eitaa logo
امام حسین ع
27.2هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔸مراسم عزاداری دهه اول 📆 زمان: 👈 سه شنبه 27 تیرماه ماه ۱۴۰۲ 🔷 با مداحی: 👈 حاج 🚩مکان: 👈 اصفهان، چهارراه عسگریه، امامزاده شاه میرحمزه علیه السلام 🔊 حجت الاسلام والمسلمین مهدوی ارفع 🔊 بخش اول | رنگ مشکیِ عزاداری در عالم پخش شد 🔊 بخش دوم | شاید امسال به این بادیه باران برود 🔊 بخش سوم | اربابم با روضه هات بی تابم 🔊 بخش چهارم | الرحیل ای دل بی قرار کاروان عازم کربلاست 🔊 بخش پنجم | دل زمونه از جنس سنگه 🔊 بخش ششم | من ماندم و غم فقط غمِ تو 🔊 بخش هفتم | عجلوا بالحسین عجلوا بالبکا 🔊 بخش هشتم | اسم تو من اول از بابام بیافتم 🔊 بخش نهم | بوی تو به مشامم اومد 👇👇👇👇👇👇👇
. 🔸مراسم عزاداری دهه اول 📆 زمان: 👈 چهار شنبه ۲۸ تیرماه ماه ۱۴۰۲ 🔷 با مداحی: 👈  حاج 🚩مکان: 👈 اصفهان، چهارراه عسگریه، امامزاده شاه میرحمزه علیه السلام 🔊 حجت الاسلام والمسلمین مهدوی ارفع 🔊 بخش اول | تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه 🔊 بخش دوم | کم کم صدای قافله دارد می آید 🔊 بخش سوم | این صحرا داره بوی غم 🔊 بخش چهارم | رسیده کربلا شاه غریب 🔊 بخش پنجم سنگین | ماه محرم اومد 🔊 بخش ششم ضربی | و سارعو علی الحسین ماه محرم اومده 🔊 بخش هفتم | زندگی قبل از زندگیم حسینه (ع) 🔊 بخش هشتم | زندگیش دست و پا زدن تو مرگه .👇👇👇👇👇👇👇
. 🔸مراسم عزاداری دهه اول 📆 زمان: 👈 پنج شنبه ۲۹ تیرماه ماه ۱۴۰۲ 🔷 با مداحی: 👈 حاج 🔊 بخش اول | کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست 🔊 بخش دوم | روزی به زلفت شانه می زد دست زینب 🔊 بخش سوم | کسی چه می دونه چه حالی داره 🔊 بخش چهارم | البلاء للولاء 🔊 بخش ششم | دلم براش خیلی دیگه تنگه 🔊 بخش هفتم | عصمت الله رقیه نایاب رقیه 🔊 بخش هشتم | لحظه لحظه ی انتخاب بین راه ظلم وثواب 🔊 بخش نهم | تا زمین افتادم رسیدی به دادم 🔊 بخش دهم پایانی | ز خانه ها همه بوی طعام می آید .👇👇👇👇👇👇👇 📋 عمه گرسنمه (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هی میومد می‌گفت:« عمه گرسنمه»... آنقدر این دختر بهونه می‌گرفت، هی میگفت:« عمه گرسنمه، عمه توو خرابه بوی نون میاد، بوی غذا میاد، هیچی نداریم بخوریم؟!... آنقدر بهونه می‌گرفت تا یهو امام سجاد دید یه آتیشی بی‌بی روشن کرده؛ امام سجاد فرمود:« عمه جان! ما چیزی توو خرابه نداشتیم؛ آب بار گذاشتی، آتیش روشن کردی»؟! -گفت:« هیچی نداریم ولی آنقدر این بچه‌ها بهونه می‌گرفتند گفتم سرشون گرم بشه بگن داره یه چیزی برامون درست می‌کنه»... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 عمه ما هذا؟! وقتی عید قربان میشه، قربانی رو انجام میدن بهت خبر میدن باید بری حلق کنی. اونایی که بار اولشونه باید سرشون و از ته بزنند، همچین که سرت و از ته میزنی، موهات و با تیغ میزنند؛ قیافه‌ت فرق می‌کنه، تغییر پیدا می‌کنه. دیگه اگه زنگ بزنی مثلاً عرض میکنم دخترت پشت گوشی ببینتت، اولش نمیشناستت، تشخیص نمیده. میگه مامان این کیه؟!... توو گودال که اومد، هی نگاه میکرد آخه سرِ حسین و موهاش و که نزدند.