اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. #وسواس_فکری #پرسش_پاسخ سلام بزرگوار از شما قدردانم
👆🏻
سلام
از شما سپاسگزارم
در خصوص درخواست مشاوره در پایان نکتهای را عرض خواهم کرد.
خوشبختانه نگرانی شما مخاطب محترم را به خوبی درک میکنم چون مانند جنابعالی (همانطور که در کتاب نیز اشاره کردم) صمیمیترین دوست تمام دوران تحصیل نگارنده، تبدیل به فردی ضد دین شد و بالاتر از آن بسیاری از نزدیکان من متأسفانه دچار انحرافات معتنابه هستند که با اعتماد به خدا، از عقل و تجربۀ خویش پیروی کردم و این تهدید، امروز تبدیل به فرصتی شیرین شده است.
بنابراین با توجه به همین مقدار توضیحات و ادبیات متین شما، با اطمینان عرض میکنم نگرانی جنابعالی نیز قطعاً جدی نیست و فقط کافی است با تمرینی مجرب و بسیار ساده که «اینجا» توضیح دادهام به احیاناً وسوسهها و خاطراتی که در این موضوع (و هر موضوع دیگر) سراغتان میآید و موجب رنجش شما میشود، مدتی محدود، بیاعتنایی کنید و اجازه دهید با انجام تمرین مذکور، مقداری زمان بگذرد چون به تجربه ثابت شده این تمرین کمک بسیار خوبی میکند تا هر نگرانی خصوصاً نگرانی که توضیح دادید، در ذهن شما بال و پر پیدا نکند و افسارگسیخته نگردد و تلقینات بیشازحد منفی به شما وارد نشود و بدین وسیله میتوانید مقداری زمان بخرید و بهسلامت از این آزمایش (که برای دیگران نیز پیش آمده) عبور نمایید.
اگر همت خود را بلندتر کنید و تمرین مذکور را بعد از عبور از این مسئله نیز ادامه دهید میتوانید از سایر تجربهها و حتی اشتباهات و خطاهای بزرگ و کوچک تمام زندگی خویش نیز، واکسنی بسازید که تا پایان عمر شما را بیمه نموده و در امنیت کامل قرار دهد.
میتوانید با خواندن پرسش و پاسخهایی که در همان صفحه آمده از تجربۀ دیگران نیز استفاده کنید.
پ.ن: اینکه نوشتهاید: «نیاز به مشاورۀ حضوری و شرح درد خود دارید» طبعاً صِرف بیان درد (به شکل صحیح) به فردی مطمئن، موجب تخلیۀ روانی فرد میشود اما بههرحال آنچه مشکل اصلی شما مخاطب محترم را حل میکند و موجب راحتی پایدار شما میشود بدون هیچ تردیدی انجام تمرین مذکور است ولی اگر همچنان فکر میکنید نیاز به شرح درد خویش دارید، میتوانید به همین صفحه ارسال کنید و من برای اینکه این گفتگو حالت ناشناس خود را حفظ کند، همانطور که ملاحظه میکنید اسم و شمارۀ تلفن شما را حذف نمودم.
ضمن اینکه انجام تمرین مذکور میتواند به شما در اینکه کتاب را با آرامش بیشتری مطالعه نمایید کمک به سزایی کند و به خواست خدا نتیجه را برایتان ملموستر نماید.
همیشه در مسیر درست موفق باشید 💐
👇🏻
👆🏻
سلام مجدد
اگر بخوام دقیق تر در مورد تجربه ام صحبت کنم باید عرض کنم که من خودم علاقه مند به فلسفه اسلامی و آشنا با تمامی براهین اثبات خداوند در فلسفه اسلامی بودم
امّا متأسفانه پس از گفت و گو با آن فرد آلوده به شبهات کأنه مطافی از شیاطین دوره ام کرده باشند احساس کردم تمامی داشته ها و اندوخته های اندیشه ای و معنوی خودم را به یکباره از دست داده ام،
همه ما تصوری از وجود ذی جود الله داریم،امّا از آن روز به بعد به تبع فروپاشی اندوخته هایم،چون دیگر آن تصویر گذشته از پروردگارم را ندارم و حضور مطلق او را که تا پیش آن حادثه تنها انیسم بود به شفافیت آن دوران احساس نمی کنم هربار که تلاش کرده ام به در بسته خورده ام،بارها از اهل بیت و ذات یگانه اش برگشتم به حال سابق را خواسته ام اما نمیدانم قلبم چه شده شاید خدای ناکرده قلبم غلف شده یا خدای من به دلم مهر نهاده،
از راهنمایی شما سپاسگزارم،
لطفا در جواب این پیام بنده هم نظر خودتان را بفرمایید و بیشتر کمکم کنید.
