.
|⇦•اگر زِ قافله دوریم...
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
اگر زِ قافله دوریم خوب می دانیم
ولی به لطف تو هر سال جا نمی مانیم
و باز هم به نگاه محبتت امسال
کنار سفره ی این فاطمیه مهمانیم
*کنار سفره ایی که امام زمان گریه می کنه... حجت خدا کنار این سفره است ... به منِ نالایق هم اجازه دادن بیام... به شما هم اجازه دادن... هر چه قدر از کنار این سفره بهره ببری، باز هم یه روزی حسرت می خوری.. ای کاش تو
شبای فاطمیه برا مادر پهلو شکستۀ امام زمان بیشتر ناله می زدم ، بیشتر گریه می کردم...*
هزار فاطمیه رفته و نیامده ای
نگو که باز بدون تو روضه می خوانیم
بیا که در گذرِ گرد باد این دنیا
در انتظار شروع بهار و بارانیم
قسم به ساحل چشمانِ ابریت عمریست
به لطفِ بارش چشم شماست گریانیم
و گر نه مثل بیابانِ خشک دلهامان
فقیر روزیِ این سفره های بی نانیم
از این که بار غمِ مادرِ تو را دنیا
به دوش برد، ولی خَم نگشت حیرانیم
به انتقامِ غمِ صورتِ کبود بیا
که ما کنار شما پیروِ شهیدانیم
ــــــــــــــــــ
#حضرت_زهرا
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
👇
991024-Babolharam-mohamadreza-taheri-monajat.mp3
2.41M
.
#قسمت_دوم / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
روایتِ از امیرالمؤمنین، حضرت تو مسجد می نشست... بعد از این وقایا....
می فرمود: "اَوَ تَضرِبُ الزَهراء نَهرا "
تو روز روشن جلو چشمم فاطمه رو زدند..."اَوَ تضرِبُ الزَهراء نَهرا وَ یَوخَذُ مِنّا حَقُّنا قَهرا وَ جَبرا..."به زور و جبر حق ما رو گرفتن... "وَ لا نَصیرا وَ لا مُجیرا" یه کی نبود کمکمون کنه...
یه نفر نبود کمک کنه، همه همدست
شده بودن... انگار می خواستن تو یه ثوابی شریک بشن... آمار بالاتر از چهل نفره ...هر کی میرسید یه ضربه ای میزد...آنقدر این مصیبت بزرگه حضرت می فرماید:"وَ لَیتَ اِبنُ ابیطالب ماتَ قبلَ یومِ ..."ای کاش علی قبل این روز می مُرد... نمی دیدم پشتِ در فاطمه ام زمین خورده...
عمق روضه رو اگر بخوای بفهمی ، بین در و دیوار عمق روضه اینِ : در شکست یه عده اومدن تو خونه.. اما وقتی مولا داشت میرفت عباش رو در آورد ..رو فاطمه اش انداخت... من اشاره کردم اهل روضه بگیرن ...*
صد نفر همسر من را وسط شهر زدند
*فاطمه همون فاطمه ای است که وقتی مرد نابینا وارد خونه شد حجاب کرد ...
پیغمبر فرمودند: زهراجان! او که نمی بینه، فرمود: من که او رو می بینم...
حالا این فاطمه بین در و دیوارِ ...*
فرم آتش به پر و بال کبوتر خورده
چنگ ابلیس به آیینه ی کوثر خورده
خبر از شانه ی سنگیِ هُبَل بی پروا ست
به پر اطلسیِ یاس معطر خورده
ماه در هاله ای از دود گرفتار شده
تیر غم بر دل محبوبه ی داور خورده
بی تعادل شده و کَنده شد از جا افتاد
از سر غیظ لگد بسکه بر در این در خورده
*فاطمه اومد پشت در ... پشت در بود در کنده شد... بعد نوشتن که چهل نفر وارد این خونه شدن...*
چهل نفر رد شده باشند اگر از روی در
دَر، چهل مرتبه بر صورت مادر خورده
وآی مادر مادر مادر .....
