eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4. روضه.mp3
3.47M
قسمت چهارم : 🎤 اسما میگه بی بی خوابیدند من پرده ای روی بی بی انداختم ، ساعتی گذشت رفتم داخل حجره صدا زدم : یا بنتِ رسول الله (ص) ، یا فاطمه ، دیدم بی بی جواب نمیده ! ای وای بی بی هم از دنیا رفت چه کنم ؟ اِای اِی اای ای ... خدایا چه کنم ؟ الان بچه ها میان ، جواب بچه ها رو چی بدهم ؟ یه مرتبه دیدم درِ خونه باز شد ، امام حسن دوید تو ، ابی عبدالله دوید ! حسنِ 9 ساله ، حسینِ 7 ساله ، صدا میزنند اسما مادرِ ما کجاست ؟ گفتم عزیزانم مادرتون استراحت میکنه ! فرمودند الان وقت استراحت مادر ما نیست ! عزیزان مادرتون داخل حجره است ، آخ بمیرم بمیرم ! الهی هیچ طفل خردسالی بدن بی جانِ مادرشو نبینه ! اِای اِی اای ای ... میدونی امشب جگرت میسوزه برای چیه ؟ برای اینه که مادر به فرزندی قبولت کرده ، اگه با دردهای مادر بیگانه باشی ، نمیتونی بسوزی ، دردای مادرو حس میکنی میسوزی وارد حجره شدند ، امام حسن آمد بالای سرِ مادر ، رو صورت مادرو عقب زد ، هی صدا میزنه مادر ، یا اُما ، مادر جواب نداد ! بگم چه کرد ؟ دیدند امام حسن صورتشو رو سینه مادر گذاشت ، هی صدا میزنه مادر من حسنم ، حسنم حسنم .. صحنه عجیبی بود ! میدونم نالتو گذاشتی برای اینکه بگم امام حسین چیکار میکرد ؟ کار امام حسین با همه فرق داشت ، امام حسین آمد پائین پای مادر ، پاهای مادرو بوسید ، صورتشو به کف پای مادر میزاره ، هی صدا میزنه مادر من حسینم ، یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله ... از ابی عبدالله یاد بگیر مادر داری رو ، هی صورت به کف پای مادر می ماله ...
. 🎤 این یه صحنه بود بچه ها با بدن بیجان مادر روبرو شدند ، یه صحنه هم فردا شب بود وقتی امیرالمومنین بدن رو غسل داد ، اِای اِی اای ای ... نمیدونم این غربت فقط مخصوص اهلبیته ، خدا نکنه مادری که دختر 5 ساله داره از دنیا بره ، اینطوریه : خانوم های همسایه میان این دخترو بغل میگیرن میبرند ، میگن نباشه نبینه ، اما مدینه اینطور نبود ، امیرالمومنین جلو چشم بچه ها بدنِ مادرو غسل میداد ، بندهای کفن رو بست ، یه مرتبه نگاه به بچه ها کرد ، دید دارن مثل ابر بهار گریه میکنند صدا زد ... بچه ها بیاین ، میگن یه نیگاه بصورت بچه ها کرد ، بچه ها با نگاهشون با بابا حرف میزدند ، بابا بابا بابا ! بابا بزار یه بارِ دیگه مادرو ببینیم ، بچه هارو صدا زد ، تو روایت داره ، اول دخترارو صدا زد ، شاید دید زینب داره بیشتر گریه میکنه ، آی آی آی ... روایت داره بچه ها دویدند ، بندهای کفن باز شد ، مادر داری ؟ خدامادرتو برات نگهداره ، محبت مادرو هیچ کسی غیر از خدا نداره ، محبت مادرو میخای ببینی بیا بریم مدینه میگه تا بچه ها دویدند بطرف بدن مادر ، دیدند دستای مادر از کفن بیرون آمد ، یه دست به گردن حسن انداخت ، یه دست به گردن حسین انداخت ، بچه هاشو به سینه چسباند ، امیرالمومنین میفرماید : صدای ناله ای از زهرا بلند شد ، چه صحنه عجیبی بوده ، یه مرتبه منادی ندا داد : یاعلی بچه هارو بردار، یا علی ملائکه آسمان دارند گریه میکنند نمیدونم امیرالمومنین چطوری بچه هارو از روی بدن مادر برداشت ؟ آیا بچه ها مادر رو رها کردند یا نه ؟ مادر بچه هاشو رها کرد یا نه ، نمیدونم ، اما قطعا با نوازش بوده ... .👇
6. حضرت زقیه س.mp3
3.68M
