eitaa logo
جمهوری/ محمد صادق شهبازی
3.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
831 ویدیو
59 فایل
بازخوانی انقلاب مردم
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حجره انقلاب
💬رسانه مستقل 👈 حجره انقلاب * اشتباه راهبردی * ⭕️📝محمدصادق شهبازی : 🔸تجربه دولت قبلی نشان داد طرح دیپلماتیکی که لغو تحریم را محقق کند . تنها راه اینست اول به‌دنبال بی‌اثرکردن تحريم‌ها بروید که اتوماتیک از کار بیفتند مثل تجربه کشور در تحریم بنزین. در گام بعد هم با دست گذاشتن روی فناوری‌های پیشرفته زمین بازی را عوض کنید. ✅صدای انقلاب را از اینجا بشنوید @hojre_enghelab
هدایت شده از ترور رسانه
🔵محمدصادق شهبازی ✅‏عزیزی زنگ زده بود مواضع فلانی را نمیبینی چرا چیزی علیهش نمیگویی. گفتم مریض و معاند نیست، دلش با انقلاب است ولی بخاطر فلان برخورد عصبانی است. اگر بتوانیم آن مشکل را حل و دلجویی کنیم، صف اول می‌ایستد. الان هم گرچه لگد میزند ولی هرکاری نمیکند انصاف دارد. کارش را نفی کنیم نه خودش را سالها پیش در قم در حرم، یک روحانی یا مداح سنتی نابینای سن‌دار که برای خوردن آب در صحن به چیزهایی برخورد کرده بود در ظل گرما داشت بلندبلند به آذری کفر میگفت و نفرین میکرد که در خلقت به او ظلم شده‌. خواستم چیزی بگویم ولی او احتیاج به کمک، آرامش و اصلاح معابر داشت نه نصیحت و انکار. ‏فضای سیاسی و اجتماعی هم همین است. خیلیها که مواضعی خلاف معیار میگیرند، عناد و مشکل مبنایی ندارند؛ از چیزی، رویه‌ای، برخوردی، بی‌توجهی، ظلمی، مشکلی، کمبودی و... ناراحتند، دیگران بجای نگاه اصلاحی، و تفکیک بین معاند و معترض، برخوردهای غلط و غضب‌الود میکنند، طرف را به بیرون هل میدهند. ‏طرف هم در فصای لج شروع به تئوزیزه کزدن اقدام یا موضعش میکند. اینگونه عصبانیت موردی را تبدیل به انحراف مبنایی میکنند. بعد هم با خوشحالی پز اینکه ما میدانستیم انحراف فکری دارد میگیرند. گاهی طرف بجایی میرسد که چاره‌ای جز طرد و انکار نیست اما اگر این جماعت انحراف‌یاب، امنیتی و... بر‏اساس تعالیم اسلامی رحمتشان بر عضب سبقت داشته باشد و سراغ معالجه بروند خیلیها را از دست نمیدهیم. خیلی‌ها هستند که اگر برخورد درستی با انها یا ریشه عصبانیت و موضعشان بشود نه‌تنها برمیگردند که در خط مقدم می‌ایستند. گناه سدکردن راه خدا ازجانب برخیها بزرگتر از انحراف دیگران است. ‏خیلی رذالت است ادم دیگران را به بیرون هل بدهد یا از جدا شدن کسی خوشحال شود. ته بسیاریش هم افت اخلاقی است که به پرخاش، تکفیر و تندی کردن می‌انجامد‌ طرف برای اینکه ضعف درون خودش را پیش بقیه یا عمدتا پیش نفسش خوب جلوه دهد و توجیه کند دیگران را زمین میزند یا از انحرافشان خوشحال میشود. @Terrorofmedia
هدایت شده از ترور رسانه
‏در میان تمام کانونهای درگیری دنیا، اوضاع یمنی‌ها به‌لحاظ کشتار، از بین رفتن زیرساختها، فشار، قحطی، حملات بیولوژیکی، حصر و... بدتر است. ولی تقریبا تنها کانون درگیری است که پناهجوی خارجی ندارد. @Terrorofmedia
هدایت شده از پویش دعوت از نیروهای انقلابی
به قلم صادق شهبازی ‏دعوای اصولگرایان و اصلاحطلبان تنها سر اینست که چه کسی روی صندلی باشد. بالاتر از قانون و رشته و سابقه، اصلا شناخت یا فعالیتی در مورد مسائل و اولویتهای مدیریت شهری وجود دارد؟ وقتی نیست، با نظرات چند کارشناس و چند ورق برنامه سفارشی میروند دنبال دوپینگ. جای مسائل اصلی مدیریت شهری مثل‏ تامین منابع مالی پایدار شهرداری، مسائل عمرانی و شهرسازی، حفظ فضای سبز و باغات، هویت شهری و هویت محلی، مسایل اجتماعی و فرهنگ شهروندی و... تبدیل میشود به تراکم‌فروشی، پل‌سازی و معبرسازی، چند پرونده از جناح مقابل و انتصابات، تغییر کاربری، تخریب باغات و...ان وقت وقتی دنیا میزان معابر‏معابر را کم میکند ما افتخار میکنیم به معبرسازی، پل میسازیم با تراکم فروشی، معتادها را از دروازه غار جارو میکنیم مشیریه، شهر را بی‌هویت میکنیم، ساختمان مشرف و ناامن برای زلزله میسازیم، پروژه.های شهری را بذل و بخشش میکنیم و... خلاصه مدیریت شهری چپ‌وراستمان میشود تراکم‌فروشی ونمایش!
