eitaa logo
جمهوری/ محمد صادق شهبازی
3.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
840 ویدیو
61 فایل
بازخوانی انقلاب مردم
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️انتخابات ۱۴۰۳ و عبور جامعه انقلابی از گزاره های کهنه و نو اصولگرایی ✍️در باب انتخابات به برخی نکات تحلیلی کمتر پرداخته می شود که عبارتند از: 🔹حتما مشارکت برای نظام برد است! ▪️ما از فرمولی در انتخابات که با افزایش مشارکت ببازیم باید بیاییم بیرون ! ▪️ اینکه امت حزب الله الان احساس باخت دارد و شیرینی یک مشارکت 50 درصدی را احساس نمی کند، اشکال بزرگی در مبانی و تربیت سیاسی است! 🔹مشکل مهم اصولگرایی این است که مردم را قبول ندارد. می خواهد در گعده ها رئیس جمهور انتخاب کند و اگر هم موفقیتی داشته در مشارکت پایین بوده است. ▪️ اینکه حاضرند بگویند یک نفر با رای سی و هشت درصد برود کنار به نفع یک نفر با رای 15 درصد یعنی گوسفند پنداری مردم! یعنی مثل چوپان به گله می گوییم این طرف آنها هم می گویند چشم! این موضوع مهم و کلیدی است در تحلیل اصولگرایی 🔹در این انتخابات نیز همین میزان رای آقای جلیلی، ناشی از نزدیک شدن ایشان به مردم و فاصله گرفتن از ساختار اصولگرایی بود. ما این بار واقعا آدم های غیر مذهبی و غیرحزب اللهی داشتیم که آمدند و به آقا سعید رای دادند! ▪️در این مسیر، عدم انصراف و ایستادگی، مهمترین ویژگی ای بود که مردم را به سمت آقا سعید سوق داد!و از طرفی آنچه منجر به ریزش رای قالیباف شد احساس مردم به وابستگی ایشان جریان های قدرت درون نظام بود. 🔹در این انتخابات نباختیم. فاصله 2.8 میلیون رای دو نامزد ناشی از رای قومیتی منطقه آذربایجان بود، و الا در اکثر استان ها آقای جلیلی اول بوده است. 🔹ما به عنوان جامعه انقلابی باید با مردم آشتی کنیم! و لازمه آن بررسی عواملی است که فاصله ما با مردم را زیاد کرده است.من لااقل دو عامل را جدی می بینیم! 1️⃣جریان تحجر که نتیجه اش در عرصه سیاست می شود عدم باور به مردم که من نمودش را می توان در نحوه رفتار مهره‌چینهای انتخابات، جریان وحدت و وفاق و... یا نحوه تعامل با مسئله حجاب و.. . دید. اگر امت حزب الله خود را از این گعده های متحجر جدا نکند دچار سرخوردگی خواهد شد از جنس رای های باطله سال 1400! 2️⃣عامل دوم هم بر می گردد به مسئله نیروهای کنترل‌گر و... که در مسائلی مثل فیلترینگ ، کم زحمت ترین کار برای خودشان و پرزحمت ترین کار برای مردم را انتخاب می کنند و نیرو های انقلابی را در انتخابات گوشه رینگ اتهامات می برند. 🔹نگاه جامعه اصولگرایی به انتخابات ابزاری است و بالتبع شاخص های انتخاب کاندیداهای کشور داری اش هم شده قدرت رای آوری! حتی اگر با شاخص های نهج البلاغه حضرت امیر نخواند ▪️ لیکن برای بعد رای آوری برنامه‌ ای ندارند و در نتیجه در عملکرد مشابهت زیادی با جریانات لیبرال دارند (مانند آزاد سازی قیمت و ...) ▪️ ویژگی برتر آقا سعید این بود که به بعدش هم فکر کرده بود! تفاوت ها را می دانست و تصمیم می گرفت. 🔹 پزشکیان چرا رای می آورد؟! شاید مهمترین علت این بود که ما علم مبارزه با فساد و محرومیت و... را دیر برداشتیم و در نقطه مقابل پزشکیان خیلی خوب و زود و به زبان ساده خود را عدالت محور جا زد
مردم ایران عزیز با ما هستند ، به زودی خواهیم دید ✍️ سید علی موسوی 🔹 الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَٰلَٰتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُۥ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا سلام بر همه مبلغین مجاهد ابلاغ کننده رسالات الهی. آنان که در این چند روز سختی های هدایت مردم عزیز ایران مان را دلسوزانه به جان خریدند. گوارایشان باد اجر مجاهدت در این رسالت الهی. سلام بر آنان که سختی رفتن به روستاها را به جان خریدند. سلام بر آنان که همچون برادر مجاهدمان دکتر سعید جلیلی، شهر به شهر برای تبلیغ رسالت خود رفته و خواب را بر خود حرام کردند. سلام بر آنان که ساعتهای متمادی پشت تلفن با مردم گفتگو کردند. 🔹 خداوند فرصتی بزرگ در این یک ماهه برایمان خلق کرد. فرصت گفتگوی نزدیک با مردم به ما نشان داد، «مردم ایران عزیزمان خیلی نزدیک تر از آنی که تصور می کردیم به ما هستند». در ابتدا کمی باورش دشورا بود اما در طول مدت کوتاهی، نزدیک به نیمی از مردم را توانستیم در رسالت الهی مان شریک کنیم. ای کاش یک ماه دیگر فرصت داشتیم، اگر با همین غیرت تنها یک ماه دیگر ادامه می دادیم، نتایج شگفتی آفرین تری نصیب مان می شد. افسوس می خوریم که از این یک ماه انتخابات نیز به دلیل تعلل های فراوان، دیر بهره بردیم و تنها هفته آخر آن را قدر دانستیم. 🔹 دو ماه دیگر فرصت در اختیار مان باقی است تا برتری منطق «مقاومت» را بر منطق «تسلیم» به اثبات رسانیم. ماه محرم و صفر را جدی بگیریم و پرچم زینب کبری را زمین نگذاریم. تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر. دست از ادامه این تلاش مجاهدانه بر نداریم، که نشانه های پیروزی از هم اکنون به چشم می آید. 🔹 مطمئن باشیم خداوند تحولی اساسی در آینده ای نزدیک رقم خواهد زد. باور نکنید سرزنش سرزنش کنندگان را. «مردم با ما هستند» به زودی خواهیم دید. برادران مجاهدم، برای دیدن «نصرت خدا و فتح قریب او»اکنون وقت تدبر در این آیات است: 🔴 الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَقالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ. فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ. إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَخافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 🔴 كسانى كه مردم به ايشان گفتند مردم علیه شما گرد آمده‏ اند پس از مردم بترسيد بر ايمانشان افزوده شد و گفتند خدا ما را بس است و او بهترین حامى است پس آن وضعیت دشوار با نعمت و فضل زیر و رو شد و ذره ای ناگواری به آنان نرسيد آنان خشنودى خدا را پيروى كردند و خداوند داراى بخششى عظيم است در واقع اين شيطان است كه دوستانش را مى‏ ترساند پس اگر مؤمنيد از آنان نترسيد و از من بترسيد
تجربیات و خاطرات خود از تبلیغات انتخاباتی برای و گفتگوهای حضوری، مجازی، تلفنی و... با مردم و نکات مطرح شده از جانب آنها را بنویسید. علاوه بر استفاده از هشتگ به همین صفحه بفرستید @mohamadsadeghshahbazi
من اهل روستایی در شهرستان ارومیه هستم تقریبا ۷سالی میشه فعالیت مجازی میکنم برای شورای روستا هم ثبت نام کرده بودم علی البدل شدم ترک سنی هستم درجریان انتخابات مقابل همه ایستادم ۲۰روزتمام درموردپزشکیان روشنگری کردم البته اینجا همه قومیتی رای دادند، امادرنهایت تونستم به جزخودم وهمسرم دو نفر دیگه راهم باخودم همراه کنم روستامون ...نصف کردنصف ترک خیلی‌ها هم بهم گفتن تعصب نداری وتوپیدن اماکوتاه نیومدم. برایشان پاسخ دادم خدا به شما خیر بده ما می‌خواستیم پرچم اسلام را بالا ببریم تا مردم طعم شیرین آثار عمل کاملتر به اسلام را ببینند. اگر میشد چیز دیگری میشد ولی اراده و مصلحت الهی بالاتر از تلاشهای ماست. چه بسا در آنچه دوست نداریم لطف پنهان الهی نهفته است. وقتی برای خدا حرکت میکنید اثر خود را میگذارد. مردم هم در برداشت بلندمدتشان بالاخره تحلیل درست میکنند و ماجراهایی مثل قومیت میگذرد. مهم این است ما خسته نشویم. سنت قرآنی پیروزی جریان حق است اگر ایستادگی کنیم.
