eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ۱۴۰۰ سوم ماه مبارک رمضان شب جمعه مناجات خوانی و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و حضرت علی اصغر علیه السلام .
. |⇦•سلام بابا تو آسمونا دنبالت بودم.. و توسل به سلام الله علیها ۱۴۰۰ به نفس حاج ●━━━━━━─────── سلام بابا تو آسمونا دنبالت بودم اما توی خرابه اومدی کنارِ ما صفا آوردی قدمت رو چشم، بابا بابا جونم یه دنیا حرف دارم باهات اما میخوام فقط بگم دوست دارم حالا بگم بابا حسین، بگی جونم بابا بازم بهم بگو دوستم داری خیلی وقته که نگفتی بهم بگو که تنهام نمیزاری خیلی وقته که نگفتی یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِه... * سر رو آوُردن مقابلِ دخترش، آخه بهانه گرفته بود، صدا به گوشِ اون ملعون رسید، گفت: چه خبره؟ گفتن: بهانه ی باباش رو گرفته، گفت: سرِ باباش رو براش ببرید، سر رو آوُردن مقابلش گذاشتن، پارچه رو از رویِ طبق کنار زد، با یه بُهتی سئوال کرد: "هذا رأسُ مَن… ؟!" این سَرِ بهم ریخته از کیه؟ گفتن: "رَأسُ ابیکَ الحُسَین" سَرِ باباته، مگه بابات رو نمیخواستی؟ دستاش کوچیک بود" فَرَفَعَتْهُ مِنَ الطَّشت حاضَنَة له" با این دستایِ کوچیکش سر رو برداشت" حاضَنَة له" مواظب بود این سر از بین دستاش نیوفته، سر رو به سینه چسبانید، شروع کرد حرف زدن: “یا اَبَتاه ! مَن ذَالّذی خَضَّبَکَ بِدِمائِک" بابا چه کسی محاسنت رو به خونِ سرت خضاب کرد؟ بابا!" مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَرِيدَيْكَ! " کی رگهای گردنت رو برید؟ بعد یادِ خودش افتاد، گفت: بابا!" مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي! " کی من رو در این بچگی یتیم کرد؟ بابا!" مَنْ لِلنّساءِ الحاسرات" این زنهای بی پناه چه کسی رو دارن؟" مَنْ لِلْيَتيمة حتّي تَكْبُر" دخترِ یتیم اگه بخواد بزرگ بشه چه کسی رو داره؟...* چشات بسته است خوبه نمي بيني بال و پرم سوخته خوبه نمي بيني كه معجرم سوخته خوبه نمي بيني موي سرم سوخته چشات بسته است نمي بيني نگاهشون چه سنگينه هر چشمِ ناپاكي ماها رو مي بينه سيلي و تازيونه بهتر از اينه بابا ازت من يه سوال دارم ميدوني كنيزي يعني چي…؟ كسي بهم نميگه معنيشو ميدوني كنيزي يعني چي…‌؟ سيد مهدي سرخان *بابا یه مجلسی بودیم، همه جمع بودن، ما عزادار بودیم، ما گریه می کردیم، یه پادشاهی بود، دور و برش شلوغ بود، یه تشتی مقابلش بود، ما داخلِ تشت رو نمی دیدیم، این پادشاه هی چوبش رو بلند می کرد، چوبش رو که پایین می آوُرد، عمه ی من می گفت: آه...یه وقت عمه ی ما صدا زد: دست نگهدار"مُنْتَحِياً عَلي ثَنايا اَبي عَبْدِاللَّهِ" اینقدر با چوب خیزران به این لب و دندان نزن... بابا! دور و بری هایِ این پادشاه مارو نگاه می کردن، یه وقت یکیشون بلند شد، خواهرم رو با دست نشون داد، صدا زد: یا عزیز!" هَبْ لِی هَذِهِ الْجَارِیَةَ" این کنیزک رو به من ببخش... حسین... * ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. دومین روز روزه داری را یاد آلاله های در راهم یاد پاهای خار رفته و زخم می رود تا به آسمان آهم یاد حلقوم زخم خورشید و یاد زخم دو دیده ی ماهم یاد چشمانشان که بارانیست گریه بوده همیشه دلخواهم اشک من را به عرش خواهد برد چشم بی اشک را نمیخواهم با خودم هیچکس نیاوردم فقط این اشک بوده همراهم من ازین معجزات گریه عجیب وسط روضه خوب آگاهم دم افطار روضه می چسبد تشنه هر بار روضه می چسبد ✍محمد حبیب زاده ۴۰۱/۱/۱۵ .
