.
#مدح
#حضرت_زهرا
#حاج_حسن_شالبافان
نباشد شوکتی غیر از شکوه کبریا اینجا
که در صبح ازل ایجاد شد قالوا بلی اینجا
بنه پیشانی تسلیم بر خاک آسمانی شو
که طاعت پلهها دارد به سوی کبریا اینجا
در این دشت بهار آباد لباس شکر بر تن کند
که گل از تار و پود جلوه می پوشد ردا اینجا
اگر از روشنای ذکر یا فاطر بپرسندت
بگو سبحانک یا رب لا علم لنا اینجا
شفا از او تمنا کن که جز شرح اشاراتش
ندارد هیچ قانونی براهین شفا اینجا
بگو اوصاف آن بانو که معنی بیقرار اوست
سر از پا واژه نشناسد بهنگام ثنا اینجا
همان بانو که ساق عرش باشد تکیه گاه او
ندارد مخملِ خوابی به غیر بوریا اینجا
همان بانو که دست از جان بشوید تا بدست آرد
وفا تا پای جان در راه جان مرتضی اینجا
همان بانوی عرشی که مدرس شد امامان را
به الهامات خط مصحفش از ماورا اینجا
همان مصحف، که از خط مرکب کوثرش نوشد
هزاران خضرِ معنی جرعه آب بقا اینجا
زمین و آسمان را بر سر این سفره مهمان کن
که با دستان خود کرده است گندم آسیا اینجا
ندارد قنبر از دینار و درهم آرزو در دل
ندارد فضه در قلبش تمنای طلا اینجا
کلیم اینجاست، شیث اینجاست ابراهیم و هود اینجا
مسیح اینجاست نوح اینجاست ختم الانبیا اینجا
چه بزمی زینبین اینجا حسن اینجا حسین اینجا
همه اهل کسا اینجا
به غیر کربلا که خود شب جمعهست مهمانش
نجف، مکه، مدینه، کاظمین و سامرا اینجا
چه غوغاییست در محشر شفاعت میکند مادر
یکایک عاشقان را فاطمه گوید بیا اینجا
چه اندوهی از این بالا تر ازی شاعر
که در شعرت نگفتی از غم و اندوه او یک بیت در اینجا
چه اندوهی پدید امد ز هجر مصطفی اینجا
که زهرا ناله زد پیش غریب و اشنا اینجا
چه خوش دادند اجر مصطفی را با وفات او
چه خوش کردند حق اهل بیتش را ادا اینجا
خدایا دختر پیغمبر ما را چه پی امد
که با عجل وفاتی از تو میخواهد شفا اینجا
چرا پهلو گرفته پشت در ان عرش پیمایی
که پهلو میزند نامش به عرش کبریا اینجا
زبان خاموش دار از شرح تلخ ماجرا بگذر
که اتش زد به قلب پاک ختم الانبیا اینجا
شبی در خواب با شهر مدینه این چنین گفتم
بگو تا کی بماند قبر او پنهان ز ما اینجا
نمی دانم کجای این مدینه اینقدر دانم
که یا اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا
شب است و بوسه بر خاک بقیع ارامش جان است
دلم دارد ولی حال و هوای کربلا اینجا
بیا بال سفر وا کن حرم اغوش وا کرده
بیا تا قبر شش گوشه بیا پایین پا ایمجا
شب جمعه مصیبت از علی اکبر نمیخوانم
که زهرا ناله ها دارد در این صحن و سرا اینجا
من از ان بانوی پیدا و پنهان عذر میخواهم
که در شعرم ردیف اورده ام قافیه را اینجا
تفاوت از زمین با اسمان با افتاب اوست
ببین با بال شوقش ذره پر زد تا کجا اینجا
.
CQACAgQAAx0CVBp6RAACBDdfjhDF3mY8dqa8gIcp9hv5aKSuVAACmwgAAvQDaFBUX5R-75hpkBsE.mp3
زمان:
حجم:
9.95M
🎧 #مدیحه_سرایی بسیار زیبا و شنیدنی
🎼 مدح حضرت فاطمه (س)...
🎤 #حاج_حسن_شالبافان
.