#پاسخ
سلام
✔️ اینکه شما مخاطب محترم نوشتهاید: «کأنه مطافی از شیاطین دوره ام کرده باشند» تشخیصی است صحیح و مبتنی بر عقل و نقل (وحی) و مسلماً آنچه برای شما پیش آمده نتیجۀ حملات پیدرپی وسوسه در مدتی نسبتاً طولانی است که در برخی موارد این حملات با استدلال و براهین عقلی به طور کامل خنثی میشوند اما در مواردی راه نجات از آن، تکرار استدلال و براهین نیست (که چهبسا کار را دشوارتر و پیچیدهتر نیز میکند) بلکه تنها راه نجات و رهایی از تشویش و ناخالصیها، (برای این افراد) به حکم عقل و نقل و تجربه، طرد وسوسههای پی در پی است که با انجام تمرین سادهای که در همین صفحه آمده (ذکر خدا) میتوان به این هدف رسید و در پرسش و پاسخ قبلی نیز به آن اشاره شد.
✔️ تجربۀ مشاوره و ارتباط با افرادی که مورد حملات پی در پی وسوسه قرار میگیرند به نگارنده آموخته که این افراد در مجموع دو دسته هستند:
دسته اول: کسانی هستند که حادثۀ بسیار تلخی (مثلاً تصادف شدید ماشین) -چه در کودکی چه در بزرگسالی- را تجربه کردهاند که:
۱- یا خودشان بهطور کامل در پیش آمدن آن حادثه مقصر بودهاند که در این صورت اولاً لازم است به این تقصیر، به جای توجیه و انداختن مسئولیت آن به گردن دیگران، صادقانه نزد وجدان خود و مهمتر از آن نزد آفریدگار خویش، اقرار نموده و طلب بخشش کنند و علاوۀ بر آن اگر آن تقصیر، منجر به تعدی و ظلم به دیگران نیز شده، باید این تعدی و ظلم را نیز اصلاح نمایند تا از اثر وضعی و عذاب وجدان بهطور کامل رها شوند مثلاً اگر تعدی مالی است مستقیم و اگر امکان ندارد با رد مظالم آن را جبران نمایند یا اگر تعدی به شخصیت و آبروی افراد است اگر امکان دارد مستقیماً (چه شفاهی چه کتبی) حلالیت کسب کنند و اگر کسب حلالیت مفسده دارد و عاقلانه نیست، برای موفقیت فردی که به وی تعددی و ظلم کردهاند، دعای خیر نمایند و یک بار نیت کنند خداوند پاداش اعمال خوبی که از این به بعد انجام میدهند (مثل ذکر و زیارت و حضور در مجالس عزاداری اهل بیت ع) را تا زمانی که کاملاً جبران ظلم شود در پروندۀ اعمال فرد مورد نظر نیز منظور دارد (در این صورت بدون اینکه از پاداش عمل کم شود، میتوان نیت کرد خداوند هر تعداد افرادی که به ایشان ظلم شده را در پاداش عمل شریک نماید) و سپس با خیال ۱۰۰٪ راحت، مشغول انجام تمرین مذکور جهت طرد وسوسهها و نفی خواطر شوند و با تکرار این تمرین به طور مطلق نباید حتی یک لحظه به آن خاطرۀ تلخ (که دستآویز اصلی برای حملۀ شیطان قرار گرفته) ذهن خود را درگیر کنند و باید مطمئن باشند خداوند ایشان را از اثر وضعی حقالناس حفظ نموده و بعد از مدتی محدود شیطان چون به شدت متکبر است وقتی میبیند به وی بیاعتنایی میشود از تکرار وسوسه خسته و ناامید شده و سراغ سوژۀ دیگری جهت آغاز وسوسهای جدید میرود و خوشبختانه باز با تکرار همان تمرین قطعاً ناکام خواهد ماند و در نهایت به خواست خدا در صورت عادت شدن تمرین مذکور، به طور کامل ناامید خواهد شد.
