eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج سید رضا نریمانی4_5916027376738766310.mp3
زمان: حجم: 11.62M
📋 ساربون اومده گودال حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ساربون، اومده گودال خواهرت، داره می‌بینه چشمای، تو چقد تاره سینه‌ی، تو چه سنگینه می‌زنند، تو رو با نیزه پیکرت، دیگه بی‌حاله از تنت، یه چیزی برده هر کسی، توی گوداله «سَیِّدی، ابی عبدالله» نیزه‌ها، که میان پایین نفست، نمیاد بالا سر تو، به روی نیزه پیکرت، میون صحرا پاشو که، علم افتاده حَرَمت، شده آواره تو بگو، چه کنه زینب با غم، گلوی پاره «سَیِّدی، ابی عبدالله» مرکبا، رسیدن از راه تنت و، به زمین دوختن می‌دیدی، از توی گودال خیمه‌هات، چجوری سوختن نکنه، توی این صحرا بسوزه، چادرِ زینب پاشو که، پیش جسم تو کعب نی، نخوره زینب «سَیِّدی، ابی عبدالله» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
حاج سید رضا نریمانی4_5916027376738766312.mp3
زمان: حجم: 20.81M
📋 تو رو که تنها دیدن حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو رو که تنها دیدن، همه باهم دویدن هنوز تو زنده بودی، سرِ تو رو بُریدن هجوم آودن به تنت سه ساعته می‌زننت نمی‌دونم چی کار کنم؟! نیزه شکوندن توو تنت برا خدا می‌کُشتنت نمی‌دونم چی کار کنم؟! آخه چقدر نیزه و تیر، لازمه واسه کُشتنت هزار و نهصد جای زخم، چیزی نذاشته از تنت نمی‌بُره سرت رو، تابونده تنت رو نمی‌بوسیدم ای کاش، گلوی اطهرت رو زانو رو بدنت پا نمیشه از رو تنت خودت بگو چی کار کنم؟! مادر و پیش تو ندید خنجرِ کُندش رو کشید خودت بگو چی کار کنم؟! پیش منو و مادرمون، جسمت و چرخونده به پشت دوازده ضربه به تو زد، ما رو دوازده دفعه کُشت «جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
@sine_zaniزمینه سر تو نقش فلک نقش بیابون بدنت_۲۰۲۳_۰۷_۲۸_۰۵_۰۷_۳۰_۵۳۰.mp3
زمان: حجم: 7.83M
🎤 سر تو نقش فلک... نقش بیابون بدنت کشته ما رو بوی آب... قربون زخم دهنت بهتره باد بوزه... فقط به قصد تن تو بهتر از خاک مگه هست... تا بشه پیراهن تو عالمو بی قرار کنم / خیمه هاتو چی کار کنم؟ خودم پناه عالمم / کدوم طرف فرار کنم؟ تشنه ی کربلا حسین خسته ی نیزه ها حسین٢ -------------------------------- نمیشد حداقل... طبق شریعت بکشن؟ مگه میشه کسی رو... این همه ساعت بکشن؟! بهتره پا نکشی... این همه غوغا نکنی اگه میخواهی پامو به... مقتل خون وا نکنی وقت جدا شدن که نیست / رفتی و دست من که نیست اشاره میکنی نیا / قتلگاه جای زن که نیست تشنه ی کربلا حسین خسته ی نیزه ها حسین٢ -------------------------------- من نذاشتم که بره... زحمتای پدر هدر تاری از موی منو... حتی ببینه یه نفر کو اباالفضل که بیاد... دردمو درمون بکنه بره از خیمه من... خولی رو بیرون بکنه از این معرکه دست بکش / نکُش منو نفس بکش فقط یه داد غيرتی / سر شمر و شبث بکش تشنه ی کربلا حسین خسته ی نیزه ها حسین٢ -------------------------------- علیه السلام ✍ .
