eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
1805914223.mp3
7.34M
زمینه | از بی حرمی تو شهادت امام حسن علیه‌السلام پنجشنبه ۲4 مهر ۹۹ | ۲7 صفر ۱۴۴۲ مداح : کربلایی حسین طاهری
CQACAgQAAx0CVBp6RAACBDdfjhDF3mY8dqa8gIcp9hv5aKSuVAACmwgAAvQDaFBUX5R-75hpkBsE.mp3
9.95M
🎧 بسیار زیبا و شنیدنی 🎼 مدح حضرت فاطمه (س)... 🎤 نباشد شوکتی غیر از شکوه کبریا اینجا که در صبح ازل ایجاد شد قالوا بلی اینجا بنه پیشانی تسلیم بر خاک آسمانی شو که طاعت پله‌ها دارد به سوی کبریا اینجا در این دشت بهار آباد لباس شکر بر تن کند که گل از تار و پود جلوه می پوشد ردا اینجا اگر از روشنای ذکر یا فاطر بپرسندت بگو سبحانک یا رب لا علم لنا اینجا شفا از او تمنا کن که جز شرح اشاراتش ندارد هیچ قانونی براهین شفا اینجا بگو اوصاف آن بانو که معنی بیقرار اوست سر از پا واژه نشناسد بهنگام ثنا اینجا همان بانو که ساق عرش باشد تکیه گاه او ندارد مخملِ خوابی به غیر بوریا اینجا همان بانو که دست از جان بشوید تا بدست آرد وفا تا پای جان در راه جان مرتضی اینجا همان بانوی عرشی که مدرس شد امامان را به الهامات خط مصحفش از ماورا اینجا همان مصحف، که از خط مرکب کوثرش نوشد هزاران خضرِ معنی جرعه آب بقا اینجا زمین و آسمان را بر سر این سفره مهمان کن که با دستان خود کرده است گندم آسیا اینجا ندارد قنبر از دینار و درهم آرزو در دل ندارد فضه در قلبش تمنای طلا اینجا کلیم اینجاست، شیث اینجاست ابراهیم و هود اینجا مسیح اینجاست نوح اینجاست ختم الانبیا اینجا چه بزمی زینبین اینجا حسن اینجا حسین اینجا همه اهل کسا اینجا به غیر کربلا که خود شب جمعه‌ست مهمانش نجف، مکه، مدینه، کاظمین و سامرا اینجا چه غوغایی‌ست در محشر شفاعت می‌کند مادر یکایک عاشقان را فاطمه گوید بیا اینجا چه اندوهی از این بالا تر ازی شاعر که در شعرت نگفتی از غم و اندوه او یک
. نباشد شوکتی غیر از شکوه کبریا اینجا که در صبح ازل ایجاد شد قالوا بلی اینجا بنه پیشانی تسلیم بر خاک آسمانی شو که طاعت پله‌ها دارد به سوی کبریا اینجا در این دشت بهار آباد لباس شکر بر تن کند که گل از تار و پود جلوه می پوشد ردا اینجا اگر از روشنای ذکر یا فاطر بپرسندت بگو سبحانک یا رب لا علم لنا اینجا شفا از او تمنا کن که جز شرح اشاراتش ندارد هیچ قانونی براهین شفا اینجا بگو اوصاف آن بانو که معنی بیقرار اوست سر از پا واژه نشناسد بهنگام ثنا اینجا همان بانو که ساق عرش باشد تکیه گاه او ندارد مخملِ خوابی به غیر بوریا اینجا همان بانو که دست از جان بشوید تا بدست آرد وفا تا پای جان در راه جان مرتضی اینجا همان بانوی عرشی که مدرس شد امامان را به الهامات خط مصحفش از ماورا اینجا همان مصحف، که از خط مرکب کوثرش نوشد هزاران خضرِ معنی جرعه آب بقا اینجا زمین و آسمان را بر سر این سفره مهمان کن که با دستان خود کرده است گندم آسیا اینجا ندارد قنبر از دینار و درهم آرزو در دل ندارد فضه در قلبش تمنای طلا اینجا کلیم اینجاست، شیث اینجاست ابراهیم و هود اینجا مسیح اینجاست نوح اینجاست ختم الانبیا اینجا چه بزمی زینبین اینجا حسن اینجا حسین اینجا همه اهل کسا اینجا به غیر کربلا که خود شب جمعه‌ست مهمانش نجف، مکه، مدینه، کاظمین و سامرا اینجا چه غوغایی‌ست در محشر شفاعت می‌کند مادر یکایک عاشقان را فاطمه گوید