Mirzamohamadi_Roze_Hazrat-Roghaye.mp3
6.89M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیکِ یا رقیه بنت الحسین 🔊آخ بابا سلام برگشتی سفرت خوش گذشت باباجان؟ ◼️توسل به ◼️ 🎤حجت الاسلام
. مجنون شدم اما غم لیلا ندارم تشنه شدم راهی سوی دریا ندارم دیروز من را حسرت یک عمر پُر کرد در کوله ام جز نالهء فردا ندارم با آتش عصیان، همه سرمایه ام سوخت چیزی برای محشر کبرا ندارم من را بزن تا حال نفسم جا بیاید اما نگو دیگر برایت جا ندارم خشم تو هم هرچند از روی علاقه است من طاقت ناراحتی ات را ندارم این آخر عمری شتر دیدی ندیدی سنگین شده پرونده ام، امضا ندارم با اینهمه آلودگی اصلاً نگفتی کاری به کار نوکر زهرا ندارم بین نجف جان مرا باید بگیری چون حاجتی جز دیدن مولا ندارم دنیای بی کرببلا یعنی جهنم بی کربلا امیّد به دنیا ندارم مهمانی تو آمد و کاری نکردم دیگر سلاحی غیر گریه ها ندارم وا کن گره های مرا جان رقیه آن دختری که گفت من بابا ندارم با لکنت روی زبانش گفت عزیزم حالا که با سر آمدی، من پا ندارم حالا که دیدم سوخته تر بودی از من دیگر گلایه از سر سقا ندارم این شهر را روی سر خود می گذارم هرچند از ضرب لگدها، نا ندارم ✍ .................. . امشب پناه داده بر جمع ما رقیه ما آمدیم یا رب همراه با رقیه حس کرده ایم جودت بیش از همیشه بوده هر بار در مناجات گفتیم یا رقیه بخشیدن گناه ما را به او سپردی امشب تمام ما را کرده سوا رقیه دردیم و اوست درمان کفریم و اوست ایمان ما را ز دام شیطان کرده رها رقیه دلتنگ های صحن کرب و بلا کجایید امشب دهد برات کرب و بلا رقیه غیر از حسین نامی روی لبش نیامد این است عشق این است صد مرحبا رقیه زهرای کربلا اوست با درد آشنا اوست افتاده گوشوارش بر خاک ها رقیه ............................................ .
. سوّم ماه رمضان تا شده روز دلم چون شب یلدا شده باز کنم زمزمه این روضه را ( عمّه بیا گم شده پیدا شده ) « ساده » https://eitaa.com/emame3vom/59684 .
. نشسته ام رمضان را کنار خوان رقیه منم گدای همین لطف بیکران رقیه اگرچه رانده شدم از همه ولی به امیدی رسانده ام سر خود را به آستان رقیه نمیزند لب خود را به لقمه ای که حرام است هر آنکه میخورد از رزق آب ونان رقیه خدا کند نزنم باز زیر قول وقرارم و سربلند بمانم در امتحان رقیه گره گشایی ما روضه های سوم ماه است که میهمان خدائیم و میهمان رقیه به ناله های منِ تحبس الدعا نظری کن به ناله ی ابتا، یاحسین جان رقیه نشسته ام سر سجاده واکند به دعایش زبان لال مرا لکنت زبان رقیه کمان شده قد من با گناههای زیادم مرا ببخش قسم بر قد کمان رقیه به خاک چادر زینب قسم که در صف محشر تمام گریه کنانند در امان رقیه خمیده راه اگر میرود بخاطر این است که خورده ضربِ لگدها به استخوان رقیه گرفته است چه محکم به دست معجر خود را رسیده آتش خیمه به گیسوان رقیه روز سوم‌ آمد و یاد‌ رقیه‌ کرده‌ ام هدیه‌ کردم‌ روزه‌ام‌ را‌ من‌ به‌ بانوی‌ دمشق ........... اللهم‌ صل‌ علی‌ محمد و آل‌ محمد و عجل فرجهم شب‌ سوم‌ ماه‌ رمضان_غزل‌مصیبت‌ حضرت‌ رقیّه سلام اللّه علیها شبِ سوّم چقدر بی‌تابم بی‌قـرارِ ضـریحِ اربابم مثلِ طفلِ سه‌ساله‌ای شده‌ام که غمِ یار کرده بی‌تابم میهمانِ ضیافت‌ُاللّه وُ.... گلِ یاسِ کـبودِ در قابم شانه می‌زد به مویِ خود می‌گفت می‌رسد عمّه مِهر وُ محرابم سَر می‌آیدکه سرنوِشتْ مرا بـِبرَد تا بهشتِ اربابم کاش برگردد وُ ببیند که.... رویِ خِشتِ خَرابه می‌خوابم رَدِّ سیلی به صـورتم مانده قابی از زخم وُ خون وُ خونابَه‌م آنقَـدَر زَجـر بَد زَده سیلی چند روز است سیر وُ سیرابم مَن که آب وُ غَذا نمی‌خواهَم تشنه‌یِ روضه‌هایِ اربابم پایِ سَر ندبه‌خوانِ دیدارم بی‌قَـرارِ نِگارِ سَـردابم .
