eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌مُلکِ حیدر «علم از دست علمدار نیفتد هرگز» با صدای 🎤 شاعرونغمه‌پرداز
. نیستی ببینی که به اهل حرم؛ چشم حرومی وا شده دوباره ببین نبودنت چیکارمون کرد چقد نداشتنت هزینه داره .
. تکرار شده روضۀ مادر، زینب! با آتش فتنه، و شعاری بر لب: گفتند که زن... که زندگی... آزادی! با چادر خونی چه بگویند امشب؟ ✍🏻 🏷 🇮🇷
. غروبِ حرم آیینه جز به آه مکدّر نمی‌کنم لب را به‌ جز به خونِ جگر، تر نمی‌کنم.. صدبار خوانده‌ام خبر داغ و تازه را جانم به لب رسیده و باور نمی‌کنم حافظ کجاست تا غزلی تازه رو کند من بی‌ مرورِ روضه، شبی سر نمی‌کنم شیراز... قتلگاه... غروب حرم... اذان... «گفتم کنایتی و مکرّر نمی‌کنم» دور ضریح، خون... دم در، خون... مسیر، خون! چشمم به خون نِشسته و سر بر نمی‌کنم می‌گفت حافظانه، شهیدی به شاه شهر: «من ترک خاک‌بوسی این در نمی‌کنم» در حیرت، آه می‌کشم، آه از غمی چنین شیراز را مباد دگر ماتمی چنین در شهر راز، روضه‌ای آوازه کرده است این زخم، داغ فاطمه را تازه کرده است شیراز، نه! صدای اذان در افق شکست در های‌وهوی فتنه، حرامی، قُرُق شکست الله اکبر... از تو چه پنهان، محرّم است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» آیینه‌ها به خاک، پر و بال دیده‌اند شاه‌ِ چراغ را ته گودال دیده‌اند... الله اکبر... ای دل غافل! اذان ماست این های‌و‌هوی فتنه، همه، امتحان ماست آشوب خام بی‌جگران، خوان داغ شد بی‌حرمتی به خیمۀ‌ شاهِ چراغ شد.. نام علی به مأذنه آمد، شفق گرفت خیرالعمل، شهادت خون داد و حق گرفت دارد اذان به ساعت دیدار می‌رسد دل، بد مکن که یار به اصرار می‌رسد حیّ علی الفلاح! گلوله شتاب کرد «با ما به جام بادۀ صافی خطاب» کرد با داغ روی داغ، چه سازم که سر شود «ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود» عریان شود که فتنه و تکفیر یکدلند «آری شود ولیک به خون جگر شود» در غربتیم و آه پی آه می‌کشیم «باشد کز آن میانه یکی کارگر شود» شاهِ چراغ! جان مرا هم قبول کن... «آری به یُمن لطف شما خاک زر شود» من شک نمی‌کنم که فقط مُردنی چنین «مقبول طبع مردم صاحب‌نظر شود» ما اصلاً آمدیم بگوییم واجب است «سرها بر آستانۀ او خاک در شود» ای جان زخم‌خوردۀ‌ ما! مرهم توایم شیراز! شهر راز! شریک غم توایم جانا! قسم به خون شهید و به داغ تو سوگند می‌خوریم به شاهِ چراغ تو مُردارِ فتنه مانده به هر کرکسی که هست باید تقاص پس بدهد هر کسی که هست ✍🏻 🏷 🇮🇷
. 🔹سید محمد خاتمی در پی وقوع حادثه تروریستی در شاهچراغ، پیام داده و ضمن محکوم کردن «این حرکت پلید و دردآفرین» گفته است که برای جانباختگان عزیز رحمت و اسعه الهی و برای آسیب‌دیدگان، بهبودی از خداوند منان طلب می‌کنم. 🔹وی در بخش دیگری از بیانیه خود گفته است که «تقاضای زندگی خوب، امن و عادلانه از سوی مردم، تقاضای طبیعی است و اگر ببینند شرایط این زندگی فراهم نیست، حق دارند انتقاد و حتی اعتراض کنند. ولی در همه حال انتقاد و اعتراض باید متوجه نفی خشونت هم باشد و نباید خود به خشونت آلوده شود. مخصوصاً در شرایطی که بدخواهان ایران و ایرانی در بیرون مرزهای کشور با حربه‌های غیر انسانی مانند تحریم و یا تشویق خشونت برای بهره گیری از خون پاک جوانان کشور امیدهای واهی در سر دارند». 🔹خاتمی  تاکید کرده که خشونت را با خشونت نمی‌توان پاسخ داد، هرچند «باید با خشونت‌گران مقابله کرد». .
