4_738570423125409853.mp3
9.43M
#روضه جانسوز اسارت حضرت زینب(س)😭😭😭
#حجت السلام صادقی واعظ و علی اکبر حایری
@emame3vom
#فارسی
شب سوم محرم98-قم.mp3
6.77M
🔖منبر کامل
#استاد_بندانی_نیشابوری
🏴شب سوم #محرم 1441ق
🔺قم مقدسه،غمخانه بی بی شهربانو سلام الله علیها
#ماه_محرم
@emame3vom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰استجابت دعا زیر قبه امام حسین(ع)
#استاد_عالی
@emame3vom
شب دوم محرم98قم.mp3
8.03M
🔖منبر کامل
#استاد_بندانی_نیشابوری
🏴شب دوم #محرم 1441ق
🔺قم مقدسه،غمخانه بی بی شهربانو سلام الله علیها
@emame3vom
مداحی آنلاین - شاهان محو تماشای قیام اربعینی هاست - سید رضا نریمانی.mp3
5.61M
🔳 #واحد احساسی #اربعین
🌴 جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست
🌴 #نجف تا #کربلا عرش معلای زمینی هاست
🎤 #سید_رضا_نریمانی
@emame3vom
منبر شب چهارم.mp3
7.8M
🔖منبر کامل
#استاد_بندانی_نیشابوری
🏴شب چهارم #محرم 1441ق
🔺قم مقدسه،غمخانه بی بی شهربانو سلام الله علیها
#ماه_محرم
@emame3vom
◾️ عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ فِی حَدِیثٍ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لِجَعْفَرِ بْنِ عَفَّانَ الطَّائِیِّ بَلَغَنِی أَنَّکَ تَقُولُ الشِّعْرَ فِی الْحُسَیْنِع وَ تُجِیدُ قَالَ نَعَمْ فَأَنْشَدَهُ فَبَکَى وَ مَنْ حَوْلَهُ حَتَّى سَالَتِ الدُّمُوعُ عَلَى وَجْهِهِ وَ لِحْیَتِهِ ثُمَّ قَالَ یَا جَعْفَرُ وَ اللَّهِ لَقَدْ شَهِدَکَ مَلَائِکَةُ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ هَاهُنَا یَسْمَعُونَ قَوْلَکَ فِی الْحُسَیْنِ ع وَ لَقَدْ بَکَوْا کَمَا بَکَیْنَا وَ أَکْثَرَ وَ لَقَدْ أَوْجَبَ اللَّهُ لَکَ یَا جَعْفَرُ فِی سَاعَتِکَ الْجَنَّةَ بِأَسْرِهَا وَ غَفَرَ لَکَ فَقَالَ أَ لَا أَزِیدُکَ قَالَ نَعَمْ یَا سَیِّدِی قَالَ مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ فِی الْحُسَیْنِ ع شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى بِهِ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ غَفَرَ لَهُ
✍ امام صادق علیه السلام به جعفر بن عنان فرمودند: به من خبر رسیده که در مورد امام حسین علیه السلام به خوبی شعر می گویی. عرض کرد: بله پس برای امام شعر خواند و هر کس که در اطراف حضرت بودند گریه کردند تا اینکه اشک بر صورت مبارک ایشان جاری شد سپس فرمود ای جعفر به خدا قسم که اینجا ملائکه مقرب خداوند نزد تو حاضر شده اند سخن تو را در مورد امام حسین علیه السلام می شنوند؛ و به درستی که ملائکه نیز گریه میکردند همچنان که ما گریستیم بلکه بیش از ما و به درستی که ای جعفر در این ساعت بهشت را بر تو واجب نمود و تو را آمرزید سپس فرمودند: آیا از این بیشتر برایت نگویم؛ عرض کرد: آری حضرت فرمودند: هیچ کس نیست که در مورد امام حسین علیه السلام شعری بگوید و گریه کند و بوسیله آن بگریاند مگر اینکه خداوند بهشت را بر او واجب کند و او را میآمرزد.
✍ منبع : (بحار الأنوار، ج 44، ص 282، بنقل از رجال کشّى، ص 289)
🌺
﷽
🔦| #تجربیات_سفر_اربعین
🚦| #مخارج_سفر
💠| #برآورد_مخارج_سفر_اربعین_داخل_عراق
🖌| #روح_الله_کرمی_راد
📣| زوار عزیز توجه کنید که قیمتها توی عراق ثابته و نرخ تورم بسیار پایین میباشد.
