eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
@Maddahionlinمداحی آنلاین - می زند آتش به قلبم ماجرای نیزه ها - کریمی.mp3
زمان: حجم: 3.27M
🌴می‌زند آتش به قلبم ماجرای نیزه‌ها 🌴دیده می‌شد محشری از لا‌به‌لای نیزه‌ها 🎤 . میزند آتش به قلبم ماجرای نیزه ها دیده میشد محشری از لا به لای نیزه ها مصحفی که جای آن بر شانه های عرش بود عاقبت تقطیع شد در کربلای نیزه ها نه، مکن باور اگر چه گفت عصر واقعه دیده میشد پشت خیمه رد پای نیزه ها میشود سرها به نی منظومه ای دنباله دار میرود تا آسمانها ناله های نیزه ها میشود فهمید از خون گریه های محفلی برگرفته با قلبی در هوای نیزه ها از چه رو خورشید، بین کوچه های کوفیان گاه بالا بود و گاهی زیر پای نیزه ها دختری میگفت با حسرت چه میشد می زدم بوسه ای بر حنجرت بابا به جای نیزه ها با ردیف نیزه ها شاعر غزل خوانی نکن آه میشوزد دلم از های های نیزه ها علیه السلام ۱۴۰۰ .
. مولاتی یا ام المومنین راحت بخواب مادرِ زهرا  کفن که هست شمعی اگر که نیست ولی اشکِ من که هست قسمت نشد عروسیِ زهرا برای تو حالا پس از تو قسمتِ ما سوختن که هست لالایی تو نیست  بجایش یتیم وار تا صبح آهِ دخترکی دلشکن که هست گیرم کسی کنار مزارت نایستد حداقل برای من اینجا  وطن  که هست بعد از من و تو غربتِ این خانه دیدنی است از این به بعد روضه‌ی این پنج تن که هست خیلی برای فاطمه دلشوره داشتی راحت بخواب  بعدِ تو با او حسن که هست   یک روز می‌رسد که ببینیم کربلا بالای نیزه یک سرِ دور از بدن که هست هرکس که آمده است به دنبال غارت است دل‌خوش مکن به اینکه  تنش پیرهن که هست چیزی نمانده است برای  سوارها چیزی نمانده است  ولی تاختن که هست می‌خواست ساربان برود دست پُر ، حسین با دست اشاره کرد عقیق یمن که هست  دیگر رُباب هم پی طفلش نمی‌دود تا بِین راه حرمله ی بد دهن که هست.... (حسن لطفی ۴۰۱/۰۱/۲۲) ................ سلام‌الله‌علیها زیبنده است واژۀ مادر بنام تو من تشنه محبت محضم زجام تو در باورم بهار دل انگیز دین تویی یعنی یگانه مادر ما مومنین تویی مهر مداومت سبب برتری ماست هرکس به غیر شخص تو نامادری ماست این واژه ، نه ، به اهل تبانی نمیخورد اصلا به نام بنتِ فلانی نمیخورد هر قطره ای که راهی دریا نمیشود هرمادری که مادر زهرا نمیشود در چشمۀ زلال تو خاروخسی نبود هم کفّ تو به غیر محمد کسی نبود زیباترین ستاره تنهایی تو بود تنها یتیم آمنه دارایی تو بود هرجا سخن زِ یاری و تیغ و زره زدند نام تو را به نام پیمبر گره زدند وقتی عزیز عرش خدا شد عزیز تو بی راهه نیست،آسیه باشد کنیز تو آه ای نگین عرش معلا ، بمان مرو ای دلخوشی حضرت زهرا، بمان مرو حرف یتیم آمنه درسوگِ داغ توست از درد این محاصره بدتر فراق توست بارفتن تو عرش خدا میخورد زمین ریحانه ای بدون شما میخورد زمین یک گل میان کوچه ویک گل به کربلا یاسی میان آتش ویک سر به