eitaa logo
جمهوری/ محمد صادق شهبازی
3.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
847 ویدیو
63 فایل
بازخوانی انقلاب مردم
مشاهده در ایتا
دانلود
طاها یه نوجوون دهه هشتادی ام تو مدت انتخابات تو سفر بودم و چند بار با راننده های مختلف سر این موضوع صحبت کردم وقتی که فضا رو می‌بردیم تو احساسات میشد بیشتر تاثیر گذاشت یعنی مثل کاری که آقای پزشکیان تو مناظرات می‌کردند اول یکم غر میزدم که این چه وضع زندگیه بعد میگفتم من که نمیتونم رای بدم حداقل شما یکی رو انتخاب کنید که رو زندگی من تاثیر مثبت بزاره بعدشم با خاطرات دولت آقای روحانی ادامه میدادم برا اونایی که نمیخواستن رای بدن تاثیرگذار بود
انتخابات من با خانمی از بوشهر صحبت کردم از طریق همین پویش بیستکال که میگفت از بعد از آقای خاتمی در انتخابات شرکت نکردم خیلی از وضعیت معیشتی گله مند بودن ولی در آخر که من رو از جنس خودشون دیدن و اینکه گارد نگرفتم در برابر صحبتاش گفت فقط چون شما خیلی خوب باهام صحبت کردین توی انتخابات شرکت میکنم و به دکتر جلیلی رای میدم بعدم خیلی مشتاقانه ازم پرسید که انتخابات از چه ساعتی شروع میشه با یه آقای حدودا ۶۰ ساله هم داشتم صحبت میکردم،میگفت نمیخوام رای بدم اگر بدم رای میدم به پزشکیان،خیلی توپش پر بود از دولت میگفت اصلا رای نمیدم،دیگه آخرش شروع کرد به درد و دل کردن بنده خدا، میگفت ۶ ساله سکته کردم افتادم توی خونه،پول ندارم ویلچر بخرم، خانمن مهریه اشو گذاشته اجرا پسرم میخواد زن بگیره پول نداره آخرشم گفت بخاطر شما هم که شده هر طوری هست میرم رای میدم به جلیلی بعد شب بهم زنگ زد که علاوه بر اینکه خودم به دکتر جلیلی رای دادم ۲ نفر دیگه هم که رایشون پزشکیان بود رو با خودم بردم به جلیلی رای دادن
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی از کسانی که در مورد دکتر جلیلی باهاشون صحبت می‌کردیم دوست داشتند اون دیدگاهی که از دکتر یاد گرفتند رو با زبان خودشون بگن و به ما که برای تبلیغ دکتر رفته بودیم بفهمونن فقط این شما نیستید که حرف دکتر رو می‌فهمید بلکه ما هم حرف دکتر جلیلی رو متوجه میشیم و به بقیه منتقل می‌کنیم. این بنده خدا گفت بیا از من فیلم بگیر حرف من رو به مردم برسون. روستای مهدی آباد بخش نوبندگان شهرستان فسا
هدایت شده از قصه های یک انتخاب
قرار بود بروم سر وگوش آب بدهم. بروم با چشم خودم ببینم، منی که مدت هاست کانال های خبری را دنبال نمی کنم. و اعتمادم آسیب دیده است. می خواستم بروم خودم از نزدیک ببینم این آدم کیست. دارم از حرف می زنم. شنیده بودم ساعت ۸، ۸:۳۰ جلسه دارد. گفته بودند خودش می آید و می خواهد حرف بزند و خط مشی ها را برای هواداران نهایی کند. آمد و شروع کرد یکی یکی سلام کردن. بین خانم و آقا هم فرق نگذاشت. گرم و صمیمی اما موقر. دروغ چرا، انتظار موقرش را داشتم اما گرم و صمیمی را نه. محل سخنرانی را روی تراس در نظر گرفته بودند. خودش خواست بین جمعیت حرف بزند نه از آن بالا... عجب! لابد همین کارها را می کند که جذابیت ندارد برای آن ها که دنبال باکلاسی اند. تعریف با کلاسی هم که یعنی دکمه سر آستین نقره، کت و شلوارِ برند...