هر کجا بیشترین زخم و ورم را برداشت
بیشتر بوسه ی لبهای پیمبر خورده
من بمیرم مُهر شلاق مغیره است که پای سند
چشمِ از خون ترِ صدیقه ی اطهر خورده
*این یک بیت رو هم فقط برا امام حسن می خونم...*
با غلافش وسط معرکه قُنفذ لج کرد
دید خیلی به غرور پسرش بَر خورده
*یابن الحسن! دارم از این روزای مادرت میگم ... *
نفسِ دیر به دیرش که می آمد انگار
از بدِ حادثه زخمِ سَرِ خنجر خورده
قفس سینه به گودال یکی شد با پا
از چهل مرد ز بس ضربه به پیکر خورده
ــــــــــــــــــ
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
۲ 👇
.
#قسمت سوم روضه و توسل به #حضرت_زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام #فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
پشت خونه هیزمِ
آتیش میون دست مردمِ
صدای ناله های مادرم
میون این سر و صدا گُمِ
پشت خونه ی امام
چرا شده دوباره ازدهام؟
صدای التماس فاطمه است
میگه چی شد سفارش بابام؟
چقدر نفس نفس می زد
تا دیگه قامتش تا شد
بمیرم آخرش در با لگد واشد
بین شعله ها زدن
عزیز حیدر رو چرا زدن
اگه زدن یکی بگه چرا؟
جلوی چشم مرتضی زدن
توی کوچه ها زدن
چه وحشیانه بی هوا زدن
گناهِ مادرم مگه چی بود؟
چهل نفر با هم چرا زدن؟
میون یک مُشت نامرد
میگن که مادر افتاد
به کی بِگم این غم رو
مادرم با سَر افتاد
وای مادرم بمیرم برات....
*بین در و دیوار هم پهلوش رو شکستند ... هم بچه اش کشته شده ... اما تا چشمش رو باز کرد... سراغ مولا رو گرفت، گفتند: بی بی جان! دارن تو
کوچه می برنش ... همه ی دردایِ خودش یادش رفت دوید میون کوچه... نگاه کرد ، یه جا نوشتند: لباس های امیرالمؤمنین رو دور مولا پیچیده بودند می کشیدن...
یه جا نوشتند: با بی ادبی توهین می کردند مولا رو می کشیدند... یه عده ایستاده بودند، مولا کمک می خواست همه نگاه می کردند....
انگار سالها گذشته از سفارش پیغمبر... فقط یه یهودی تو این شهر بلند شد ...تا این منظره رو دید گفت؛ "اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلا اَلله وَ اَنَّ مُحَمَّدا رسولُالله"
گفتن: تو توی زمان پیغمبر ایمان نیاوردی این همه گذشته چی شده ایمان آوُردی؟ گفت: آره اما امروز حقیقت دین رو
دیدم..... من خودم با چشمایِ خودم دیدم این آقا دَرِ قلعه ی خیبر رو یه تنه کند و رو دست گرفت، سپاه اسلام از رویِ این در رد شدند... اما امروز می بینم خودش راضی شده شما روباه صفت ها دستاش رو ببندید...
بی بی نگاه کرد دید دارن علی رو می برن
اومد کمربند مولا رو گرفت .... نه یه نفر ، نه دو نفر، هر کی رسید میزد تا این دست رو از دامن علی کوتاه کنه ... اینجا هم بی بی از هوش رفت ..چمش رو باز کرد، گفتن: مولا رو بردن مسجد... اومد دید نانجیب شمشیر رویِ سر علی گرفته ...
فرمود: دورِ پسر عموم رو خالی کنید نا نجیب ها ... تو رو به ما چه کار ؟ تو کجا و علی کجا؟ شمشیر رو سر علی گرفتی؟ اگه شمشیر رو بر نداری الان کنار قبر بابام میرم .. دستار از روی
سر برمی دارم .. موهام رو پریشون می کنم نفرینتون می کنم ...
مولا سریع سلمان رو صدا زد، سلمان میگه امیرالمؤمنین فرمود: زود باش، فاطمه دست به دعا و نفرین برداره مدینه زیر و رو میشه ...