👤وحید اشتری 🔹داشتم اینستاگرام سفارت روسیه در تهران را می‌دیدم به این عکس برخوردم. دقیقا در همین لوکیشن با سفیر انگلیس در سپتامبر ۲۰۱۷ (شهریور ۹۶) عکس گرفته‌اند. 🔹 آنموقع هم با اکانت رسمی‌شان منتشر کرده‌اند. ولی نمی‌دانم چرا اینقدر سر و صدا نکرده است. شما می‌دانید؟ 👤محمد صادق شهبازی 🔸اصل ماجرا این است که امکان نزدیکی و همکاری ایران و روسیه در این دوره بیشتر است و جریان غرب‌گرا میخواهند باب همکاری جدی‌تر ایران و روسیه را ببندند تا کماکان سیاست خارجی ما بجای توازن در روابط با دنیا، دستش مقابل غرب دراز باشد. 🔸این است که یکهو مطلب میزنند سفرا را اخراج کنید 👤وی همچنین با اشاره به توییت صادقی نماینده سابق تهران نوشت: 🔹مسئله اصلی همین است. کشور به قدرتهای منطقه‌ای و الترناتیوهای غرب نزدیک نشود و همکاری نکند تا ما مجبور شویم مثل برجام تا کمر خم شویم. اردنگی هم بخوریم. 🔹اینها که کشور را ذلیل کردند و و زندگی مردم را با اقتصاد برجامی فروپاشاندند حالا یاد استقلال افتاده‌اند @rasad_tahlil
🔺‏ هشت‌سال با این حرف‌ها مملکت به باد داده شد، و به‌جای زمینه‌سازی تصمیم‌گیری درست، با جوّ همه‌چیز در برابر تولید قرار گرفت و تولید به پای تجارت فدا شد. دولت قبل تنها نباید پاسخگوی وضع موجود باشد، ذی‌نفعان واردات هم باید پاسخگو باشند. ✍ محمدصادق شهبازی #فساد_اقتصادی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مقاومت در جنگ ارزی 📱 @currency_war
هدایت شده از ترور رسانه
🔵پاسخ محمدصادق شهبازی به توییت محمود صادقی⬇️⬇️ ‏مسئله اصلی همین است. کشور به قدرتهای منطقه‌ای و الترناتیوهای غرب نزدیک نشود و همکاری نکند تا ما مجبور شویم مثل برجام تا کمر خم شویم. اردنگی هم بخوریم. اینها که کشور را ذلیل کردند و و زندگی مردم را با اقتصاد برجامی فروپاشاندند حالا یاد استقلال افتاده‌اند. @Terrorofmedia
⭕️ چند توییت پیرامون اتفاقات افغانستان 👤 سید محمد علی ابطحی، رئیس دفتر خاتمی در زمان ریاست جمهوری در واکنش به اظهارات مولوی عبدالحمید: 🔹اقای مولوی عبدالحمید بزرگوار 🔹سنی‌های‌عزیز ایران 🔹حمایت از طالبان پوست خربزه زیر پای شما است. 🔹مساله طالبان در افغانستان مذهبی نیست. 🔹طالبان جریان سیاسی خشونت طلبی است که ابزار اسلام هراسی جهانی هستند. 🔹حیف شما و سنی های ایران که با طالبان هم مرام شناخته شوید. 👤 مالک قائدزاده، وکیل دادگستری: 🔹واقعا بعضیها با خودشون چند چندند 🔹ایران در عراق و سوریه به درخواست دولتهاشون برای مقابله با داعش ورود کرد فریاد که اونجاها به ما چه! 🔹الان دولت افغانستان چنین تقاضایی نداشته و ایران هم مداخله ای نکرده است بعد همان عده فریاد می زنند که چرا ایران به جنگ طالبان نمی رود!!! 👤 عبدالرضا داوری: 🔹بینش و منش چپهای خط امامی دهه 60 در ایران، تفاوت چندانی با بینش و منش امروز طالبان در افغانستان نداشت؛ حضور در قدرت اما، ذهنشان را تراشید، به روز شدند و اصلاح طلب، هرچند در مسیری ناصواب! 🔹در سالهای آتی، از دل طالبان هم جریانی اصلاح طلب با تیپهایی مثل خاتمی ظهور خواهد کرد. 👤 محمدصادق شهبازی: 🔹با اشغالگری، کشتار و ایجاد یک دولت ملت ضعیف نگداشتند خود افعانستانیها در فرایندی طبیعی دولت‌سازی و ملت‌سازی کنند و بعد از بیست سال جنایت و شکنجه، دولتی ضعیف، ارتش و نیروهای نظامی ضعیف و مردمی صدپاره را رها کردند تا چرخه به اول طالبان برگردد. حالا میگویند افغانستانیها خودشان باید 🔹بجنگند! با کدام توان؟ عملا امریکا دارد کاری میکند که طالبان حاکم شود و با حاکم شدن طالبان و تکرار ماوقع دهه هفتاد، مردم ذله شوند و دوباره امریکا برگردد و چرخه به اول اشغال بازگردد. حالا اگر اشعال نظامی هم نباشد به ملت‌سازی مورد خواست امریکا تن دهند. 👤 مرتضی غرقی، خبرنگار ارشد صدا و سیما: 🔹بیست سال پیش که امریکا به افغانستان حمله کرد ،درشهرهای مرزی ایران کالاو مواد سوخت ارزان توزیع کردند،برخی در تهران فکر می کردند قرار است کابل به لس آنجلس دوم تبدیل شود و حسرت می خوردند چرا به ایران حمله نکرده،حالا ببینند سر نوشت افغانستان را بعد از ۲۰ سال حضور امریکایها. @Rasad_tahlil
هدایت شده از مهدی قاسم زاده
🔹‏از دل پایین شهر و منطقه پر از اسیبهای اجتماعی امده بود تا تئاتر و سینما و تلویزیون... اما مثل خیلیها اصالتش را رها نکرده بود، مسجد و امام حسین و سرزدن به مستصعفان و... را رها نکرده بود، در فضای هنری هم کار جلف نمیکرد.... 🔸خلاف خیلیها شرمش هم نمی‌امد کارهای انقلابی بکند حالا بازی در ‏کلیپ با محتوای تولیدملی باشد یا بازی در فیلم لکه با محتوای نقد فتنه و دولت اعتدال در سال ۹۲ یا کارهای عدالتخواهانه ده نمکی یا برنامه افق برای شهدا یا روایت کلاسهای رزم‌انتظاران اقای علمایی یا... مورد رحمت واسعه خدا باشد و سر سفره صاحب این ایام... 💬محمدصادق شهبازی @mahdi_ghasemzadeh
✅‏ گروه‌های مختلف عکس سفرا را که اخیرا خیلی داغ شده محکوم میکنند؛ ابراز انزجار نسبت به بی‌حرمتی نمادین خوب است، ولی همین سیاسی‌‌ها نسبت به ابزارهای نفوذ واقعی از #برجام تا فتف تا ارتباطات علمی فرهنگی بی‌ضابطه تا موافقت‌نامه‌های استعماری مثل پاریس تا تخریب اقتصاد با نسخه‌های #صندوق_بین‌المللی_پول بی‌توجه یا همراهند. 🔺 ‏یعنی صرفا حساسیت نمایشی نشان می‌دهند اما جلوی نفوذ نمی‌ایستند. یادتان هست همان مجلسی که لوایح #FATF را تصویب کرد که بیش از همه سپاه را هدف قرار می‌داد و بعد در حمایت از سپاه لباس پاسداری به تن کرد؟! ✍ محمدصادق شهبازی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مقاومت در جنگ ارزی 📱 @currency_war
هدایت شده از حجره انقلاب