، ماشین شاسی بلند سوار شدن و از دور لبخند زدن و بای بای کردن... به نظر می رسد این آدم انگاری مثل آن ها نیست. داشت گاردهای ذهنم را باز می کرد. اما بخش منطقی ذهنم می گفت برای قضاوت زود است. خام نشو! سخنرانی را شروع کرد و گوش هایم را تیز کردم تا ببینم جناب جلیلی حالا قرار است چه آسی رو کند؟! گوش دادم و گوش دادم. حرف ها این ها بود: "جواب تخریب ها را ندهیم و تا جایی که ممکن است روی گفتمان خودمان تمرکز کنیم. به بقیه برسانیم اولویت هایمان چیست و به چه علت این ها اولویت های ماست در آخر برای روح شهیدان صلوات و فاتحه..." تمام شد؟ خب؟ همین؟ بقیه اش چه؟ نقشه ی راهبردی؟ تله ها و ترفندها برای رسوایی رقیبان چه شد؟ تکنیک های حذف رقیب، نماد گذاری و نشانه سازی. شعارهایی که قرار است این مدت سر زبان ها بیندازند کدام هاست؟؟ این اولین بار نبود که به یک ستاد می رفتم. ذهنم چرخید در قفسه های خاک خورده ی شعارهای قدیمی ترها: من سرهنگ نیستم، من حقوقدانم. به فایل های قدیمی تر ذهنم نگاه انداختم. سه سید حسینی: خمینی،خامنه ای، خاتمی... (شاید باورتان نشود اما بعضی ها با چه شعارهایی رای آوردند و در آخر با چه شعارهایی دولت را تحویل دادند...، بگذریم) دستگاه تجزیه و تحلیل ذهنم کارش از همان دم در و بدو ورود شروع شده بود و حالا داشت دور برمی داشت: این مرد مگر چقدر کار کرده، چقدر زیر و بم مسائل کشور را آسیب شناسی کرده که اینطور مطمئن می گوید " روی برنامه ها و ایده هامان تمرکز کنیم؟" چقدر متفاوت... جملاتش را با خودم مرور می کردم: "همان گفتمان ها را به گوش مردم برسانیم و آشناشان کنیم." بعد از سخنرانی باز آمد و با همه خداحافظی کرد. باز هم یکی یکی. باز هم بین خانم و آقا فرق نگذاشت. بعد از رفتنش قرار شد وظیفه ی اول ستادی ها بشود جواب دادن به این دست شبهه ها که در سر من هم بود و هست. آن هم از دل حرف ها و عملکردهای خودِ دکتر نه از جایی دیگر. نه یک کلمه کم. نه یک کلمه زیاد. خانم ها قرار شد بشوند صدای نگاه دکتر به زنان. خانم هایی که یکی شان دکتر بود، یکی شان مترجم، یکی فیلمسازی خوانده بود آن یکی مهندسی مکانیک. تنوع جالبی بود. آن هم برای خانم های ستاد سعید جلیلی. باز هم عجب! تمام شب به فکر گذشت. روز فردایش به علت اندیشی. این مرد چه "بسته گی" از خود نشان داده که جو عمومی این "برچسب" را رویش گذاشته اند؟ بسته گی از اوست یا از ذهن مخالفانش؟ قرار است این چند روز دریابم. @electionstories
همسایه ای شب‌نامه ای با خط خود نوشته بود و کپی کرده بود. زیر برف پاک کن ماشین‌های همسایه ها، ترس از دولت سوم روحانی بود.
ب. منو و همسرم هر دو اصالتا آذری هستیم منتها متولد و ساکن تهرانیم. غروب دوشنبه یازدهم تیرماه بود ک همسرم گفت:" اینطوری نمی شود، ما نباید دست روی دست بگذاریم ک دوباره رای جلیلی در آذربایجان پائین باشد، بالاخره ما ترکیم و غیرت داریم، باید بریم میدانی کار کنیم". اولین کاری ک کرد، ده پونزده تا بنر از جلیلی سفارش داد. وقتی رفته بود بگیره اول ب بنریه گفته بود سر ماه پولشو میدم ولی بعدش ب من ز زد گفتم پولشو بده شاید رفتیم تو سفر اتفاقی برامون افتاد. وقتی برگشته بود و گفته بود حاجی همین الان پولشو میدم، طرف گفته بود: ها؟ چی شد؟ از بالا براتون پول ریختن؟!😀 بعد ک رسید خونه همزمان ک داشت مناظره پخش می‌شد تو ی گروهی در ایتا دیدیم ی نفر زده اگه اقلام تبلیغاتی خواستید بیاید پی وی.سریع پیام دادیم و حدود ۱.