امام حسین ع
.
#مدح_حضرت_زهرا
گه گاه می پرسم از خود، در شان کوثر چه دارم
بر درک اوصاف بانو ،با فهمِ ابتر چه دارم
چون ذره ای گنگ و مبهم ،در مدح خورشید عالم
جز کوهی از ناتوانی بر شانه دیگر چه دارم
وقتی خدا وصف او را تابانده در سوره ی نور
من این گم در سیاهی توصیف بهتر چه دارم
گاه غزل واژه واژه نور از لبم می تراود
آری به جز نور از آن نور مطهر چه دارم
حجبی عفیفانه دارد طبعی کریمانه دارد
من چون یتیم و اسیرم جز فقر در سر چه دارم
هفت آسمان زیر گامش عرش است اوج مقامش
در طی این راه من جز بال کبوتر چه دارم
انیسه قدسیه حورا صدیقه مرضیه عذرا
من نام بهتر برای او غیر مادر چه دارم
فردا به صحرای محشر در آن هراس مکرر
در سینه غیر از ولای زهرای اطهر چه دارم
جز آنکه جان را به ببخشم نذر قدمهای پاکش
چون پا نهد بر سر من در بیت آخر چه دارم
#میلاد_حضرت_زهرا
#حسن_شیرزاد✍
پیشنهاد: #سبک_من_زینبم_زینبم_من
.
.
#امیرالمؤمنین
#امیرالمومنین_ع_مدح
شکر خدا که دست خدا دستگیر ماست
لایق ترین خلیفه ی عالم امیر ماست
گیرم که دیگران همه سویی دگر روند
راه علی عالی اعلا مسیر ماست
راهی که می رسد به حقیقت به عاشقی
راه امام منتخب بی نظیر ماست
خاکیم خاک مقدم پر فیض بوتراب
در این مقام مهر فروزان حقیر ماست
در فکر چیست آدم کج فهم حق ستیز
روشن ترین چراغ هدایت غدیر ماست
خندق علی و بدر علی و احد علی
فتح الفتوح کار امیر دلیر ماست
نورش فروغ روشن شبهای کائنات
یادش شروع رویش گل در کویر ماست
تا عالمی به نام علی آشنا شود
نامش مدام ذکر صغیر و کبیر ماست
شاعر: #حسن_شیرزاد ✍
.
.
#امام_زمان_عج
دردیم وجز به آه مداوا نمیشویم
چون غنچه بسته ایم و شکوفا نمی شویم
گلزخم حسرتیم و سراپایمان غم است
با خنده های خون زده زیبا نمی شویم
در کوچه های خواهش نفس زیاده خواه
آنگونه گم شدیم که پیدا نمی شویم
رودیم و ای دریغ به مرداب می رویم
دردا به ما که راهی دریا نمی شویم
ما را چه پیش آمده ای دل که سالهاست
هم صحبت غریبی مولا نمیشویم
سر گشته ی خودیم و به تکرار قانعیم
در خواب غفلتیم و از آن پا نمیشویم
شب را کشانده ایم به اندیشه های خویش
بهر طلوع صبح مهیا نمی شویم
آه ای امید گم شده ای واژه واژه درد
بازا که ما بدون تو معنا نمی شویم
#امام_زمان
#حسن_شیرزاد
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#توسل #مرثیه
#حسن_شیرزاد
ای سرو رشید یا اباعبدالله
آقای شهید یا اباعبدالله
ظلمت زدهایم رحم کن بر دل ما
ای نور امید یا اباعبدالله
غیر از تو که رحمت خدایی ما را
یک تن نخرید یا ابا عبدالله
دل خون شد و، خون اشکغریبیِّ تو شد
از دیده چکید یا ابا عبدالله
ما روضه شنیدم و چنینیم، بگو
زینب چه کشید یا ابا عبدالله
از جانب خیمه با تمامیِّ توان
سوی تو دویید یا ابا عبدالله
هی خورد زمین و پا شد و خورد زمین
فریاد کشید یا ابا عبدالله
وقتی که رسید شمر بود و بدنت
از غصه خمید یا ابا عبدالله
لعنت به کسی که چنگ زد بر مویت
آن موی سپید یا ابا عبدالله
سر تا سر دشت پر شد از آیاتت
قرآن مجید یا ابا عبدالله
بعد از تو نبودی که ببینی در شام
طفلت چه شنید یا ابا عبدالله
دنبال کنیز بود مردی بی شرم
در بزم یزید یا ابا عبدالله
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
.