💵| نرخ کرایه های شهرهای عراق برای یک نفر و با دستگاه ون:
📍۱) #مهران به کربلا = ۱۴،۰۰۰ الی ۱۵.۰۰۰ دینار
📍۲) مهران به نجف = ۱۷،۰۰۰ الی ۱۸.۰۰۰ دینار
📍۳) نجف به کربلا = ۳.۰۰۰ الی ۳،۵۰۰ دینار
📍۴) نجف به کاظمین = ۹،۰۰۰ الی ۱۰.۰۰۰ دینار
📍۵) کربلا به کاظمین = ۷،۰۰۰ الی ۸.۰۰۰ دینار
📌| مسیر #شلمچه تا نجف
🚌| با دستگاه اتوبوس مبلغ ١٢٠ هزار تومان
🚐| با دستگاه ون مبلغ ١٥٠ هزار تومان
🚕| با ماشین سواری مبلغ ٢٠٠ هزار تومان است
📌| مسیر #چذابه تا العماره
🚕| با ماشین سواری مبلغ ٧ هزار دینار
🚐| با ون از العماره تا نجف مبلغ ٢٠ هزار دینار
🚌| با اتوبوس از العماره تا نجف مبلغ ٨ هزار دینار
🚐| با ون از چذابه تا نجف مبلغ ٢٠ هزار دینار
🚐| با ون از العماره تا نجف مبلغ ١٥ هزار دینار
برای پرداخت کرایه مسیر چذابه تا عتبات اکثرا دینار عراقی از زائرین پذیرفته میشود
🚨| هزینههای مذکور فقط برای یک سر سفر میباشد بنابراین در صورت رفت و برگشت رقم ۲ برابر میشود
⚙| هر بطری آب معدنی کوچیک ۲۵۰ و بطری بزرگ ۵۰۰ دینار، هر قرص نان ۱۲۵ تا ۱۵۰ دینار
⚙| ساندویچ فلافل ۷۵۰ دینار، ساندویچ شاورما ۱۲۵۰ تا ۱۵۰۰ دینار
📣| برای سه وعده غذایی در یک روز که در غیر ایام دایر بودن موکبها در عراق هستید به طور متوسط برای یک نفر روزانه مبلغ ۳.۵۰۰ تا ۴.۰۰۰ هزار دینار حداقل لازم دارید
🔊| در اکثر اوقات زوار را با تریلی، کامیون، وانت، اتوبوس یا سواری تا نقاط مشخص شده به صورت رایگان می برند؛ مثلا از مهران تا بدره یا از چذابه تا العماره یا مجارالکبیر یا حتی شهر الفجر ولی بعد از آن شهر ها باید کرایه داده شود
🔲| همانطور که در کشور امن خودمان با دوبرابر شدن قیمت های اتوبوس مواجه می شوید، در کشور عراق هم برای دوبرابر شدن مخارج کرایه ماشین تا شهرهای مقصدتان، آمادگی داشته باشید.
🔳| در مواقعی که با کثرت زائرین روبرو هستیم پیش بینی این مسائل و در اختیار داشتن هزینه های اضافی، از خودگذشتی نسبت به زوار سالخورده و خانم ها و صبوری چاره کار است.
💡| نرخ خرید و فروش (۱۰۰۰) دینار امروز (۲۸ شهریور) درصرافیهای قم:
👈 خرید: ۹۵۰۰ تومان
👈 فروش: ۹۸۰۰ تومان
🙏 این پست را برای همه مسافرای اربعین ارسال کنید تا توی ثواب زیارتشان شریک باشیم.
🔗 تجربیات پر کاربرد 👆 سفر اربعین، برای مسافرین اربعین ارسال کنید.
🖌| #خادم_روح_الله_کرمی_راد
.
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژه ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال ۱۳۹۸ به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
@emame3vom
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
بابا رفتی منو ، بردن با حرمله ..
پاهایِ کوچیکم ، پر شد از آبله ..
موهایِ سوختمُ ، شونه زد دستِ زجر
بابا جونم ببین ، دستامُ بسته زجر ..
از هرچی پست بدم میاد
از مردِ مست بدم میاد
از اونی که سرِ تورو ، رو نیزه بست بدم میاد
بابایی مثلِ تو ، زخم اَبرویِ من
زیرِ ناخنِ زجر ، جا مونده مویِ من
من بازیچه شدم ، از من داری خبر
با مشت دندونایِ شیریم افتاد ..
شد چشمام تار منو زدن
روزی صد بار منو زدن
واسه خنده آدم بدا ، تویِ بازار منو زدن ..