قسمت ششم : ( سلام الله علیها ) بگم یا علی با نوازش بچه هارو برداشتی ، اما یا علی نبودی کربلا ، کجای کربلا ؟ وقتی نازدانه ابی عبدالله اومد کنار بدنِ بی سرِ بابا ! اِای اِی اای ای ... خودشو رو بدن بی سرِبابا انداخت ، اون نانجیب صدا زد بروید این دختر رو از رو بدن باباش جدا کنید ، عینِ عبارت مقتلِ : یه نفر نه ، یه عده ای اومدند این دختر رو از رو بدن بابا میکشیدنش ... حسیییین ، هر کجا نشستی ناله بزن یا حسین ... سیلی مزن بصورتم ای شمرِ بی حیا من از کنارِ کُشته ی بابا نمی روم من با علی اکبر و عباس آمده ام از این دیار بیکس و تنها نمی روم آی آی ی .. حوائجتو در نظر بگیر ، الان وقتشه ، چشمت اشک آلوده ، الان پناه اوردی به مجلس مادر امشب ، ماه ها منتظر بودی کی شهادت بی بی میاد ، بیای برا مادر گریه کنی ، خدا مادرتو برات نگهداره ، اگر هم از دنیا رفته ، امشب یادش کن ... برای حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) معنا دارد که به سینه بزنی ، به یاد اون سینه ای که بین درو دیوار شکست ! دستت را هم که میاری بالا ، به یاد اون دستی که با غلاف شمشیر شکستند! و بی بی دردشو به هیچ کسی نگفت ، حتی به امیرالمومنین هم نمیگفت که با من چه کردند؟ فقط اون شبی که امیرالمومنین بدن رو غسل میداد ، دستش که رسید به قلمِ بازو فهمید چه خبره ! لذا بی بی دردشو به کسی نگفت ، شما هم به یاد اون دست و سینه شکسته ، امشب به سینت بزن ، امیدوارم بدنت رو بیمه کنی ، تا ان شاالله امام زمان ارواحنا فداه ظهور کنند ... به همت جواد افشانی
. (س) خدایا چرا این روزا مادرم حال خوبی نداره یه گوشه توی بستر اُفتاده و بی قراره وای مادر بمیرم بُریده نفس هاش و اون زخم کاریه پهلووش تعادل نداره توو دستاش پُر از درده بازووش وای مادر شده دیگه از زندگی سیر واویلا توو این سن کم شد زمینگیر واویلا دعا میکنه واسه مرگش این شبها شده با غم و غصه درگیر واویلا -------------------- هنوزم نمی گُنجه توو باورم هیزم و دود و آوار هموناییکه اومدن پشت در واسه آزار وای مادر سوزوندن در خونه رو پیش چشمای مبهوت ماها تا که مادرم پشت در رفت گرفت شعله بالا وای مادر یکی با لگد حمله ور شد واویلا شکست پهلو و درده سر شد واویلا در افتاده بود روی مادر فهمیدم زیر دست و پا بی پسر شد واویلا ------------------- توو آتیش جلو چشم بابای مظلوم ما پیکرش سوخت توو هُرم حرارت تموم سر و معجرش سوخت وای مادر مغیره الهی که از زندگی خیر نبینه چه ها کرد با اون قنفذ پست با ضرب غلاف عقده وا کرد وای مادر یکی واسه یاری نیومد واویلا مغیره با نامردی میزد واویلا زمین خورد توی کوچه مادر با صورت نفسهاش به روی لب اومد واویلا --------------------- 👇 ‍ ‍ .................................... ✍ عزیزم الهی بمیرم به چه وضعی اُفتاده حالت توی بستری و شکسته شده هردو بالت ای خانوم عزیزم حلال کن منو خونه ی اَمنی واست نداشتم ببخشم اگه توی این زندگی کم گذاشتم ای خانوم چرا روتو از من میگیری زهرا جان دعا میکنی که بمیری زهرا جان ببین بچه ها بی قرارن این شبها کجا بی علی آخه میری زهرا جان ____ عزیزم نفسهات بُریده می‌دونم که پهلوت شکسته تورو اون دوتا بد زدن دست و بازوت شکسته ای خانوم عزیزم نمی تونی از جا بلندشی توون نیست توو پاهات زمین میخوری دائما سوو نمونده توو چشمات ای خانوم تنت پیش چشمای من سوخت زهرا جان جلوی حسین و حسن سوخت زهرا جان کسی واسه یاری نیومد توو کوچه که انگار نه انگار یه زن سوخت زهراجان ____ عزیزم چرا مجتبی این روزا حال خوبی نداره توی خواب و بیداری اِنقد همش بی‌قراره ای خانوم عزیزم گمونم یه چیزایی دیده که حیدر ندیده بگو چیشده ماجرا چیه رنگش پریده ای خانوم چی اومد سرت آخه زهرا توو کوچه شکستن غرورم رو یکجا توو کوچه هنوز یادمه پیش چشمام اُفتادی تورو بد زدن نانجیبا توو کوچه https://eitaa.com/emame3vom/54628 ____ 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد یا به دیوار از آن سو بخورد یا نخورد، این در سوخته حتما به زمین می افتد لگدی بین هیاهو بخورد یا نخورد   دست بالا برود روضه به پا خواهد شد حال بر صورت بانو بخورد یا نخورد   زنده می ماند اگر این نوک سنگین غلاف... فرقش این است به بازو بخورد یا نخورد بعد از این فرق ندارد به خدا حال علی خانه بی فاطمه جارو بخورد یا نخورد  داغ محسن به دل آل علی خواهد ماند نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد https://eitaa.com/emame3vom/54631 .
. یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو مسمار در و غلاف تیغ و بازو ... حق دارد اگر که مادرم می گیرد یک دست به دیوار و یکی بر پهلو .
. السلام علیک فاطمیه کوچه کوچه همیشه غم داری روزهایش چطور می گذرد خبر از حال مادرم داری؟ در میان تمام هیئت ها گریه ی فاطمیه معروف است چه نیازی به بیت الاحزان است روضه ی فاطمیه مکشوف است السلام علیک فاطمیه بگو از کوچه های غم چه خبر فاطمیه بگو بدانم، آه دست سنگین چه می کند با سر راه رفتن میان این کوچه به گمانم که درد سر دارد فاطمیه بگو کسی غیر از پسرش مجتبی خبر دارد؟ که چه شد بین کوچه که مادر پسرش را به زور پیدا کرد؟ چقدر بود ضرب سیلی که گره گوشواره را وا کرد؟ پاره ی پیکر رسول الله بعد کوچه قدش کمانی شد چادرش روی خاک افتاد و صورتش رنگ ارغوانی شد فاطمیه بعید می دانم روضه ی باز خواندنی باشد بعد کوچه بعید می دانم مادر خانه ماندنی باشد .
روضه آخر مجلس.mp3
23.8M
روضه ی داستان سوره ی انسان
4_5902009024391416231.mp3
18.42M
۱۴۰۰ 🎤 نه قصه است نه رویا نه شعره نه حکایت دقیقا همینطور نوشته تو روایت پا به ماه بود خانم جوون و چهل تا بی دین پشت در بچه های این مادر مضطرب نگران تر چشمای پدر سینه شکست توی قاب آیینه شکست سینه شکست مرد خونه چشمشو بست یه نامرد یه کینه یه ضربه که در افتاد یه مادر یه زخمی رو خاکا با سر افتاد در و دیوار خونی علی با چشماش دید زهرا رو زدند شعله بالاتر میرفت و بس از رو اون در تو خونه اومدند پهلو شکست نه که پهلو بازو شکست ابرو شکست مرد خونه چشمشو بست کار زنونه شد فضه رو صدا زد به علی نگفت مادرم حیا کرد https://eitaa.com/emame3vom/54635
. 🎤 دردمندیم و دوای ما نگاه دلبر است حال عشاق از دعایش از همیشه بهتر است ما نمک پروده ی این خانه بودیم از قدیم هفت پشت ما خدا را شکر اینجا نوکر است در حرم ها هی نشستم پای ایوان طلا باز ایوان نجف والله چیزی دیگر است در ولایت شک کند هر کس روایت آمده ریشه ی این شک به واقع از گناه مادر است رهبر سنی بماند کیست،شیعه رهبرش حیدر است و حیدر است و حیدر است و حیدر است دل به حیدر داده ام اما به دستور خودش جایمان داده علی در باغ انگور خودش نور او با نور حق و نور پیغمبر یکی ست انبیا را سخت حیران کرده با نور خودش احتیاجی نه به لشگر دارد او نه یاوری حیدر کرار خود بوده ست منصور خودش هر کسی را قابل عشق خودش دید از ازل در دل او جای داده تا ابد شور خودش آمده آنکه به میدان علی در کار و زار شک ندارم کنده با دست خودش گور خودش او اولو الامر دوعالم بوده از روز ازل بر نمی آید به وصفش کاری از دست غزل مرتضی نفس نفیس شخص ختم الانبیاست مصطفی او را گرفته مثل جانش در بغل با خدا پیغمبر از حب علی گفت و شنید پس ولایش میشود حی علی خیرالعمل احتیاجی بر تبر در بت شکستن هم نداشت خود به خود با دیدن او خرد شد لات و هبل با علی هر کس در افتد ور می افتد بی گمان از قدیم این شد میان مردمان ضرب المثل ابتدایش را نفهمیدیم از کی از کجا اینقدر فهمیده ام بی ابتدا بی