eitaa logo
امام حسین ع
20.5هزار دنبال‌کننده
405 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
991024-Babolharam-mohamadreza-taheri-roze.mp3
5.4M
/ و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری
. سوم روضه و توسل به سلام الله علیها ویژۀ ایام _ حاج محمد رضا طاهری ●•┄༻↷◈↶༺┄•● پشت خونه هیزمِ آتیش میون دست مردمِ صدای ناله های مادرم میون این سر و صدا گُمِ پشت خونه ی امام چرا شده دوباره ازدهام؟ صدای التماس فاطمه است میگه چی شد سفارش بابام؟ چقدر نفس نفس می زد تا دیگه قامتش تا شد بمیرم آخرش در با لگد واشد بین شعله ها زدن عزیز حیدر رو چرا زدن اگه زدن یکی بگه چرا؟ جلوی چشم مرتضی زدن توی کوچه ها زدن چه وحشیانه بی هوا زدن گناهِ مادرم مگه چی بود؟ چهل نفر با هم چرا زدن؟ میون یک مُشت نامرد میگن که مادر افتاد به کی بِگم این غم رو مادرم با سَر افتاد وای مادرم بمیرم برات.... *بین در و دیوار هم پهلوش رو شکستند ... هم بچه اش کشته شده ... اما تا چشمش رو باز کرد... سراغ مولا رو گرفت، گفتند: بی بی جان! دارن تو کوچه می برنش ... همه ی دردایِ خودش یادش رفت دوید میون کوچه... نگاه کرد ، یه جا نوشتند: لباس های امیرالمؤمنین رو دور مولا پیچیده بودند می کشیدن... یه جا نوشتند: با بی ادبی توهین می کردند مولا رو می کشیدند... یه عده ایستاده بودند، مولا کمک می خواست همه نگاه می کردند.... انگار سالها گذشته از سفارش پیغمبر... فقط یه یهودی تو این شهر بلند شد ...تا این منظره رو دید گفت؛ "اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلا اَلله وَ اَنَّ مُحَمَّدا رسول‌ُالله" گفتن: تو توی زمان پیغمبر ایمان نیاوردی این همه گذشته چی شده ایمان آوُردی؟ گفت: آره اما امروز حقیقت دین رو دیدم..... من خودم با چشمایِ خودم دیدم این آقا دَرِ قلعه ی خیبر رو یه تنه کند و رو دست گرفت، سپاه اسلام از رویِ این در رد شدند... اما امروز می بینم خودش راضی شده شما روباه صفت ها دستاش رو ببندید... بی بی نگاه کرد دید دارن علی رو می برن اومد کمربند مولا رو گرفت .... نه یه نفر ، نه دو نفر، هر کی رسید میزد تا این دست رو از دامن علی کوتاه کنه ... اینجا هم بی بی از هوش رفت ..چمش رو باز کرد، گفتن: مولا رو بردن مسجد... اومد دید نانجیب شمشیر رویِ سر علی گرفته ... فرمود: دورِ پسر عموم رو خالی کنید نا نجیب ها ... تو رو به ما چه کار ؟ تو کجا و علی کجا؟ شمشیر رو سر علی گرفتی؟ اگه شمشیر رو بر نداری الان کنار قبر بابام میرم .. دستار از روی سر برمی دارم .. موهام رو پریشون می کنم نفرینتون می کنم ... مولا سریع سلمان رو صدا زد، سلمان میگه امیرالمؤمنین فرمود: زود باش، فاطمه دست به دعا و نفرین برداره مدینه زیر و رو میشه ... آی قربون این علی برم چقدر مهربونِ، زیر شمشیر دشمنِ اما نمیخواد مردم آسيب ببینن ... فرمود: برو به فاطمه بگو دست نگه دار... سلمان میگه وقتی گفتم، بی بی فرمود: کنار برو سلمان مگه نمی بینی میخوان علی رو گردن بزنن؟ گفتم امر خود مولاست ... عرضه داشت اگه مولا میگه روی چشمم اما من جلو درِ مسجد می ایستم ، تا علی نیاد بر نمی گردم .. چه جور وقتی مولا اومد دست مولا رو گرفته بود ...هی می گفت: "نَفسی لَکَ الفِدا یا اباالحَسن ...."جونم فدات... اما می خوام بگم بی بی جان! یه شمشیر برهنه دیدی اینطور بی قرار شدی ... فرمودید : نفرین می کنم، الهی بمیرم برا اون ساعتی که دخترت اومد بالای گودال ...نگاه کرد "عِدَةٌ بِسّیوف..." یه عده شمشیر ، یه عده نیزه... "وَ عِدّةٌ بِالحِجاره ..." یه عده دارن با سنگ می زنن، صدا زد : "یَومٌ عَلَی صَدرِ المُصطفی وَ یَومٌ عَلی وَجهِ الثری..." حسین ..... ــــــــــــــــــ 👇