____
رازِ من و لب هایِ تو معنا شدنی نیست
جز با نفسَم خونِ تو احیا شدنی نیست
دختر که زمین خورد زگیسو نکشیدش
بی ناز کشی های پدر پاشدنی نیست
هرچیز که از خیمۀ ما رفت به غارت
غیر از سر بازار که پیدا شدنی نیست
این پا نشدن پیش تو از بی ادبی نیست
این پایِ ورم کرده دگر پاشدنی نیست
نه پیر زمین خورده شود دخترِ سابق
نه این سر غارت شده بابا شدنی نیست
این گیسویِ کوتاه دگر شانه ندارد
زحمت نکش عمه،گره اش واشدنی نیست
آن شب جلویِ مادرِ تو ، بد کتکم زد
ورنه قد کوتاه چنین تا شدنی نیست
شد نیزیِ چکمه اثرش چون نوکِ مسمار
پهلویِ لگد خورده مداوا شدنی نیست
*صدا زد زنِ غساله ، به من بگید بزرگِ این قافله کیه ؟! همه نشون دادن عمۀ سادات زینبُ .. خانم جان دو سه تا سوال دارم .. من تو عمرم تا حالا یه همچین چیزی ندیده بودم .. (چی میخوای بدونی ؟!) گفت خانم جان به من بگو چرا دورِ گردنِ این بچه جایِ غل و زنجیرِ .. خانم جان به من بگو چرا پاهاش آبله زده .. خانم جان به من بگو چرا موهاش سوخته؟؟ ..*
ویرانه ام پر میشود از عطرِ گیسویت
بابا کجا بودی چرا خاکی شده مویت؟
پیدا نکردم جایِ سالم در سرت بابا
تا بوسه ای برچینم از مابین اَبرویت
پرواز کردم سویِ تو اما زمین خوردم
این روز ها زخمی شده بال پرستویت
سجاده ام را پهن کردم کنج ویرانه
من هم شبیه عمه هستم دعا گویت
این است روز و شب دعایم کاش من را باز
یکبار دیگر می نشاندی روی زانویت
أَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَظلوم یا غَریب
أَلسَّلامُ عَلَى العَطشان عِندَ اَلْفُرَاتِ
أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ
____
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#اربعین
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
Babolharam sibsorkhi.mp3
3.4M
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژه ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال ۱۳۹۸ به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
Sibsorkhi Shab 6 Safar 95-07(2).mp3
5.96M
🎧 #سبک_واحد👆بسیارزیبا
🎤کربلایی مجید #قناعت_جو👌
◾️(بمیرم ازخدامه)
📝 #متن_نوحه👇
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بمیرم از خدامه سوی نی ها نگامه
نزن اینجور منو اون که رو نی میبینی بابامه
گوشوارم رو نکش من خودم بهت میدم
فقط عمو عباس نبینه
هر چی میخوای بزن من اگه حرف زدم
فقط عمو عباس نبینه
🏴
نبینه رقیه رو خارا نشسته
نبینه یه گوشه از ابروش شکسته
نبینه که خون رو سرش لخته بسته
(رقیه دیگه رفتنیه خدایا )
داره لکنت زبونم میشه بر پا جنونم
دیگه نایی نداره نه دست و نه پاهام داغونم
🏴
قرار ای بود که من هم بیام باهات منو
مگه تو خودت قول ندادی
گفتی میایی بیا پس منم زود ببر
مگه تو خودت قول ندادی
گوشوارم رو نکش من خودم بهت میدم
فقط عمو عباس نبینه
هر چی میخوای بزن من اگه حرف زدم
فقط عمو عباس نبینه
🏴
بابایی غریب گیر آوردن ماها رو
نمیشناسه هیچ کس تو اینجا خدا رو
کتک میزنن با لگد بچه هارو
🏴
(رقیه دیگه رفتنیه خدایا )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♻️ پیشنهاد_دانلود💯
#حضرت_رقیه س🏴
╭┅───────┅╮
🎤 @emame3vom 🎤
╰┅───────┅╯
#گریز_زیارت_ناحیه_مقدسه
✨🌹✨
✿ ظلم به امام حسین علیه السلام ✿
يک ظلمي به شخص امام حسين (ع) شد، ايشان و خانواده شان را تشنه نگه داشتند، خيمه هايشان را آتش زدند و بچه هايشان را کتک زدند ، اينها ظلمهايي که به جسم مظهر ايشان و فرزندان شان شد. ظلم بالاتري که بر حضرت روا شد ظلم بر شخصيت و امامت امام بود . امامت ايشان هتک شد . اين ظلم را به بشريت کردند که امامت ايشان به عالم نرسد . وقتي جلوي امامت را گرفتند تا نگذارند که نماز و روزه و .. برقرار بشود .در زيارت ناحيه مي خوانيم که با کشتن امام حسين (ع) اسلام را کشتند ، نماز و روزه را تعطيل کردند .وقتي جايگاه امام حسين (ع) هتک شد اسلام ضربه خورد و نماز و روزه از بين بردند و ارکان ايمان را منهدم کردند . اين ظلم بالاتر از ظلم به شخص است .