Shab03Ramazan1401[02].mp3
3.04M
🎙یوسف گمشده دخترکی پیدا شد ( ) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی ۱۴۰۱ نیمه شب بود که درهای اجابت وا شد یوسف گمشده ی دخترکی پیدا شد آن که همراه سخن هاش همه لکنت بود چون که چشمش به پدر خورد زبانش وا شد چون که عطر پدرش را به خرابه حس کرد یا علی گفت و به صد رنج ز جایش پاشد هاتفی داد ندا چشم تو روشن خانم آن که می گفت نداری تو پدر رسوا شد رفت و تا روز جزا بهر تسلای یتیم شام، بد نام ترین نقطه ی این دنیا شد سوره ی کوثر این قافله را دق دادند بازهم زینب غمدیده ی ما تنها شد شاعر: محمد حسین رحیمیان✍
YEKNET.IR - monajat - shabe 3 ramezan 1401 - arzi.mp3
22.33M
ویژه 🍃صدای گریه شنیدی اگر صدای من است 🍃مرا بزن به مرامت قسم سزای من است 🎤حاج . شب سوم ماه مبارک رمضان صدای گریه شنیدی اگر صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است دلت شکسته از این بنده نمک نشناس دلت شکسته دلیلش فقط خطای من است بدی من که به دردت نمیخورد اما تو خوبیت همه جوره گره گشای من است فدای رحمت و مهمان نوازی ات که فقط عنایتت سبب این برو بیای من است هر آنکه گفت بگو مونس و پناهت کیست همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است تمام حاجتم این ماه دیدن نجف است نجف مکان علی و شاه و مقتدای من است دلیل اشک سر سفره وقت افطارم لبان تشنه ارباب باوفای من است نجات چیست رسیدن به کشتی ارباب حسین راه نجات است و ناخدای من است که گفته روزی من نیست دیدن حرمش به دست دختر او رزق کربلای من است فدای اشک رقیه که با پدر میگفت چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است گرسنه ماندم اما غذا نمیخواهم چرا که کنج خرابه کتک غذای من است گریز به ............................................. .
. سلام بر تو امامی که نفسِ تطهیری سلام بر تو که چون رحمتی، فراگیری سلام بر تو زمانی که غرق طاعاتی سلام بر تو زمانی که روزه می‌گیری بدون شمسِ پُر از خیر و برکت رویت به ما رسید عجب روزگار دلگیری گذشت و چشم به‌راهت جوانی‌ام طی شد نیامدی و رسیده‌ست موسم پیری نشد مقدمه سازِ ظهورتان باشم منِ خراب دعایم نداشت تأثیری چقدر گریه و توبه به جای من کردی حلال کن که نکردم هنوز تغییری من از زمان ورودم به قبر می‌ترسم بیا و ناجی من شو در آن سرازیری اجازه هست کمی از زبان عمه‌ی‌تان بخوانم از غم ویرانه و زمین‌گیری؟! *** پدر شبی که رسیدی برای من قدر است رقم زده‌ست برایم خدا چه تقدیری ببخش این همه امشب به لکنت افتادم ببخش از رخ سابق نمانده تصویری به تابِ زلف تو دستم نمی‌رسد دیگر شکسته بازوی من در میان درگیری بدون هیچ دلیلی مرا کتک زده‌اند بدون هیچ دلیلی و هیچ تقصیری .