👇🏻
👆🏻
۲- یا اینکه این افراد نسبت به آن حادثۀ تلخ (مثلاً تصادف) ۱۰۰٪ بی تقصیر هستند (مثلاً در حادثۀ تصادف، راننده کوتاهی کرده یا اگر تعدی مالی یا شخصیتی بوده دیگران مدیون وی شدهاند و خودش هیچ تقصیری نداشته) که در این موارد اگر واقعاً عقل و انصاف و شرح صدر به وی اجازه میدهد که قلباً مقصرین و ظالمین به خود را ۱۰۰٪ حلال کند حتماً و بدون یک لحظه تردید این کار را انجام دهد (همانطور که دوست دارد خداوند نیز از بدیهای او به طور کامل درگذرد) که در صورت گذشت کامل، دستآویز شیطان برای تکرار حملات وسوسه به او نیز بهطور کامل گرفته میشود؛ اما اگر واقعاً به حکم عقل، چارهای جز احقاق حق وجود ندارد فقط به میزان جبران ظلم اقدام نماید و بیش از حد ذهن خود را درگیر نکند و یا اگر در مواردی مطمئن نیست آن فرد ظالم مستحق بخشش کامل و حتی ناقص اوست به خداوند بگوید: من با علم محدود خودم، ۱۰۰٪ از این ظلم گذشتم و به تو واگذار نمودم که داوری کنی و با این کا ر خیال خودم را راحت نمودم و اینک تو با علم کامل خود، اگر آن فرد را لایق میدانی، عفو و بخشش خویش را شامل حالش کن و الا هر طور صلاح میدانی با وی رفتار نما و مانع ادامۀ ظلم او به دیگران نیز بشو و بعد از این اقدام، باز همانطور که گذشت این افراد با خیال کاملاً راحت مشغول انجام تمرین مذکور (ذکر خدا) جهت طرد وسوسهها و نفی خواطر شوند و دیگر حتی یک لحظه نیز نباید به آن خاطره (که دستآویز حملۀ شیطان قرار گرفته) فکر کنند و ذهن و آرامش خود را بازیچۀ وسوسه کنند و مطمئن باشند به طور کامل از آن وسوسه (ولو قدیمی و کهنه) در صورت تداوم ذکر برای همیشه رها خواهند شد.
۳- یا اینکه در وقوع آن حادثه، خود این افراد کم و بیش مقصرند و به عبارتی در ظلمی که به ایشان شده خودشان زمینه را ولو از روی جهالت فراهم نمودهاند مثل کسی که پول کلانی را با بیاحتیاطی در معرض دید عموم قرار میدهد و باعث میشود فردی که حریص به مال است وسوسه شده و اقدام به دزدی آن مال کند در حالی اگر آن بیاحتیاطی توسط مال باخته انجام نشده بود این فرد نیز چه بسا وسوسه نمیشد و دزدی نمیکرد که در این موارد باید ترکیبی از دو روش فوق را به همان شکل که گذشت انجام دهیم یعنی بابت آن بخش که ما به دیگران ظلم نمودهایم (ولو زمینۀ ظلم را خودمان فراهم کرده باشیم) به روش اول و بابت آن بخش که دیگران به ما ظلم نمودهاند به روش دوم عمل نماییم و سپس باز با خیال راحت با انجام تمرین مذکور باید ۱۰۰٪ به آن خاطره (که دستآویز حملۀ شیطان قرار گرفته) اجازه ورود به ذهنمان را ندهیم.
دسته دوم: کسانی هستند که تصمیم میگیرند با پیروی مداوم از عقل، همواره رضای خدا را در تمام مراحل زندگی، محور قرار دهند و سبک زندگی خود را از زندگی خستهکننده، تکراری و نابخردانۀ عوام (بخوانید اکثریت مردم) جدا کنند!
طبیعی است همین نیت و تصمیم (که رضای خدا را محور قرار دهند) موجب دستپاچگی شیطان نسبت به این افراد خردمند میشود چون شیطان به تجربه آموخته، هرکسی (حتی گنهکارترین موجود تاریخ)، اگر صادقانه بخواهد از عقل خویش پیروی کند و به خدا برگردد و در آن استقامت کند به تصریح قرآن، خداوند وی را در همین دنیا با اسباب طبیعی و غیرطبیعی یاری کرده (۱) و بهطور کامل از وسوسههای شیاطین و در نتیجه هر نوع استرس و افسردگی که عموم مردم به آن دچارند نجات خواهد داد (۲) و زندگی دنیا و آخرتش را مملو از آرامش و نشاط خواهد نمود.
