eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
(علیه السلام) تبریک تبریک آمد گل پیغمبر اکرم به به به به شد محو جمالش همه عالم نام او حسین است شاه عالمین است در ولادت او دل به شوروشین است ارباب ارباب ارباب ولادتت مبارک(۴) زهرا زهرا با دیدن خنده هاش میخنده حیدر حیدر با چرخشه یک نگاش میخنده فطرس از نگاهش آبرو گرفته حاجتارو میده یک کلام نگفته (نام او حسین...) ارباب ارباب ارباب ولادتت مبارک(۴) عشق است عشق است سائلی درب خونش عشق است فخر است فخر است هرکسی که سائل حسين هست عاشقی قشنگه توی هیئتايش عمریه که هستیم جلد کربلایش (نام او حسین...) ارباب ارباب ارباب ولادتت مبارک(۴) جانها جانها جانها به فدای اصغر اوست آقا آقا آقا شده هرکی نوکر اوست در شب ولادت کربلاش چه غوغاست راهی بشیم اونجا خیلی خیلی زیباست (نام او حسین...) ارباب ارباب ارباب ولادتت مبارک(۴) ملتمس✍ https://eitaa.com/emame3vom/57955 👇
. سه ولادت اول ماه شعبان... ۱- شعبان شد و در پیکرمان جان آمد در سوم ماه، آیتِ قرآن آمد بفرست به حیدر و به زهرا صلوات چون سید و سالار شهیدان آمد ٢- بر تشنه لبان ساقی و سالار رسید بر خون خدا یار و مددکار رسید بفرست به ماهِ رُخ مولا صلوات چون بر حرمش میر و علمدار رسید ٣- تاجِ نبوی نگینش آمد از راه مولای اَمین، اَمینش آمد از راه بفرست به خاتم النبیین صلوات چون زینت عابدینش آمد از راه ٤- بر شیعه سه تا نور دو عین آمده اند مهر و مَه و شمسِ حرمين آمده اند در اول شعبان به سه ختم صلوات سجاد و اباالفضل و حسین آمده اند ملتمس✍ https://eitaa.com/emame3vom/57957 .
. (علیه السلام) می خونم اسم تو رو به زبونی ساده رحمت بر اونی که اسمتو یادم داده شب بارونه و باز به دلم افتاده مستی کنم با نام تو باده به باده مستم و شادم و سرخوشم و مجنونم من کیم که بخوام از مدح تو بدونم؟ باید که خودمو به قرآن برسونم یا که دیوان باز کنم تا ازت بخونم من بی عشقت میمیرم کرده عشقت اسیرم برای از تو خوندن فالِ حافظ می گیرم "گر دست دهد خاک کف پای نگارم بر لوح بصر، خط غباری بنگارم پروانه او گر رسدم در طلب جان چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم ای باد از آن باده نسیمی به من آور کان بوی شفابخش بود دفع خمارم حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم" جانم جانم جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم آرامش میگیرم وقتی که با تو هستم تو همونی که از ازل گرفتی دستم بالای بالام وقتی پایین پا نشستم از می ناب ضریح تو مست مستم آرزومه که واسه ی تو پرپر باشم توی حرمت باشم و کبوتر باشم مشمول دعای زهرا و حیدر باشم خاک پای علی اصغر و اکبر باشم من گدا و فقیرم حسین نعم الامیرم برای از تو خوندن فالِ حافظ می گریم "یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا چشم دارم که سلامی برسانی ز منش هر که ترسد ز ملال انده عشقش نه حلال سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش" جانم جانم جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم شب مستیه و هوای ساقی دارم ساقی مددی کن که خیلی بی قرارم مست جام کوثرم و آروم ندارم از خماری به میخونه پناه میارم ساقی عباس و میخونه کربلا باشه خیلی خوبه که نوکر الان اونجا باشه مست شاه و ساقی باشه و شیدا باشه به راهِ ساقی کربلا فدا باشه... فدا ماه منیرم محضرش با سر میرم برا از ساقی خوندن فالِ حافظ می گیرم "به مژگان سیه کردی، هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت، هزاران درد برچینم جهان فانی و باقی، فدای شاهد و ساقی که سلطانی عالم را، طفیل عشق می‌بینم اگر بر جای من غیری، گزیند دوست حاکم اوست حرامم باد اگر من جان، به جای دوست بگزینم حدیث آرزومندی، که در این نامه ثبت افتاد همانا بی‌غلط باشد، که حافظ داد تلقینم" جانم جانم جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم 👇