. والشمس ! که در ظلمت این راه ، چراغی والعصر ! که هر شام و سحرگاه چراغی واللیل ! که رفته است شب از خاطر شیراز با دست تو روشن شده هرگاه چراغی کوری که نشسته ست کنار حرم تو داده ست به دست من گمراه چراغی در دل پی عشقی ؟ نبرد راه به جایی با خود نبرد هر که در این چاه چراغی از مادر خود مادر من یاد گرفته است روشن بکند پیش تو هر ماه چراغی شعر رضوی در حرمت شاه کلید است آورده ام ای شاه به همراه چراغی در دست من این بار چراغی ست شکسته باید که ببخشی ... تو خودت شاه چراغی ✍ 🇮🇷
حاج ابوالفضل بختیاری.mp3
25.05M
🎙 | صوت 🎤 | حاج ابوالفضل بختیاری 💠مـراســم هـفتگـی مناجات و قـرائت دعای کمیل 🕌مسجد ارک تهران
. منم مرغ هوای آسمانت دلم پر می کشد در آستانت به چشمم گنبد زرد تو پیداست شود جانم فدای جسم و جانت ‌ تو آن ماهی که دل را روشنایی تو آن راهی که ما را ره نمایی نمی گویم نوازش کن گدا را تو آن شاهی که در فکر گدایی حسین جان درد تو آقا به جانم الهی من بدون تو نمانم شهید تشنه کام کربلایی برای غصه هایت نوحه خوانم دلم پر زد به سوی تو دوباره بسوزم از غم آن مشک پاره دو دست ساقی عطشان ببوسی به خون دل کنی او را نظاره غریب کربلا مولا حسین جان شهید نینوا مولا حسین جان الهی مادرت زهرا نبیند سرت از تن جدا مولا حسین جان من و درد غمت، ای داد و بیداد عزا و ماتمت، ای داد و بیداد تنت عریان و انگشتت بریده ز خشکی لبت، ای داد و بیداد شنیدم خواهرت زینب چه دیده به هنگامی که در مقتل رسیده دو کف بر سر زنان، از هوش رفته بسی بوسیده لب های بریده یتیمان آمدند یک یک به پیشت به رنگ خون حنایی دیده ریشت چه دیدی از غم طفلان نالان بمیرم من برای قلب نیشت شنیدم دیده زینب آذری را به خیمه دیده سوز مادری را به آتش دیده پای دختری را به روی نیزه ها دیده سری را چه دیده در غروب اکبر تو چه دیده در گلوی اصغر تو چه بشنیده ز طعن دشمنانت چه دیده در نگاه آخر تو فدای گریه های کودکانت به قربان زنان بی امانت بسوزم از اسیری زنانت بنالم بر تن از نی نشانت ز زمزم بهتر آب کوثر توست خدا را شکر زهرا مادر توست امیرالمومنین بابا و احمد رسول الله جد اطهر توست دری بگشا تو بر ما بینوایان نظر کن همچنان بر ما گدایان دو چشم سبزی از خاک حریمت نما روشن به نور پاک رحمان .
. ما سینه‌زنان لب عطشان توایم «ما زنده برآنیم که» گریان توایم ما از خبرِ حمله... حرم... باز امشب... یاد حرم و شام غریبان توایم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. پیداست از تالّم و عمق تاخّرم کرببلا نرفته ام و غصه می خورم از کربلا که دل ببُرم باز راحت است از تو چگونه ای همه هستیم دل بُرم باشد قبول نوکر خوب تو نیستم حق با تو بود آینه ای پر تکدرم قلب تو را به خاطر دنیا شکسته ام کوچک شوم به چشم تو با این تکبرم اما به روضه های تو آورده ام پناه عاشق ترین پرنده که اهل تظاهرم گاهی میان روضه تو را خواب دیده ام از تو جدام کرده ولی این تفاخرم مادر مرا به سوی تو تشویق می کند عمری دخیل گوشه ی آن کهنه چادرم من با خیال کرببلا زنده ام هنوز هرگز نمی رود حرمت از تصورم ✍ .