آی قربون این علی برم چقدر مهربونِ، زیر شمشیر دشمنِ اما نمیخواد مردم آسيب ببینن ...
فرمود: برو به فاطمه بگو دست نگه دار...
سلمان میگه وقتی گفتم، بی بی فرمود: کنار برو سلمان مگه نمی بینی میخوان علی رو گردن بزنن؟ گفتم امر خود مولاست ... عرضه داشت اگه مولا میگه روی چشمم اما من جلو درِ مسجد می ایستم ، تا علی نیاد بر نمی گردم .. چه جور وقتی مولا اومد دست مولا
رو گرفته بود ...هی می گفت: "نَفسی لَکَ الفِدا یا اباالحَسن ...."جونم فدات...
اما می خوام بگم بی بی جان! یه شمشیر برهنه دیدی اینطور بی قرار شدی ... فرمودید : نفرین می کنم، الهی بمیرم برا اون ساعتی که دخترت اومد بالای گودال ...نگاه کرد "عِدَةٌ بِسّیوف..." یه عده شمشیر ، یه عده نیزه... "وَ عِدّةٌ بِالحِجاره ..." یه عده دارن با سنگ می زنن، صدا زد : "یَومٌ عَلَی صَدرِ المُصطفی وَ یَومٌ عَلی وَجهِ الثری..." حسین .....
ــــــــــــــــــ
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
👇
991024-Babolharam-mohamadreza-taheri-zemzemeh.mp3
4.8M
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری
.
#زمینه
#حضرت_زهرا
دل من شده پُر ز غم و درد
تو که نمی دونی چیا دیدم
میکشم ز دلم من آه سرد
تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، گل یاس فسرده
دیده ام ، که تازیانه خورده
دیده ام ، چطور دووم آورده
تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، دو دیده ی تَرِش رو
دیده ام ، زخمای پیکرش رو
دیده ام ، اون حال مضطرش رو
تو که نمی دونی چیا دیدم
منم که سبط اکبرم
حسن غریب مادرم
توی کوچه ی هاشمیون من
تو که نمی دونی چیا دیدم
به میونه ی اون یَم خون من
تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، عدوی بی حیا رو
دیده ام ، ضربات جفا رو
دیده ام ، میزد مادر ما رو
تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، نگار آشنا رو
دیده ام ، صبوری بابا رو
دیده ام ، شروع کربلا رو
تو که نمی دونی چیا دیدم
منم حبیب مادرم حسن غریب مادرم
منم که سبط اکبرم
حسن غریب مادرم
با دو چشمای خیس و بارونی
تو که نمی دونی چیا دیدم
با دلی پُرِ از نگرونی
تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، به پشتِ در و دیوار
دیده ام ، سینه ی زخمی یار
دیده ام ، خونیه رنگ مسمار
تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، نگاه آتشینی
دیده ام ، با ناله ی حزینی
دیده ام ، میگفت فضه خزینی
تو که نمی دونی چیا دیدم
قسم به دیده ی تَرم حسن غریب مادرم
منم که سبط اکبرم
حسن غریب مادرم
شاعر : مجتبی دسترنج✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
👇
.
#فاطمیه
#احراق_البیت
با هیزمِ آن طایفه ی چون نمرود
میسوخت حریم وحی در آتش و دود
آه ای أمَة الله مگر خانه ی تو
مصداق "بیوتٍ أذِنَ الله" نبود؟
در ذهن زمانه روضه ای ناب گذاشت
صد داغ در این سینه ی بی تاب گذاشت
قبل از سفر شبانه اش چندین بار
بالای سر حسین خود آب گذاشت
در میزد و با دست نه، با پا میزد
با نیت سیلی، آستین تا میزد
قبل از درِ خانه، مرد هیزم در دست
آتش به دل زینب کبری میزد
مسعود یوسف پور
...........