. افتاده بی سر    سامان زینب ورق ورق شد    قرآن زینب آه  ای شاه بی سر   در خون شناور   لب تشنه پرپر از سینه گویا   قلب مرا برد امشب سرت را   خولی کجا برد آه..... یک جای سالم   در این تنت نیست ای یوسف من    پیراهنت نیست آه..... من جای حیدر   من جای مادر می بوسم اینجا     رگهای حنجر آه..... ما هر دو داریم   بر تن نشانه تو  زخم تیغ و     من تازیانه آه ای پاره بدن    بی غسل و کفن   برادر من ✍ 👇
@hajmansourarziکربلایی حمید عسکری - @hajmansourarzi.mp3
زمان: حجم: 14.74M
دل‌نشین کربلایی حمید عسگری، مداح روشن دلی که در برنامه معلی شناخته شده. کربلایی حمید عسگری در محرّم امسال در کنار به نوحه خوانی حضرت سیدالشهدا علیه السلام پرداخته است. 🏷 |
امام حسین ع
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نمردم آخر؛ سر تو رو رو نیزه دیدم پی تو روی خار دویدم چیا ز حرمله شنیدم رگاتو دیدم؛ یه عده نابلد بریدن چرا سرت رو بد بریدن سنان که نیزه زد بریدن زیر مرکب افتادی پیش زینب افتادی بی عبا و عمامه نامرتب افتادی (ای حسینم واویلا) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی تنت رو؛ با نیزه از زمین بلند کرد جلو چشام بگو بخند کرد به حلقومت یه نیزه بند کرد تو اون شلوغی؛ چطور لباس تو در اومد؟ دیدم که شمر کافر اومد با چکمه روی منبر اومد با خدا توی مقتل سوز و سازت رو دیدم وقتی سر جدا میشد چشم بازتو میدیدم (ای حسینم واویلا) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مگه نگفتم؛ به دست نکن انگشترت رو محکم بپوشون پیکرت رو ببین تو حال خواهرت رو تا ابن اشعث؛ رسید تو اون برو بیا زد به پیکر تو با عصا زد برا رضایت خدا زد هرکی هرچی دستش بود بر جنازه ای میزد بر چهل تا پای اسب نعل تازه ای میزد (ای حسینم واویلا) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/86860 .👇
2.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شور لطمه زنی فاطمیه خنده های عدو می دیدم‌ شعر رضا نصابی و مجید مراد زاده به نفس کربلایی مجید پناهی استاد کربلایی نریمان پناهی 🔘 ☑️بنداول بین جنجال تورا می دیدم ته گودال تورا می دیدم با لبی خشک و جسمی مجروح رفتی از حال تورا می دیدم به کنارت رسید می دیدم تاکه خنجر کشید می دیدم ضربه می زد به رگ های تو سر تو می برید می دیدم خنده های عدو می دیدم تن تو پشت و رو می دیدم بین آن ازدحام آن لشکر نیزه را در گلو می دیدم غرق به خون شدی تو نیمه جون شدی پیشه نگاهه من حسین (3) روخاکا افتادی/دیدم که جون دادی پیشه نگاهه من حسین (3) ....... سیدنا المظلوم سیدنا العطشان سیدنا الغریب غریب غریب غریب •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بنددوم نیزه بر بازو زد می دیدم ضربه بر پهلو زد می دیدم روی سینه نشست با چکمه پنجه بر گیسو زد می دیدم ازجفا میزدش می دیدم بی هوا میزدش می دیدم پیر مردی تورا ای داداش با عصا میزدش می دیدم .... غم به دلم نشست /استخونت شکست به زیر مرکبا حسین (3) بدونه بال و پر /با دیده های تر می زدمت صدا حسین (3) سیدنا المظلوم سیدنا العطشان سیدنا الغریب غریب غریب غریب •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بندسوم با شرر میزدن زینب را باکمرمی زدن زینب را تیر و شمشیر و نیزه کم بود باسپر میزدن زینب را معجردخترت را بردند زر و انگشترت را بردند تن تو ماند به روی خاک و روی نیزه سرت را بردن سیدنا المظلوم سیدنا العطشان سیدنا الغریب غریب غریب غریب
. گفت داداش... چون زخم های روی تنت ؛گریه ام گرفت از پیرهن نداشتنت گریه ام گرفت با دیده های سرخِ جگر مثل مادرم هنگام دست و پا زدنت گریه ام گرفت جایی برای بوسه برادر نیافتم از نیزه های در بدنت گریه ام گرفت تا دیدم آن سواره ولگرد نیزه دار بر تن نموده پیرهنت گریه ام گرفت وقتی شنیدم از پسرت ای امام اشک یک بوریا شده کفنت گریه ام گرفت ✍ .