آخ این خنجر و گذاشت... سر تغییر کرده، این سر دیگه اون سرِ قبلی نیست. همچین که سر و آوردن توو خرابه یه نگاهی کرد؛ -عمه! ما هذا؟! دید عمه روش و برگردوند؛ به سکینه خواهرش گفت:« خواهر، ما هذا»؟! چرا تغییر کرده؟! آخه سری که از بالای نیزه رو زمین افتاد، سری که زیر دست و پای اسبا... سری که توو تنور رفته، سری که از بالای نی آنقدر سنگ بهش زدن پیشونیش شکسته؛ سری که توو مجلس شراب آنقدر با نی به لب و دندانش زده... همه‌ی اینا یه طرف، این یکیش یه طرف. آخه سری که هر روز از نیزه دم غروب برمی‌داشتند، طلوع آفتاب به نیزه میزدند. سر و اگه یه بار به نیزه بزنی دفعه دوم، سوم دیگه تغییر پیدا می‌کنه... خوش اومدی، آبرو داری کردی هرجا زمین خوردم یه کاری کردی هرجایی که میزدن این یتیم و صدا زدم بابای غیرتیم و میگن مثل زهرا، این بچه هم خودش مُرد هیشکی نگفت کتک خورد، کی اشکش و در آورد حتما میگن بابا، خودش شکسته بازوش خورده به جایی پهلوش، سوخته خودش سر و روش بابا کجایی حالا که شد گوشواره‌م بِدُزدن نذار لباس پاره رو بدزدن همون بلایی که سَرت آوردن شاهدِ من پیرهنیه که بردن وقتی میگم بابا، دوست داری دخترت رو تکون بده سرت رو، ببین نیلوفرت رو وقتی میگم بابا، منو بگیر توو آغوش زجر و کنم فراموش، نَرَم دوباره از هوش بابا کجایی بدون تو تا حالا سر نکردیم با یکی مثل شمر سفر نکردیم توی مسیر چند دفعه زد توو گوشم نیزه رو می‌گرفت میذاشت رو دوشم بابا اون دختر که، خیلی بلنده موهاش سنگینه دست باباش، بیشتر مراقبم باش بابا نازم کن بیشتر که، از سر شب زدم زار خوردم زمین توو بازار، افتاده دستم از کار بابا کجایی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 ای سر در خون خضاب ای لاله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای سر در خون خضاب ای لاله‌ی خوشبوی من لطفاً از پیشم نرو امشب بمان پهلوی من زانوانت را نیاوردی سرم بی‌بالش است لااقل بگذار امشب سر روی زانوی من قصد دارم وا کنم این پلکهای بسته را کن تماشایم ولی بابا! نپرس از موی من برنمی‌دارم سرت را چون برایم مشکل است خورد شد با تازیانه هر دوتا بازوی من اصلاً امشب من قراری می‌گذارم با خودت من به ابروی تو می‌گِریم تو بر ابروی من غصه‌ی من را نخور آنقدر محکم هم نبود جای سیلی ماند چند شب بر روی من *شاعر: همچین که سر رو آوردن توو خرابه، هرچی خونا رو از محاسن مبارک حسین پاک میکرد، دوباره خونِ تازه می‌اومد؛ دوباره مثل اولش می‌شد یه شبیم امیرالمومنین هرچی آب روی این بازو میریخت، هی میدید خون تازه سرازیر می‌شد فلذا می‌دونی چی کار کرد رقیه، یه کاری کرده مقتل می‌نویسه:« دهانش و گذاشت به دهان مبارک باباش؛ آنقدر گریه کرد، زار زد، یهو سر بریده به سخن در اومد صدا زد: دخترم بیا این طرف منتظرتم... بعد این جمله میگن دیگه بی‌هوش شد طوری که هرچی صداش میزدند جواب نمی‌داد. هرچی این این زنها تکونش میدادن، حرکتش میدادن، دیدن انگار روح از بدنش خارج شده. جواب نمیده، تا نگاه کردن دیدن سر یه طرفه...
. 🔸مراسم عزاداری دهه اول 📆 زمان: 👈 جمعه ۲۹ تیرماه ماه ۱۴۰۲ 🔷 با مداحی: 👈 حاج 🔊 حجت الاسلام والمسلمین مهدوی ارفع 🔊 بخش اول | حال من زار شده غرق گناهم چه کنم 🔊 بخش دوم | اگر از روضه خود دور برانی تو مرا 🔊 بخش سوم | از خیمه میکنه نگاه 🔊 بخش چهارم | به هنگامه ظهر دهم نوبت حماسه من شده 🔊 بخش پنجم | هر کسی یا علی به لب داره 🔊بخش ششم | بهم میگن چرا همیشه گریه 🔊 بخش هفتم | دباره دین به خطر افتاد 🔊 بخش هشتم | در راه قرآن کربلا بپا شد 🔊 بخش نهم | بهشت برای هرکسی یجوره .👇👇👇👇👇👇👇👇👇