■ رباعی شهادت
#حضرت_زهرا #_سلام_الله_علیها
یک شهر حسینیه و منبر کوچه
ناموس خدا شکسته شد در کوچه
یک عمر حسن سرود در هر کابوس
یک مرد غریبه...وای مادر...کوچه!
احمد حیدری
.............
#استوری_روضه
با گدای درت چه خوش رویی
تو به من که برو نمی گویی
روضه تا آمدم گناهم رفت
از در خانه ات نخواهم رفت
#محمد_علی_بقایی
https://eitaa.com/emame3vom/53938
.
.
#مربع_ترکیب پیشکش به محضر حضرت صدیقه سلام الله علیها
هرچند درک فاطمه برتر ز فهم ماست
در حشر از عذاب خدا شیعه اش رهاست
روشن ترین تجلی دنیایی دعاست
وقتی که کعبه دامنش از دست ما جداست
زهرا به جای ما به دعا ایستاده است
توحید نام دیگر این خانواده است
آن کس که قدر او زده تقدیر را ورق
خیرش همیشه حایل «من شر ما خلق»
با هر نماز نافله اش میدمد شفق
از نور آمده است و بنی آدم از علق
بالاترین ستارهی افلاک فاطمه است
رکن نخست و محور لولاک فاطمه است
زهرا نبود سورهی کوثر نداشتیم
نوری میان ظلمت محشر نداشتیم
حیدر نداشتیم و پیمبر نداشتیم
در آفرینش اسوهی مادر نداشتیم
با اینکه نیست ذات خداوند را بدل
زهرا دلیل خلق جهان بود از ازل
قرآن ناطق است ولی در حجاب راز
«حتی تورمت قدماها» ست در نماز
پیچیده در قنوت شبش ناز با نیاز
دستش فقط به سمت خدا میشود دراز
وقتی غذای خانهی او دیر میشود
صد سفره از بهشت سرازیر میشود
هم شأن شانه های بلندش فلک نبود
در مالکیت فدکش نیز شک نبود
ای قوم این که پاسخ نان و نمک نبود
مزد دعای خیر هجوم و کتک نبود
با نیت کمک به عزاداری اش روید
هیزم نه! با گلاب به دلداری اش روید
#احمد_حیدری
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
...........____________________________
.
.
#امیرالمؤمنین
پسرم گفت علی و پدرم گفت علی
مادرم یکسره از پشت سرم گفت علی
حکم کامل شدنم بود که یک نیمه ی من؛
گفت یا فاطمه نیم دگرم گفت علی
یاعلی گشت عصای پدرم طوری که؛
وقت برخاستن از جا پسرم گفت علی
نَفْس را ازدرِ تهدید به راه آوردم
دید ازجان خودم می گذرم، گفت علی
شد کریم دوجهان بین خدایان کَرَم
حسن از بسکه به هنگام کَرَم گفت علی
می توانست که صرف خط وابرو بشود
ای بنازم به خودم چون هنرم گفت علی
مانده بودم چه کسی را به نجف سجده کنم
که خداوند خود ازسمت حرم گفت علی
.
ݥــــَـــجݩــۅݩ أݪـځـــــُـــښینٍْ؏_۲۰۲۱_۱۰_۱۱_۱۳_۵۹_۳۸_۸۷۵.mp3
4.34M
💠 من همینم ساده ساده
💠 بی مرامم اما دلداده
🎙کربلایی حمید علیمی
من همینم ساده ساده
بی مرامم اما دلداده
با تموم رو سیاهی هام
بازم آقام منو راه داده
من اگرچه که به زنجیرم
تو میدونی بی تو میمیرم
بی تو و کرب و بلای تو
از تموم زندگی سیرم
من کجا حرم حسین
من کجا کَرَمِ حسین
من کجا محرم حسین
یا حسین یا حسین
****
کاش بِدَم بِت قول مردونه
تا بمونم دره این خونه
دست بذاری یه روزی آقا
بر دل این زاره دیوونه
من گدایی که بلد نیستم
خوب میدونم بدمو پستم
بی سر و پا اما میدونی
خاک پای مادرت هستم
من کجا روضه ی تو
من کجا نوحه ی تو
من کجا دره خونه ی تو
یا حسین یا حسین
****
حتما اربابم نظر داره
از دل من خوب خبر داره
که دل من عمریه تنگه
آرزوی کربلا داره
گرچه دل بر هرکسی دادم
تو نبردی یک دم از یادم
تو گرفتی دستمو وقتی
دیدی دارم از پا میفتم
من کجا سوز و مَحَن
من کجا سینه زدن
پیرهن مشکی به تن
یا حسین یا حسین
54.mp3
2.63M
🔶دو شاه کلید در زندگی
#استاد_عالی
1⃣ نماز اول وقت
2⃣ توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
Ey Madar Deltangam.mp3
12.49M
🖤 ای مادر دلتنگم
🎙 #حسین_طاهرے
.
