.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
زندان گرفته
حتی صدای مرد زندانبان گرفته
حتی زنی بد
از ساحتش بوی خوش ایمان گرفته
زنجیر و پابند
از استخوانهایش توان و جان گرفته
مثل مدینه
مولای ما انگشت بر دندان گرفته
هر تازیانه
با کینه از پهلوی او تاوان گرفته
از سفرهی او
دشمن سه روزی هست آب و نان گرفته
اما بهجایش
هر نیمهشب روی سرش قرآن گرفته
ذهنم دوباره
حال و هوای روضهای عطشان گرفته
آتش کشیدند
آتش بمیرم معجر و دامان گرفته
شام غریبان
گوشه به گوشه بارش باران گرفته
رقّاص شامی
آسایش از یک کاروان مهمان گرفته
عمامهای را
خاکستری پر شعله و سوزان گرفته
نی غرق نور است
انگار خولی نیزهای تابان گرفته
بابا کجایی
با نام بابا یک سه ساله جان گرفته
🔸شاعر:
#مجید_لشکری
_____________
👇
.
#اصحاب
#جون
#شب_چهارم_محرم
#مجید_لشکری
رو سیاهی که میرسد اینجا
عاقبت روسپید خواهد شد
سیب میبوید و کنار حسین
در نهایت شهید خواهد شد
هرکه گندم نداشت خوشۀ او
هر که خالیترست توشۀ او
خرمنش میشود پر از برکت
کولهاش پر امید خواهد شد
اُنس با همنشین اثر دارد
باید از شیشه عطر بردارد
آن گلی که کنار گل باشد
مست بویى جدید خواهد شد
معجزه کار کوچکی اینجاست
از همه نوع آن یکی اینجاست
ظاهر آلودهای به دست حسین
یوسف زرخرید خواهد شد
هرکه چشمش به چشم او افتاد
دل به دام ولایت او داد
صبح خیمه، شقی اگر بوده
ظهر میدان، سعید خواهد شد
جون و حرّاند هر دو جانبازش
این یکی بنده آن دگر آزاد
این یکیشان صدوق خواهد رفت
آن یکیشان مفید خواهد شد
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
2. جناب وهب.mp3
6.11M
#روضه_اصحاب
#قسمت_اول
#جناب_وهب (علیه الرحمه)
#استاد_حیدرزاده
روسیاهی که میرسد اینجا
عاقبت روسفید خواهد شد
سیب میبوید و کنار حسین
در نهایت شهید خواهد شد
هرکه گندم نداشت خوشۀ او
هر که خالیترست توشۀ او
خرمنش میشود پر از برکت
کولهاش پر امید خواهد شد
اُنس با همنشین اثردارد
باید از شیشه عِطر بردارد
آن گُلی که کنار گل باشد
مست بویى جدید خواهد شد
معجزه کار کوچکی اینجاست
از همه نوع آن یکی اینجاست
ظاهر آلودهای به دست حسین
یوسفِ زر خرید خواهد شد
شاعر : #مجید_لشکری
.
.
سلام کرد و نشان داد جای سلسله را
چه بی مقدمه آغاز می کند گله را
نه از سنان و نه از شمر گفت نه خولی
بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را
نگاش چون که به رگهای نامرتب خورد
نکرد شکوه و پوشاند زخم آبله را
از استلام لب و خیزران حکایت کرد
از اینکه چوب رعایت نکرد فاصله را
کشید زجر هم از دست زجر هم پایش
شبی گمشده گم کرده بود قافله را
ودر ازای دو تا بوسه داد جانش را
ندیده چشم کسی اینچنین معامله را
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#محمد_بیابانی
#شب_سوم_محرم #پنجم_صفر
. ..................
#حضرت_رقیه
به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را
نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را
فراگرفت دو دریای سرخ از سر شوق
به وسعت گل رویش کران و ساحل را
لهوف پرپر خود را ورق ورق می خواند
مرور کرد به همراه او مقاتل را
برای اینکه ببوسد تمام هستی خویش
زدود از آینه ی دل غبار حائل را
فقط به پهلو و پایش اشاره کرد و نکرد
حدیث نخوت شلّاق را سلاسل را
هر آنچه را که شنیدند پیش رویش دید
جراحت لب و دندان و زخم قاتل را
چه گیسوان سپید و چه گونه های کبود!
کسی به طفل ندید اینچنین شمایل را
نگاه جاری بابا به حرف آمد و گفت:
سه ساله با چه توان طی کند فواصل را؟!
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مجید_لشکری
.........................
نور خورشیدم که در ظلمت سرا افتاده ام
دختر شاهم که در ویرانه ها افتاده ام
روزگاری بالش زیر سرم دست تو بود
اُف به این دنیا کجا بودم کجا افتاده ام
از سر دست عدو دندان شیری ام شکست
روضه خوانت بودم اما از صدا افتاده ام
صورت و دستم کبود و پای من پر آبله
از شب جاماندنم از دست و پا افتاده ام
نه غذایی خورده ام نه آب عمّه شاهد است
بعد تو بابا من از آب و غذا افتاده ام
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#نوید_طاهری
▪️
.