انتها با وجودی که خدائی کردنش پوشیده نیست در خرابه میشود همسفره با مرد گدا- دور خود می چرخد و هو میکشد حق حق کنان رو به ایوان نجف می ایستد قبله نما یکصد و ده بار دور کعبه میگردم اگر هر اذان آن بگوید نام صاحب خانه را دور بیهوده نزن این خانه را بی حب او ذره ای ارزش ندارد کار تو پیش خدا هر سحر در خلوتم با او نیایش میکنم عشق روز افزون از او هربار خواهش میکنم مثل حق تنها ستایش هست مخصوص علی پس امیرالمومنینم را ستایش میکنم گفت بابایم که از عشق علی گفتم به تو دخترت را هم به حب او سفارش میکنم اهل وحدت را بگو وحدت خیالی بیش نیست من کجا با دشمن این شاه سازش میکنم باخدای بی علی از بت پرستان بدتر است پس خدا را با علی با هم پرستش میکنم سجده بر ایوان طلای او نکردن زشت نیست پای این ایوان و این گنبد نمردن زشت نیست ساقی کوثر دو عالم را نموده مست خود جام را خالی از این میخانه بردن زشت نیست خوش به حال آنکه اینجا از خودش بیخو ... https://eitaa.com/emame3vom/54636 👇
. : ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ بند اول: قله ی غیرت تویی اوج تجلی احساس جلوه ی حیدر توی معرکه حضرت عباس هر کس اومد روبروی قمر افتاده زمین بدون سر تو چشماش نمیشه نگاه کرد وقتی که غضب کنه قمر تو شمشیر نمیخای فقط یک نگاه کن یه طوفان به پا کن حریفت میفته از پا توشمشیر نمیخوای تو حیدر نشونی رجز که میخونی قیامت میشه تو صحرا ابوفاضل عباس ابوفاضل عباس ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ بند دوم: لقمان زانو زد به ادب در خونه ی عباس رقیه دیده آسمون رو شونه ی عباس این زلزله است یا نعره ی یلی عباس یا مرتضی علی رو در روش کسی اگه بیاد نابود میشه بی معطلی تو جوشن نمیخوای تو سینه سپر کن به دشمن نظر کن میلرزه ستون لشکر تو جوشن نمیخوای خودت ذوالفقاری حریفی نداری تو کراری مثله حیدر ابوفاضل عباس ابوفاضل عباس ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ بند سوم: غوغا شد صفین این ابوفاضل که رسیده مالک ترسیده تا غضب رو تو چشم تو دیده قاسم پرور جلوه ی قمری کابوس سی هزار نفری شاگرد پهلوون جمل الگوی علی اکبری تو لشکر نمیخوای خودت لشکری تو یورش میبری تو کار دشمنت الفرار تو لشگر نمیخوای علی اکبرت هست راه دشمن و بست شاگردت حریف نداره ابوفاضل عباس ابوفاضل عباس https://eitaa.com/emame3vom/54638 .👇
YEKNET.IR - shoor 4 - fatemie avval 1400 - iragi.mp3
2.1M
🍃قله‌ی غیرت تویی اوج تجلی احساس 🎤
4_5996604274631510825.mp3
7.28M
برومند 🎤 طوفانی قله غیرت تویی اوج تجلی احساس
4. باغبان بی بهارم.mp3
6.21M
قسمت اول ( سلام الله علیها ) باغبانِ بی بهارم شد ز کف دارو ندارم ای مدینه کمکم کن که دیگه زهرا ندارم (یا زهرا ، یازهرا زهرا) تکرار ای مدینه غربتم را در دل شب کن نظاره از همه هفت آسمونم میرود تنها ستاره مادری که روز روشن شد به راه حق شهیده کفن و دفنش ، دلِ شب غیرتو مادر که دیده ؟ این خانه پس از زهرا گردیده عزا خانه زهرای مرا کُشتند مظلوم و غریبانه ... .
