eitaa logo
امام محله ستایشگر
182 دنبال‌کننده
205 عکس
216 ویدیو
109 فایل
هنر یك شیوة بیان است. یك شیوة ادا كردن است. تنها این شیوة بیان از هر تبیین دیگر رساتر،‌ دقیق‌تر، نافذتر و ماندگارتر است. امام خامنه ای جهت ارتباط با ادمین کانال با آیدی زیر در ارتباط باشید 🆔 @Karim6
مشاهده در ایتا
دانلود
شماره 3 . السلام ای بهترین ماه ای محرم السّلام السلام ای بهترین ارباب عالم السّلام از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین تو همان آقایی و روضه همان دارالشّفاست گریه بر داغ تو بر هر درد بی درمان دوا ست قطره‎ ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت کرامت: آیت الله العظمی بروجردی کرامتی از گل زیر پای عزادر امام حسین علیه السلام نقل می کند. من در بروجرد که بودم یک وقت در اثر مطالعه زیاد در چشمم احساس ضعف کردم و درد چشم گرفتم، در بروجرد مراسم مخصوصی روز عاشورا اجراء می گردد، بدین ترتیب که: در نقطه های مختلف شهر گِل درست می کنند و مردم خود را در آن روز با گِل از سر تا پا آغشته می کنند و دسته دسته به عنوان عزاداری حرکت می کنند، من هم یک روز عاشورا، در آن جمع بودم و به قصد استشفاء مقداری از گِل بدن یکی از افراد را گرفته و بر چشم خود مالیدم، چشمم خوب شد از آن تاریخ درد چشم بر من عارض نشده است» ✅این کرامت و عنایت خداوند به آیت‌الله العظمی بروجردی با استشفای به خاک عزاداران ابی عبدالله علیه‌السلام است حالا عجیب نیست توسل به مسلم بن عقیل علیهماالسلام ، برای خانه دار شدن ، برای رفع امراض و...یک کرامت نقل کنم و وارد روضه بشیم. 🔰آیت‌الله روح‌الله قرهی، متولی و مؤسس حوزه علمیه امام مهدی(عج) از استادشان آیت الله العظمی مرعشی نجفی. آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی می‌فرمودند: پدرم، آسیّد محمود(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بیان می‌کردند که من دو مشکل بزرگ داشتم، یکی این بود که یک مرتبه‌ای حس کردم حصبه‌ای آمده و من گرفتم و همه علائم آن را دارم، یک دفعه در عالم رؤیا مسلم‌بن‌عقیل(علیه الصّلوة و السّلام) را دیدم و دیدم ایشان دارویی را به همه می‌دهد و خوب می‌شوند. لذا من به مسلم‌بن‌عقیل(ع) تمسّک جستم و شفا یافتم.(۱) السلام علیک یا مسلم بن عقیل علیهماالسلام السفیر الشهید. امروز روز باب الحوائجه حتما برا فرج امام زمان دعا کن. سبک دار: میثم مطیعی. محرم شد بازم توو کوفه مسلم تو تنها شد خیمه‌های غریبی تو برپا شد بازم سر انگشتر تو دعوا شد محرم شد دوباره میشه دختر توو جون بر لب دوباره قصه‌ی اسارت زینب دوباره آه و گریه از غمت هر شب گدا مگه جز تو کیو داره؟ یا ثارالله وابن ثاره چشام فقط برا تو میباره یا ثارالله و ابن ثاره بند دوم ازت دورم نمی‌دونم کجای این بیابونی شاید داری نامه‌‌ی من رو می‌خونی حال دل مسلمتو نمی‌دونی ازت دورم به جاده‌ی اومدنت نگاه کردم از این بلندی هی تو رو صدا کردم برای بچه‌های تو دعا کردم چشام فقط برا تو می‌باره یا ثارالله وابن ثاره مگه بگم نیا، اثر داره؟ یا ثارالله وابن ثاره بند سوم هراسونم از کوفیا از راه و رسم فرداشون بوی خدا نداره دیگه درداشون چه می‌کنی تو با نگاه مرداشون؟ هراسونم نگه ندارن احترام زینب رو هر ناکسی بیاره نام زینب رو جواب نده کسی سلام زینب رو چشام فقط برا تو می‌باره یا ثارالله وابن ثاره مگه بگم نیا، اثر داره؟ یا ثارالله وابن ثاره بند چهارم سلام بی بی به روضه ی حسین تو راهمون دادی برای گریه به چشا توون دادی راه بهشتی شدنو نشون دادی سلام بی بی می بینمت توو کوچه عزاداری شده رو صورت کبودت اشک جاری با قد خم چه نوحه ای به لب داری با تیر و تیغ و سنگ، تووی گودال یا ثارالله و ابن ثاره داره میره زینب دیگه از حال یا ثارالله و ابن ثاره 🔰در ماجرای کربلا ۲ نفر بیش از همه شرمنده ارباب شدند که نتوانستند ماموریتی که آقا بهشان سپرده بود را به اتمام برسانند. یکی جناب مسلم بن عقیل علیه‌السلام و دیگری جناب ابالفضل العباس علیه‌السلام هر دو تمام تلاششان را انجام دادند ولی نشد! هر دو متحیر‌ شدند یکی در کوچه های کوفه متحیرانه راه می رفت و دیگری وقتی دو دستش قطع شده بود متحیرانه ایستاد که چه باید بکند! آنقدر نگران ابی عبدالله بود دیدند وقتی مسلم به پشت بام رسید، رو به سمت مکه کرد و گفت: «السَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسُولِ الله یَا حُسَینِ»، یا اباعبدالله! حال مُسلم بن عقیل را داری می‌بینی؟! شروع کرد با مولایش صحبت کردن ، تاریخ طبری نقل می کنه وقتی به مسلم امان نامه دادند مسلم فهمید دروغ می گن کلمه استرجاع گفت: دیدن داره گریه میکنه، گفتن چرا گریه می‌کنی مسلم گفت گریم برای خودم نیست. إنّي وَاللَّهِ ما لِنَفسي أبكي ، ولا لَها مِنَ القَتلِ أرثي ، وإن كُنتُ لَم اُحِبَّ لَها طَرفَةَ عَينٍ تَلَفاً ، ولكِن أبكي لِأَهلِيَ المُقبِلينَ إلَيَّ ، أبكي لِحُسَينٍ وآلِ حُسَينٍ ۱۷۰ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۷۴؛ الإرشاد: ج ۲ ص ۵۹) برا خانوادم گریه می کنم برای حسین گریه می کنم که نامه نوشتم بیا.
صفحه دو شماره 3 حضرت مسلم علیه السلام باور نمی کردم گذرها را ببندند من را که می بینند درها را ببندند خورشید بودم زیر نور ماه رفتم جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم این چند شب یک خواب راحت هم نکردم من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت امروز جان دادم اگر جانت سلامت دندان من افتاد دندانت سلامت حالا که می آیی کفن بردار حتما ای یوسف من پیرهن بردار حتما حالا که می آیی ستاره کم بیاور با دخترانت گوشواره کم بیاور حیرانم اما هیچ کس حیران من نیست باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست اینجا برای خیزران لب را نیاری آقا خدا ناکرده زینب را نیاری اصلا ببین گل ها توان خار دارند ؟ پرده نشینان طاقت بازار دارند ؟ من راضی ام انگشتر من را بگیرند وقت کنیزی دختر من را بگیرند اینجا برای نعل پا دارند آنقدر کنج تنور خانه جا دارند آنقدر مهر و وفا که نه جفا دارند ، اما اینجا کفن نه بوریا دارند اما باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد حیف از سر تو نیست زیر پا بیفتد(۲) 🔰شرمندگی خیلی سخته ( فهمیدی کجا می‌خوام برم؟ مگه میشه وارد جلسه پسر بشی به مادرش سر سلامتی ندی) مادرشم شرمنده شد. اون روز آخر وقتی اشک علی رو دید گفت هرچی داشتم دادم ، محسنمو دادم، جوونیمو دادم، سلامتمو دادم فدای تو، ولی علی جان. شرمنده ام، حمایت من بی نتیجه ماند دستم شکست و بند ز دست تو وا نشد بسیار دیده اند که پیران خمیده اند اما یکی چو من به جوانی دو تا نشد از ما کسی سراغ ندارد غریب تر در این میانه درد ز پهلو جدا نشد(۳) گریز: منم یه جا ببرمت یه جاهم ابی عبدالله خیلی شرمنده شد. می دونی کجا بود؟ مگه میشه اسم دوتا باب الحوائج رو آوردی اسم این نازدانه باب الحوائج نیاد. ♦️ هر چه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم همه با هم وسط خطبه من خندیدند نسخه ی کودک بی شیر مرا پیچیدند روی دستم گل بی برگوبرم را کشتن رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود (۱)مستندات: ۱۷آبان ۹۲ خبرگزاری تسنیم. (۲)علی اکبر لطیفیان (۳)حاج علی انسانی 🌐@dorenabhydar
اجرای آموزشی فیش شماره 3 حضرت مسلم علیه السلام .mp3
8.43M
فیش شماره 3حضرت مسلم بن عقیل علیهماالسلام. بنابه درخواست دوستان👆👆👆
زمینه 1.pdf
2.79M
نسخه پی دی اف آماده ی چاپ سبک.امیرم 10شب محرم
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این نوحه به عنوان نوحه سراسری در شب عاشورا در دفاع از حجاب وعفاف خوانده خواهد شد. لطفا در تمامی گروه ها پخش شود؛ تا مثل سرود سلام فرمانده بازتاب گسترده داشته باشد. شما هم با پخش در ثواب شریک شوید.