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
عاشقان را غمِ سر نیست که سر ناچیزست
داغ این رنگ به سیمای جگر ناچیزست
تیر این راه بر آیینه نشستن دارد
سینه تا هست و دلی هست سپر ناچیزست
ذرّه را جذبهی خورشید قمر خواهد کرد
در بقا، نیستی ذره مگر ناچیزست؟
سر خورشید به نیزهست بزرگ است خبر
راه بستند ولی پیش خبر ناچیزست
بادیه بادیه آواره شدن چیزی نیست
تا برادر همه جا هست، سفر ناچیزست
راوی قصّهی دردست سخن کوتاه است
بار این داغ گران، کفّه اگر ناچیزست
او چه کردهست که از سنگ عرق میریزد
پیش اکسیر دمش قیمت زر ناچیزست
رد شدن از دل این شام بسی طولانیست
گرچه با بودن خورشید و قمر ناچیزست
شاعر: #مجید_لشکری
#حضرت_ام_کلثوم
.
.
#زمینه
#زمزمه
#امام_کاظم #علیه_السلام
🔹السّلامُ عَلیكَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍلإِْﻣَﺎمُ ﺍلعاَﺑِﺪُ🔹
السّلامُ ﻋَﻠَﻴﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍلإِْﻣَﺎمُ ﺍﻟﺴَّﻴِّﺪُ ﺍﻟﺮَّﺷِﻴﺪُ
زندان گرفته
حتی صدای مرد زندانبان گرفته
حتی زنی بد
از ساحتش بوی خوش ایمان گرفته
زنجیر و پابند
از استخوانهایش توان و جان گرفته
مثل مدینه
مولای ما انگشت بر دندان گرفته
هر تازیانه
با کینه از پهلوی او تاوان گرفته
از سفرهی او
دشمن سه روزی هست آب و نان گرفته
اما بهجایش
هر نیمهشب روی سرش قرآن گرفته
ذهنم دوباره
حال و هوای روضهای عطشان گرفته
آتش کشیدند
آتش بمیرم معجر و دامان گرفته
شام غریبان
گوشه به گوشه بارش باران گرفته
رقّاص شامی
آسایش از یک کاروان مهمان گرفته
عمامهای را
خاکستری پر شعله و سوزان گرفته
نی غرق نور است
انگار خولی نیزهای تابان گرفته
بابا کجایی
با نام بابا یک سه ساله جان گرفته
#مجید_لشکری
.👇
.
#تخریب_بقیع
#بقیع و #هشتم_شوال
#مجيد_لشکری✍
پشت این پنجره هرچند که غم خواهم خورد
به ضریحی که ندارید قسم خواهم خورد
به ضریحی که ندارید قسم، آقایان!
محشر از رفتن در نار قلم خواهم خورد
تولیَت دست محبّان رضا میافتد
از غذاهای پر از نور حرم خواهم خورد
اشک را با نفس لطف شما مثل شراب
معجزه کرده و از دست خودم خواهم خورد
وسط صحن شما مست قدم خواهم زد
جرعه در جرعه به هر صحن کرم خواهم خورد
ارزشم هست همانقدر که عاشق باشم
نان سر سفره اگر گریه کنم خواهم خورد
حال اگر مثل کبوتر بشوم خوشحالم
دانهی عشق، چه بسیار چه کم، خواهم خورد
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
زندان گرفته
حتی صدای مرد زندانبان گرفته
حتی زنی بد
از ساحتش بوی خوش ایمان گرفته
زنجیر و پابند
از استخوانهایش توان و جان گرفته
مثل مدینه
مولای ما انگشت بر دندان گرفته
هر تازیانه
با کینه از پهلوی او تاوان گرفته
از سفرهی او
دشمن سه روزی هست آب و نان گرفته
اما بهجایش
هر نیمهشب روی سرش قرآن گرفته
ذهنم دوباره
حال و هوای روضهای عطشان گرفته
آتش کشیدند
آتش بمیرم معجر و دامان گرفته
شام غریبان
گوشه به گوشه بارش باران گرفته
رقّاص شامی
آسایش از یک کاروان مهمان گرفته
عمامهای را
خاکستری پر شعله و سوزان گرفته
نی غرق نور است
انگار خولی نیزهای تابان گرفته
بابا کجایی
با نام بابا یک سه ساله جان گرفته
🔸شاعر:
#مجید_لشکری
_________
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#احراق_البیت
#کوچه_بنی_هاشم
#شعر #واحد
#مجید_تال.✍
گفتن ندارد؛
کوچه شلوغ و جای یک سوزن ندارد
نامرد مردم؛
حق علی و فاطمه خوردن ندارد
مادر به خود گفت؛
شاید کسی کاری به کار زن ندارد
من از نبیام؛
حتما کسی کاری به کار من ندارد
افتادن زن؛
در پیش چشم دیگران دیدن ندارد
برخیز مادر؛
زینب پناهی غیر این دامن ندارد
وقتی حسینت؛
آن لحظه در گودال پیراهن ندارد
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
معنی آیات قرآن مبینی فاطمه
بهترین تفسیر اِنَّ المتقینی فاطمه...
اشک های تو قد محراب را خم کرده است
سِرِّ سر بر مهر سجاده نشینی فاطمه
دیدنت تسبیح یکصد دانه چشم من است
وجه تسبیح خدا روی زمینی فاطمه
تو یگانه وحدت رفته به باب کثرتی
در مقام کوثری بالاترینی فاطمه
آه در دل، خار در چشم، استخوانم در گلو
چشم وا کن تا که حالم را ببینی فاطمه
کاسه صبرم لبالب شد لب از لب باز کن
کلمینی کلمینی کلمینی فاطمه
یاسر رحمانی✍
👇