#روضه و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج حسن شالبافان •✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
«اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا زَوجَةَ خٰاتِمَ النَّبیین
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمَّ فٰاطِمَةَ الزَّهرٰا
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَین سَیِّدَی شَبٰابِ اَهلِ الْجَنَّه»
چرا این سلام رو دادم؟ رفقا! ما یه عُمرِ برای ابی عبدالله گریه کردیم، ماها همه نوکرِ غریبِ مدینه، امامِ مجتبی ایم، اما همه ی این خانواده امروز عزادارِ مادر بزرگِ خونه اند.همه نگاه میکنن به مادر،آخه مادرِ ما زهرا، امروز مادر از دست داد.
«اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمَّ الْمُؤمِنین یٰا خَدیجَةَ الْکُبریٰ»
زمانِ مدحِ تو شد، ای ملیکه ی مکّه
برای مِدحتِ تو، آیه ها به صف شده اند
غزل برای تو، چون کم سروده ام حالا
برای شعرِ تو، آرایه ها به صف شده اند
سرآمدی به همه بانوانِ قِدّیسه
که بعدِ فاطمه تو، سرورِ زنان هستی
تو مادرِ همه ی خانواده ی زهرا
تو مادرِ علی و صاحبِ الزمان هستی
محبتت به رسولِ خدا مثل زدنی است
اویس ها شده اند از سبویِ تو سرمست
میان سردیِ برخوردِ مَردمِ مکه
به بودنِ تو، پیمبر همیشه دلگرم است
تحملِ غمِ تو شرحِ صدر می خواهد
که سالِ پر زدنت سالِ حزن و اندوه است
*سالی که این خانوم از دنیا رفت رو پیغمبر سالِ حزن و اندوه نام گذاری کرد...*
دوباره بر دلِ پیغمبرت تو مَرهم باش
دلِ نبیِّ خدا از غمِ تو مجروح است
«و أیْنَّ مِثلُ خَدیجَه»میگن هر موقع پیغمبر نامِ خدیجه می آمد، این جمله رو میگفت و می نشست گریه میکرد .پیغمبر سیزده سال بعد از خانم خدیجه، هر سال برای این خانم سالگرد میگرفت، هیچ کجای دیگه نداریم، هر سال روز وفاتِ این خانوم پیغمبر گوسفند قربانی میکرد، درب خانه هایِ فقرا،بعد برمیگشت سر سفره گریه میکرد به یادِ خدیجه*
نداشت فاطمه و زینب و حسین و حسن
اگر رسول خدا حضرت خدیجه نداشت
شبیه حضرت ختمی مآب معمولاً
تو دستِ فاطمه را غرق بوسه می کردی
اجل اجازه نداد ، آرزو به دل ماندی
که کاش بودی و او را عروس می کردی
*این روزهای آخر صدا زد: اَسما! بیا .اَسما آمد .گفت: اَسما! من دارم میرم، اما یادت باشه دخترم چهار سال بیشتر نداره. اَسما هر دختری شبِ زفاف و عروسی به مادر احتیاج داره، اَسما ازت میخوام اون شب برای دخترم مادری کنی .
لذا رفقا شب زفاف علی و زهرا،پیغمبر صدا زد .همه از حجره برن، هیچ کسی داخلِ حجره نمونه .رسول خدا که وارد شد دید اَسما یه گوشه ای ایستاده هی دست روی دست فشار میده، فرمود: اَسما مگه نگفتم کسی تو حجره نباشه .یه نگاه به پیغمبر کرد آروم سرش رو انداخت پایین، آقا جان! اگه اجازه بدید، اَمر اَمرِ خانوم خدیجه است، تا گفت: خدیجه، دوباره پیغمبر گریه کرد .میخوام بگم اسما چه نیمه های شبی که نبود...
