eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
وه چه تصویری‌ست هر شب آبشاران بهشت روبروی حوض گوهرشاد زانو می‌زنند هر سحر کوه گناهان را که می‌ریزد زمین خادمانت از حیاط صحن جارو می‌زنند
. ع ماه صیام آمد و من در خیال خود با بوسه بر ضریح تو افطار می‌کنم شاعر: .
. علیه‌السلام نه حرف من سخن هر فقیه آگاه است عزای حضرت صادق شعائر الله است بهشت مقصد هر دستۀ عزاداری ست سلوک شیعه در این شاهراه، کوتاه است مدینه منتظر دسته‌های سینه زنی ست مدینه چشم به راه بقیة الله است به ذوالفقار قسم فتح مکّه نزدیک است به شرطه‌ها برسانید بدر در راه است بقیع جنّت الاعلاست در سراسر روز بقیع عرش خداوند در سحرگاه است چراغ را چه حضوری در آن حریم شگفت که ماه بنده و خورشید، عبدِ درگاه است چه شمع ها به بقیع از خجالت آب شدند نگاه کردن قبر غریب، جانکاه است به جعفر ابن محمد چنین نخواهد ماند مدینه چشم به راه بقیة الله است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» https://eitaa.com/emame3vom/24603 .
. "غلام همت آن رند عافیت سوزم" که از دمش به دلم آتشی بیفروزم بلند گفت که اینجا گناه می‌بخشند بلند گفت که من نکته‌ای بیاموزم حلاوت دگری ذکر یا حسینش داشت خراب نالۀ "آقا"ی حاج فیروزم دو بیت هم بنویسم زبان حالش را همان که از نفس او هنوز می‌سوزم اگر چه غیر همین آه در بساطم نیست به غیر حبّ علی ثروتی نیندوزم اگر اجازه دهد شاه بی‌کفن بی‌شک برای خود کفنی از حصیر می‌دوزم به کربلا چه به روز حسین آوردند سفید شد سر و رویم سیاه شد روزم به من نگاه کن آقا که سخت محتاجم غلام کوی تو هستم حسین، ..فیروزم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ............................. https://eitaa.com/emame3vom/28065 وصف فخرالمادحین، مرحوم حاج در شعر استاد : دل به تشویش از عذاب رستخیز رحمتی بر عبد مسکین، یا عزیز! بهر من فیروز کن آن روز را عفو کن جرم من و "فیروز" را او که باشد بر حسینت نوحه‌گر نیستش غیر ولای او به سر با منِ افتاده او را در جزا از کرم بنمای مشمول عطا از بدی‌های من و او درگذر پیش خوبان آبرومان را مبر خاکمان کن در حریم عزّتش جایمان ده در ظلال رحمتش به به! ار آن خسرو دنیا و دین یارمان باشد به روز واپسین گوید اینان مر مرا خاک رهند فرش راه خادمان درگهند (ص۱۸۲) https://eitaa.com/emame3vom/28065 .
. صراط المستقیم اینجاست به اذن الله امشب التجا بردم به درگاهی که عزرائیل را راند از درش آن هم به اکراهی بهشت آیینه‌ای از خانه‌ی صدیقه‌ی کبراست نباشد پیش بامش آسمان جز سقف کوتاهی صراط المستقیم اینجاست، جبرائیل هم باشی اگر راهی نداری بر در این خانه گمراهی ندارد احتشام فضه‌اش را شاه بانویی ندارد اعتبار سائل او را شهنشاهی نمی‌خواهد دلی را بشکند از خیل مشتاقان از این رو با ملائک هم تکلم می‌کند گاهی گناهان پرده ای انداخت روی فطرتم اما برایم نکته‌ای گفت از حدیثی پیر آگاهی بگو بیچاره "یا فاطر به حق فاطمه العفو" که تو با این چراغ آخر بیابی سوی او راهی که هستی؟ ای که از نور توسل بر تو یا زهرا عزیز مصریان شد یوسف افتاده در چاهی به دنیا آمده مولا اگر در صحن بیت الله تو هم در صحنه‌ی محشر سوار ناقة اللهی جهان از چادر خاکی تو چیزی نمی‌فهمد چه درکی دارد از کوهی نگاه بسته‌ی کاهی مسیر آفرینش گم شد و تاریک شد دنیا همین که بست راهت را میان کوچه گمراهی تقاصی سخت خواهد داشت، خون مانده بر دیوار یقین دارم که روزی می‌رسد از راه، خونخواهی https://eitaa.com/emame3vom/36993 .
