمنی بود و خیزرانی نه! پیش آن جمع بی حیا آن روز مجلسی بود و دخترانی نه! آه از ماجرای مجلس شام یک طرف طشت و رأس نورانی یک طرف قصه ی کنیزی بود آه ای روضه خوان چه میخوانی؟ روضه خوان ها چرا نمی گویند آخر مجلس شراب چه شد؟ آمد و بوسه داد بر لب ها ناگهان حالت رباب چه شد؟ داغ اصغر براش کافی بود طاقت این همه فراق نداشت زخم ها باز تازه می گشتند شام چیزی کم از عراق نداشت روضه سخت است روضه ناموسی است آل عصمت نظاره می کردند چشم های حرامی مردی به سکینه اشاره می کردند مضطرب سوی عمه اش آمد عمه این بی حیا چه می خواهد؟! پدرم را که تشنه لب کشتند دگر از جان ما چه خواهد؟ .
. با شما عاقبت شیعه به عزّت ختم است آخر و عاقبت ما به سیادت ختم است از ازل چشم جهان سمت شما بوده و هست مقصد عالم امکان به امامت ختم است همه نورید ، همه هادی أمّت هستید پس سرانجام بشر هم به هدایت ختم است ما گرفتار گناهیم ولی اهل رجا جاده ی جامعه ی ما به شفاعت ختم است از گناهان کبیره است دل جامعه پُر کار این جامعه اما به زیارت ختم است « مَن أتاکُم » ، چه نجاتی است سر راه بشر ! با تو پایان حوائج به سعادت ختم است چیست در حکمت « فَالرّاغبُ عَنکم مارق »؟! راه ، جز راه تو باشد به هلاکت ختم است ولی آنکس که در این سِیر ، « لَکُم لاحِق » شد راه او - گرچه گنهکار - به جنّت ختم است تو دعا کن که من از معصیت آزاد شوم که دعای تو یقیناً به اجابت ختم است یا علیِ بنِ محمّد ! چه غریبی ! اصلاً قسمت هرکه علی گشته به غربت ختم است تو چه مقتول و چه مسموم ، جهان می داند که سرانجامِ امامت به شهادت ختم است .
مهارتهای دعا خوانی ۴.mp3
8.26M
در مورد صد لعن و صد صلوات زیارت عاشورا 👌 به نقل از ❇️بخش چهارم نکاتی که شاید اولین بار است که میشنوید⁉️ 🎤
. 🎤 🌷 مژده بدید شب شادی شد از خوبیها بازم یادی شد نقل و نبات بپاشید امشب ابن الرضا ابالهادی شد شکر خدا خدا بزرگه صاحب این شبها بزرگه میگه امشب امام رضا که هادی عشق بابا بزرگه یه دل تو سینمه فقط جای امام هادیه ولیمه ی امشب ما پای امام هادیه سعد من والاک ، هلک من هالاک آقای سامراء مولا روحی فداک به لب ذکر دریا اومد حال امام رضا جا اومد از نسل علی و زهرا سومین علی به دنیا اومد پسر نگو ماه منیره امام جواد براش میمیره اسمش علی تولدش هم طلیعه ی عید غدیره اسم امیرالمؤمنین اسم امام هادیه رسم امیرالمؤمنین رسم امام هادیه سعد من والاک ، هلک من هالاک آقای سامراء مولا روحی فداک آقا ، ملائک مست و مجنون میشن آسمونها پر بارون میشن پیغمبر و زهرا و حیدر امشب تو سامرا مهمون میشن بی قیمتم بها میگیرم حاجتم از سامرا میگیرم امشب عیدی ازش ان شاءالله برات کربلا میگیرم دل گدای سامرا مست امام هادیه برات کربلای ما دست امام هادیه سعد من والاک ، هلک من هالاک آقای سامراء مولا روحی فداک ♡♡♡♡♡♡♡♡□○ .👇
. ◾️◾️ ای سامرا ببین ، در تاب و در تبم با دست بسته ام ، خیلی معذبم کوچه به کوچه من ، دنبال مرکبم من رو سر برهنه دارن ، ما بین کوچه ها میارن ای وای ، داره شکسته میشه حرمت من دورم رو دشمنا گرفتن ، یک عده بی حیا گرفتن مثل ، غریب کربلاس غربت من مظلومم و غریب ، در تاب و در تبم صل علی الحسین ، شد ذکر رو لبم ◾️◾️◾️ نفرین به رسم این ، دنیای بی وفا انقد غریب شدم ، تو شهر سامرا که میبرن منو ، به بزم ناروا اصلا نمیکشن خجالت ، هی میکنن به من اهانت از جدمون علی همیشه کینه دارن مثل گلی شکسته برگم ، انگار رسیده روز مرگم جام ، شرابشون رو سمت من میارن جاری شد از چشام ، اشک لبالبم صل علی الحسین ، فریاد رو لبم ◾️◾️◾️ این بزم ناروا ، این قوم بی حیا بردن دل منو ، به سمت کربلا ای وای سر حسین ، تو تشتی از طلا تشت طلا و چوب نامرد ، اون خیزرونو بی هوا زد ای وای ، شده حرمت جدمون شکسته یاد غمای کوفه و شام ، بزم شراب و سنگ و دشنام ای وای ، چه داغی روی قلبمون نشسته یاد غریبی ، سالار زینبم صل علی الحسین ، شد ذکر رو لبم ◾️◾️◾️ .👇
. اگر که شیعه بپرسد مرا، چرا کشتند به جرمِ زادۀ زهرا شدن، مرا کشتند فقط وسیلۀ قتلم، نبود زهر جفا قسم به فاطمه با چند ماجرا کشتند به چند مرحله، بردند و باز آوردند مرا ربوده و هر بار، بی صدا کشتند هزار بار، به کشتارِ زائرانِ حسین یکی دوبار، به تخریبِ کربلا کشتند گهی به حربۀ تکذیبِ مادرم زهرا گهی به واسطۀ سَبّ و ناسزا کشتند به جرمِ اینکه من اصلاً، وَصیِ مولایم به صِرفِ نامِ علی داشتن، مرا کشتند شبانه روز به تهمت، سعایتم کردند مرا به نامِ پسر عمّ و آشنا کشتند گهی به برکۀ شیران، تمسخرم کردند اگرچه معجزه دیدند، بارها کشتند گهی به بزمِ شرابِ حرامیانِ لعین مرا به یادِ مصیباتِ عمه ها کشتند شبی که بُرد مرا، بی عبا و عمّامه بیادِ غارتِ عمّامه و عبا کشتند تمامِ عمر بیادِ حسین گِرییدم تمامِ عمر مرا زیر دست و پا کشتند چنان زدند به تیرِ سه‌شعبه بر قلبش که بی رمق شد و افتاد و بی هوا کشتند به روی سینه نشستند و خود، سرِ فرصت به پیشِ چشمِ حرم، شاهِ تشنه را کشتند عزیز فاطمه را با دوازده ضربه به تیغِ جور و جفا، ذِبحِ بِالقَفا کشتند قسم بخونِ گلوی حسین، یامهدی بیا که جدّ ترا، قومِ اشقیا کشتند ✅ دی ماه ۱۴۰۲ .