28.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" ای روضه‌خوان بگو ماه محرم است🥀🖤 " ‌
Mohammad Ali Karimkhani - Mastan hame Oftade (320).mp3
9.11M
مستان؛ همه افتاده و ساقی نمانده ●♪♫ یک گل برای باغبان؛ باقی نمانده
شب دوم محرم حلقه اتصال: امام شناسی حضرت زینب یکی از کسانی که خوب امام زمانش رو شناخت و تا پای جان از او دفاع کرد و ثابت قدم باقی ماند حضرت زینب سلام الله علیها بود. سخنرانی‌ها و خطبه‌های ایشان در جریان اسارت در مجلس ابن زیاد و یزید علیهما اللعنه گواه عمق علم و ایمان و بصیرت ایشان است. حضرت زینب سلام الله علیها کسی است که یزید ملعون پس از واقعه شام در شأن ایشان می‌گوید: ان هولاء ورثوا العلم والفصاحه روز دوم محرم که روز ورود کاروان سیدالشهدا به کربلاست رسمه که در این روز روضه حضرت زینب سلام الله علیها خوانده می‌شود وقتی کاروان سیدالشهدا تو این روز به کربلا رسیدند مرکب سیدالشهدا از حرکت ایستاد. امام به زهیر فرمودند اینجا کجاست؟ ظهیر گفت: طف، قازریه و... امام فرمود نام دیگری هم دارد؟ ظهیر گفت یکی دیگر از نام‌های این سرزمین کربلاست همین که گفت کربلا آقا فرمود: اعوذ بالله من الکرب و البلاء پناه به خدا از سرزمین کربلا بعد آقا دستور دادن علویات خصوصاً حضرت زینب رو با یک اجلالی از محمل‌ها پیاده کردند. حتی در برخی از کتب تاریخی نقل شده خود ابی عبدالله آمدند و برای ایشان رکاب گرفتند تا از محمل پیاده بشوند. _______________ السلام علیک یا زینب یا بنت سید الانبیا ء السلام علیک یا بنت صاحب الحوض و اللوا ء السلام علیک یا بنت فاطمه الزهرا و خدیجه الکبری _______________ کاروانی پر از ستاره و نور کاروانی پر از عزیز خدا کاروانی رسیده از مکه کاروانی رسیده از بالا کاروانی پر است از حیدر کاروانی پر است از زهرا کاروانی به سمت آزادی کاروانی که دور از غم‌ها می نهند عرشیان قدم به قدم پا به روی زمین کرب و بلا سمت یک محملی چه با عجله می‌روند این عشیره طاها محملی پر ز نور زهرایی روی آن شاه بانوی کبری دور تا دور او بنی هاشم پای او روی زانوی سقا پا به روی زمین همین که گذاشت دل او را گرفت این صحرا او که می‌داند عاقبت باید « هستیش » را به جای بگذارد. ______________ نمایه: « هستی زینب» خیلی حضرت زینب وابسته به ابی عبدالله بود. حتی یکی از شرایط ازدواجش با عبدالله این بود فرمود عبدالله: حسینم یه سفری داره من باید همراهش باشم. تا اینکه شد روز دوم محرم، وقتی به ابی عبدالله گفتن رسیدیم کربلا، فرمود: « اعوذ بالله من الکرب و البلاء ههنا منتخب رکابنا و مقتل رجالنا و مسفک دمائنا» اینجا مردم هامون رو می‌کشن، خون‌هامون رو زمین می‌ریزن زینب شنید این جمله رو عرض کرد: یا اخی هذا کلام من ایقن بالقتل حسین جان این حرف کسیه که دیگه امیدی نداره می‌دونه که می‌میره چطور دلت میاد به زینب این خبر رو بدیم؟؟ من می‌خوام عرض کنم بی بی جان خبر شهادت برادر به همت ریخت دل‌ها بسوزه برات عصر روز عاشورا اومد تو گودی قتلگاه، یه نگاه بندازه «أ أنت اخی و ابن ٱمی» حسین جان خودتی؟؟؟ آروم دل زینب خواهر بمیره برات. چیکار کردن باهات؟ __ غمی بزرگ در دلم، مرا عذاب می‌دهد & تو را صدات می‌زنم، سنان جواب می‌دهد _______________ رحم الله من نادی وا حسیناه یا حسین ______________ دشمنت کشت ولی نور تو.... دوم_ محرم از حجت الاسلام محمد حسین قنبری 🌐@dorenabhydar