. (علیه السلام) "این کیست این این کیست این در حلقه ناگاه آمده این نور اللهی است این از پیش الله آمده این لطف و رحمت را نگر وین بخت و دولت را نگر در چاره ی بَد اختران با روی چون ماه آمده" شاه آمده شاه آمده شاه آمده شاه آمده... ای شاه، جلال کبریاتو عشقه ای شاه، جمال دلرباتو عشقه ای شاه، فقط برق چشاتو عشقه نگاتو عشقه نگاتو عشقه ای شاه اباعبدالله ای ماه اباعبدالله نزدیک ترین راه به الله اباعبدالله اباعبدالله (۴) "لیلیِ زیبا را نگر خوش طالب مجنون شده و آن کهربای روح بین در جذبِ هر کاه آمده از لذت بوهای او وز حسن و از خوهای او وز قل تعالوهای او جان‌ها به درگاه آمده" شاه آمده شاه آمده شاه آمده شاه آمده... ای شاه، قیام اعظمت رو عشقه ای شاه، خروش پرچمت رو عشقه ای شاه، فقط محرمت رو عشقه دمت رو عشقه دمت رو عشقه ای شاه اباعبدالله ای ماه اباعبدالله نزدیک ترین راه به الله اباعبدالله اباعبدالله (۴) "صد نقش سازد بر عدم از چاکر و صاحب علم در دل خیالات خوشش زیبا و دلخواه آمده از چاهِ شورِ این جهان در دَلوِ قرآن رو بَرآ ای یوسف آخر بهر توست این دلوْ در چاه آمده" شاه آمده شاه آمده شاه آمده شاه آمده... ای شاه، جنون نوکراتو عشقه ای شاه،خودتوبچه هاتو عشقه ای شاه، هوای کربلا تو عشقه صفاتو عشقه وفاتو عشقه ای شاه اباعبدالله ای ماه اباعبدالله نزدیک ترین راه به الله اباعبدالله اباعبدالله (۴) *شعر ملودی اول هر بند شور، از شمس تبریزی ست. https://eitaa.com/emame3vom/57960 👇
. این چه اسمیه که اینقدر خاطرخوا داره هر کسی میگه حسین دل ما پر می گیره تو بیابون بدون هیچ آب و علف هم.. تو بگی حسین درختاشم ثمر می گیره حسین..معنی اسم خدا حسین..نامشه گره گشا حسین..میده دردارو دوا حسین حسین حسین.. اربابه عالمه رو لبها زمزمه ضربانه قلبمه یاحسین تسبیح هر ملک واسه زهرا نمک رو ساقِ عرشه حک یاحسین مولانا یاحسین... یاحسین سربندِ شهیدا رو اگه ببینی حتماً روش نوشته یاحسین مدد باخطِ قرمز این نامیه که پیمبرا بودن دخیلش پس جدایی بین منو حسینه هرگز حسین..آبروی عالمه حسین..نقش روی پرچمه حسین..هر چی هم بگم کمه حسین حسین حسین ذکرِ ربانیه شور طوفانیه اسمِ قرآنیه یاحسین سامونه هر دله حلاله مشکله ذکر هر سائله یاحسین مولانا یاحسین... یاحسین تو مشهد و قم یاکه مدینه یاکه مکه توی سامرا یاکه نجف یا کاظمینی اصلاً اگه هرجای جهان هستی بدون که وقتی که بگی حسین، تو بین الحرمینی حسین..هم به دلها میشینه حسین..ذکر تو اربعینه حسین..اسمشم چه شیرینه حسین حسین حسین.. فریاده آخره آغازه محشره دلها رو میبره یاحسین تلقین مرگمه حک رو تابوتمه رو سنگ قبرمه یاحسین مولانا یاحسین... یاحسین 👇
. علیه‌السلام اي شمع ِ من بسوز كه پروانه مي‌رود زين آستان، صاحب اين خانه مي‌رود اي شهر ِجدِّ اَمجَد و والا تبار من بنگر حسين چگونه از اين خانه مي‌رود مادر به پاي خيز و دعا كن به كاروان موساي تو اگر چه دليرانه مي‌رود مادر ببوس ديدۀ گريان دخترم نازش بكن رقيه به ويرانه مي‌رود بنگر به اكبرم كه چه تعجيل مي‌كند عباس را ببين كه چه مردانه مي‌رود اي باغبان دگر بنشين در عزاي گل فصل خزان رسيده و پروانه مي‌رود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. علیه‌السلام حسين قافله‌ات نيّتِ سفر دارد تو مي‌روي و خدا از دلت خبر دارد براي بدرقه اُمّ‌البنين هم آمده است به جاي مادرتان دست بر كمر دارد مسير جاده زیاد است و دخترت كوچك براي دختر تو اين سفر خطر دارد براي قاسم از اينجا زره ببر آقا براي پيكر او سنگ‌ها شرر دارد ميان قافله‌ات جا كه هست با زينب بگو كه چادر و معجر اضافه بر دارد بيا حسين عوض كن تو ساربانت را گمان كنم كه به انگشترت نظر دارد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. ۳۷ رجب یال شصت هجری قمری ✅در این روز مروان بن حکم که در آن روزها، در مدینه به سر می برد، و حاکم معزول مدینه از طرف معاویه بود، با ولید بن عتبه به شور نشست. و پیشنهاد داد که امام حسین(ع) را به دارالاماره فراخوانَد و با اینکه می دانست، امام حسین(ع) اهل بیعت دادن با یزید نیست، پیشنهاد داد، بدون معطلی امام(ع) را از بین ببرد. شیخ مفید می نویسد : 📋《فَأَنْفَذَ اَلْوَلِيدُ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) فِي اَللَّيْلِ فَاسْتَدْعَاهُ فَعَرَفَ اَلْحُسَيْنُ(ع) اَلَّذِي أَرَادَ فَدَعَا جَمَاعَةً مِنْ مَوَالِيهِ وَ أَمَرَهُمْ بِحَمْلِ اَلسِّلاَحِ》 ♦️پس وليد شبانه كسى را به نزد امام حسين(ع) فرستاد و حضور او را خواست. امام حسين(ع) جريان را دانست و گروهى از نزديكان خود را خواست و به آنان دستور داد سلاحهاى خويش را بردارند. امام حسین(ع) به یاران خود فرمود : 📋《إِنَّ اَلْوَلِيدَ قَدِ اِسْتَدْعَانِي فِي هَذَا اَلْوَقْتِ وَ لَسْتُ آمَنُ أَنْ يُكَلِّفَنِي فِيهِ أَمْراً لاَ أُجِيبُهُ إِلَيْهِ وَ هُوَ غَيْرُ مَأْمُونٍ فَكُونُوا مَعِي فَإِذَا دَخَلْتُ إِلَيْهِ فَاجْلِسُوا عَلَى اَلْبَابِ فَإِنْ سَمِعْتُمْ صَوْتِي قَدْ عَلاَ فَادْخُلُوا عَلَيْهِ لِتَمْنَعُوهُ مِنِّي》 ♦️همانا وليد در چنين شبى مرا خواسته، و من آسوده خاطر نيستم مرا مجبور به كارى كنند كه من نتوانم آن را بپذيرم، و از وليد نيز ايمن نمي توان بود، پس شما همراه من باشيد. وقتی من بر او وار شدم، شما پشت درب دارالعماره منتظر بمانید، و اگر صدای مرا شنيديد كه بلند شد داخل شوید تا از من دفاع كنيد. به این ترتیب؛ امام حسین(ع) وارد دارالعماره مدینه شد. در این هنگام ولید خبر مرگ معاویه را به امام حسین(ع) داد و سپس نامه یزید را برای او قرائت کرد، که در آن از ولید خواسته شده بود از حسین بن علی(ع) برایش بیعت بگیرد. امام حسین(ع) به ولید فرمود : 📋《إِنِّي لاَ أَرَاكَ تَقْنَعُ بِبَيْعَتِي لِيَزِيدَ سِرّاً حَتَّى أُبَايِعَهُ جَهْراً فَيَعْرِفَ اَلنَّاسُ ذَلِكَ》 ♦️آیا تو راضی می‌شوی که من در پنهانی با یزید بیعت کنم؛ به گمانم هدف تو این است که بیعت من در حضور مردم باشد. ولید جواب داد : نظر من نیز همین است. حضرت(ع) فرمود : 📋《فَتُصْبِحُ وَ تَرَى رَأْيَكَ فِي ذَلِكَ》 ♦️پس تا فردا به من فرصت بده تا نظر خود را اعلام کنم. اما مروان همچنان بر ولید پافشاری می کرد که بیعت هر چه زودتر انجام شود و حسین(ع) را رها نکند و گفت : 📋《وَ اَللَّهِ لَئِنْ فَارَقَكَ اَلْحُسَيْنُ اَلسَّاعَةَ وَ لَمْ يُبَايِعْ لاَ قَدَرْتَ مِنْهُ عَلَى مِثْلِهَا أَبَداً حَتَّى يَكْثُرَ اَلْقَتْلَى بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ اِحْبِسِ اَلرَّجُلَ فَلاَ يَخْرُجُ مِنْ عِنْدِكَ حَتَّى يُبَايِعَ أَوْ تَضْرِبَ عُنُقَهُ》 ♦️به خدا قسم! اگر حسين(ع) اينك از تو جدا شود و بيعت نكند ديگر هرگز بر او دست نخواهى يافت تا كشتار بسيارى ميانۀ تو و او صورت گیرد! او را نگهدار تا اينكه يا بيعت كند يا گردنش را بزنى! اما ولید به حرفهای مروان اعتنایی نکرد.(۱) ابن شهر آشوب می نویسد : این بار مروان خود ایستاد و خطاب به امام حسین(ع) گفت : 📋《بَايِعْ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ!》 ♦️با امیر المومنین یزید بیعت کن! امام حسین(ع) فرمود : 📋《كَذَبْتَ وَيْلَكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ مَنْ أَمَّرَهُ عَلَيْهِمْ》 ♦️دروغ گفتی! وای بر تو در قبال مومنین! چه کسی یزید را بر آنان امیر کرده است؟ در این هنگام مروان خشمگین شد و شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید و به ولید گفت : 📋《مُرْ سَيَّافَكَ أَنْ يَضْرِبَ عُنُقَهُ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الدَّارِ وَ دَمُهُ فِي عُنُقِي》 ♦️شمشیر زنانت را حاضر کن و به آنان دستور بده تا گردن حسین بن علی(ع) را قبل از اینکه از دارالعماره خارج شود، بزنند و خون او بر گردن من است! پس در این هنگام؛ 📋《وَ ارْتَفَعَتِ الصَّيْحَةُ فَهَجَمَ تِسْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ قَدِ انْتَضَوْا خَنَاجِرَهُمْ فَخَرَجَ الْحُسَيْنُ مَعَهُمْ》 ♦️صدا و فریادها بالا گرفت و نوزده نفر از یاران امام حسین(ع) که پشت درب دارالعماره به انتظار نشسته بودند آماده حمله شدند و خنجرهای خود را آماده پیکار کردند که امام حسین(ع) در این هنگام با عقب نشینی مروان، به همراه یاران از دارالعماره مدینه خارج شدند.(۲) 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۳ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸ .
امام حسین ع
. ۳۷ رجب یال شصت هجری قمری ✅در این روز مروان بن حکم که در آن روزها، در مدینه به سر می برد، و حاکم مع
. ✅فردای آن روز، امام حسین(ع) در بین راه با مروان بن حکم دیدار کرد‌. مروان گفت : 📋《يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ! إِنِّي لَكَ نَاصِحٌ فَأَطِعْنِي تُرْشَدْ》 ♦️ای ابا عبدالله! من شما را نصیحت می کنم به شرطی که بپذیری! حضرت(ع) فرمود : نصیحت تو چیست؟ مروان گفت : 📋《إِنِّي آمُرُكَ بِبَيْعَةِ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ فَإِنَّهُ خَيْرٌ لَكَ فِي دِينِكَ وَ دُنْيَاكَ》 ♦️من شما را امر می کنم که با امیر المؤمنین یزید بیعت کنی که این بیعت به نفع دین و دنیای شما است! حضرت(ع) در این هنگام آیه استرجاع خواند و فرمود : 📋《وَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلسَّلاَمُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ اَلْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اَللَّهِ(ص) يَقُولُ اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ》 ♦️چه مصيبتى بالاتر از اين كه مسلمانان به سرپرستى هم‌ چون يزيد دچار شدند! پس بايد با اسلام وداع نمود كه از جدّم رسول خدا(ص) شنيدم كه مي فرمود : خلافت بر فرزندان ابى سفيان حرام است. راوی می گوید : گفتگو ميان امام حسين(ع) و مروان به طول انجاميد، تا آنجا كه مروان با حالتى بر آشفته و خشمگين بازگشت.(۱) در روایتی دیگر آمده است که امام حسین(ع) فرمود : 📋《عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ بُلِیتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزِیدَ وَیحَکَ یَا مَرْوانَ اَتَاْمُرُنِی بِبَیعَةِ یزِیدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ!》 ♦️فاتحه اسلام را باید خواند آن زمانی که امت گرفتار امیری چون یزید گردد. وای بر تو ای مروان! آیا مرا به بیعت یزید فرمان می دهی، در حالی که او مرد فاسقی است! سپس فرمود : 📋《لَقَد قُلتَ شَطَطَاً لَا أَلَومُكَ عَلَى قَولَكَ لِأَنَّكَ الَّلَعِينُ الّذِي لَعَنَكَ رَسُولُ اللّهِ(ص) وَ أَنتَ فِي صُلبِ أَبِيكَ الحَكَمِ بنِ أبِي العَاصِ، وَ مَن لَعَنَهُ رَسُولُ اللّهِ(ص) فَإِنّه لَا يَنكُرُ مِنهُ أَن يَدعُوَ إلَى بَيعَةِ يَزِيدَ》 ♦️این سخن ناروا و بیهوده را چرا می گویی؟ من تو را بر این گفتار ملامت نمی کنم؛ زیرا تو همان کسی هستی که رسول اکرم(ص) تو را هنگامی که هنوز در صلب پدرت حکم بن العاص بودی لعنت کرد. و کسی که رسول خدا(ص) او را لعن کند، از او بعید نیست که به بیعت با یزید فرا خواند! امام(ع) آنگاه فرمود : 📋《إِلَيكَ عَنِّي يَا عَدُوَّ اللّهِ فَإِنَّا أهلُ بَيتِ رَسُولِ اللّهِ(ع) عَلَى الحَقِّ وَ الحَقُّ فِينَا》 ♦️دور شو ای دشمن خدا! ما اهل بیت رسول خدا(ص) هستیم و حق با ما و در میان ما است و زبان ما جز به حق سخن نمی گوید. سپس فرمود : من خود از پیامبر خدا(ص) شنیدم که می فرمود : 📋《اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ الطُلَقَاءُ وَ أَبنَاءُ الطُلَقَاءُ، فَإذَا رَأَیتُم مُعَاویَةَ عَلَى مِنبَری فَابقَرُوا بَطنَهُ فَوَ اللّهِ لَقَد رَآهُ أَهلُ المَدِينَةِ عَلَى مِنبَرِ جَدِّي رَسُولِ اللّهِ(ص) فَلَم يَفعَلُوا مَا أَمَّرَهُم بِهِ فَابتَلاهُم اللّهُ بِاِبنِهِ يَزِيدَ》 ♦️اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید، بی درنگ شکم او را پاره کنید. به خدا سوگند که مردم مدینه او را بر فراز منبر جدّم مشاهده کردند؛ ولی به آنچه مأمور شدند، عمل نکردند و خدا آنان را به پسرش یزید مبتلا ساخت‌. در این هنگام مروان از روی خشم گفت : 📋《وَاللّهِ لَا تُفَارِقُنِي أَو تُبايِع لِيَزِيدَ صَاغِرَاً، فَإِنَّكُم آلُ أبِي تُرَابِِ قَد مُلِئتُم كَلَامَاََ وَ اَشرِبتُم بُغضَ آلِ أبِي سُفيَانَ، وَ حَقِيقُ عَليهِم أَن يَبغُضُوكُم》 ♦️به خدا قسم! هرگز تو را رها نمی کنم، مگر اینکه با یزید بیعت کنی! شما فرزندان علی(ع) کینه آل ابوسفیان را در سینه دارید و جا دارد که با آنها دشمنی کنید و آنها نیز با شما دشمنی ورزند. امام حسین(ع) در جواب فرمود : 📋《وَيلَكَ إِليكَ عَنِّي! فَإِنّكَ رِجسُ وَ إنَّا أهلُ بَيتِ الطَّهَارَةِ الّذِي أنزَل اللّهُ فِينَا : [إِنَّمٰا يُرِيدُ اَللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً](سوره احزاب، آیه۳۳)》 ♦️وای بر تو! از من دور شو ای پلید که ما از اهل بیت طهارتیم و خداوند درباره ما به پیامبرش آیه تطهیر را نازل کرده است. امام(ع) باز افزود : 📋《أَبشِر يَابنَ الزَّرقَاءُ بِكُلِّ مَا تُكرِهُ مِن الرَّسُولِ(ص) يَومَ تَقَدَّم عَلَى جَدِّي رَسُولِ اللّهِ(ص) فَيَسألُكَ عَن حَقِّي وَ حَقَّ يَزِيدَ!》 ♦️ای پسر زرقاء! به خاطر آنچه که از رسول خدا ناخشنودی، تو را بشارت و خبر می دهم به عذاب دردناک الهی روزی که نزد خدا خواهی رفت و جدّم رسول خدا(ص) درباره من و یزید از تو پرسش خواهد کرد. در این هنگام مروان خشمگین شد و رفت!(۲) 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۲۲ ۲)تسلیة المُجالس کرکی حائری، ج۲، ص۱۵۲ .
