eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. بسم‌ الله الرحمن الرحیم تو علی اکبری و تاجِ سرِ سرورها واله و محو نگاهت همه پیغمبرها انبیاء معجره دارند،تو خود معجزه ای معجزت بردن دل از همه ی دلبرها قد و بالای تو خود محشرِ کبریِ دگر که به پا کرده ز نو محشر در محشرها خُلق و خویت نبوی،سیرت تو فاطمه ای تو شُبیری،شُبری آینه ی حیدرها چه کسی جز تو بُوَد شبه رسول مدنی " روی تو وجهِ مسلمان شدن کافرها " چه نمازی بشود وقت اذان گفتن تو بشکفد غنچه به محراب و گُل از منبرها وقت هنگامه به پا کردن در کرب و بلا شک نباشد که علی آمده در خیبرها زکف پاک پیمبر چو بنوشی میِ عشق ساقی ات احمد و ساغر زنی از کوثرها سرِ پاکت سرِ نی، اینکه سزاوار نبود بفدای سرِ تو،جمله ی تن ها، سرها نوکرانت همه جا تشنه و محتاج کرم نظری کن ز کرامت، به همه نوکرها کی ادا گشته ثنای تو به اشعار جواد آسمان بر تو غزل ساخته با اخترها .
. آب زنید راه را حضرت دلبر آمده مژده دهید باغ را یاس معطر آمده بوی بهشت می وزد با نفحات احمدی دسته گل محمدی عشق پیمبر آمده صبا به عاشقان ببر، سحرگهان تو این خبر آینه ی جمال حق به امر داور آمده بگو به شور و همهمه آمده پور فاطمه کریم آل مصطفی ثانی حیدر آمده به ساقی ای صبا بگو تو راز عشق مو به مو به جام عاشقان او شراب کوثر آمده شمس و کواکب و قمر بر رخ اوست سجده گر پشت فلک به سجده ی اوست که چنبر آمده حُسن جمال او حسن ،قدر و کمال او حسن جمع خصال او حسن، احمد دیگر آمده قبله همیشه مایلش، جود و کرم چو سائلش پادشهان به درگهش جمله چو نوکر آمده صد چو مسیح زنده شد از دم روح پرورش صد چو کلیم بر درش خادم محضر آمده پشت نماز او زند صف سپه ملائکه بر همه انبیا حسن امیر و رهبر آمده در عجبم از آن یلی، آن یل مرتضی علی که در جمل به امر او یک تنه لشکر آمده گوش به امر وی کند، اُشتر سرخ پی کند پشت به جنگ کی کند، یلی دلاور آمده صلح امام مجتبی گشت لوای کربلا بقای دین به زحمت شُبیر و شُبَّر آمده عجب همای رحمتی عجب نماد عزتی بر سر عالمی حسن چو تاج و افسر آمده آب زنید راه را سجده کنید ماه را بنده شوید شاه را شافع محشر آمده مژده دهید یار را آن مه ده چهار را مِهر سپیده سر زده ظلمت شب سر آمده .
. در هوایت بی قرارم یا اباصالح مدد سر ز پایت برندارم یا اباصالح مدد جان احمد جان حیدر جان زهرا جان عشق هجر تو برده قرارم یا اباصالح مدد بنده ای هستم گنهکارو فقیر و رو سیاه از گناهان شرمسارم یا اباصالح مدد ای تو آقا ای تو مولا ای تو والا ای ولی ای همه دار و ندارم یا اباصالح مدد جز به درگاهت که گردی شافعم در نزد حق رو به درگاه که آرم یا اباصالح مدد گر نگاهی از سر لطفت بر این عاصی کنی خوش شود این روزگارم یا اباصالح مدد ذره ای هستم نگاهت آفتابم می کند نزد گل کمتر ز خارم یا اباصالح مدد آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای مه شب های تارم یا اباصالح مدد در فراقت شد بهار دل خزان ای نازنین برگ خشکی در بهارم یا اباصالح مدد رشته ای بر گردنم افکنده شوق وصل دوست من اسیر زلف یارم یا اباصالح مدد شعله بر جانم فتاده آنچنان کز عشق تو آتشی در سینه دارم یا اباصالح مدد اعتبارم گشته حب مرتضی و آل او سربدار ذوالفقارم یا اباصالح مدد کاش می شد خاک پایت گردم و آخر شود خاک کوی تو مزارم یا اباصالح مدد تا ظهورتان قسم بر گردش لیل و نهار روز و شب را می شمارم یا اباصالح مدد کاش این جمعه شود روز ظهور و وصلتان مژده ی وصلت شعارم یا اباصالح مدد شاعر: .
