.
#نوحه
#حضرت_مسلم(ع)
حلقه زده دست غربت به پای من یابن الزهرا مولا مسلم غریب است
بسته خزان سنگ محنت به پای من ورد لبم جانا امن یجیب است
من یار ندارم_غمخوار ندارم
راهی به سیر_گلزار ندارم
سرگشته و حیرانم_در کوفه سرگردانم
خون میچکدخونجگر ازلبهایعطشانم
عهد و وفا بسته بار سفر امشب از کوفه میآید بوی جدایی
قلب من خسته درد از ریا دارد نه محرم رازی نه آشنایی
از کوفه یکسر_آید مکرر
بانگ خیانت_الله اکبر
دیشبدستانیاری_بامسلمغمگساری
امشبتن رنجور منمجروح زخمکاری
بازار شمشیر و تیر و سنان گرم است نخل وفاداری خشکیده امشب
داد از دورنگی ها از بی وفایی ها من بی خبر هستم از حال زینب
با قلب خسته_این دل شکسته
صید طناب است_دستان بسته
جا ماندهامحسینجان_از کاروانیاران
اینجان ناقابلشود خونخدا راقربان
منزل به منزل شد مرآت پیغمبر با حضرت لیلا رو سوی کوفه
محمل به محمل شد شیرین زبان اصغر با زینب کبری رو سوی کوفه
ترک سفر کن_عزمی دگر کن
از شهر کوفه_مولا حذر کن
داد از غم غریبی_فریاد از غم نصیبی
نهمونسی نههمدمینه یار و نهحبیبی
از شهر مختار و از وادی هانی حرف از وفاداری آید نیاید
دارد نسیم غم حرف از جفا بر لب یک نکهت از یاری آید نیاید
در شور و شینم_فکر حسینم
اشک «فرات» است_از هر دو عینم
ذاکرالحسین #حاج_مهدی_بهشتی
#شب_اول_محرم
👇
.
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_حر
#نوحه حر ریاحی علیه الرحمه_شب چهارم محرم:
نعم الامیر نعم النصیر افتاده ام دستم بگیر
دلدار من ای در خم گیسوی تو این دل اسیر
تا که ببخشی تو مرا دعا میکنم
سرو لب علقمه را صدا میکنم
ضمانتم کن یا ابوفاضل
شفاعتم کن یا ابوفاضل
با چشم بسته با دلم خلوت نمودم
قلبی شکسته با دلم خلوت نمودم
محزون و خسته با دلم خلوت نمودم
گفتی بیا گفتم کجا گفتی بهشت کربلا
یاربمنو اینکولهبار،عصیانکجا اینجا کجا
غمزده رو به درگه خدا میکنم
سرو لب علقمه را صدا میکنم
ضمانتم کن یا ابوفاضل
شفاغتم کن یا ابوفاضل
ای وای من مولا اگر دستم نگیری
از درگهت منما ردم نعم الامیری
خاکم به سر زینب رود فردا اسیری
بد کرده ام بد کرده ام راه تو را سد کرده ام
غافلشدم یابن الکریمدستتو را رد کرده ام
جان به ره دین خدا فدا میکنم
سرو لب علقمه را صدا میکنم
ضمانتم کن یا ابوفاضل
شفاغتم کن یا ابو فاضل
من را سکینه دخترت بخشیده یا نه؟
غمدیده زینب خواهرت بخشیده یا نه؟
آیا به حق مادرت بخشیده یا نه؟
شرمندهامشرمندهام_سر را بهزیر افکنده ام
راهم بده راهم بده تو شاهی و من بنده ام
حلقه ی این خانه کجا رها میکنم
سرو لب علقمه را صدا میکنم
ضمانتم کن یا ابوفاضل
شفاعتم کن یا ابوفاضل
یک رشته از بند قماط اصغرت من
جانا بلا گردان رعنا اکبرت من
مولا فدای ساقی آب آورت من
حرم ولی حر حسین_آزاده ام در عالمین
اذنم بده گردم فدا_ای مرتضی را نور عین
اشک «فرات» از بصر و نوا میکنم
سرو لب علقمه را صدا میکنم
ضمانتم کن یا ابوفاضل
شفاعتم کن یا ابوفاضل
ذاکرالحسین #حاج_مهدی_بهشتی
👇
.