*جلیلی، ستاره دنباله دار انقلاب اسلامی* بعضی ستاره ها درخشان اند اما تک شعله ای هستند در آسمان دنیا، هدایت گرند اما به مانند فانوس های دریایی مسیر را نشان می‌دهند، اما ستاره های دیگری دنباله دارند. هم جهت را نشان می دهند هم جریانی را به دنباله خود حرکت می‌دهند. از ابتدا که سراغ جلیلی رفتیم، خود خودش برای ما موضوعیتی نداشت، مرامش بود که انسان را جذب می کرد. ممشای جدیدی از سیاست ورزی انقلابی که خود را تا قله ریاست جمهوری نیز بالا کشانده بود. ترکیبی واقعی از سیاست و تقوا، آرمان ها و دردهای امروز جامعه، حاضر در حاکمیت اما چشم در بیرون برای یافتن ظرفیت‌ها، بستن در دفتر به روی محافل سیاسی و بازکردن آن به سمت نخبگانی که کار کردند اما کمتر دیده شدند. قدرت طریق است برای پیشبردن انقلاب و البته طریق مهمی است اما مقصد نیست، به هر روشی کسب نمی شود. اینها مجموعا جلیلی را الگوی جدیدی از سیاست ورزی معرفی می کند. همان موقع که خواستیم در این انتخابات کنشی داشته باشم، مساله ام گسترش این الگو بود. جوان هایی که سر در آرمان ها و پا در واقعیت ها دارند. یک یا چند درد در جامعه را درد خود گرفته و به دنبال راه حلی از بطن انقلاب اسلامی می گردند. این جوانان نه الزاما عدالتخواهند، نه حتما اصول گرایند و نه الا و لابد ضد اینها *بلکه در یک کلام جوان مومن انقلابی اند*. قدرت برای اینها واسطه رساندن واقعیت ها به آرمانهاست. اینها اینطور نیستند که بی هیچ دستاوردی و تنها با حضور در محافل از این پست به آن پست جابجا شوند، مسائلشان را پست هایشان تعیین نمیکند و ابزار بودن قدرت را خوب فهمیده اند. امروز این جوانان تا دروازه های دار الاماره آمده اند اما آن‌را فتح‌نکرده اند. یک زمان اصلا اهمیت قدرت را درک نمی‌کردند اما امروز بالغ شده اند، ادراک مشترک جمعی از جایگاه و اهمیت قدرت دارند اما آن را درخدمت اهداف انقلاب می‌خواهند لذا می دانند ابتدا باید سیاست و قدرت را رام انقلاب اسلامی نمایند، سپس بر مرکب آن به تاخت گام دوم را طی کنند. اما دو مانع جدی بر سر راه اینهاست و به نظر می‌رسد کارویژه امروز جلیلی به این دو مربوط می شود: 1️⃣ اولا عقلانیت درگیر شدن با صحنه قدرت سیاسی در این جبهه همچنان پایین است. این جوانان قدرت و اصحاب آن را نمی شناسند لذا در مواجهه 🚫 یا دشمن شان‌می شوند که خود اشتباهی بزرگ و نیروسوز برای انقلاب اسلامی است 🚫 و یا خود در آن هضم می شوند که به محاق خواهند رفت. این جریان باید عقلانیت سیاسی خود را آنقدر قوی کند تا بتواند اراده قیام را تبدیل به راهبرد سیاسی و وظیفه معطوف به قدرت گرداند. 2️⃣ ثانیا این جزایر جدید انقلاب اسلامی باید به هم‌ متصل شود تا معادلات قدرت را به نفع آرمان ها تغییر دهند. مادام که معادلات قدرت از جنس اکنون باشد، قدرت نمی‌تواند ابزاری در خدمت امر مقدس استفاده شود و تنها راه تغییر معادلات قدرت، اتصال حلقه های پراکنده و تشکیل زنجیره ای محکم است تا سمت و سوی کلان حاکمیت را به نفع انقلاب تغییر دهند. امروز شاید از هر روزی بیشتر این ستاره دنباله دار انقلاب اسلامی باید حرف نو خود را به چارچوب های متعارف سیاسی در ایران نزدیک کند و پس از انتخابات ۱۴۰۳ هدایتگر این جریان دنباله ها متعین در جلیلی است. به امید فتح قله ها
17.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏چقدر این حیدر خلیل که داماد سید حسن هم هست زیبا خوانده و بالاتر چه شعر زیبایی خوانده مفاهیم عاشورا، ایستادگی، قدس و... چقدر فرق است حتی روضه آنکه خانه‌اش را بر کرانه آتشفشان بنا کرده با آنکه از دور نظاره‌گر است...