. علیه‌السلام رشتهٔ دلهای عاشق پشت این در بسته شد بار ما از خانۀ موسی ابن جعفر بسته شد تا خبر آمد غروب از خانه بیرون می‌زند با هجوم سائلان از صبح معبر بسته شد مشت ما را وا نخواهد کرد وقتی از کرم مشت مسکین درش با کیسهٔ زر بسته شد آنکه از کار پیمبرها گره وا می‌کند دست و پایش در غل و زنجیر آخر بسته شد ای خدا آزادبودن‌پیشکش، این‌ظلم چیست؟ در قفس حتی پر و بال کبوتر بسته شد یک نفر با تازیانه آمد و در باز شد یک نفر با تازیانه آمد و در بسته شد تازیانه رفت بالا چشم مادر تار گشت تازیانه خورد بر تن چشم مادر بسته شد آه روی تخته پاره ساق پایش بند نیست بیش از این‌حرفی‌ندارم روضه‌ها سربسته شد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» https://eitaa.com/emame3vom/39148 .
. عشق با نامِ شما در صددِ تاختن است نام تو ،معنی دل بردن و دل باختن است قیمتِ «دوستی» ای دوست! اگر جان باشد این خرید‌ار تو ، آمادۀ پرداختن است تا زمانی که نیابیم تو را، کار جهان سنگ در برکۀ بیهودگی انداختن است بشناسیم و نبینیم تو را حرفی نیست! غصّۀ ما همه از دیدن و نشناختن است با غم یار بسوزیم و بسازیم ولی همۀ قصه مگر سوختن و ساختن است؟ 📝 . در یافتن تو در به در می‌میرم یا بر سر کوی یا گذر می‌میرم یک روز ز راه می‌رسی اما حیف از شوق شنیدن خبر می‌میرم .
. اینجا همه کورند و از آیات می‌گویند خورشید را حتی چراغی مات می‌گویند این سرزمین تیره را شامات می‌گویند پای زمان انگار اینجا لنگ می‌گردد یعنی چهل گامش چهل فرسنگ می‌گردد این باب را دروازۀ ساعات می‌گویند این سو زنانی خسته با اطفال می‌آیند پانصد هزار آن سو به استقبال می‌آیند افلاک، از نحسی این اوقات می‌گویند تا رأس مولا بین صف‌ها می‌رود بالا آواز می‌خوانند و دف‌ها می‌رود بالا در شعرشان رقّاصه‌ها طامات می‌گویند بر نیزه‌ها حتی امیری می‌کند این سر سائل بیاید دست‌گیری می‌کند این سر او را کماکان قبلۀ حاجات می‌گویند آل علی را شامیان خون جگر دادند از کوچۀ تنگ یهودی‌ها گذر دادند "واحمزتا واجعفرا" ذرّات می‌گویند پیرزنی که در سرش جز فکر خیبر نیست برداشت‌سنگی از زمین‌پرسید این‌زن‌کیست گفتند او را عم سادات می‌‌گویند اموال را بردید حرفی نیست شامی‌ها اما کجای این جهان آه ای حرامی‌ها روبندهای کهنه را سوغات می‌گویند «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ✍ .
. در دوره‌ای که شام جهالت سحر نداشت خورشید آسمان رسالت قمر نداشت تا که عروس آمنه باشد بهشت نیز حوریه ای برای نبی زیر سر نداشت ارض حجاز را همه گشتند و عاقبت این خاک از خدیجه زنی خوب تر نداشت وصل امین مکه عجب خوش تجارتی‌ست جز سود این معامله اصلا ضرر نداشت سوگند می‌خورم که اگر ثروتش نبود دین ذوالفقار داشت ولیکن سپر نداشت خرج نبی شده همه دارایی اش ولی شرمنده بود از اینکه چرا بیشتر نداشت او شیعه ی علی شده قبل از غدیر خم باری اگرچه پرده از این راز برنداشت آری خدیجه آینه‌ی ایستادگی ست یعنی غبار طعنه به رویش اثر نداشت او مادر تمامی اولاد فاطمه ست ابتر کسی بود که بگوید پسر نداشت او آنچنان ز رنگ تعلق گسسته بود حتی برای خود کفنی در نظر نداشت ...___________________________ .
