eitaa logo
امام حسین ع
18.6هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. من از حسینیه باید به دیر برگردم اگر که لحظه ای از تو به غیر برگردم من ازتلاوت قرآن جدا شدم باید به پای درس جناب بریر برگردم چه میشود به دعای محبت آمیزت شبیه حر شده و با زهیر برگردم پناه میبرم از شر نفس خود به خدا امیدوارم از این شر به خیر برگردم سلوک من به همین راه روضه رفتن هاست مگر دوباره به این خط سیر برگردم به یاد روضه نصرانی و سرت امشب من از حسنیه باید به دیر برگردم .
. زنهای شام غصه معجر نداشتند کمبودی از غنیمت و زیور نداشتند در کوچه ها نشد سرشان زخم سنگ و چوب در پیش چشم راس برادر نداشتند بر خار پا برهنه نبودند کل راه زنجیر هم به گردن مضطر نداشتند اطرافشان به هلهله نامحرمی نبود داغ تنور و سوختن سر نداشتند حین حراج سوخته گاهواره ای شرمی ز داغ سینه مادر نداشتند بی شرم های کوچه‌ی برده فروشها شرم از کنیز خواندن سرور نداشتند یک زن دلش به حال اسیران کمی گرفت میگفت کاش کودک دختر نداشتند نامردهای شام چه مردانه میزدند جز تازیانه صحبت دیگر نداشتند از دینشان که خیر ندیدیم کاش که در شهرشان یهودی کافر نداشتند در پاسخ تلاوت قرآن نیزه ها از سنگ و چوب حربه بهتر نداشتند از سنگ و چوب آتش عوض شد رخ حسین دست از سرش هنوز ولی برنداشتند احمد حیدری✍ .
. پذیرا باش از مور درت کم را سلیمانم همین ناقابلی که روی دست آورده ام جانم رسیده کار این بیچاره آقا جان به جایی که نسیم کربلایت هم بیاید زنده می‌مانم نصیبم میشود یکبار دیگر کربلا یا نه؟؟؟ نمیدانم نمیدانم نمیدانم نمیدانم فقیر و خسته ام اما نشستم گوشه ی هیئت به شوق دیدنت دارم زیارتنامه می‌خوانم مرا هم با دعای مادرت آورده اند اینجا من این سینه زنی و گریه را مدیون ایشانم https://eitaa.com/emame3vom/49553 .. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که روزی ما کربلا کنند ما را که بین روضه به آتش کشیده اند فردای حشر وارد دوزخ چرا کنند ؟ اول مرا به نیمه نگاهی کشانده و بعدش به آه و گریه مرا مبتلا کنند غیر از قبیله ی علی و فاطمه کجا شاهان به حال و روز گدا اعتنا کنند ؟ دور از مرام و مسلک این خانواده است یوم الحساب نوکر خود را رها کنند با اذن مادرش به محرم رسیده ایم او گفته است تک تک ما را صدا کنند آنان که حر گم شده را هم خریده اند آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند درد نهفته ای که مداوا نمی شود باید زتربت حرم او دوا کنند سالی گذشت تیره شدم منتظر شدم تا که مس وجود مرا هم طلا کنند اصلا در این حسینیه ها ، در محرمش ما را به دین و شرع و خدا آشنا کنند در محضر خدا و ائمه میان عرش جمع ملائکه همه روضه به پا کنند که کوفیان چگونه جلو چشم فاطمه سر از تن عزیز پیمبر جدا کنند __ .
. نماز، پشت سرِ تو چه عالمی دارد نظر به چشم تر تو چه عالمی دارد ز خواب ناز گذر کردن و تماشایِ- -نیایش سحرِ تو چه عالمی دارد نشسته ام به هوای نگاه مرحمتت که بر دلم نظر تو چه عالمی دارد چه می شود سفری من ملازمت باشم؟ به کربلا سفر تو چه عالمی دارد میان روضه ی ارباب بی کفن، شور- -دم پُر از شرر تو چه عالمی دارد بیا که زینب کبری تو را صدا میزد سر بریده ی آقا تو را صدا میزد تو و غریبی و زاری! خدا مرا بکشد به آن غمی که تو داری خدا مرا بکشد چرا به گوشه ی صحرا نموده ای منزل؟ مگر که خانه نداری؟ خدا مرا بکشد برای معصیت بی شمار من... آقا همیشه اشک تو جاری، خدا مرا بکشد میان روضه می آیی ولی منِ غافل ز دیدن تو فراری... خدا مرا بکشد شنیده ام که کسی با سر برادر گفت: چرا به نیزه سواری؟ خدا مرا بکشد کسی ندیده به بزم شراب و تشت طلا سر بریده ی قاری، خدا مرا بکشد هنوز سوز صدایی غریب میآید صدای قاری شیب الخضیب میآید مجتبی روشن روان .
