🌸 به نام کسی که خردمندان به وجود او یقین دارند
#پاسخ_به_شبهات
#اثبات_وجود_خدا
#دعا
سؤال مخاطب:
من چند ماهی میشِ هرروز از خدا میخوام که یک نشانه به فرسته حتی نیت هم میکنم که یک آیه از قران که ایمان مرا قوی کند بفرستد ولی هیچوقت این اتفاق نیافتاد دلیلش چیست؟ ... البته نا گفته نمونه با وجود شک به وجود خدا خودم هم نمازم رو میخونم و هم روزه میگیریم
#پاسخ
* توجه کنید نباید ایجاد سؤال که باید دنبال پاسخش رفت را با شک غیر خردمندانه یکی گرفت.
* اما در مورد سؤال شما:
- اینیک قاعده کلی است و همهجا کاربرد دارد و آن اینکه ما اگر بخواهیم با هر کسی ارتباط زنده برقرار کنیم اول باید مطمئن باشیم که آیا چنین کسی وجود دارد که با او حرف بزنیم یا خیر.
در مورد خداوند نیز همین قاعده جاری است.
- اولین باوری که لازم است ما نسبت به خداوند داشته باشیم و این باور روی هوا نباشد این است که یقین کنیم خداوند وجود دارد تا در دعاهایمان او را بدون ذرهای ابهام بلکه با یقین و اطمینان مورد خطاب قرار دهیم.
* هدف اصلی از روشی که در کانال اثبات وجود خدا بیانشده است برای تثبیت دائمی همین باور است که اگر این گام درست برداشته شود قلب انسان برای همیشه یک حالت اطمینان خاطر نسبت به وجود خداوند پیدا میکند
میتوانید برای به دست آوردن یقین پایدار به وجود خدا که با هیچ شبههای متزلزل نشود مراحل زیر را مطالعه و به کار ببندید:
t.me/esbatekhodavand/592
- اما اگر این باور نسبت به وجود خدا درست نشود؛ در قلب انسان همیشه یک حالت عدم اطمینان وجود دارد و نگران است که مبادا با شبههای برخورد کند که او را نسبت به وجود خدا دچار شک کند!
این حالت باعث میشود وقتی با خدا حرف میزنیم، این ارتباط به دلمان نچسبد و از آن آرامش پیدا نکنیم و لذت نبریم.
- مثلاً وقتی شما دارید با شخص مهمی تلفنی حرف میزنید چون یقین دارید طرف مقابل شما حرفتان را میشنود همین کافی است تا با خیال راحت و با متانت حرفتان را به او بزنید اما تصور کنید که یکلحظه در حین حرف زدن، احتمال دهید که نکند ارتباط تلفنی قطعشده است.
آن وقت چه بسا از آن حالت متانت که قبلا داشتید خارج می شوید و شروع به فوت کردن داخل دهانه گوشی می کنید و حتی ممکن است مثلاً بگویید: "ای بابا! عجب شانسی!"
و بعد به یکباره صدای طرف مقابل را می شنوید که می گوید: "حرفتان را بزنید من دارم می شنوم" اینجا شما با خجالت می گویید: "شرمنده! احتمال دادم صدا قطعشده باشد"
- بنابر این وقتی انسان به اصل وجود خدا یقین و اطمینان داشته باشد طبعا حال دعا و سخن گفتن او با خدا با دیگرانی که چنین اطمینانی ندارند بسیار متفاوت خواهد بود و چنین فردی با جان و دل با خدا حرف می زند و خواسته هایش را با شوق مطرح می کند چون مطمئن است که خداوند فرزانه از دعا و درخواست او غافل نیست و یکی از شرایط اجابت دعا که امیدواریم در مراحل بعدی کانال به آن بپردازیم داشتن همین باور است.
* اما اگر این اطمینان نبود، نباید انتظار داشت که ارتباط با خدا، توام با صداقت، احترام، حواس جمع و شوق کافی باشد.
- آنوقت ما از سر ناآگاهی خیال میکنیم خدا باید خیلی هم از ما ممنون باشد که برعکس خدا نا باوران او را قبول داریم و حتی داریم با او حرف میزنیم (!)؛
اینجاست که طلبکاریها خودش را نشان می دهد.
- انگار ما ته دلمان همیشه باخدا اینطور صحبت میکنیم که:
خدایا! خلاصه اگر فلان چیز که را آنطور که من میگویم به من ندهی، منهم دیگر با تو حرفی ندارم و اصلاً میروم یکراه دیگر!
این رفتارهای کودکانه و سطحی ناشی از نداشتن اطمینان و باور صحیح به اصل وجود خداوند است.
* درحالیکه اگر دقت کنیم میبینیم خداوند نعمتهای بسیاری به ما داده است که هم اکنون در حال استفاده از ان هستیم و به محض اینکه برخی از آن نعمتها از ما گرفته شود حاضریم هر کاری بکنیم تا برگردد.
از یک سردرد و دندان درد معمولی تا خدای ناکرده بیماری های بزرگتر.
(ارزوی سلامتی برای بیماران عزیز داریم)
- ما به این نعمتهای نقدی و غیر قابل انکار، با چشم اینکه انگار اصلاً وجود ندارند نگاه می کنیم و طبیعی است با این نگرش، بابت آنها تشکر نیز نخواهیم کرد و همین باعث ایجاد حالت طلبکاری در ما از خدای بی نیاز شده است و مرتب می گوییم: پس چی شد؟ چرا خواسته ام را اجابت نکرد؟!
- تصور کنید دیگرانی که خصوصاً ما به آنها خوبی کرده باشیم درست همانطور که ما با خدا حرف میزنیم و رفتار می کنیم با ما حرف بزنند و اصلا متوجه خوبی هایی که به آنها کرده ایم نباشند -بالأخص اگر از ما کوچکتر باشند- معلوم است ما این نوع ارتباط را بیاحترامی تلقی میکنیم و احساس میکنیم آن فرد دارد به چشم یک ابزار و خدمتکار به ما نگاه میکند و تازه به جای تشکر لحظه به لحظه از ما طلبکارتر هم میشود.
ادامه، بعدی