سر منزل فراغت نتوان ز دست دادن
ای ساروان! فروکش،
کاین رَه کران ندارد
در راهی قرار داریم که از یک طرف نمیتوان سر منزل فراغت را از دست داد و بالاخره باید به آرامش و آسودگی در این راه فکر کرد، و از طرف دیگر نباید از رفتن در راهی که بسی بیکران و بیانتها است، باز ایستاد و از این جهت با ساروان یعنی به قافلهسالار میگوید کمی قافله را آرام کند و بخواباند تا فراغتی حاصل شود. جمع این دو حضور «یعنی فراغت از یک طرف و از طرف دیگر با تمام شیدایی یک لحظه آرام نگرفتن» معنای #زندگی_توحیدی است.
#استاد_طاهرزاده
#کوره_راه_آینده
@esharat
اشارت
#طوفان_الاقصی به یاد داشته باشید که کارهای بزرگ اندیشیدن بزرگ میخواهد... موضوع بسیار بزرگ است و اگ
راستی را!
اگر این صحنه ، حکایت #حضوری_بزرگ در مقابل این مادر نیست ، این همه امید را در کجا باید سراغ گرفت؟
#حاج_قاسم_سلیمانی آن مرد اخلاص و عقل، به کدام #آینده #اشاره کرد که شما در جبهه مقاومت این چنین در امروزتان آیندهای بس بزرگ را احساس میکنید؟
سِرِّ خدا که عارفِ سالِک به کَس نگفت
در حیرتم که باده فروش از کجا شنید
چگونه است که این خرابیها را بستری بزرگ برای نجات #انسانیت از استکبار صهیونیستی مییابید ؟
رسالتی این چنین بزرگ با انسانهایی در اوج محرومیت و #تنهایی ، شگفت آورترین صحنهای است که ما را به آیندهای دیگر و آغازی دیگر امید وار خواهد کرد.
چه اندازه رهبر انقلاب دقیق و حساب شده این صحنهها را میفهمند که میفرمایند:«مردم غزّه با ایستادگی خودشان #اسلام را ترویج کردند»
#استاد_طاهرزاده
#کوره_راه_آینده
@esharat
باید متوجه باشیم به زودی #انکاری_فراگیر بسیاری از جوانان ما را فرا می گیرد و آثار آن کم و بیش در بین بعضی از روح های تیزبین آشکار شده و اتفاقاً درک چنین خطری جوانانِ دیندار ما را به اعتکاف کشانده تا راه گریز از آن را بشناسند و می توان در این راستا سپیده دمی را انتظار بکشیم در ادامه انقلاب اسلامی، که آن افقی است دیگر از جنس نوری که قلبها را سرشار از امید کرد و در آن راستا از مقابله با شاه و مقابله با صدام سرفراز بیرون آمدیم. این اعتکاف
ها و این ماه رجب حکایت #گشوده_شدن دریای دیگری است
برای بیرون آمدن از تاریخی که استکبار رسانه ای بر بشریت تحمیل کرده.
استاد طاهرزاده
#اعتکافی_که_انتظار_می_کشیم
@esharat
شهدا افسون گل سرخ.pdf
46.6K
وقتی انسان متوجه باشد #افقی_در_مقابلش_گشوده شده است، تازه این اولِ ماجرا خواهد بود زیرا باید «رفتن» را #تمرین کند. و در اینجا است که مییابد پاهایش چه اندازه سنگین است و این است آنجایی که لامحاله باید #تصمیم بگیرد به عزمی بزرگ.
مثل شهداء که در افسون گل سرخ شناور شدند، به جای آنکه کارشان شناختن گل سرخ شود. سمینار آفتابشناسی نگذاشتند، به سوی آفتاب رفتند... این نوع «بودن»، شناورشدن در افسونِ گل سرخ است تا به زیباییهایی که حضرت روح اللّه«رضوان الله تعالی علیه» در این عالم گشوده نظر کنیم و تماشاگرانه محو آن شویم.
استادطاهرزاده
@esharat
آب زنید راه را ، هین که نگار میرسد
هان ای امام!
حقیقتاً خوش آمدید به وطنی که چشمها افتخار می کردند تا قدم بر روی آنها بگذاری و در #خُنکای آن حضور، #حضوری دیگر و جهان ِ #دیگری را مدّ نظر قرار دهند . در عطش آن حضور متعالی #افق را همچنان مدّ نظر داریم.
«أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»
استاد طاهرزاده
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
@esharat
اشارت
آب زنید راه را ، هین که نگار میرسد هان ای امام! حقیقتاً خوش آمدید به وطنی که چشمها افتخار می کر
#دیدار_سرآغاز
عطش آن حضور متعالی افق را
همچنان مدّ نظر داریم.
