فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ من زندگیام را مرهون امام رضا (علیه السلام) هستم...
کانال ارتباط موثر
@ertebatmoaserdini
#خدمت
#ایران_تسلیت
.
هدایت شده از 📿 تبلیغ نیوز | دفتر تبلیغات اسلامی
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦 آخرین لحظات شهید موسوی از زبان پدر
🔹سردار سرتیپ پاسدار سیدمهدی موسوی فرمانده یگان حفاظت ریاست جمهوری یکی از شهدای سانحه بالگرد حامل رئیسجمهور است.
🔻 #تبلیغ_نیوز مرجع رسمی اطلاع رسانی دفتر تبلیغات اسلامی:
🔺 @tablighnews
هدایت شده از همکاران مرکز ملی پاسخگویی
⚫️ شهید آیت الله رئیسی در آئین رونمایی از سامانه پاسخگو: شما [با پاسخگویی به سؤالات و شبهات] یک تهدید را به فرصت تبدیل کرده اید.
🔹 خیلی ها هستند الان نیاز دارند و می خواهند ببینند در این مجموعه شما داروی درد آنها و نیاز آنها پیدا می شود.
🔸 معلوم میشود که شما خوب شناخته اید و باید بیشتر معرفی شوید تا مردم بدانند این دارو در مجموعه شما هست، داروی فکری که بتواند به لحاظ فکری و عقیدتی ایجاد آرامش کند.
http://mmps.ir/app
#رئیسی
#شهید_جمهور
#پاسخگو
🗓 1403/02/31
❓ کانال همکاران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
🍀 پرسش کلید دانایی 🍀
🍂 یک داستان، یک درس...
به نقل از یک یادداشت:
ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد
گفت بابا من عروس دارم من و میبری سالن
گفتم اره دخترم میبرم
وقتی امدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم تا دخترم بیاد
دیدم اقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه ولی خیلی ناشیانه
و اصلا معلومه بلد نیست
خب من پاکبان کوچه رو میشناختم اقای عزیزی یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود..
ولی نوع جارو كردن این كمى ناشيانه بود؛ تا حالا در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛
رفتم دخترم و رساندم و برگشتم
دیدم هنوز داره با آشغالها بازی میکنه.
كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مُخم در ماشین رو باز كردم و صداش كردم «عزيز خوبى؟
يه لحظه تشريف بيار.
خيلى شق و رق اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش
خيلى شُسته رُفته جواب داد:
«سلام. در خدمتم مشكلى پيش اومده؟»
از لحن و نوع برخوردش جا خوردم.
نفس هاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛ به ذهنم رسید که یه کم مهربان تر برخورد کنم
"خسته نباشی گفتم بیا تو الاچیق یه قهوه بزنیم
بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف اومد داخل و نشست
اون يكى هدفون هم از گوشش در آورد؛ دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد.
پرسيدم:چى گوش ميدى؟
گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه».
كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟! موضوعش چيه؟»
گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى».
شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد!
« فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچی چيزى رو مى خونى؟».
با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه. »
از سرایدار ساختمان دو تا ابجوش گرفتم
دو تا علی کافه انداختم
رفتم سر میز متعجب تر پرسیدم که متوجه نميشم
اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟».
نگاه ش را يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت: « من استاد هستم تو دانشگاه. »
قبل از اينكه بخام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم
و ادامه داد: « من پدرم پاكبان اين منطقه است. اقاى عزيزى.
در مورد شما و روانشاد پسرتونم هم براى ما خيلى تعريف كرده همیشه میگفت یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه.
امشب تا دیدم شناختمون چون عکس تون رو با بابا دیده بودم.
جناب خمارلو من دكتراى اقتصاد دارم؛ و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره.
به پدرم هر چى ميگيم زير بار نمى ره که بازخريد شه؛
ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه.
هم كمكش كرده باشيم.هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.»
چند لحظه سكوت فضای بین ما رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل شده بود.
استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش.
بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد.
قدر باباتم بدون.
خيلى آدم درست و مهربونیه..
کانال ارتباط موثر
@ertebatmoaserdini
#تربیت
#تواضع
#عزت_نفس
#اخلاق_معاشرت
.
📌 زخمها با تکرار خاطره، تازه میشوند و یک انسان امن، التیام میدهد...
انگار هر آدمی نتیجه زخمها، ترسها، نگرانیها و تروماهایی است که تجربه کرده؛ اما سعی میکند مدام مخفیشان کند...
و یا شاید تبدیلشان کند به عادتها و ویژگیهایی که کمتر آسیبپذیرند.
مثل برخی انواع انزواطلبی و یا درونگرایی، که شاید اولین بار از یک انزوای اجباری شروع شده و بعد آن را پذیرفتهای و کمکم جا گرفته در وجودت و حالا یک خصلت است...
شادیها و خوشیها تو را به جلو میبرند؛ ولی دردها و زخمها تو را برمیگردانند به عقب، به مبدأ خودشان به جایی که اتفاقافتادهاند و با همه نگرانیها و ناملایمات حادثهدر ذهن تکرار و تکرار میشود.
هر بار دیگران زخمت را فشار میدهند انگار دوباره آن لحظه قدیمی دردناک تکرار میشود، دوباره از اول دلت میشکند، دوباره برایش اشک میریزی.
آن بیرون همهچیز در زمان حال میگذرد ولی تو پنج سالهای و بادکنک قرمزت را باد با خودش برده است.
در این حالت، لذتها دور و خوشیها غیرممکن میشوند و دنیا بیش از حد بزرگ به نظر میرسد.
هیچکس نمیداند زلزلهای در مقیاس چند ریشتر همهی آبادیهایت را خراب کرده و آرزوها و دستآوردهایت را بی تاثیر...
چون تو اینجا نیستی، تو به زخمت برگشتهای.
بعدها، شاید یکبار برای همیشه خطر میکنی و یک نفر را، آنکه آدم امن توست، به تماشای زخمهایت میبری.
او مینشیند کنارت و میبیند که چطور بادکنک قرمز توی هوا میرقصید و شناور میشد و از دست رفت، و باز همان زخم تکرار شد...
وقتی آن آدم امن کنارت می نشیند و درد تو را میفهمد، و شاید گاهی با تو و کنارت اشک میریزد و درکت میکند.
بعد انگار شبهای روشن آبادیات شروع میشود. زخم هم هست؛ اما به اندازه قبل دردناک نیست و نمیتواند در انزوا مثل خوره روحات را بتراشد و بخورد...
کانال ارتباط موثر
@ertebatmoaserdini
#همدلی
#مهربانی
#عزت_نفس
#مدیریت_ذهن
.
هدایت شده از ارتباط موثر
تصویر سمت چپ:
اگه خوب درس نخونی میشی یکی مثل اون!
تصویر سمت راست:
اگه خوب درس بخونی، اونوقت میتونی دنیای بهتری برای اون بسازی...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مثبت نگری تاثیر قابل توجهی در تربیت اخلاقی فرزندان دارد.
@ertebatmoaserdini
#ارتباط_موثر
#مثبت_نگری
#مدیریت_ذهن
#اخلاق_معاشرت
.
بعضی آدم ها؛
گذشته را شادتر و موفقتر از آنچه بود،
حال را بدتر از آنچه هست؛
و آینده را با تاثیر از بدبینی در نظر می گیرند...
در نتیجه همیشه با سختی، درد و رنجهایی بیش از آنچه واقعا وجود دارد، دست و پنجه نرم می کنند.
سعی کنیم واقعیت را آنچنان که هست مشاهده و تفسیر کنیم.
وقتی از اتفاقات فاجعه می سازیم، آسیب اتفاق را چند برابر متحمل خواهیم شد.
@ertebatmoaserdini
#مدیریت_ذهن
#انتخاب
#تغییر
#مثبت_نگری
#شادکامی
.
قال امیرالمؤمنین (علیه السلام):
مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ، ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِكِبَارِهَا.
آن كه مصائب كوچك را بزرگ شمارد خداوند او را به مصائب بزرگ مبتلا سازد.
@ertebatmoaserdini
#مدیریت_ذهن
#انتخاب
#تغییر
#فاجعه_سازی
#مثبت_نگری
#شادکامی
.