🔻در ستایش شمایل سیاسی سعید جلیلی من «جلیلی‌چی» نیستم. سال ۹۲ به او رای ندادم. دور اول انتخابات همین امسال هم به او رای ندادم. به ضعف‌ها و محدودیت‌های او در مقام یک سیاستمرد واقفم. اما حالا که پس از سه هفته ممنوعیت سخن گفتن درباره نامزدهای انتخاباتی امکان نوشتن یافته ام دوست دارم از او بنویسم. از سعید جلیلی که به نحو کم‌نظیری نماینده بخش بزرگی از فضیلت‌ها و زیبایی‌های انقلاب اسلامی پنجاه و هفت در سیاست ملی ماست. اگر آرمان پنجاه و هفت پیوند یافتن و بلکه یگانه شدن دین و سیاست در متن حیات مدنی بود، این یگانگی نخست باید در وجود سیاستمرد محقق شود. جلیلی به وضوح مصداق این معناست. پیشتر نوشتم که مهم‌ترین میراث شهید رییسی سیاست تقواست و اینک باید افزود که میراث‌دار او از این جهت بی‌شک سعید جلیلی است. با این ملاحظه که آنچه برای سید شهید با شمّ و غریزه محقق بود، برای جلیلی با نحوی تفصیل و نظرورزی همراه شده است. نحوی درک سازوار مبتنی بر دیانت از سیاست و مقاومت و عدالت که در جزئیات مشی عملی و زیست شخصی نیز متبلور است. و این فقط مربوط به امور کلان سیاست نیست؛ شاید به چشم کسانی خرد و کم اهمیت به نظر برسد، برای من اما اینکه سیاستمداری داریم که در اوج مشاجره پینگی‌پنگی مناظره دونفره، وقتی رقیب قرآن می‌خواند، ملتزم به امر «فاستمعوا له و انصتوا» لب از سخن می‌بندد، قیمتی است. اینکه مجاهد جانبازی داریم که زخم و جراحت خود را محمل تبلیغ سیاسی قرار نمی‌دهد (شاید هنوز هم بسیاری از مردم جانباز بودن او را ندانند) ارزشمند است. اینکه نامزد انتخاباتی داریم که در نحوه عمل خود، در گفتن و نگفتن، در رفتن و ماندن، بیش از هر چیزی حجت شرعی را در نظر می‌آورد همان لحظه طلایی سیاست پنجاه و هفتی است. جلیلی امروز خیلی بیش از گذشته در منظر و مرئی وجدان ایرانی ما حاضر است. می‌دانم که بابت جمله بعدی ملامت و تمسخر خواهم شد اما چه باک؟ این وجدان ایرانی هر چند به او رأی ندهد اما عمیقا دوستش دارد. همچون شمایلی از فضیلت‌های بنیادینی که مدینه ما را برافراشته است: تقوا، شجاعت، سلامت، ساده‌زیستی و مردمداری. ممکن است بسیاری بترسند و ترجیح دهند که در این شرایط سخت و خطرناک چون اویی سکان کشور را به دست نگیرد. اما این ترس به خلاف تصور همراه با نفرت نیست. تلاش دو هفته اخیر برای نفرت ساختن حول جلیلی موفق نبود (به خلاف مورد احمدی نژاد در سال هشتاد و هشت). فضیلت و تقوا چیزی نیست که از نظر انسان ایرانی نکته‌سنج مخفی بماند و او کسی را که به این زیور آراسته است، نمی‌تواند دشمن بدارد. همچنین این ترس چندان مربوط به ویژگی‌های شخصی جلیلی نیست. در واقع این ترس، ترس از تنگ شدن زندگی و مجال و امکان‌های آن (خواه در پرتو سیاست حجاب و محدودیت اینترنت یا نزاع با قدرت‌های جهانی) به حفره‌های بزرگی در کلیت سیاست انقلابی باز می‌گردد. بار دیگر مسائل جلیلی را به یاد آوریم: اینکه جلیلی زبان تخاطب با بخش مهمی از مردم را ندارد، اینکه ایده‌ای در نسبت با تکثر واقعاً موجود در ایران امروز ندارد، اینکه ایده آزادی در منظومه او جای روشنی ندارد و اینکه ایده امکان پیشرفت بدون همراهی با هژمونی غرب هنوز اعتماد و امید چندانی بر نمی‌انگیزد، جملگی به کاستی‌های اساسی نیروی انقلاب و گفتار و طرح سیاسی آن باز می‌گردد. اگر این خلل‌ها زیر عبای پوشاننده شهید رییسی و سیادت و صفا و معنویت او از نظر مخفی شده بود (که البته چندان هم نشده بود) به معنای حل و فصل آنها نبود. و مسیر آینده مسیر در انداختن طرحی نو و حل و فصل واقعی این کاستی‌هاست. با مشاجره ملال‌آور تعیین مقصر و سرزنش متقابل در میان نیروهای انقلابی گامی به پیش برداشته نمی‌شود. شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور می‌کنم روند وقایع ماه‌ها و سال‌های پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد. اما گشایش آینده ما در هزینه کردن مسرفانه این سرمایه نیست. در تلاش جدی و سخت کوشانه و بیرحمانه برای حل مسائلی است که موجد ترس فوق الذکر می‌شود. کاش سعید جلیلی خود به محور این تلاش تبدیل شود.
روی دریافت شماره کلیک کردم. شماره را گرفتم. آخر این وقت روز باید چه می گفتم؟ گوشی را جواب داد. - سلام علیکم... نمی دانستم باید چه بگویم! یک آدم معمولی در اتاق خودم با یک نفر دیگر که معلوم نبود کجای ایران است؛ در اداره است یا سر زمین کشاورزی، تماس گرفته بودم... - از ستاد آقای جلیلی تماس می گیرم. خوب هستین شما حاج آقا؟ از صحبتش می شد تشخیص داد که احتمالا یک کشاورز روستایی است. از اینکه به کی رای می دهد صحبتی نکرد. اما داشت درد و دل می کرد که انشالله به حق صاحب زمان کسی باشد که راه شهدا را ادامه دهد و درد مردم را دوا کند... در تجمع مصلی، پایین در هجدهم، بچه های ستاد، غرفه ی پویش را به پا کرده بودند. مردم هم پیر و جوان آمده بودند تا شرکت کنند. در روز های آخر تماس ها به روزانه 140000 تماس رسیده بود.در این چند روز، هم خودم شخصا و هم نقش مدیریتی اعضا را در اجرای پویش بیستکال دیدم. این چند هفته یکی از نقاط مهمی بود که می شد در آن ( *تجلی نقش مردم* ) را در یک حرکت مجاهدانه پیدا کرد. انشالله که اتفاقاتی که افتاده به صلاح بوده و این حرکات خالص مردمی و پای کار بودن، از جانب خداوند بی پاسخ نمی ماند.