. هر که با خاک درت کام لبش بردارد از همانک ودکی اش چشم به کوثر دارد اولین آرزویم هست همانی باشم که به لب نام تو تا لحظه آخر دارد چند صد حج پیاده است ثواب آنکه قصد پابوسی شش گوش تو در سر دارد پادشاهان همه مدهوش مقامت گویند این چه شاهی است مگر این همه نوکر دارد چشم هایم شده چون شاخه پرباری که چار فصلش ز غمت میوه نو بر دارد هر از داغ تو نگریسته پیغمبر نیست گریه بر توست مدالی که پیمبر دارد تکیه بر نیزه غربت زدی و فرمودی چشم غارت به حرم این همه لشکر دارد خواهرت گفت : سرش را سر نیزه نزنید کین هلال سر نی آمده دختر دارد
. زیبا هلال یک شبه، ای سایه سرم بالا نشسته ایُ مرا می کنی نگاه عالم همه پناه به نام تو می برند حالا ببین که خواهر تو گشته بی پناه تو قرص ماه بودی و حالا شدی هلال دیشب مگر چگونه شبت کرده ای سحر روی تو سوخته چونان روی مادرم خاکستر است لای همه گیسوان سر عمری سرم به سینه ات آرام می گرفت حالا تو روی نیزه و من بین محملم هر بار نیزه دار، سرت چرخ می دهد با هر تکانِ نیزه تکان می خورد دلم از بعد قتلگاه که دیدم به چشم خود زخمی شده دو گونه تو در وضوی خاک دامن گرفته ام پی رأس تو هر قدم تا که نیفتی از سر نیزه به روی خاک عمری ندیده است کسی سایه مرا حالا ببین که رنج و بلا یاورم شده شاه نجف کجاست تماشا کند مرا این آستین کهنه حجاب سرم شده قاسم نعمتی .
. رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست عمرو جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی شیشه ی عمرگرانم عاقبت بشکستنی ست ثروتت بند است برشب شهرتت با یک تبی عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست دل مبند بر مال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست خرقه ی زرهم بپوشی سیم و زرنابردنی ست اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج .
. 😭چند پسر شهید کربلا 😭دوپسر بعد از واقعه کربلا(محمد وابراهیم)سرشان مقابل هم از تن جدا شد 😭یک دختر(عاتکه)زیر پای اسب عصر عاشورا.... 😭دختر دیگر(حمیده) و (رقیه بنت امیرالمومنین) همراه کاروان اسرا.... باید بشه اشک چشمای ما دائم برای اولاد ِ غم پرور مسلم آقای ما مسلم،خیلی جسارت دید تموم گلهاشو به راه دین بخشید خودش که کشته شد تو شهر ظلمت سرش شد از تنش جدا تو غربت یکی یکی گلای پاک اونو عدو شکست با کینه وعداوت وای از غم اولاد پاک مسلم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دختر هفت سالَش،تو عصر عاشورا کشته شده ای وای،به زیر دست و پا شده بازم تکرار،جنایت گودال مثل تن ارباب،شده تنش پامال عاتکه ی مظلومه وقتی جون داد به زیر پای اسب چند تا جلّاد از ناله های مادرش رقیه قهقهه زد عدو،ای داد وبیداد وای از غم اولاد پاک مسلم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داده به راه حق، همه پسرهاشو دشمن برید از بغض،سر قمرهاشو خدا کنه هیچ کس نبینه که دشمن جدا کنه رأس ِ برادرو از تن هیچ کی چنین جنایتی ندیده چقد عدوی مرتضی پلیده برای جایزه و مشتی درهم سر دو کودکو چطور بریده وای از غم اولاد پاک مسلم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. 