شیطان در مورد این افراد نیز مانند دستۀ اول از طریق یادآوری خاطرات کودکی تا بزرگسالی حملات گسترده و پیدرپی وسوسه را آغاز میکند که کافی است این افراد نیز با تکیه به تمرین مذکور دقیقاً همان مراحلی که برای دستۀ اول عرض شد را طی کنند تا درنهایت بهطور پایدار و ۱۰۰٪ از شر حملات وسوسه راحت شوند.
👇🏻
👆🏻
اما فرق بسیار مهم این دو دسته این است که افراد دستۀ اول بهمحض اینکه از شر حملات وسوسه با انجام تمرین مذکور (ذکر خدا) راحت میشوند دیگر انگیزهای برای ادامۀ ذکر خدا در همه حال ندارند و همین سبب میشود بهمحض قطع حملات وسوسه، ذکر را ترک کرده و دوباره به سبک زندگی اکثر عوام (از باسواد تا بیسواد) برگشته و خدای ناکرده این بار با وسوسههای مکارانه و نامحسوس شیاطین جنی و انسی، دچار چنان غفلتی شوند که عاقبتبهخیری خود را نیز از دست بدهند!
درواقع این افراد وقتی با امثال نگارنده مشورت میکنند و میگویند میخواهند به حال خوش گذشته و باور و ایمانی که قبلاً داشتند برگردند، منظورشان این است که میخواهند به حال بیخیالی گذشته که خبری از حملات پی در پی وسوسه نبود برگردند و مثل سایر مردم در غفلت و بیخبری زندگی عادی خویش را سپری کنند، به عبارت دیگر این افراد در واقع برگشت به ایمان و باور پاکی که در گذشته داشتند برایشان مهم نیست همچنانکه وقتی در آن زمان باور شفاف و اذهان بدون شبهه داشتند، قدر آن را ندانستند و به مرور با بیاحتیاطی اجازه دادند، غبار شبهات و آلودگیها بر ذهن شفاف ایشان فروبنشیند و روزبهروز از شفافیت ایشان کاسته شود و از شادی حقیقی دور شوند.
اما دستۀ دوم چون تابع عقل هستند و به همین دلیل نیت خدایی پیدا کردهاند هرگز انجام تمرین مذکور (ذکر خدا) را مشروط به نجات از وسوسهها و حملات شیاطین نکردهاند (اگر چه این امر نیز برای ایشان ضروری است) اما چون عقل سلیم ایشان، شایسته نمیداند به عنوان مخلوق، لحظهای از خالق خویش (که هر چه دارند از اوست) غافل شوند بنابراین بهمحض اینکه با انجام تمرین مذکور (ذکر خدا) از شر حملۀ وسوسههای تمام عمرشان راحت میشوند و زندگی خالی از هر استرس و افسردگی را تجربه میکنند، هیچ تغییری در انگیزه و نیتشان برای ادامۀ ذکر خدا ایجاد نمیشود و همچنان وظیفۀ خود میدانند (که به حکم عقل و نقل) در هر حال حتی اگر وسط بهشت نیز باشند و هیچ وسوسه و ناراحتی را تجربه نکنند لحظهای به عنوان مخلوق، از یاد خالق خویش غفلت ننمایند.
بیان این نکته نیز خالی از فایده نیست که بنای اصلی شیطان این است که وسوسههایش نامحسوس و توام با دلایل فریبنده باشد به همین دلیل تا ناچار نشود هرگز به شکل حمله، وسوسه نمیکند مگر اینکه ببیند طرف مقابلش، انسانی به شدت نابخرد است و با حملات وسوسه به راحتی تسلیم او میشود و طوق بندگی وی (شیطان) را اختیاراً به گردنش میاندازد (مانند شیطانپرستان و برخی خداناباوران) و سپس این افراد را به کلی از رحمت خدا ناامید نموده و به راحتی تا مرز خودکشی وسوسه میکند یا از آن طرف ببیند فردی بسیار خردمند است و استعداد خاصی برای سلوک الی الله دارد و هر لحظه ممکن است فضل خداوند شامل حالش شود و به مخلَصین بپیوندند (که شیطان خود اقرار کرده هیچ راهی برای تسلط به ایشان ندارد (۳)) که در این صورت نیز شیطان از روال جاری خود (وسوسه نامحسوس و مکارانه) دست بر میدارد و گاهی دستپاچه شده و به احمقانهترین شکل ممکن، حملات وسوسه را به ایشان در وقت و بیوقت آغاز میکند و چون این افراد همواره تابع عقل خویش هستند، همین حملات، تبدیل به بهترین وسیله جهت اثبات ضعیف بودن کید شیطان (۴) و رسوایی مضاعف او و در نتیجه رشد و تعالی مضاعف افراد مذکور خواهد شد.
