eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. و به یاد سردار شهید سلیمانی ▶️ كويريم و بي تاب باران زهرا فقيريم و محتاج چشمان زهرا بگوييد ما را گدايان زهرا بخوانيد يكتا پرستان زهرا "مسلمان زهرا ، مسلمان زهرا" اگر مثل روديم ، دريا شناسيم به مجنون بگوييد ليلا شناسيم همه سرشناسيم اگر ناشناسيم على دوست هستيم و زهرا شناسيم "به حيدر رسيديم از احسان زهرا" ميان قنوتش دعا كرده زهرا على دوست ها را جدا كرده زهرا بدان يك به يك را صدا كرده زهرا نجف را سراسر بنا كرده زهرا "پس ايوان طلا هست ايوان زهرا" سبب می شود افتخار علی را زند پرچم اقتدار علی را که دنیا ببینند یار علی را بگرداند او ذوالفقار علی را "علی تکیه کرده به جولان زهرا" روا شد پس از فاطمه آرزوها شده بسته لبهاى آن ياوه گوها به كورى چشمان بى چشم و روها صدا زد پيمبر «فداها ابوها» "صدا زد كه بابا به قربان زهرا" سلام ودرود خدا بر خديجه كس بى كسى پيمبر خديجه به دامانش آورده كوثر خديجه همه ابتر و گشته مادر خديجه "شده خوش به لبهاى خندان زهرا" به ما داده ارث خروشانی اش را گرفتيم درس رجزخوانى اش را سپرده به ما موج طوفانی اش را ببينيد ، قاسم سليمانى اش را "که هستیم ما نسل سلمان زهرا" همين عشق را ادعا می كنيم اش فقيرانه ما التجا می کنیم اش همه جان خودرا فدا می كنيم اش چه خوب است مادر صدا می کنیم اش "نخوردیم جز آب و جز نان زهرا" دعا ميكنيم و اجابت گرفتيم در خانه او اقامت گرفتيم براى قيامت ضمانت گرفتيم حديث كسا خواندو حاجت گرفتيم "به آمين و لطف فراوان زهرا" به جز مهر زهرا ثوابی نداریم به جز فاطمه ما جوابی نداریم شب اول قبر عذابی نداریم ز حشر و حساب اضطرابی نداریم "قيامت بگيريم دامان زهرا " غم از ما گرفته اگر غم خریده بد و خوب را نیز ، درهم خریده همه هرچه هستیم باهم خریده برای حسین و محرم خریده "به قربان فرزند عطشان زهرا" قسم بر حسین بدون سپاهش به لب تشنه گوشه قتلگاهش قسم به بنيَّ بنيَّ به آهش به خون گريه زينب بى پناهش "بميريم از داغ طفلان زهرا" ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/2371289108C89129d8927 .
. شب بود و تاریکی طنین انداخت در دشت سرما خروشی سهمگین انداخت در دشت شب بود اما اختری سوسو نمی‌زد دست ترحُّم شانه بر گیسو نمی‌زد آن شب صبوری در سرشت مادران بود زنده به گوری سرنوشت دختران بود ناگاه فجری مژدۀ روشنگر آورد از خاوران نور محمد سر برآورد... آن مرد دل را شور محشر گونه‌ای داد زن را کرامت‌های دیگرگونه‌ای داد می‌گفت زن چون آسمانی بی‌کران است آری بهشتی زیر پای مادران است زیباترین فصل کتاب او تو بودی والاترین زن در خطاب او تو بودی ای نور تو شمع دل‌افروز پیمبر مزد عبادات چهل روز پیمبر... ای هم‌نشان با چاه در انبوه دردش ای هم‌نشین ماه با گل‌های زردش با آن جلالت پای پر آماس؟ آری دستان پینه‌بسته و دستاس؟ آری بانو! چقدر این سادگی را دوست داری! پیش از سفر آمادگی را دوست داری! بانو چقدر از حسرت دیدار گفتن؟ وقت دعا «اَلجّار ثُمَّ الدّار» گفتن؟... ای روزه از صبر سه روزت طاقتش طاق ای سفرۀ افطار تو سرشار انفاق از بس پی انفاق‌ها لحظه شمردی تا خانه‌ات رخت عروسی را نبردی... پلکی بزن اردیبهشتی تو باشیم سلمان خرمای بهشتی تو باشیم ای هُرم صحرای عطش غالب به جانت! ای سختی شعب ابی‌طالب به جانت! شبنم بپاشان شاخه‌ساران سحر را آغوش واکن بوسه باران پدر را بعد از پدر صبر جمیل آرامتان کرد؟ یا گفتگو با جبرئیل آرامتان کرد؟! ما در مدینه عطر گل‌ها را شنیدیم اما نشانی از مزار تو ندیدیم... ای خطبه‌ات مهر دهان یاوه‌گوها ای ندبه‌ات بنیان کن بی چشم و روها با خطبه‌ات مرز امید و بیم بودی آنجا تبر بر دوش ابراهیم بودی گفتی: مبادا کافری‌ها پا بگیرند موسی نباشد سامری‌ها پا بگیرند نگذاشتی که بیشه‌ها در گیر باشند روباه‌ها فکر شکار شیر باشند... ای چشمه‌ای که نبض هر دریا و رودی از دامن خورشید ما تهمت زدودی یعنی که گفتند ابتر است اما اینچنین نیست انگشتر پیغمبر ما بی‌نگین نیست اکنون خدا را شکر بی‌کوثر نماندیم این انقلاب ماست؛ ما ابتر نماندیم بانو! جوانانت خط شب را شکستند با راه فرزندت خمینی عهد بستند لب تر کنی در معرکه جان می‌سپارند ای هاجر! اسماعیل‌هایت بی‌قرارند! بار دگر دل مژده‌ای روشنگر آورد از خاوران نور محمد سر بر آورد .
. ملائک گل فشان امشب زمین ها و زمان ها را چراغان می کنند امشب تمام آسمانها را منور می کنند امشب کران تا بی کرانها را معطر می کنند امشب تمام کهکشان ها را که بین خانه ی خورشید ماه عالمین آمد بیاور آب و آیینه علمدار حسین آمد عجب سروی عجب کوهی عجب دست یداللهی عجب مهری عجب ماهی عجب عبدی عجب شاهی عجب اسمی عجب رسمی عجب زیبای دلخواهی دلا بنگر که از کویش نباشد تا خدا راهی به مدحش واژه ها گنگ است و مبهوت است و سرگشته علی در کربلا با هیبت عباس برگشته پر از عشقم‌ پر از نورم پر از شوقم پر از شورم به مهر و ماه نزدیکم ز هر چه غیر از آن دورم ز هر چه نوکری کردن رضای اوست منظورم چنین فریاد می دارم دل گهواره تا گورم همیشه بنده ی کوی امیرالمومنینم من همیشه آستان بوس یل ام البنینم من برای عاشقان عطر و شمیم یاس عباس است پر از جذبه سرا پا ، پا به سر احساس عباس است علی خیرالبشر آری و خیرالناس عباس است شبیهش نیست در عالم فقط عباس عباس است چو با تیغ دودم عباس در پیکار می آید ابالفضل است او یا حیدر کرار می آید ؟ ندیده چشم عالم مثل او یار وفاداری سپهداری و سالاری و سردار و علمداری بدون دست هم عباس دین را می کند یاری پناه عالمین است او پناه هر گرفتاری به هر مشکل بود آهم ، دخیلک یا ابوفاضل تویی مهرم تویی ماهم ، دخیلک یا ابوفاضل ✍ .