. مناجات خوانی 📆 زمان: 👈 جمعه ۴ فروردین ماه ۱۴۰۲ 🔷 با مداحی: 👈  کربلایی 🔊 حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضوانی 🔊 بخش اول | چشم خود را باز کن ای دل ضیافت را ببین 🔊 بخش دوم دعای افتتاح 🔊 بخش سوم | رواق خاک آلود شبستانی ک من دارم 👇👇👇👇
‍ . صدای گریه شنیدی اگر صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است دلت شکسته از این بنده نمک نشناس دلت شکسته دلیلش فقط خطای من است بدی من که به دردت نمیخورد اما تو خوبیت همه جوره گره گشای من است فدای رحمت و مهمان نوازی ات که فقط عنایتت سبب این برو بیای من است هر آنکه گفت بگو مونس و پناهت کیست همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است تمام حاجتم این ماه دیدن نجف است نجف مکان علی و شاه و مقتدای من است دلیل اشک سر سفره وقت افطارم لبان تشنه ارباب باوفای من است نجات چیست رسیدن به کشتی ارباب حسین راه نجات است و ناخدای من است که گفته روزی من نیست دیدن حرمش به دست دختر او رزق کربلای من است فدای اشک رقیه که با پدر میگفت چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است گرسنه ماندم اما غذا نمیخواهم چرا که کنج خرابه کتک غذای من است گریز به ............................................. . الهی یا عالی بحق علی (ع)🤲 تو تَرَحُّم نکنی پس که تَرَحُّم بکند تو تَبَسُّم نکنی پس که تَبَسُّم بکند پشت هم جرم و خطاهای من بی سرو پا آتش معصیتم را پُرِ هیزم بکند همه جا بنده‌ی تو رفته و ردش کردند عاقبت آمده تا با تو تکلم بکند تو نگاهش نکنی بار گناهش او را آخرْ انگشت نمای همه مردم بکند خواهش بنده ات این است نخواهی محشر در شلوغی پسر فاطمه را گُم بکند بگذارید که این بنده بماند تاکه دوسه خط گریه برای شب سوم بکند یک نفرنیست که در هلهله ی شام خراب سینه اش را سپر صورت خانم بکند آنقدر‌ مویِ سرش سوخت درآتش کَم شد چادرِ سوخته اش تا به ابد پرچَم شد ✍ .................. لکنت افتاده میان سخنم می بینی؟ اصلا انگار که یک پیر زنم می بینی؟ زخم های تن من میخ دری کم دارد مثل زهرا شده وضع بدنم می بینی؟ نکند مثل من امروز تو سیلی خوردی؟ شده چشمان تو هم تار، مرا می بینی؟ کعب نی ها چه در این قائله گُل می کارند لاله افتاده روی پیرهنم میبینی؟ با لبِ لب پرت اینبار مرا بوسه بزن… جای سالم تو اگر روی تنم می بینی .......... امشب پناه داده بر جمع ما رقیه ما آمدیم یا رب همراه با رقیه حس کرده ایم جودت بیش از همیشه بوده هر بار در مناجات گفتیم یا رقیه بخشیدن گناه ما را به او سپردی امشب تمام ما را کرده سوا رقیه دردیم و اوست درمان کفریم و اوست ایمان ما را ز دام شیطان کرده رها رقیه دلتنگ های صحن کرب و بلا کجایید امشب دهد برات کرب و بلا رقیه غیر از حسین نامی روی لبش نیامد این است عشق این است صد مرحبا رقیه زهرای کربلا اوست با درد آشنا اوست افتاده گوشوارش بر خاک ها رقیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. اگه با گناهام ؛ میشه باز دلت خون من رو از تو روضه‌ت ؛ زنده برنگردون رو ندارم تو چشات نگاه کنم نمی خوام جوونیمو تباه کنم به رقیه دیگه من خسته شدم جون مادرت نذار گناه کنم منو به حال خودم رها نکن _ ابی‌ عبدالله ۳ سفرمو تو رو خدا جدا نکن _ ابی‌ عبدالله ای جان _ ابی‌ عبدالله جانان _ ابی‌ عبدالله تصویر ضریحت ؛ از یادم نمیره ای کاش دست عباس ؛ دستامو بگیره دل می گیره هی سراغ حرم