امیرعباس ش. دور دوم رفته بودیم پارک مهدی آباد شاهرود یکی از مناطق پایین شهر شاهرود اونجا بساط شربت هم بردیم کلی صندلی برای نشستن آوردیم کلی پیر مرد آنجا بود با سلام و احوال پرسی دعوتشان کردیم به نشستن روی صندلی ها از قبل باهم بسته بودیم که من پلیس بده بشوم و رفقا پلیس خوب سید حسین مثل همیشه رفت وسط و با لحن جدی و صدای کلفت اش دست گرفت و از مشارکت گفت و از خوبی های جلیلی بعدش عباس هم یکم صحبت کرد عباس قطعا لحن و بیان سید حسین را نداشت ولی دغدغه اش از همه مابالاتر بود (هرشب برای پیروزی جلیلی و نطق خوبش در مناظرات حدیث کسا می خواند) من رفتم جلو و از خوبی های پزشکیان گفتم و دولت شهید رییسی را نقد کردم یکی از پیرمردها با لهجه شاهرودی گفت :یعنی تو دولت رییسی رو قبول نداری گفتم نه :گفت برو دایی تو اوضاعت خیلی خراب است .بعد چندتا پیرمرد ریختند سرم و می خواستند مرا بزنند آخر کار یکی از پیرمردها که دندون هایش ریخته بود و بعضی شکسته بود و بر چهره چروک و ترسناکش خوش ننشسته بود گفت :دایی مردم رو نفهم فرض نکن مردم تو تشییع جنازه رییسی نشون دادن کی رو دوست دارن ،بعدشم دور اول به فلانی رای ندادند با اون همه خرجی که کرد ...تازه شما هم همتون باهم هستید ،معلومه خودتو هم طرفدار جلیلی هستی و به جلیلی رای می دی😳 ما هم چه شما بگید چه نگید به جلیلی رای می دهیم ...سریع خداحافظی کردم مثل پیشگوها بود ترسیدم الان کارهای بدی که انجام داده ام را هم به من بگوید
🔺جریانی که ادعای آزادی، تحمل مخالف و گفتگویش گوش فلک را کر کرده، نیامده و مستقر نشده؛ زمزمه و زمینه اختناق، سرکوب مخالف و بستن دهان منتقد در آن شروع می‌شود. 🔺آنهم نه دربرابر یک جریان انتقادی یا کف خیابان، که در برابر جریانی ایجابی که کارش ارائه راه‌حل و تولید نرم‌افزار حکمرانی است و میگوید به دولت رقیب و جهش کشور در دوره او کمک خواهم کرد. 🔺اینها که با نگاه همدلانه چنین میکنند، با مخالف و منتقد چه خواهند کرد؟ نکند میخواهند کمیته مجازات، تفتیش عقاید و اعدام برپا کنند؟ 🔺 مقابله با کارشناس، عالم و پژوهشگر حکمرانی و اساسا مقابله با دانایی برای چه هدفی صورت میگیرد؟ 🔺آیا دلیل حمله به دولت سایه، نبود ایده و برنامه در دست جریانی است که بیش از سه دهه حاکم بوده‌اند؟ حمله به دولت سایه و تهدید و ارعاب می‌تواند این ضعف را بپوشاند و برطرف کند؟ 🔺آیا درون جریانی که با اکثریت شکننده پیروز شده، عده‌ای میخواهند ۱۴ میلیون را سرکوب کنند؟ اصلا شدنی است؟ با بقیه ۳۰ میلیونی که مشارکت نکرده و به اینها رأی نداده‌اند میخواهند چه کنند؟ 🔺آیا عده‌ای خواب تکرار دهه هفتاد و برخورد دولت سازندگی با منتقدان و توده عادی مردم را می‌بینند؟ 🔺چرا اصرار دارند شیرینی مشارکت مردم را با زمینه و زمزمه اختناق، ارعاب و مقابله با علم و دانایی از بین ببرند؟ @enghelabemardom
49.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از تاریکی نمی‌ترسی!؟ 🌚 😱 می‌دونستی ۷۰درصد خونه‌های ایران تاریکه؟ 🏡 ⁉️ از مردم تو خیابون پرسیدیم خونه‌شون روشنه یا تاریک؟ یکی‌شون نزدیک بود هاش‌اف 🎤رو پرت کنه!! 😂 📞 09912700724 🌐 Davatt.ir
✅ از رویکرد تبیینی در حاد ترین نقطه ی سیاسی تا سیاسی بازی مدعیان تبیین... 🖊 احمد قوی 🔶 درست در شنبه ی بعد از انتخابات خبر یک دیدار کم سابقه روی پایگاه خبری رهبر معظم انقلاب قرار گرفت: "دکتر جلیلی عصر امروز با رهبر معظم انقلاب دیدار کرد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار ضمن تشکر از رویکرد تبیینی آقای دکتر جلیلی در عرصه رقابت‌های انتخاباتی و همچنین ایجاد زمینه برای شور و شوق مردمی بیشتر در انتخابات، برای وی آرزوی موفقیت کردند." رهبر معظم انقلاب در حالی از رویکرد تبیینی دکتر جلیلی تشکر کرده اند که سالهاست عرصه ی سیاسی ما بویژه رقابت های انتخابات سرشار از بد اخلاقی های سیاسی، وعده های بدون پشتوانه عامه پسند، عدول از مبانی انقلاب با هدف جذب رای، بیان حرفهای دو پهلو برای رضایت دو سر طیف و... شده است. از سویی اگر به خاطر بیاوریم که فرمان جهاد تبیین به عنوان یکی از اصلی ترین دغدغه های رهبر انقلاب حدود سه سال پیش مطرح شده و بسیاری از نخبگان فرهنگی و متولیان تبیین عملکرد قابل قبولی دراین مورد نداشته اند ارزش این مدال خوش رنگ برای دکتر جلیلی به عنوان یک سیاست مدار که در حاد ترین و چالشی ترین رقابت سیاسی کشور حضور پیدا کرده است دو چندان خواهد شد. 🔸 اما نقطه ی قابل تامل در مورد انتخابات اخیر این است که علی رغم حضور تبیینی دکتر جلیلی به عنوان یک سیاست مدار در متن رقابت انتخابات ، بسیاری از مدعیان و اصحاب تبیین که می بایست در همه حال رویکرد تبیینی داشته باشند و از فرصت انتخابات به عنوان بستر مهم مردم سالاری دینی در جهت رشد افکار عمومی و جهاد تبیین و توسعه ی نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی استفاده کنند، به سراغ بازی های پشت پرده سیاسی رفته و با تاکید بر نقل های غیر شفاف و به میان کشیدن کد های پنهان غیر موثق و با خرج کردن از نهاد ها، جایگاه ها و چهره های ملی و حتی بین المللی به دنبال تغییر رای مردم بودند که البته پاسخ خود را از امت رشید انقلابی دریافت کردند. این مساله زمانی تاسف بار تر می شود که به خاطر بیاوریم بعضی از این عزیزان سال هاست روی مردمی سازی فضای سیاسی کشور و پرهیز از مدل های سیاسی رایج در غرب تاکید دارند. اما در این انتخابات خود در نقش چهره های پشت پرده ای ظاهر شدند که با فشار آوردن در جلسات خصوصی خواهان وتوی اراده ی مردم در حمایت از یک نامزد و واریز اجباری سرمایه اجتماعی به حساب دیگری شدند. با این تصور غلط که بدنه ی مردمی حامی نامزد انقلابی هیچ درک و تشخیص مستقلی ندارد و می توان و باید با یک کلید آن را مدیریت کرد! البته در این انتخابات نیز همانند انتخابات اخیر مجلس مشخص شد که دیگر زمان این مدل های بالا به پایین گذشته و بدنه ی رشید جریان انقلابی سیاست ورزی هایی از جنس گام دوم انقلاب را می پسندد و بهتر است بخشی از نخبگان تریبون دار که دچار عقب ماندگی نسبت به بدنه انقلابی شده اند با تامل و بازگشت به اصول مکتب امام این خطاها را جبران نمایند. ان شاء الله پ ن: ناگفته نماند ادعای برخی مبنی بر تغییر نتیجه نهایی انتخابات در صورت انصراف دکتر جلیلی نیز بدون دلیل و غیر واقع بینانه است. در دور اول در حالی که هنوز هیچ حمله ای از سمت اطلاح طلبان علیه دکتر قالیباف مطرح نشده بود، نتیجه ی رقابت های دو نفره مورد اشاره ی دوستان هم معلوم شد و قشر معروف به خاکستری در همان دور اول نشان داد که به آقای دکتر قالیباف رای نخواهد داد.
