eitaa logo
امام حسین ع
17.7هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. دوباره بغض و کمی آه، علتش این است حرم نرفته بمیرم... خجالتش این است «سلام می دهم از بام خانه سمت حرم ببخش نوکرتان را بضاعتش این است» هنوز توبه نکرده، مرا خرید آقا محبت و کرم یار سرعتش این است به ذکر و نام قشنگش لبم شده شیرین تمام لذت فرهاد و خلوتش این است رقیق شد دل آلوده از گناهم باز کمی ز معجزه ی چای هیئتش این است به قطره قطره ی اشکم ملک خورَد غبطه که اشکِ روضه ی ارباب قیمتش این است شفای هر مرضی گشت، خاک تربت دوست چه ها کند نظرش آنکه تربتش این است عجیب نیست که بدکاره هم شود زاهد که جذبه ی نظر یار، قدرتش این است محبتش ز ازل با گلم شد آغشته که ماجرای من و عشق قدمتش این است خوشا میان عزا جان دهم، همه گویند: غلام کویِ حسینیه قسمتش این است محمد جواد شیرازی ‌ .
zamine1 13990616.mp3
7.69M
📥 نغمه | خاک اینجا به ما نمیسازد 🎙 (مراسم عزاداری دهه دوم محرم الحرام ۱۴۴۲) 📍هيئت بيت الاحْزان حَضرت زَهرا سَلام الله عَليهٰا📍
شبهفتممحرم۱۴۴۲آهنگهایزنگ.mp3
5.64M
📥 زمینه | انقده گریه می‌کنم 🎙 (مراسم عزاداری دهه دوم محرم الحرام ۱۴۴۲) 📍هيئت بيت الاحْزان حَضرت زَهرا سَلام الله عَليهٰا📍
. 🕊مناجات با امام زمان (عج)🕊 🕊🕊🕊 دلم را آب کرده سوز هجران گل نرگس نمی خواهی بیایی؟ به دنبال تو می گردم شب و روز ولی آقا نمی دانم کجایی شها یا بن الحسن آقا کجایی 🕊🕊🕊 عزیزم نازنیم مهربانم همه دارایی من یابن زهرا فقیرم مستمندم دردمندم نظر دارم به دستان تو مولا شها یا بن الحسن آقا کجایی 🕊🕊🕊 قناری های باغ خانه ما نمی خوانند عصر جمعه ها را کبوترهای پشت بام، جمعه پریدن یادشان رفته، نگارا شها یا بن الحسن آقا کجایی 🕊🕊🕊 همه درگیر تو هر کسی به نوعی یکی مجنون یکی شیدا یکی هم.... شبیه من که عصر جمعه دارد دلم داغی فزون از عرض عالم شها یا بن الحسن آقا کجایی 🕊🕊🕊 غریب آشنا آقای خوبم گل زهرا گل نرگس گل یاس بیا و این شب هجران سحر کن قسم بر مشک و دست و چشم عباس شها یا بن الحسن آقا کجایی 🕊🕊🕊 به جان تو که جان شیعه هایی رسیده بی تو جان شیعه بر لب دعا کن تا فرج آغاز گردد به حق عمه سادات، زینب شها یا بن الحسن آقا کجایی 🕊🕊🕊 دعا کن باقی این غیبتت را خدا بر بیکسی ما ببخشد شنیدم لحظه موعود نام علی بر سینه تو میدرخشد شها یا بن الحسن آقا کجایی 🕊🕊🕊 بیا مهدی بیا مهدی همیشه تپش های دل آشوب من شد زمانی که سر ندبه نشستم قسم هایم به تو جانم حسن شد شها یا بن الحسن آقا کجایی 🕊🕊🕊 اباصالح، اجل رحمی ندارد اگر قبل از ظهورت خاک گشتم بدان از بسکه مجنون تو بودم به قربان تو رفتم برنگشتم شها یا بن الحسن آقا کجایی 🕊🕊🕊 عجب با این فراغ و این جدایی مرا از زندگانی سیر کردی جوانِ پیرِ تاریخِ دل من مرا قبل از جوانی پیر کردی شها یا بن الحسن آقا کجایی 🕊🕊🕊 مرا تنها فقط تو میشناسی دلیل گریه ها و شور و شینم قبولم کن درِ این خانه باشم که من خاک کف پای حسینم 🕊🕊 https://eitaa.com/emame3vom/30167 .👇