😭حضرت فاطمه(همسر حضرت سجاد) دختر امام حسن علیهم السلام که در کاروان اسرا بودند 😭ام الحسن و ام الحسین علیهماالسلام که عصر عاشورا زیر پای اسبها شهید شدند 😭آمنه علیهاالسلام که در راه شام زیر پای شتر به شهادت رسیدند 😭شریفه علیهاالسلام براثر جراحت زیاد به قولی در راه شام و به قول دیگر بعد اربعین شهید شدند کشیدن چقد داغ توی نینوا، بنات الحسن شدن توی راه عموشون فدا، بنات الحسن شکست قلبشون از هزاران جفا،بنات الحسن میون غم های عاشورا ،شدن مأنوس با اشک و آه جلو چشماشون رو نیزه رفت،سر قاسم و عبدالله بیا ای منتقم آقا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 امون از زمونی که شد خیمه ها، پر از دشمنا شکستن دوتا لاله ی مجتبی،زیر دست وپا توی خاک و خون همراه مرکبا ،شدند جابه جا تن بی جون ِ دو مظلومه، رها شد گوشه ی صحرا چه کرده داغ دو نازدانه،با قلب زینب کبری بیا ای منتقم آقا..... 🌸🌸🌸🌸🌸 شدن دخترای حسن خون جگر،توی راه شام شدن با یه مشت بی حیا همسفر ،توی راه شام شنیدن چقد طعنه تو هر گذر،توی راه شام شریفه و آمنه از درد،شدند کشته توی غربت بمیرم تو سن کودکی،کشیدند روز وشب محنت بیا ای منتقم آقا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بمیرم شریفه توی کربلا، شده قدکمون دیده پیکر زخمی ِقاسمو ،شده نیمه‌جون جلو روش به عمه توی قتلگاه ،زدن بی امون اونم مثل عمّه شد مضطر،شده پیر از شکنجه ها بمیرم که مثل عبدالله،تنش رفت زیر دست و پا بیا ای منتقم آقا.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. وعده ی نوکرا ،زیر قبه ی حسین ، ظهر اربعین می خونیم دعا برا ،ظهورصاحب الزمان، بین زائرین بشنو که داره میاد صدای هَل مِن ناصر دعای فرج بخون تا بشه قلبت طاهر برا یاری غریب غائب عصر ما دعای ظهوره زینت لب هر زائر عَجَّل الله تَعالی' فَرَجَه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 قلبمونه همسفر،تو مسیر کربلا، با امام عصر واسه تعجیل فرج،رو لبامونه دعا،با امام عصر نذر مهدی می کنیم همه قدمهامونو از خدا فقط می خوایم ظهور مولامونو همه ی موکبای راهو میگردیم با اشک به امیدی که ببینیم روی آقامونو عَجَّل الله تَعالی' فَرَجَه.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ماسوا هست پریشان اباعبدالله عاشق و بی سر و سامان اباعبدالله حق گواه است که پاینده و جاوید شود هرکه جان داد به جانان اباعبدالله بی نیاز از دو جهان می کند هر سائل را کرم و لطف فراوان اباعبدالله شکر لله که از بین همه خلق جهان ما شدیم جزء محبان اباعبدالله هستی خود همه قربانی حق کرد حسین هستی ما همه قربان اباعبدالله همه بیمار و نخواهیم شفا را ز مسیح چشممان هست به درمان اباعبدالله به شهان سلطنت هر دو جهان ارزانی ما گداییم گدایان اباعبدالله دَرِ این خانه نخوردیم غم روزی را روزی ماست به دستان اباعبدالله ما نه تنها به سر سفره او ریزه خوریم آفرینش همه مهمان اباعبدالله شاه ما نوکریش سلطنت است پس بی شک پادشاهند غلامان اباعبدالله اسم ما را همه در زمره مجانین حسین بنویسید به دیوان اباعبدالله پر کشد مرغ دلم نام تورا تا شنوم تو چه کردی به دلم جان اباعبدالله ای خدا کاش که در لحظه جان دادن خود سر گزاریم به دامان اباعبدالله *