. اندک اندک می رسد آن لحظه ی تلخِ وداع فاطمه با کودکانِ خود چه خلوت می کند کودکان را در کنارِ بسترِ خود جمع کرد دارد از یک ماجرای تلخ صحبت می کند قطره قطره اشک روی گونه هایش می چکد آه را با لهجه ی باران روایت می کند کودکانم! بعدِ من ایّامِ سختی پیشِ روست روزهای حاکی از غم را حکایت می کند دردِ من این است حیدر می شود خانه نشین حقِ مولا غصب شد؛ شیطان خلافت می کند ناکسان قلبِ حسن را آنچنان خون می کنند تا که او در خانه اش هم حسِ غربت می کند روضه ی اوجِ بلا یادآورِ کرب و بلاست تا حسینم را عدو در کوفه دعوت می کند ماجرای این بلاها از تصوّر دور باد او که غم را با دلِ زینب چه قسمت می کند لاله ها را با لبِ تشنه عدو سر می برد کربلا را صحنه ای مثلِ قیامت می کند از کبوترهای من چیزی نمی ماند به جا تا که بر اهلِ حرم حتّی جسارت می کند زینب من! در چِهل منزل نوا داری به لب دست و پایت را عدو بندِ اسارت می کند آنقدر در زیرِ امواجِ بلا تا می شوی که رقیه پیشِ بابایش شکایت می کند جانِ تو بندِ حسین است و خبر دارم؛ اگر تو نباشی که حسین احساسِ غربت می کند همچو ققنوس عاشقِ پرواز باشد، تا که حق ظهرِ عاشورا دعایش را اجابت می کند در لوای حق حسینم سر به جانان می دهد تا خدا بر قامتش رختِ شهادت می کند کربلا در مقتلِ خون تشنه کامی سر نداشت تا ابد هر عاشقی او را زیارت می کند می شود او سیّد و سالار و آقای بهشت هر که را خواهد صفِ محشر شفاعت میکند! ........................... در هوایت بی قرارم یا اباصالح مدد سر ز پایت برندارم یا اباصالح مدد جان احمد جان حیدر جان زهرا جان عشق هجر تو برده قرارم یا اباصالح مدد بنده ای هستم گنهکارو فقیر و رو سیاه از گناهان شرمسارم یا اباصالح مدد ای تو آقا ای تو مولا ای تو والا ای ولی ای همه دار و ندارم یا اباصالح مدد جز به درگاهت که گردی شافعم در نزد حق رو به درگاه که آرم یا اباصالح مدد گر نگاهی از سر لطفت بر این عاصی کنی خوش شود این روزگارم یا اباصالح مدد ذره ای هستم نگاهت آفتابم می کند نزد گل کمتر ز خارم یا اباصالح مدد آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای مه شب های تارم یا اباصالح مدد در فراقت شد بهار دل خزان ای نازنین برگ خشکی در بهارم یا اباصالح مدد رشته ای بر گردنم افکنده شوق وصل دوست من اسیر زلف یارم یا اباصالح مدد شعله بر جانم فتاده آنچنان کز عشق تو آتشی در سینه دارم یا اباصالح مدد اعتبارم گشته حب مرتضی و آل او سربدار ذوالفقارم یا اباصالح مدد کاش می شد خاک پایت گردم و آخر شود خاک کوی تو مزارم یا اباصالح مدد تا ظهورتان قسم بر گردش لیل و نهار روز و شب را می شمارم یا اباصالح مدد کاش این جمعه شود روز ظهور و وصلتان مژده ی وصلت شعارم یا اباصالح مدد .