بیا اینجا چه اندوهی از این بالا تر ازی شاعر که در شعرت نگفتی از غم و اندوه او یک بیت در اینجا چه اندوهی پدید امد ز هجر مصطفی اینجا که زهرا ناله زد پیش غریب و اشنا اینجا چه خوش دادند اجر مصطفی را با وفات او چه خوش کردند حق اهل بیتش را ادا اینجا خدایا دختر پیغمبر ما را چه پی امد که با عجل وفاتی از تو میخواهد شفا اینجا چرا پهلو گرفته پشت در ان عرش پیمایی که پهلو میزند نامش به عرش کبریا اینجا زبان خاموش دار از شرح تلخ ماجرا بگذر که اتش زد به قلب پاک ختم الانبیا اینجا شبی در خواب با شهر مدینه این چنین گفتم بگو تا کی بماند قبر او پنهان ز ما اینجا نمی دانم کجای این مدینه اینقدر دانم که یا اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا شب است و بوسه بر خاک بقیع ارامش جان است دلم دارد ولی حال و هوای کربلا اینجا بیا بال سفر وا کن حرم اغوش وا کرده بیا تا قبر شش گوشه بیا پایین پا ایمجا شب جمعه مصیبت از علی اکبر نمیخوانم که زهرا ناله ها دارد در این صحن و سرا اینجا من از ان بانوی پیدا و پنهان عذر میخواهم که در شعرم ردیف اورده ام قافیه را اینجا تفاوت از زمین با اسمان با افتاب اوست ببین با بال شوقش ذره پر زد تا کجا اینجا .
CQACAgQAAx0CVBp6RAACBDdfjhDF3mY8dqa8gIcp9hv5aKSuVAACmwgAAvQDaFBUX5R-75hpkBsE.mp3
9.95M
🎧 #مدیحه_سرایی بسیار زیبا و شنیدنی 🎼 مدح حضرت فاطمه (س)... 🎤 #حاج_حسن_شالبافان
.. ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود بر چهره‌اش ز عصمت و عفّت، نقاب بود پیوسته داشت جلوه در او صبر فاطمه آیینه‌ی تمام نمای رباب بود نامش که بود آمنه، مادر سکینه خواند کآرام بخش جان و دل مام و باب بود پیوند بست عشق، حسین و رباب را یعنی سکینه حاصل این عشق ناب بود این دختر حسین به میدان کربلا با دختر بزرگ علی همرکاب بود در کربلا حماسه‌ی اشک و پیام داشت گلواژه‌ی قیام و گل انقلاب بود او را اگر حسین به همراه برده است نی حُسن اتّفاق که یک انتخاب بود در پاسخ عطش زده‌ی نوگلان عشق آب ار نداشت دامن او پر گلاب بود لب‌های خشک و تشنه‌ی او را به هر سؤال یک مدّ آه فاصله وقت جواب بود می کرد ناله‌اش جگر سنگ را کباب از بس دلش ز آتش غم‌ها کباب بود از یاد قتلگاه و شهیدان سر جدا نقش ضمیر او شب و روز التهاب بود در یاد داشت آن شب و روزی که از عطش طوفان خیمه زمزمه‌ی آب آب بود در یاد داشت آن شب و روزی که اصغرش از آب و شیر مانده و در پیچ و تاب بود در یاد داشت آن که رخ شیرخواره را آهسته بوسه می‌زد و او گرم خواب بود در یاد داشت آن که به مقتل دوید و دید خورشید پاره پاره به روی تراب بود آن ناز پروریده‌ی دامان افتخار کی جای او خرابه‌ی شام خراب بود در آفتاب گرم بیابان راه شام سرهای روی نیزه سرش را سحاب بود .............................. 🖤🖤 دو بیت منسوب به (انتشار به مناسبت پنجم ربیع‌الاوّل): لَعَمْرُک اِنّنی لَاُحِبُّ دارا" تَکونُ بها سکینةُ و الرّبابُ اُحبُّهُما وَ ابذُلُ کلّ مالی و لیس لعاتب عندی عِتابُ به جان تو سوگند! من خانه‌ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آن‌ها را دوست دارم و تمامی ‌‌دارایی‌ام را به پای آن‌ها می‌‌ریزم و سرزنش كننده را از طرف من عتابی نيست. خدایااااا!!!! 🏴به حقّ این مادر و دختر عاشورایی! منتقم عاشورا را برسان... . .