۳۰ شب رفت از شهرری از ی شهروند معمولی، اقلام گرفت. القصه صبح با دوتا بچه و ی کوییک راهی آذربایجان شدیم. ب بعضی ستادها بنر دادیم. بعضی هاشون می گفتن هزینه داربست نداریم و کلی هم بدهی داریم. ی مبلغ های کوچیکی بهشون کمک کردیم. در دیدار از ستاد یکی از شهرستانها، شیرینی خریدیم دادیم، موضوع ناظر رو در یکی دیگه از شهرستانها پی گیری کردیم و روستا ب روستا و شهرستان ب شهرستان راه افتادیم. اونها ما رو نماینده جلیلی از تهران می دونستن و ما هم همینطور.😄 نهایت پنجشنبه شب رسیدیم تهران. بچه هامون آنقدر تو صبح تا شب تو ماشین بودن ک صورتشون مثل همون بچه های روستا شده بود😊 با ی بسته پنیر و نون و ی قابلمه ماکارونی از تهران راه افتادیم و چند تا شهر و روستا رو گشتیم و برگشتیم تهران. ...وقتی نتیجه اعلام شد، غصه خوردیم خیلی زیاد. مخصوصا ک رای آذربایجان تعیین کننده بوده اما درسته جلیلی رئیس جمهور نشد، بچه هامون اذیت شدن، تا سر ماه پول شیر و پوشک بچه رو نداریم و ماشینم خراب شده ولی خوشحالیم ک ی قدم کوچیک برای تحقق دولت عدالتخواه برداشتیم و مهمتر از همه با چندین نفر تورک مومن و انقلابی در سطح آذربایجان آشنا شدیم ک بدون تعصب غلط روی قومیت و زبان روی حق و حقیقت غیرت دارند. آذربایجان اویاخدی انقلابا دایاخدی✊
ز. ه. پنجشنبه عصر ،شب انتخابات ،چه حالی داشتم ...چند روز بود مدام در فکرم بود که متنی بنویسم و بین همسایه ها پخش کنم ولی پول چاپ نداشتم، از یک دوست پیامکی خواستم و او واریز کرد ، نشستم چند متن را که در کانال های ایتا دیده بودم بالا پایین کردم و یک شب نامه! ازشان درآوردم و به خط خودم نوشتم... دادم دویست تا از رویش چاپ کردن...از همان در مغازه شروع کردیم به توزیع ، من و پسر ۶ ساله و دختر سه ساله ام...پسرم میرفت میگذاشت روی میز مغازه ها و باصدای بلند میگفت سلام لطفا مطاععه (مطالعه) کنید و میدوید بیرون ...به خیلی ها دادیم و زیر برف پاک کن ماشین ها گذاشتیم حدود پنجاه تاش مانده بود که پسر بزرگم یک ساعت به نماز صبح برد زیر برف پاک کن ماشین ها گذاشت ...ما حقیقتا هر چه داشتیم که ناچیز بود گذاشتیم وسط، پشیمان هم ابدا نیستیم، ما بچه های چهار میلیونی سال ۹۲ هستیم ، خودمان را جزئی از این خانواده میدانیم ،ابتدا خیلی نمیدانستیم دقیقا چه تفاوتی داریم و ویژگی هامان را بعد از سالها با سختی فهمیدیم و رشد کردیم و رسیدیم و حالا اینجا را با تمام جان نگه میداریم.....ما بی طبقه های پایین شهری بی صدا ، ما که حالا تازه متوجه موارد عظیمی شده ایم، قشری که عمری آنها را برادران خود میدانستیم امروز به دلیل انتخابمان ما را خشک مغز، متحجر، منزوی ، دگم و...خطاب می کنند فقط چون اینبار خواستیم فارغ از دستورالعمل ها خودمان انتخاب کنیم...برادرانمان عادت نداشتند ما بتوانیم اندیشه کنیم ، تصمیم بگیریم ، عمل کنیم ، بنده های خدا بدجور روی گوسفندوار عمل کردنمان حساب کرده بودند ، ما عذر میخواهیم که گوسفند نیستیم ، اگر لحظه ای از توهین و تحقیر دست بردارند و اجازه بدهند کمی بگذرد تا بتوانیم آنچه بر ما گذشت را هضم کنیم... 👇👇👇