زینب پ. خوشحالم و خوشحالم و خوشحالم و افتخار میکنم که به گفتمان دکتر رای دادم و ذره ای پشیمان نیستم تو کانال خانوادگی و فامیلی مون شماره حساب ستاد دکتر رو گرفتم و خودم اولین کسی بودم که پول واریز کردم عکسش رو تو گروه گرفتم و نوشتم: من چراغ اول رو روشن کردم 😂 خانمها بسم الله... باورم نمیشد، بیشتر اعضای گروه پول واریز کردن و عکسشو تو کانال گرفتن و دیگران تشویق میشدن یه کاری واسه رای آوردن دکتر کرده باشن، هر چند اندک✌ خلاصه به قول یکی از اعضای گروه یه چلچراغی شد واسه خودش😉
💠 جلیلی و بار تحقق «شعار»ی که «مسیر» است ✍ علی شمقدری 🔸 رییس‌جمهور نشد؛ اما آیا شعار انتخاباتیش هم مختومه شد؟! مگر «یک جهان فرصت» حتما نیاز به ریاست بر دولت دارد؟! مگر «یک ایران جهش» متوقف بر بودجه‌های دولتی است؟! مگر «هر ایرانی یک نقش با شکوه» قدرت سیاسی می‌طلبد؟! 🔹 ما نباید در همین فعلی متوقف شویم. پس از یازده سال، دولت سایه به بلوغ رسیده و در مسیر «حرکت جوهری»اش باید تبدیل به نسخهٔ کامل‌تری از خود شود. ما اکنون به جای دولت سایه، به «قرارگاه فرماندهی دولت سایه» نیاز داریم‌. به پشتوانهٔ ۱۴ میلیون رأی، می‌شود از یک جهان فرصت، یک ایران جهش ساخت. به پشتوانهٔ ۱۴ میلیون رأی، می‌شود ۱۴ میلیون نقش با شکوه ساخت. 🔸 مگر نه اینکه بسیاری از اساتید دانشگاه از جلیلی حمایت کردند؟ پس برای هر دانشگاه و استاد می‌شود ماموریت تعیین کرد! مگر نه اینکه بسیاری از نخبگان روستایی و عشایری جلیلی را انتخاب کردند؟ پس هر روستا را می‌توان سلول جهش تولید کرد! مگر نه اینکه بسیاری از نیروهای مخلص حزب‌اللهی یک ماه برای گفتمان انقلاب از مال و وقت و آبروی خود گذاشتند؟ پس می‌شود برای گروه‌های جهادی، نقش و وظیفه تعیین کرد! 🔹 مگر ظرفیت ستادهای استانی انتخابات هنوز وجود ندارد؟ مگر نمی‌شود به پشتوانهٔ ۱۴ میلیون ایرانی برای پروژ‌ه‌ها تامین مالی کرد؟ همهٔ اینها نیاز به یک مدیر راهبردی و کلان دارد که ظرفیتها و فرصتهای کشور را بشناسد و بداند چگونه می‌شود با کمترین هزینه، بیشترین بازدهی را برای کشور تولید کرد. مگر دولت سایه غیر از این بود؟ مگر در مناظره، برای همین روش مدیریت، رگ غیرت جلیلی باد نکرد؟ 🔸 شاید «حزب» راه انداختن، نشانی غلط باشد و اتفاقا ظرفیت جلیلی را محدود کند. ما به فعال کردن ظرفیت جلیلی برای جهش ایران به پشتوانه ۱۴ میلیون رأی پرشکوه نیاز داریم. ما به بازتولید «جهاد سازندگی» اول انقلاب توسط فردی که عمیقاً به مشارکت مردم اعتقاد دارد نیاز داریم. 🔹 اکنون وقت یک «جهاد بزرگ برای جهش ایران» با محوریت انسان انقلاب اسلامی است و جلیلی در این نقطه باید بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم 🔺 @mahdi_muhamadabadi
م. کریمی بنده چند تجربه جدید داشتم که گفتنش می‌تونه برای دفعات بعدی مفید باشه؛ چندتای اولی نقده و چندتای بعدی خاطره: ۱. اقدام به تبلیغات میدانی در مناطق و روستاها می‌تونه جدی‌تر دنبال بشه و باید اعضای ستادها رو بیشتر به این سمت بکشونیم. ۲. در تبلیغات میدانی و ایستادن در میادین پرتردد، بیشترین محتوایی که وجود داشت تا به مردم بدیم، یکسری عکس و پوستر شعاری بود. درحالی‌که بهتر بود تراکت‌های کوتاه و اقناعی بیشتر چاپ بشن. اون شب‌نامه‌ای که روز آخر تبلیغات تهیه شده بود عالی بود؛ از اون جنس محتوا بیشتر نیاز داریم. پوستر عکس و شعار فقط به درد زدن به در و دیوار ستاد می‌خوره، نه تبلیغ میدانی. توی تبلیغ میدانی باید جدا از صحبت خودمون، محتوای اقناعی به طرف مقابل بدیم که متاسفانه خیلی کم‌رنگ‌تر از عکس‌های بزرگ و پوسترهای شعاری بود. ۳. بنده همون روزهای اولی که لینک‌های ثبت‌نام در ستاد در کانال‌ها ارائه شد، ثبت‌نام کردم ولی چندین روز بعد سراغ بنده اومدند و لینک گروه ارائه شد و کارها شروع شد. یکی از دلایل این‌که دیر شروع کردیم و از رقیب عقب موندیم، جدای از درگیری‌های درون‌گفتمانی، همین تعلل ستاد بود. ۴. در تبلیغات این دوره فهمیدم خیلی از ماها، به اشتباه فکر می‌کنیم اکت‌های مناظره‌ای کاندیداها تعیین‌کننده رییس‌جمهوره و عملا با این تفکر به شعور مردم اهانت می‌کنیم. درحالی‌که این‌طور نیست؛ مردم اگر ۹۲ به روحانی رای دادن، به‌خاطر تیکه «گازانبری» نبود؛ مردم از تورم سنگین ۹۰-۹۲ خسته بودن و به جریان مقابل ما رای دادن. این انتخابات هم همین بود، جدای از آراء قومیتی، بنده که در روستای حاشیه کرج، باقرشهر، نازی‌آباد و شهرستان خودمون تبلیغ کردم؛ مدام با این چالش روبرو بودم که اگر شماها خوب بودید، چرا باز هم گرونی‌ها توی دولتتون ادامه داشت؟! پس چالش اصلی ما این بود. ۵. به‌نظرم این انتخابات نشون داد این حرف که «کار باید از کف صحنه اصلاح بشه» شدنیه‌. همیشه وقتی صحبت‌های تمدنی درمورد مردمی‌شدن همه‌چیز رو در زمان ظهور می‌شنیدم، فکر می‌کردم خیلی باهاش فاصله داریم و حتی حزب‌اللهی‌های الان هم پای کار این شکل اداره جامعه نیستن؛ ولی این انتخابات نشون داد که شدنیه. تبلیغات میدانی رو با وجود عدم حضور جدی خیلی از خواص مذهبی، خود مردم سر دست گرفتن و ۱۴ میلیون رای جمع شد. ۶. اول؛ توی محله نازی‌آباد وقتی تقریبا از تبلیغ خسته شده بودم؛ رفتم ایستگاه اتوبوس تا برگردم به سرکارم. خسته بودم و به‌جای صندلی، روی زمین نشستم. یه مرد حدودا ۵۰-۶۰ ساله کنارم نشسته بود. گفت چی دستته؟ گفتم تراکت تبلیغاتی آقای جلیلی. توضیح دادم براش و ازش خواستم رای بده. با یه حال ناامیدی گفت «تو رو که دیدم جوون خوبی هستی و این‌جوری برای یه نفر میدویی، بهش رای میدم.» یه کم دیگه صحبت کردیم و یه جمله جالب گفت: «من درواقع به خود تو دارم رأی میدم.» (نقل به مضمون). این بهم نشون داد مردم اگر صرفا تلاش واقعی ما رو ببینن، شور و انگیزه میگیرن؛ شاید انزوا و خستگی ما خیلی وقتا باعث کناره‌گیری مردم مستضعف از انتخابات میشه. ۷. دوم؛ بعضی اقوام ما هستن توی شهرستان که کلا باهاشون سر مسائل اساسی نظام بحث داریم. توی فتنه ۱۴۰۱ هم طرفدار ززآ بودن. با یه حالت ناامیدی رفتم سراغشون تا جلیلی رو تبلیغ کنم. در کمال تعجب دیدم که گفتن آره ما خودمون می‌خوایم بهش رای بدیم! خیلی برام عجیب بود! این نشون میده توی شهرستان‌ها مردم عادی و مستضعف اگر آدم مستقل و بی‌ریا ببینن، علی‌رغم اینهمه دروغ و تخریب، بازم سمتش میرن؛ حتی اگر دچار شبهه‌ها شده باشن. فقط باید ماها همتمون رو توی معرفی این اشخاص بیشتر کنیم؛ همین. بیشترین مشارکت جمهوری اسلامی زمان ۸۸ بود که احمدی‌نژاد با تکیه بر رای همین مستضعفین و شهرستانی‌ها و روستایی‌ها بیشترین رای ریاست‌جمهوری تاریخ جمهوری اسلامی رو آورد.