ای مادر دلتنگم، هواتو کردم
تو روضه باید پِیِت بگردم
قد خمت عمر کمت
واسه کدوم گریه کنم
مادرمی میشه مگه
برات آروم گریه کنم
تا اون روزی که
برات بمیرم شبیه مولا
زبون میگیرم
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه ی زهرای من
در وسط کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا می زدند
وای من و وای من و وای من
ای مادر ممنونم منو آوردی
تو خونه دست حسین سپردی
بشین براش پیرهن بدوز
که من به پات زار بزنم
منم ببر تو قتله گاه
میخوام باهات زار بزنم
با این امید که براش بمیرم
با ناله ی تو زبون میگیرم
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
وای من و وای من و وای من
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#حسین_طاهری 🎤
#شهادت_حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/emame3vom/53943
.
.
#عیادت
#حضرت_زهرا
#بستر_بیماری
این روزها مردم تو را بیمار میبینند
حال و هوای خانه ام را تار میبینند
آن ها که این مدت نپرسیدند حالت را
حالا تو را با خواهش و اصرار میبینند
بدبینترینها هم خیالش را نمیکردند
روزی تو را بین در و دیوار میبینند
دیوارهای خانه بیش از پیش میسوزند
وقتی تو را سرگرم استغفار می بینند
فرزندهایم خیره بر طرز نماز تو
در سجده رفتنهات را دشوار میبینند
هرچیز جز بیماریات را تاب میآرند
هی دست بر پهلوی خود نگذار... میبینند
کمتر صدا کن فاطمه، آرام جان من
همسایه ها از ناله ات آزار میبینند
#محمد_حسین_ملکیان
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
...........____________________________
.
.
#فاطمیه
تا باز شد در، وضع پشت در عوض شد
طوری لگد زد، ناله ی مادر عوض شد
تا خواند زهرا فضه را در بین آتش
از شرم، رنگ چهره ی حیدر عوض شد
این صبرِ حیدر، از جهادش نیست کمتر
طرز جهاد فاتح خیبر عوض شد
از رنگ خون و رنگ خاکستر، نمایِ
پا تا سر صدیقه ی اطهر عوض شد
کنج عبای مرتضی را بست بر دست
تا که مسیر حرکت لشگر عوض شد
طوری به بازویش غلافی بی حیا خورد
شکل قنوت فاطمه دیگر عوض شد
تا قبل از آن، محشر بهشتی بود تنها
از بعد آن غم، صحنه ی محشر عوض شد
آری تعجب کرد حیدر چون که هر روز
می دید رنگِ رَختِ بر بستر عوض شد
گهوار محسن که نشد این تخته باشد
تابوت، بهر همسر او، درعوض شد
در کربلا مسمار شد تیر سه شعبه
محسن گلویش با علی اصغر عوض شد
محمد جواد شیرازی- فاطمیه ۱۴۰۰✍
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله
#احراق_البیت
#آتش_زدن_بیت_وحی
.
.