. 🔘🔘🔘🔘 ☑️بنداول حیدر شد خون جگر/میزد ثانی به در ای وای    ای وای بین دیوارو در /زهرا شد بی پسر ای وای    ای وای به در لگد زد در افتادُ«۳» فتنه به پا کرد در افتادُ«۳» از جورنامرد در افتادُ«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بنددوم ثانیه بی حیا/با ضربه های پا  کشت محسن رو فِضةُ خُذینی/می زد زهرا صدا کشت محسن رو عزیزمادر میزد پر پر«۳» جوون حیدر میزد پر پر«۳» با دله مضطر میزد پر پر«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بندسوم آه از یاس  کبود بین آتیش و دود می‌گفت حیدر آه از درب و دیوار نوک داغ مسمار آه از مادر ..... می‌گفت دله خون علی سوختم«۳» دله پریشون علی سوختم«۳» باچشم گریون علی سوختم«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بندچهارم دستای بوتراب/رو بستن با طناب چل تا مزدور جلوچشم حسن/حیدر رو میبردن با ضرب و زور ...... آه از جفای چهل نامرد«۳» فاطمه با اون تن پر درد«۳» می‌گفت علی جان نرو برگرد«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•۰ .👇
. به تو دل دادم الحمدالله به پات افتادم الحمدالله مادرم جز نوکریه خونت نداده یادم الحمدالله کار من تنها نوکری هستش کار تو تنها دلبری هستش ذکره هر لحظه و دقیقه ی من مدد مولا یا عسکری هستش یابن الهادی حسن.   ای.  گله زهرا عاشقی بی تو نمیشه اقا دستم و گرفتی همیشه اقا دعوتم کنی اگر یک شب جمعه حرم با مادرم چی میشه اقا کربلاس رویای شبای تارم کی میشه سر دوباره انتظارم یعنی می شه یه باره دیگه بازم سر روی صهنه شش گوشه بزارم یابن هادی حسن.    ای گله زهرا تو شجاعت زبونزد شدی اقا تو شرافت زبونزد شدی اقا حسن دومه فاطمه ای تو تو کرامت زبونزد  شدی اقا امضا کن ویزای کربو بلامو امضا کن کربلای این گدارو واسه ی تو نداره کاری اقا ببینم دوباره گنبد طلارو یابن الهادی حسن.     ای گله زهرا .👇
. 🌷 به وقت شهادت روشن کنید بر درِ هر خانه یک چراغ یعنی برای هر دو سه پروانه یک چراغ مجنون و ماه، شاپرک و شعله، مست و می افتاده دست اینهمه دیوانه یک چراغ بیچاره عاشقی که به هفت‌آسمان نداشت حتی نه یک ستاره و حتی نه یک چراغ پروانه‌ای به وقت شهادت به خنده گفت فردا می‌آورند روی شانه یک چراغ ساقی! سری به کوچه‌نشینان خود بزن هرگوشه روشن است غریبانه یک چراغ... .
. 📋 این پا و اون پا کردم از افطار ✔️ / حاج محمود کریمی ✔  / ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این پا و اون پا کردم از افطار از سر شب حالم پریشونه دست تو کلید ازادیم مدتیه دلم تو زندونه نذار که ابروم بره امشب غیر خودت کسی نمیدونه دامن تو تو دست لرزونم اما یقم تو دست شیطونه از سر شب میگفت نرو بیرون خسته نکن خودت رو دیوونه میگفت میخوای بری برو اما اخرشم تو رو میسوزونه اما صدای مهربونی گفت شب شبه قدر وقت بارونه یه کوه غصه رو شونت باشه وقت سحر سبک میری خونه خوش به حال اون که نجف رفته یا کربلاست یا که خراسونه وای که چقدر خونه تو خوبه بیچاره اون کسی که بیرونه بیچاره اون که اومده امشب اما تماشا چی و حیرونه بیچاره اون که زیر این بارون تشنه میاد و تشنه میمونه من نمیخوام دوباره برگردم پشت سرم همش بیابونه هیچی ندارم ای خدا غیر از این دل خسته ای که داغونه خودم نشستم این میون اما دلم نجف میونه ایوونه کمک کنی من از همین الان میخوام بدم یه قول مردونه صحبت مردی شد دلم پر زد برای اون که مرد میدونه مردی که تو دلش پر از اهه راز دلش رو چاه میدونه مردی که تو چشاش پر از اشکه اما لبش