اینجا یه شب بود اَسما کنارِ علی و زهرا بود .یه شب دیگه هم علی صدا زد: همه برن بیرون،فقط اَسما کنار علی ایستاده بود ...*
همیشه سر زده، سر میزنی به فاطمه ات
خدا کند که نبینی شکستن او را
خدا کند که نبینی مقابلِ حَسَنِین
نَفَس نَفَس زدن و چشم بستن او را
خدا کند که نبینی حسینِ بی کفنت
چگونه مادرِ جان داده را تکان بدهد
*مثل امروز و امشب، بدنِ این خانوم را دفن میکنه پیغمبر .نوشتن لحظات دفن اینقدر گریه کرد، نوشتن وقتی سنگ های لحد و میچید، پیغمبرِ خداست،دیدن های های داره گریه میکنه، لذا وقتی آمد تو خونه، بی بیِ دوعالم فاطمه، هی جلویِ راهِ پیغمبر رو میگرفت، هی صدا میزد: «اَبَتٰا اَیْنَ اُمِّی؟» بابا مادرم کجاست ؟
یه جای دیگه هم من بگم.یه دختر جلوی راه بابا رو گرفت، اون موقعی بود که حسین از علقمه می آمد، دخترِ حسین آمد جلو، هی صدا میزد: «اَبَتٰا اَیْنَ عَمّیِ الْعَبّٰاس؟» بابا عمو عباسم چی شد؟ اینجا میگن: ابی عبدالله نشست، دخترش رو بغل گرفت، یه نگاه به صورتِ نازدانه اش کرد .
این دختر که رو پایِ بابا نشست، آروم با گوشه ی چارقدش این خونهارو از صورت باباش پاک کرد.آروم، شمرده شمرده، کنارِ گوشِ باباش گفت: بابا عمو عباسم کجاست ؟ اینجا میدونید ارباب ما چیکار کرد ؟ آروم این دختر رو روی زمین گذاشت.
آی روزه دارهایِ ماهِ رمضان! دیدن حسین اومد کنار خیمه ی عباس،عمودِ خیمه رو خوابوند، یعنی: آی زینب! بروید برایِ اسیری آماده بشید...
.
#حضرت_خدیجه
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
#حاج_حسن_شالبافان
#ماه_مبارک_رمضان
👇
.
|⇦•نور چشم پیمبری ..
#روضه و توسل به #حضرت_حمزه سیدالشهدا علیه السلام _ حاج حسن شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدار لشکرش بودی
جنگجوی دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
بین لشکر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخار قبیلۀ هاشم
می نویسم برای تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
بی سبب نیست این که "سرداری"
به علی رفته ای جگر داری
وقت حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عموی رسول
که چنین شد سفید، روی رسول
با تو محفوظ چار سوی رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
*نمیدونی وقتی اسم حمزه سیدالشهدا میومد چقدر دل پیغمبر ما قرص میشد، هم چقدر دل دشمنانش به لرزه میفتاد .. همیشه میگفتن تا پیغمبر کسی مثل حمزه کنارش هست،تا کنارش علی هست مگه میشه به این پیغمبرنزدیک شد *
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه های چاره، شما
روضه های پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
*خوش به حال اونایی که امشب مشکی پوشیدن برای حمزه .. پیغمبر خدا دو نفرُ خیلی دوست داشت که وقتی ازدنیا رفتن انقدر گریه کرد .. یکی از اون ها خانومش بود، اُمُ المومِنین خدیجه کبری بود که نوشتن پیغمبر سالها بعد برا خدیجه گریه میکرد .. یکی دیگه از اون اشخاص حضرت حمزه سیدالشهدا بود .. لذا امشب هرکی میتونه برا جنابِ حمزه سیدالشهدا قشنگ گریه کنه .. آخه مادرِ سادات برای عموجانش بلندبلند گریه میکرد .. بعضی ها میگن اولین تسبیح تربتُ مادرِ سادات از خاک قبر حمزه سیدالشهدا درست کرد ..*
در کمین بود، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
ــــــــــــــــــ
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
.👇
.
|⇦• سلام ای پیرهن مشکی ..
#زمزمه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب اول #محرم به نفس حاج حسن شالبافان •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
سلام ای پیرهن مشکی
میخوام تو آغوشم جا شی
باید یه قول بدی وقتی
که مُردم کفنم باشی
میبوسم دستِ مادرُ
میام از خونه بیرونُ
میخوام از جا درآرم
این دل تنگ و پریشونُ
مسیر خونه تا هیئت
چقد طولانیِ انگار
دارن حرف میزن با من
کتیبههایِ رو دیوار
دم هیئت دودِ اسپند
ببین غوغای محشر رو
ببین این نوجوونایِ
نشسته پایِ منبر رو
سلام آقای عطشانم
دم طوفانی روضه است
تو گریه با خودم میگم
امامم بانیِ روضه است
تو گریه با خودم میگم
شهیدا خادم روضهاند
شهیدا سینهزنهای
شبای ماتم روضهاند
شهیدان بینِ این روضه
بی بی زهرا رو میبینن
شهیدا جایِ این مردم
به بی بی تسلیت میگن
حسین جانم .. حسین جانم ..