جهاد جلیلی‌‌ و جهش در فرهنگ سیاسی حزب الله تاملی در منطق عمل سیاسی سعید جلیلی ✍ دکتر سعید خورشیدی 🔹قسمت دو از دو 🔻در واقع جلیلی در انتخابات ۴۰۳، عامل به توصیه‌های گذشته خودش بوده است. او در مقابل جنگ نرم طولانی مدت چند ساله دشمن مبنی بر کاشت تصویر «ایران در قعر دره»، تلاش کرد استعاره رهبری از موقف کنونی جمهوری اسلامی مبنی بر «در آستانه قله بودن» را در راهبرد تبلیغاتی خود عینی نماید. جلیلی ضمن بی‌اعتنایی به توصیه برخی کارشناسان رسانه‌ای که معتقد بودند (فارغ از اینکه واقعیت چیست) گفتمان تبلیغات ریاست جمهوری باید بر نفی و نقد گذشته استوار باشد تا مورد اقبال مردمی قرار گیرد، معتقد بود که گفتمان انتخاباتی باید ریشه در واقعیت و ناظر به حل مسائل امروز باشد. او برای پیروزی در انتخابات، بیش از چهل سال مجاهدت صورت پذیرفته در جمهوری اسلامی (رزمندگان دفاع مقدس، جهاد سازندگی، نهضت سوادآموزی، جهاد دانشگاهی، مدافعان حرم، مدافعان سلامت، ...) و نتایج و برکات پدید آمده ناشی از آن‌ها را نادیده نگرفت، بلکه همگان را به شکر جمعی و عملی این نعمات از طریق بهره گیری از فرصت‌های حاصل شده از آنان فراخواند. او با جامعه، از تصویر ایران در آستانه جهش و تعالی سخن گفت و با این ایده خود توانست بیش از سیزده میلیون رای کسب کند. 🔻پرهیز جلیلی از ورود به مشاجرات سخیف شخصی با سایر کاندیداها، صرفا یک وسواس اخلاقی یا پسند شخصی نبود. او نشان داد که مایل است که مردم در انتخابات، جدال اندیشه‌ها و مسلک‌های مختلف را مشاهده کنند و از مسیر مقایسه و ارزیابی این افکار،‌ اولا رشد یابند و ثانیا انتخاب درستی داشته باشند. نگرش تربیتی به سیاست ورزی و انتخابات، باعث می شود که افق عمل سیاسی کاندیدای جبهه انقلاب، کوتاه مدت نباشد، اهل دوپینگ سیاسی نباشد و متوجه این نکته باشد که ، بدنه را ضعیف و از درون تهی می‌کند. او به هوادارانش و بسیج‌شدگان ذیل خودش به چشم «عدد رای» نگاه نمی‌کند که توهم کند عنان آن‌ها به دست اوست و او می‌تواند با هر سنخ ائتلاف و اجماعی، آنان را به سبد رای دیگری «کوچ اجباری» دهد، بلکه او می‌بایست برای آن‌ها به مثابه عاملیت‌های انسانی، اصالت قائل شود. جلیلی در انتخابات اخیر به درستی چنین کرد. او از یک سو فهمید که تحلیل های ریاضی‌وار از کنش انسانی رای‌دهندگان نادرست است و انصراف او به نفع دیگران حتی نتیجه کوتاه مدت حسابگرایانه هم در پی نخواهد داشت. اما مهم‌تر از آن، روشن بود انجام چنین ریسک و قماری، عوارض و لطمات بلندمدت به بدنه اجتماعی جبهه انقلاب اسلامی خواهد زد. این انصراف به هسته مقاوم جبهه انقلاب، پیام ناممکن بودن کنشگری مستقل از جناح‌های سیاسی خواهد داد و به آنان این حس را منتقل خواهد کرد که انقلابیون پیاده‌نظام جناح اصولگرایند و انتخاب و فعالیت ما، اثری ندارد و این حسابگری‌های پشت پرده است که سرنوشت کاندیداها را مشخص می‌کند. تسری چنین نگاهی به فعالان سیاسی جبهه انقلاب، دعوت از آنان به کنشگری در بزنگاه‌های سیاسی آتی را مختل می‌کرد و عملا باعث ریزش جدی در کنش‌گری این بدنه اجتماعی می‌شد. 🔻چنین تحلیل و نگرش مبنایی، سعید جلیلی را برآن داشت که در مقابل فشار سهمگین و بی ضابطه سیاسیون اصولگرا مقاومت کند و آینده سیاسی حزب الله را تضمین نماید. امروز بخشی از انرژی تخریب جلیلی، حاصل جریان‌های سیاسی از جان گرفتن و تداوم این سنخ سیاست‌ورزی مستقل و مردمی در جامعه ایران است. آنان از جوانان مومن انقلابی‌ای می هراسند که در کارگاه بزرگ تربیت سیاسی انتخابات ۴۰۳، از یک سو شیرینی عاملیت سیاسی مستقل از لابی‌های سیاسی را چشیده و از سوی دیگر فعالیت‌های تبیینی‌اش در گفتگو با توده‌های مردم نه تنها موجبات همراهی بیش از سیزده میلیون نفر از جامعه را فراهم ساخته، که تقدیر و لبخند رضایت رهبر انقلاب اسلامی را نیز در پی داشته است. @smjmiry