نیزها آن کشته فتاده به خونی که سرجداست این رسم بی کفن شدنش رسم آشناست آنکس که جزلباس ملائک به تن نداشت حتی توان و خرج خرید کفن نداشت شکرخدا که تحت عبای پیمبر است درآخرین دقایق رفتن لبش تر است جسمش به زیر نیزه وخنجر اسیر نیست مثل امام دشت بلا در حصیر نیست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم "اِقْرَاء" كه ميان آسمان‌ها و كرات نازل شده است بار ديگر بركات جبريل امين دسته گلى آورده ست تقديم رسول مهربانى،"صلوات" «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .................. خدای آینه از جنس دلبری بودی صفای عطر بهشتِ معطری بودی توپیش ازآن که خدا فکر خلقتی باشد در آسمانِ وجود اهل سروری بودی نه بعد اینکه هزاران هزار پیغمبر ” تو قبل اینکه بیایی پیمبری بودی” برای فاطمه هم در سنین کودکی اش تو مهربان تر از الطاف مادری بودی نوید آمدنت هم پیام وحدت بود همیشه در پی فکر برادری بودی هنوز واله ام از وصف این دو نور جلی علی شبیه تو یا نه تویی شبیه علی؟ تویی که سفره ی اکرام بی حدی داری هنوز شهره و حُسنِ زبان زدی داری تویی پیمبر خضرا ، تویی رسول امین نشان سیدی ات را به گنبدی داری چه شوکت و جبروتی دراین جهان بهتر که در حریم خدا رفت و آمدی داری توچشمه ی برکاتی و نسلت ابتر نیست تویی که قائم آل محمدی داری ببخش گرچه برایت سروده کم گفتم ببخش اینکه اگر شاعر بدی داری بیا که با نفست رو به کعبه جان بدهی تو آمدی که علی را به ما نشان بدهی توان بده که کمی عاشقانه دم بزنم میان باغ همین واژه هاقدم بزنم توان بده که به عشق شکوه سیمایت محاسبات دلم را کمی به هم بزنم بیا مرا برسان تا ضریح چشمانت که بوسه ای به دو آئینه ی حرم بزنم اگربه ” لیله الاسرای ” چشم تو نرسم بگو که حاجت دل را کجا رقم بزنم بیا به پاس ارادت اجازه ای بده تا مدال نوکریت را به سینه ام بزنم ردای سبز نبوت نگین بر تن توست مدال زرد ابا الفاطمه به گردن توست ✍ .
. ما دلی شوریده داریم و تنی بیمار نه! بغض مان در سینه پنهان میشود ، انبار نه! خانمان سوز است برپا کردن ناقوس جنگ درغلاف است تیغ ها در قالب اشعار نه عمر اسرائیل کودک کش به پایان میرسد ثبت می گردد، ولی بر صفحه ی دیوار نه تا زمانی که وطن مجروح نیش فتنه است مرگ خوشتر بوده لکن پادزهر مار نه گرچه امثال ابوموسی زیاد است بین ما عرصه کم رنگ ست اما خالی از عمار نه لقمه پاک علی ما را حلال زاده کرد سائل این سفره ایم و سفره ی کفّار نه راهمان روشن شداز تقدیر سرخ کربلا سربه نیزه بهتر از چنگال استعمار نه؟ طالب صلحیم و با دنیا برادر میشویم دست یاری میدهیم اما به استکبار نه خاک ما از خون دلواری و میرزا روشن است بیشه شیر است ایران لانه ی کفتار نه بعد ابراهیم و اسماعیل و قاسم‌ها هنوز بر زمین افتاده پیکرها ولی افکار نه ثبت نام راهیان قدس دور از ذهن نیست میشود راهی غزه ، فکه و سومار نه ✍ .