. ادامه فاطمه ای که عقیله ی بنی هاشمی فخر قبیله ی بنی هاشمی فهیمه وعالمه ی اطهری ادامه ی فاطمه ی اطهری توکعبه ای وحجب وشرم وعفاف کند همه عمربه دورت طواف سپهر صبرو عشق را کوکبی جلوه ی ایمانی وزین ابی به عشق فریادرسی جزتونیست تالی فاطمه کسی جزتونیست هیبت مرتضاست درعزم تو خطبه ی توبود همان رزم تو زینت گلخانه ی مولاشدی هم نفس حسین زهرا شدی تویی مباهات بنی فاطمه عمه ی سادات بنی فاطمه عرش مقامی وفلک منصبی بشیر کربلائیان زینبی ای که به چشم حسنی نورعین آینه ی تمام قدحسین پنجه ی توحید به شور جهاد تا علم صبربه دست تو داد شور تو دم زعشق محبوب زد صبردلت طعنه به ایوب زد کویر ازاشک غمت باغ شد لاله ز داغ دل تو داغ شد چون تو کسی گلشن پرپر نداشت این همه لاله های بی سر نداشت گرچه زتاب غصه تب داشتی شکرخداوند به لب داشتی عدو زضعف تو نشانی ندید لحظه ای ازتو ناتوانی ندید کاخ ستم را که نگون ساختی چنان علی به ظالمان تاختی صحیفه عشق و وفاجزتونیست شیرزن کرب وبلا جز تو نیست ای که جهان غرق تحیات توست چشم «وفایی» به کرامات توست *👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@yekmorabbi1630344291643.mp3
3.26M
🎙نماهنگ عفوا یا حسین با مداحی پوریانفر وهلالی نوکریامو اشک چشامو خراب کردم همه سینه زنیامو 🌹🍃🌹🍃 بگو چی کار کنم که بشنوی صدامو حق داری انداختی عقب کرببلامو رو بر نگردون از من یا حسین 🌹🍃🌹🍃🌹 عفواً یا حسین عفواً یا حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفسِ سيدرضا نريماني ●•┄༻↷◈↶༺┄•● الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُو الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ، الْحَىُّ الْقَیُّومُ ، بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ، مِنْ جِمیعِ ظُلْمى وَ جُرْمى و إِسْرافى عَلى نَفْسى وَ أَتُوبُ إِلَیْه اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللهِ في اَرْضِه يا صاحِبَ الزمان در نگاهِ مشتري گر جنس درهم خوب نيست ميخري اما تو بارم را اگر هم خوب نيست *مي دونم به دردِ تو نمي خورم، مي دونم به دردِ دستگاهت نمي خورم، اما تو من رو ميخري آقا!...* مشتري وقتي تو باشي، سودِ عالي با من است گرچه اينجا صحبت از سود و ضرر هم خوب نيست *مگه ميشه كسي بياد تويِ روضه ي ابي عبدالله و ضرر كنه؟ مگه ميشه كسي اسمِ تو بر لبش جاري بشه ضرر كنه...آقاجان! گُلِ نرگس!..* دور از تو هستم و شد حاصلم بي حاصلي آفتاب هر وقت كم باشد ثمر هم خوب نيست در رهِ ديدار تو بايد كه سختي ها كشيد آري آري، وصلِ تو بي دردِ سر هم خوب نيست *از دهه ي دوم محرم روضه ها خلوت تر ميشه، اعتقاد من اينه كه روضه ها خصوصي تر ميشه،دعوتي تر ميشه، بعضي ها رو بي بي ميخره، ميگه شما خوب گريه كرديد. حتما جوري گريه كرديد بي بي خوشش اومده، گفته: شما بياييد...* در قنوتِ اين شب بايد كه پيدايت كنم انتظارِ يار بي اشكِ سحر هم خوب نيست گرچه باشد ناز كردن رسمِ معشوقان ولي اينكه يك عاشق بياُفتد از نظر هم خوب نيست *نكنه من از چشمت افتادم؟ نكنه نتونستم خوب برا جدت گريه كنم؟...* تا نكشته زخم هجرانت مرا كاري بكن اي طبيبا زخمِ بي درمان و مرهم خوب نيست باز هم با دستِ خالي آمدم يا ذَالكَرَم دستِ خالي راندنم از پشت در هم خوب نيست با رضا در وقت جان دادن به بالينم بيا منتظر باشد نگاهِ محتضر هم خوب نيست ضربه ي سيلي جايِ خود، اينكه بياُفتد مادري بين كوچه پيش چشمان پسر هم خوب نيست تا بگيري انتقامِ مادرِ قامت كمان العجل يا مُنتقم يا حضرتِ صاحب زمان ــــــــــــــــــ 👇