بسم الله الرحمن الرحیم روز دوم محرم سالروز روز ورود امام ویاران باوفایش به کربلاست با ورود امام به کربلا خاک کربلا عظمت گرفت. و بهتر است بگویم عظمت خاک کربلا از امام حسین است، چون هرکس به امام حسین علیه السلام منتصب بشه امام حسین علیه السلام جبران می کنه. زمین کربلا منتصب به آقا شد ، شفا می دهد، بهترین خاک روی زمین شد حتی از مکه عظمتش بالاتر شده، اولین مکانی است که خدا به او نگاه می کند در عرفه و شب‌های مناسبتی. بهترین تربت برای سجده است. 🔰تو هم بیا به آقا منتصب بشو. داستانی را نقل کنم کتاب متعالی السبطین. در شهر بصره تاجری بود که هرساله در خانه خود برای ابا عبدالله الحسین علیه السلام روضه می‌گرفت و خیمه عزا برپا میکرد. وهمه روضه خوانان را دعوت می کرد. یک سال این تاجر ورشکست شد. همه اموالش رو از دست داد. اما همسر وفاداری داره ، گفت مرد با کمک هم چرخ زندگی رو می چرخانیم. مرد گفت غصه من برای این اموال نیست. غصه من به خاطر این توفیقیه که از دست دادیم. کدوم توفیق؟ مجلس ابا عبدالله. زن گفت مرد غصه نخور، ۱۸ ساله برای همچین روزی پس انداز کردم. یه پسر بزرگ کردم ببرش بازار برده فروشان بفروش پولشو خرج مجلس امام حسین علیه السلام کنیم. عجب مادر فهمیده ای ( بابی انت و امی یا ابا عبدالله) سر پسر را تراشید آورد بازار برده فروشان هرچه داد میزنه کسی این برده رو نمی خره به پسرش گفت نمیگی پسر منی. حرفی نمی زنی غروب شد کسی نخرید ناگهان دید مردی اومد سوار بر اسب ، این جوان را با قیمت مناسبی خرید. مرد هم تو راه وسایل مورد نیاز مراسم رو جور کرد. اومد خانه، زن و مرد گریان و ناراحت از دست دادن فرزند، ناگهان دیدن درخانه به صدا در آمد. مرد دید پسرش برگشته، ( نکنه فرار کرده باشه ...) پسر گفت تا شما رفتین اون آقا گفت دلت می خواد برگردی به خانه؟ گفتم بله . منو تا اینجا آورد. و گفت برو به پدر و مادرت بگو حسین ارادت شما را قبول کرد اینم به‌خاطر ارادت شما. 🔰مگه میشه ارباب جبران نکنه. بیا امشب ماهم وصل به ابی عبدالله بشیم با دلمون روانه حرم بشیم. برو یه گوشه از کربلا بشین. بگو. 🌺السلام علی ساکن کربلا. 🌺السلام علی من جعل الله الشفاء فی تربته ♦️شعر سبک دار. یه کنج از حرم بهم جا بده دلم تنگته خدا شاهده هوای حرم هوای بهشت ببر کربلا به جای بهشت نگاه بکن پناه به این پرچم آوردم بدی و خوبی آقا درهم آوردم خودت یه کاری کن برام من کم آوردم آقا حسین … آقا حسین بمیرم برات نه اینم کمه تو فرق میکنی حسین با همه واسم مادرت دعا میکنه به من خاکتم وفا میکنه قسم به تربتت خسته دردم چقدر با مهر تربتت درد دل کردم ایندفعه کربلا بیام برنمیگردم. ♦️حالا برو کربلا می خوام برات روضه بخونم 🔰دوباره عطر محبت وزید بسم الله دوباره ماه محرم رسید بسم الله سرآمد عاقبت