﷽
أبد والله یا زهرا ما ننسی حسینا
با همین ویرانه بودن از غمش، شادیم ما
از قدیمی های شهر شیون آبادیم ما
خاک ما را با سرشک دیدهای گل کردهاند
از نمک پروردگان صبح ایجادیم ما
صید او ماندیم اگرچه نیست پاهامان به بند
پایبند مهربانی های صیادیم ما
هجر طولانی شد و از خاطر دولت سراش
چون پر بر باد رفته، رفته از یادیم ما
در میان روضه چشم آسمان ما را گرفت
بر زمین با اولین اشکی که افتادیم ما
گریه ناله، ضجه مویه، صیحه صرخه، لطمه آه
اینچنین در عشق بازی خود آزادیم ما
اینکه از ما مانده شوق نوکری تا پیری است
در طفولیت میان روضه جان دادیم ما
پای هر جسمی که بود آنجا به جسمش باز شد
خونجگر از دست چوب و سنگ و فولادیم ما
#مرضیه_نعیم_امینی
.
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#محمدرضا_طاهری 🎤
#سبک_یارا_یارا_گاهی_دل_ما_را
مادر، مادر، مادر، شبی دیگر
به کنار من جان بر لب باش
مادر چون کبوتر
نزنی پَر
دو، سه روز دگر با زینب باش
مادر بیمارم
شده گریه بر تو کارم
به شفای تو
دل خوش دارم
ای همه هست من
نروی تو از دست من
که دلم توان بی مادری ندارد
بی تو زینبت یاوری ندارد
ز سکوت تو هویدا
ز خموشی تو پیدا
می سوزی و می سازی
گنجینۀ پر رازی
می دانم امشب مادر
آماده پروازی
گر می روی امشب
با خود ببر زینب
⚫️
زینب، زینب، زینب
مزن امشب
تو دگر به دل مادر آذر
من خود در افغانم، پریشانم
که شوی تو زفردا بی مادر
ای طرفدار من
که شدی پرستار من
به آخر رسیده کار من
خانه دارم زینب
گل بی قرارم زینب
به خدا که درد مادر دوا ندارد
مادرت امید شفا ندارد
تو پس از من یگانه
بشوی چراغ خانه
هم بر علی یاور باش
هم بر حسین مادر باش
من می روم اما تو
همسنگر حیدر باش
آسوده حالم کن
زینب حلالم کن
.👇
.
#روضه_متنی
#مناجات با امام زمان(عج) و روضه حضرت زهرا سلام الله عليها
الا كه صاحب عزاي ِ تمام غم هايي
دوباره فاطميه آمده، نمي آيي؟
به ما نگاه كن اي ساحل ِ نجات بشر
تو را طلب كند اين ديده هاي ِ دريايي
كجا سياه به تن كرده اي غريبانه
كجا به سينه ي خود مي زني به تنهايي
كجا شبيه ِ علي سر به چاه ِ غم بردي
كجا شبيه ِ علي روضه ِ خوان ِ زهرايي
براي گريه به غم هاي مادرت آقا
نه اينكه فكر كنم، مطمئنم اينجايي
شنيده ايم كه گفتيد روضه خوان باشيد
به روي چشم هر آنچه شما به فرمايي
*فرمود:براي مادر ما آه بكشيد،آه*
شنيده ايم زمين خورده است مادرتان
در آن دمي كه به در خورد ضربه ي پايي
…………………………………………
هزار بار شکستند رکن ِ مولا را
یکی نگفت چرا میزنید زهرا را
همین که فاطمهاش بر روی زمین افتاد
سیاه دید علی روی آسمانها را
کسی که شیعه بود، مادرش بود زهرا
خدا گواست که کشتند مادر ما را
فراق فاطمه بر کشتن علی بس بود
روا نبود ببندند دست مولا را
هزار مرتبه نفرین بر آن ستمگر كه
که کشت حامی تنها امام تنها را
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
*اين روزها توي مدينه:*
برای مادر سادات گریه منع شده
که بهر گریه گرفته است راه صحرا را