💬رسانه مستقل 👈 حجره انقلاب ⭕️📝 محمدصادق شهبازی: 🔸به لطف قرنطینه، بعضی از منبرهای محرمی حجت‌الاسلام محسن قنبریان را در اینستاگرام دیدم. فردی با این همه سواد تاریخی، فقهی، عرفانی و نگاه‌های اجتماعی نباید بیاید تلویزیون؛ چون نه پشتش است، نه برای جریان‌ها و سودی دارد، نه از این کارها می‌کند که جلوی انقلابیگری ترمز بکشد یا توجیه‌ وضع موجود بکند! 👈 این‌گونه تصمیم‌گیران رسانه به مردم و جوانان تشنه اسلام ناب محمدی ظلم می‌کنند. احتمالا اگر از رهبری حیا نمی‌کردند رحیم‌پور را هم همان‌گونه که از و و شورای عالی انقلاب فرهنگی بیرون کردند، از صداوسیما هم می‌کردند! ✅صدای انقلاب را از اینجا بشنوید @hojre_enghelab
هدایت شده از دانشگاه مجازی
پاره‌هایی از زندگی متفکر احیاگر حسن رحیم‌پور ازغدی سه شنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۱۵کد مطلب: 773204 بچهٔ بزرگ خانواده پشت بیرق هیئت عکس امام را زده بود و با برادران نوجوانش راهپیمایی راه انداخته بودند. ساواک دستگیرش کرده بود، مادرش که رفته بود آزادش کند، گفته بودند این چه بچه‌ایه تربیت کردی؟ جواب داده بود عکس مرجعش را دستش گرفته. پاره‌هایی از زندگی متفکر احیاگر حسن رحیم‌پور ازغدی به گزارش جهان نيوز به نقل از مشرق، محمد صادق شهبازی با اشاره به سوابق حسن رحیم پور ازغدی در رشته توئیتی تفصیلی نوشت: با کلی ادعا رفتیم پیشش. گفت من خیلی قبل‌تر از شماها برای کارتن‌ خوابی زندان رفتم. بعد فهمیدیم شصت‌ و دو مجروح که می‌شود، می‌آید مشهد یک تعداد از کارتن‌ خواب‌ها را جمع می‌کند، در خانه سامانشان می‌دهد میگوید این که کافی نیست باید نهادها کاری بکنند. بعد می‌رود نهادهای مسئول، یکیش هم استانداری، راهش نمی‌دهند، عصا زیر بغل با عصا در اتاق استاندار را باز می‌کند که صدای مستضعفین را به مسئولین برساند. چند روز می‌فرستندش هواخوری، زندان! حالا آن روزها او پسر نفر چهارم انقلاب مشهد بود ولی تکلیف را جور دیگری میدید. اول بار هفتادوهفت شهادت امیرالمؤمنین تلویزیون دیدمش، جملات عجیبی از امام علی (ع) میخواند، نمی‌دانستم کیست، وسط صحبت‌ها هم سرفه می‌کرد، می‌گفتند شیمیاییه! صحبت‌های آن شب خیلی تکانم داد. بعدها با بدبختی سخنرانی هایش را پیدا کردم… او مسیر زندگی بسیاری از ما را تغییر داد. بچهٔ بزرگ خانواده پشت بیرق هیئت عکس امام را زده بود و با برادران نوجوانش راهپیمایی راه انداخته بودند. ساواک دستگیرش کرده بود، مادرش که رفته بود آزادش کند، گفته بودند این چه بچه‌ایه تربیت کردی؟ جواب داده بود عکس مرجعش را دستش گرفته. از در که خارج شده بودند گفته بود فلان خیابان راهپیمایی است برویم. با ماشین حاج خانم رفته بودند، جلوی تانک ارتش را گرفته بودند، گفته بودند برو کنار وگرنه از رؤیت رد می‌شویم، ایستاده بود. آقای خامنه‌ای هم که ایرانشهر تبعید شده بود، طلاها را فروخته بودند فرستاده بود خرج مبارزه شود. اقا گفته بود اسلام به چنین زنانی افتخار می‌کند. با برادرهایش مرکز پخش اعلامیه‌هایی بودند که اکثراً به‌وسیلهٔ پدر آماده می‌شد، رییس شهربانی زنگ‌زده بود به حاج حیدر که کی این‌ها را پخش می‌کند، تلفن که قطع نشده بود، در خانهٔ همان بندهٔ خدا اعلامیه انداخته بودند. خودش هم مثل در انجمن اسلامی مدرسه همینجور اعلامیه می‌داد. علوم تجربی خوانده بود و می‌خواست پزشک شود، بعد انقلاب فرهنگی طلبه شد. کتابی نوشت عروج خمینیون، همه متعجب شدند. در حوزه‌ مشهد امتحان گرفته بودند اول شده بود، بهش جواهر الکلام داده بودند. می‌خواست برود جبهه پدر گفت بمان درس بخوان می‌گفت: مگه خون من از خون علی‌ اکبر حسین رنگین‌تر است. حاج‌خانم رحیم‌ پور در اثر فشاری که مارکسیست‌ها بهش می‌آوردند، سکتهٔ مغزی کرد، حاج حیدر مانده بود و شش تا بچه، حسن، امید آیندهٔ حوزه، نشستن به‌پای مادر را به همه‌ چیز ترجیح داد، می‌نشست همان‌ جا کنار تخت و همهٔ کارهای مادر را تقبل کرده بود، همان‌جا هم کتاب و درس می‌خواند… او و پدر برای اثرگذاری روی محیط‌های جوان حساس به حوزه لباس نمی‌پوشیدند. پرسیدند چرا نمی‌پوشی؟ گفت: لباس شأنیت و صلاحیتی می‌خواهد که من در خودم نمی‌بینم. به نظرم خیلی‌ها که لباس پوشیدند هم باید دربیاورند. ولی یکجا لباس می‌پوشید خط مقدم! می‌خواست مردم حضور روحانیت را خط مقدم ببینند. همیشه دنبال انجام‌ وظیفه بود، خلاف بسیاری که له‌ له می‌زدند، کاری که در چارچوب توانش نمی‌دید نمی‌پذیرفت. یک‌بار نهاد رهبری چند پروژه بهش سپردند. رفت و بعد از چند روز آمد. گفت، این کار من نیست بگذارید همین کارهایی که می‌کنم را انجام بدهم. مصداق این روایت: رحم الله امرا عرف قدره صبح آمده بود نهاد عصبانی! هرچه جلوی پایش بود لگد می‌کرد، در را محکم می‌کوبید. داخل اتاق بلند گریه می‌کرد. در راه دیده بود یک خانم گریه می‌کند گفته بود چیزی شده خواهر؟ طرف هم گفته بود: کیفم را زدند پول جمع کرده بودم برای اول مهرِ بچه‌ها لوازم‌ التحریر و لباس بخرم. گفته بود چقدر؟ جواب داده بود پانزده هزار تومان چند هزار تومان بیش‌تر داده بود، بنده خدا از خوشحالی خندیده بود. گفته بود: مگر چی شده؟ گفته بود: شما کل خرجی ماه ما را دادی! اعصابش به‌ هم‌ ریخته بود. فردا در کیهان مطلب زده بود خیلی آتشین، در مورد نفوذ سرمایه‌داری. آقا حاشیه مقاله پاراف کرده بودند... مسئولین عالی‌ رتبهٔ نظام جمع شده بودند، چند بار طرح‌های جدی برای حل مشکلات معرفتی فرهنگی دانشگاه داد، کسی توجه نکرد. بعد که دید می‌خواهند یکسری کار روتین انجام دهند، بی‌ توجه به مقام و جایگاهشان بلند شده بود، گفته بود بنشینید لاطائلات بگویید. در را کوبیده بود به هم و رفته بود بیرون!