991024-Babolharam-mohamadreza-taheri-zemzemeh.mp3
4.8M
/ و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری
. دل من شده پُر ز غم و درد تو که نمی دونی چیا دیدم میکشم ز دلم من آه سرد تو که نمی دونی چیا دیدم دیده ام ، گل یاس فسرده دیده ام ، که تازیانه خورده دیده ام ، چطور دووم آورده تو که نمی دونی چیا دیدم دیده ام ، دو دیده ی تَرِش رو دیده ام ، زخمای پیکرش رو دیده ام ، اون حال مضطرش رو تو که نمی دونی چیا دیدم منم که سبط اکبرم حسن غریب مادرم توی کوچه ی هاشمیون من تو که نمی دونی چیا دیدم به میونه ی اون یَم خون من تو که نمی دونی چیا دیدم دیده ام ، عدوی بی حیا رو دیده ام ، ضربات جفا رو دیده ام ، می‌زد مادر ما رو تو که نمی دونی چیا دیدم دیده ام ، نگار آشنا رو دیده ام ، صبوری بابا رو دیده ام ، شروع کربلا رو تو که نمی دونی چیا دیدم منم حبیب مادرم حسن غریب مادرم منم که سبط اکبرم حسن غریب مادرم با دو چشمای خیس و بارونی تو که نمی دونی چیا دیدم با دلی پُرِ از نگرونی تو که نمی دونی چیا دیدم دیده ام ، به پشتِ در و دیوار دیده ام ، سینه ی زخمی یار دیده ام ، خونیه رنگ مسمار تو که نمی دونی چیا دیدم دیده ام ، نگاه آتشینی دیده ام ، با ناله ی حزینی دیده ام ، میگفت فضه خزینی تو که نمی دونی چیا دیدم قسم به دیده ی تَرم حسن غریب مادرم منم که سبط اکبرم حسن غریب مادرم شاعر : مجتبی دسترنج✍ 👇
. با هیزمِ آن طایفه ی چون نمرود میسوخت حریم وحی در آتش و دود آه ای أمَة الله مگر خانه ی تو مصداق "بیوتٍ أذِنَ الله" نبود؟ در ذهن زمانه روضه ای ناب گذاشت صد داغ در این سینه ی بی تاب گذاشت قبل از سفر شبانه اش چندین بار بالای سر حسین خود آب گذاشت در میزد و با دست نه، با پا میزد با نیت سیلی، آستین تا میزد قبل از درِ خانه، مرد هیزم در دست آتش به دل زینب کبری میزد مسعود یوسف پور ........... ■ رباعی شهادت یک شهر حسینیه و منبر کوچه ناموس خدا شکسته شد در کوچه یک عمر حسن سرود در هر کابوس یک مرد غریبه...وای مادر...کوچه! احمد حیدری ............. با گدای درت چه خوش رویی تو به من که برو نمی گویی روضه تا آمدم گناهم رفت از در خانه ات نخواهم رفت https://eitaa.com/emame3vom/53938 .
. پیشکش به محضر حضرت صدیقه سلام الله علیها هرچند درک فاطمه برتر ز فهم ماست در حشر از عذاب خدا شیعه اش رهاست روشن ترین تجلی دنیایی دعاست وقتی که کعبه دامنش از دست ما جداست زهرا به جای ما به دعا ایستاده است توحید نام دیگر این خانواده است آن کس که قدر او زده تقدیر را ورق خیرش همیشه حایل «من شر ما خلق» با هر نماز نافله اش می‌دمد شفق از نور آمده است و بنی آدم از علق بالاترین ستاره‌ی افلاک فاطمه است رکن نخست و محور لولاک فاطمه است زهرا نبود سوره‌ی کوثر نداشتیم نوری میان ظلمت محشر نداشتیم حیدر نداشتیم و پیمبر نداشتیم در آفرینش اسوه‌ی مادر نداشتیم با اینکه نیست ذات خداوند را بدل زهرا دلیل خلق جهان بود از ازل قرآن ناطق است ولی در حجاب راز «حتی تورمت قدماها» ست در نماز پیچیده در قنوت شبش ناز با نیاز دستش فقط به سمت خدا می‌شود دراز وقتی غذای خانه‌ی او دیر می‌شود صد سفره از بهشت سرازیر می‌شود هم شأن شانه های بلندش فلک نبود در مالکیت فدکش نیز شک نبود ای قوم این که پاسخ نان و نمک نبود مزد دعای خیر هجوم و کتک نبود با نیت کمک به عزاداری اش روید هیزم نه! با گلاب به دلداری اش روید .‌..........____________________________ .