محمد رفته بودم سوپر مارکت سر خیابان دیدم مغازه دار کل دیوار مغازه شو کرده پوستر پزشکیان... رفتم داخل و به بهانه ای در مورد انتخابات صحبت کردم... گفتم حالا چرا پزشکیان؟ گفت خب معلومه من ترک هستم و ما ترکا طرفدار پزشکیان هستیم... گفتم ببین اگر پزشکیان اومد بنزین را کرد ۲۵ هزار تومن فکر میکنی برای ترک ها قیمت دیگه ای در نظر میگیره؟ نه هممون باهم... گفت مگه قراره بنزین را گرون کنه؟ این شد که گفت و گوی ما شروع شد و حدود ۲۰ دقیقه طول کشید و نتیجه این شد مغازه دار گفت آقا برو همه پوستر های پزشکیان را بردار بی زحمت و به جای همش جلیلی بزن👌👌☺️☺️... منم از خدا خواسته همین کار را کردم چون پشت ماشینم پر پوستر آقای جلیلی بود😁😁 البته در آخر گفت راستش در مناظرات حس کردم جلیلی بهتره ولی وقتی زاکانی اونطوری به پزشکیان حرف زد به رگ غیرتم برخورد و گفتم دیگه حتما باید به پزشکیان رای بدم...😓😓
محمدحسین چیزی که برام جالب بود در ایام انتخابات این بود که دوستی داشتم که فرزند کوچیک داشت اما روزا باهم تبلیغ بودیم و دعوت به انتخاب اصلح شب ها هم پوستر چسبوندن و... بچه دوستم غالبا شب ها مانع از اومدن پدر می شد و بنده خدا چقدر هم به دیگرانی که شب با هم بودیم خدمت می کرد از پذیرایی و.... یعنی هم خودش و هم خانوادش کلا با جان و مال و هم جوره حتی در طول روز از کار های ضروری صرف نظر میکردن ثانیه ها را غنیمت میشمردن با این که تازه اسباب کشی کرده بودن ولی گذاشتن برای بعد از انتخابات جمع و جور کردن ها را و حتی ثبت نام بچه را همه جوره مشغول جهاد بودن جهاد تبیین و انتخاب افراد مثل ایشون کم نبودن واقعا آدم حس می‌کرد که اینا فقط و فقط با خدا معامله میکنن و بس
زهرا پ. من یکی از شهرستان های استان کردستان تبلیغ میکردم چند روز مونده به انتخابات ۸ تیر شروع کردم بصورت چهره به چهره با مردم کوچه بازار صحبت کردن؛الحمدلله رای بعضی افراد رو تونستم عوض کنم ،اکثریت افراد بخاطر وضع نابسامان اقتصاد و معیشت گله مند بودند، بابعضی افراد کم حجاب که صحبت میکردم میگفتند حاضریم معیشت ما درست بشه در عوض چادر بپوشیم... یک عده از سر تعصب قومیتی و اینکه فلانی کُرد یا تُرک هست به آقای پزشکیان رای دادند و از تمام رای دهندگان به ایشون پرسیدم دلیل بهتری جز همین مورد نیاوردند و اکثریت میگفتن چون بهمون گفتند این خوبه یا میگفتند چون خوبه یا مردمیه؛ یعنی هیچ استدلال قانع کننده ای نیاوردند... و علت رای ندادنشون به دکتر جلیلی رو میگفتند یا تندروعه یا میگفتند سه دهه مسئولیت گرفته چیکار کرده؟... در کل متوجه شدم اکثریت افراد از خودشون تحلیلی ندارند و تحت تاثیر فضای مجازی و شبکه های معاند و صحبت های عوام فریبانه به اونها رای دادند و اینجا بود که متوجه شدم چقدر از جهاد تبیینی که حضرت آقا طی این همه سال بر اون تاکید می‌کردند غافل بودیم... چون دیدم علت رای ندادن ها و دغدغه نداشتن ها و رای غلط ؛ مبانی فکری سطحی و غلط افراد هست... به نظرم جلیلی رو خیلی ها نشناختن یا اشتباه به اونها شناسوندن یا ترسوندن ... یکی از علل رای ندادن ها به دکترجلیلی با توجه به اینکه جلیلی رو در امتداد دولت شهید رئیسی میدونستند هم می‌تونه این باشه که دستاوردهای دولت شهید رئیسی رو درست برای مردم تبیین نکردن و جا ننداختن...رسانه های دولت توی این زمینه بسیار ضعیف عمل کردند...حتی میشه گفت دستاوردهای انقلاب طی این سالها مغفول مونده و برای مردم درست بیان نشده...ضدانقلاب توی این زمینه بیشتر کار کرده ...اینکه راحت مردم ما به شبکه های ماهواره ای و معاند دسترسی دارند معلومه در تحلیل دچار اشتباه میشند... چون مدام در این شبکه ها پمپاژ یاس و ناامیدی نسبت به انقلاب و دستاوردهاش و آینده این کشور میشه... خیلی از افرادی که باهاشون صحبت کردم ذره ای امید درشون دیده نمیشد فقط برای فرار از وضع موجود خواهان تغییر بودند ....حتی خودشون هم اکثراً میدونستد پزشکیان برنامه ای برا اداره ی کشور نداره منتها یاس و ناامیدی با اونها کاری کرده بود که برنامه های دکترجلیلی و آینده بهتر رو باور نکنند... جناح رقیب هم خوب می‌تونه احساسات مردم رو مدیریت کنه و در بین جوانان و عموم مردم ایجاد ناامیدی کنه
محمد ب. اولین سالی بود که به صورت رسمی در ستاد دکتر فعالیت کردیم حقیقتا برای شخص خودم خیلی مفید و رشد دهنده بود و الحمدلله یکی از بهترین تجربه های کار تشکیلاتیم بود و بنظرم هر کسی که دغدغه انقلاب رو داره حداقل برای یک بار هم که شده این فعالیت رو تجربه کنه. اما تجربه‌ای که تو این مدت داشتم این بود که از طرف ستاد با برخی از افرادی که مسئولیت فرهنگی در مناطق مختلف کشور رو داشتن تماس می‌گرفتیم و یه خسته نباشید و خداقوتی بهشون می‌گفتیم و اگر سوال و شبهه‌ای براشون باقی مونده بود رو در حد توان پاسخ و نکات و انتقادات رو انتقال می‌دادیم تو این بین روزی که شروع به تماس با مناطق آذری زبان گرفتیم تو مورد دوم سوم حس کردم یه جای کار میلنگه با یکی از رفقا که آذری زبان بودن تماس گرفتم و اومدن ستاد و ایشون تماس‌ها رو انجام بده چندین مورد رو خودم شاهد بودم زمانی که افراد می‌دیدن یک آذری از ستاد دکتر از تهران تماس گرفته چقدر اولا روحیه میگرفتن و ثانیاً خیلی بهتر پای کار میومدن و با انگیزه هر مطلب و کاری که قرار بود از طرف ستاد انجام بشه رو انجام میدادن ولی صد حیف که این کارها رو دیر فهمیدیم و نرسیدیم با کل کشور ارتباط برقرار کنیم اما خوبی شد که ان شاءالله از سالهای آینده یک سری از افراد بومی هر منطقه یا استان در ستاد مرکزی حضور داشته باشند تا اولا با توجه به شناختی که از مناطق خودشون دارن میتونن در روش تبلیغ مشاور بسیار خوبی باشند و ایضا افرادی که شهرستان تشریف دارند دیگه حس غربت و تنهایی و اینکه کسی به فعالیت اونها توجه نمیکنه، نمیکنن. به امید برقراری دولت کریمه.