همیشه خندونه مردی که کوله بارش و بسته یه امشب و تو خونه میمونه چشمای خستش و به در دوخته انگاری چش به راه مهمونه مهمونی که داره میاد امشب عمریه داره روضه میخونه بسه تو دنیا موندنت اقا دنبالت اومدم بریم خونه هر جا تو باشی خونمون اونجاست بی تو علی بهشت زندونه راستی الان داریم میریم خونه گفتی وصیتای اخر رو گفتی کجا باید بره زینب گفتی گلای یاس پر پر رو گفتی علی به گوش عباسم قصه مشک و تیر اخر رو گفتی برا حسن پسر هاش و گفتی برا حسین اکبر رو گفتی برا حسین مظلومم تیر و گلوی خشک اصغر رو گفتی به زینبم دم اخر پیروهن دوخته مادر رو گفتی برای زینبم باید یه روز ببوسه زیر حنجر رو گفتی براش قصه غارت رو قصه گوشواره و معجر رو گفتی باید که از دل اتیش نجات بده سه ساله دختر رو گفتی یه روز میبینه تو گودال جون دادن و بریدن سر رو ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
4_5801119606953216308.mp3
15.96M
شنونده‌ی قطعه‌ی "وقتِ بارون" با نوای باشید. 🎵
. کاشی ساز کفشداری ماند و کفشی که دهانش باز بود در دهان باز هرکس واژه ی پرواز بود* دستچینش را شهادت تا حرم آورده بود بی که پوتینی به پا راه پریدن باز بود قصه ی نذری که در صحن حرم آزاد شد بال در آوردن مردی کبوتر باز بود زندگی دل کند و بوسید و رها کرد و گذشت مرگ هم جامانده ای کوچک در این پرواز بود آن پیمبر با کتابِ خط خون بر خاکها لاله ها از سنگ رویانید و این اعجاز بود لخته های خون به دیوار تو کار دست کیست؟ کی چنین طرح غمینی کار کاشی ساز بود بلبلی خون دلی خورد و گلی از دست رفت فکر می کردند پایان است و این آغاز بود نور را لاجرعه خورد و جام را وارونه کرد چشم نیمه باز او بر گنبد شیراز بود * از رفتنت دهان همه باز... انگار گفته بودند: پرواز! پرواز! قیصر امین پور .
. یا بر اضطرار زینب کبری قسم ، بیا اوضاع این جهان به خدا اضطراری است آقا جان: برس به داد شیعیانت به اضطرار عمه جانت
. اسلام اینهمه بر انتخاب دوست و رفیقِ خوب و همنشین تاکید میکنه، برای اینه که جنس انسان جوریه که از محیط اطرافش ، تاثیر می پذیره. حالا وقتی توی فضای مجازی هم ، در محیطی باشی که مدام دارن از مملکتت بدگویی می کنن، ناخواگاه تو هم تاثبر میگیری. من روی تلگرام روی برخی کانالهای پروکسی ، مطالب سیاسی می بینم که مثلا: خانواده مسئولین نظام در حال خروج از کشورند و مطالبی از این دست، نا خداگاه ذهن آدم تحریک میشه... وقتی خودت رو توی این فضا رها کنی، کم کم ، تو هم باورت میشه که این حرفا راسته و مثلا فلان شهر، در دست مخالفینه و اعتراض کنندگان ، جمعیت زیادی هستند و چند روز دیگه اوضاع عوض میشه. در حالیکه در کف خیابان این طور نیست. پسرم میگفت : چهارشنبه دم مغازه ما یه عده داشتن شعار میدادند، لذا به صاحبکارم گفتم : نمیخوای مغازه رو تعطیل کنی.؟ صاحبکارم با خنده گفت: کجا رو دیدی بخاطر بیست نفر آدم ، مغازه رو ببندند که ما دومیش باشیم!! خلاصه واقعیت همینه. کف خیابون آرامش برقراره. و اگه فیلمی هم می بینید، از مکانهای فرعیه که در آرامش میان دوتا لاستیک و سطل آتیش میزنن و میرن. ولی قصه پردازی BBC اون رو برجسته میکنه. بقول حمید رسایی: "اینستاگرام و ... میدان جنگه" و باید فقط مطلع و رزمنده باشی و بتونی "تک و پاتک" بزنی ، وگرنه حضور در اینستاگرام فقط محیطیه که ذهنت رو شستشو میده و تحریکت میکنه. پس لطفا به نیت وقت گذرونی و تیکِ الکی زدن ، وارد این محیط ها نشید، البته اگه برای اعتقاداتتون و وطنتون ، ارزش قائلید. ان شاالله .