#امام_حسن
کسی که پشت لبخندش غمی آکنده از آه است
مرور روز هایش روضه های تلخ و جانکاه است
ندارد گنبد و گلدسته و ایوان طلا اما
مسیر آسمان تا مرقدش بسیار کوتاه است
برایش دشت ها صحن و تمام آسمان گنبد
چراغ روشن صحن و سرایش تا سحر ماه است
اگر مخفی است قبر فاطمه قبر حسن خاکی است
عزیز فاطمه با مادرش همواره همراه است
به دستان کریم اوست در عالم اگر خیری است
که لطف دیگران با منت و خواری و اکراه است
جذامیها کنار او نشستند و جهان فهمید
کرامت ، گردی از دامان خاک آلود این شاه است
برای شادی زهرا بگو ذکر حسن جان را
اگر توفیق می خواهی فقط راهش همین راه است
به سمت روضه می گردد مسیر شعر و می دانم
پریشان میشود قلبی که از این راز آگاه است
نمی گویم که در کوچه چه پیش آمد تو هم بگذر
فقط سر بسته می گویم که زهرا عصمت الله است
مپرس از من چه دید آنجا فقط این درد را بشنو
سپیدی های موی او غم سیلی ناگاه است
#حضرت_زهرا
#حسن_شیرزاد ✍
.
20.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دکلمه
#مناجات
#حسن_شیرزاد🎤✍
چه آمد بر سرت ای دل نوای آشنایت کو
چرا خاموش و دلگیری فروغ رَبّنایت کو
بنا بود آسمان باشی چرا در خاک جا ماندی
چه شد رویای پروازت پر و بال دعایت کو
چنین بی حال و بی حاصل نبودی پیش از این ای دل
رها کن این تکلف را وجود "بی ریا"یت کو
چنان در گیر دنیایی که آرامش نمی یابی
تامل کن شبی در خود بگو صبر و رضایت کو
چه پیش آمد که این گونه سیاهی شد نصیب تو
در این تاریکی ممتد چراغ اشک هایت کو
به غیر از گریه درمان چیست زخم بی خدایی را
تویی که سر به سر دردی دل من پس دوایت کو
چرا ساکن نشستی هان مگر گم نیستی در خود
چه کردی با خودت ای دل توسل بر خدایت کو
بگو حال مناجاتت کجای زندگی گم شد
بپرس از نفس اماره ببین سوز صدایت کو
غرورت را رها کن تا دمی عبد خدا باشی
کجا ای بنده ی عاصی خود بی ادعایت کو
پس از عمری علی گفتن چرا اینگونه خاموشی
در این هنگامه ی غربت دم یا مرتضایت کو
.
.
#امام_رضا_علیه_السلام
ببار ای روح باران بر بیابانی که من دارم
بتاب ای ماه در شام غریبانی که من دارم
بگیر از گونه ام اشک ملالی را که آوردم
بخوان از چهره ام حال پریشانی که من دارم
به پای خستگیها آمدم پایین پا شاید
بگیری باز هم دستان لرزانی که من دارم
به سویت آمدم با غصه هایی تازه می دانم
که آگاهی تو از اندوه پنهانی که من دارم
خریدی و ضرر کردی دلم را باره اما
بخر بار دگر کالای ارزانی که من دارم
به جز تو ای امید مردم درمانده ی عالم
که درمان می کند درد فراوانی که من دارم
جواب التماسم را بده ای ضامن آهو
ببین در اشکها قلب هراسانی که من دارم
دلم مثل کبوتر می پرد در صحن آزادی
به کاخ آسمان می ارزد ایوانی که من دارم
ندیدم زائری را از حرم نومید برگردد
همیشه سفره اش پهن است سلطانی که من دارم
امین الله میخوانم به چشم خیس و می گویم
امانت پیش تو ای شاه ایمانی که من دارم
قدم بگذار بر چشمان من هنگامه ی مردن
به لطفت جاودانی ساز پایانی که من دارم
#امام_رضا
#حسن_شیرزاد ✍
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#توسل #مرثیه
#حسن_شیرزاد
ای سرو رشید یا اباعبدالله
آقای شهید یا اباعبدالله
ظلمت زدهایم رحم کن بر دل ما
ای نور امید یا اباعبدالله
غیر از تو که رحمت خدایی ما را
یک تن نخرید یا ابا عبدالله
دل خون شد و خون اشکغریبیِّ تو شد
از دیده چکید یا ابا عبدالله
ما روضه شنیدم و چنینیم، بگو
زینب چه کشید یا ابا عبدالله
از جانب خیمه با تمامیِّ توان
سوی تو دویید یا ابا عبدالله
هی خورد زمین و پا شد و خورد زمین
فریاد کشید یا ابا عبدالله
وقتی که رسید شمر بود و بدنت
از غصه خمید یا ابا عبدالله
لعنت به کسی که چنگ زد بر مویت
آن موی سپید یا ابا عبدالله
سر تا سر دشت پر شد از آیاتت
قرآن مجید یا ابا عبدالله
بعد از تو نبودی که ببینی در شام
طفلت چه شنید یا ابا عبدالله
دنبال کنیز بود مردی بی شرم
در بزم یزید یا ابا عبدالله
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
.