. سلام‌الله‌علیها کوچه بود و غروب دردآور گوشۀ چشم آسمان تر بود در زمان عبور از آن کوچه دست‌هایم به دست مادر بود ناگهان سایه‌ای پدید آمد ناله از فرش تا ثریا رفت تا به خود آمدم فقط دیدم دست یک نانجیب بالا رفت صورت شوم خود در آینه دید خیز سمت دل درک برداشت سنگی از دست چپ حواله نمود گونۀ راستش ترک برداشت دوزخ آتش گرفت و نفرین کرد جبرئیل امین بگفت آمین مادرم با تلاش بسیارش شد به پا و دوباره خورد زمین چادرش را تکاند و راه افتاد مثل کوه از کنار کاه گذشت ولی از درب خانه ناغافل دو سه باری به اشتباه گذشت «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
-1433788670_-210226.mp3
11.93M
🎤 مجید بنی فاطمه 📃 ای شهر جای زخم کمی التیام باش 🎶 روضه 📆 ١٢ دی ١۴٠٠ 📌 ویژه ایام ای شهر جای زخم کمی التیام باش ای روزگار چند صباحی به کام باش جمعیتی رسید ز دارالنّفاق شهر روح الامین مراقب دارالسّلام باش ای داد بی طهارت نامحترم خموش پشت در است طاهره با احترام باش این هیزم از کدام جهنم رسیده است ای در نسوز جان علی با دوام باش اینجا "خلیله" در وسط شعله مانده است یا نار بهر فاطمه "برداً سلام" باش ای آهنی که کوره ی هیزم چشیده ای دور از محل بوسه ی خیرالانام باش سیصد مهاجم آمده ای بی دفاع من در فکر دفع کردن این ازدحام باش https://eitaa.com/emame3vom/55070
. یک روز شبیه ابرها گریانم یک روز چنان شکوفه‌ها خندانم دیروز کتیبه‌ی محرم بودم امروز چراغ نیمه‌ی شعبانم شاعر: .
. کشتی به آب افتاده، به دریا بزن کشتی به آب افتاده، اومد ناخدا کشتی به آب افتاده، بیا همسفر کشتی به آب افتاده، بریم کربلا چراغونی شده برای، دلبند زهرا عالم فدای، لبخند زهرا ای جانم رو لبها، آوای تکبیره میدونه امشب، پرهاشو میگیره اومده فطرس، از جزیره تویی که آب حیاتی، اباعبدالله سفینة النجاتی، اباعبدالله بند دوم کشتی به آب افتاده، چه غوغاییه کشتی به آب افتاده، میگن محشره کشتی به آب افتاده، دلم روشنه کشتی به آب افتاده، منم میبره اینی که پیچیده تو عالم، عطری نجیبه گهواره س این خدا، یا باغ سیبه ای جانم فاطمه، میخونه لالایی ندیدم مثلش، لحظه ی زیبایی توی آغوشه، مجتبایی تویی که آب حیاتی، اباعبدالله سفینة النجاتی، اباعبدالله بند سوم پرچم به رقص افتاده، علمدار اومد پرچم به رقص افتاده، دلا مستشه پرچم به رقص افتاده، از اون اولم پرچم به رقص افتاده، علم دستشه ماه آسمونا اسیره، ماه زمینه وقتی که مادر، ام البنینه ای جانم تو عرشه، اعلا علم داری اسدالحیدر، فرزند کراری پسر صاحب ذوالفقاری تویی که ماه منیری، مدد یا ابوالفضل دست ما رو میگیری، مدد یا ابوالفضل ..........................................‌‌.‌....... . (عج) سبک:کشتی به آب افتاده 🍃🌷🍃🌷🍃🌷 بند1⃣ نیمه ی شعبان اومد اومد نور دین نیمه ى شعبان اومد روشن شد زمین نیمه ی شعبان اومد اومد یار ما نیمه ی شعبان اومد جهان رو ببین داره میزنه باز این دل آقا صداتون واسه ظهورت کردیم دعاتون ای جانم ای جانم... یا مهدی ذکر روی لبها همه ی ما رو دعا کن ای آقا اومدی دنیا شد زیبا منجی جهان ابا صالح مولا شافع جنان ابا صالح مولا بند2⃣ نیمه ی شعبان اومد اومد یار ما نیمه ی شعبان اومد چراغونه دنیا نیمه ی شعبان اومد اومد گل نرگس نیمه ی شعبان اومد آقا جون بیا داره میخونه دل عاشق هستم فدایی این جمعه هم رفت پس کی میایی؟ ای جانم ای جانم... اومدی دل رو آروم کردی به خدا آقا تو دوای دردی فدای اسمت یا مهدی ای آب حیات ابا صالح مولا جانم به فدات ابا صالح مولا شاعر : محمد رضا ملاهاشم 🌺🌺🌺🌺🌺 👇
. گناهان پرده‌ای انداخت روی فطرتم اما برایم نکته‌ای گفت از حدیثی پیر آگاهی بگو بیچاره "یا فاطر به حق فاطمه" العفو که تو با این چراغ آخر بیابی سوی او راهی ✍ .
