eitaa logo
اشارات
1.4هزار دنبال‌کننده
11 عکس
4 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌕 روح پیش‌برنده گفتمان مقاومت در بحران‌ها 🔺 آنهایی که پذیرش قطعنامه و صلح را به خاطر دارند و آن روزها را تجربه کرده‌اند، از آن روزها به تلخ‌ترین روزها و تجربه‌های عمرشان نام می‌برند. حسی ناشی از ناامیدی و یأس از نرسیدن به اهداف و محقق نشدن شعارها. تنها گذر زمان نشان داد که گفتمان مقاومت به معنای تصلب در روش‌ها و ابزارها نیست و روی آوردن به روشی و استفاده از ابزاری لزوماً به معنای در افتادن در گفتمان تسلیم برای سازش نیست. بلوغ گفتمانی گفتمان مقاومت بعد از نیم قرن حکومت داری و تجربه‌اندوزی ایجاب می‌کند تا تفکیک هدف از روش و وسیله را در قامت حکومت و دولت بتواند انجام دهد و آن را در عمل اجرا کند. آن چه گفتمان مقاومت را از گفتمان تسلیم و سازش جدا می‌کند روح حاکم بر این گفتمان در تحقق توسعه و پیشرفت جوامع بر مبنای اصول و مبانی فرهنگی و ارزشی بومی است نه اتکا، هضم شدن، ادغام شدن یا گدایی کردن توسعه از تمدن غرب به بهای نابود ساختن نظام فرهنگی، اجتماعی و ارزشی جامعه. اگر گفتمان مقاومت برای ملت‌ها جاذبه دارد به این خاطر است که به چشم خود دیده‌اند مقاومت بهتر از تسلیم می‌تواند آن‌ها را به اهداف خود چه توسعه مادی و چه پیشرفت معنوی و تعالی فرهنگی برساند. مقاومت یک گفتمان معلق در هوا نیست بلکه روی زمین برای کشورها قدرت می‌آفریند، عزت می‌بخشد، عدالت می‌آورد، با تجمل‌گرایی و اشرافی‌گری مبارزه می‌کند و آن‌ها را قوی می‌سازد. آن هم نه برای گروه خاصی از مردم که قدرت را در دست دارند بلکه برای همه به خصوص طبقات محروم و مستضعف. صلح، عقب‌نشینی، شکست، تغییر تاکتیک مثل آن چه آن روزها در جریان قطعنامه و صلح در جنگ پیش آمد و یا این روزها در جریان تحولات سوریه و سقوط حکومت سوریه به عنوان یک هم‌پیمان مهم پیش آمده است باید در بستر همین روح پیش‌برنده گفتمان مقاومت فهم شود. واقعیت آن است که حفظ و حمایت از حکومت سوریه بیش از این نه به لحاظ عملی ممکن بود و نه منطبق با چارچوب‌های گفتمانی مقاومت (که همان بار نخست نیز احتمالاً صرفاً برای یک دوره گذار و با هدف اصلاح حمایت از این حکومت قابل توجیه بوده است) و نه به معنای افول و پایان کار مقاومت است. جریان مقاومت هر بار همچون ققنوسی از دل خاکسترها برخواسته و از دل تهدیدات فرصت‌ها را شناخته و ایده خود را در قلب ملت‌ها پیش برده است. آنچه برای گفتمان مقاومت تهدید است شکست در یک جبهه، صلح در جبهه دیگر یا از دست دادن یک هم‌پیمانِ به پایان خط رسیده نیست، تهدید گم کردن هدف اصلی یعنی همان روح پیش‌برندگی گفتمان مقاومت در تحقق توسعه بومی کارآمد است که شاخص توفیق گفتمان مقاومت و مهم‌ترین نقطه اتکا در مقابله با گفتمان تسلیم و سازش است. هم‌پیمانی در گفتمان مقاومت به معنای گفتمانی یعنی تعهد به روح حاکم بر گفتمان مقاومت به معنای قوی‌تر کردن کشور و مردم و محقق کردن اهدافی است که با منطق تسلیم و سازش ممکن نیست. اگر قرار است ما نگران چیزی باشیم باید نگران زنده بودن، پویایی و پیش‌برندگی و اجرایی شدن روح حاکم بر گفتمان مقاومت و آشکار شدن نتایج آن برای ملت‌های محور مقاومت باشیم چرا که در صورت اثبات کارآمدی عملی گفتمان مقاومت همان‌طور که در برخی عرصه‌ها تا مرزهای دانش نیز پیش رفته است، تغییرات سیاسی و رخدادها و بحران‌ها بیش از آن‌که تهدید باشند، فرصت‌اند. @esharat_57
🌕 گفتمان انقلاب و طرح مفهومی شکست 🔺 به نظر می‌رسد گفتمان انقلاب از فقدان طرحی مفهومی برای شکست رنج می‌برد. گرچه در منطق متعالی دینی به معنای واقعی «بچه شیعه باخت نمی‌دهد» و ما به شرط ایفای تکلیف چه ببریم چه ببازیم برنده‌ایم، اما در چارچوب مناسبات این دنیایی کردار مقاومت همچون هر کردار بزرگ اجتماعی دیگری ناگزیر از پیروزی‌ها و شکست‌هاست. تاریخ مقدس حکایت از آن دارد که خداوند برای بهترین بندگان و برگزیدگان خود نیز فتح و ظفر مداوم را مقدر نساخته، البته که وعدۀ او درباره پیروزی نهایی تخلف ناپذیر است. پس اگر وقوع شکست در مراحل حرکت ناگزیر باشد، داشتن طرحی مفهومی از شکست نیز لازم است. در فقدان این امر از پی وقوع هر شکست دو واکنش عمده حاصل می‌شود. صدایی شکست را همچون رسیدن به خط پایان و بن‌بست مطلق معرفی می‌کند و از آن بطلان هدف و مسیر را نتیجه می‌گیرد. در مقابل و احتمالاً در واکنشی پیش‌دستانه، صدایی از اساس وقوع شکست را انکار کرده و حتی روایت ظفرمندانه از آن ارائه می‌دهد. لازم است با فرآروی از این دوگانه نارسا و انسدادآور امکانی برای هضم و شناسایی شکست بیابیم. شکست –آنچنان که در متن تجربه یکی از تلخ‌ترین‌هایش در غائله اخیر شام هستیم_ پایان راه نیست. تجارب دور و نزدیک تاریخی ما و دیگران حکایت از آن دارد که شکست‌هایی حتی سهمگین و بزرگ چگونه زمینه‌ساز خیزش‌های دوران‌ساز شده‌اند. در عین حال، شرط چنین بهره‌ای آن است که شکست را همچون شکست به رسمیت بشناسیم. با عقل سرد و بدون هیجان و عاطفه به آن چشم بدوزیم و در اسباب و علل آن بیاندیشیم. @esharat_57