#امیرالمؤمنین
شکر خدا که دست خدا دستگیر ماست
تنها ترین خلیفه ی عالم امیر ماست
گیرم که دیگران همه سویی دگر روند
راه علی عالی اعلا مسیر ماست
راهی که می رسد به بلندای عاشقی
راه امام منتخب بی نظیر ماست
در فکر چیست سنی کج فهم حق ستیز
روشن ترین چراغ هدایت غدیر ماست
گَردیم ،گَرد مقدم پرفیض بوتراب
در این مقام، مهر فروزان حقیر ماست
خندق علی و خیبر و بدر و احد علی
فتح الفتوح کار امیر دلیر ماست
نورش فروغ روشن شبهای کائنات
یادش شروع رویش گل در کویر ماست
تا عالمی به نام علی آشنا شود
نامش مدام ذکر صغیر و کبیر ماست
#امام_علی
#حسن_شیرزاد ✍
.
#دمام_زنی
#واحد
#امام_حسین
ای سرو رشید یا اباعبدالله
آقای شهید یا اباعبدالله
ظلمت زده ایم رحم کن بر دل ما
ای نور امید یا اباعبدالله
غیر از تو که رحمت خدایی ما را
یک تن نخرید یا ابا عبدالله
دل خون شد و خون اشک غریبی تو شد
از دیده چکید یا ابا عبدالله
ما روضه شنیدم و چنینیم بگو
زینب چه کشید یا ابا عبدالله
از جانب خیمه با تمامی توان
سوی تو دویید یا ابا عبدالله
هی خورد زمین و پا شد و خورد زمین
فریاد کشید یا ابا عبدالله
وقتی که رسید شمر بود و بدنت
از غصه خمید یا ابا عبدالله
لعنت به کسی که چنگ زد بر مویت
آن موی سپید یا ابا عبدالله
سر تا سر دشت پر شد از آیاتت
قرآن مجید یا ابا عبدالله
بعد از تو نبودی که ببینی در شام
طفلت چه شنید یا ابا عبدالله
دنبال کنیز بود مستی بی شرم
در بزم یزید یا ابا عبدالله
#حسن_شیرزاد ✍
.👇
.
#شب_سوم_محرم
پس از مادر که لبخندش گشاید باب رحمت را
خدا بر دختران بخشیده دریای محبت را
به مردان شعله ای از غیرت خود داده و جایش
به زنها هدیه داده مهربانی و نجابت را
به آنانکه پسر داده توان و عزت افزوده
به هرکه دختری بخشیده کامل کرده نعمت را
پسر دلگرمی و آرام مادر می شود اما
پدر با دخترش طی می کند راه سعادت را
به دخترها مگر چیزی به غیر از ناز می آید
پدرها خوب می فهمند وصف این لطافت را
خدا آیات رحمت را به دختر دارها گفته
بپرس از هرکه دختر دارد این حق و حقیقت را
زمانی می شود ام ابیها بهر پیغمبر
به پایان می رساند سالها ظلم و جهالت را
زمانی می شود زینت برای ساقی کوثر
مزین می کند دامان خورشید ولایت را
زمانی چون سه ساله دختر شیرین ثارالله
وجودش رنگ بو بخشد بهار سبز عصمت را
یگانه دختری از نسل پیغام آور خاتم
به روی دست آورده برای خلق رحمت را
یگانه دختری مثل علی عالی اعلا
صبورانه به عالم هدیه می دارد هدایت را
سه ساله دختری از نسل نور و آب و آیینه
که مثل جده اش زهرا شرف داده شرافت را
گلی از نسل بخشاینده بی منت و خواهش
حسن حُسنی که معنا کرده احسان و کرامت را
حسین بن علی را جان و از جان نیز شیرین تر
بمیرم این همه آرامش و مهر و عطوفت را
دل و جان پدر بوده،دل و جان پدر برده
چه باید گفت این دلدادگی بی نهایت را
گلی که ارث برده از عموی مهربان خود
بصیرت را فضیلت را اصالت را شجاعت را
بمیرم دختری را که به زینب اقتدا کرده
به جا آورده چون او حق پاکی و صداقت را
در آن وادی که از هر سو بلایی تازه سر می زد
به صبری زینبی می برد با خود در غربت را
به روی شانه ها می برد پرچم را اگر زینب
سه ساله بر ملا می کرد با گریه حقیقت را
دم دروازه ساعت که خون شد چشم ها از غم
به لحن کودکی فریاد زد بر شام غیرت را
خرابه دردهایش را به پایان برد تا زینب
به خاک تیره بسپارد نسیم صبح رحمت را
میان چادری کوچک نهانش کرد تا فردا
به دست کوچک خود وا کند قفل قیامت را
#حضرت_رقیه
#حسن_شیرزاد ✍
..............