. |⇦•شَمَمتُ ریحَکَ مِن مَرقدِک... و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسحاج امیر ●━━━━━━─────── شَمَمتُ ریحَکَ مِن مَرقدِک، فَجَنَّ مَشامی *بوی تو را از مرقدت استشمام کردم، مشامم دیوانه شد* شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی تو آن همیشه امامی، من آن همیشه غلامم من آن همیشه غلامم، تو آن همیشه امامی مرا خیال نمازت شبی کشید به رؤیا عجب رکوع و سجودی، عجب قعود و قیامی چه اشتراک قشنگی‌ست، بین طوس و مزارت که از تو و پدرت هست در دو صحن مقامی نوشته اند به باب الرضا تمامیِ جُودی نوشته اند به باب المراد جُودِ تمامی شبی ز بخت بلندم به خانه‌ی تو رسیدم چه سفره دارِ کریمی، چه سفره ای چه طعامی سوال داشتم از غربتت، زمان به عقب رفت نگاه بود جوابت، نه حرفی و نه کلامی *یه روز علی اومد کنارِ بسترِ فاطمه، صدا زد:...* "داغت که با سکوت سبک تر نمی شود حرفی بزن جواب که با سر نمی شود *این آقایی که اومدیم براش ناله بزنیم، جوان کشتنش، مادرش رو هم جوان کشتن، برایِ جوان باید بلند بلند گریه کرد... داغت که با سکوت سبک تر نمی شود حرفی بزن جواب که با سر نمی شود تعریف کن از اولِ تنهایی ات بگو از هیچ کس برای تو پیمبر نمی شود! در بسترت به چشم من انگار زینبی ست آدم سه ماهه این همه لاغر نمی شود ــــــــــــــــــ سوال داشتم از غربتت، زمان به عقب رفت نگاه بود جوابت، نه حرفی و نه کلامی عجب فرازِ عجیبی، عجب غروبِ غریبی پس از سه روز هنوز آفتاب، بر لبِ بامی! تنت میان خرابه، دلت کجاست بمیرم کنارِ حضرت سجاد در خرابه‌ی شامی شاعر ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. کشتی به آب افتاده، به دریا بزن کشتی به آب افتاده، اومد ناخدا کشتی به آب افتاده، بیا همسفر کشتی به آب افتاده، بریم کربلا چراغونی شده برای، دلبند زهرا عالم فدای، لبخند زهرا ای جانم رو لبها، آوای تکبیره میدونه امشب، پرهاشو میگیره اومده فطرس، از جزیره تویی که آب حیاتی، اباعبدالله سفینة النجاتی، اباعبدالله بند دوم کشتی به آب افتاده، چه غوغاییه کشتی به آب افتاده، میگن محشره کشتی به آب افتاده، دلم روشنه کشتی به آب افتاده، منم میبره اینی که پیچیده تو عالم، عطری نجیبه گهواره س این خدا، یا باغ سیبه ای جانم فاطمه، میخونه لالایی ندیدم مثلش، لحظه ی زیبایی توی آغوشه، مجتبایی تویی که آب حیاتی، اباعبدالله سفینة النجاتی، اباعبدالله بند سوم پرچم به رقص افتاده، علمدار اومد پرچم به رقص افتاده، دلا مستشه پرچم به رقص افتاده، از اون اولم پرچم به رقص افتاده، علم دستشه ماه آسمونا اسیره، ماه زمینه وقتی که مادر، ام البنینه ای جانم تو عرشه، اعلا علم داری اسدالحیدر، فرزند کراری پسر صاحب ذوالفقاری تویی که ماه منیری، مدد یا ابوالفضل دست ما رو میگیری، مدد یا ابوالفضل .👇
. از فطرس ملک به همه پر شکسته ها حَیّ علی کرامت گهواره ی حسین ✍ .