. دور گودال ازدحامی شد معرکه غرق در حرامی شد تکیه داده به نیزه ای آقا خاطرش محو خیمه ها می شد لشگر کوفه دوره اش کردند سنگ و تیرش زدند، تا می شد آنقدر نیزه خورد بر جسمش نیزه بر روی نیزه جا می شد زخمی و ناتوان به خاک افتاد داشت روح از تنش جدا می شد تا می آمد دوباره برخیزد استخوان شکسته تا می شد لشگر آن دم که بر سرش می ریخت همه آفاق نینوا می شد پیکرش را که پشت و رو کردند زخمها تازه خوب وا می شد لگد شمر، با غرور و غضب بر سر و صورتش رها می شد شمر وقتی که روی سینه نشست کربلا تازه کربلا می شد سینه سنگین و حنجره پر خون نفسش سخت و با صدا می شد از گلو خنجرش نشد ببرد - ولی افسوس، از قفا می شد کاش می شد که زینبش نرسد یا که از روی سینه پا می شد کاش زینب به خیمه بر می گشت عرش مبهوت این عزا می شد آه، ناموس حق در آن غوغا - صید صد چشم بی حیا می شد ناله ی مادرش شنیده که شد راز گودال برملا می شد صبح فردا و نعل تازه و اسب بدنش مثل بوریا می شد شعر از ✍ .
. انگاری این نزدیکی ؛ یکی زیر آواره این [اُخیَّ] گفتن هات ؛ با همیشه فرق داره چرا رفتار همه باهات فرق کرده حسین رگات‌ حرف میزنه ک صدات فرق کرده حسین  خودمو باختم از پیشت رد شدم اما تو رو نشناختم دیدم عریانی کاش میشد چادرمو روی تو مینداختم جون سپردی تو واسه چی زینب و با خودت نبردی تو یک زن تنهام فکر  تنهایی خواهرو نکردی تو؟ ای حسین زینب کجا و مجلس می حسین میفته از نیزه سرت هب حسین زینب کجا و مجلس می حسین حسین ویلی ویلی #۲ ناله های محزونی‌ ؛ توی گوش صحرائه‌ این بنی گفتن ها ؛ از زبون زهرائه‌ تو رو حسین، مادرت یه لحظم رها نکرد می‌گفتم نبُر ، ولی (چقد داد زدم نبرُ) شمر اعتنا نکرد قتلگا جا نیست بدن حسین من واسه چی پیدا نیست  (من میخوام برم کنار پسرم راه نیست ) حرف غارت شد زیر گوش محتضر جای این حرفا نیست بدنت سرده دیگه این شمر برا چی برنمیگرده همه چيز درده دست و پا زدن حسینو خسته تر کرده وای حسین تو روضه خون اصلن نمیخوای حسین آروم بخواب دیگه لای لای حسین تو روضه خون اصلن نمیخوای حسین حسین ویلی ویلی https://eitaa.com/emame3vom/94846 👇
. شلوغ بود دل آسمون گرفته بود و بی فروغ بود کاشکی روضه های قتلگاه تو دروغ بود... شلوغ بود غروب بود یک نفس صدای یا مقلب القلوب بود بعد تیر و نیزه تازه وقت سنگ و چوب بود....غروب بود غریب بود جای نعل تازه روی صورتش عجیب بود زیر چکمه های قاتلی که نا نجیب بود...غریب بود غبار بود... مادرش گوشه قتلگاه بی قرار بود خواهرش پیاده بود و دشمنش سواربود...