این انتظار یک ساله به اذن حضرت شاه شهید بسم الله اگر که آمده ای روسیاه و شرمنده میان روضه شوی رو سفید، بسم الله به اشک، دیدهٔ مهدی ندیده را تر کن اگر که آمده ای با امید بسم الله بیا که روضه مجال دوباره نو شدن است عزیز فاطمه درهم خرید بسم الله رسید قافله عاشقان به کرب و بلا پر از ستاره و سرو رشید بسم الله همین که خواند به لب آیه های استرجاع صدای گریه گل را شنید بسم الله ندیده عالم از این داغ، داغ سنگین تر نگفت، آنکه سرش را برید، بسم الله ♦️مثل یه چنین روزی ابی عبدالله به کربلا میرسه. نقله از ابن عباس که وقتی امیر المومنین از این سرزمین گذر کردند داستان حضرت عیسی رو نقل کردند، که در این سرزمین خبر شهادت ابی عبدالله علیه‌السلام را شنید و گریه کرد و بعد «ثم بکی بکاء طویلاً و بکینا معه حتی سقط لوجهه و غشی علیه طویلاً ثم افاقت». حالا یه چنین روزی ارباب ما رسید کربلا بین ما رسمه هرکس می‌ره کربلا و بر می گرده چاووش می خوانند. رسید بلاخره قافله کنار فرات سلامتی حسین و قبیله اش صلوات آماده ای ♦️چاووش محرم
ادامه ♦️چاووش محرم چه کربلا ست که آدم به هوش می آید هنوز ناله زینب به گوش می آید چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید صدای ناله ی مردی غریب می آید چه کربلاست کز او بوی مشک می آید هنوز ناله زلب های خشک می آید چه کربلاست که بوی گلاب می آید صدای گریه طفل رباب می آید چه کربلاست که بوی عبیر می آید صدای کودک نا خورده شیر می آید چه کربلاست که بانگ صفیر می آید هنوز ناله طفل صغیر می آید چه کربلاست از آن ناله ی رباب آید صدای ناله لالایی علی بخواب آید جواب طفلک ششماه داده شد باتیر عد و به تیر جفا داده بود اورا شیر چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست برای چیست که عطشان علی اصغر اوست چه کربلاست که سقای آن شده بیدست عدو زکینه سرش با عمود کین بشکست چه کربلاست که آبش به قیمت جان است به گوش جان همه جا ناله های طفلان است مگر به کرببلا آب قیمت جان است چرا نگفته کسی این حسین مهمان است چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد چه کربلاست علی اکبر اربا اربا شد شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند فلک به ناله ملک در خروش می آید ♦️کاروان به جایی رسید دیگه اسب ابی عبدالله از حرکت ایستاد. چندتا اسب عوض کردند دیدن اسب ها حرکت نمی کنند. پرسید از نام این سرزمین. گفتند غاضریه، نینوا، شاطئ الفرات. آیا نام دیگه ای هم داره؟ گفتن کربلا ابی عبد فرمودند: اعوذ بالله من الکرب والبلاء. حضرت زینب فرمود برادر بیا برگردیم. اینجا بوی غربت میده انگار خاطرات زینب از تمام اشکها و گفته های پیامبر زنده شد. فهمید اینجا مسیر جدائیه. اما عرضه بداریم بی بی جان امروز یه هول و ولایی به دلتون افتاد اما یه ساعتی هم میرسه از اون چیزی که می ترسیدی سرتون میاد. کدوم لحظه بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش برزمین افتاد. اما زینب رسید.« فَوَجَدَتهُ مکبوباً علی وجهه. وهو جثة بلا راس» ناله بزن یا حسین..... 🌐@dorenabhydar