. ✍ پر از متانت سبزی وقار داری تو درخت نور به هر لحظه بار داری تو نفس نفس زدن نفس من به خاطر توست که ریشه در نفس بیقرار داری تو به خواب ناز برو ماه من که شب همه شب بسی ستاره ی شب زنده دار داری تو مناسب آمده زلف تو و سر عشاق برای این همه منصور دار داری تو شعیب و صالح و یحیی تو را گریسته اند چقدر گریه کن کهنه کار داری تو پیمبران همگی چشمشان به دست شماست ز بس که پیش خدا اعتبار داری تو همیشه سنگ مزارت به گریه می شویم چرا که بین دو چشمم مزار داری تو *** قال الصادق علیه السلام: «شاطى‏ء الوادى الایمن» الذى ذکره الله فى القرآن، (قصص/۳۰) هو الفرات و «البقعة المبارکة» هى کربلا. بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۰۳؛ به نقل از تهذیب امام صادق (ع) فرمود: آن «ساحل وادى ایمن» که خدا در قرآن یاد کرده فرات است و «بارگاه با برکت» نیز کربلاست. .
. 🔘 ♨️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ ♨️ "الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ،" ♨️السلام علیک یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر ◾کشیده شعله در دلها ◾عزای حضرت کاظم ◾بسوز ای دل بسوز ای دل ◾برای حضرت کاظم ◾میان محبس هارون ◾زغربت ناله ها میزد ◾به اشک و آه جانسوزش ◾ رضایش را صدا میزد ◾بمیرم من بمیرم من ◾که زندان قتلگاهش شد ◾تمام پیکرش نیلی ◾شد از شلاق زندانبان ◾به زندان با تنی مجروح ◾به زهر کینه جان داده   ⬅️امروز دلتو روونه کاظمین کن... بریم کنار حرم آقا موسی ابن جعفر.. همه حاجتهارو مد نظر بگیرید..میخوایم در خونه باب الحوائج رو بزنیم.. 🔘تو تاریخ نوشتند هر وقت هر کسی گرفتار میشد ( حتی سنی های کاظمین و بغداد..) وقتی بیماری داشتند.. وقتی دکتر جواب کرده داشتند... وقتی امیدشون ناامید میشد.. میرفتند دره خونه آقا موسی ابن جعفر ..آقا جان شما باب الحوائجی حاجت مارو بده.. آقا هم جواب شونو میداد.. 🔲یا موسی ابن جعفر..فدات بشم آقا جان.. یا باب الحوایج...‌ (امروز کیا گرفتارند..کیا مریض دارند..کیا جوون دارند..کیا حاجت به دل دارند.. آقا باب الحوائجه..) امروز یجوری گریه کن دست خالی برنگردی... آی مادری که میگی جوونم گرفتاره... ای عزیزی که گفتی مریض دارم.. ای کسی که گفتی دردایی تو‌دلمه نمیتونم به کسی بگم... درد نگفتنی داری امروز در خونه آقا موسی ابن جعفر ناله بزن... ⬅️قربون غصه های دلت آقا... امروز برا اون آقایی گریه کن به روایتی 7سال .. به روایتی 14 سال ..از این زندان به آن زندان.. ( اونم زندانی که شب روز مشخص نمیشد.. مثل چاه بود زندان..) پاهای حضرت رو با غل و زنجیر بسته بودن ‏بمیرم برا غریبیت آقا... ‏قربون مظلومیت برم آقا جان.. ‏چه غصه ها به دل آقا کردند.. ‏یا باب الحوایج یا موسی ابن جعفر... ‏قربون اسمت برم آقا‌جان.. ‏کنج زندان بغداد ناله میکرد... 