امام حسین ع
. ✅فردای آن روز، امام حسین(ع) در بین راه با مروان بن حکم دیدار کرد‌. مروان گفت : 📋《يَا أَبَا عَبْدِ
. ✅امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی با جانشینی یزید و نیز در خطر بودن جان خویش، در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک مدینه گرفت. امام حسین(ع) هنگام عزم خروج از مدینه، شب هنگام نزد قبر مطهر رسول اکرم(ص) رفت و با ایشان وداع کرد و صبح به خانه برگشت. 👤علامه مجلسی می نویسد : امام حسین(ع) وقتی قصد ترک مدینه را به مقصد مکه داشت، دو شب متوالی در شبانگاهان کنار قبر جدّش رفت و عرض کرد : 📋《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ(س)، أَنَا فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ، وَ سِبْطُکَ فی الْخَلَفِ الَّذی خَلَّفْتَ عَلى أُمَّتِکَ، فَاشْهَدْ عَلَیْهِمْ یا نَبِىَّ اللّهِ أَنَّهُمْ قَدْ خَذَلُونی وَ ضَیَّعُونی وَ أَنَّهُمْ لَمْ یَحْفِظُونی وَ هَذا شَکْواىَ إِلَیْکَ حَتَّى أَلْقَاکَ》 ♦️سلام بر تو اى رسول خدا(ص)! من حسین پسر فاطمه ام؛ منم فرزند دلبند تو و فرزند دختر تو و من سبط تو هستم که مرا میان امّت به یادگار گذاشتى! اى رسول خدا! گواه باش که آنان دست از یارى من برداشتند و مقام مرا پاس نداشتند؛ این شِکوه من است نزد تو، تا آنگاه که تو را ملاقات کنم.(۱) 👤شیخ صدوق می نویسد : 📋《لَمّا أقبَلَ اللَّيلُ راحَ الحُسَينُ(ع) إلى مَسجِدِ النَّبِيّ(ص) لِيُودِّعَ القَبرَ، فَلَمّا وَصَلَ إلَى القَبرِ سَطَعَ لَهُ نورٌ مِنَ القَبرِ فَعادَ إلى مَوضِعِهِ. فَلَمّا كانَتِ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ راحَ لِيُوَدِّعَ القَبرَ، فَقامَ يُصَلّي فَأَطالَ، فَنَعَسَ وهُوَ ساجِدٌ، فَجاءَهُ النَّبِيُّ(ص) وهُوَ في مَنامِهِ، فَأَخَذَ الحُسَينَ(ع) وضَمَّهُ إلى صَدرِهِ، وجَعَلَ يُقَبِّلُ بَينَ عَينَيهِ》 ♦️هنگامی که شب فرا رسید، امام حسين(ع) براى وداع با قبر رسول اکرم(ص) به مسجد النبى رفت. وقتی نزديك قبر شد، نورى از داخل درخشيد و سپس به جاى خود باز گشت. وقتی دومين شب فرا رسيد، به مسجد رفت تا با قبر، وداع كند. پس به نماز ايستاد و نماز را طولانى كرد، در حال سجده، خواب، او را ربود. رسول اکرم(ص) نزد او آمد و امام حسين(ع) را به آغوش گرفت و او را به سينه چسبانيد و شروع كرد ميان چشمان او را بوسيدن! در این حال رسول اکرم(ص) می فرمود : 📋《بِأَبي أنتَ! كَأَنّي أرَاكَ مُرَمَّلاً بِدَمِكَ بَينَ عِصابَةٍ مِن هذِهِ الاُمَّةِ، يَرجونَ شَفاعَتي، ما لَهُم عِندَ اللّه ِمِن خَلاقٍ! يا بُنَيَّ! إنَّكَ قادِمٌ عَلى أبيكَ واُمِّكَ وأخيكَ، و هُم مُشتاقونَ إِلَيكَ، وإنَّ لَكَ فِي الجَنَّةِ دَرَجاتٍ لا تَنالُها إلّا بِالشَّهادَةِ》 ♦️پدرم به فدايت! مى بينم كه در ميان گروهى از اين امّت، در خون خود غلتيده اى، در حالى كه اميد شفاعت مرا نيز دارند! آنان را نزد خداوند، بهره و نصيبى نيست. فرزندم! تو نزد پدر و مادر و برادرت مى آيى و آنان شيفته ديدار تواند و براى تو در بهشت، جايگاه هايى است كه جز با شهادت، بِدان دست نمى يابى. 📋《فَانتَبَهَ الحُسَينُ(ع) مِن نَومِهِ بَاكِياً، فَأَتى أهلَ بَيتِهِ فَأَخبَرَهُم بِالرُّؤيا وَ وَدَّعَهُم》 ♦️سپس امام حسين(ع) با گريه از خواب، بيدار شد و نزد خاندان خود آمد و خواب را براى آنان بازگو كرد و با آنان وداع نمود.(۲) 👤ابن شهر آشوب می نویسد : 📋《فَكَانَ الْحُسَيْنُ(ع) يُصَلِّي يَوْماً إِذْ وَسِنَ فَرَأَى النَّبِيَّ(ص) فِي مَنَامِهِ يُخْبِرُهُ بِمَا يَجْرِي عَلَيْهِ》 ♦️امام حسین(ع) در اول شب که برای زیارت قبر مطهر جدش رسول اکرم(ص) رفته بود، در آنجا نماز خواند و سپس در خواب رسول اکرم(ص) را دید که ایشان به آنچه که برای امام حسین(ع) اتفاق خواهد افتاد، خبر داد. امام حسین(ع) فرمود : 📋《یَا جَدَّاهُ! لَا حَاجَةَ لِي فِي الرُّجُوعِ إِلَى الدُّنْيَا فَخُذْنِي إِلَيْكَ》 ♦️اي جد بزرگوارم! مرا نيازي به بازگشت به دنيا نيست مرا با خود برگير و در جايگاه خود ببر! رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《لَا بُدَّ مِنَ الرُّجُوعِ حَتَّى تَذُوقَ الشَّهَادَةَ》 ♦️نه! به ناچار تو بايد به دنيا بازگردی تا شهادت روزی تو گردد.(۳) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۲۷ ۲)امالی شیخ صدوق، ص۲۱۶ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸ .
. 🎤 دلم شاد حسينه ، كه ميلاد حسينه ... حسين جانم (3) حبيبي يا حبيبي شدم ديوانه امشب ، بده پيمانه امشب به سجاده ، بزن باده ، كه افتاده ، به سر شور حسيني شو آماده ، دل ساده ، خدا داده ، به دل نور حسيني به عشقِ عشق زينب دلم شاد حسينه ، كه ميلاد حسينه حسين جانم (3) حبيبي يا حبيبي بهار از ره رسيده ، نگار از ره رسيده لبا خندون ، چشا گريون ، همه مجنون ، به عشق عشق زينب كنم گلگون ، همه هامون ، (بپاش) بريزم خون ، به عشقِ عشق زينب حسين جانم (3) حبيبي يا حبيبي خدا منت نهاده ، به من عشق تو داده به شكرانه ، در اين خانه ، چو پروانه ، به گِردت مي زنم پر مگر شايد ، شبي آيد ، كه جانانه ، بسوزم پاي تا سر حسين جانم (3) حبيبي يا حبيبي هواي کربلايت ، مرا کرده فدايت وجود من ، سجود من ، سرود من ، تويي نور دو عينم تو را دارم ، چه غم دارم ، چه کم دارم ، که من عبد حسينم حسين جانم (3) حبيبي يا حبيبي چو فطرس ، پر شکسته ، به پاي تو نشسته طبيب من ، حبيب من ، مُجيب من ، امير عالَمينم تويي ساقي ، مِي باقي ، ز مشتاقي ، فداييِّ حسينم حسين جانم (3) حبيبي يا حبيبي سبو دارم به دستم ، من از نام تو مستم دل آرامي ، بده جامي ، مرا کامي ، ز حُسن بي مثالت برون از غم ، در این عالم ، دلم هر دم ، شده مات جمالت حسين جانم (3) حبيبي يا حبيبي دلم مشتاق يار است ، به يادت بي قرار است هواي تو ، ولاي تو ، صفاي تو ، مرا ديوانه کرده تويي دلبر ، ز جان بهتر ، رخت ديگر ، مرا مستانه کرده حسين جانم (3) حبيبي يا حبيبي دلم مست حسينه ، كه پا بست حسينه شب مولاست ، به دل سوداست ، جهان زيباست ، دلم غرق تمناست شب شور و ، شب ساقي ، مِي باقي ، شب شادي زهراست حسين جانم (3) حبيبي يا حبيبي چه يارم دلفريبه ، يلِ اُم البنينه الا آدم ، آهاي عالم ، آهاي دنيا ، شب شور است و احساس وجود من ، شده قلبم ، دل و جانم ، دخيل چشم عباس به عشقِ عشق زينب دلم شاد حسينه ، كه ميلاد حسينه حسين جانم (3) حبيبي يا حبيبي 👇
3. صوتی.mp3
6.35M
🎤 سلام یار و یاور حسین سلام مرد واله خدا سلام ای دلاور حسین سلام عبد صالح خدا تویی که وزیر شاه و تویی که سپهسالاری برای اباعبدالله یه تنه یل کراری باب حاجات ... سقای حرم از دستات میریزه دریای کرم سلام یار و یاور حسین سلام مرد واله خدا سلام ای دلاور حسین سلام عبد صالح خدا سلام ای غیور باوفا سلام ای عزیز فاطمه سلام ای دلیر دلربا سلام ای امیر علقمه دل توئه بیت الزینب دل منه بیت العباس جایی که میاد اسم تو امام زمانم اونجاست این دل مست القاب توئه آب زمزم توی سرداب توئه سلام یار و یاور حسین سلام مرد واله خدا سلام ای دلاور حسین سلام عبد صالح خدا سلام ای امیر منتخب سلام مهر و ماه منجلی سلام عشق هاشمی نسب سلام یابن مرتضی علی دوباره دخیل میبندم به علم تو ای ساقی چه گره هایی وا میشه تو حرم تو ای ساقی ای رزاق ... خوان کربلا ای جان شیعه سلطان کربلا سلام یار و یاور حسین سلام مرد واله خدا سلام ای دلاور حسین سلام عبد صالح خدا تویی که وزیر شاه و تویی سپهسالاری برای اباعبدالله یه تنه یل کراری دلم پر زده برا حسین برام برات حرم بده مثه فطرس ملک بیا به من اذن پر زدن بده سلام ای امید و آرزو سلام علت حیات من سلام بحر رحمت خدا سلام کشتی نجات من چی میشد آقا این شب ها با دلی که طوفانیه تو حرم تو میخوندم مناجات شعبانیه مست عشقم مست کربلام ای سالار زینب علیک السلام .