تصاویری از #یوم_الله ِ 12 بهمن ماه 57
@esharat
در ذات تاريخ انقلاب اسلامی نوعی #خموشی در ميان است.
وقتی انسان در نسبتِ با ذات انقلاب اسلامی قرار گيرد و بتواند آن را محلِ ظهور حقيقتِ وجود بنگرد، سکوت بر او حاکم می شود. اين خموشی، بسيار گرانقيمت است زيرا بناست با اين خموشی، ما از #سخن_گفتن و #گوش_دادن در #فضای_مدرن عبور کنيم. به همين جهت آن را «سکوت مقدس» می ناميم و گفته می شود؛ «در آن خموشی، انسان را بهجت و سرور فرا می گيرد و در عين حال همان بهجت و سرور #پنهان می شود، ولی در عين پنهانشدن گويا هميشه با ما می باشد و روشنی بخشی خاصی دارد». خموشی ۲۰ ساله ی حضرت محمد.ص. در غار حرا القاء نوعی از خموشی بود برای شروع شريعت اسلام که بايد حضرت محمد.ص. آن را تغذيه می کردند و در راستای همين نوع خموشی مسلمانان می توانند به آن اسلام نزديک شوند.
#انتظار
#زبان_اشارت
گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی
+ جلسه پانزدهم
@esharat
اشارت
در ذات تاريخ انقلاب اسلامی نوعی #خموشی در ميان است. وقتی انسان در نسبتِ با ذات انقلاب اسلامی قرار گي
قسمتی از کتاب #خون_دلی_که_لعل_شد
خاطرات رهبر انقلاب
شنیدم. ایشان آن زمان به «حاج آقا روحالله» معروف بودند و شهرت ایشان در میان طلاب بهخاطر جدیت در تدریس بود. هر طلبۀ جوانی که در درس جدیت و کوشایی داشت، مشتاق شرکت در دروس ایشان در حوزۀ قم بود. پس از آنکه در سال ۱۳۳۷ به قم رفتم در دروس اصول فقه امام شرکت کردم و این درسها را طی شش سالی که قم بودم ادامه دادم. تا پیش از حرکت امام خمینی در سال ۱۳۴۱ هیچگونه نشانهای از انقلابیبودن در ایشان مشاهده نمیشد. استادی جدی بود با لباسی مرتب و فوقالعاده تمیز.
سر به زیر وارد جلسه درس میشد، به هیچیک از طلاب نگاه نمیکرد، درس خود را با جدیت میداد، به پرسشها و بحثهای طلاب با دقت و توجه تمام پاسخ میگفت. اکنون که به آن روزها میاندیشم از #سکوتی که این مرد پیش از اعلام نهضت خود داشت خیلی متعجب میشوم. اعلامیههایی که پس از آغاز نهضت صادر کرد، نشان میدهد که ایشان همچون آتشفشان #خاموشی بوده که یکباره فوران کرده است. همواره گفتهام: #ریاضت_سکوت امام، یکی از بزرگترین ریاضتها بوده. او مصداق کامل انسان مومن بود.
@esharat
هو یاحی یاقیوم
لَقَد کُنا اَمواتاً فَاحیانَا الامام الخُمینی
الله اکبر را همیشه نمیتوان گفت چرا که بزرگتری او را همیشه نمیتوان دید
دیدن باور میخواهد و من گمان میکنم فقط یک شب در سال را مومن و تسلیم اویم
در میان همهکسانی که گفتند و گفتند تا پس بزنیم فقط یک نفر این معنی را نشانمان داد
چرا که خود بحقیقت از همه بزرگتر بود و با تماشای او و کارهایش ما باور کردیم که خدا از همه بزرگتر است و هرکاری با او شدنی است
ولی دریغ ...
ای کاش باورش میکردیم و میدیدیم همهی این کارها که به اسم انقلاب میکنیم فقط کوچک دیدن خدا و انقلابش است
#دهه_فجر_انقلاب
@jeeeem
@esharat
اگر ما در این زمانه #نیست_انگاری را به عنوان تقدیر تاریخی که در جهان مدرن در آن هستیم، نفهمیم و نسبت به آن تأمّل نکنیم و راههای گشودهای که ما را به سویی دعوت میکند که در آن سیطره #نیست_انگاری قدرت خود را از دست داده است؛ درک نکنیم، همچنان سرگردانی است و همچنان برای نجات از #نیست_انگاری، مخالفت با نظام جمهوری اسلامی و کشف حجاب برای نجات از #نیهیلیسم، و باز فرورفتن بیشتر در #نیست_انگاری و رأیندادن برای فرار از #نیست_انگاریِ آزاردهنده و باز عمیقتر فرورفتن در #نیست_انگاری. این است که بنده ماورای نگاه صرفاً سیاسی به حضور راهپیمایی 22 بهمن و حضور در انتخابات را، راهی میدانم برای بیشتر به #خود_آمدن. و عرایضی تحت عنوان «انتخابات، بودنی در نزد خود به وسعت تاریخ» قبلاً عرض شد.