*يه روز علي ديد فاطمه اش توي ِ بيت الاحزان، كه يه سايه باني درست كرده بود فاطمه بره اونجا بشينه گريه كنه،سايه بان رو هم خراب كردن، تبليغات بر عليه اونها بود به ضرر اونها بود، علي ديد فاطمه اش نيست، گشتن يه نفر گفت:آقا جان دارن از سمت اُحد ميان، علي دويد،ديد صورت حسنين از شدت آفتاب سوخته، مادر داره ميآد، زير بغل هاي مادرشون رو گرفتن، قدم قدم،هر يه قدم فاطمه يه آه ميكشه، خانم جان اُحد رفتيد چه كنيد؟ ميگم. تو راه رفتن كه نميتونه حرف بزنه،آمد خانه رو بستر آرام آرام خوابوندنش،علي جان، سايه بانم رو خراب كردن،رفتن سر ِ قبر عموم حمزه شروع كردم گريه كردن،بچه ها شما چرا اينطوري شديد؟ گفتند:بابا آفتاب خيلي سوزان بود، مادرم زير ِ آفتاب داشت گريه مي كرد، ماجلوي ِ آفتاب ايستاديم مادر اذيت نشه*
علی چگونه ببیند بر آن رخ نیلی
شرار تابش خورشید و سوز گرما را
کنار سایه ي نخلی در آفتاب گریست
شب از عناد بریدند نخل خرما را
رواست عالمیان جان دهند از این غصه
که جای پنجه ي دیو است روی حورا را
قسم به سوره ي یاسین و هل اتی «میثم»
که پیش چشم علی میزدند طاها را
*صورتي كه توي ِ آفتاب سوخته باشه حتماً ديديد، ابي عبدالله و امام مجتبي، با مادر آمدند،صورت ِ بچه ها تو آفتاب سوخته شد، يك بار اينجا صورت حسين... يك بار جلوي آفتاب ايستاد،آفتاب به زينب نتابه،يك بارم زينب صدا زد:عزيز ِ دل ِ برادر، علي جان، كشته هاي خودشون رو دفن كردن،بدن ِ امام زمان روي زمين،عريان،پاره پاره،سه روز و دو شب، توي بيابان كربلا،شب ها وحوش مي آمدند،درندگان،چرندگان مي آمدند، هيچ حيواني به هم كار نداشت، همه مي آمدند كنار بدن ِ پاره،پاره،آي رفقا قبل از ما اونها اومدن،سينه زدن،گريه كردن، تا روز سوم بني اسد اومدن ديدن بدن ها روي زمين،خدايا اينها كي هستند؟بدن ها يا به لباس شناخته ميشه يا به سر شناخته ميشه، يا يه آثاري تو انگشت و بدن شناخته ميشه، رسيدن كنار ِ يه بدني كه هزار و نهصد و پنجاه زخم،امام سجاد فرمود:اين بدن ِ حجت ِ خدا حسين ِ...حسين...
#فاطمیه #امام_زمان
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زهرا
.
4_5881936984359832590.mp3
8.91M
#شور | ابن مرجانه سرگردان میشود
جشن #میلاد_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
پنجشنبه ۱۸آذر۱۴۰۰ | ۵جمادیالاول۱۴۴۳
مداح : #کربلایی #حسین_طاهری
-
ابن مرجانه سرگردان میشود
با خطبه ی زینب طوفان میشود
روی منبر تا می گوید اسکتو
دشمن در لاک خود پنهان میشود
میدان در حصار زینب
خطبه ذوالفقار زینب
لرزید پایه های مسجد
این است اقتدار زینب
آنچنان با هیبت روی منبر رفته
روی منبر گویا خود حیدر رفته
فتح شام و کوفه با دو جمله یعنی
در حقیقت زینب فتح خیبر رفته
جانم زینب
خطبه را طوری کوبنده خوانده است
زنگ محمل ها از حرکت مانده است
ثابت شد بر سرلشگر های یزید
دنیا سرباز و زینب فرمانده است
زینب محشره در محشر
زینب یک تنه یک لشکر
الحق دل و جرأت دارد
زینب یادگار حیدر
از کلام زینب در و زر میریزد
در به سرداران با جگر میریزد
یک اشاره میکرد همه میفهمیدن
کاخ آن ملعون با یک تشر میریزد
جانم زینب
.
.