#امام_عصر علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
فرج یعنی #دعای_عهد خواندن، عهد را بستن
دعا یعنی پلی از فرش تا عرش خدا بستن
فرج یعنی دلِ سجاده را با اشکها شستن
دهان هرچه شیطان است را با ربنا بستن..
در امواج بلندِ آل یاسین غوطهور بودن
دلِ خود را در این طوفان به لطفِ ناخدا بستن
فرج یعنی به سوز ناحیه، حق را قسم دادن
دخیلِ اشک را بر تکیههای کربلا بستن
توسلهای ما در هر سهشنبه معنیاش این است
درِ دل را به روی هرچه غیر از اِنَّما بستن
خوشا مثل شهیدان مدافع زندگی کردن
به سر سربند یا مهدی و یابن المصطفی بستن
📝 #احمد_حسینپور_علوی✍
#دعای_ندبه
#امام_زمان
.
.
#زمزمه
#حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
#شب_پنجم
عمه ببین عموم توو خاک و خون افتاد
نمی تونه پاشه از زخمای زیاد
یه عده گرگ هار تنش رو می درن
اونو به هر طرف رو خاکا می کشن
از جوشنش خون جاریه
تیر سه پر چه کاریه
ببین سنان دور سرش
تو فکر نیزه داریه
۲
یه شمشیری داره سمت گلوش میاد
یه نیزه ای داره از روبروش میاد
اون چکمه پوش زشت چی میخواد از بهشت
پا می زاره روی صفحه ی سرنوشت
با پا روی تنش اومد
بدم میاد من از لگد
مثل کوچه ی فاطمه
هر کی رسید عمو رو زد
۳
به یاد کوچه و یاد بابام حسن
جلوی صورتت سپر شه دست من
دست خودم نبود ناله ی وا اما
کاشکی یادت نیاد غصه ی کوچه ها
ضلع شکسته یادته
دستای بسته یادته
یه مادری با نو گلش
در خون نشسته یادته
#زمزمه_حضرت_عبدالله
#عبدلله_ابن_الحسن_علیه_السلام
#حسن_کردی
.👇
.
#امام_حسین
#گودال
مقدر است چنین سخت امتحان بدهی
برای ذبح، به خنجر کمی زمان بدهی
به نیزه های پناهنده ای که می آیند
به روی سینه ی پا خورده ات مکان بدهی
هلالٍ کاسه به دستی رسید اما دیر
مقدر است عزیزم که تشنه جان بدهی
غروب بود سرت را به نیزه می بردند
به روی نیزه مقدر شده اذان بدهی
تمام دار و ندار حرم به غارت رفت
بنا نبود سرت را به این و آن بدهی
لب ترک ترکت کو؟ ،بعید بود از تو
که حق دختر خود را به خیزران بدهی
هزار بار برای تو دست داده تکان...
به روی نیزه برایش سری تکان بدهی
#ناصر_دودانگه
.
.
#شب_هفتم_محرم
شعر دفن حضرت علی اصغر علیه السلام
#حضرت_علی_اصغر_ع
گریه بر جان دادنش افلاک کرد
خون زیر حنجرش را پاک کرد
کند با شمشیر قبر کوچکی..
از لحد کوچکترش را خاک کرد
تیر جا خوش کرده ای بر حنجر است
ذبح اکبر بود و نامش اصغر است
تاج گل از قبر او شرمنده بود
قدش از یک شاخه گل کوچکتر است
آه از این سینه ی پر خون بکش
ناز از این غنچه ی گلگون بکش
مادرش از دیدنش جان می دهد
تیر را آهسته تر بیرون بکش ...
دفن شد آن دیده ی دریایی اش
خاک شد شرمنده ی زیبایی اش
وقت تلقین علی اصغر رسید
اسمع افهم شد دم لالایی اش ...