غبار بود پیکرت سه روز مانده بر زمین رها حسین من السلام علی غسیل بِالدِما حسین من کشته حسادت مردم بی وفا حسین من السلام علی ذبیح بالقفا حسین من بند دوم سراب بود ناله های غربت حسین بی جواب بود غرق خاک و خون تن عزیز بوتراب بود...سراب بود عذاب بود تشنه کشتنش ولی بین دو نهر آب بود خنده های حرمله به گریه رباب بود...عذاب بود عمیق بود جای ضربه های نیزه رو تنش دقیق بود ساربان رسید و فکر بردن عقیق بود...عمیق بود ای زمین خورده از آن نیزه بی هوا حسین من ای سر مقدست چراغ نیزه ها حسین من نوحه خون تو شده ملیکه السما حسین من السلام علی الغریب کربلا حسین من بند سوم: کبود بود مثل مادرش تمام صورتش کبود بود میکشه آدمو اینکه قاتلش حسود بود...کبود بود شهید بود خواهرش رسیده بود و دیگه نا امید بود جای زخم و تیر و نیزه رو تنش شدید بود...شهید بود اسیر بود پیکر مطهر حسین بر حصیر بود دختر فاطمه با حرمله هم مسیر بو...اسیر بود مادرت رسیده تا گودی قتلگاه حسین من السلام علی قتیل بالرِماح حسین من بر تنت نمانده بود عمامه و ردا حسین من السلام علی جریح بالعصا حسین من ✍ .👇
. بند اول از تشنگی طاقت نداری از ضربه ی اون تیرِ کاری از دهنت خون شده جاری ای وای تیر حرمله روی سینه ات نشست ای وای بدجور استخون سینت رو شکست ای وای داداش ای وای تا زمین خوردی دل حرم گرفت ای وای همه زندگی مو دیگه غم گرفت ای وای داداش بند دوم امان از این غروب دلگیر این لحظه ی سخت و نفس گیر از این همه نیزه و شمشیر ای وای از هجوم لشکر و غربت تو ای وای پا گذاشتن به روی صورت تو ای وای... داداش ای وای صف کشیدن نیزه ها دُور تنت ای وای هر کدوم سهمی میخوان از بدنت! ای وای...داداش بند سوم فاتحه ی زینب و خوندن! بدجوری قلبم و سوزوندن نیزه رو تو تنت شکوندن ای کاش دست و پا نمی زدی جلو چِشَم ای کاش خنجر کهنه شو تیز می کرد یه کم! ای کاش... داداش ای کاش اعتنا می کرد یکی به خواهشم ای کاش سرت و نمی برید جلو چِشَم ای کاش... داداش بند چهارم رفته به غارت همه چیزم چطور برا تو اشک نریزم کم دست و پا بزن عزیزم ای وای روی قلب خواهرت اومد فرود ای وای خنجری که سرو از تنت ربود ای وای... داداش ای وای مهره های گردنت تک تک شکست ای وای موی خونی تو رو گرفت به دست ای وای... داداش بند پنجم گرفته واسه غربتت دل خاک زمین از خون شده گِل دلشوره کشت تو رو نه قاتل ای وای خولی و شمر و سنان کشتن تو رو ای وای بمیرم که نگران کشتن تو رو ای وای بمیرم برای دلواپسی هات ای وای واسه آوارگیِ مخدرات ای وای ...