. (علیه السلام) حجت الاسلام والمسلمین 1396 یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت داغی نشسته بر جگر داغدار تو در خون نشسته است دلِ درد پرورت بهرِ تسلی دلِ درد آشنای تو صف بسته اند خیلِ ملک در برابرت آقا جان : ما را شریک درد و غم خود حساب کن ما دل شکسته ایم ز احوال مضطرت دلتنگ سامرای تو هستیم و چون نسیم ما را ببر به دیدن گلزار پرپرت @emame3vom قربان آن امام، که در آخرین نفس سیراب گشته است به دست مطهرت شاعر مثل همین روزها بود ، غلام امام عسگری (علیه السلام) میگه حضرت فرمود اون ظرف دارو رو بیار، من بنوشم ، ظرف دوا رو آوردند ، دیدم دستای مبارکش داره میلرزه ! لب و دندانش داره میلرزه ! نمیتونه بنوشه ... فرمود برو تو اون حجره ، یه آقازاده ای مثل ماه شب چهارده میدرخشه ، بگو بیاد ، اومدم دیدم تو اون حجره ، یه آقازاده ی 5 ساله مشغول عبادته ، پیغام پدر رو دادم ، تا این آقارزاده آمد ، دیدم امام عسگری فرمود یا سید اهل بیته ، ای بزرگ اهلبیت (ع) اسقنى الماء ، یعنی تشنه لبم آبم بنوشان ، فانى ذاهب الى ربى میدونم دلت کجاست ، اینجا هم آقازاده ای آمد ، پدر تشنه لب و مسمومشو سیراب کرد ، درستشم همینه ، از آداب احتضار یکیش هم همینه ، بالا سر محتضر که رسیدی ، تشنگیشو رفع کن ، سیرابش کن ، اما لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ... من یه آقایی میشناسم کربلا ، هرچی صدازد آی مردم جگرم داره میسوزه ! نه تنها آبش ندادند ، بلکه فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ ، شمشیرزنا محاصرش کردند ، فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ ، نیزه دارها اومدند ، فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ ، سنگ اندازا و تیراندازا محاصرش کردند ، هرکی با هرچی دستش بود پسر فاطمه رو میزد ... ؟ حالا هر جا نشستی از سویدای دلت ، سه مرتبه ، ناله بزن یا حسین ... (علیه السلام ) https://eitaa.com/emame3vom/32361 .👇
1. 1396.mp3
6.01M
#شهادت_امام_عسکری (علیه السلام) حجت الاسلام والمسلمین استاد #میرزامحمدی 1396
243.3K
سادات ببخشند . بسم ‌الله الرحمن الرحیم در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند اینگونه مقدّر شده سادات ببخشند این روضه‌ی ناموسی و این قصه‌ی کوچه تکرار مکرر شده سادات ببخشند دیوار که تقصیر ندارد به گمانم هر چه شده از در شده سادات ببخشند @emame3vom مادر که زمین خورده و بابا که شکسته شش‌ماهه که پرپر شده سادات ببخشند مظلومه‌ی دنیاست ولی قاتل زهرا مظلومیِ حیدر شده سادات ببخشند دل سوخت ازین غصه که بین همه تقسیم ارثیّه‌ی مادر شده سادات ببخشند ارثیّه‌ی پهلوی لگد خورده‌ی مادر سهم علی‌اکبر شده سادات ببخشند گهواره‌ی شش‌ماهه‌ی زهرا به گمانم وقف علی‌اصغر شده سادات ببخشند سهمیّه‌ی رخسار کبودش به خرابه تقدیم به دختر شده سادات ببخشند البتّه رسیده است به او ارث، اضافه چشمی که مکدر شده سادات ببخشند ظلمی که به زهرا شده، تکرار به نوعی با زینب مضطر شده سادات ببخشند در شام خدا داند و زینب که به نیزه با سنگ چه با سر شده سادات ببخشند