*حرف از شهیدا شد ، در عالم مکاشفه یکی از عزیزانی که کثیرالتشرف بودند نقل میکنند عالمی از آقا سوال کردن آقا جان جای شما کجاست تو شهر ما ؟!.. حضرت فرمودند من کنار این شهدا زیاد میام و میرم .. این شهدا راه رو به ما نشون دادن .. هرسال مثه امروزی پرچم های رو گنبد رو عوض میکنن ، میدونید تعویض پرچم برگرفته از چیه؟
ازاون ساعتی شروع میشه که یه مادر پهلو شکسته پیراهن خونین حسینُ میاره .. از امشب پیراهن حسینُ به ساق عرش نصب میکنن .. همه غم های عالم رو دلت جمع میشه ..
از کجا لگم برات شبِ اولیِ معطلت نکنم .. از اون ساعتی که پسر شبیب میگه اومدم دیدم امام رضا در و دیوار خونه رو مشکی زده .. میگه دقت کردم به آقا دیدم هی بغضشُ از من پنهان میکنه .. میگه آروم دست گذاشتم رو پای امام رضا ، گفتم قربونتون برم چی شده آقا؟!.. هنوز شب اوله .. یه نگاه به من کرد :
یابن شبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن شبیب جد مرا با عصا زدند
میدونی یعنی چی ؟! یعنی پیرمردا قربه الی الله زدند ..
شبِ اوله بزار بگم .. یه جا دیگه سراغ دارم که بی هوا زدند ..
گفت مادرم روش به دیوار بود .. اجازه بدید اینطور بگم یه موقع خانم متدین وقتی با یه نامحرم روبرو میشه معمولا خانم ها روشونُ برمیگردونن سرشون و پایین میاندازن ..
نامرد تا رسید تو کوچه ، اول از همه بی بی روش و برگردوند .. امام حسن میگه یهو دیدم مادر خورد به دیوار .. میگه دیدم بعد با صورت خورد زمین از همون جا بی هوا زدن باب شد ..
جوان نَنَه .. یارالی نَنَه .. یه بی هوا زدن دیگه رم بگم ؟!..
ای جان عمو رقیه رو بی هوا زدن
رسید به این بچه ، این بچه سه سالشه ترسیده بود .. اول از همه گفت تو بابای منو ندیدی؟ گفت باباتُ میخوای یه قافله رو اسیر کردی!..
شب اول شب مسلمِ ؛ مسلمُ وقتی بردنش بالا دارالاماره وقتی دید دی.ه کار تمومه ، داشت به آقاش سلام میداد داشت مناجات میکرد یهو نامرد اشاره کرد الان وقتشه ..
یه جایی هم کربلا اربابِ ما رو اسب ایستاد ، حضرت نگه داشت ذوالجناحُ میخواست استراحت کنه .. یه نفسی تازه کرد .. شروع کرد خطبه خواندن برا اینا یه مرتبه یه نامردی بی هوا یه سنگی به پیشانیش زد .. پیراهن عربیشُ بالا زد .. صدرالحسین نمایان شده .. نانجیب حرمله به زانو نشست .. یه تیرِ سه شعبه به قلبش زد ..
بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
دیدن ابی عبدالله تکون نمیخوره .. بعضیا گفتن دیگه با تیرِ حرمله کارش تمومه .. بعضیاشون گفتن هنوز زنده ست .. یه نامردی گفت میخواید بدونید زنده ست یا نه!.. گفت چی کار کنیم؟! گفت من راهشو بلدم .. اینا غیرت الله هستن .. اومد بالا بلندی داد زد گفت به خیمه هاش حمله کنید .. تا این حرفُ زد ارباب ما یه تکانی خورد ، تکبه داد به نیزه ی غریبی .. صدا زد من هنوز زنده ام ..