🔹آخ صدای ناله ای از کنج زندان 🔹به گوشم می‌رسد با آه سوزان 🔹گمانم باشد این صوت مکرر 🔹صدای حضرت موسی ابن جعفر (چی میگه آقا) 🔹دگر معصومه جان بابت نبینی 🔹به مرگم در مدینه مینشینی 🔹آخ رضا بابا بیا اندر بر من 🔹روم سوی وطن باچشم خونبار ⬅️مسّیب می گه.. یک وقت دیدم آقا داره ناله می کنه... آقا داره ضجه می زنه... خیلی حالش منقلبه. گفتم: آقا جان! چی شده امشب خیلی ناراحتید خیلی منقلبید؟ صدا زد: مسیب! به خدا دلم برا رضام تنگ شده .. می خوام برم مدینه پسرمو ببینم. می خوام برم مدینه رضامو ببینم.. ✔️ (ان شاالله آقا موسی ابن جعفر امروز نگات کنه حاجتت رو روا کنه.. دست خالی ردت نکنه..) ⚫️آخ.. لحظات آخر هی صدا میزد .. رضام کجاست.. بگید رضام بیاد.. خدا نکنه کسی چشم انتظار باشه.. (بخدا چشم انتظاری خیلی سخته) این آرزوی هر پدریه دوست داره لحظات آخر سرش به دامن عزیزش باشه.. آخ...قربون غریبیت یا موسی ابن جعفر 🔺مردم به غریبی و ندارد خبر از من 🔺ز دوری رضا نور دو چشمان تر من 🔺معصومه کجایی به عزایم بنشینی 🔺ای دخترغمخوار و ضیا و بصر من می‌خوام بگم یا امام رضا چقدر بابا منتظرت بود ..آقا جان نشد بابا رو ببینی ..نشد لحظات آخر سر بابا رو به دامن بگیری.. (اما ناله داری ببرمت یه جایی ...بریم خرابه شام..) لحظه ای که سه ساله حسین ع سر بابا رو بغل گرفت.. ✴️(ناله داری یا نه) هی سر و میبوسه گریه می‌کنه..ناله می‌کنه.. 🏴عمه بیا گمشده پیدا شده 🏴کنج خرابه شب یلدا شده 🏴 آخ پدر فدای سر نورانیت 🏴سنگ جفاکه زدبه پیشانیت 🏴بابا..بسکه دویدم عقب قافله 🏴پای من از ره شده پر آبله 🏴یا ابتا یا حسین 3 ⏺هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله ع به سوز جگر حضرت معصومه در فراق پدر ..صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین... ...... رشته‌ دلهای عاشق پشت این در بسته شد رزق ما از سفره‌ موسی بن جعفر بسته شد تا خبر آمد غروب از خانه بیرون می‌زند با هجوم سائلان از صبح معبر بسته شد مشت ما را وا نخواهد کرد وقتی از کرم مشت مسکین درش با کیسه‌ی زر بسته شد آنکه از کار پیمبرها گره وا می‌کند دست و پایش در غل و زنجیر آخر بسته شد ای خدا آزاد بودن پیشکش این ظلم چیست؟ در قفس حتی پر و بال کبوتر بسته شد یک نفر با تازیانه آمد و در باز شد یک نفر با تازیانه آمد و در بسته شد تازیانه رفت بالا چشم مادر تار گشت تازیانه خورد بر تن چشم مادر بسته شد آه روی تخته پاره ساق پایش بند نیست بیش از این حرفی ندارم روضه ها سربسته شد ✍ .