داداش ✍بهمن عظیمی ✍ سعیده کرمانی ................... بند اول وقت غروب ِ آرزومه یه بغض سنگین تو گلومه گودالی از خون روبرومه ای وای برا تشییع جنازه اومدن! ای وای اسباشون با نعل تازه اومدن ای وای... داداش ای وای بدن بی سر و زخمیت توی راه ای وای یکی شد با خاک گرم قتلگاه ای وای... داداش بند دوم بلند شو ای سردار بی سر ببین که خیمه ها سراسر... سوخته شبیه دل خواهر سوختن همه ی ملائکه برای تو... سوختن لابلای خیمه بچه های تو سوختن... ای وای سوخته بس که داد زدم حسین،صدای من سوخته موی دخترت رقیه وای من سوخته... ای وای بند سوم دلِ شکستم مضطرت شد نیزه نصیب حنجرت شد اسیری سهم خواهرت شد رفتی  ولی با خودت نبردی خواهرو رفتی ندیدی پارگیِ این معجرو رفتی ای وای رفتی شدم آواره ی این دشت بلا رفتی شدی همدم و أنیس نیزه ها رفتی... ای وای بند چهارم امون از این تلخی تقدیر می برنم به زورِ زنجیر می مونی زیر نیزه و تیر ای وای پاشو خواهرت رو بیچاره نکن ای وای سرِ پیری منو آواره نکن ای وای ای وای ای وای غل و زنجیر وصله ی پای منه ای وای مگه مجلس شراب جای منه ای وای ای وای ✍ بهمن عظیمی ✍ سعیده کرمانی .............. به کربلا رسیده مهمون شده دل زینب پریشون داره میگه با چشم گریون ای وای ،چرا دلهره سراغم اومده ای وای، انگاری بارون ماتم اومده ای وای...ای وای ای وای، چرا دلواپس اصغرت شدم ای وای، نگران علی اکبرت شدم ای وای ... ای وای بند دوم اینجا شده منزل آخر آروم و سیراب علی اصغر خوابیده تو آغوش مادر لالا، نگرانم ولی تو آروم بخواب لالا ،نکنه اینجا بشه قحطی آب ای وای ... ای وای مادر ، الهی داغت رو قلبم نشینه مادر، حرمله ای کاش گلوتو نبینه ای وای... ای وای بند سوم روضه رو مادرش می بینه تن حسین روی زمینه قاتل روی سینه اش میشینه نامرد ، خطرات مادرو به هم نریز نامرد، رگای این حنجرو بهم نریز ای وای ای وای نامرد ، میشنوی ناله‌های خواهرشو نامرد نزن اینجوری شکستی سرشو ای وای ای وای ✍سعید حمیدیان فر ✍سعیده کرمانی ............... بند اول دیگه امیدی نیست به دیدار ای بی کفن خدانگهدار میبرنم ولی به اجبار ای وای ، یک تن بی پیروهن مونده رو خاک ای وای،قافله سالار من مونده رو خاک ای وای ای وای ای وای ،رسید آخرش به کوفه قافله ای وای ، ولی تو با نیزه من با سلسله ای وای ای وای بند دوم همراه ما با سر رسیدی حرفامو از نیزه شنیدی وضع عزاداری مو دیدی ؟ باید ،مجلس ختمتو آخر بگیرم باید ، مجلس عزا بشه هرجا می رم ای وای ای وای ای وای ، کوفیا بانی اشکای منن ای وای ، تو رو کشتن ولی گریه می کنن ای وای ای وای بند سوم امشب چشات از من چه دوره خونه‌ی خولی پر نوره جای سرت مگه تنوره ؟ حالا ، که نشد کفن کنم پیکرتو ای کاش ، بشورم با اشک چشمام سرتو ای وای ای وای ای وای، کوفیا انگار نمی‌شناسنمون ای وای ، قاری قرآن من قرآن بخون ای وای ای وای ✍ سعیده کرمانی ✍ سعید حمیدیان فر .👇