یکی دیگر از دلایلی که شیطان تا میتواند از وسوسه به شکل حمله به اکثر مردم خودداری میکند این است که میبیند عوام مردم خودشان در مسیر مد نظر وی (شیطان) در حال حرکت هستند خصوصاً اینکه به تجربه دیده، برخی افراد دستۀ اول (که از عوام مردم هستند) بعد از حملات پی در پی وسوسه به ایشان، بیدار و خردمند شده و این تهدید را با پیروی از عقل تبدیل به فرصتی بینظیر برای خود میکنند و به همین دلیل موفق میشوند با تمرین مداوم مذکور (ذکر خدا) نیت خود را پاک نموده و به دستۀ دوم بپیوندند و ایشان نیز جزو مخلَصین و پاکان روزگار شوند که نمونههای مصداقی این افراد در زمان خودمان فراوان هستند ازجمله شهید ادواردو آنیلی (که توسط آقای قدیری ابیانه شیعه شد و میخواست به قم آمده طلبه نیز بشود که صهیونیستها او را به شهادت رساندند وی تنها وارث جِیانّی آنیلی با ثروت افسانهای و مالک باشگاه یوونتوس ایتالیا بود) و همچنین دوست این شهید، لوکا گائتانی لاواتلی (فرزند یکی از بزرگترین تولیدکنندگان شراب ایتالیا معروف به سلطان شراب).
آنچه باعث شد این دو به سعادت برسند پرهیز از ناامیدی و حسن ظن عالی ایشان به آفریدگار مهربان بود که حتی برخی افراد به شدت مذهبی نیز لازم است در این دو حوزه جداً تمرین کنند.
روشن است رسیدن به نتایج مذکور با سپردن امور به شانس و تصادف حاصل نمیشود و نیاز به عقلانیت، برنامهریزی، پرهیز از عجله و خصوصاً محاسبۀ روزانۀ عملکرد خویش دارد که در «اینجا» روش آن را با زبان ساده توضیح دادهام.
👇🏻
____________________
پاورقیها
(۱) إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ
به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند که: «نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است!
نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُونَ
ما یاران و مددکاران شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم؛ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است و هر چه طلب کنید به شما داده مىشود!
نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحیمٍ
اینها وسیله پذیرایى از سوى خداوند غفور و رحیم است!»
(۲) إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدینَ فیها جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ
کسانى که گفتند: «پروردگار ما اللَّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین مىشوند.
آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن مىمانند؛ این پاداش اعمالى است که انجام مىدادند.
(۳) قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ
گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مىدهم و همگى را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان مخلصت را.»
(۴) إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً
به یقین کید (و نقشه) شيطان همواره، (همانند قدرتش) ضعيف است.
همیشه در مسیر درست موفق باشید
🗣 جهت ارسال سؤال و مشاهدهی پرسش و پاسخهای مشابه «کلیک» نمایید.
┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
به نام خداوندِ خورشید و ماه به نام محمّد، رسولِ إله (ص) 🔉 قسمت بیست و یکم: - سفر تبلیغی پی
از سرزمین نور قسمت 22.mp3
43.07M
به نام خداوندِ خورشید و ماه به نام محمّد، رسولِ إله (ص)
🔉 قسمت بیست و دوم:
- داستان لیلة المبیت (نقشۀ ترور پیامبر اسلام ص در بستر خواب)
- هجرت پیامبر اسلام (ص) به مدینه و چگونگی حفظ جان حضرت (ص) در غار ثور
- رساندن سالم سه فواطم (س) از مکه به مدینه با دلاوری فوقالعادۀ امام علی (ع)
- توقف پیامبر اسلام (ص) در قبا و ساخت اولین مسجد
- استقبال گستردۀ مردم مدینه از پیامبر اسلام (ص)
- خواستگاری و ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا (س)
📥 دریافت این صوت از نشانی دیگر
📥 دریافت تمام قسمتهای بارگذاری شده
✔️ به خواست خدا قسمت بعدی در همین کانال
✔️ این مجموعه (حدود ۸۰ ساعت) شامل جزئیات زندگی پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) است و هر چه داستان جلوتر میرود جذابتر میشود!