استاد طاهرزاده
#انتخابات
#بودنی_در_نزد_خود_به_وسعت_تاریخ
@esharat
اشارت
اگر ما در این زمانه #نیست_انگاری را به عنوان تقدیر تاریخی که در جهان مدرن در آن هستیم، نفهمیم و نسب
انتخابات ، بودنی در نزد خود به وسعت تاریخ.mp3
8.94M
انتخابات؛ بودنی در نزد خود به وسعت تاریخ
#استاد_طاهرزاده
جلسه اول
۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۲
@esharat
انتخابات ، بودنی در نزد خود به وسعت تاریخ- 2.mp3
17.71M
انتخابات؛ بودنی در نزد خود به وسعت تاریخ
#استاد_طاهرزاده
جلسه دوم
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
@esharat
📍فکه / مقتل شهید آوینی
#او_یکی_است_و_همه_چیز
آن انسان والا، یعنی حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعليه»، آن سالک شجاع، در عمق جان شما و در غار وجودتان آرام و استوار نشسته است. شما با «مَتی نَصْرُالله»تان از او خواستید که نصرت الهی را به میان آورد و حال آنکه این شمایید که باید با همّت و انجمن ساختن خود، جواب طلبِ خود را با نظر به او که در جان شما نشسته است، بدهید و دلهای یکدیگر را به آنچه در پی آن هستید آگاه نمایید. هرکس باید از خود شروع کند تا همه شروع کرده باشند. حادثهها مطابق روح و روحیه هرکس به سراغتان میآید و شما باید در اکنونِ خود از همان جا شروع کنید. دروغترین سخن در این زمانه و در این شرایط، نومیدی است. از هیچکس مپرس #چکار_باید_بکنی. در #خود جستجو کن که در این صحنهها چه کسی باید بشوی، وقتی آن شدی که باید میشدی، راههایی که باید در آن قدم بگذاری به سویت گشوده میشوند.
قسمتی از کتاب صد پرسش از حکمت های حضور در جهانی میان دو جهان
#فکری_در_خور_آنچه_در_این_تاریخ_در_پیش_است
@esharat
اشارت
📍فکه / مقتل شهید آوینی #او_یکی_است_و_همه_چیز آن انسان والا، یعنی حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلي
فکه _ او یکی است و همه چیز.mp3
15.58M
قسمتی از کتاب صد پرسش از حکمت های حضور در جهانی میان دو جهان
راستی وقتی در مورد خداوند میشنویم «او یکی است و همه چیز» و با شنیدن آن جمله به خود میآییم و آن را تصدیق میکنیم؛ آیا از خود پرسیدهایم چگونه آن جمله را تصدیق میکنیم؟ با عقل؟ یا با دل ؟ یا با خود؟ میخواهم بگویم حتی دل هم توانایی چنین تصدیقی را ندارد. مگر راستی و پاکی را با دل تصدیق میکنیم و بر آن وفادار میمانیم؟ اگر از فرزندان انقلاب اسلامی که حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعليه» را تصدیق کردند، بپرسیم شما با عقلِ خود او را تصدیق کردید یا با دل خود؟ فکر میکنم خیره خیره به ما نگاه میکنند، حاکی از آنکه گویا ما هیچ خبری از تاریخی که بسیجیان و مردم را فرا گرفته، نداریم. با چنین سؤالاتی احساس میکنند سؤالکننده میخواهد آنها را از خودشان باز ستاند....
#او_یکی_است_و_همه_چیز
#استاد_طاهرزاده
📍 فکه / مقتل شهید آوینی
@esharat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دور شدم از این و آن با خودم آشنا شدم
آیینه در حجاز بود عاشق مصطفی شدم
نبوت جواب به حضور متعالی در نزد #خود است
#پیامبر با #حیرانی رو به رو شدند و جواب آن را با نبوت گرفتند
شما هم با حضور متعالی در نزد خود می توانید در این مقام حاضر شوید.
#استاد_طاهرزاده
#حضرت_خدیجه_کبری
#شب_دهم_رمضان
@esharat
ضرار بن ضمره می گويد:
بعد از شهادت اميرالمؤمنین عليهالسّلام
راهى شام شدم و بر معاويه وارد شدم.
[او كه مىدانست من يكى از دلباختگان آن جناب هستم] گفت: على را برايم توصيف كن.