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
.
#مدح_خوانی
#میلاد_پیامبر_اکرم و #میلاد_امام_صادق
حاج حسن شالبافان
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
«السلام علیکم یا اهل بیت النبوه»
زِ یک مشرق نمایان شد دو خورشیدِ جهان آرا
که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را
دو مرآت جمال حق دو دریای کمال حق
دو نور لایزال حق دو شمع جمع محفل ها
دو وجه الله ربانی دو سر الله سبحانی
دو رخسار سماواتی دو انسان خدا سیما
دو عیسی دم دو موسی ید دو حسن خالق سرمد
یکی صادق یکی احمد یکی عالی یکی اعلا
یکی بنیانگر مکتب یکی آرندۀ مذهبی
یکی انوار را مشعل یکی اسرار را گویا
یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم
یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا
یکی نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر
یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا
رسد آوای قال الصادق و قال رسول الله
به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا
یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه
دو تن اما چو ذات یک تا هر دو بی همتا
محمد کیست؟ روح پاک کل انبیا در تن
که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا
محمد کیست ؟مولایی که مولانا علی گوید
منم عبد و رسول الله بر من رهبر و مولا
محمد از زمان ها بیشتر می زیست با خالق
محمد از مکان پیموده ره تا اوج اوعدنا
محمد محور عالم محمد رهبر آدم
محمد منجی هستی محمد سید بطحا
محمدکیست؟ آنکه بوده قرآن دفتر مدحش
که وصفش را نداند کس به غیر از قادر دانا
محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز
چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را
وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم
کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا
ششم مولا ششم هادی ششم رهبر ششم سرور
که هم دریای شش گوهر بود هم در شش دریا
صداقت از لبش ریزد فصاحت از دمش خیزد
فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا
مرا دین نبی مهر علی و مذهب جعفر
سه مشعل بوده و باشد چه در دنیا چه در عقبی
در دیگر زنم غیر از در آل علی هرگز
ره دیگر روم غیر از ره این خاندان حاشا
بهشت من بود مهر علی و مهر اولادش
نه از محشر بود بیمم نه از نارم بود پروا
ــــــــــــــــــ
#میلاد_رسول_الله
#حاج_حسن_شالبافان
#پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#میلاد_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#میلاد_امام_صادق_علیه_السلام
👇
.
|⇦•همه عُمر برندارم..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دوازدهم_رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج حسن #شالبافان
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همه عُمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو بر دلم نشستی
*حسین جان!...*
به عشقِ تو هرکس که منسوب شد
اگر بد بود عاقبت خوب شد
غمت حاصلِ زندگانی من
به راه تو طی شد جوانی من
من از ریزه خوارانِ خوانِ تواَم
اگر چه بدم میهمان تواَم
من از کودکی عاشقت بوده ام
قبولم نما گرچه آلوده ام
*این شب و روزا، شب و روزای مناجاتِ، آقای ما ابی عبدالله هم داشت مناجات می کرد، یه وقت لحنِ مناجاتش عوض شد، دیدن هی میگه: "يا غياثَ المُسْتغيثين" یهو دید رویِ سینه اش سنگین شد...*