هدایت شده از دانشگاه مجازی
آورده بودندش در جمع تعدادی از جوان های ترکیه‌ای. تقریباً همهٔ استادهای ایرانی را دیده بودند. با وجود اینکه شیعه بودند در فضا نبودند، رحیم‌ پور که آمد فضا عوض شد و…گفت: صاحب‌خانه بیرونش کرده و دارد می‌رود اسباب‌کشی وگرنه بچه‌ها را مهمان می‌کرده! البته الآن هم می‌توانند بیایند ولی باید کارتن‌ های اثاث را تا خانهٔ جدید اجاره‌ای جابه‌جا کنند! بعد از جلسه با او آمدم بیرون دم در یک پیک موتوری جلویش را گرفت، شروع کرد با فحش‌های رکیک که من از صبح دارم جان می‌کنم و … حق من را نمی‌دهند. رفت مؤدبانه و محکم به صاحب‌کار گفت: آقا حق این بنده خدا را بدهید! محمدرضا حکیمی و حسن آقا را دعوت کرده بودیم سخنرانی، جایی که قرار بود حسینیهٔ ارشاد بچه حزب‌اللهی‌ها باشد. اقای حکیمی جلسهٔ سخنرانی را به خاطر حسن آقا کنسل کرد می‌گفت ما با هم مرزبندی‌ هایی داریم اما کسی در کل جهان شیعه مثل رحیم‌ پور نیست! می‌گفت هر هفته با موچین کتاب می‌خرم، کتاب‌هایی که عمده‌ای‌اش ضاله است. یک‌بار نمایشگاه کتاب دیدمش. آن‌قدر کتاب گرفته بود که دیگر راه حرکت نداشت، کتاب را به یک انتشاراتی سپرد و دوباره شروع کرد گشتن. کتابخانهٔ دقیق و بزرگ در حوزه‌ های مختلف دارد با کتاب‌هایی اکثراً خوانده‌شده! در نهاد می‌خواستند بعضی از ماشین‌های بی‌استفاده را اختصاص بدهند برای رفت‌ و آمد یکسری از مسئولین نهاد که وسیله ندارند؛ جزو شورای نمایندگان منصوب رهبری بود. گفته بودند دارند برایشان امکانات تقسیم می‌کنند، وقتی شنید گفت یک‌ عمر پیاده بودم از این به بعد هم همین‌ جور هستم، مال خودتان! به خاطر پیگیری و بحث از عدالت، خاتمی رییس‌جمهور وقت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به او گفته بود بابک‌ زهرایی‌ بازی در نیار! اینجا دانشگاه نیست که یک‌ چیزی بگویی بقیه برایت دست بزنند. مرّوا کراما موضوع را نشنیده گرفت و باز حرف‌ هایش را پیگیری کرد. خیلی از اساتید یک تیم دارند برایشان تحقیق کنند و از این قبیل کارها، اما حسن آقا خودش به‌تنهایی امت واحده است، در این بیست‌وچند سالی که دست‌ به‌ قلم است یک‌ نفره تحقیق کرده، یک‌ نفره نوشته و یک‌ نفره ایستاده است! آن‌ قدر پرکاری به خرج داده که بدنش از بین رفته است. هی میگویند او چقدر پول می‌گیرد و…درصورتی‌که برای خیلی برنامه‌ ها ریالی نمی‌گیرد و هیچ‌ وقت سخنرانی را به‌شرط پاکت، سکه و... برگزار نمی‌کند. برنامهٔ به‌ سوی ظهور دعوتش کرده بودند، بعد دو برنامه بهش نشان طلایی‌ رنگ برنامه را دادند، همان‌ جا گفت مردم البته این طلا نیست تا شبهه نشود. هر موقع پیش پدرش حاج حیدر بود خیلی مؤدب کارهای حاج حیدر را انجام میداد. متن‌های حاج حیدر را هم می‌برد به مسئولین عالی نظام می‌داد؛ یک‌ بار به رییس‌ جمهور خاتمی داده بود، گفته بود همه می‌خواهند یک متن را در کشور بدهند از پایین می‌دهند به بالا می‌رسد شما از بالا می‌دهی به پایین برسه! جلسه دانشگاه خوارزمی تهرام بود. همه‌جور کاری می‌کردند، از سؤال‌های بی‌اساس تا روشن کردن زنگ موبایل، همهمه و… محکم ایستاده بود حرفش را می‌زد. شروع کردند موبایل‌ هایشان را روشن کردن و اهنگ زدن گفت بذار بزنه خوبه. آن فرد خودش دیگر ادامه نداد. یک گروه معدود از فضلا بودند با تخصص در علوم انسانی. می‌خواستند تحقیق راه بیندازند در مورد بومی‌ سازی و دینی کردن حوزه‌های مختلف علوم انسانی. هیچ‌جا حمایتشان نکرد. خیلی‌ هایشان منصرف شدند؛ اما او گفت حالا که نمی‌گذارند تولید کنیم، نقد می‌کنیم. سی سال سر این حرفش ایستاد. با یکی از افراد جبههٔ معارض، مناظره داشت. دندانش مشکل پیداکرده بود. دندان‌ پزشک گفته بود با وضعی که دارد باید تا چند ساعت صحبت نکنی. گفته بود من مناظره دارم نمی‌توانم، دندانم را بکشید. دندانش را کشیده بود. رفته بود مناظره. آن فرد هم در مناظره شرکت نکرده بود. هر موقع گیر می‌کردیم، خیالمان راحت بود، یک نفر هست که مشکل را حل می‌کند. اگر هم کار نداشت بهانه نمی‌آورد. دنبال پرستیژ علمی نبود، هرجا تلاش می‌کرد به اقتضائات روز جواب بدهد، کارهایش هم وزانت داشت. یک‌بار بچه‌ها کلی باهاش کلنجار رفتند که چرا کتاب نمی‌نویسی، دست طرف را گرفت و نشاند و گفت ببین فلانی! من بخواهم می‌توانم مثل خیلی‌ها بنشینم بنویسم ولی نیاز روز انقلاب چیز دیگری است. هرجایی که نیاز بود وارد می‌شد چه با کتاب نقد، چه با جلسات دانشگاه‌های دوردست و حتی خارج و…یک‌نفره کار یک لشکر را جلو می‌برد. هر برچسبی مثل منبری هم بهش می‌زدند برایش مهم نبود. مجلس ختم کارتن‌ خواب‌ ها را که می‌خواست برگزار شود، بچه‌ها بهش زنگ زدند گفته بودند این برنامه هست اگر احساس تکلیف می‌کنی بیا! نیایی هم برگزارش می‌کنیم، قبول کرده بود هم به خاطر موضوع هم به خاطر این‌که دیده بود بچه‌ها سر حرف انقلابی‌ شان محکم‌ اند و درگیر چهره‌ای حتی شخص او هم نیستند.