. مادرم فاطمه امروز عزادار من است دوستان بر من تنها ز وفا گریه کنید به غم نور دل ابن رضا گریه کنید مادرم فاطمه امروز عزادار من است یاری فاطمه گیرید عزا گریه کنید به تسلی دل زار و غمین پسرم پای تابوت به صد شور و نوا گریه کنید حضرت هادیِ تان را به غریبی کشتند به غریبی من امروز شما گریه کنید پاره پاره شد از آن زهر دل پر دردم به دل پاره ام از زهر جفا گریه کنید زهر دادند ولی تشنه نکشتند مرا همه بر تشنه لبِ کرببلا گریه کنید چون شنیدید که در بزم شرابم بردند به غم عمه مظلومه ما گریه کنید زینب زار کجا مجلس اغیار کجا به پریشانی ناموس خدا گریه کنید به نگاهی که زخجلت به روی خواهر بست سر ببریده شاه شهدا گریه کنید یاد آن قاری قرآن که لبش پر خون شد یاد آن چوب و لب و طشت طلا گریه کنید جای آنانکه به هم جام تعارف کردند جای آن قهقهه و هلهله ها گریه کنید یاد طفلان یتیمی که کتک می خوردند جرمشان جمله همین بود چرا گریه کنید .
👆 ‍ علیه السلام امشب دوباره عالم ، شور عزا گرفته قلبم هوای رفتن ، تا سامرا گرفته شدم هوایی به عشقت شدم گدای سامرایی هادی مایی اسم تو  علیه  و مشکل گشایی شهید مسموم سلام هادی الامم امام مظلوم غریب محروم   یه عمریه بی گناه تو بودی محکوم امام هادی ، غریب آقام ۲ امام هادی تبعیدی غریبه ، در بین پادگانی دور از وطن اسیرِ ، غم های بیکرانی یه عمری غربت کشیدی به شونه هات بار مصیبت یه عمری محنت بودی تو با بچه هات بین اسارت غم بی امونه مادر داره  برا تو  روضه میخونه غم بی امونه کندن قبرتو جلو چشات تو خونه امام هادی ، غریب آقام ۲ امام هادی وقتی گریز روضت ، میشه مدینه و شام دیگه امون نمیده ، بارونه تند اشکام غم بی امونه کشوندن تا بزم می تو رو‌شبونه روضه بمونه بردنت ،  دس بسته ،  از توی خونه روضه همینه زنت که سیلی نخورد  ، ولی مدینه روضه همینه مدینه شکسته شد بازو و سینه مادرم ای وای ، مادر نیمه جون من ، مادرم ای وای   تو بزم میگسارا ، رفتی برات بمیرم حالا میخوام برای ، زینب زبون بگیرم بزم شرابو زن و دخترای بسته به طنابو بزم شرابو عقیله  و طعنه های بی حساب و چه بی امون زد با حرص رولبِ حسین با خیزرون زد چه بی امون زد به ناموس مرتضا  زخم زبون زد فکر حرم کن نگفتم کنیزی رو روضه رو جم  کن فکر حرم کن می گفت عمه فکری واسه معجرم  کن . https://eitaa.com/emame3vom/89484
1490867744_5976296616989032480.mp3
14.6M
◾️ علیه‌السلام 🔘 یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری می‌کند زین دو یکی در دل جانان اثری خرم آن روز که از این قفس تن برهم به هوای سر کویت بزنم بال و پری در هوای تو به بی پا و سری شهره شدم یافتم در سر کوی تو عجب پا و سری آنچه خود داشتم اندر سر سوادی تو رفت حالیا بر سر راهت منم و چشم تری سال‌ها حلقه زدم بر در میخانه عشق تا به روی دلم از غیب گشودند دری هرکه در مزرع دل تخم محبت نفشاند جز ندامت نبود عاقبت او را ثمری خبر اهل خرابات مپرسید از من زان که امروز من از خویش ندارم خبری از همه چیز گذشتم که ببینم رخ دوست وحدت آن روز که کردم سر گویش گذری وحدت کرمانشاهی✍