4_5827934569545862968.mp3
4.32M
🎤 بنا به فرمایش جناب استاد حبیبی این اثر در آواز بیات اصفهان اجرا شده است ) به جز تو نداره ، دل من پناهی بشه قسمتم کاش یه گوشه نگاهی به انتظارت شهرو چراغونی کردیم عاشقونه تو جمکران پیِ تو می گردیم وای اگه دست خالی ، دوباره برگردیم ... آخرین ، بت شکن ، اَلعَجَل ، یَابنَ زهرا حجتِ بنِ الحسن ، اَلعَجَل ، یَابنَ زهرا ... بگیر از دل من ، تو این بار غم رو ببین التماسِ دعای دلم رو دین من اینه دم به دم چشم به راهت باشم به انتظار دیدنِ روی ماهت باشم تمام آروزم اینه تو سپاهت باشم آخرین ، بت شکن ، اَلعَجَل ، یَابنَ زهرا حجتِ بنِ الحسن ، اَلعَجَل ، یَابنَ زهرا ... شاعر:
. یا امیرالمومنین! برای پدر بزرگوارتان... و جِئنا بِبضاعةٍ مُزجاة ای هم‌تبار طاها! ای شاهزاده‌پرور! سربازْوار بودی در راه امر داور حتی غدیر را هم تو پاسدار گشتی وقتی تمام‌ْقد، بر بعثت شدی تو یاور گشتی سِپَر، برای اسلام با قریحه " لامیّه‌ "ی تو شد خار در دیده‌ی ستمگر ديگر " سِقایَةُ الْحاج " بودن، نداشت رنگی چون گشت منصب تو سربازیِ پیمبر وقتی که پر کشیدی، انگار باز بودی... یار نبیّ اکرم، تو در وجود حیدر زیّ ِ مُلوک داری، سیمای انبیا هم چون مِهر مى‌درخشی، در آسمانِ محشر سنگین تر است وزنِ ایمان تو اگر که... باشى به كفّه‌ای تو، باقی، به کفّ دیگر اصحابِ کهفْ مانند گشتی به دین، مجاهد تو خود، برای اسلام بودی بسانِ لشکر نور اَلَست نزدت هرگز نگشت خاموش خم گشت پشت دشمن، از جهد تو دلاور! شک در تو هم حرام است، لعنت به دشمن تو آموزگار ایمان! مولودِ کعبه آوَر! دوشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۰ ................‌.... . چند بیت دلنوشته کوتاه قامت در وصف عالی مقام، پدر اول امام، آبروی اسلام، شیر در کنام، صاحب ذوالفقار کلام، کلیددار بیت الله الحرام، بزرگ عرب، افتخار عجم، پا در رکاب خاتم، پدر امیر دو عالم، سنجه ی ایمان، کهف مناقبش پنهان، فخر دو جهان، خاک سرایش افسر شاهان، مدیحش واجب، حضرت ابوطالب سلام الله علیه... عروج، بال و پرش میشود ابوطالب کمال، برگ و برش میشود ابوطالب کسی که هست امیرِ تمامیِ عالم بدون شک پدرش میشود ابوطالب نگاه کردم و دیدم که از لحاظ نسب علی، بزرگترش میشود ابوطالب علیست صاحب بیت خدا و ازاین رو کلید دارِ درش میشود ابوطالب درخت دین نبی است و علی یقین دارم که علت ثمرش میشود ابوطالب قریش راه به جایی نمیبرد وقتی رسول حق سپرش میشود ابوطالب زمان گذشت و تمام معاندان دیدند که شیعه تاج سرش میشود ابوطالب _ تمام عمر باید شد غزل خوان ابوطاب چه شاعرها مسلمان کرده دیوان ابوطالب . به سنجش گر که بگذارند ایمان خلایق را ترازو بشکند از بار ایمان ابوطالب تبوک‌ این‌ را‌ به‌ ما فهماند، موسی‌ کیست‌ هارون‌ کیست اشارت هاست پشت نام عمران ابوطالب علی‌دست‌خدا بوده‌، گمانم پیش از اینها خود کلید کعبه را داده به دستان ابوطالب رسالت بار سنگینی ست اما بر رسول الله از آن سنگین‌تر است انگار‌ فقدان ابوطالب ز شرح‌ داغ‌ رحلت‌ کردنش این‌ بس‌که‌ در تاریخ به عام‌ الحزن‌ معروف‌است هجران ابوطالب ✍ .
. جان! یا صاحب الزمان! دارم به لطفت بال و پر! هستم گدایت اندازه‌ی کُلّ بشر هستم گدایت آه، ای امام منتظَر! هستم گدایت مبعث شده، من را بخر! هستم گدایت خورشید چشمت را به چشمانم، بتابان یابن الحسن! یابن الحسن! یابن الحسن! جان! طاووس‌ها از دیدن تو غرقِ حيرت از ابر چشمت می‌چکد بارانِ عزّت هر کس فقیر تو نشد شد خاک ذلّت بر هر که شد مسکین تو دارم ارادت دریای فقرم هست در نزدت خروشان یابن الحسن! یابن الحسن! یابن الحسن! جان! من که بمیرم از تبت، خواهی نخواهی خواهی که باشم مرکبت؟ خواهی؟ نخواهی؟ هستم گدای هر شبت خواهی نخواهی از شوق لبخندِ لبت خواهى نخواهى... پر می‌کشد روحم به درگاه تو هر آن یابن الحسن! یابن الحسن! یابن الحسن! جان! من کاشتم خود را به خاک استغاثه انگور دارم من ز تاک استغاثه هستم فقيرِ سینه چاک استغاثه آلودگیّ ام گشت پاک استغاثه اَدرِكني، اَلغوث، العَجَل، العَفو، الآن یابن الحسن! یابن الحسن! یابن الحسن! جان ۹ اسفند ۱۴۰۰ .
. یا امیرالمومنین! " قُلْ هُوَ اللهُ اَحَد "! مبهوت رخسار تو اَم با زبان و قلب و فعلِ خود، هوادار تو اَم در غدیرِ " خُم " نبودم لیک بودم در " اَلَسْت " من، بلی گفتم به تو، این را بدهکار تو ام کلب درگاه تو را کلبم امیرالمومنین! سربلندم سرفرازم غرق پندار تو اَم قلب من را کندی از جا زیر پا انداختی فاتح خیبر! ببين... دربند دربار تو اَم جان به حلقومم که باشم مات روی ماه تو صورت زيبای حق! مشتاق ديدار تو اَم پا زمین، سر در فراز نُه فلک، جانم علی! محوِ اين رعنایی و اِجلال بسیار تو اَم رونوشتی كه برابر هست با اصلش تویی تو ز احمد، احمد از تو مستِ هشيار تو اَم زنده‌ام تا می‌کُشد پیوسته، لبخندت مرا سالم و بی ناله‌ام تا سخت، بیمار تو ام با هزاران جلوه، پا بر خاطرم بگذاشتی با هزاران دل، امیرا! محو آثار تو اَم ✍ چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ .
. یا امیرالمؤمنین! شاهِ بهشت! یا علی! چشم تو قبله‌ی من است برتریِ تو از همه، بیش زِ روز، روشن است حجّت کبریا! علی ای خودِ مصطفی! علی عالَم عشق‌ورزی ات، بر دلِ خسته، مأمن است نام تو اَمن‌گستر و فضل تو روح‌پرور و... حُبّ تو عين جنّت و دل به غم ِ تو ایمن است بيم ندارم از شرر، با همه‌ی وعید ها چون که محبّت تو بر این دلِ زار، جوشن است " کیستیِ تو " يا علی! مسئله‌ ایست بی‌جواب دوست، مدیحه خوانِ تو، مدح‌کُنِ تو دشمن است چشم به هم گذاشتم چشم گشودم از دَمت عطر دلم ز بودنت، بِه ز شمیم گلشن است خاصیت نگاه تو بنده‌ی محض کردن و... خاصیت نگاه من، بنده‌ی محض گشتن است ✍ چهارشنبه یازدهم اسفند ۱۴۰۰ .
. تشنه ام ، مشک آب را بردار از کویرم سراب را بردار جز به گریه تو را نمی‌بینم از نگاهم حجاب را بردار تا برای تو سیر گریه کنم هر شب از چشم خواب را بردار تا به بازار آمدی از لطف باز جنس خراب را بردار از سر سفره گدایی من جگرم ، این کباب را بردار نیت اشک من خودت هستی امتحان کن ثواب را بردار بین پرونده ، یا گناهم را یا حساب و کتاب را بردار روز محشر به سایه کرمت از سرم آفتاب را بردار بی تو میترسم از قیامت و قبر هول روز عذاب را بردار خاک پایت اگر رسید به من از مزارم گلاب را بردار ____________________________ روضه خوان در حضور مادر آب ناله ی آب آب را بردار هر که پرسید از علی اصغر از سر نی جواب را بردار بین آن ازدحام...از روی خاک آه زینب ، رباب را بردار دور زینب شلوغ شد ، ز دلش غصه ی بی حساب را بردار چشم ها خیره اند میبینند اضطراب نقاب را بردار از گلوی بنات آل رسول به نگاهی طناب را بردار حرف بی ربط میزند دشمن از حرم این خطاب را بردار سرش از روی نی زمین افتاد زینب عالی جناب را بردار از روی خاک و زیر پای عموم موی از خون خضاب را بردار ای یزید از کنار راس شریف لااقل این شراب را بردار ✍ .
امام حسین ع
. #خروج_از_مدینه ✅امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی با جانشین
. ✅امام حسین(ع) شبانگاه بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری به همراه ۸۲ نفر از اهل بیت و یارانش از مدینه خارج شد. در این سفر به جز محمد بن حنفیه بیشتر خویشاوندان امام حسین(ع) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادر زاده‌های آن حضرت(ع)، ایشان را در این سفر همراهی می‌کردند. علاوه بر بنی هاشم، ۲۱ نفر از یاران امام حسین(ع) نیز با ایشان در این سفر همراه شده بودند. امام حسین(ع) در بدو خروج از مدینه فرمود : 📋《إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِي أُمَّةِ جَدِّي مُحَمَّدٍ(ص) أُرِيدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَسِيرُ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ سِيرَةِ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَمَنْ قَبِلَنِي بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ》 ♦️من برای جاه طلبی و کام جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم می خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه جد و پدرم حرکت کنم. بر اين هر كس به حق، مرا قبول كند، خدا در آن اولي است و هركس آن را رد كند، صبر مي كنم تا خداوند ميان من و قوم من داوري كند و او بهترين داوران است.(۱) امام حسین(ع) به همراه همراهانش از مدینه خارج شد و بر خلاف خواسته نزدیکانش راه اصلی مکه را پیش گرفت. و امام حسین(ع) هنگام خروج این آیه را بارها و بارها تلاوت می کرد. 📋《فَخَرَجَ مِنْهٰا خٰائِفاً يَتَرَقَّبُ قٰالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ》 ♦️موسى(ع) ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت در حالى که مى فرمود : پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران نجات بخش.(سوره قصص، آیه ۲۱) از آیه‏‌ای که امام حسین(ع) در هنگام خروج از مدینه قرائت کردند، این نکته که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است آشکار می‏‌شود. 📚منابع : ۱)المناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۹ .
. گل باغ جنان بودیم و رفتیم پیمبر را نشان بودیم و رفتیم مدینه ای تمام خاطراتم! (اگر بار گران بودیم و رفتیم) وداعی تلخ کردم با پیمبر نهادم صورتم بر قبر مادر دلم تنگ حسن شد ای خدایا بقیع رفتم برای بار آخر نوایی می زند آتش به سینه رود همراه بابایش سکینه رسد روزی که بی بابا بیاید! خداحافظ... خداحافظ مدینه دل بی تاب را تابی بیاور شبم تاریکه، مهتابی بیاور شده اُم البَنین وقت جدایی برای بدرقه آبی بیاور ببین زینب که جانی در تنم نیست دگر چاره به غیر از رفتنم نیست چنان در این سفر غارت شوم من که حتی بنگری پیراهنم نیست بود تا همره من أشجع النّاس کجا و کی کنم من درد، احساس؟! ز چشم بَد نگهدارش خدایا که گردد خیمه غارت بعد عباس نباشد این وداع آخر من! بگفتا رازهایی مادر من شود گودال جمع پنج تن جمع نَهَد بر دامنش مادر، سر من خدایا هم علیمی هم خبیری پذیرفتم هر آن چه می پذیری برای ما شهادت بوده عادت ولی ای وای از داغ اسیری دل ارباب از هجران کباب است رقیه در بَرَش طفل رباب است پدر گفتا: که خوش باشی عزیزم بدان روزی رسد جایت خرابه است علی اصغر انصاریان✍ .