✔️ با اجرای بهترین صداپیشگان ایرانی و کارگردانی مرحوم منوچهر اسماعیلی و جلال مقامی
✔️ بخشی از تحسین رهبر انقلاب اسلامی از این برنامه:
اغلب (قسمتها) مرا متأثر کرده و گریستهام ...اگر این برنامه به زبانهای عربی، انگلیسی و ... اجرا شود،(متن کامل) ✔️مناسب همۀ سنین، خصوصاً محققین دین و فرق اسلامی. 📘 این اثر از ارجاعات کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه است. 📝 رفع نقایص (حتیالمقدور) و صداگذاری جدید: نویسندۀ کتاب فوق. 🌾 نشر آزاد #از_سرزمین_نور #زندگی_پیامبر_اسلام (ص) ❓ارسال سؤال یا نکته در همین موضوع و دیدن پرسشهای دیگر 🔉
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. #کتاب_اثبات_خدا_دین_و_مذهب_خردمندانه #پرسش_پاسخ 👤
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#کتاب_اثبات_خدا_دین_و_مذهب_خردمندانه
#پرسش_پاسخ
👤 سلام خسته نباشید
شبهه ای درباره ی یه قسمت کتابتون دارم و اون یک جا بودن اعضای بدنه شما میگویید: یک جا بودن چشم ها دست ها یا حتی اعضای داخلی دلیلی بر وجود ناظمی هوشمند است ولی سوالم اینه که اصلا غیر این مگر امکان دارد که بخوایم این را دلیل بر وجود خدا بدانیم؟ ینی مگه امکان داره چشم جای دماغ بیاد یا قلب بره جای کلیه و کلیه بیاد جای قفسه سینه اینا اصلا امکان داره که حالا چون اینجوری نشده بگیم خدا وجود داره؟
#پاسخ
سلام؛ شما هم خسته نباشید.
برای اینکه درک بهتری از پاسخ سؤالتان پیدا کنید کافی است خودتان را جای خداناباوران بگذارید که میگویند: «جهان سراسر خودبهخود و تصادفی محض است» (۱) و بر همین اساس نتیجه میگیرند پس: «هیچ طراح هوشمندی که بدن انسان و دیگر موجودات را طراحی کرده باشد وجود ندارد!»
ما با معیار و ملاک مورد قبول خودشان پاسخ میدهیم که: پس اگر تمام موجودات (از جمله بدن انسان) با تصادف محض شکل گرفته است، باید این امکان وجودداشته باشد که با تولد هر انسان همانطور که شما مخاطب محترم نوشتید: «به شکل اتفاقی و تصادفی چشم جای دماغ بیاد یا قلب برود جای کلیه و ...» درحالی که واقعیت مقابل چشم این است که هر کدام از اعضای بدن هر انسانی (در هرکجای دنیا متولد شود) به شکل معناداری، همگی در محل مشخصی قرار دارد بهطوریکه آن محل قبل از تولد ۱۰۰٪ قابل پیشبینی است. (دقت کنید ۱۰۰٪ قابل پیشبینی است که هیچ تناسبی با شانس و تصادف محض ندارد.)
همچنین طبق معیار خداناباوران، اگر بدن انسان، هیچ طراح هوشمندی نداشته باشد پس نباید محل هر کدام از اعضا، در بهترین جای ممکن بدن تعبیه شده باشد، به عنوان نمونه اگر با تولد هر انسان چشمش کف پایش قرار داشت حتی کودکان هم متوجه غیرهوشمندانه بودن آن میشدند و در این صورت زندگی روزمره نیز مختل میشد و مشکلات فراوانی پیش میآمد اما خوشبختانه باز واقعیت مقابل چشم این است که تمام اعضای بدن انسان و سایر موجودات (از حشرات تا پرندگان) بر خلاف ادعای خداناباوران علاوۀ بر اینکه تصادفی نیست (چون ۱۰۰٪ قابل پیش بینی است که هر عضو کجا قرار میگیرد) بلکه به شکل کاملاً هوشمندانه نیز طراحی شده است (چون هر عضو در بهترین جای ممکن تعبیه شده است) که این حقیقت قابل درک با حواس پنج گانه، اندک تناسبی با ادعای خداناباوران ندارد که جهان را سراسر خود به خود و تصادفی محض و فاقد طراح هوشمند میدانند.
__________
پینوشت ۱:
در دو گروه با چندین هزار عضو متعلق به خداناباوران و ندانمگرایان سؤال جنجالی زیر را مطرح کردم:
به نظر شما امکان دارد گزینۀ دیگری به غیر از ۳ گزینۀ زیر برای جهان هستی تصور شود؟
۱- هستی تصادفی به وجود آمده است.