هدایت شده از دانشگاه مجازی
نشست دوم جنبش بود، صداو سیما اصرار داشت جملهٔ آقا در مورد وابسته بودن مشروعیت مسئولین به عدالت‌گستری را از پشت تریبون برداریم و می‌گفت اگر باشد جلسه را ضبط نمی‌کند. حسن آقا که آمد حرف جفنگ صدا و سیمایی‌ها را که شنید از کوره دررفت. آخرش مجبورشان کرد زیر همان جملهٔ آقا برنامه ضبط شود. در مورد رأی او گمانه‌ زنی می‌کردند، پیشنهاد نامزدی می‌دادند و می‌گفتند او می‌خواهد کاندیدای ریاست‌جمهوری شود و… ولی او دنبال تکلیف بود، هر موقع در مورد خودش تعریفی می‌گفتند، به‌ وضوح ناراحت میشد. نمایشگاه کتاب دیدمش رسید. غرفهٔ انتشارات طرح فردا ناشر آثارش حتی یک‌ لحظه هم نایستاد. حتی یک‌ بار هم در سخنرانی‌ هایش دیده نشده ذکری از جانبازی و...بکند. خاطرات معروفش از جبهه یا حماسه دیگران است یا مقایسهٔ ضعف خودش در برابر رزمنده‌ ها. مثل اینکه شک کرده بود برای رفتن در عملیات و بین دو بلم گیر کرده بود، رزمنده‌ای به او گفته بود: اخوی! پات رو از یکی از دوتا بلم بردار! گفته بودند سخنرانی‌ های ضد استکباری‌ اش که به مذاق بعضی‌ ها خوش نمی‌آید نباید پخش شود، محکم ایستاده بود که اگر این حرف‌ ها پخش نشود ساکت نمی‌نشیند، مجبورشان کرد عقب‌ نشینی کنند. علیه افراطیگری ها و تشیع قالتاق و بدعت هایی مثل دهه صادقیه و محسنیه حرف زد. متحجران و سنتیها حرف زد. تکفیرش کردند. جای جواب به آن قالتاق ها که بهش سنی زده و... گفتند، رفت خط مقدم مبارزه با تکفیریها بین مدافعین حرم نشان داد شیعه واقعی کیست. در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی سر ماجرای آبان نود و هشت، به توجیحات روحانی معترض شده بود. بهش گفته بودند خفه شو و او هم جواب داده بود. بقیه سکوت کردند و او تنها کسی بود که بخاطر دفاع از مردم هزینه داد. به شورای عالی انقلاب فرهنگی اعتراض کرد و آنجا دیگر راهش ندادند. در نماز جمعه حرفهای اصلاحی و انتقادی زد و محافظه‌ کارها پایش را بریدند. در حوزه در نقد عملکردها و تحجر گفت از انجا هم پایش را بریدند هرجا همه سکوت کردند او فریاد بود. از خانه حاج حیدر بردیمش دانشگاه فردوسی سخنرانی، ماشین پلاک نظامی بود و رفت خط ویژه با راننده دعوا کرد که این چه کاری است. بعد برای اینکه فضا را تلطیف کند عینک افتابی زد و گفت خوش‌تیپ شدم؟ به مسجد دانشگاه که رسیدیم هر کفشش را یک طرف انداخت و گفت تازه خریدمش و تازه کفشم را برده‌ اند. یک دهه پیش یک مجموعه متحجر و سیاست باز امنیتی جمع شده بود یک گروه از بچه‌های انقلابی را بخاطر انقلابیگری جمع کند. کار به مقامات بالای نظام کشیده بود. او رفته بود صحبت که اگر قرار باشد بچه‌های انقلابی و نقد کردنشان را تحمل نکنیم مسیر انقلاب جای دیگری میرود. درس منتظری میرفت و وقتی منتظری شروع کرد علیه امام کار کردن برآشفت. روزی که منتظری نامه‌اش را علیه امام در درس خوانده بود با ناراحتی و بغض بیرون آمده بود و بعدها با امضای مستعار در منتظری و تضاد با خویش استاد را نقد کرد. گیر داده بود به اقای تبریزی در درس خارج که برداشت از این حدیث اینجوری میشود. حاج اقا گفته بود نه. گفته بود بوی این هم از آن نمی آید. حاج اقا گفته بود نه. گفته بود حاج اقا زکام نشدید؟. شان استاد را نگه میداشت اما از مباحثه طلبگی هم دست نمیکشید. او برای نسل ما نقش متفکرین نسل اول انقلاب مثل مطهری و شریعتی و خامنه‌ای و بهشتی و...را بازی کرد. پیش پای ما جهان جدیدی از معارف و نگاه تمدنی بازکرد. عدالتخواهی، تحجرستیزی، التقاط‌ستیزی، ازادی و مردم‌ سالاری دینی، پیشرفت، وحدت و خیلی چیزهای دیگر به واسطه او در ذهن و زبان ما وارد شد. ما به او مدیونیم. حجاب معاصرت باعث شده قدرش چنان که باید دانسته نشود و محافظه‌ کارها برنتابند. فشار رهبری نبود سخنرانیهایش را هم پخش نمیکردند. جزو معدود کسانیست که دعا میکنم مثل مطهری شهید شود تا قدرش دانسته شود. البته کاش پخش آثارش از دست خود و برادرش خارج شود تا گسترده منتشر شود.