. |⇦•دید از دور مسیحا نفسی.. و توسل به سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی به نفس حاج محمود ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دید از دور مسیحا نفسی می‌آید دید با قافله فریاد رسی می‌آید صحنه‌ای دید در آن قافله اما جان کاه بر سر نیزه سری دید سری همچون ماه این سر کیست که این قدر تماشا دارد؟! صوت داودی و انفاس مسیحا دارد از سر هر مژه‌اش معجزه بر می‌خیزد با طنینش همه آفاق به هم می‌ریزد با نسیم از غم دل گفت به صد شیون و آه به ادب نافه‌گشایی کن از آن زلفِ سیاه گر چه این شیوۀ رندانِ بلا کش باشد حیف از این زلف.. که بر نیزه مُشَوَّش باشد با دلی سوخته آمد به طواف سر ماه پاره پاره دلش از داغِ لبِ پرپر ماه گفت: "ای جان جهان نذر غمت جانم باش امشبی را ز سر لطف تو مهمانم باش" *اومد نزدیک سر شد .. نگهبانا جلوشُ گرفتن ، کجا داری میری؟.. میخوام ببینم این سرِ کیه ؟.. گفت میشه این سر امشب مهمانِ من باشه .. گفت همه داراییم رو میدم فقط این سرُ به من بده .. سرُ بغل کرد آورد داخلِ دیر .. شروع کرد سر رو با گلاب شستن ..* ماه را همره خود با دل بی تاب آورد نذر لبهایِ ترک خورده کمی آب آورد خون از آن چهره که میشست دلش خون می‌شد حال او منقلب و دیده دگرگون می‌شد اشک در چشم پر از شیون راهب می‌خواند روضه میخواند از آن اوج مصائب می‌خواند روضه می‌خواند همه عمر در این چرخ کبود بین زرتشتی و آشوری و ترسا و یهود نشنیدم که سرِ نیزه سری را ببرند یا که در سلسله بی بال و پری را ببرند آه از آن سوز و گدازی که در آن محفل بود عشق می‌گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود گفت عالم شده حیران پریشانیِ تو کیستی تو به فدای سر نورانی تو... ناگهان ماه، چه جان کاه دمی لب وا کرد محشری در دلِ آن سوخته دل بر پا کرد گفت: "من کشتۀ لب تشنۀ عاشورایم زینت دوش محمد ؛ پسرِ زهرایم" دید راهب به دلش شعله و شور افتاده‌ست شعلۀ آتشی از نخلۀ طور افتاده‌ست تشنۀ عشق شد از غصه نجاتش دادند ناگهان در دل شب آب حیاتش دادند.. صورتش را به رویِ صورت خونین حسین و مُشرف شد از آن لحظه به آیین حسین.. شاعر: ــــــــــــــــــ .👇
babolharam karimi.mp3
2.98M
|⇦•دید از دور مسیحا نفسی.. سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی به نفس حاج محمود کریمی
. بسم ‌الله الرحمن الرحیم روضه خوان زد به روضۀ گودال خنجر و حنجرت زبانم لال قلب اهل حرم همه محزون قلب زینب زِ درد مالامال صبح تا عصر آه و گریه ، گذشت حال اهل حرم به این مِنوال میهمان بوده ای مگر نه ؟ ، چرا با عصا آمدند استقبال خیمه گاهت عجب شده غوغا قتلگاهت عجب شده جنجال نعل تازه دگر برای چیست نکند کشته ام شود پامال موج نیزه کجا تن بی سر تازیانه کجا تن اطفال شمر بالا نیامد از گودی گرچه خورشید رفته رو به زوال عاقبت قتلگاه خلوت شد تا که خوابید گرد وخاکِ جدال خواهری یک طرف نشست به خاک مادری رفت یک طرف از حال خواهری زد صدا أَ أَنتَ أَخی سوخت عالم ازین زبانِ حال کرد خولی برای شمر و سنان آرزوی قبولیِ اعمال پیکرت بود و سر نبود آنجا زینبت ماند و آرزوی وصال ** تا که آخر ورودیِ کوفه شد سرت روی نیزه استهلال سه کلام و سه روضۀ مکشوف ... معجر و گوشواره و خلخال .