. بینِ پرافشانیِ هزار کبوتر شد قلمِ این قصیده، قامت یک پر دفتر شعر من است بال فرشته جوهر شعر من است خون کبوتر دست بریده گرفت دست مرا هم تا بنویسم شکست، پشت برادر... تا بنویسم حرم پناه ندارد تا بنویسم امان ز غصه معجر غربت آل نبی، ز غفلت مردم، حرمله را راه داد غفلت دیگر... فتنه فصل خزان و فتنه طوفان آینه‌های حرم شکست مکرر آن همه سنگ سیاه هرچه شکستند آینه‌ها بیش‌تر شدند منور خون شهیدان چراغ و شاه‌چراغ است آیه نور است بیت آل پیامبر غرق شود بین خون این همه عاشق فتنه تکفیری و منافق و کافر فتنه به دشمن چراغ سبز نشان داد تا مگر آتش زنند باز بر این در.... حضرت خیرالنسا گریست برایِ سرخی چادرنماز مشکی مادر اشک رباب و رقیه، اشک سکینه است قطره خونی که ریخت از رخ خواهر آن پسر هفت‌ساله‌ای که به خون خفت عاشق و هم‌نام توست یا علی‌اصغر حرمله در کف گرفت تیر و کمان را آه دوباره هدف، سپیدی حنجر... .
. ز خون پاک مردم، دامن خاک حرم تر شد چه گل‌ها در امان بارگاه شاه، پرپر شد ترک خوردست دست مرد چینی‌بندزن، هر بار صدای خنده‌های میهنش افتاد و لب‌پر شد کجایی صاحب دنیا که این زخم ترک خورده دهان واکرده و صحن حرم صحرای محشر شد همان زخمی که روی سینه‌ی ایران زد اهریمن دهان وا کرده بود از قبل و با این ضربه بدتر شد فلک، تقدیر این ایام ما را لاله‌گون چیده چه داغی زد به دلها تا ربیع‌الاول، آخر شد‌‌‌ غمی در سینه‌ی ما بود، عشق آمد دوایش کرد فراق کربلا را یک شهادت‌نامه معبر شد برای خواهرم یا خواهرت یا خواهران ما دو کودک بر زمین غلتان، به خون آغشته مادر شد برای مادر و کودک، که عشق‌ آوردشان آنجا به جای آن همه هشتگ که در دنیا مکرّر شد بخوان از آن زنی که در زیارت خون پاکش ریخت برای دخترش که در حرم پر زد، کبوتر شد کبوترهای ایران را بدون بال می‌خواهند برای بغض دیرینه پر پرواز پرپر شد چرا حالا که جان داده، کسی از "زن" نمی‌گوید؟ چه شد فریاد "آزادی"؟ جهان هم لال هم کر شد! دریغا نطفه‌ی آشوب را با نام "زن" می‌کاشت شعار "زندگی آزادی‌" اش آبستن شر شد نمی‌بیند که از جای گلوله نور می‌بارد نمی‌داند که از خون شهیدان خاکمان زر شد شهادت در دفاعِ از حرم‌ها آبروی ماست حلب، شیراز، مکه، قدس... هرجا که مقدر شد شاعران به ترتیب ابیات: ریحانه ابراهیم‌زادگان، مجتبی ابوطالبی، فاطمه رجبی، نفیسه‌سادات موسوی، علی بهاری، مهدی عندلیب، مهدیه نژادابراهیم، فخرالسادات تقی‌زاده، طیبه محمودی، رباب کلامی‌، صهبا رحیمی شاعران محفلِ تغزلِ 🔅
. کبوتر حرمم اب و دانه بسیار است شب است و شاعرت از دردِ عشق بیدار است جهان شلوغِ شلوغ است و در تلاطم خون میان چنگِ یهود این حرم گرفتار است حرم شمیمِ وطن ، جسم خسته ی ایران تعصبِ وطنی نه ، کلام سردار است حرم محاصره ی سیلِ کینه و تزویر شبیه کشتی نوح راه عشق دشوار است میان کل جهان یا بُنَیَّ پیچیده به نوح ملحق شو سیلِ فتنه در کار است خدا کند که نگویند "لیسَ مِن اهلک" که سوز سینه ی ما ، سوز عشق تمّار است درونِ عرصه ی صِفّین کِیدِ اشعث هاست نیازِ حیدرِ کرار خونِ عمار است چه حاجتی به حَکَم چشمِ ما به نور علیست میان هر نفسِ او خدا پدیدار است به روی نیزه بلند است دینِ اُمتِ جهل رجز بخوان که هنوز اَشترش علمدار است معاویه دو قدم تا به مرگ فاصله داشت و جهلِ اشعریان خونِ چشم کرار است و ما که حاصل تربیت رضا هستیم حواسِمان باشد این صدای نقارست نباش مارق و قاسط نباش ناکث عهد که بی کسیِ علی ، گریه های سردار است ✍ .
. ایران حرم است و ما کبوتر هستیم شاگرد کلاس عشقِ اکبر هستیم در عرصه ی محشر که حسین می اید دوروبر او ما همه بی سر هستیم ✍ .