همه منتظرن مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دستِ قاتلِ اگه به سرش برسه
آخ خدا به دادِ مویِ دخترش برسه
مونده روی زمین پیکر تو رها
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرا
خواهرت اگه نیست رفته شام بلا
ریگ و رمل بیابون برات گرفتن عزا
*اربعین زائر لحظه به لحظه به هر موکب که میرسه، با همه ی وسایلش میره داخل، اما وقتی که میرسه حرم دیگه هیچی نمیذارن با خودش داخلِ حرم ببره، حتی بهش میگن: باید کفش هات رو هم بیرونِ حرم بذاری، میگی چرا؟ میگن: اینجا حَرَمُ الحُسینِ، حرم حُرمت داره، نباید زائر کفشش رو داخلِ حرم ببره... اما خواهرش زینب نگاه کرد، دید نانجیب با چکمه ی سیاه نشست رو سینه ی حسین....*
وَالشِّمْرُ جَالِسٌ سر او را گرفت و بعد
زینب به روی تل دَمِ وا احمدا گرفت
زهرا کنار گودی گودال آمده
وَالشِّمْرُ جَالِسٌ دلِ خيرالنسا گرفت
وَالشِّمْرُ جَالِسٌ نَفَسِ مادرش گرفت
سر را بُرید و مقابل خواهرش گرفت
زینب به روی تل به سر و سینه می زند
آنقدر ناله زد نزنیدش، صدا گرفت
*ناله بزن بگو: حسین...*
ــــــــــــــــــ
#امام_حسین
#حاج_حسن_شالبافان
#ماه_رمضان
#روضه_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
1. کربلای تو.mp3
زمان:
حجم:
7.92M
#نوحه_اربعین
#حاج_حسن_شالبافان
شب چهارم محرم 96
#واحد_چکشی
کربلای تو ، تموم رویای منه
کربلای تو ، جنون شبهای منه
کربلای تو ، آقا بزار ساده بگم
همه ی دنیای منه
دلم میخاد ، عاشقونه
بارم رو ببندم شبونه
شب جمعه با رفیقام
کربلا باشم ، بی بهونه
آقا ، از شما به ما رسیده
آقا ، کربلا میدی ، ندیده
شما ، که جای خودت ، رقیه
خرج زندگیمو میده
( حسین جانم ، ای حسین جان
جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار
ارباب منی
تو شاهِ هر سینه زنی
ارباب منی
منو آقا ، پس نزنی
ارباب منی
از وطنم دورم نکن
خودت که دور از وطنی
نگفته هارو میدونی
مثل مادرت مهربونی
جوونیم نذرِ جوونت
کربلا میخام ، توو جوونی
آقا ، این دلی که بیقراره
آقا ، مگه راحتم میزاره ؟
بگو ، کی حرمتو می بینم
دنیا وفا نداره
( حسین جانم ، ای حسین جان
جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار
من کجا برم ،
اگه که کربلا نرم ؟
من کجا برم ،
مگه چی میخام ، یه حرم
من کجا برم ،
منت بزار روی سرم
سلام رسونده مادرم
تو دریایی ، من کویرم
تو بگو بمیر ، من می میرم
جواز کربُ بلاتو
از امام رضا ، من میگیرم
آقا ، عشقِ شما آبرمومه
آقا ، ضریحِ تو روبرومه
آقا ، اربعین پای پیاده
حرمِ تو آرزومه
( حسین جانم ، ای حسین جان
جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار
.
#میلاد_امام_هادی
|⇦•جلوه ای از جبروت آوردند...
#مدح و توسل ویژۀ میلاد #امام_هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج حسن شالبافان
●━━━━━━───────
جلوه ای از جبروت آوردند
سوره ای از ملکوت آوردند
اَبری از جنسِ بهار و باران
به سرِ این بَرَهوت آوردند
خسته بودیم که ما را از لطف
زیرِ یک سایه ی توت آوردند
به درِ خانه ی آقا یک شهر
همگی دستِ قنوت آوردند
به تماشای تو آدم را باز
از بهشتش به هبوط آوردند
از سرِ سفره ی زهرا امشب
محضِ لبخندِ تو قوت آوردند
آب و آئینه و قرآن این است
نوه یِ شاهِ خراسان این است
قبله خوب است همین در باشد
علیِ آلِ پیمبر باشد
چارمین نادِ علی را گفتند
باید این نام مکرر باشد
چار دیواریِ کعبه یعنی