ما معمولا در روضه خواني امام حسين (ع) براي شخص و جسم امام روضه مي خوانيم . از تشنگي و عطش مي گوييم ولي در مورد ظلم شخصيت امام نمي گوييم . در زيارت عاشورا روضه ي شخصيت امام خوانده شده است . نفرين بر آن قومي که مقام و مرتبه ي شما را حرمت نگذاشتند و هتک کردند . انتقام شخص و جسم اميرالمومنين را امام حسن (ع) از قاتل ايشان گرفت و او را قصاص کرد. انتقام شهيدان کربلا را مختار از قاتلين گرفت . ولي عصر انتقام شخص را نمي گيرد انتقام شخصيت را مي گيرد . انتقام براي برقراري حکومت . سران کفار را بر مي گردانند تا آنها ببينند که حکومت عدالت در جهان برقرار شده است . مهم اين است که کافر در اين دنيا ذليل بشود و اِلا در قيامت به سيخ کشيدن و در آتش افتادن را ديده است . مهمترين تلخي براي سران کفار اين است که حکومت الهي را ببينند و اين بيشترين شکنجه براي آنها است .
@emame3vom
.
🔸روضه های شب جمعه
🔹 شماره ۳۱
▪️پیراهن کهنه
کفنی بر آن حضرت یعنی سید الشهدا(ع) پوشیده شد و آن پیراهن کهنه بود. به علاوه کهنگی، خودش به دست خودش پاره پاره کرد.
بعد از آن جای چهار هزار تیر* و چقدر شمشیر شد! با وجود این چقدر تمنا داشت که این کفن در بدن اطهرش بماند! با وجود پاره پاره بودن و این تمنا داشتن آن ملعون آمد از بدن مبارکش بیرون کرد و او را عریان گذاشتند.
آخر کارش طوری شد وقتی که خواهر محترمه اش در قتلگاه نظرش به بدن پاره پاره افتاد همه مصایبش را فراموش کرد. عرض کرد: ای پاره پاره تن برهنه ات کردند؟ پیراهن کهنه را هم در بدن مبارک نگذاشتند؟!
فرمود: جامه بیاورید از محبره. آوردند خدمتش. پس به دست مبارک خود آن جامه را قطعه قطعه فرمود. چرا چنین فرمود؟ به علت آنکه از بدن شریفش بیرون نکنند؛ ولی چونکه کشته شد از بدن اطهرش آن جامه را بیرون کرد بحربن کعب -لعنه الله- و آن بزرگوار را واگذار نمود عریان برهنه.
* ظاهرا ایشان عدد کل تیراندازهای کربلا را گفته اند والا طبق برخی روایات تعداد تیرهای اصابت کرده به بدن حضرت، کمتر بوده است. الله اعلم
📚۲۳مجلس سخنرانی های اخلاقی؛ آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری(ره)، ص ۸۱
@emame3vom
#روضه #وداع #قتلگاه
#شب_جمعه
🏴کرامات سید الشهدا علیه السلام
▪️یک دانه تسبیح او را خوب کرد.
شیخ طوسی قدس الله سره نقل فرموده که حسین بن محمد عبدالله از پدرش نقل نموده:
گفت در مسجد جامع مدینه نماز میخواندم مردان غریبی را دیدم که به یک طرف نشسته با هم صحبت می کردند.
یکی به دیگری می گفت هیچ می دانی که بر من چه واقع شده؟
گفت: نه
گفت: مرا مرض داخلی بود که هیچ دکتری تشخیص آن مرض را نتوانست بدهد تا دیگر نا امید شدم.
روزی پیرزنی به نام سلمه که همسایه ما بود به خانه من آمد مرا مضطرب و ناراحت دید گفت: اگر من تو را مداوا کنم چه می گویی؟
گفتم: به غیر از این آرزویی ندارم.
به خانه خود رفت پیاله ای از آب پر کرد و آورد و گفت این را بخور تا شفا یابی من آن آب را خوردم بعد از چند لحظه خود را صحیح و سالم یافتم و از آن درد و مرض در من وجود نداشت تا چند ماه از آن قضیه گذشت و مطلقا اثری از آن مرض در من نبود.
روزی همان پیرزن به خانه من آمد به او گفتم ای سلمه بگو ببینم آن شربت چه بود که به من دادی و مرا خوب کردی و از آن روز تا به حال دردی احساس نمی کنم و آن مرض برطرف گردید.
گفت یک دانه از تسبیح که در دست دارم. پرسیدم: این چه تسبیحی بود؟
گفت: تسبیح از تربت امام حسین(ع) بوده است که یک دانه از این تسبیح تربت در آن آب کرده به تو دادم.