narimani-moharram99-sh11-1.mp3
4.54M
|⇦•در نگاهِ مشتري... / امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفسِ سيدرضا نريماني
. |⇦•نشستم یه گوشه ... / امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفسِ سيدرضا نريماني•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● نشستم یه گوشه با حال خراب شدم نِی که از غم حکایت کنم گِلوم و گرفته یه بغض غریب میخوام قصه ای رو روایت کنم ابوحمزه میگه که وارد شدم تویِ خونه ی سیدالساجدین دیدم آسمونِ چشاش اَبریه بازم خیسه سجاده ي روی زمین تحمل نکردم به حرف اومدم با یه حالی گفتم که جونم فدات چهل ساله که حال و روزت اینه چقد گریه آخه فدای چشات؟ شده زخمْ پلکات بمیرم برات چقد گریه آخه گُلِ فاطمه؟ شهادت که ارث تبارِ شماست شهادت که ارث بنی هاشمه مگه حمزه کشته نشد تو اُحد مگه سجده گاهِ علی خون نشد نیفتاد زهرا مگه پشت در مگه مجتبی تیر بارون نشد *ابوحمزه ميگه: گفتم:آقا! چقدر گريه مي كنيد؟ شهادت كه تويِ خانواده ي شما رسمِ، اميرالمؤمنين، امام حسن،حمزه ي پيغمبر همه به شهادت رسيدن، چرا اينقدر بي تابي مي كنيد؟حالا آقا ميخواد جواب بده....* رسید اینجا تا حرف دیدم امام هنوزم دلش انگاری کربلاست صدا زد ابوحمزه رحمت به تو شهادت همیشه تو تقدیر ماست ولی میدونی تا که یادم میاد میگم کاش عُمرم به فردا نبود شهادت آره ارثِ ما طایفه است اسارت ولی ارثِ ماها نبود *وقتي از امام سجاد سئوال كردن: از مدينه تا مكه، از مكه تا كربلا، از كربلا تا كوفه، از كوفه تا شام، همراه اين كاروان بوديد، كجا به شما بيشتر از همه سخت گذشت؟ نه يه بار، نه دو بار، سه مرتبه آقا فرمود:" الشام،الشام، الشام" آقا فرمودن: كاش از مادر زاييده نشده بودم و اين صحنه ها رو نمي ديدم... مگه چه صحنه هايي ديديد؟ خودم با چشم هاي خودم ديدم چطوري اين دست و پاي زن و بچه رو دارن با طناب مي بندن، همه ي مارو با يه طناب به هم بستن، جلوتر از همه من بودم، عقب تر از همه عمه ام زينب، وسط هم بچه هارو بسته بودن، اون جلو هي من رو با تازيانه ميزدن، مي گفتن: تندتر حركت كن، تند حركت مي كردم بچه ها زمين ميخوردن....* نبودی ندیدی که تو کربلا چطور خواهرام میدویدن رو خار فرار کردن از خیمه ها عمه هام بیا و دیگه رو دلم دست نذار ميلاد حسني .👇
|⇦•نگفته ام غم دل را... / امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفسِ سيدرضا نريماني•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● نگفته ام غم دل را نگفته بسیار است.. غمی که میکُشدم عاقبت غمِ یار است به یاد خواب رقیه به یاد حمله ي زجر زمان خواب،دو چشمم همیشه بیدار است *غلام حضرت ميگه وقتي براي آقا غذا مي آوُردم آقا نمي خورد، اول مي نشست يه دلِ سير گريه مي كرد، آب مي آوُردم گريه مي كرد، مي گفتم: آقا چي شده مگه؟ حدودِ سي و پنج سالِ داريد گريه مي كنيد... مي دونيد آقا چي فرمودن؟ "قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً،قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَانا" يعني بابام هم تشنه بود و هم گرسنه بود كُشتنش... هر وقت از كربلا تا كوفه و شام، مَردم از آقا سئوال مي كردن: شما كي هستيد؟ آقا مي فرمودند:" أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا" يعني من فرزندِ اون آقايي هستم كه با قتلِ صبر كشتنش، يعني بابام رو يواش يواش كشتن، يعني نيزه دار با نيزه ميزنه، شمشير دار با شمشير ميزد، اونايي كه شمشير و نيزه نداشتن با چوب و عصا و سنگ بابام رو ميزدن...* تورو خدا جلویم گوسفند سر نبرید دلم ز دیدن این صحنه سخت بیزار است صدای‌ گریه نوزاد میکُشد مارا! خداکند که بخوابد!رباب تبدار است نمیروم سَرِ بازار دردسر دارد عذاب هرشب من ازدحامِ بازار است.. حصیر پهن نکردم به خانه ام اصلاً حصیر، روضه ی مکشوفه ی من زار است هنوز بعد چهل سال درد پا دادم هنوز بر کف پایم نشانی خار است هنوز جای غل وسلسله بر گردنم است هنوز چشم من از مشت بی هوا تار است آهای مردم "اَذَلَّ عزیزنا"یعنی محله ای بروی که هجوم اشرار است مقابلم به زن و بچه ام اهانت شد امان ز غربت مردی که بدگرفتار است سید پوریا هاشمی *بدن اربابِ مارو رها كردن رويِ خاكِ كربلا...* سپردمت به خدا و به ریگ های بیابان سپردمت به غبار و به خارهای مغیلان سپردمت به وحوش و به شیرهای درنده به مردمان دهاتی به آهوان پریشان سپردمت به هر آنچه كه هست اما تو سپرديم به كه رفتي؟ سپرديم به كه رفتي؟ به دلقكان و به كنيزان؟ به شمر و خولي و اَخنَس، به حرمله به سنان؟ تو كس و كارِ مني، شمر جلو دار شده با سرت راهنمایِ من و طفلان شده ای *سهل بن ساعدي ميگه: از مسافرت برگشتم به شهرِ شام، تا از دروازه ميخواستم وارد بشم، ديدم چه خبر شده، شهر رو آذين بستن، شلوغ شده، قيامتي شده، سئوال كردم عيدِ، خبري شده؟ گفتن: عيد نيست، يه عده خارجي قرارِ واردِ شهر بشن... در كتاب كاملِ بهايي اومده: اينقدر شلوغ شده بود، صبح زود كاروانِ اهلبيت رو وارد كردن، از دَمِ دروازه تا كاخ يزيد ملعون راهي نبوده، اما فقط همين رو بگم: دَمِ غروب بود كاروان واردِ كاخِ اون ملعون شد، نميذاشتن اين كاروان حركت كنه. يه عده از رو پشت بام سنگ ميزدن، يه عده خاكستر مي ريختن، يه عده ناسزا ميگفتن، نمي دونم چه جوري سنگ ميزدن، بعضي از مقاتل ميگن: اين سر چندين بار از نيزه افتاد زمين، اي حسين...ديدن اين سر به زبان اومد، هي مي گفت: " اَنَا المَظلوم..." امام سجاد ميگه: همين كه مارو مي بردن، به هم بسته بودن، همه به هم وصل بوديم، با يه طناب مارو به هم بسته بودن به هم، همينجور كه حركت مي كرديم، تا رسيديم مجلس يزيد، هر چي اين طناب رو مي كشيدن ديدن اين سلسله حركت نميكنه، اين قافله حركت نميكنه، چه خبر شده؟ نگاه كردم ديدم، عمه ام زينب ايستاده، ميگه: من كجا! مجلسِ نامَحرم كجا!؟ ميگه: اينقدر با تازيانه زدن...اي حسين اينجا يه جا بود بازويِ يه خانوم رو با تازيانه زدن، يه جا ديگه هم من سراغ دارم، تو كوچه ها همچين كه كمر بندِ علي رو گرفته، مي گفت: نميذارم عليم رو جايي ببريد، اينقدر با تازيانه و با غلاف شمشير به اين بازو زدن...ناله ات رو آزاد كن، با همه ي وجودت،بگو: يا حسين...* ــــــــــــــــــ 👇
narimani-moharram99-sh11-2.mp3
8.11M
|⇦•نشستم یه گوشه ... امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفسِ سيدرضا نريماني