babolharam Salahshur.mp3
3.43M
تقدیم به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفس حاج مهدی سلحشور ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ «صلی الله علی الباکین الحسین» ای رمز نجاتِ هر گرفتار حسین ای همدم و ای مونس غمخوار حسین عمریست به نام پاک تو مینازیم ای بر لب ما أفضل أذكار حسین صد بار گره زِ کار این دل وا شد گفتیم به زیر لب که یکبار حسین غیر از تو نداریم امیدی به کسی ای دلخوشیِ عبد گنه کار حسین ای داغ تو در جان دل اهل زمین ای درغم تو عرش عزادار حسین در بین تمام روضه هایت آقا کشته ست مرا روضۀ بازار حسین حال که ای هم سفر بی تو سفر میکنم زاده رهِ خویش را خونِ جگر میکنم من که ز آغاز عمر بی تو نکردم سفر خیز و ببین یا اخا با که سفر میکنم هر قدمم میزنند ، نام تو را میبرم هر طرفم میکشند ، بر تو نظر میکنم حسین .. حسین .. https://eitaa.com/emame3vom/30174
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. برلبم دارم سلامت یوسف زهرا سلام چشم من بی آنکه بیند، آن رخ زیبا سلام دل خوشم بر مستحبی که جوابش واجب است آشنایی که غریبی می کنی با ما سلام آل یاسین خوانِ ارکان ظهورت گشته ام پا بنه بر دیده، پاسخ گو سلامم را سلام بین مردم هر سلامی را سلامت در پی است چشم بد دور از شما جانت سلامت با سلام نه فقط جمعه که هر روزم شروعش با شماست روبه قبله هر نمازم می شود آقا سلام به عمویت رفته ای در قد و قامت ای عزیز کی شود چشمم دهد بر آن قده رعنا سلام در مدینه یا نجف یا جمکران یا مشهدی یا عراقی در زیارت بر شما آنجا سلام یاد ماهم باش وقتی می دهی در کربلا بر شهید تشنه لب، بر زینب کبری سلام یاد ما کن در زیارت خواندنِ ناحیه ات می دهی وقتی برآن قربانی تنها سلام در فرازی که سلامت می رسد بر جسم او بی کفن افتاده پاره پاره در صحرا سلام یا درآنجا که نشسته، قاتلش بر سینه اش می دهی بر خواهرش بر مادرش زهرا سلام رسول رشیدی راد ✍ ((صلوات)) .
5872_1569419166.mp3
1.31M
. #مناجات و توسل با #امام_زمان روحی له الفدا به نفس حاج محمد رضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ این چنین بر دلم افتاد به امّید خدا غم مخور، می رسد امداد به امّید خدا چه قدَر عقده در این سینۀ ما جمع شده عقده ها می شود آزاد به امّید خدا دل ما که به خدا تنگ شده ، منتظریم تا که از ما بکند یاد به امید خدا گره از کار گِره خوردۀ ما باز شود فرصتی می شود ایجاد به امّید خدا .. که به دست پسر فاطمه بوسه بزنیم یک به یک با همه اولاد به امّید خدا خبر آمدنش را همه جا پخش کنید می رسد لحظۀ میعاد به امّید خدا منتقم می رسد و روز ظهورش حتماً می شود فاطمه دلشاد به امّید خدا حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع عاقبت می شود آباد به امّید خدا مثل مشهد وسط صحن بقیع نصب کنیم ... دو سه تا پنجره فولاد به امّید خدا لذتی دارد عجب تا که به ما می گوید: آفرین! دست مریزاد! .. به امّید خدا ... وعدۀ بعدی ما «شارع بین الحرمین» دم بگیریم همه با «لک لبّیک حسین» خبر آمدنش را همه جا پخش کنید می رسد لحظۀ میعاد به امّید خدا منتقم می رسد و روز ظهورش حتماً می شود فاطمه دلشاد به امّید خدا… #حاج_محمد_طاهری #مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی #مناجات_دعا #ویژه_ایام_محرم
. علیه السلام: ای فرزند آدم! یاد کن مرگ خویش را و خوابیدن خود را در قبرت، و ایستادن خود را در برابر خدا را، در حالی که اعضایت علیه تو شهادت می دهند.. 📓 ارشادالقلوب، ج۱، ص۷۴ ▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ ▪️ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ .
میان شام می آید سری پشت سری دیگر به زنجیر آمده همراه سر ها لشکری دیگر گذشته کاروان تا از شلوغی های این کوچه رسیده باز هم در ازدحام مَعبری دیگر عقیله خاک را تا می تکاند از تن طفلی به روی خاک می افتد دوباره دختری دیگر به غیر از آستین ناموس حق در بین این مردم ندارد خاک عالم بر سر من معجری دیگر به یاد خاتم بابا سکینه با خودش میگفت: ندارد ساربان ما مگر انگشتری دیگر میان سنگ باران ها به جز آغوش عمه نیست برای دختران داغ دیده سنگری دیگر ندارد زجر جز زجر سه ساله در غل و زنجیر میان کوچه ها تفریح از این بهتری دیگر شبیه مرتضی ، زینب به روی ناقه ی عریان دوباره خطبه میخواند ولی بر منبری دیگر سر دشمن به زیر افتاد با تیغ کلام او میان شام زینب کرده فتح خیبری دیگر نوشته در دل تاریخ تا روز قیامت هم نمی آید به قرآن مثل زینب خواهری دیگر ...................... عالی ترین طبیب دو عالم فقط یکیست غیر از حسین(ع)؛ دل به امید شفای کیست؟! در خیمۂ عزا به عبادت نشسته ایم گریه میان روضه به والله بندگیست زهرای أطهر(س) است که در محشرِ عظیم می گوید ای گدای حسینم(ع) نرو! بایست رو کرده به ملائکه می گوید این گدا- بی روضۂ حسینِ(ع) غریبم دمی نزیست سرمست و سربه زیر فقط عرض میکنیم: این جنّة الحسین(ع) دقیقاً سزای چیست؟ از عرش ِ حق به گوش می آید که این مقام از برکتِ دعای کریمانۂ علیست(ع) با داغ کربلا به سر و سینه میزنیم شکر خدا میانۂ ما با عزا قویست موی سیاه داده؛ جوانی گذاشتیم... این نوکری که مالِ همین چند روزه نیست ! .
4_5915737487921120752.mp3
11.26M
شعرو سبک رضا نصابی به نفس کربلایی سید مجید موسوی گوشه ی ویرونه شد منزل و ماوای من ابله زد پای من ن تار شده چشمای من هرشب به جای شونت سرم رو سنگ می زارم تا صبح بابا بیدارم زخم هام و من می شمارم یادم نمی ره بابا تو مجلس می نامرد با چوب به لبهات می زد خون از لبت میومد بابا جون وااا دور از چشای عباس خیلی کتک خرد عمه هزار دفه مرد عمه اسم تو می برد عمه دور از چشای عباس تو خیمه ها غوغا شد پای حرومی واشد خیلی جسار ت ها شد دور از چشای عباس کنیز به من گفت یک مست یه لاابالیه پست به معجرمن برد دست بابا جون. واا دور از چشای عباس بال و پر من می سوخت چشم تر من می سوخت زخم سر. من می سوخت دور از چشای عباس چه ازدحامی دیدم بازار شامی دیدم بی احترامی دیدم دور از چشای عباس زجر به سرم داد می زد حرمله فریاد می زد زجر به سرم داد می زد بابا جون. واا رضا نصابی
4_5917890078285234813.mp3
11.28M
التماس دعای فرج با دلی که غرق خونه با تنی که نیمه جونه چشمای من پره بارونه وقت پروازم رسیده زد شب هجران سپیده قامتم از غم خمیده جای ،زخم زنجیر ، شده نفس گیر ، امون از این غم مونده روی قلبم ، غبار ماتم ، از اون محرم غریب عالم آقا ،آقا امام سجاد غریب عالم آقا ، آقا امام سجاد بند دوم ابرو بارون تو نگامه حوض خون تووی چشامه جای زنجیر رو شونه هامه روضه خونه کربلامو همسفر باعمه هامو جای خاره روی پاهامو یاد اون سه ساله،که تو خرابه ، روخاکا خوابید اون ، که نیمه ی شب ، سر باباشو ، تو یه طبق دید غریب عالم آقا ،آقا امام سجاد غریب عالم آقا ، آقا امام سجاد بندسوم زهر دشمن داده آبم امشب آروم میشه خوابم عمریه من خونه خرابم بوی غم داره مدینه مونده بغضی روی سینه یاد قلب داغ سکینه وقتی بین گودال ، میون نی ها بابا رو میدید تیرو نیزه هارو ، آروم آروم از ، تن بابا چید غریب عالم آقا ،آقا امام سجاد غریب عالم آقا ، آقا امام سجاد 🎤