#مناجات
#غزل
چگونه می تواند تا به این حد مهربان باشد
که با غرق گناهی هر زمانی هم زبان باشد
به ما آموخت هر کس پا به راه عشق بگذارد
نباید فکر جان خویش یا فکر امان باشد
به پایت اشک می ریزد گدا و خوب می داند
که باید آخرش بر گریه هایش شادمان باشد
شبی مهمان من باشی یقین پروانه می فهمد
چگونه در کنار شمع باید جان فشان باشد
چرا زلفی که پیغمبر نوازش کرده بود آن را
درون مقتلی باید به دستان سنان باشد
و اوج روضه آنجایی است که مداح می گوید
که قاتل نیزه نه ، طرز نگاه دشمنان باشد
بیاور نیزه را پایین که زیبا نیست بابایی
کنار دختری روی زمین در آسمان باشد
.............
#حضرت_رقیه_س_شهادت
به جرم اینکه ندارم پدر، زدند مرا
شبیه مادرِ در پشتِ در، زدند مرا
خبر نداشتم اینها چقدر نامردند
خبر نداشتم و بی خبر زدند مرا
خدا كند كه عمویم ندیده باشد، چون
پدر درست همین دور و بر زدند مرا
پدر! وقت غذا تازیانه میآمد
نه ظهر و شام، كه حتی سحر زدند مرا
سرم سلامت از این كوچهها عبور نكرد
چقدر مثلِ تو ای همسفر زدند مرا
چه بینِ طشت، چه بر نیزهها زدند تو را
چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا
چه چشم زخم، چه زخمِ زبان، چه زخمِ سنان
اگر نظر كنی از هر نظر زدند مرا
فقط نه كعبِ نِیّ و تازیانه و سیلی
سپر نداشتم و با سپر زدند مرا
پدر من از سرِ حرفم نیامدم پایین
پدر پدر گفتم هر قَدر زدند مرا
مگر به یادِ كه افتادهاند دشمنها
كه بینِ این همه زن، بیشتر زدند مرا؟
زدند مادرتان را چهل نفر یكبار
ولی چهل منزل، صد نفر، زدند مرا
✍ #محسن_عرب_خالقی
.
.
ایام #شهادت_امام_رضا
قطره بودم در حریم قدسی ات دریا شدم
ذره بودم با نگاهت آسمان آرا شدم
زندگی می برد سمت تیرگی هایش مرا
دیده گرداندی به من در روشنی پیدا شدم
سنگی از جنس عدم بودم شبی کنج رواق
توبه کردم از خودم آیینه ای زیبا شدم
در جدالِ سختِ بین بندگی و برده گی
دست پیش آوردی و از خواب غفلت پا شدم
من نمی دانم کجا بودم!؟ چه می کردم!؟ فقط
اینقدر می دانم از لطف شما آقا شدم
باز بود ابواب تو هر جا که درها بسته بود
گرم بود آغوش تو هر لحظه ای تنها شدم
نور تو دست مرا در عین گمراهی گرفت
پا به پا آورد تا در روضه ها معنا شدم
روضه گفتم ناله ی «یابن شبیب »آمد به گوش
باز دلخون از غم دردانه ی زهرا شدم
#امام_رضا
#حسن_شیرزاد ✍
.