2. سینه ای کز معرفت.mp3
1.95M
( سلام الله علیها ) سینه ای کز معرفت گنجینه ی اسرار بود کی سزاوار فشارِ آن در و دیوار بود ناله ی بانو زد اندر خرمن هستی شرر گویی اندر طور غم چون نخل آتشبار بود آن که کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی از کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود ؟ گردشِ گردونِ دون بین کز جفای سامری نقطه ی پرگارِ وحدت ، مرکز مسمار بود صورتش نیلی شد از سیلی ، که چون سیل سیاه روی گردون زین مصیبت تا قیامت تار بود شهریاری شد به بند بنده ای از بندگان آنکه جبریلِ اَمینش ، بنده ی دربار بود از قفای شاه ، بانو با نَوای جانگداز تا توانی به تن و تا قوّت رفتار بود گر چه بازو خسته شد ، و ز کار دستش بسته بود لیک پای همتش بر گنبدِ دوّار بود دست بانو گر چه از دامان شه کوتاه شد لیک بر گردون بلند از دست آن گمراه شد حاج شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی .
1. اگر بیقرارم 94.mp3
1.53M
( سلام الله علیها ) چون مُحرم ، تب گریه دارم باز دوباره اگر بی قرارم فاطمیه شده ، قلب زارم در غمِ سینه ای ، من به سینه زدم حرف این سینه را با مدینه زدم ( فاطمه ، فاطمه ) تکرار .
6. دم آخر.mp3
3.47M
قسمت سوم : ( سلام الله علیها ) در وسط کوچه تورا می زدند کاش به جای تو مرا می زدند نفسم حبس شد به دل اشک چشمم ستاره شد مادرم را که میزدند جگرم پاره پاره شد ای علمدار سپاه منو ای میرِ حرم دیده بگشا و نظر که چه آمد به سرم دیده بر هم منه ای سروِ به خون غلطیده تا نگویند حسین ، داغ برادر دیده .. .
5. از پیکرت.mp3
8.42M
قسمت دوم : ( سلام الله علیها ) از پیکرت تنها خیالی مانده مادر از قدو بالایت هلالی مانده مادر اَلجارُ ثُمَّ الدّارُ اما در مقابل زخم زبان این اهالی مانده مادر زانو گرفتی در بغل از داغ محسن آغوش این گهواره خالی مانده مادر در یاری مولا چنان سبقت گرفتی بر سینه ی زخمی ، مدالی مانده مادر پهلوی تو از رفتنت دارد حکایت بر ماندنت هم احتمالی مانده مادر ای گلِ آتش زده ی باغ من تازه شد از رفتن تو ، داغ من مرگ پیامبر ، کمرم را شکست داغ تو رکن دگرم را شکست عمرِ علی در گروِ صبر توست اشکِ علی ، دسته گل قبر توست بیمارت ای علی جان دیگر شِفا ندارد میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد بگذار تا بمیرد ، زین باغ پر بگیرد مرغی که حقِ ماندن در آشیان ندارد شهری که در امان است قوم یهود در آن حتی به خانه ی خود زهرا امان ندارد بگذار کس نفهمد در پشت در چه دیدم من لب نمی گشایم محسن زبان ندارد بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی عشق حسینم ای عجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا .
. روضه بخونم برات، كانون توجه، تو خونه ی زهرا، زینبه، راه می رن تو خونه، همه نگاه به زینب می كنن، آخه پرستار زینبه، یه حرفی بزنم، بخدا شب جمعه ای یه، از درون دارم می سوزم، یه حرفی برات بزنم، نمی دونم چقدر می تونم این حرف و باز كنم، چقدر از من پذیرایی می كنی، با ناله ات، قربون این زینب برم، كه از چهار ساله گی پرستار شد، بگم، اما بمیرم براش، پرستار هركی شد باالاخره رفت، از هر كی پرستاری كرد، داغش به دلش موند، فقط امام سجاد زنده موند، اما هركی رو زینب پرستاری كرد، تنهاش گذاشت، از هر پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهن زینب مونده، من یكی یكی جلو می رم، صبركن، بهت می گم، اون وقت، سه چهار ساله با مادر پرستاری رو یاد گرفت، می دونی پرستاری رو كی یاد گرفت، وقتی پیغمبر تو بستر اُفتاد، می دید مادرش هی دور باباش می چرخه، پرستاری می كنه، اما از این پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهنش موند، یادش موند، تو اوج مصیبت پیغمبر، مادرش یه لبخند زد، بعدها فهمید این لبخند یه سرّی داشت، بعداًفهمید پیغمبر به بی بی این جوری وعده داد بود، دخترم گریه نكن، فراق بین منو تو خیلی طول نمی كشه، بعد از نود و پنج روز فهمید این خنده چی بوده، یه بار از مادر پرستاری كرد، از هرپرستاری من یه خاطره بگم، دلشو داری؟، شب جمعه است، چه خاطره ای بگم، دخترم بیا بشین باهات حرف دارم، عجب پرستاریه، دخترم این بقچه رو باز كن، این كفن اول مال منه، می دی بابات علی منو كفن كنه، ببین چه خاطره هایی، یه دونش آدم و می كشه، كفن دوم  مال بابات علی ه، می دی داداش حسنت بابا تو كفن كنه، كفن سوم، مال داداشت مجتبی است، باید بدی حسین، یه دفعه دید این داره جمع می شه، یه پیراهن و رو دست گرفته، آخ كربلا، شب جمعه است، كربلا،  اینم یه خاطره،  از یه پرستاریه دیگه برات خاطره بگم، مادره شم رفت، چند سال طول كشید از باباش پرستاری كرد، یه خاطره ام از بابا بگم، اون شب همه جمع بودن، صدا زد بچه های زهرا بمونن، بقیه برن، زینب یه طرف، اُم كلثوم یه طرف، حسین یه طرف امام حسن یه طرف، زینب یادش نمی ره، داداش عباس اُمد بره از اتاق بیرون، بابا صداش زد، بابا تو بمون پسرم، صدا زد بابا من كه بچه ی زهرا نیستم، بذار برم، خجالتم نده، زینب این خاطره رو یادش می ره مگه، خودش با چشم خودش دید، دست حسین و تو دست عباس گذاشت بابا، یه روزی می آد، حسینم و كربلا تنها می ذارن،  حسین.. من نمی دونم هر خاطره ای رو برا زینب ورق می زنی، یه سرش كربلا و حسین ه، باباشم رفت،  حالا شده پرستار برادراش،  داداش بزرگتر هم رفت، با جگر پاره رفت، با بدن سوراخ سوراخ شده رفت، اما خدا رو شكر تو این یكی زینب خیلی ندید چه جوری رفت، اما همه اینها كنار، من می خوام یه پرستاری رو امشب بگم، خیلی ها رو كنار گذاشتم،  روضه ، روضه آماری، به اصطلاح روضه خونها، یعنی می تونی آمار بدی ، دونه دونه جاهایی كه زینب پرستاری كرده، تنهایی وایستاده، اما من همه رو حذف می كنم، یه پرستاری دیگه ام كرد، اونم آخرش رفت، اما این یكی ،  یه جور دیگه دل زینب وآتیش زد، اگه مادرش و پرستاری كرد، باباش بود، داداشاش بودن، اگه باباشو پرستاری كرد، دو تا داداشاش بودن، اگه گفتی كجا بریم، یه جایی كه بی برو برگرد، جواب بدن، اگه داداشاش و پرستاری كرد، هر كدوم به یه نوعی زینب و آروم كردن، اما از خرابه ی شام، برای دختر سه ساله سنگ تموم گذاشت، چرا؟هر جایی رقیه رو زدن ، خودشو انداخت رو این دختر، آی، آخه تو امانت حسینمی، شب آخرچیكار كرد، وای وای بگم كجا پرستاری كرد، بگم كجا، اون جایی كه دید دارن با چوب خیزران می زنن، هی جلو چشای رقیه رو گرفت، این بچه چیزی نبینه، اما وقتی سر بریده رو بغل كرد، اما این لبا چرا پاره است، حسین.... خرابه با تو بهتر از جنان است دل پیرم به شوق تو جوان است اگر خونی شده لب های خشكت گمانم جای چوب خیزران است حالا دستاتو بیار بالا سفره دار امشب حسین و زینب اند، شب توبه است، شب آمرزش گناهانه، كی بهتر از زهرا، كدوم سفره بهتر از سفره عزای بی بی، چه اسمی بهتر از نام حسین، دست تو بیار بالا، به زهرا و بچه های زهرا، به حسین زهرا، الهی العفو .