1_7870652.mp3
5.16M
#سه_شنبه_هاے_جمڪرانی 🎤 حاج مهدی میرداماد #مناجات #امام_زمان(عج) ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ همه هست آرزویم كه ببینم از تو رویى چه زیان تو را كه من هم برسم به آرزویى؟! به كسى جمالِ خود را ننموده ‏اى و بینم همه جا به هر زبانى، بُوَد از تو گفت و گویى! شکند اگر دل من، به فداىِ چشم مستت! سَرِ خُمّ مِى سلامت، شكند اگر سبویى همه موسمِ تفرّج، به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نه، بنشین كنارِ جویى! *خوشبحال اونی که وقتی آقارو دعوت میکنه،میگه:قدم به چشم من بذار،این چشمارو خیلی مواظبت میکنه...آقا!* گر زحمتت افتد که نهی پای به چشمم بگذار که من چشم به پایت بگذارم حیف از تو عزیزی که مَنَت یار بخوانم لیکن چه کنم جز تو کسی یار ندارم یابن الحسن!.... ________________ #مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی #مناجات_دعا
همه هست آرزویم كه ببینم از تو رویى چه زیان تو را كه من هم برسم به آرزویى؟! به كسى جمال خود را ننموده‏یى و بینم همه جا به هر زبانى، بود از تو گفت و گویى! غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از میانه، گویى! به ره تو بس كه نالم، زغم تو بس كه مویم شده‏ام زناله، نالى، شده‏ام زمویه، مویى همه خوشدل این كه مطرب بزند به تار، چنگى من از آن خوشم كه چنگى بزنم به تار مویى! چه شود كه راه یابد سوى آب، تشنه كامى؟ چه شود كه كام جوید زلب تو، كامجویى؟ شود این كه از ترحّم، دمى اى سحاب رحمت! من خشك لب هم آخر زتو تر كنم گلویى؟! بشكست اگر دل من، به فداى چشم مستت! سر خمّ مى سلامت، شكند اگر سبویى همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نه، بنشین كنار جویى! نه به باغ ره دهندم، كه گلى به كام بویم نه دماغ این كه از گل شنوم به كام، بویى زچه شیخ پاكدامن، سوى مسجدم بخواند؟! رخ شیخ و سجده‏گاهى، سرما و خاك كویى بنموده تیره روزم، ستم سیاه چشمى بنموده مو سپیدم، صنم سپیدرویى! نظرى به سوى(رضوانىِ)دردمند مسكین كه به جز درت، امیدش نبود به هیچ سویى‏ فصیح الزمان شیرازى .
🖋جرعه‌ای از زیارت عـاشورا 🗓 ⏪ قسمت 1️⃣ ✋السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ..✨ 💠معرفت نسبت به خدا و معرفت نسبت به اهل بیت و حقایق عالم هستی واقعا یک شرط کمال و قبولی عبادات است، بگونه ای که عبادت، بدون معرفت کاری کم ارزش و بلکه بی ارزش است. از جمله راهکارهای معرفت‌ افزایی تفکر و تدبـر 💭🤔 در مورد وجود خویش است. از تاریخ عبرت آموز انسانهای پیشین و نیز با تعمق و تأمل در عبادات و معارف اعمال دینی می‌توانیم اینکار را انجام بدهیم. 