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل - مدح امام حسن عسکری علیه السلام همین که نامِ تو آمد به لب نَشدها شد خـلاصه هر گـِره‌یِ کـورِ کارِ ما واٰ شد به‌نامتان که رسیدیم صحبت از کَرم است به نامـتان که رسیـدیم آسـمان تا شد "صبا اگر گُذری اُفتدت به کشورِ دوست" بگو که در حـَرمت دردمان مُداوا شد گـدایِ سامرِه از دستِ تو گـرفته نان نشسته بر سرِ این سفره که سرِ پا شد گـدایِ نانِ شما حـاتم و سلیمان ها مساوی است در این خانه هر نشد با شد قـریبِ عرشِ خـدایی غـریبِ سامرّا غـبار تا سرِ کـویت رسید اَعـلاء شد عـیارِ گـردوُغبـار از طلاست بالاتر کسی که خاکِ درِ این سراٰ شد آقا شد به سینه می‌زنم این سنگِ عشق را آری دوباره عاشقـتان ندبه‌خوانِ دریا شد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ(ع) الشَّهیدِ اَیَّتُهَا السَّكِينَةُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷🔹 ✅امرؤالقیس بن عَدی مردی نصرانی بود که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد. او سه دختر به نامهای (مُحَیَّاة) و (سَلمی) و (رباب) داشت که از فرط علاقه و ارادت به امیرالمومنین(ع) به ترتیب به ازدواج امام علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) درآورد. ابن عساکر می نویسد : امروء القیس گفت : 📋《قَدْ أَنكَحتُكَ يَا أَبَاالْحَسَنِ(ع) الْمُحَيَّاةَ، وَ أَنكَحتُ حَسَنَاً سَلمَی وَ أَنكَحتُ حُسَيْناً الرُّبَابَ》 ♦️ای علی(ع)!من مُحیّاه را به تزویج تو و سلمی را به تزویج حسن(ع) و رباب را به تزویج حسین(ع) در می آورم.(۱) امام حسین(ع) بعد از ازدواج با رباب(س)، صاحب دختری به نام سکینه(س) و پسری به نام عبدالله رضیع شد.(۲) امام حسین(ع) نسبت به رباب(س) و دخترش سکینه(س) علاقه زیادى داشت. حتی درباب آنان شعر سروده است : 📋《اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً تَکُونُ بِهَا السَّكِينَةُ وَ الرُّبَابُ أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ》 ♦️من آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم. آن دو را دوست مي دارم و مالم را بذل مي كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۳) سکینه(س) را زنی باوقار، عالمه و با اخلاق‌، عابده و باتقوا و با سخاوت و بلیغ و اهل فصاحت در سخن معرفی کرده اند. امام حسین(ع) سکینه را بنده‌ای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست. هنگامی که حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی(ع)، سکینه(س) را از امام حسین(ع) خواستگاری كرد، حضرت(ع) فرمود: سكينه براي زندگی تو مناسب نيست، 📋《کَانَ الغَالِبُ عَلَيهَا الاِستِغرِاقَ فِي اللهِ》 ♦️او غالباً غرق جلال و جمال خداست. اما خواهر سكينه(س) آن دختر ديگرم برای ازدواج با تو آماده است و فاطمه(س) دختر دیگر امام(ع) به ازدواج حسن مثنی در آمد.(۴) حضرت سکینه(س) در کربلا به همراه مادرش رباب(س) حضور داشت. در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام کرد، به سمت خیمه گاه رفت و صدا زد : 📋《یَا زَینَبُ(س)، یَا اُمَّ کُلثُومِِ(س) یَا سَّكِينَةُ(س) عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ! فَنَادَتْهُ سَّكِينَةُ(س) : یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟! فَقَالَ : کَیْفَ لَا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِینَ؟!》 ♦️ای زینب(س)، ای ام کلثوم(س) ای سکینه(س) خداحافظ! در این هنگام، حضرت سکینه(س) عرض کرد : ای پدر! آیا تن به مرگ دادی؟ امام حسین(ع) در جواب به او فرمود : چگونه تسلیم مرگ نشود، کسی که یاوری ندارد؟ حضرت سکینه(س) در این هنگام، پدر را به آغوش کشید و عرض کرد : 📋《یَا أَبَهْ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا》 ♦️پدر جان! ما را به مدینه برگردان! حضرت(ع) فرمود : 📋《هَیْهَاتَ لَوْ تُرِكَ القَطَا لَنَامَ فَتَصَارَخنَ النِّسَاءُ فَسَكَتَهُنَّ الحُسَينُ(ع)》 ♦️هيهات! اگر صیادان مرغ قطا را باز مى‏ گذاردند، آرام می گرفت. در این هنگام؛ زنان حرم شيون كردند و حضرت امام حسين(ع) آنها را آرام كرد.(۵) اما در این میان حضرت سکینه(س) آرام نمی گرفت. 📋《هِيَ صَارِخَةٌ وَ کَانَ یُحِبُّهُ حُبَّاً شَدِیدَاً، فَضَمَّهَا إلَى صَدرِهِ وَ مَسَحَ دُمُوعَهَا》 ♦️سكينه(س) همچنان شيون ‏می کرد و امام حسين(ع) از آنجایی که او را بسيار دوست مى ‏داشت، او را به سينه چسبانيد و اشكهايش را پاك كرد.(۶) امام حسین(ع) آماده حرکت شد و قدری فاصله گرفت که در این هنگام، سکینه(س) گریه کنان به حضرت(ع) عرض کرد : 📋《يَا أبَتَاه! قِف لِي هَنِيَئةََ لِأَتَزَوَّدَ مِنكَ! فَهَذَا وِدَاعُ لَا تَلَاقِي بَعدَه》 ♦️پدر جان! لحظه ای صبر کن تا از تو بهره ای بگیرم! (تو را خوب ببینم) این وداعی است که بعد از آن دیداری نیست. 📋《وَانكَبَّت عَلَى يَديَهِ وَ رِجلَيهِ تَقَبَّلَهُمَا وَتَبكِي فَبَكَى الحُسَينُ(ع) رَحمَةََ لَهَا، ثُمَّ مَسَحَ دُمُوعُهَا بِكَمِّهِ وَأَخَذَهَا فَتَرَكَهَا فِي حِجرِه وَ مَسَحَ دُمُوعَها بِكَفِّهِ》 ♦️پس سکینه(س) خود را روی دست و پای پدر انداخت و آنها را می بوسید و گریه می کرد. امام حسین(ع) دلش به حال دخترش سوخت و ایشان نیز گریه کردند و سکینه(س) را به در آغوش کشیدند و به سینه مبارک چسبانید و پیشانی او را بوسید و اشکهایش را با دست مبارکش و سر آستین پاک کرد.(۷) در این هنگام که امام(ع) کاملا از این صحنه پریشان شده بود، خطاب به دخترش فرمود : 📋《سَیَطُولُ بَعدِی یَا سَکِینَةَ فَاعْلَمِی مِنْکِ الْبُکَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِی لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِی تَأْتِینَهُ یَا خَیْرَهَ النِّسْوَانِ》 ♦️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود. ادامه مطالب :👇
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.‌ ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری!(۸) امام حسین(ع) راهی میدان نبرد شد، طولی نکشید که مرکب امام حسین(ع) به حالت خون آلود و پریشان، بدون امام(ع) به سمت خیمه ها آمد‌. خوارزمی می نویسد : 📋《أَقْبَلَ فَرَسُ الحسینِ(ع) وَ قَدْ عَدَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ أَنْ لَا یُؤْخَذَ فَوَضَعَ نَاصِیَتَهُ فِی دَمِ الحسینِ(ع) ثُمَّ أَقْبَلَ یَرْکُضُ نَحْوَ خَیْمَهِ النِّسَاءِ، وَ هُوَ یَصهَلُ وَ یَضْرِبُ الْأَرْضَ بِرَأْسِهِ عِنْدَ الْخَیْمَهِ》 ♦️در روز عاشورا؛ اسب امام حسین(ع) از میان لشکر ابن سعد دوید که دستگیر نشود. پیشانى خود را به خون آن بزرگوار رنگین نمود. سپس به سوی خیمۀ‏ زنان تاخت و نزد خیمه شیهه می‌کشید و سر خود را به زمین مى‏ کوبید.(۹) امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه، این لحظه را اینگونه وصف می کند : 📋《فَلَمَّا رَاَینَ النِّسَاءُ جَوادَكَ مَخْـزِيّا وَنَظَرْنَ سَرْجِكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْـخُدُورِ ناشِـراتِ الّشُعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لاطِمَاتٍ لِلوُجُوهِ سافِراتٍ وَبِالْعَويلِ داعِياتٍ》 ♦️و زنان خیام مشاهده کردند که؛ اسب تو بلا زده به خیمه ها رسید و در حالی که زنان زين تـو را بر اسب واژگونه يافتند، پس اهل خیام آمدند درحالي که خود را پريشان ساخته بودند و گیسوانشان را بر چهره ها ریخته بودند و سيلي بر صورت هايشان مي زدند و با صداي بلند گريه مي کردند و ناله و فريادکنان تو را مي خواندند.