. پسرم گفت علی و پدرم گفت علی مادرم یکسره از پشت سرم گفت علی حکم کامل شدنم بود که یک نیمه ی من؛ گفت یا فاطمه نیم دگرم گفت علی یاعلی گشت عصای پدرم طوری که؛ وقت برخاستن از جا پسرم گفت علی نَفْس را ازدرِ تهدید به راه آوردم دید ازجان خودم می گذرم، گفت علی شد کریم دوجهان بین خدایان کَرَم حسن از بسکه به هنگام کَرَم گفت علی می توانست که صرف خط وابرو بشود ای بنازم به خودم چون هنرم گفت علی مانده بودم چه کسی را به نجف سجده کنم که خداوند خود ازسمت حرم گفت علی .
ݥــــَـــجݩــۅݩ أݪـځـــــُـــښینٍْ؏_۲۰۲۱_۱۰_۱۱_۱۳_۵۹_۳۸_۸۷۵.mp3
4.34M
💠 من همینم ساده ساده 💠 بی مرامم اما دلداده 🎙کربلایی حمید علیمی من همینم ساده ساده بی مرامم اما دلداده با تموم رو سیاهی هام بازم آقام منو راه داده من اگرچه که به زنجیرم تو میدونی بی تو میمیرم بی تو و کرب و بلای تو از تموم زندگی سیرم من کجا حرم حسین من کجا کَرَمِ حسین من کجا محرم حسین یا حسین یا حسین **** کاش بِدَم بِت قول مردونه تا بمونم دره این خونه دست بذاری یه روزی آقا بر دل این زاره دیوونه من گدایی که بلد نیستم خوب میدونم بدمو پستم بی سر و پا اما میدونی خاک پای مادرت هستم من کجا روضه ی تو من کجا نوحه ی تو من کجا دره خونه ی تو یا حسین یا حسین **** حتما اربابم نظر داره از دل من خوب خبر داره که دل من عمریه تنگه آرزوی کربلا داره گرچه دل بر هرکسی دادم تو نبردی یک دم از یادم تو گرفتی دستمو وقتی دیدی دارم از پا میفتم من کجا سوز و مَحَن من کجا سینه زدن پیرهن مشکی به تن یا حسین یا حسین
54.mp3
2.63M
🔶دو شاه کلید در زندگی 1⃣ نماز اول وقت 2⃣ توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها سلام الله علیها
Ey Madar Deltangam.mp3
12.49M
🖤 ای مادر دلتنگم 🎙 . ای مادر دلتنگم، هواتو کردم تو روضه باید پِیِت بگردم قد خمت عمر کمت واسه کدوم گریه کنم مادرمی میشه مگه برات آروم گریه کنم تا اون روزی که برات بمیرم شبیه مولا زبون میگیرم وای من و وای من و وای من میخ در و سینه ی زهرای من در وسط کوچه تو را میزدند کاش به جای تو مرا می زدند وای من و وای من و وای من ای مادر ممنونم منو آوردی تو خونه دست حسین سپردی بشین براش پیرهن بدوز که من به پات زار بزنم منم ببر تو قتله گاه میخوام باهات زار بزنم با این امید که براش بمیرم با ناله ی تو زبون میگیرم مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود وای من و وای من و وای من 🎤 سلام_الله_علیها https://eitaa.com/emame3vom/53943 .
. این روزها مردم تو را بیمار می­بینند حال و هوای خانه­ ام را تار می­بینند آن ها که این مدت نپرسیدند حالت را حالا تو را با خواهش و اصرار می­بینند بدبین­ترین­ها هم خیالش را نمی­کردند روزی تو را بین در و دیوار می­بینند دیوارهای خانه بیش از پیش می­سوزند وقتی تو را سرگرم استغفار می بینند فرزندهایم خیره بر طرز نماز تو در سجده رفتن­هات را دشوار می­بینند هرچیز جز بیماری­ات را تاب می­آرند هی دست بر پهلوی خود نگذار... می­بینند کمتر صدا کن فاطمه، آرام جان من همسایه­ ها از ناله­ ات آزار می­بینند .‌..........____________________________ .