من به او پرخاش کردم و گفتم: ای رافضه (ای شیعه) مرا به خاک قبر حسین مداوا کرده بودی؟
دیدم غضبناک شد و از خانه بیرون رفت و هنوز او به خانه خود نرسیده بود که آن مرض بر من برگشت و الحال به آن مرض گرفتار و هیچ طبیبی آن را علاج نمی تواند بکند و من بر خود ایمن نیستم و نمیدانم که حال من چه خواهد شد.
در این سخن بودند که موذن اذان گفت ما به نماز مشغول شدیم و بعد از آن نمی دانم که حال آن مرد به کجا است و چه به حال او رسیده.
📚منبع:
کرامات الحسینیه، شیخ علی میرخلف زاده، ص ۲۷۰
#ماه_محرم
#محرم_۹۸
#کرامات #حضرت_سیدالشهدا_ع
🔺تصویر استفتائی که از دفتر آیت الله مکارم گرفته شده
دعاهای پیوست : نادعلی . شش قفل . هفت هیکل . هفت کلید . گنج العرش و معراج بوده است.
🖊پاسخ معظم له:
این دعاها سند معتبری ندارند، هر چند مضمون خوبی است . سزاوار است خواهران و برادران بجای این دعاهای مشکوک سراغ دعاهایی بروند
که در کتب معروف و معتبر نقل شده و تاثیر آن بیشتر است.
📡 قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_سجادعلیه_السلام
ای شکوه فراز های دعا
نغمه ی عرشی و صدای دعا
دست من را بگیر از عَرشَت
بنده بنواز، ای خدای دعا
بنده ای را که دور افتاده
بنما امشب آشنای دعا
من دخیل دعای تو هستم
بنده ی ربّنای تو هستم
دلی امشب به خاک پات افتاد
ششمین دلبر خدا سجاد
یا علیِّ بن سید الشهدا
شد زِ ذکرت دلم حسین آباد
می نویسم اسیر یعنی من
که شدم با تعلّقت آزاد
نوکر خانه زاد نام من است
عبدِ زین العباد نام من است
بارش رحمت خدایی تو
دلخوشی دل گدایی تو
سینه ی تو اگرچه پُر درد است
به جراحات دل دوایی تو
در اسارت اگر که باشی، باز
به کرم کردن آشنایی تو
گنج العرش است زیر پاهایت
رحمت واسعه است بابایت
ما به دستان تو مسلمانیم
از تبار شما و سلمانیم
شهربانوی ماست مادر تو
ما تو را خویشِ خویش می دانیم
بس که ما عاشق "علی" هستیم
میزبان شه خراسانیم
نه فقط قلب ما سرای شماست
کلِّ ایران ما برای شماست
شب میلادت ای سلاله ی نور
مست ذکر علی شدیم، چه جور
نورت ای آفتاب مشرقِ مِی
از دلِ خسته ام چو کرد عبور
یادم آمد فروغِ رویِ تو و
آن تجلّی و آن زمان حضور
گفتم این ماه عالم ذَر بود
که ازل از رخش منوَّر بود
گفتم این ماه آمده تا ما
برسیم از مسیر او به خدا
آمده دومین علی من و
علی خانواده ی زهرا
سفره ی شیعگی چه با نمک است
با علی های سیدالشُّهدا
پسرانش همه علی هستند
اسدُالله منجلی هستند
علی اکبرش چه غوغاییست
چه قَدَر هیبتش تماشاییست
از علی اصغرش چه گویم، چون
او خودش وقت رزم، زهراییست
علی اوسطش سپهر دعاست
کار وی چون خداش یکتاییست
حضرت زین العابدین است او
با غمی جانگداز عجین است او
او ستم دیده و بلا دیده
کوفه و شام وکربلا دیده
دیده بر نی سر حسین و سپس
خنده ی نیزه دار را دیده
سر بازار دور عمّه ی خود
چقدر چشم بی حیا دیده
دور او حرف ناصواب زدند
لب به پیمانه ی شراب زدند
#امیر_عظیمی
🇮🇷
#قسمت_اول روضه و مناجات ویژۀ وفات حضرت #اُم_البنین سلام الله علیها به سیدمهدی میرداماد
┄┅═══••↭••═══┅┄
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
یا صاحب الزمان....
چون مهر به نور خود پیدایی و پنهانی
با آن که ز من دوری نزدیک تر از جانی
اوصاف کمالت را آیات جمالت را
می خوانم و می بوسم انگار که قرآنی
از صوت تو مبهوتم در حسن تو حیرانم
تو حضرت داوودی یا یوسف کنعانی
..مولا یا اباصالح...