طاها یه نوجوون دهه هشتادی ام تو مدت انتخابات تو سفر بودم و چند بار با راننده های مختلف سر این موضوع صحبت کردم وقتی که فضا رو می‌بردیم تو احساسات میشد بیشتر تاثیر گذاشت یعنی مثل کاری که آقای پزشکیان تو مناظرات می‌کردند اول یکم غر میزدم که این چه وضع زندگیه بعد میگفتم من که نمیتونم رای بدم حداقل شما یکی رو انتخاب کنید که رو زندگی من تاثیر مثبت بزاره بعدشم با خاطرات دولت آقای روحانی ادامه میدادم برا اونایی که نمیخواستن رای بدن تاثیرگذار بود
انتخابات من با خانمی از بوشهر صحبت کردم از طریق همین پویش بیستکال که میگفت از بعد از آقای خاتمی در انتخابات شرکت نکردم خیلی از وضعیت معیشتی گله مند بودن ولی در آخر که من رو از جنس خودشون دیدن و اینکه گارد نگرفتم در برابر صحبتاش گفت فقط چون شما خیلی خوب باهام صحبت کردین توی انتخابات شرکت میکنم و به دکتر جلیلی رای میدم بعدم خیلی مشتاقانه ازم پرسید که انتخابات از چه ساعتی شروع میشه با یه آقای حدودا ۶۰ ساله هم داشتم صحبت میکردم،میگفت نمیخوام رای بدم اگر بدم رای میدم به پزشکیان،خیلی توپش پر بود از دولت میگفت اصلا رای نمیدم،دیگه آخرش شروع کرد به درد و دل کردن بنده خدا، میگفت ۶ ساله سکته کردم افتادم توی خونه،پول ندارم ویلچر بخرم، خانمن مهریه اشو گذاشته اجرا پسرم میخواد زن بگیره پول نداره آخرشم گفت بخاطر شما هم که شده هر طوری هست میرم رای میدم به جلیلی بعد شب بهم زنگ زد که علاوه بر اینکه خودم به دکتر جلیلی رای دادم ۲ نفر دیگه هم که رایشون پزشکیان بود رو با خودم بردم به جلیلی رای دادن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی از کسانی که در مورد دکتر جلیلی باهاشون صحبت می‌کردیم دوست داشتند اون دیدگاهی که از دکتر یاد گرفتند رو با زبان خودشون بگن و به ما که برای تبلیغ دکتر رفته بودیم بفهمونن فقط این شما نیستید که حرف دکتر رو می‌فهمید بلکه ما هم حرف دکتر جلیلی رو متوجه میشیم و به بقیه منتقل می‌کنیم. این بنده خدا گفت بیا از من فیلم بگیر حرف من رو به مردم برسون. روستای مهدی آباد بخش نوبندگان شهرستان فسا
هدایت شده از قصه های یک انتخاب
قرار بود بروم سر وگوش آب بدهم. بروم با چشم خودم ببینم، منی که مدت هاست کانال های خبری را دنبال نمی کنم. و اعتمادم آسیب دیده است. می خواستم بروم خودم از نزدیک ببینم این آدم کیست. دارم از حرف می زنم. شنیده بودم ساعت ۸، ۸:۳۰ جلسه دارد. گفته بودند خودش می آید و می خواهد حرف بزند و خط مشی ها را برای هواداران نهایی کند. آمد و شروع کرد یکی یکی سلام کردن. بین خانم و آقا هم فرق نگذاشت. گرم و صمیمی اما موقر. دروغ چرا، انتظار موقرش را داشتم اما گرم و صمیمی را نه. محل سخنرانی را روی تراس در نظر گرفته بودند. خودش خواست بین جمعیت حرف بزند نه از آن بالا... عجب! لابد همین کارها را می کند که جذابیت ندارد برای آن ها که دنبال باکلاسی اند. تعریف با کلاسی هم که یعنی دکمه سر آستین نقره، کت و شلوارِ برند...، ماشین شاسی بلند سوار شدن و از دور لبخند زدن و بای بای کردن... به نظر می رسد این آدم انگاری مثل آن ها نیست. داشت گاردهای ذهنم را باز می کرد. اما بخش منطقی ذهنم می گفت برای قضاوت زود است. خام نشو! سخنرانی را شروع کرد و گوش هایم را تیز کردم تا ببینم جناب جلیلی حالا قرار است چه آسی رو کند؟! گوش دادم و گوش دادم. حرف ها این ها بود: "جواب تخریب ها را ندهیم و تا جایی که ممکن است روی گفتمان خودمان تمرکز کنیم. به بقیه برسانیم اولویت هایمان چیست و به چه علت این ها اولویت های ماست در آخر برای روح شهیدان صلوات و فاتحه..." تمام شد؟ خب؟ همین؟ بقیه اش چه؟ نقشه ی راهبردی؟ تله ها و ترفندها برای رسوایی رقیبان چه شد؟ تکنیک های حذف رقیب، نماد گذاری و نشانه سازی. شعارهایی که قرار است این مدت سر زبان ها بیندازند کدام هاست؟؟ این اولین بار نبود که به یک ستاد می رفتم. ذهنم چرخید در قفسه های خاک خورده ی شعارهای قدیمی ترها: من سرهنگ نیستم، من حقوقدانم. به فایل های قدیمی تر ذهنم نگاه انداختم. سه سید حسینی: خمینی،خامنه ای، خاتمی... (شاید باورتان نشود اما بعضی ها با چه شعارهایی رای آوردند و در آخر با چه شعارهایی دولت را تحویل دادند...، بگذریم) دستگاه تجزیه و تحلیل ذهنم کارش از همان دم در و بدو ورود شروع شده بود و حالا داشت دور برمی داشت: این مرد مگر چقدر کار کرده، چقدر زیر و بم مسائل کشور را آسیب شناسی کرده که اینطور مطمئن می گوید " روی برنامه ها و ایده هامان تمرکز کنیم؟" چقدر متفاوت... جملاتش را با خودم مرور می کردم: "همان گفتمان ها را به گوش مردم برسانیم و آشناشان کنیم." بعد از سخنرانی باز آمد و با همه خداحافظی کرد. باز هم یکی یکی. باز هم بین خانم و آقا فرق نگذاشت. بعد از رفتنش قرار شد وظیفه ی اول ستادی ها بشود جواب دادن به این دست شبهه ها که در سر من هم بود و هست. آن هم از دل حرف ها و عملکردهای خودِ دکتر نه از جایی دیگر. نه یک کلمه کم. نه یک کلمه زیاد. خانم ها قرار شد بشوند صدای نگاه دکتر به زنان. خانم هایی که یکی شان دکتر بود، یکی شان مترجم، یکی فیلمسازی خوانده بود آن یکی مهندسی مکانیک. تنوع جالبی بود. آن هم برای خانم های ستاد سعید جلیلی. باز هم عجب! تمام شب به فکر گذشت. روز فردایش به علت اندیشی. این مرد چه "بسته گی" از خود نشان داده که جو عمومی این "برچسب" را رویش گذاشته اند؟ بسته گی از اوست یا از ذهن مخالفانش؟ قرار است این چند روز دریابم. @electionstories
همسایه ای شب‌نامه ای با خط خود نوشته بود و کپی کرده بود. زیر برف پاک کن ماشین‌های همسایه ها، ترس از دولت سوم روحانی بود.