هدایت شده از سلسله🌴🔥
✅‏ گروه‌های مختلف عکس سفرا را که اخیرا خیلی داغ شده محکوم میکنند؛ ابراز انزجار نسبت به بی‌حرمتی نمادین خوب است، ولی همین سیاسی‌‌ها نسبت به ابزارهای نفوذ واقعی از تا فتف تا ارتباطات علمی فرهنگی بی‌ضابطه تا موافقت‌نامه‌های استعماری مثل پاریس تا تخریب اقتصاد با نسخه‌های بی‌توجه یا همراهند. 🔺 ‏یعنی صرفا حساسیت نمایشی نشان می‌دهند اما جلوی نفوذ نمی‌ایستند. یادتان هست همان مجلسی که لوایح را تصویب کرد که بیش از همه سپاه را هدف قرار می‌داد و بعد در حمایت از سپاه لباس پاسداری به تن کرد؟! ✍ محمدصادق شهبازی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مقاومت در جنگ ارزی 📱 @currency_war
هدایت شده از  🙃😉
‏معرفی خاندوزی به‌عنوان جوانی متخصص، انقلابی و بی‌حاشیه که سالها در مرکز پژوهشها برای اصلاح اقتصاد برنامه‌ریزی و پیگیری کرده، هم تسلط اکادمیک دارد، هم دغدغه‌های عدالتخواهانه و اقتصاد اسلامی دارد و هم واقعیات عینی اداره کشور را میداند و صرفا انتزاعی و اکادمیک نیست، امیدبخش است. ‏معرفی نشدن علی باقری برای خارجه و هادی عباسی برای مسکن، وقتی احتیاج به تحول بنیادی و تغییر رویه در این حوزه‌ها داریم خسارت‌بارست. درمجموع کابینه متوسطی است، اما نفس به‌کارگیری جوانان خوبست. بیش از اسامی معرفی شده، افتادن بعضی نگران‌کننده‌ها خوبست و البته میتوانست خیلی قوی‌تر باشد. محمد صادق شهبازی @gangali ⭕️ خبرهای جنجالی⭕️
هدایت شده از صدای ایران | VOI
‏اوضاع زندانها اگر بخواهد تغییر کند، باصرف بازدید سرزده یا فرستادن میتی‌کمان مشکل حل نمیشود. هم متولی اداره زندان (قوه) هم نظارت (که مجری و ناطر یکیست) و هم متولی دوربینها (که صرفا حاکمیتی) است باید تغییر کند. هم ابزار دادخواهی و گزارشگری از درون زندان و گروهای مردمی با مرجع متفاوت از متولی باید ایجاد شود. کاش سروکار ‏مسئولین یا خیلی از محافظه‌کارها به کلانتری، دادگاه و زندان بیفتد یا به‌صورت ناشناس به عنوان متهم به این مکانها رجوع کنند تا اهمیت اصلاح و تغییر در این مکانها را درک کنند. اگر ضعفهای اینچنینی سیستم از درون اصلاح شود کار به سوءاستفاده ضدانقلاب و رسانه‌های بیگانه نمیرسد. 🏴 صدای ایران | محمد صادق شهبازی 🆔 @voifarsi | @voinews
هدایت شده از  🙃😉
📌 مهمترین کار برای دولت، پیدا کردن انسجام در بخش اقتصاد است! 🔹 ‏وزرای اقتصادی کابینه ظرفیت هماهنگی داشتند. انتصاب معاون اقتصادی اما خطر مشکل هماهنگی تیم اقتصادی را مثل دولتهای گذشته ایجاد میکند. 🔹 این نشان میدهد مهمترین و فوریترین کار برای دولت، پیدا کردن انسجام ذهنی در اقتصاد است: در آسیب‌شناسی، راهکارها و راهکاردهنده‌ها، و شناخت ذی‌نفعان و ‏دست زدن به انتخاب اولویتها و ادمها بر این اساس. 🔹 وگرنه تضاد درونی مانع اتخاذ تصمیم درست خواهد بود. دولت اگر بخواهد بدون انسجام ذهنی، صرفا همه را به دست بیاورد، مثل قبلیها همه را از دست خواهد داد‌. ✍ محمدصادق شهبازی @gangali ⭕️ خبرهای جنجالی⭕️
هدایت شده از مصباحیه ...
‏اوضاع زندانها اگر بخواهد تغییر کند، باصرف بازدید سرزده یا فرستادن میتی‌کمان مشکل حل نمیشود. هم متولی اداره زندان (قوه) هم نظارت (که مجری و ناطر یکیست) و هم متولی دوربینها (که صرفا حاکمیتی) است باید تغییر کند . هم ابزار دادخواهی و گزارشگری از درون زندان و گروهای مردمی با مرجع متفاوت از متولی باید ایجاد شود. کاش سروکار ‏مسئولین یا خیلی از محافظه‌کارها به کلانتری، دادگاه و زندان بیفتد یا به‌صورت ناشناس به عنوان متهم به این مکانها رجوع کنند تا اهمیت اصلاح و تغییر در این مکانها را درک کنند. اگر ضعفهای اینچنینی سیستم از درون اصلاح شود کار به سوءاستفاده ضدانقلاب و رسانه‌های بیگانه نمیرسد. محمدصادق شهبازی
هدایت شده از توییتر انقلابی
⭕️ گزارشی تکان‌دهنده میخواندم از استفاده نکردن ما از فرصتهای اقتصادی که سوریه به ما داده مثل بندر لاذقیه، معادن، ذخایر فسفات، استخراج نفت، برق، کشاورزی، مسکن و...در قبال استفاده روسیه حتی امارات و هند، و حتی ترکیه و عربستان به‌صورت غیرمستقیم. ما در سطح توافق مانده‌ایم و دوستان، رقبا 👤 Mohammadsadegh Shahbazi محمد صادق شهبازی @TWTenghelabi
هدایت شده از کانال خبری دا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سیدعلی گیلانی رهبر مرحوم کشمیر در حبس خانگی در دوهزاروهیجده، در میزند و به سربازان هندی می‌گوید: در را باز کنید می‌خواهم در تشییع جنازه دموکراسی شما(هندوستان)، شرکت کنم. 💬 Mohammadsadegh Shahbazi محمد صادق شهبازی @Fars_Plus
هدایت شده از 🇮🇷عمار ولایت✌️