چارسو جانبِ حیدر باشد
جامعه خواندم و گفتند که آن
با مفاتیح برابر باشد
بگذار از لب بامت نرویم
دلِ ما مثل کبوتر باشد
گیسویی دین و دلِ ما بُرده
خاصه وقتی که معطر باشد
آی همنامِ رضا آمده است
مغزِ بادامِ رضا آمده است
زلفِ تو کاش مجعد نشود
دل در این شام مُردد نشود
تو علی هستی و مانند علی
هیچکس صاحبِ مَسند نشود
هست تا سامره و سردابش
حالِ ما شُکرِ خدا بد نشود
جز نسیمی که پُر از عطرِ شماست
کاش از کوچه ی ما رد نشود
دلِ من رفت به کویَت گفتم
رفتِ تو کاش که آمد نشود
گره ام دستِ تو بود و واشد
کار دستِ تو نباشد نشود
صد و ده مرتبه مُمتد گفتیم
یا علی ابن محمد گفتیم
دیدنت جامه دَریدن دارد
یا که انگشت بُریدن دارد
مژه ام خاکِ مسیرت را خورد
الحق این سُرمه ، کشیدن دارد
ارزشش داشت پریشان باشیم
نازِ این زلف خریدن دارد
دلِ من می تپد آقا چه کنم
آهویی مِیلِ رمیدن دارد
ما رسیدیم و زمین اُفتادیم
بوسه از خاکِ تو چیدن دارد
آنچه گفتند در اوصافِ شما
دیدن و دیدن و دیدن دارد
علیِ عالیِ اعلیٰ هادیست
دهمین معنیِ زهرا هادیست
چینی ام آینه ام می شکنم
که تَرَک خورده ترین قلب منم
سامرایِ تو بنا شد اما
من پریشانِ امام حسنم
بعد تو وقف بقیع ، کاش شود
عُمرِ من صرفِ حرم ساختنم
حضرت هادیِ ما مهدی کو
من اویسم به هوایِ قَرنم
گریه ام را به مُحرم برسان
کُشته ی روضه ی یک پیرهنم
خواهری گفت که ای وای حسین
مادری گفت که ای بی کفنم
کاروان آه که آمد از راه
هرکه دارد هوسش بسم الله
#شاعر حسن لطفی✍
ــــــــــــــــــ
#حاج_حسن_شالبافان
#میلاد_امام_هادی_علیه_السلام
#مدح_امام_هادی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
1. کربلای تو.mp3
زمان:
حجم:
7.92M
#سینه_زنی_کربلا
#حاج_حسن_شالبافان
شب چهارم محرم 96
#واحد_چکشی
کربلای تو ، تموم رویای منه
کربلای تو ، جنون شبهای منه
کربلای تو ، آقا بزار ساده بگم
همه ی دنیای منه
دلم میخاد ، عاشقونه
بارم رو ببندم شبونه
شب جمعه با رفیقام
کربلا باشم ، بی بهونه
آقا ، از شما به ما رسیده
آقا ، کربلا میدی ، ندیده
شما ، که جای خودت ، رقیه
خرج زندگیمو میده
( حسین جانم ، ای حسین جان
جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار
ارباب منی
تو شاهِ هر سینه زنی
ارباب منی
منو آقا ، پس نزنی
ارباب منی
از وطنم دورم نکن
خودت که دور از وطنی
نگفته هارو میدونی
مثل مادرت مهربونی
جوونیم نذرِ جوونت
کربلا میخام ، توو جوونی
آقا ، این دلی که بیقراره
آقا ، مگه راحتم میزاره ؟
بگو ، کی حرمتو می بینم
دنیا وفا نداره
( حسین جانم ، ای حسین جان
جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار
من کجا برم ،
اگه که کربلا نرم ؟
من کجا برم ،
مگه چی میخام ، یه حرم
من کجا برم ،
منت بزار روی سرم
سلام رسونده مادرم
تو دریایی ، من کویرم
تو بگو بمیر ، من می میرم
جواز کربُ بلاتو
از امام رضا ، من میگیرم
آقا ، عشقِ شما آبرمومه
آقا ، ضریحِ تو روبرومه
آقا ، اربعین پای پیاده
حرمِ تو آرزومه
( حسین جانم ، ای حسین جان
جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار
#زائر_کربلا
.
|⇦•صحبت از خوان کریم است..
#روضه و توسل ویژۀ #هشتم_شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج حسن شالبافان
●━━━━━━───────
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَنا وَ مَولانا ... یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه ..