. کشتی به آب افتاده، به دریا بزن کشتی به آب افتاده، اومد ناخدا کشتی به آب افتاده، بیا همسفر کشتی به آب افتاده، بریم کربلا چراغونی شده برای، دلبند زهرا عالم فدای، لبخند زهرا ای جانم رو لبها، آوای تکبیره میدونه امشب، پرهاشو میگیره اومده فطرس، از جزیره تویی که آب حیاتی، اباعبدالله سفینة النجاتی، اباعبدالله بند دوم کشتی به آب افتاده، چه غوغاییه کشتی به آب افتاده، میگن محشره کشتی به آب افتاده، دلم روشنه کشتی به آب افتاده، منم میبره اینی که پیچیده تو عالم، عطری نجیبه گهواره س این خدا، یا باغ سیبه ای جانم فاطمه، میخونه لالایی ندیدم مثلش، لحظه ی زیبایی توی آغوشه، مجتبایی تویی که آب حیاتی، اباعبدالله سفینة النجاتی، اباعبدالله بند سوم پرچم به رقص افتاده، علمدار اومد پرچم به رقص افتاده، دلا مستشه پرچم به رقص افتاده، از اون اولم پرچم به رقص افتاده، علم دستشه ماه آسمونا اسیره، ماه زمینه وقتی که مادر، ام البنینه ای جانم تو عرشه، اعلا علم داری اسدالحیدر، فرزند کراری پسر صاحب ذوالفقاری تویی که ماه منیری، مدد یا ابوالفضل دست ما رو میگیری، مدد یا ابوالفضل .👇
. 〰〰〰〰〰〰 بالای بام از دور می‌بینم از اولین غم تا به آخر را در اشک‌هایم کاش می‌دیدی این صحنه‌های گریه‌آور را از دور می‌بینم که می‌آیی اهل و عیالت حالشان خوب است دارد رباب از ذوق می‌خندد دید اولین دندان اصغر را سجاده‌ات را پهن کرد و گفت «بابا! رقیه دوستت دارد» چادر نمازش را سرش کردی اکبر که گفت الله‌اکبر را دارد سکینه آب می‌نوشد اصحاب و اهل خیمه‌گاهت هم سیراب‌ها بعدش دعا کردند در لشکرت سقای لشکر را دور سرت هر لحظه می‌گردد پروانه‌ی شمع وجود تو می‌بینم اشک شوق زینب را تا سیر می‌بیند برادر را این دلخوشی‌ها را نگیر از خود با آمدن در سرزمینی شوم از خیر کوفه بگذر و برگرد از اهل خیمه دور کن شر را اینجا بهارش هم زمستان است از ساقه می‌بُرّند گل‌ها را برگرد، این مردم تبر دارند بر پیکرِ خود حفظ کن سر را دلشوره می‌آید سراغ من با دیدن چشمِ حرامی‌ها حالا که می‌آیی نیاور پس همراه خود ناموس حیدر را .___________________________ . ای کاش دست من قلم میشد تا واسه تو نامه نمیدادم با خون نوشتم اسمتو بعدش بی سر به پای اسمت افتادم از بام افتادم چه تقدیری از بام افتادم چه تعبیری یادش بخیر اون روزی که گفتی تو سربلند از رو زمین میری تو با سر بی تن میای اینجا یه گوشه تو این شهر بُق کردم اما برات بازار و ای یوسف با این تن بی سر قُرق کردم آره قناره نردبون میشه از آسمون تا اینکه سر باشم بالای این دروازه هم خوبه تا به خدا نزدیک تر باشم ✍ ....... 👇
. 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ای عشق لایزالم / آرامش خیالم ۲ دل دادم و نمی‌گیرم تنها واسه تو می‌میرم ای آبروی عالم ۲ رویای من - دنیای من دیروز و امروز و فردای عشق دل دیوونه من // نون و نمک خونه من آقا واسه نفس کشیدن // تنها تویی بهونه من آرامشم حسین * تنها خواهشم حسین ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ هر جا میرم باهامی / همراه لحظه‌هامی ۲ وقتایی که دلم خونه حال من و کی می‌دونه غیر از تو که آقامی ۲ حالم خوبه - با کربلا وعده ما ایشالا کربلا سامون دل من حرمه // درمون دل من حرمه هر بار میارم اسم تو رو // مهمون دل من حرمه آرامشم حرم * تنها خواهشم حرم ۲ . 👇
. 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ای با وفا اباالفضل / صاحب لوا اباالفضل ۲ یار همهٔ بی یارا ذکر لب گرفتارا مشکل گشا اباالفضل ۲ انا الفانی - انت الباقی تشنه جام دستاتم ساقی تو لیلی دل همه ای // ماه شبای علقمه‌ای دستت شفیع محشرمه // یعنی پسر فاطمه‌ای بی دست کربلا * دستام و بگیر آقا ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حیدر صفت اباالفضل / با معرفت اباالفضل ۲ مثل همه قدیمی ها میگیم بین همهٔ عشقا عشقه فقط اباالفضل ۲ تو دریا و - ساحل حسین یا کاشف الکرب عن وجه الحسین شور همه، سینه زنیا // تو قبلهٔ دل منیا ما نه، که در خونهٔ تو // حاجت می‌گیرن ارمنیا بی دست کربلا * دستام و بگیر آقا ۲ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