منو می کشه فراق حرم به خنکای‌ ضریحت قسم می سوزونه دلو داغ حرم یه سلام از دم در بسه برام _ ابی عبدالله ۳ باشه آقا من اصن تو نمیام _ ابی‌ عبدالله ای جان _ ابی‌ عبدالله جانان _ ابی‌ عبدالله آقا وقت مرگم ؛ یاد تو بمونه اگه تو نباشی ؛ چشمام وا می مونه نفس آخر من می رسی کنار بستر من می رسی با رقیه‌ و علی اصغرت آقا بالا سر من می رسی گریه کردم واسه بوریای تو ؛ ابی عبدالله ۳ کفن و نوکرت به پای تو ؛ ابی  عبدالله ای‌ جان : ابی‌ عبدالله عطشان‌؛ ابی‌‌ عبدالله .👇
. کلافِ عشقُ فقط تو میبافی مریضِ عشقِ حسینی ای شافی برای بابُ الحسینیا تنها اشاره ی چشمایِ توعه کافی درسِ عشقُ احساسی رقیه روحِ عمو عباسی رقیه توو باغِ حسین مثلِ مادرت سرشار از عطر یاسی رقیه سلاحت اشکِ سلاحت خونِ لهیبِ روضت دنیارو میسوزونه همین دستایِ کبودت بی بی داره پرچمِ کربلا رو میچرخونه بند دوم حقیقت داره باباییِ دختر تویی  دلداده حسینتِ دلبر تا دلتنگی کردی کنج ویررونه خودش رو بابا بتو رسوند باسر میگفتی براش از دردِ دوری که گوشوارتُ بردن چجوری زخماتُ نشون دادی به بابا سیلی خوردی و کردی صبوری میخوند لالایی برات بابایی به پا کردی با روضه عجب غوغایی چشاتُ بستی گرفتی اروم گمونم بردت پیشِ خودش بابایی بند سوم در و دیوارم تو روضه های تو میشن بارونی و پا به پایِ تو میبارن واسه غریبیِ بابا بابا گریه میکنه برای تو دوست دارم برای اخرین بار دم بگیره لبم یا علمدار یعنی میشه شب سومِ ماه با عطش بمیرم قبلِ افطار دمِ جون دادن بگم یارقیه منِ رسوا رو ببر حرم یا رقیه بخر نوکر رو برا بابایی روی پیشونیمم بنویس اهدایی 👇
. شمیم عفو خدا بر مشام می آید برای زخم گناه التیام می آید اگر چه بندگی ام ناقص است و ناچیز است ز سوی حضرت حق فیض عام می آید بخواه هر چه که خواهی از آستان کریم دوباره مرغ اجابت به بام می آید ملائکه همه چشم انتظار ما بودند ز عرش و فرش طنین سلام می آید اگرچه طعمه شیطان برای مومن هست اگرچه نفس به همراه دام می آید... بناست پاک شود نامه ی گناهانم اگر که از منِ شرمنده نام می آید شدم غریب در این قعرِ چاه تنهایی برس به داد خدایا! صِدام می آید؟... چه روشن است دل من در این شب تاریک برات رفتن تا کربلام می آید و تا دوباره بگرییم از غمی جانکاه گریز مرثیه از سمت شام می آید گرسنه است به ویرانه دختری اما ز خانه ها همه بوی طعام می آید... محمدحسین مهدی پناه✍ .
. 🔊 🔸 خوانی ماه مبارک رمضان l شب سوم 📆   چهارشنبه ۲۳ اسفند ماه ۱۴۰۲ 🔷 حاج 🔊 | اگر ابرم چرا باران به این صحرا نمی بخشم؟ 🔊 دعای / أَنْتَ المُحْسِنُ وَنَحْنُ المُسِيئُونَ، فَتَجاوَزْ يارَبِّ عَنْ قَبِيحِ 🔊 / اینجا بهانه ها خودشان جور می شوند 🔊 / من همه چیمو باختم و دیگه حتی آبرویی هم ندارم 🔊 / این دل تنگم عقده ها دارد، گوییا میل کربلا دارد 👇👇👇👇👇
. 📋 : من بندگی نکردم تا بنده‌ام بخوانی 🗓 ۱۴۴۵ 🎤 با نوای حاج ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من بندگی نکردم تا بنده‌ام بخوانی تو کی بدین کرامت از خود مرا برانی بار گنه به دوشم؛ لا تقنطوا به گوشم عفوت نمی‌گذارد در دوزخم کشانی این نامه‌ی سیاهم؛ این اشک صبح‌گاهم من حال خویش گفتم؛ تو کار خویش، دانی تو برتری که سوزی در آتش جحیمم من کمترم که گویم، زآتش مرا رهانی مولای من! من از تو، غیر تو را نخواهم تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی پا در دوسوی گورم، دردا که از تو دورم هم عفو از تو آید؛ هم قهر می‌توانی از بس کریم هستی، با من قرار بستی من اشک خود فشانم؛ تو خشم خود نشانی در عین روسیاهی، خواهم ز تو الهی هم من تورا بخوانم؛ هم تو مرا بخوانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 👇