۲ - هستی خود به خودی است.
۳- هستی طراح هوشمند دارد.
طرح این سؤال منجر به مشارکت جمع قابل توجهی شد و علیرغم تلاش جدی ایشان برای شکستن حصر فوق (خصوصاً توسط یکی از ادارهکنندگان پرخاشگر و اصلی گروه) اما همگی در پایان به ناچار تسلیم شدند و پذیرفتند که هیچ گزینۀ دیگری جز ۳ گزینۀ فوق قابل تصور نیست و هر کسی وجود طراح هوشمند را انکار کند چارهای ندارد گزینۀ خود به خود یا تصادفی بودن هستی (که خلاف تجربۀ عینی خودش میباشد) را بپذیرد!
در پایان این گفتگو که چند روز به طول انجامید بازخوردهای جالبی از اعضای گروه را مشاهده کردم که نگارنده را بسیار به لطف الهی امیدوار کرد به طوری که اینطور به نظر رسید برخی از ایشان با مشاهدۀ این گفتگوی جنجالی و متقن از خواب غفلت بیدار شده بودند و تصمیم گرفته بودند به خرد و تجربۀ ابتدایی خویش احترام بگذارند و با درمان تعصب یا وسواس (که خوشبختانه مانند هر بیماری دیگری قابل علاج است) از مسیر صحیح، شبهات خود را حل کنند تا بیش از این با امید، نشاط و سرنوشت خود بازی نکنند و البته ای کاش همه بدانند در هیچ حالی نباید از رحمت خداوند مأیوس شوند!
❓ارسال سؤال و دیدن دهها پرسش و پاسخ مشابه
┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. #کتاب_اثبات_خدا_دین_و_مذهب_خردمندانه #پرسش_پاسخ 👤 سل
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#کتاب_اثبات_خدا_دین_و_مذهب_خردمندانه
#پرسش_پاسخ
👤 سلام
شما میگی خدا وجود داره دلیلاتون رو هم (در کتاب) آوردید دلیلهای خوبی بود.
ولی من نمیتونم قبول کنم وجود داره چون خدا هیچوقت هیچ جا کمک نکرد. تو عمق سختیام ولم کرد. وسط دردام دستامو نگرفت. وقتی از شدت غصه نمیدونستم چیکار کنم هیچ کار نکرد. التماسش میکردم فقد صدامو بشنوه ولی هیچکاری نکرد. من شکست عشقی خوردم. خیلی واسم سواله موقعی که عشقم با یه پسر دیگه به من فحش میدادن چرا هیچ کار نکرد فقد نگا کرد؟؟؟؟؟. من تو اوج درد بودم مگه از رگ گردن نزدیک تر نبود پس چرا دردمو نفهمید! به نظرم هیچ خدای مهربانی وجود نداره.
#پاسخ
از اینکه شما مخاطب محترم دچار مشکلاتی شدهاید، متأسفم و امیدوارم هر چه زودتر از این مشکلات که به دلیل سبک زندگی امروزی، تقریباً در بین مردم رایج شده، با خردورزی و تصمیمات خردمندانه خارج شوید که در هر صورت تجربه نشان داده، هر مشکلی با گذشت زمان، کمرنگ و در نهایت تبدیل به خاطره و عبرت خواهد شد و مهم این است که انسان در حین مشکل، آرامش خود را حفظ کند و شتابزده تصمیم نگیرد تا با پیروی از عقل موفق شود حتی از شکست نیز پلی برای پیروزیهای بزرگ بسازد.