صحبت از خوان کریم است و تهی دستی ما
دستها گرم قنوتند، زحاجت لبریز
گوش این طایفه آوای گدا نشنیده است
قبل گفتن شده کاسه ز اجابت لبریز
دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید
*اونایی که مدینه رفتن بهتر متوجه میشن .. دو نوبت بیشتر درِ بقیع رو باز نمیکنن .. یکی هنوز هوا تاریکه بعد از نمازِ صبح درای بقیع باز میشه باید بیای پشتِ این میله ها بایستی آروم آروم گریه کنی .. نه ضریحی، نه گنبدی، نه رواقی ..*
دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید
مثل شمعی به تمنای حرم آب شدم
بیشتر حرف حسن بود میان سخنم
اربعین نزد حسینش که شرفیاب شدم
*چه شلوغه باب الحسین
ولی حسن یه زائرم نداره ..
چه ضریحی داره حسین
ولی حسن یه سنگِ قبر نداره ..*
خاک گر نام حسن داشت به لب، دُر میشد
نام او را به روی سنگ یمن بنویسید
بی کفن بود حسین، ورنه وصیت می کرد
تا به روی کفنش نام حسن بنویسید
جگر سنگ شود آب اگر گریه کند
شرح وقتی بدهد او جگر سوخته را
روضه اش کوچه تنگی است نمیداند که
میخ را گریه کند یا که در سوخته را
بیت الاحزانِ نگاهش شده راوی غم
قصۀ رَد شدنِ آینه و کینۀ سنگ
با کنایه بنویسید که آیینه شکست
دست سنگین و فدکنامه و یک کوچه تنگ
گرچه لایوم کیومک به روی لب دارد
گرچه او در غم غارت شدن خلخال است
تن غارت زدۀ شاه شهادت بدهد
روزِ هجر حسنش سخت تر از گودال است
شاعر : #محسن_حنیفی ✍
*ایام تخریب بقیعِ .. وقتی نامردا ریختن تو بقیع، بعضی از بزرگان و شیعیان مدینه گفتن به ما دستور دادن گفتن باید خودتون این قبور رو خراب کنید .. الله اکبر .. این بقیع چه روزایی رو به خودش دیده .. یه دونهشُ بگم و از همه التماسِ دعا .. اومدن محضرِ مولا عرضه داشتن علی جان چه نشستی! این نامردا با بیل و کلنگ رفتن تو بقیع!! میگن علی بدون اجازۀ ما بدنِ زهرا رو دفن کرده .. آقا میخوان بدنِ خانم رو نبش کنن .. (1) (الله اکبر .. رحمت خدا بر این ناله ها ..) یه وقت دیدن قهرمان خیبر بلند شد .. ذوالفقار رو برداشت، دستمالِ زرد رو به پیشانی بست .. با غضب واردِ بقیع شد .. اول از همه اون نانجیب رو بلند کرد به زمین زد .. نشست رو سینهش فرمود امروز اگه نیشِ کلنگی به زمین بخوره خونِ همهتون رو میریزم .. اون یکی نامرد صدا زد فلانی بیا بریم! همه رفتن ..
اینجا مولا شنید اینا میخوان بیان بدنِ زهرا رو از زیرِ خاک بیرون بیارن، فهمید میخواد به بدنِ فاطمه جسارت بشه علی طاقت نیاورد .. اما امان از اون ساعتی که زینب نگاه کرد، ده نفر اسب هاشون رو نعلِ تازه زدن .. انقدر بر بدنِ حسین .. اینجا گذشت اما یه جا دیگه زینب دید یه عده نیزه دار دارن میرن پشتِ خیمه .. گفتن دارید دنبالِ چی میگردید؟! .. گفتن یه سر از بنی هاشم کمه .. گفتن ما دیدیم حسین رفت پشتِ خیمه ها .. انقدر این نیزه ها رو به زمین زدن .. ای حسین ..
دو تا سرُ رو به نیزه بسته بود .. شاید یکیش سرِ این شیرخواره بوده ..یکی دیگه شم بگم صدا ناله تون بلند بشه .. دیدن یه سری رو هر کاری میکنن رو نیزه نمی ایسته .. میدونید سرِ کی بود؟ سرِ علمدارِ کربلا .. آخه نامرد چنان با عمود آهن به سر زده بود .. صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله ..
منبع:
1) طبری آملی، ص۱۳۶-۱۳۷،
مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۷۱–۱۷۲،
کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۸۷۱–۸۷۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
@babolharam_net04 - روضه.mp3
زمان:
حجم:
50.46M
رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل
#سجاد_روانمرد
#حاج_حسن_شالبافان🎤