⏹چند روایت از جوانی نود ساله بخش اول 🔺️‏بعد چندسال رفته بودم دیدنش روی ویلچر داشت غذا میپخت. گفتم حاجی داری با اقای جنتی رقابت میکنی. (حاج حیدر نود سال و اقای جنتی نود و چند سال داشت) گفت ولا اول انقلابم اقای جنتی همینجوری بود ریشاش سفید، ولی بیست سانت بلندتر. کُچِک مِره ولی تموم نِمِره. گفتم حاجی با این شرایط غذا درست ‏میکنی من چندسالی که خانه‌نشین بودم، آشپزی نمیکردم. اینقدر ناراحت شد از این حرف که هی میگفت مگه چهارتا مرغ و سیب زمینی و مرغ و پیاز روی گاز گذاشتن کار داره که دو سه بار حرفهای دیگرش را خورد و این را گفت بعد یک ربع نشده بیرونم کرد. برایش ادم جدی بودن مهم بود در همه‌چیز زندگی. 🔺️‌‏خیلی وقت پیش رفته بودم به حاج حیدر رحیمپور سر بزنم. از درس پرسید. گفتم دارم مختصر المعانی میخوانم. گفت اینجوری قران را نمیفهمی. مطول بخوان. گفتم حاجی در سیستم رایج همین را هم نمیخوانند. دقت پیرمرد در اهمیت تاکیدش به بلاغت را وقتی فهمیدم که کتاب پنج سال پیشم را دوباره ویرایش کردم. 🔺️‏خیلی از نسل ما عدالتخواهی را اول دهه هشتاد از روی نامه‌های حاج حیدر شناختند. لبه تیغ، پرده افکند عروس بهروز، خرفتها، کرخت‌ها و خائنان. نامه‌هایی از نفر چهارم انقلاب مشهد که درفضایی که فقط یک جناح بد بود، سوال مقابل همه مدعی‌ها میگذاشت و جهت دیگری را در انقلاب نشان میداد. خانه‌اش ‏هم مرکز جوانان پای کار بود و او برای حرکت پدری میکرد. جلوی انحراف را هم میگرفت. لبه تیغ و پرده افکند را که منتشر کرد هفتادوهفت گروه دانشجو و طلبه گفتند هرچه از این نامه‌ها میزنی اسم ما را هم بزن. حاجی البته تا چندسال با امضایشان نامه میداد که بچه‌ها گفتند تشکلها چرخش نیرو کردند. ‏ 🔺️تلویزیون پانزده سال پیش در نقد مدیریت صداوسیما بحثهای جدی کردم که با خودکاری که وسط بحث از دستم پرت شد معروف شد. تمام نشده بود زنگ زده بود به محسن اسلامزاده که بگو شهنازی (جوری که مرا صدا میکرد) زنگ بزند. تشکر کرد و روی موضوع سکولار نکردن رسانه با جداکردن شبکه قران دست گذاشت. 🔺️‏به محسن گفته بود بگو شهنازی زنگ بزنه. گفت یه زمین در مشهد دارم که مستاجر تبدیلش کرده به فروش نستله. ان موقع اول دهه هشتاد تازه کمپین تحریم کالاهای صهیونیستی را جدی کرده بودیم. گفت از جاهای مختلف ایران بگو با تلفن ثابت بهش زنگ بزنن که بره. خودم هم زنگ زدم. طرف را ادب کرد. 🔺️‏کسی تعریف میکرد مقامات نظام جمع بودند. یکی از مقامات عالی وقت قوه قضاییه داشت بیرون میرفت. بلند با ادبیات خاصش گفته بود پرونده‌های روی میزت به خدا رسید. جوری گفته بود که میگفت اقا که نقد به نظام را جدی میکیرد، این دفعه جدی زد زیر خنده. البته ان بنده خدا با عصبانیت بیرون رفته بود. 🔺️‏میگفت دوره طلبگی با محمدرضا حکیمی مشغول مباحثه سر روایتهایی که هر صد سال یک مُجَدِّد دین می‌اید بودیم. من میگفتم منم حکیمی میگفت خودش. گفتیم اولین نفری که امد اوست. سید جوانی امد گفتیم ما میگفتیم ماییم توافق نشد، تو انی. او هم به شوخی تایید کرده بود. او سید علی خامنه‌ای بود. 🔺️‏به محسن گفته بود بگید شهنازی زنگ بزنه. بیانیه نوشته بود علیه جهاد کشاورزی. مصلی همایشی با سخنرانی رحیمپور پسر در جمع کشاورزان بود. داد آنجا توزیع کنیم. با صالح مفتاح رفتیم. امنیتیها ازمان گرفتند. شاکی شد که ضعیف شده‌اید و بی‌عرضه. حزب جمهوری هم که این شد به امام نوشتم تعطیلش کن. 🔺️‏متنهایش را میداد به ما در مردم توزیع کنیم و حسن رحیمپور به مقامات بدهد. به رییس جمهور خاتمی داده بود. خاتمی گفته بود همه متنهایشان را از پایین میدهند برسه بالا شما از بالا میدهی برسه پایین! حسن اقا با ان قاطعیت مشهدی حاج حیدر را شدید احترام میکرد. البته باهم مباحثه جدی هم داشتند. 🔺️‏شانزده ساله بود و انتخابی تیم ملی کشتی. برای بازی تهران بودند. عکس گاندی را دیده بود و توضیحاتش جذبش کرده بود. گفته بود مو میخوام گاندی بشُم. اردو را ول کرده بود و برگشته بود مشهد و حوزه. مجتهد بود ولی لباس نمی‌پوشید. 🔺️‏از طلبگی تا بعد اجتمهاد از وجوهات استفاده نمیکرد و کشاورزی میکرد تا ده سال پیش خودش با سن بالا سر زمین میرفت. تجربیاتش از تلاشهای بیگانه و داخلی در نابودی کشاورزی را کتاب کرد تلخترین نوشته من. برای اینکه همه بخوانند با قیمت پایین و صرفه جویی در حاشیه و... چاپش کرد. 🔺️‏بعد پانزده خرداد با شیخ مجتبی قزوینی امده بودند قم دیدن امام. وسط بحث اشکال کرده بود. امام گفته بود مشکل از خراسان است. بعد هم ملاطفت کرده بود و هدیه‌ای مالی به او داده بود. ✍ محمد صادق شهبازی 🔰کانال عمار ولایت 🇮🇷👉 @ammarevelayat313
هدایت شده از 🇮🇷عمار ولایت✌️