. 📋 : آیا شده در لانه بسوزند پرت را؟ 🗓 ۱۴۴۵ 🎤 با نوای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آیا شده در لانه بسوزند پرت را؟ آتش بزند زخم‌زبان‌ها جگرت را؟ خورشید شب تار خرابه! خبرت هست؟ یک‌ماه گذشته است و ندیدم قمرت را بابای گلم! هیچ شده، موقع خوابت در طشت بیارند برایت پدرت را؟! یک چشم تو، آیا شده از كار بیافتد یا وانكند پلک تو، چشم دگرت را؟! ای سوخته‌مو! می‌شود آیا که بگویی درباره‌ی موهای سر من، نظرت را از باغ پر از لاله‌ی تو، هیچ نمانده یک چشم بچرخان و ببین دور و برت را ای از سفرت، سرزده برگشته! روا نیست با خود نبری باردگر همسفرت را ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
. 📋 : حالا که اومدی، موهامو ببین 🗓 ۱۴۴۵ 🎤 با نوای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حالا که اومدی، موهامو ببین خرابه‌نشین شدم؛ جامو ببین کاش می‌شد به دختر یزید بگم حالا دیگه، بیا بابامو ببین اومدی آروم‌جونم؛ مگه نه؟ قراره پیشت بمونم؛ مگه نه؟ یه‌ذره فقط زبونم می‌گیره هنوزم شیرین‌زبونم؛ مگه نه؟ گریه، جوهر صدامو می‌گرفت زنجیرا جلوی پامو می‌گرفت هرجا حرف بد به ماها می‌زدن دستای عمّه، گوشامو می‌گرفت راستی چشمامو دیدی، کبود شده؟ صورتم رو شنیدی، کبود شده؟ هرجاتو که بوسیدم، نیزه زدن هرجامو که بوسیدی، کبود شده هرجا میرم یکی دنبال منه خواهرت دلواپس حال منه چرا شمرو رووی سینت جادادی؟ بغلت آخه فقط مال منه موقع دوری رسید؛ دلم شکست هیشکی حالمو ندید؛ دلم شکست خیزران دیدم لباتو می‌بوسه تووی مجلس یزید، دلم شکست دیگه روزای خوشایند نمیاد روو لبام بعد تو لبخند نمیاد چه‌جوری گوشواره‌هامو دزدیدن که هنوز خون گوشم بند نمیاد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
Ramazan 1402.12.23 - Shab 03 - H-Sarollah.Rasht - 02 - Abozar Biukafi - Monajat.mp3
28.73M
بازکن در که گدای سحرت برگشته بنده‌ی خسته ز عصیان، به درت برگشته باز هم در‌به‌دری، دور و برت برگشته سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته اصلاً انگار نَه انگار گنه‌کارم من به تو اندازه‌ی یک عمر بدهکارم من گرچه آلوده‌ام و خوار ولی آمده‌ام با همان فطرت پاک ازلی آمده‌ام دیدم از غیر درت بی‌محلی آمده‌ام دست پر هستم و با نام علی آمده‌ام از عقوبات منِ غم‌زده تعجیل بگیر عبد آلوده پشیمان شده تحویل بگیر بنده وقتی‌که فرو رفت به مرداب گناه خواست از چاله درآید ولی افتاد به چاه وای از دست رفیقی که مرا برد ز راه من زمین خوردم و او جای دعا کرد نگاه حرف پرواز زد اما همه طنّازی بود دوستت دارم آن دوست دغل‌بازی بود حال، من آمده‌م حال مرا بهتر کن دیگر از دست خودم خسته شدم باور کن با چنین بنده که داری به مدارا سر کن تا سحر، جانِ مرا مست می کوثر (حیدر) کن دارم امید، مقیم حرم یار شوم من به قربان علی تا دم افطار شوم گر چه اندازه‌ی یک کوه، گنه سنگین است آشتی با تو همیشه مزه‌اش شیرین است سفره‌ای را که تو چیدی، چقدر رنگین است آخر کارِ هر آن‌کس که بیاید این است اولین قطره‌ی اشکی که ز چشمش ریزد از دلش ناله‌ی یا فاطمه برمی‌خیزد ۱۴۰۲.۱۲.۲۳ 🎤 .