من زخم و تویی مَرهَم، من درد و تویی درمان
من خشکی و تو دریا، من تشنه، تو بارانی
من با تو و تو با من ،انصاف کجا رفته ؟
من کمتر ازمور و تو فوق سلیمانی
با گُل کُنَمت تشبیه یا با نَفَسِ عیسی
هم خوب تر از اینی، هم پاک تر از آنی
قرآن به تو می نازد عترت به تو می بالد
تو مُنتقمِ خون سالارِ شهیدانی
"یا صاحب الزَّمان آقاجان.. این جوانان به یه امیدی امشب اومدن ،هر کدام یه حاجتی یه دردی .. بعضی ها هنوز پیراهن مشکی فاطمیه رو در نیاوردند ..گفتن بریم امشب.. می خوام اسمی رو ببرم که امام زمان به این اسم فوق العاده حساسِ.. خودش فرمود: بارها شنیدیدگفت: آقا فردا تو چادر های عرفات ،منا،کجا دنبالت بگردم ..کجا رَدِ پایی ازت پیدا کنم ..حضرت فرمودند :هر وقت روضه خوانِ خیمه تون روضه ی عمو م عباس راخواند ، من یک گوشه ای برای عموم گریه می کنم..یا صاحب الزمان ..اجازه بدید.. ماهم روضه مون همین باشه ..چه روضه ای از چه مادری ..می خواهیم حرف بزنیم..!! ای درود خدا به مادران شهدا ..نکنه یه جلسه بیاد و بره ما یادمون بره از شهدا و مادران و پدارانشون ...مادر شهید مدافع حرم ..شهید بیست و چهار ساله... فرزندش، عزیز دلش رو تک پسرش رو .. یه پسر داشت این مادر.. الله اکبر چه تصادفی اسمش هم عباس بود خدا شاهده.. شهید عباس آبیاری بچه شهریار ..تو خان طومان شهید شده.. برید ببینید ..تو سایتها هست ..تا هفت، هشت، ماه بعد از شهادتش جاوید الاثر بود ..چون وقتی زخمی میشه داعش جنازه شو میبره، از بس این شهید زیبا بود.. نمی چرخه زبانم بگم.. با این بچه چه کردن ..فقط همینو بگم برای مادرش یه جمجمه آوردن هیچ چیز رو نگذاشته بودن ... چشماشو در آورده بودن ، گوشش رو بریده بودند، دستاشو قطع کرده بودن ، پاهاشو .. قطعه قطعه ش کرده بودند ..وقتی این مادر میگفت .. یاد مادر وهب افتادم که وقتی سَرِ پسر بچه شو براش پرت کردن ..گفت کسی که هدیه در راه خدا داده پس نمیگیره ..
میگفت بعد از هشت ماه بهم گفتن از اون عباس رشیدِ خوشگلت دو ،سه کیلو برگشته ..گفتم من منتظرم نبودم ..من چیزی را دادم . در راه خدا دادم.. (سلام خدا به این مادران..)
سلام خدا به اون مادری که الان قبرش همین چند تا چراغ هم ندارد.. ان شالله با نابودی آل سعود بریم کنار قبر حضرت اُمُّ البنین علیه السلام ..قبر مادرحضرت عباس خیلی غریبه ..خیلی بی شمع و چراغِ و تاریکه.. چه مادری چه مادری...
#سید_مهدی_میرداماد
@babolharam.ir-Mirdamad-Vafate_Hazrate_Ommolbanin1395-001_(www.rasekhoon.net)- 1.mp3
3.5M
⚜🕊 #قسمت_اول روضه و مناجات ویژۀ وفات حضرت #اُم #البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
#قسمت_دوم روضه وتوسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به سیدمهدی میرداماد
┄┅═══••↭••═══┅┄
من مادرِ سالارِ غیرت در زمینم
من غصه داره فاطمه اُمُّ البنینم
من قلبِ مجروح و پُر از احساس دارم
شادم در این عالم که یک عباس دارم
عباسِ من مشگل گشای عالمین است
عباسِ من خاک کفِ پای حسین است
*من روضه ام امشب اینه..پنج تا تصویر از زندگی اُمُّ البنین براتون ورق بزنم..
تو ذهنت یادگاری بمونه ،به شرطی که حق مادر ادب را ادا کنی.. عباس چرا عباس شد...
..چرا عباس شد "بنفسی انت "....از پَرِ قُنداق شد عباس..از ادب شد عباس ...
تصویراول .. روز اولی که اُمُّ البنین واردِ خانه ی امیرالمومنین شد.. مرحوم ربانی خلخالی تو (ستاره درخشان مدینه) مینویسه میگه اُمُّ البنین رسید مقابل در خانه ی امیرالمومنین داخل نشد به اُمِّ سلمه فرمود : اُمِّ سلمه من شرط دارم، وارد نمیشم ..همه تعجب کردن، گفتن ،این خانمی که روز اول زندگیش هست چه شرطی..!! گفت اول بگید زینب بیاد ،همه تعجب کردند، میخواد چه کنه این مادر ،خانم زینب آمد در آستانه ی در به نقل تاریخ دختر هفت ،هشت ساله تاریخ مینویسه روزی که اُمُّ البنین واردخانه ی امیرالمومنین شد حسنین بیمار بودند.. بودن تب داشتند میگن.. اُمُّ البنین ایستاد ،خانم زینب تو آستانه ی دَر ، میدونی این مادر چه کرد، از همان روز اول،یکمرتبه دیدن اُمُّ البنین خودش رو انداخت روی پاهای زینب ..خانم جان فقط اومدم یه جمله بگم ..نیامدم جای مادرت زهرا را بگیرم ..اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزی و خدمت این خانه را بکنم ..