قبر شد کاشانه اش شرمنده ای
از غبار خانه اش شرمنده ای
جای طفلت داخل گهواره بود
از تکان شانه اش شرمنده ای
#ناصر_دودانگه ✍
.
.
#حضرت_قاسم_بن_الحسن (ع)
همچنان رفتن علی اکبر
چشمت از غصه اشک آگین است
بوسه ها می زنم به دستانت
سرم از التماس پایین است
درد تنهایی ات عمو جانم
بهر قاسم چقدر سنگین است
جان من وقف سیدالشهداء (ع)
که وجودش چو شمسِ زرین است
ای فدای غریبی ات قاسم
رجزم بهر دشمنان این است:
میوه ی باغ اهل بیتم من
پدرم شرح سوره ی تین است
پسر سبط مصطفایم من
که رسول و امین آیین است
نوه ی #مرتضی علیّم (ع) من
جدّ من کیست، طور سینین است
من گل باغ بخشش حَسَنم
زین سبب روزگار، گلچین است
چارده ساله ام که در عوضش
چارده قرن شیعه غمگین است
من جوانم ولی، عمو جانم!
در رکاب تو مرگ شیرین است
لحظه ی مرگ من چنان عسل است
چون عمویم کنار بالین است
پای بر خاک می کشم اما
زمزمی نیست، خاک، خونین است
چون پدر اهل جودم، از خونم
سفره ی خاکِ تفته رنگین است
دشمنان جمع، گرد این سفره
هرکسی گرم غارت از کین است
هر خصی آمده به غارت من
بینِ دشمن چقدر مسکین است
رنگ از پیکرت گرفتم و بعد
پیکرم قاف، میم، الف، سین است
ماه من زیر سمّ اسبان است
از ستاره زمین پر آذین است
#جواد_محمودآبادی
1403/04/21
#شب_ششم_محرم
.....
.
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن (ع)
پسر شیر کارزارم من
می دهم دست خود عمو را نه
عمه جان، لا افارق عمی
می دهم جان خویش، او را نه
کاسه ی دست من فدای سبو
لیک بشکستن سبو را نه
جنگ را گر توان تحمل کرد
خنجر و دشنه و گلو را نه
بنشستی به تل_زینبیه
بنشینی به روبرو را نه
بر عدو جنگ و تاختن آری
در اسارت بگو مگو را نه
طاقت پیکر پر از زخمش
هست، شمر درنده خو را نه
تا نفس می کشی عمو هستم
ته گودال، جستجو را نه
باشم و دشمنی تو را بکشد؟
دست خود دادم آبرو را نه
هر بلایی که دیده ام کافیست
آتش و پنجه ها و مو را نه
یا چپاولگران پیکر تو
با طفیلان سودجو را نه
غرق خون دیدن محاسن تو
با نجاسات، شستشو را نه
#جواد_محمودآبادی
1403/04/20
#والله_لا_افارق_عمی
#شب_پنجم_محرم
..........
.
#ابناء_الزینب (س)
در غم و کرب و بلا، داغ جگرگوشه ها
هیچ ندارد کسی، بهره به قدر حسین (ع)
عمه ی سادات را، بین که چه سنخیّتی است
داغ به داغ اخا، صبر به صبر حسین (ع)
کاش به پایش شود، مثل دو اولاد او
جان بدهم تا نهم، سینه به صدر حسین (ع)
بر دل صحرا ببین، کامل، هجّی شده است
جمله ی خون خدا، سطر به سطر حسین (ع)
روز بلا روی خاک، هست غروبش ولی
بر سر نی می شود، مطلع فجر حسین (ع)
گشت هلالی که از منظر نی شد عیان
ماه شب خیمه ها، هیئت بدر حسین (ع)
در حرمش هر زمان با دل عاشق روی
رایحه ی سیب هست، جلوه ی عطر حسین (ع)
این که شفاعت کند، سوخته ی عاشقش،
نزد خداوند شد، خواست و اجر حسین (ع)
دارد هر شیعه ای ، بر دل خود آرزو
یک شب جمعه شود زائر قبر #حسین (ع)
#جواد_محمودآبادی
1403/04/19
#طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
.