دلایلی که شما مخاطب محترم در کتاب نگارنده مطالعه نمودید مربوط به کسانی است که به دنبال دلایل علمی و شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه در وجود خدا هستند تا به اطمینان کامل برسند اما آنچه شما بیان کردید شبهه یا سؤالی است که برایتان پیش آمده که چرا خداوند را صدا زدهاید و گمان میکنید شما را نسبت به مشکلی که داشتید کمک نکرده است؟ که البته در کتاب مذکور به پاسخ این سؤال نیز اشاره شده اما میتوانید جهت اینکه بهتر به پاسخ خود برسید کمی وقت بگذارید و از روی فرصت مطالب زیر را ملاحظه نمایید:
به این صفحه «اینجا» مراجعه و متن سؤال زیر را جستجو و پاسخ به آن را ببینید:
«
چقدر دعا کردم توسل کردم و توکل کردم هر چقدر التماس کردم هیچ فایده ای نداشته یه بار هم برآورده نشده» در همان صفحه، سؤال زیر را نیز به همراه پاسخ آن مطالعه نمایید:
مگر خداوند نگفته است مرا بخوانید و دعا کنید تا من نیز دعای شما را مستجاب کنم؟ به این صفحه «اینجا» مراجعه و سؤال خانم محترمی که پرسیده بود «
اگر خدایی هست چرا به دادم نمیرسد؟» را مطالعه کنید. میتوانید مطلب زیر را نیز ملاحظه نمایید:
علت بدگمانی به خدا چیست و چگونه میتوان خوشگمانی را جایگزین آن نمود؟(کلیک) 📽 همچنین میتوانید این فیلم آمریکایی را که نگارنده در پاسخ به سؤال مشابه شما تدوین نمودهام را تماشا کنید:
خداوند هنگام ظلم و تجاوز انسانها به یکدیگر کجاست و چه میکند؟(کلیک) 📽 و در نهایت برای اینکه منظورم را نسبت به اینکه گفتم میتوان از هر شکستی، پلی برای پیروزی ساخت و بر هر ناامیدی غلبه نمود به شکل تصویری درک کنید کلیپ زیر را تماشا کنید:
نمایش بی کلام با این پیام: از سقوط، صعود بساز!(کلیک) به امید اینکه هر چه زودتر از مشکلاتی که شما مخاطب محترم، دچارش شدهاید با آرامش و سلامت خارج شوید. پ.ن: اگر مایل هستید تمرین مجرب و در عین حال بسیار ساده که در «اینجا» جهت نجات از افکار آزاردهنده توضیح دادم را مطالعه و در صورت تمایل انجام دهید تا از مشکلی که اشاره کردید بدون عوارض منفی عبور نمایید. ❓ارسال سؤال و دیدن دهها پرسش و پاسخ مشابه ┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام؛ در خصوص ترجمۀ این روایت 👆🏻 برای مخاطبان محترمی که اهل تحقیق و دقت هستند، جهت اطلاع از روش تحقیق نگارنده (در تمام موضوعات مورد تحقیق) به عنوان نمونه عرض میکنم: ترجمۀ روایت مذکور را با مراجعه به چندین ترجمه و چند شرح و رجوع به ریشۀ لغات و غیره جمعبندی کردم که برخی منابع آن به شرح زیر است:
۱- النبي «ص»: ما ادّى العبد فرائض اللَّه حتى عقل عنه.
پيامبر «ص»: هيچ كس نمىتواند دستورهاى خدا را انجام دهد، مگر آنها را از خدا (و دين او) فرا گرفته و (با عقل خويش) دريافته باشد.
📘 الحياة / ترجمه احمد آرام، ج۱، ص: ۲۲۷
۲- و عاقل واجبات خدا را بجا نمىآورد تا اينكه (آنها را) از خدا دريابد (واجبى را انجام نمىدهد تا درك كند و دريابد از جانب خداى تعالى مأمور است)
📘 بنادر البحار (ترجمه و شرح خلاصه كتاب العقل و العلم و الجهل جلد ۱ و۲ بحار الأنوار)، ترجمه فارسى، ص: ۲۰
۳- هيچ بندهاى فرائض خدا را انجام ندهد تا به عقل خود آن را از وى دريابد.
📘أصول الكافي / ترجمه كمرهاى، ج۱، ص: ۴۱
۴- تا بندهاى واجباترا بعقل خود درنيابد آنها را انجام نداده است.
📘 أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، ج۱، ص: ۱۴
۵- (قوله عليه السلام: حتى عقل عنه) أي حتى عرف اللّه و علم ما يصح له و يمتنع عليه و حقق أمره في صفاته و فيما عنه من الفرائض و الاحكام بالعقل.
📘 التعليقة على أصول الكافي (ميرداماد)، النص، ص: ۲۸
۶- (و ما أدّى العبد فرائض اللّه حتّى عقل عنه) أي عقل عن اللّه و عرفه حقّ معرفته و علم ما يصحّ عنه و ما يمتنع عليه و حقّ أمره فيما أراده من الفرائض و الأحكام و ذلك ظاهر لأن أداء الفرائض لا يتصوّر بدون معرفتها المتوقفة على معرفته تعالى و معرفته لا يتصوّر بدون العقل هو الأصل لجميع ذلك
📘 شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج۱، ص: ۱۰۱
همیشه در مسیر درست موفق باشید 💐