گفتم: مرا معذور دار، چرا كه زبانم ياراى بيان اوصاف او را ندارد.
معاویه گفت:
عذرت پذيرفته نيست و حتما بايد او را برايم تعريف كنى،
گفتم اكنون كه از پذيرش عذر امتناع دارى، بشنو تا براى تو بگويم:
«او در راه رضاى حق تيزبين، دورانديش، نيرومند و پر قدرت بود.
سخنانش فاصل بين حق و باطل و آن دو را از هم جدا مىنمود.
داوریهايش عادلانه بود و علم از چشمه پرفيض وجودش فوران داشت و از تمام جوانبش مىجوشيد و حكمت از هر ناحيۀ شخصيت و ابعاد وجوديش به سخن آمده
و سيلاب عرفان از مبدأ فيّاض هستيش جارى و دلهاى حكمتپذير را سيراب مىنمود.
از دنياى پر زرق و برق و فريبنده وحشت داشت، به تاريكى شب و وحشتش در جهت نيايش و تضرّع به خدا الفت گرفته و با دقّت جوانب امور را مىنگريست.
تفكّر و انديشهاش دربارهی آيندهی پر آشوب و نامعلوم طولانى،
و دانههاى پياپى اشكش از ديده بر محاسن مباركش مىريخت،
لباس خشن و زبر برايش اعجابانگيز و خوش آيند بود،
و غذاى بىخورش را دوست مىداشت.
او در بين ما ياران به مثابۀ يكى از خود ما بود [يعنى سطوت حاكمان براى خود نمىپسنديد و دايرهوار در كنار او مىنشستيم] اگر پرسش داشتيم، بىمحابا مطرح نموده و به پاسخ نائل مىشديم و اگر او را مىخوانديم ما را اجابت مىنمود.
و اگر در كارى از او مدد مىخواستيم به يارى ما مىشتافت و ما را امداد مىنمود، امّا به خدا سوگند با آن همه انس و الفت و زندگى دستهجمعى و بىآلايش، آن چنان در چشم ما هيبت داشت كه مجالى براى صحبت كردن و سخن گفتن با او نداشتيم و از كثرت وقار و شخصيّتى كه داشت هيچ گاه ديده را به روى او باز نمىكرديم.
اهل دين را تعظيم و احترام مىنمود و بينوايان و مساكين را با نزديك كردن به خودش خرسند مىساخت و نوازش مىداد،
هيچ گاه صاحب قدرتى در محضر او از قدرتش سوء استفاده نمىكرد تا در باطلش مورد تأييد قرار گيرد و نيز فرد فاقد اقتدارى از عدل و داد او مأيوس نمىگرديد و تصور نمىكرد كه چون فاقد قدرت است از عدالت او بهرهمند نخواهد شد.
سپس گفت:
خداى را گواه مىگيرم كه در بعضى مواقفش و در دل شبها در حالى كه شب، پردۀ تاريک خود را فرو آويخته و ستارگان به نشيب غروب نزديک مىشدند و از پايان شب خبر مىدادند، او را مىديدم كه محاسن مبارک را به دست گرفته و مانند مار گزيده به خود مىپيچد و مانند محزونى كه از سوز دل بگريد،
مىگريست و دنيا را مخاطب نموده مىفرمود: (ديگرى را به دام فريبت بينداز و او را به خود مغرور كن، چرا كه من خريدار كالاى تو نبوده و نيستم، با اين حال اگر خود را به من عرضه نمودهاى و يا به من رغبت و اشتياق نشان مىدهى، سخت در اشتباهى، هر چه سريعتر سيرت خود را عوض كن، زيرا من تو را از خود دور ساخته و تو را سه طلاقه كردهام كه رجوعى در آن نيست، اى دنيا بدان كه عمرت كوتاه و ارزشت اندک و خوش و لذتت ناچيز است. آنگاه آهى از دل بركشيد و فرمود: آه از توشۀ كم، سفر طولانى و راه پروحشت)
معاويه با شنيدن سخنان ضرار كه هالهاى از اندوه بر دلهاى جمع حاضر كشيده بود، شديدا متأثر گرديد و گريست و حاضران نيز بغض گلويشان را به شدت گرفته و فريادشان بلند شد.
معاويه گفت: خدا رحمت كند ابوالحسن على بن ابى طالب را، او همان است كه تو گفتى؛ امّا ضرار، اندوه تو در فقدان على در چه حد است؟
گفت: اندوه آن زنى كه فرزندش در دامنش سر بريده شود! نه ديدهاش از گريه خشک گردد و نه حزنش به پايان خواهد رسيد.
.
-کشف الیقین/ جلد ۱ / صفحه ۱۱۶-
@esharat