⏹چند روایت از جوانی نود سال بخش دوم 🔺️‏مشرب فلسفیش موافق قرائت نظام نبود. برای اصلاح نظام نقدهای تند میکرد ولی مصلحانه. هیچ وقت رابطه‌اش با نظام و اقا قطع نشد. او که تهران می‌امد دیدن اقا میرفت و اقا که مشهد بالعکس. یک دفعه بچه ها در خانه‌شان نشیته بودند گفته بود متبرک شدید. سیدعلی خامنه‌ای دیروز اونجا نشسته بود. 🔺️‌‏کتابی نوشته بود در نقد شورای عالی انقلاب فرهنگی. داده بود به اقا. میگفتند آقا نگاه کرده بود شناسنامه ندارد. به شوخی گفته بود فلانی مجوز این را نگرفتی. او هم به شوخی جواب داده بود این کارها دروغنیه! البته بعدا مجوز ان کتاب صادر شد. 🔺️‏به عنوان انجمن طلاب و دانشجویان مشهد مقدس بیانیه‌های تندی میداد. پرسیده بودند اینها کیند؟ گفته بود طلابش من و حسنیم. دانشجویانش حبیب و حامد! سه تا از بچه‌هایش. ولی در اصل او بود و انبوه جوانان مشتاق مشهد و سراسر کشور. 🔺️‏هر سری میرفتیم بیانیه‌هایش را میداد تا بلند بخوانیم. خوب که میخواندیم میگفت معلومه کتابخوانی. تپق هم که میزدیم تکه می‌انداخت. نامه‌هایی که تا وقتی سرحال بود قطع نمیشد. امربه معروف و نهی ازمنکر برایش جدی بود. واقعا جوان نود ساله بود. برخلاف پبرمردهای بیست‌وچندساله محافظه‌کار. 🔺️‏خانه‌اشان از دهه‌های دور مرکز انقلاب بود. خیلی بحثهای شریعتی انجا ضبط شد. جلسات شریعتی پدر و کانون نشر حقایق دینی. مباحثات گروههای مختلف‌. این شد که ازچنین خانه‌ای امثال پسر شهیدش حسین و زبان گویای اسلام حسن رحیمپور بیرون امد. مقابل قرائت سنتی از دین الهیات انقلابیگری تولید میکرد. 🔺️‏مسجد کرامت را خیلیها فقط به امام جماعتش میشناسند. اما او هم با چند نفر دیگر کارهای پشت صحنه مسجد را در طول اقا اداره میکرد. جوری که به قول خودش صهیونیستها بدون دیده شدنشان با دنیا میکنند. برای این کارها برنامه داشت. 🔺️‏گفت خواندن بینوایان واجبه. برای اینکه توجهمان را بیشتر کند گفت نماز اول وقت مستحبه. بعد که داشتیم میرفتیم بیرون گفت نرید بگید حیدر گفته نماز نخوانید! 🔺️‏دزد امده بود خانه کفش بدزدد مچش را گرفته بود و زنگ زده بود پلیس. بعد گفته بود این بدبخت همان ژان‌والژان است. از فقر دزدی کرده. پول بهش داده بود و ولش کرده بود برود. دزد تا مدتها بعد هی امده بود و باز او بهش پول داده بود. 🔺️‏بهش گفتم چرا فلانی که دوست و هم‌مشرب شماست با نطام بد است. گفت واسه اینکه خله و عقل درست و حسابی نداره. سال فتنه هم به یکی از رفقای چپ کرده‌اش نامه نوشته بود که ماهواره را از خانه‌ات بیرون کن که حقایق را درست ببینی. 🔺️همیشه شجاع بود. چه مقابل رژیم شاه چه برای اصلاح نظام. دوره‌ای که حزب‌اللهیها شعار میدادند مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است نقدهای تند مینوشت. بخاطر نقد کلانتری وزیر کشاورزی هاشمی چشم‌بسته و دست‌بسته برده بودندش اداره اطلاعات مشهد ولی عقب نکشیده بود. میگفتند هروقت زنگ میزد روزنامه صبح مهدی نصیری که در دوران مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است کانون اصلی انتقادی حزب‌اللهیها بود، اول چند دقیقه فحشهای عمیق به کسانی که گوش میدادند می‌داد و بعد کارش را میگفت. این شجاعت اما عاقلانه بود، هر کار تند و افراطی و غلط به اسم انقلابیگری میدید معترض میشد. 🔺️اوائل که احمدینژاد مواضع خوب داشت از او حمایت جدی میکرد و مدام پیغام میفرستاد. اما قبل از اینکه خیلیها بفهمند تغییر مواضع را فهمید. میگفت پیغامهایی که به او میدهم به او نمی‌رسد. 🔺️‏نظم برایش خیلی مهم بود. هشت صبح قرار بود اردوی جنبش سخنرانی کند. وقتی رسیده بود بچه‌ها داشتند تازه بیدار میشدند. قهر کرده بود و برگشته بود. 🔺️‏نمیخواهم حاج حیدر روی تخت بیمارستان باشد. او حق پدری سیاسی و اجتماعی به گردن خیلی جوانها که هیچ نسل اول و دوم انقلاب دارد. دعا میکنم زودتر از بیمارستان مرخص شود و حاج حیدر را دوباره به همانگونه که هست ببینیم قلبی جوان که سن بالا و سه سرطان مختلف و هیچ سدی متوقف نمیکند. ✍ محمد صادق شهبازی 🔰کانال عمار ولایت 🇮🇷👉 @ammarevelayat313
هدایت شده از مدار 01:20
🔻وزیر خارجه، وزیر ورزش و معاون حقوقی قوه قضاییه و رییس ستاد حقوق بشر 🔹اسراییل ورزش را ابزار سازش و به رسمیت شناختن خود کرده‌. اخرین مورد محرومیت ده ساله برای فتحی نورین الجزایری و مربیش برای خودداری از بازی با جودوکار اسراییلی است. فدراسیون جودوی ما هم تعلیق است. 🔸ما تا به حال منفعل و به صورت قربانی ‏ساکت در این حوزه عمل کرده‌ایم. در صورتی که جامعه جهانی تجربه مشابه در محروم کردن رژیم اپارتاید افریقای جنوبی داشت و ورزشکاران زیادی نیز با انها بازی نمیکردند. 🔹اگر کارزاری حقوقی-دیپلماتیک-ورزشی راه بیفتد نه تنها بعضی دولتهای اسلامی و توده مسلمانان که فعالان عدالت و صلح سراسر دنیا‏همراهی خواهند کرد. وکلای حرفه‌ای زیادی هم در غرب حاصرند در کنار ما بایستند. 🔸انفعال را کنار بگذارید و فعالانه نه‌تنها از حقوق ورزشکاران ما دفاع کنید که زمینه از بین رفتن مشروعیت رژیم اشعالگر را در ورزش فراهم کرده و سرمایه مردمی انقلاب را در جهان اسلام احیا کنید. ✍🏼 محمد صادق شهبازی @madare0120