ب. منو و همسرم هر دو اصالتا آذری هستیم منتها متولد و ساکن تهرانیم. غروب دوشنبه یازدهم تیرماه بود ک همسرم گفت:" اینطوری نمی شود، ما نباید دست روی دست بگذاریم ک دوباره رای جلیلی در آذربایجان پائین باشد، بالاخره ما ترکیم و غیرت داریم، باید بریم میدانی کار کنیم". اولین کاری ک کرد، ده پونزده تا بنر از جلیلی سفارش داد. وقتی رفته بود بگیره اول ب بنریه گفته بود سر ماه پولشو میدم ولی بعدش ب من ز زد گفتم پولشو بده شاید رفتیم تو سفر اتفاقی برامون افتاد. وقتی برگشته بود و گفته بود حاجی همین الان پولشو میدم، طرف گفته بود: ها؟ چی شد؟ از بالا براتون پول ریختن؟!😀 بعد ک رسید خونه همزمان ک داشت مناظره پخش می‌شد تو ی گروهی در ایتا دیدیم ی نفر زده اگه اقلام تبلیغاتی خواستید بیاید پی وی.سریع پیام دادیم و حدود ۱.۳۰ شب رفت از شهرری از ی شهروند معمولی، اقلام گرفت. القصه صبح با دوتا بچه و ی کوییک راهی آذربایجان شدیم. ب بعضی ستادها بنر دادیم. بعضی هاشون می گفتن هزینه داربست نداریم و کلی هم بدهی داریم. ی مبلغ های کوچیکی بهشون کمک کردیم. در دیدار از ستاد یکی از شهرستانها، شیرینی خریدیم دادیم، موضوع ناظر رو در یکی دیگه از شهرستانها پی گیری کردیم و روستا ب روستا و شهرستان ب شهرستان راه افتادیم. اونها ما رو نماینده جلیلی از تهران می دونستن و ما هم همینطور.😄 نهایت پنجشنبه شب رسیدیم تهران. بچه هامون آنقدر تو صبح تا شب تو ماشین بودن ک صورتشون مثل همون بچه های روستا شده بود😊 با ی بسته پنیر و نون و ی قابلمه ماکارونی از تهران راه افتادیم و چند تا شهر و روستا رو گشتیم و برگشتیم تهران. ...وقتی نتیجه اعلام شد، غصه خوردیم خیلی زیاد. مخصوصا ک رای آذربایجان تعیین کننده بوده اما درسته جلیلی رئیس جمهور نشد، بچه هامون اذیت شدن، تا سر ماه پول شیر و پوشک بچه رو نداریم و ماشینم خراب شده ولی خوشحالیم ک ی قدم کوچیک برای تحقق دولت عدالتخواه برداشتیم و مهمتر از همه با چندین نفر تورک مومن و انقلابی در سطح آذربایجان آشنا شدیم ک بدون تعصب غلط روی قومیت و زبان روی حق و حقیقت غیرت دارند. آذربایجان اویاخدی انقلابا دایاخدی✊
ز. ه. پنجشنبه عصر ،شب انتخابات ،چه حالی داشتم ...چند روز بود مدام در فکرم بود که متنی بنویسم و بین همسایه ها پخش کنم ولی پول چاپ نداشتم، از یک دوست پیامکی خواستم و او واریز کرد ، نشستم چند متن را که در کانال های ایتا دیده بودم بالا پایین کردم و یک شب نامه! ازشان درآوردم و به خط خودم نوشتم... دادم دویست تا از رویش چاپ کردن...از همان در مغازه شروع کردیم به توزیع ، من و پسر ۶ ساله و دختر سه ساله ام...پسرم میرفت میگذاشت روی میز مغازه ها و باصدای بلند میگفت سلام لطفا مطاععه (مطالعه) کنید و میدوید بیرون ...به خیلی ها دادیم و زیر برف پاک کن ماشین ها گذاشتیم حدود پنجاه تاش مانده بود که پسر بزرگم یک ساعت به نماز صبح برد زیر برف پاک کن ماشین ها گذاشت ...ما حقیقتا هر چه داشتیم که ناچیز بود گذاشتیم وسط، پشیمان هم ابدا نیستیم، ما بچه های چهار میلیونی سال ۹۲ هستیم ، خودمان را جزئی از این خانواده میدانیم ،ابتدا خیلی نمیدانستیم دقیقا چه تفاوتی داریم و ویژگی هامان را بعد از سالها با سختی فهمیدیم و رشد کردیم و رسیدیم و حالا اینجا را با تمام جان نگه میداریم.....ما بی طبقه های پایین شهری بی صدا ، ما که حالا تازه متوجه موارد عظیمی شده ایم، قشری که عمری آنها را برادران خود میدانستیم امروز به دلیل انتخابمان ما را خشک مغز، متحجر، منزوی ، دگم و...خطاب می کنند فقط چون اینبار خواستیم فارغ از دستورالعمل ها خودمان انتخاب کنیم...برادرانمان عادت نداشتند ما بتوانیم اندیشه کنیم ، تصمیم بگیریم ، عمل کنیم ، بنده های خدا بدجور روی گوسفندوار عمل کردنمان حساب کرده بودند ، ما عذر میخواهیم که گوسفند نیستیم ، اگر لحظه ای از توهین و تحقیر دست بردارند و اجازه بدهند کمی بگذرد تا بتوانیم آنچه بر ما گذشت را هضم کنیم... 👇👇👇