(۱۰) گویی مرکب امام حسین(ع) آمده بود که خبر شهادت امام حسین(ع) را به اهل خیام برساند و آنان را به سمت قتلگاه ببرد. در مقاتل آمده است که؛ سکینه(س) خود را بر بالین بدن بی جان پدر رساند. مرحوم کفعمى از حضرت سکینه(س) روایت مى کند که وقتی پدرم شهید شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغماء و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود : 📋《شِیعَتِی مَهْمِا شَرِبْتُم مَاءِ عَذْبٍ فَاذکُرُونِی، اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی》 ♦️شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و یا هنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید.(۱۱) مقتل می نویسد : 📋《ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》 ♦️حضرت سكينه(س) پيكر پدرش امام حسين(ع) را در آغوش كشيد، اما گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه(س) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۱۲) حضرت سکینه(س) آخرین یادگار و بازمانده حادثه غم انگیز کربلاست. هر چند امام محمدباقر(ع) نیز در کربلا حضور داشته است و یعقوبی در این باره نقل می کند که امام(ع) در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ فرمود : 📋《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ(ع) وَ لِی اَرْبَعُ سِنینَ وَ اِنّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》 ♦️هنگامی كه جدّم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت(ع) و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.(۱۳) ولی امام باقر(ع) در سال ۱۱۴ هجری به شهادت رسیده است.(۱۴) و حضرت سکینه(س) در سال ۱۱۷ هجری وفات نموده است.(۱۵) و از این جهت، ایشان آخرین بازمانده کربلا محسوب می شود. {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای در آسمان صبر فروزنده کوکبی بین تمامی اُسرا رکن زینبی دشمن ذلیل عزّ و وقار سکینه است فریاد کربلای حسینی به سینه است در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا ایثار و استقامت و ایمان گزینه است هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای تو خصم را به بند حقارت کشیده ای در منطق تو معجزه نطق مرتضی پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش باشد صفای روضه شهر مدینه اش قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای سر تا قدم جلال و وقار و سکینه ای 👤سازگار 📚منابع : ۱)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۶۹، ص۱۱۹ ۲)الإرشاد شيخ مفيد، ج۲، ص۱۳۵ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۴)مقتل الحسين(ع) مقرّم، ص۳۰۷ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۶)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۷)المجالس الفاخرة علامه شرف الدين، ج۱، ص۲۸۵ ۸)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۹)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴۰ ۱۱)المصباح کفهمی، ص۷۴۱ ۱۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰ ۱۳)تاریخ یعقوبى، ج‏۲، ص۳۲۰ ۱۴)فرق الشیعة نوبختی، ص۶۱ ۱۵)تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر، ج۶۹، ص۴۲۱ .