. شکر لله که شدم من ز محبان علی جان مادر پدرم باد به قربان علی شیر با مهر علی داد به من مادر و گفت که حلالت پسرم باش به فرمان علی ای که گفتی ز ازل تا به ابد حیدریم باش تا روز ابد بر سر پیمان علی شیعه از روز ازل هست غدیری منشش گر خورد لقمه ای از سفره احسان علی لعنت حق به کسانی که نمک را خوردند ناسپاسان که شکستند نمکدان علی من غلامی ز غلامان غلام علی ام کاش در رتبه شوم من ز غلامان علی سر و سامان من بی سر و سامان وقتی است که شوم در به در و بی سر و سامان علی خاک نعلین علی گر شوم این چشمان را می نهم بر قدم قنبر و سلمان علی افتخار دگرم این که به مژگان روبم خاک صحن و حرم و گنبد و ایوان علی شده ام مست میِ خوشه ی انگور ضریح تا کنم مستی در حلقه ی مستان علی هر کجا کار دلت خورد گره می بایست سر به پایش نهی و دست به دامان علی کسر شانش تو بدان هر چه غلوّ در شعر است که خدا مدح علی کرده به قرآن علی این همه شهد و شکر کز دهنم می ریزد ذکر جانم علی و جانم علی، جانِ علی کرد مولا مددم تا که به گرد گل او نغمه خوانش شوم و مرغ ثنا خوان علی 🔸️شاعر: ................... . مدح حضرت امیرالمومنین(ع) جان ناقابل من باد به قربان علی همه عالم به فدای لب خندان علی مالک و قنبر و سلمان و ابوذر بودند همه دیوانه ی سیمای درخشان علی ابر و باد و مه و خورشید،تمام افلاک همگی جان به کف وگوش به فرمان علی روزگاریست سرسفره ی مولا هستم پدرم داده مرا لقمه ای ازنان علی هرکجاهم گره کور به کارم افتاد درهمان لحظه زدم دست به دامان علی مطمئنم که جنان ،نیست دل انگیز تر از حرم و گنبد و گلدسته و ایوان علی "ای نسیم سحرآرامگه یار کجاست" حرم حضرت عباس و حسین جان علی ابوذر رییس میرزایی(بهار) .
. تو علی اکبری و تاجِ سرِ سرورها واله و محو نگاهت همه پیغمبرها انبیاء معجره دارند،تو خود معجزه ای معجزت بردن دل از همه ی دلبرها قد و بالای تو خود محشرِ کبریِ دگر که به پا کرده ز نو محشر در محشرها خُلق و خویت نبوی،سیرت تو فاطمه ای تو شُبیری،شُبری آینه ی حیدرها چه کسی جز تو بُوَد شبه رسول مدنی " روی تو وجهِ مسلمان شدن کافرها " چه نمازی بشود وقت اذان گفتن تو بشکفد غنچه به محراب و گُل از منبرها وقت هنگامه به پا کردن در کرب و بلا شک نباشد که علی آمده در خیبرها زکف پاک پیمبر چو بنوشی میِ عشق ساقی ات احمد و ساغر زنی از کوثرها سرِ پاکت سرِ نی، اینکه سزاوار نبود بفدای سرِ تو،جمله ی تن ها، سرها نوکرانت همه جا تشنه و محتاج کرم نظری کن ز کرامت، به همه نوکرها کی ادا گشته ثنای تو به اشعار جواد آسمان بر تو غزل ساخته با اخترها ......................... .
. در هوایت بی قرارم یا اباصالح مدد سر ز پایت برندارم یا اباصالح مدد جان احمد جان حیدر جان زهرا جان عشق هجر تو برده قرارم یا اباصالح مدد بنده ای هستم گنهکارو فقیر و رو سیاه از گناهان شرمسارم یا اباصالح مدد ای تو آقا ای تو مولا ای تو والا ای ولی ای همه دار و ندارم یا اباصالح مدد جز به درگاهت که گردی شافعم در نزد حق رو به درگاه که آرم یا اباصالح مدد گر نگاهی از سر لطفت بر این عاصی کنی خوش شود این روزگارم یا اباصالح مدد ذره ای هستم نگاهت آفتابم می کند نزد گل کمتر ز خارم یا اباصالح مدد آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای مه شب های تارم یا اباصالح مدد در فراقت شد بهار دل خزان ای نازنین برگ خشکی در بهارم یا اباصالح مدد رشته ای بر گردنم افکنده شوق وصل دوست من اسیر زلف یارم یا اباصالح مدد شعله بر جانم فتاده آنچنان کز عشق تو آتشی در سینه دارم یا اباصالح مدد اعتبارم گشته حب مرتضی و آل او سربدار ذوالفقارم یا اباصالح مدد کاش می شد خاک پایت گردم و آخر شود خاک کوی تو مزارم یا اباصالح مدد تا ظهورتان قسم بر گردش لیل و نهار روز و شب را می شمارم یا اباصالح مدد کاش این جمعه شود روز ظهور و وصلتان مژده ی وصلت شعارم یا اباصالح مدد شاعر: .