میگن زینب زیر بغلهای این مادر را گرفت بلند شد.. اومد تو خانه دور حسنین می چرخید این مادر تا آخر عمر خدمتِ بچه های فاطمه را کرد من کجا خونه ی فاطمه کجا..
این یه تصویر..
تصویر دوم ..اولین فرزندش به دنیا اومد .. (همه ی مادر ها وقتی نُه ماه تحمل می کنند سختی بارداری را دلشون خوشِ.. وقتی بابا اولین بار بچه رو بغل میکنه بخنده .. خوشحال باشه راضی باشه ..)اُمُّ البنین بچه رو تقدیم امیرالمومنین کرد ..مولایی نگاه کرد.. دیدن امیرالمومنین بند قنداقه را باز میکنه .. دستهای این بچه رو از تو قنداقه در آورد ،هی دست ها را می بوسه.. هی به چشماش میماله ..گریه میکنه ..صدا زد آقا جان.. مگه دستهای بچه ام عیبی داره.. چی شده آقا گریه تون رو نبینم ..روز اول، برا مادر روضه رو خوند ..اُمُّ البنین ..دارم برای آن روزی گریه می کنم ..این دست ها را از بدن جدا می کنند.. (فکر میکنید مادر چه جوابی داد اعتراض کرد ..چرا..!! بچه مِ میوه ی دلمِ ..چرا دستهاشو جدا میکنن ..؟..نه....!!...)
میگن بلند شد قنداق را گرفت تو رو خدا این کار رو ببین مادر اینجوری باید باشه که بچه اش بشه ابالفضل ...میگن قنداق رو گرفت هی دور سَرِ حسین می چرخوند ..آقا بچه ام بلا گردونِ بچه ات بشه ..یه مو از سَرِ حسینت کم نشه
تصویر سوم ...عباس بیا مادر بشین می خوام یه قولی بهم بدی ..مادر چه قولی بدم ..می خوام بهم قول بدی.. نکنه یه روز به حسین بگی برادر ..(تربیت رو ببین) تعجب کرد چرا نگم برادر.. بهترین برادر عالم مال منه .. دستهای عباسش رو گرفته گریه کرد..گفت نگو برادر بی احترامی میشه آخه مادر اون فاطمه است.. اما مادر تو کنیز زینبِ ..
____________
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
@babolharam.ir-Mirdamad-Vafate_Hazrate_Ommolbanin1395-001_(www.rasekhoon.net)-2.mp3
1.91M
⚜🕊 #قسمت_دوم روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
⚜🕊#قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
تصویر چهارم ...اُمُّ البنین تو خونه نشسته امیرالمومنین از صفین برگشت بیرون مدینه.. تاریخ مینویسه نرفت داخلِ مدینه ..بیرون مدینه ایستاد به عباس چهارده ساله اش ..یه نوجون خوش قدوبالا و رشید ..گفت عباسم بایست میخوام باهات مشق شمشیرکنم ..اُمُّ البنین تو خونه اس ..زنهای مدینه بهش خبر دادن بیا علی بچه ت رو پشت دروازه های مدینه نگه داشته.. داره باهاش مشق شمشیر میکنه ..تعجب کرد چی شده ..خانم بلند شد چادر و عبا به سر، اومد بیرون مدینه از دور داره نگاه میکنه .. شمشیر داد به دست ابالفضل خودش شمشیر به دست همه ایستادن .. پدر و پسر دارن با هم مشق شمشیر می بینن.. پدر یَلِ خیبرِ پسر عباسِ.. یه مدتی جنگیدن.. امیرالمومنین شمشیر رو از دست راستش گرفت گفت بیا جلو پسرم ..دست راستش رو بست ..گفت حالا بگیر به دست چپت ..با دست چپ شروع کرد به مشق شمشیر دیدن ..یه مدت با دست چپ ..(مادر داره میبینه ).. آورد عباس رو جلو دست چپش هم بست ..گفت حالا شمشیر رو با نوک دندانت بگیر ..ببینم میتونی با من مبارزه کنی ..همه تعجبن ..مادر نگرانِ ..شمشیر را به دندانش گرفت با پدر مشق شمشیر دید ..یه مدت که جنگید خسته شد تا عرق همه ی پیشانی عباس را گرفت ..اُمُّ البنین دوید اومد جلو افتاد روی پای امیرالمومنین ..آقا بچه ام خطایی کرده ..کاری کرده داری تنبیه اش میکنی ..گفت نه.. اُمُّ البنین.. "هذا ذُخر الحسین " این ذخیره ی کربلاس..