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
از لاله زار توحید آتش زبانه میزد
گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه میزد
در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود
گر میگذاشت گلچین، آن گل جوانه میزد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه میزد
گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه میزد
گردیده بود قنفذ همدست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد
وقتی که باغ میسوخت، صیاد بی مروت
مرغ شکسته پر را در آشیانه میزد
با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را
از نالهای که مادر در آستانه میزد
این روزها که میدید موی مرا پریشان
با اشک دیده میشست با دست، شانه میزد
هنگام شرح این غم، از قلب زار «میثم»
مانند خانه ما آتش زبانه میزد
#غلامرضا_سازگار✍
#حضرت_زهرا
#احراق_البیت
#فاطمیه
.
.
#زمزمه
#فاطمیه
#زبانحال_امیرالمؤمنین_با
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
تویی بانوی قلب من
نفس هامی،کس وکارم
تموم دین و دنیـامی
نده با اشکت.... آزارم
نمی خواد پاشی از بستر
می دونم که پریشونی
می دونم پیش پایِ من
می خوای پاشی ...نمی تونی
یه کم ای راحت جونم
با درد و غم مدارا کن
بازم با دستایِ خسته ات
گره از مشکلم وا کن
گُلم با هر نفس از درد
رو پییشونت عرق کرده
خبر دارم چه دردایی
تنت رو بی رمق کرده
اَنا الحیدر ... اَنَاالمظلوم
وَ انتَ الامّیِ الباکین
اَنا الحَق ... و اَنا القرآن
و انتِ الامّیَ الیاسین
تو رو جون عزیزانت
نپوشون روتو از حیدرم
مگه زن می گیره روشو
جلویِ چشمایِ همسر
چرا نیلی شدی یاسم؟
چرا گوشت شده پاره؟؟
بگو که چی شده آخه
عزیزم لنگِ گوشواره؟!
بگو آخه تو اون کوچه
حسن چی دیده؟ که تو تب
می گه نامرد... نزن ، محکم
چه کابوسیه این ، هر شب؟!
شبا تا صب می چرخی
از این پهلو به اون پهلوت
چه بدجوری ورم کرده
عزیزم صورت و بازوت
اَنا الحیدر ... اَنَاالمظلوم
وَ انتَ الامّیِ الباکین
اَنا الحَق ... و اَنا القرآن
و انتِ الامّیَ الیاسین
پیش چشمم چرا اینقد
میری زهرای من از هوش
می ترسم با همین طوفان
بشه نورِ خونه اَم خاموش
بمیرم رو در خونه
رد خونبارِ دستاته
که زینب بعد تو هر روز
بهش زل می زنه ....ماته
داری واسه حسینت هِی
سفارش می کنی هرشب
میگی یه کاسه، پُـر...آب و
بزار بالا سرش ... زینب
به زینب پنهونی... امشب
چی دادی از تو صندوقچَت ؟
که هی می سوزه و میگه
بمیــره، خواهرت واسَت
اَنا الحیدر ... اَنَاالمظلوم
وَ انتَ الامّیِ الباکین
اَنا الحَق ... و اَنا القرآن
و انتِ الامّیَ الیاسین
خجالت می کشم...موندی
میونِ دود و خاکستر
نشد کاری کنم آخر ...
که محکم وا نشه اون در
هنوزم رویِ دستاسه
ردِ تاولهای دستات
هنوز از گندم خونه اَت
می دی روزی به موجودات
قرار بوده که برداریم
قدم ها رو کنار هم
خدا میدونه اصلاً تو
نزاشتی واسه حیدر...کم
سه ماه تویِ این خونه
شکسته تر میشی هر روز
شدی پاسوزِ من ... زهرا
باید جبران کنم یک روز
اَنا الحیدر ... اَنَاالمظلوم
وَ انتَ الامّیِ الباکین
اَنا الحَق ... و اَنا القرآن
و انتِ الامّیَ الیاسین
#منصوره_محمدی_مزینان
#فاطمیه
https://eitaa.com/emame3vom/53952
.👇👇