👌و از جمله عبادات مهمی که در تربیت نفس و عروج انسان دخالت دارد و سهم بسزایی دارد؛ ارتباط با خدا از طریق دعا و مناجات است. در میان ادعیه و زیارات 📖زیارت عـاشورا✨ از جمله متون موثق و قابل اعتمادی است که سند قدسی دارد و ترکیبی از دعا و زیارت و سجده و نماز هست. ✍️متن این زیارت را امام باقر (ع) به نقل از پدران معصوم خودشان و همچنین از رسول الله به نقل از جبرئیل و از عرش الهی به دست ما رسیده تا آن را برای زیارت امام حسین (ع) و اصحاب بزرگوارشان استفاده بکنیم. ⚠️⚠️تدبر در محتوای عمیق و اسرار عتیق این زیارت عبادت در عبادت است و انسان را با لطایفی از معارف عرفانی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی اهل بیت علیهم السلام و تاریخ مظلومیت تشیع می‌تواند آشنا بکند. لذا با زیارت عاشورا و آشنایی به متن و توضیح آن می‌توانیم یک آموزش تولی و تبری بدست بیاوریم، چون👇 📕زیارت عاشورا سند شهادت مظلومانه اباعبدالله الحسین (ع)🍁 و یاران او هست، زیارت عاشورا بازخوانی پرونده منافقینی است که امام و حجت خدا را به طرز بسیار بدی به شهادت رساندند. و تنظیم کننده ی طریقت حیات و ممات است. 👈زیارت عاشورا درخواست آماده باش شیعه براساس «أَنْ يَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ..» است. 👈زیارت عاشورا خون حسین (ع) است. 👈زیارت عاشورا نمی گذارد دلهای انسانها ناامید بشود از اباعبدالله الحسین و هر روز زنده و زنده تر می شود. 👈زیارت عاشورا شیعیان را بر ″ولایت محوری و امامت محوری″ ثابت قدم می‌کند. 👈زیارت عاشورا یک سوگنامه اهل بیت است و به نوعی برائت نامه شیعیان نسبت به دشمنان اهل بیت است و سند مهرورزی شیعیان به امام حسین است. 👈زیارت عاشورا تفسیر لفظی تاریخ تشیع را می تواند مثال بزند. 👈زیارت عاشورا یعنی باز نگه داشتن یک پرونده ای که زمان اجرای حکم آن بدست حضرت مهدی (ع) است. 👈زیارت عاشورا واقع نگاری و تاریخ نویسی کربلا به روایت خود خداست. 👈زیارت عاشورا سوره برائت اهل بیت علیهم السلام از دشمنانشان است. 👈زیارت عاشورا ترکیبی از توحید، ولایت، دعا و ‌زیارت است و درسنامه دوران غیبت از عاشورا تا ظهور است و شرح ماجرای غدیر تا ظهور را برای ما بیان می کند. 🌀ان شاءالله که بتوانیم با خواندن زیارت عاشورا خودمان را به امام زمان علیه السلام نزدیک کنیم و صاحب عزای واقعی که امام زمان است بتوانیم این ارادت را به ساحت نورانی ایشان داشته باشیم. ۱ 🎤 استاد معاونت ارتباطات و تبلیغ مرکز تخصصی مهدویت قم .
حجت الاسلام دارستانی1599324297635.mp3
12.61M
توصیه میکنم حتما گوش کنید ✅آداب نوکری امام حسین (ع) 👈قسمت 1 فرق حسینیه با مسجد هرکی بیاد کربلا گرفتار میشه.. #استاد_دارستانی
@yekmorabbi کانال تربیتی یک مربی.mp3
8.5M
توصیه میکنم حتما گوش کنید ✅آداب نوکری امام حسین (ع) 👈قسمت 2 داستان شنیدنی ملاعباس و زیارت کربلا.. #استاد_دارستانی
✅توسل شيخ ابراهيم روضه خوان به وجود اقدس امام زمان (عج) جناب آقا شيخ ابراهيم ترك روضه خوان , از اتقياء و ابرار بود و سالها پناهنده ناحيه مقدسه در سامرا بـود و عـلاقـه خاصى به حضرت ولى عصر ارواحنافداه داشت و دائم درذكر آن بزرگوار بود و به همين جهت , معروف به شيخ ابراهيم صاحب الزمانى شده بود. ايشان مى گفت : من هر روز براى حضرت گريه مى كنم . او در يكى از سفرهاى زيارت حضرت ثامن الائمه (ع ), معجزاتى از توسل به حضرت ولى عصر عجل اللّه تـعـالى فرجه الشريف ديده بود از جمله جناب آقا ميرزا هادى بجستانى ايده اللّه تعالى از ايشان نقل نمود كه : در مراجعت از مشهد مقدس , يكى از سادات , كه به همراهى من از رشت به سمت تركستان حركت مى كرد, يك لنگه جوال ابريشم حمل نموده بود و با هم از كنار رودارس مى رفتيم . مسير راه در آن چـند فرسخ , در خاك روسيه است . آن سيد بسته ابريشم را