. سر در گم سرّ سحرم مادر گلها دل مرده ی اسرار درم مادر گلها ای محور اصل همه ی عالم وآدم ای هاله ی احساس وکرم مادر گلها هم اسوه ی مهر و مدد و گوهر علمی هم سوره ی طاهای حرم مادر گلها علامه دهری و سراسر همه عدلی ای حامی و امدادگرم مادر گلها در معرکه گل کرده همی آه کلامی گاهی سر و گاهی کمرم مادر گلها ای ماه دل آرای علی در دم مرگم دل گرم طلوعی دگرم مادر گلها ✍ ...... انا لله و انا الیه الراجعون شاعر و ذاکر گرامی اهل بیت (ع) جناب اقای درگذشت مادر گرامیتان را خدمت شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماییم .
امام حسین ع
. #نوحه #زمینه #حضرت_زهرا سلامٌ علی     سیده النسا مدافع علی       مادر کربلا سوره ی کوثر    بأ
 . بی مزاری و ولی این همه زائر داری این همه نوکر درباری و شاعر داری خاک نعلین تو بنشسته به آئینه ما چه ضریحی توبناکرده ای درسینه ما نورخورشیدتویی روشنی ماه تویی به خدا ذکر «توکلت وعلی الله»تویی درنجابت مثل و شهره ی دریا هستی برعلی و پدرت ام ابیها هستی نوری و نور خدا در بدن هستی زهرا درحقیقت تو خود پنج تن هستی زهرا آمدم تا که کمی جرعه ی آهم بدهی آمدم باز در این خانه پناهم بدهی آمدم مست شوم با نفس مادریت نوکر حلقه به گوش پسر آخریت گوهر ناب رسد فاطمه ازهرسخنت جیره خور کرده مرا سفره ی خان حسنت گل فقط از قِبَل باغ تو دیدن دارد مدح زهرا و علی ، به ، چه شنیدن دارد دل مسیحا شده به آن نفس حیدریت مرده احیا شده با آن دم پیغمبریت چارده نور سراسر همه تکثیر تو بود چارده آینه در آینه تصویر تو بود چارده شاخه گل یاس به گلزار توبود چارده نور تماما همه تکرار تو بود چارده مرتبه چون ماه منور شده ای چارده بار در آئینه مکرر شده ای تو فقط در دوجهان این همه منصب داری تاج و سر دوشی استادی زینب داری عرش روشن شده با گوشه ای از لبخندت برده آزاد شده با نخ گردن بندت درستایش تو صمیمانه سزاوارتری همسر حیدری و از همه کرار تری آنقدر بر همه اسرار خدا آگاهی مانده ام بنده ای یا فاطمه «وجه الله» ی بی ولای تو که عشق علوی کامل نیست هرکه دیوانه نام تو نشدعاقل نیست راه تو راه نجات است خدا می داند نام تو آب حیات است خدا می داند ✍ .
. بانوی پر دردم مداوا می‌شد ای کاش  از بستر بیماری اش پا می‌شد ای کاش  باران رحمت می‌شد از چشم تو جاری  با عطر یاست می‌شود دنیا بهاری  با چشم کم سویت نگاهم کردی بانو  آشفته بودم روبه راهم کردی بانو  تنها تو کردی اعتنا بر هر کلامم  تنها تو می‌گفتی "علیکم" بر سلامم  یک جای سالم پس چرا در پیکرت نیست ؟ جز دشت آلاله میان بسترت نیست؟ سرچشمه ی باغ پر از احساس هستی  تنها پناهم در عوام الناس هستی برخیز و برکش پرده از رازی دوباره اعجاز کن با چادر ، اعجازی دوباره من بی وضو نام تو را هرگز نبردم وقتی هزاران آیه در وصفت شمردم با این قد تا خورده ، آبم کرده ای باز جارو نکش ، خانه خرابم کرده ای باز دستاس را حرکت درآوردی نفهمم هر بار پیراهن عوض کردی نفهمم این درد بازو در قنوتت حرف دارد طرز نگاه در سکوتت حرف دارد برخیز و برپا کن شکوه آیه ها را لبریز از خیر و دعا همسایه ها را بالاتر از ادراک مردم شد مقامت  هرگزنشد در کوچه حرف از احترامت  قربانی دست حسودان غدیری وقتی که رفتی حق خود را پس بگیری بعد از گذر از کوچه هم رنگ غروبی می خواستی اذعان کنی همواره خوبی چون کشتی بشکسته پهلو میگرفتی من محرمت بودم ولی رو میگرفتی باشد نگو اما حسن دق میکند ...