🔴 باخت در انتخابات! 🔴 آیا را می‌بینیم؟! اتفاق بسیار خوب این دوره از انتخابات این بود که جریان انقلابی بخش مهمی از حرف‌هایش را زد. این کار از زبان نمایندگان این جریان و خاصه شخص دکتر جلیلی انجام شد و جامعه منطق جریان انقلابی را شنید. منطقی که نه فقط شنیده شد، بلکه از سوی بخش بزرگی از مردم هم پذیرفته شد. حتی آن‌هایی که به دکتر جلیلی رأی ندادند، در مقابل این منطق حرفی برای گفتن نداشتند. دل‌شان به رأی دادن به دکتر جلیلی نبود اما پاسخی برای استدلال‌هایش نداشتند! روی دیگر ماجرا در مورد مسئله‌ها و مشکلات کشور بود که به مردم عرضه شد. مردم دیدند که در درون کشور برای بسیاری از مسئله‌ها راه‌حل وجود دارد و حتی اگر نماینده این نگاه را به هر دلیلی انتخاب نکنند، اما می‌دانند که اشخاصی هستند که بی‌مزد و منت در حال اندیشیدن درباره مسائل کشور هستند. آتش به اختیارند ولی با سواد، جوان‌اند اما پخته، کارمند دولت نیستند اما به دولت‌ها خدمت می‌رسانند. خلاصه آنکه انتخابات یک فرصت تبیینی خوب برای جبهه انقلاب ایجاد کرد که به نحو خوبی از آن استفاده شد. اما بعد؛ امروز در پساانتخابات یک فرصت بسیار بزرگ برای گفتگو با مردم ایجاد شده. باید رفت به میان این مردم و از حرف زد. بدون لکنت و با همان ارزش‌های انقلاب ۵۷ ... فرصت خوبی ایجاد شده که جای خودش را در و در باز کند. فرصت خوبی برای به وجود آمده که اگر قدر ندانیم، دو ماه بعد خبری از آن نخواهد بود! عین همین حرف را در اوج زن، زندگی، آزادی عرض کردم. اینکه فرصت گفتگو درباره حجاب با مردم به وجود آمده و باید این تهدید به وجود آمده را قدر دانست! آن زمان نکردیم، امروز امیدوارم فرصت به وجود آمده را از دست ندهیم. هر کس در دایره نفوذ خودش ... من آماده گفتگو با دانش‌آموزان، دانشجویان، خانواده‌ها و حتی موثرینی هستم که نگاهشان متفاوت و یا مخالف نگاه ماست! 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
عصر یکشنبه همراه با سردار کوثری و دکتر روح الامینی نمایندگان تهران و صادق شهبازی فعال سیاسی به منزل آقای حمید نوری زندانی آزاد شده از سوئد رفتیم. حمید نوری از مسئولان قضایی در دهه ۶۰ بود که سال ۹۸ با فشار منافقین و امریکا به صورت غیرقانونی در سوئد بازداشت شد و حدود یک ماه قبل در اثر پیگیری های مستمر دستگاه دیپلماسی کشورمان آزاد شد. علیرغم حدود ۵ سال تحمل زندان، روحیه بسیار خوبی داشت و گنجینه مهمی از خاطراتی است که باید هرچه زودتر ثبت و ضبط شود. در دو سه سال گذشته چند بار در برنامه جهان آرا به این مساله پرداخته بودیم و امروز خوشحال بودم که او را از نزدیک در جمع خانواده اش میدیدم. نوری میتوانست مثل خیلی های دیگر با اولین فشار و شکنجه، به کشورش پشت پا بزند اما ۵ سال مردانه ایستاد، مقاومت کرد و در نهایت بدون آنکه کوچکترین امتیازی به دشمن بدهد آزاد شد و داغ دیگری بر دل منافقین گذاشت. امیدوارم به زودی خبر آزادی محمدرضا نوری، دیگر ایرانی بازداشت شده با فشار امریکا در عراق را نیز بشنویم. وزیر خارجه بعدی هرکس که باشد، یکی از مطالبات مهم‌ مجلس از او همین موضوع خواهد بود. @sabety_ir