به من واگذاشت و خود پياده از طرف خاك ايران رفت . شيخ گفت : من از ممنوعيت ورود ابريشم به خاك روسيه غافل بودم و آن كه ابريشم ,به گمرك و مجوز احتياج دارد. در بين راه , ناگهان چهار نفر از ماموران روسيه با اسلحه از ميان درختان بيرون آمدند وصدا زدند كه نگه داريد. مكارى ما, كه مرد ترك مؤمنى بود, به آنها گفت : اين آقا آخوند است و چيز گمركى ندارد بگذاريد برويم . يكى از آن سربازان كافر, با شنيدن اين حرف با چوب به پاى آن بيچاره زد, او هم نعره اى كشيد و بر زمين خورد و پايش شكست . بعد به سراغ من آمدند. مـن با عيال جوان خود و طفل كوچكى كه به همراه داشتيم , در بيابان تنها بوديم . بچه ازمشاهده سربازان مى ترسيد و گريه مى كرد. به مامورين گفتم : چه مى گوييد و چه مى خواهيد؟ گفتند: بارها و اثاثيه را باز كن , ببينيم چه داريد. بقچه ها را باز كردم . همه لباسها وخرده ريزه ها را, نگاه كردند و مى پرسيدند: آيا ابريشم داريد؟ مـن چون ديدم تمام بازرسى اينها براى ابريشم است , فهميدم كه كار مشكل شد. به كنارى رفتم و يقين كردم الان به سر بسته ابريشم سيد مى آيند و مرا خواهند برد. براى خودم نترسيدم , بلكه براى عيال و بچه كه در اين بيابان در چنگ اين كافران چه خواهند شد. اشـك از چـشـمـم سـرازير و اميدم از همه جا قطع گرديد, لذا قرآن مجيد را به دست گرفتم و مـتـوسـل بـه حـضـرت ولى عصر ارواحنافداه شدم , عرضه داشتم : اين جا محلى است كه جز شما پناهگاهى نيست . بعد به كنارى ايستادم و تسليم شدم . آن چـهار نفر خودشان همه اثاثيه را زيرورو كردند تا به بسته ابريشم رسيدند آن را بازكردند. ديدم هر چه ابريشم خوب و خوشرنگ بوده , سيد با خود برداشته است . مـامـوران , كـلافـهـاى ابـريشم را يكى يكى بيرون مى كشيدند و نگاه مى كردند و به يكديگر نشان مى دادند و مى گفتند: اين چيست ؟ و آن را مى انداختند, تا به آخررسيدند, اما هيچ كدام از كلافها را نـگفتند كه ابريشم است , يعنى متوجه آن نمى شدندتا آن كه از همه گذشته و به كنارى رفتند. بعد گفتند: آخوند بار كن و برو, چيزى نبود. اثاثيه را كه بستم ديدم نمى توانم آنها را بار كنم . سراغ مكارى آمدم , ديدم پايش آن قدرباد كرده كه بيچاره نزديك به مرگ رسيده است صدايش زدم و گفتم : برخيز. گـفـت : پـايـم شـكسته و الان مى ميرم . فرياد زدم : بگو يا صاحب الزمان و برخيز وهمچنان اشكم جارى و سرازير مى شد. گفت : محال است نمى توانم برخيزم . دست او را گرفته وگفتم : بگو يا صاحب الزمان . مكارى برخاست . مامورين به ما نظر مى كردند كه چه مى كنيم . آن مكارى بيچاره كم كم پا بر زمين گذاشت و راه افتاد و همان طور كه پايش باد كرده بود بارها را سوارنموديم و براه افتاديم . چند قدمى كه راه رفتيم پاى او گويا مشكى بود كه سرش را باز كرده اند, زيرا ورم پايش به سرعت خوابيد. پـرسيدم : پايت چطور است ؟ آن را نشان داد كه اصلا نه دردى داشت و نه نشانى از دردو در كمال آرامش و راحتى بقيه مسير را طى نموديم . آن مكارى بعد از آن , اعتقاد عجيبى به من پيدا نمود. پس از دو ساعت كه از خاك روسيه خارج شديم , وقتى ايرانيان ما را ديدند خيلى تعجب كردند كه چـطور ابريشم را از آن راه آورديد, زيرا اگر شما را به اين جرم مى گرفتند, ده سال زندان و فلان مقدار جريمه نقدى مى نمودند منبع :کتاب (عج) یا خلاصه العبقری الحسان