اه شب ها میان خواب هق هق میکند ...اه دیوار و درب کوچه‌ها با من سخن گفت  آه از حسن آه از حسن آه از حسن گفت ازضرب دست مردکی ناپاک می‌گفت  از زیور گوشت به روی خاک می‌گفت  عرش خدا را ضربت سیلی تکان داد  جای سرت را روی دیواری نشان داد سخت است در دنیا بدون یار بودن  بی تو کنار سفره ی افطار بودن  اصلاً نمی‌خواهم که با این سر به زیری  حتی برایم لقمه ی نانی بگیری روز گذشته چاره ای تدبیر کردم لولای درب خانه را تعمییر کردم میخی که شد دردسرت را کندم ازجا آسیب زد بال و پرت را ‌کندم از جا خانُم ! بیا جان علی ترک سفر کن از یادگار مُحسنت صرف نظر کن با داغ تو می لرزد ارکان نمازم کز چوب این گهواره تابوتی بسازم حس میکنم دردی که روی دوش داری  وقتی که زینب را تو درآغوش داری برخیز و بر احوال زینب مادری کن فکری به حال لحظه ی بی معجری کن باید بمانی تا رُخ ماهش ببوسی آن دم که چادر سر کند روز عروسی پاک و زلال و صاف تر از رود دجله خوب است دختر را بَرد مادر به حجله دیدم به نقش صورت خود غنچه داری یک پیروهن ، چندین کفن در بقچه داری فکری برای زینبت در کربلا کن سرمایه ای در عصر عاشورا جداکن غم نامه ای دیگر مهیا کن برایش یک معجر و یک روسری تا کن برایش این عهد را از روز اول با تو بستم درقتلگه همراه زینب با تو هستم ✍ .
. شور حماسی از ازل بسیار داریم ما ملتی با غیرت و بیدار داریم حرف ولی آویز‌های گوشمان بود تابوت مردان خدا بر دوشمان بود بیگانگان دیدند این جولان ما را جمهوری اسلامی ایران ما را بر سینه ی دنیای غربی دست رد خورد یک مشت محکم بر دهان عبدود خورد با اتحاد و نور ایمان زنده هستیم ازخون پاک این شهیدان زنده هستیم شور و رجزخوانی این لشکر به پا خاست یک بار دیگر مالک اشتر به پا خاست از سمت ما موج خروشانی به راه است طوفانی از قاسم سلیمانی به راه است می‌روید از خاک وطن صدها سلامی از مادرانی چون سحرهای امامی ما نوجوان‌هایی به خون غلطیده داریم دشتی سراسر لاله چون فهمیده داریم این‌ها بهای پاکی زن‌های ما بود تاثیر شهد نوجوان کربلا بود آنکس که از مولا تمنای عسل کرد آمد به میدان و شهادت را بغل کرد آن کس که شور رزم در هنگامه دارد جای امان نامه وصیت‌نامه دارد رقص جنون تیغ در دست شریفش صد ازرق شامی نمی‌گردد حریفش جای زره بر روی اندامش کفن داشت در وقت جنگیدن شباهت با حسن داشت تا تن زمین می خورد و سر پرواز می‌کرد آن زخم‌ پیران جمل سر باز می‌کرد دشمن به دورش حلقه زد سردرگمش کرد او را اسیر خدعه‌های مردمش کرد بر زیر سم اسب‌ها جسمش رها شد  چند استخوان در سینه او جابجا شد یک گوشه ای در معرکه گیرش کشیدند روی دهانش جای نعل اسب دیدند افتاده بود و بین خونش دست و پا زد در آن شلوغی‌ها عمویش را صدا زد راه عسل را از گلویش باز می‌کرد از بین آغوش حسین پرواز می‌کرد ابن_حسن_ع ✍ .