eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. غریب و بیکس و بی یار و آشنا زینب به درد و رنج و غم و غصه مبتلا زینب . کنون که وقت وداع است زین جهان خراب به حال خویش دمی نوحه سرنما زینب . فغان که جان به غریبی سپردی و نبود کسی به دور تو از خویش و اقربا زینب . ز صبح روز ازل تا به شامگاه ابد برون نشد ز تنت جامۀ عزا زینب . در این دو روزۀ عمر اندر این جهان خراب زجور چرخ کشیدی چه ظلمها زینب . زگریه چشمۀ چشمت چوبحر شد چون دید شکسته گوهر دندان مصطفی زینب . گشوده شد دَرِ غم بر رُخت دمی که شکست ز ضرب در کمر خیرة النسا زینب . زمانه خاک غمت آن زمان فشاند بسر که گشت شق سر سلطان اولیا زینب . توئی که با دل صد پاره در لگن دیدی هزار پاره دل زار مجتبی زینب . تو آن اسیر بلائی که کاروان بلا عنان کشید تو را سوی کربلا زینب . توئی که برتو بلا بر سر بلا آمد چو گشت جای تو آن دشت پر بلا زینب . توئی که تشنه سر شش برادرت از تیغ به پیش چشم تو شد از بدن جدا زینب . توئی که شمر ستمگر به پیش دیدۀ تو سر حسین تو ببرید از قفا زینب . توئی که زیر سم اسب اشقیا دیدی تن برادر خود را چو توتیا زینب . توئی که بر قد اکبر کفن تو پوشیدی به جای خلعت شادی به صد نوا زینب . توئی که سینه نمودی ز پنجۀ غم چاک چو چاک شد گلوی اصغر از جفا زینب . توئی که کتف تو باشد هنوز نیلی فام ز تازیانۀ بیداد اشقیا زینب . توئی که بر سر بازار شام از ره ظلم زدند برسر تو سنگ برملا زینب . توئی که با دل آزرده نزد ابن زیاد بدی ستاده و می خورد او غذا زینب . توئی که بازوی زار تو از جفا بستند ز ریسمان ستم قوم بی حیا زینب . توئی که بود تو را در خرابه شب تا صبح ز خاک بستر و از خشت متکا زینب . به حال مرگ اگر دوش «جودیا» بودی از این مکالمه دادی تو را شفا زینب   شاعر:عبدالجواد ✍ .
Hekayat Ome Davod.mp3
10.05M
🔘 این دعا درهای آسمان را باز می کند ▫️حکایت فوق العاده شنیدنی 👌 📚 بحارالأنوار ج‏95، ص397.
YEKNET.IR - roze - vafat hazrate zainab 1401 - narimani.mp3
8.91M
|⇦•چرا به یاد لبت... سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ سید رضا نریمانی
623K
زنی میان کاروانی خسته نشسته است اگرچه در هجوم غم شکسته، ایستاده است به "ما رایت" او قسم که چشم های خویش را به روی هرچه غیر عشق بسته، ایستاده است اسیر اوست سلسله، و دید چشم قافله که بند بند ظلم را گسسته، ایستاده است ببین غم ستبر را ببین غروب صبر را به پیشگاه او چه سرشکسته ایستاده است اگر درست بنگری؛ به این شعور میرسی که او در آن نماز که نشسته، ایستاده است چراغ تکیه روشن است به احترام این زن است هنوز اگر علم میان دسته ایستاده است ✍ .
اگرچه در هجوم غم شکسته، ایستاده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در روضه ها کلیدِ اجابت گرفته ایم یک یاحسین(ع) گفته و حاجت گرفته ایم چلّه نشینِ چادر مشکیِ زینبیم(س) از این طریق، درس نجابت گرفته ایم از دست های حضرت عباس ِ(ع) با جنم مُهر و مدالِ شور و شجاعت گرفته ایم شد پاسبانِ خیمه علی اکبر(ع) و چه خوب؛ از سیره اش صلابت و غیرت گرفته ایم این اشک را برای دم ِ احتضارمان از حضرت رقیه(س) امانت گرفته ایم با إذن شیرخوارۂ لب تشنۂ رباب(س) در کشتی نجات سکونت گرفته ایم عاصی و دردمند و گرفتار آمدیم پیش از شفا، براتِ شفاعت گرفته ایم این مرگِ بی هدف نمی آید به کارمان ما از حسین(ع) قول شهادت گرفته ایم شاعر : : قدری از کـرببلا روضه بخوان دلتنگم تو خودت جای همه روضه و منبر داری 🏴 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰۸ از غم دوری ات ای یار به هم ریخته ام ای مرا دلبر و دلدار به هم ریخته ام کاش این لحظه ی آخر به کنارم آیی بی تو ای شمع شب تار به هم ریخته ام این به هم ریختنم گشت شروع از کوچه مادرم خورد به دیوار به هم ریخته ام بعد پرپر شدنت ای گل زهرا و علی(صلوات الله علیهما) آتش افتاد به گلزار به هم ریخته ام زخم پهلوت مرا یاد مدینه انداخت من از آن نیزه و مسمار به هم ریخته ام تو به گودال و سه ساله به خرابه،من هم از شلوغی سر بازار به هم ریخته ام بود برگرد نوامیس خدا نامحرم آه از دیده ی انظار به هم ریخته ام @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۹ پس از یارم به من دردو غم‌و اندوه رو کردند پس از یارم مصیبت ها کنارم های و هو کردند گرفتم پیرُهن پاره ز یوسف را در آغوشم بوَد پیدا ز پیراهن، چها با جسم او کردند اگر یکسال و نیم از رفتنش بگذشته یادم هست که در گودال نامردان، سنان را در گلو کردند ز یاد من نرفته نیزه دارانی که در گودال به جایِ زخم نیزه باز هم نیزه فرو کردند تنی که زیرو رو شد با نوک نیزه خبر دارم که بین گودی گودال با پا زیرو رو کردند خودم دیدم شهیدی از حسینم(علیه‌السلام) نیست زخمی تر ولی با نعل تازه، زخمِ پیکر را رفو کردند خبر دارم که خیلی حرمله خنده به اشکت کرد خبر داری سنان و شمر با من گفتگو کردند @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۴ بیا ببین ای ماه تابانم بی تو دگر زنده نمی مانم ذکر لبم حسین حسین جانم عزیز زینب یکدم نمی آید به چشمم خواب یاد لب خشک توام بی تاب ایندم آخرم ننوشم آب عزیز زینب نمی رود یک لحظه از یادم که با زمین خوردنت افتادم به درد من اضافه شد یک درد یادم نمی رود که آن نامرد با نیزه ای تو را بلندت کرد غریب مادر تو را میان دشمنان دیدم در حلقه ی نامحرمان دیدم سرت به دست این و آن دیدم غریب مادر پنجه به موی نازنین می زد خولی سرت را بر زمین می زد @mahmud_asadi_shaegh135