یه روزی دوتا دستهاش میزنن مجبور میشه مشک رو با دندونهاش رو نگه داره ..دارم عباسم رو آماده میکنم برای اون روز ..همه گریه کردن ..
تصویر پنجم ..کاروان از مدینه میره کربلا ..همه وداع کردن.. بیست و هشتم رجب..ِ کاروان داره از مدینه حرکت میکنه به طرف مکه ..همه خدا حافظی کردن از دروازه ی مدینه رد نشده نگاه کرد ابی عبدالله دید اُمُّ البنین ایستاده داده نگاه میکنه صدا زد عباسم مگه با مادرت خداحافظی نکردی ..گفت چرا آقاجان خداحافظی کردم ..گفت پس چرا مادرت اومده دنبالت برگرد ببین خانم چی میگه ..خیلی احترامش رو نگه میداشتن..عباس برگشت از اسب پیاده شد بله مادر چی شده دنبال قافله راه افتادی گفت: عباس برو سه تا برادرهای دیگه ت هم بیان با چهارتای شمارا کار دارم، چهار تایی دور مادر حلقه زدن ایستاد دستهاشونو گرفت گفت مگه من مادر شما نیستم ..چرا...!!
مگه حق به گردنتون ندارم ..چرا...!!
باید یه قول مردونه بهم بدید، چه قولی بدیم حالا همه ی قافله معطل هستن
اون آقا را میبینید پسر فاطمه اس ..یه قولی بدید ..چه قولی...بهم قول بدید باحسین دارید میرید نکنه بی حسین برگردید ...بهم قول بدید نگذارید یه مو از سرش کم بشه ..قول بدید تا اخرین نفس ازش دفاع کنید ..قول دادن به مادر ...عباس قول داد به مادرش حسین رو تنها نگذاره ..همه ش نگران حسینش بود کسی که قول داده پای قولش میمونه ..یه روز هم به باباش علی قول داد..شام بیست و یکم رمضان وقتی دستشون رو بابا تو دست هم گذاشت ،قول داد حسین رو تنها نگذاره..روز تاسوعا هم به زینب قول داد وقتی امان نامه آوردن قول داد حسین رو تنها نگذاره ..پای همه ی قولهاش وایساد ..اما به یه نفر قول داد، شرمنده شد ..به یه دختر تشنه قول داد .. وقتی سکینه مشک خالی رو داد دست عمو ..
عمو آب ..عمو آب ...عمو آب...
قول داد به سکینه ..لذا تو علقمه افتاد،صدا زد حسین جان منو به خیمه ها نَبَر آقا
دیگه نمیتونم توی چشمهای بچه هات نگاه کنم ..آخ..افتاد روی زمین ...
ابی عبدالله داغ زیاد دیده.. مدینه برادر از دست داد، امام مجتبی برادر بزرگشِ..امامشِ..
وقتی امام حسن رو از دست داد ،چندتا جمله ی معروف داره ..گفت دیگه عطر نمیزنم ..
دیگه لباس نو نمی پوشم ..دیگه محاسِنَم رو خضاب نمیکنم ..غارت زده منم ..اینها معروفه ..
اما کنار علقمه یه جوره دیگه حرف زد ..تا نگاهش به عباس افتاد ..دیدن یه دست به کمرش گرفت "الان اِنکَسَرَ ظَهری"...
...یاحسین ...
..ای خدا به اُمُّ البنین به بچه های شهیدش به پسر سردار سقاو تشنه لبش ..فرج امام زمان ما برسان ...
ای خدا اسم ما امشب جزء زائران مدینه ثبت بفرما ..الهی آمین
نامه ی فاطمیه ی مارا به امضای ابالفضل علیه السلام برسان .. الهی آمین
___
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
@babolharam.ir-Mirdamad-Vafate_Hazrate_Ommolbanin1395-001_(www.rasekhoon.net)-3.mp3
2.36M
⚜🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس سیدمهدی میرداماد ⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
madahi-j-roos.mp3
2.13M
🏴🌹🏴
#سخنرانیهای_دلنشین🔻
💠 عنایت امام حسین(ع) به جوان روسی..
مداحی گوش دادن جوان روسی
🎙 #استاد_پناهیان
#عاقب_بخیری
#آرامش
♻️گلچین نواها و نوحهها در ↙️
╭┅───────┅╮
🎤 @emame3vom 🎤
╰┅───────┅╯