eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.6هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗ این‌کانال وقف امام زمان علیه السلامه و مطالب غیرمرتبط، تبلیغ‌ و‌تبادل گذاشته نمیشه❌
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ از صدای خواب آلودش معلومه تازه بیدار شده. - سلام سحرجون،خوبی تنبل خانم! - خداروشکر. یکی میخواد به خودت بگه همیشه دیر بیدار میشی. دیشب مهمون داشتیم، تا ساعت یک شب نشینی کردیم. اونا که رفتن کلی ظرف مونده بود، اونارو با مامان شستیم.ساعت دو ونیم خوابیدم. حالا چی شده کبکت خروس میخونه؟ - خونه ای یه سر بیام پیشت؟ - اره عزیز،بیا بیکارم اتفاقا مامانم با سلاله قرار بره خونه مامان بزرگم، تنهام. بهتر ازاین نمیشه.قربون خدا برم داره همه چی رو جور میکنه.صدام رو صاف کردم و گفتم - باشه ساعت ده میام. ولی باید زود برگردم - حالا چرا زود؟ میمونی نهار، یه املت سحر پز بهت میدم که انگشتاتم بخوری. - نمیتونم، امشب مهمون داریم. خاله مریمینا میخوان بیان. باید زود برگردم به مامان کمک کنم. - باشه، منتظرتم. کاری نداری؟ - نه دیگه میبینمت. خداحافظ تماس رو قطع کردم. گوشی رو روی میز گذاشتم و اتاقم رو مرتب کردم، تصمیم گرفتم از این لحظه زندگیم با روزهای قبل فرق کنه. امروز کلا سرم شلوغه ولی از فردا باید یه برنامه جدید بریزم . یه برنامه اخلاقی وعملی. به طرف کمد لباسها رفتم.چادر و روسری سورمه ای و مانتوم رو برداشتم، روی تخت گذاشتم تا آماده شم که صدای پیامک گوشیم بلند شد. پیام رو نگاه کردم از طرف حمیده. بازش کردم. - سلام خوبی،زهرا چی شد. زنگ زدی؟ جوابش رو تایپ کردم. - سلام داداش، خوب نیس داماد اینهمه عجله کنه!! باهاش هماهنگ شدم. دارم آماده میشم برم خونشون. ارسال رو زدم.به دقیقه نکشیده جوابم رو داد. - خود شیرینی نکن ببینم. منتظرما هرچی شد زود خبرم کن. از اینهمه عجول بودنش خنده م گرفت. - باشه، آقا دومااااااد عجوووول. گوشی،رو توکیفم گذاشتم و آماده شدم، چون روسری رنگ روشن با چادر خیلی جلب توجه میکنه، روسری سرمه ای رو که انتخاب کرده بودم با یه سنجاق کوچیک لبنانی بستم. کش چادر رو جلوی آینه روی روسری تنظیم کرد و از اتاق بیرون رفتم. خانم جون مشغول خوندن قرآن بود و مامانم لباس اتو میداد. - مامان، چیزی لازم هست برگشتنی بخرم؟ - نه مادر برو به سلامت.فقط زود برگرد کلی کار داریم. به پروانه خانمم سلام برسون چشمی گفتم و راهی خونه سحر شدم. ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220912-WA0007.mp3
7.11M
____________________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 بنا بر روایات هر دوشنبه و پنجشنبه اعمال ما به محضر ولی زمان،صاحب الزمان🌤 علیه السلام عرضه می شود. (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🎙 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ هوای اول صبح یکم خنک تره، با چادر روم رو گرفته بودم و سربه زیر ذکر میگفتم. هرازگاهی هم به حرف های خانم جون فکر می کردم و نامحسوس لبخندی روی لبهام می نشست. به کوچه سحرینا که پیچیدم سرم رو بلند کردم با پروانه خانم که با یه دستش چادرش رو نگه داشته بود و با اون یکی دست سلاله رو گرفته بود روبرو شدم. با خوشرویی سلامی کردم و جوابم رو دادن. - خوبی زهراجان،مامان خوبه؟ سحر توخونه تنهاست منتظرته. - خداروشکر همه خوبیم . چشم، با اجازه تون. به حاج خانم سلام برسونین - سلامت باشی دخترم. خداحافظ. خداحافظی کردم و زنگ رو زدم. در با صدای تیکی باز شد. نزدیک در ورودی که شدم سحر در رو برام باز کرد و به استقبالم اومد. به حالت نمایشی خم شد وگفت - سلااااام، خوش اومدین. خونه ما رو منور کردین زهرا بانو. - علیک سلام. تنبل خانم. همدیگرو بغل کردیم. از بغلش جدا شدم و گفتم: - چطوری عروس خانم!! اخم نمایشی کرد و گفت - یه بار دیگه بگی عروس از همینجا برِت میگردونم بری خونتون. دختره لوووس. خنده م گرفته بود تودلم گفتم تو عروس حمیدی نه کس دیگه. - زشته آدم مهمون به این مهمی رو جلو در نگه داره هااا. نه به اون احترام اولی، نه به الان که میخوای بیرونم کنی. اصلا خونه من و تو نداریم برو کنار ببینم. از کنارش رد شدم. چادرم رو در آوروم و همراه کیفم گذاشتم روی یکی از مبل. - من تو رو نداشتم چیکار میکردم زهرا. بیا تو که کلی،حرف دارم باهات بزنم. بادی به غبغبم انداختم و با ناز گفتم - هیچی دور از جونت از تنهایی دق میکردی!! باید سجده شکر به جا بیاری خدا من رو سر راهت گذاشته. هر دو خندیدیم. سحر رفت چایی بریزه منم پشت سرش رفتم. به کابینت تکیه دادم و نگاهش کردم. دو استکان چایی ریخت و کنارش چندتا بیسکوییت تو بشقاب گذاشت، متوجه سنگینی نگاهم شد. برگشت سمتم و گفت - چیه فرشته ندیدی؟ یه جور نگاه میکنی انگار اولین باره منو میبینی! - چرا اتفاقا یکی از این فرشته ها روبرومه. از خواستگارت چه خبر؟ زنگ نزدن؟ سینی چایی رو برداشت و گفت : - بریم بشینیم بگم، سرپا که نمیشه. به هال رفتیم و روی یکی از مبل های دونفره نشستیم. - دیشب مامان پسره زنگ زد گفت یکی از فامیلای نزدیکشون فوت شده فعلا مراسم خواستگاری کنسل شده. بعد مراسم هم، یه مأموریت سه ماهه بهش دادن قراره بره یه شهر دیگه. کلی هم عذرخواهی کرد. اما ازخدا چه پنهون من خوشحال شدم. چون اصلا دلم راضی نبود ذوق زده از بهم خوردن مراسم خواستگاری، بدون اینکه سحر حواسش باشه گوشی رو برداشتم و به حمید پیامک زدم که قراره خواستگاری،بهم خورده. ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام کربلا.... سلام اربعین.... مسیر ظهور امام زمان... 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
امروز صبح که بیدار شدم بیدار نبودم دلم بیداری نمیخواست دلم ادامه همان خواب موکبها را میخواست چشمها را که باز کردم جای تیرهای چوبی و پنکه سقفی های موکب ابوعلی همان سقف کاذب خودمان را دید واقعا کاذب هستند این ها که پناه واقعی را ندیده اند. چاره ای نبود کتری روحی کهنه را پیدا کردم پر تا نیمه اب ریختم یک مشت چای و یک لیوان شکر ریختم و نشستم به تماشای جوشیدنش مزه جای عراقی درست شده بود به بچه ها هم چای عراقی دادم اما طعم چای عراقی تقلبی را حتی دختر 3 ساله هم میفهمد به وقت جا ماندن💔 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
4_5841704453740170715.mp3
15.86M
▪️" صباحاً و مساءً " بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! 🎵 روایت سی و نهم: جابر بن عبدالله انصاری و عطیه کوفی... 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ بلافاصله حمید جواب داد - دستت طلا خواهر گلم . خیالم راحت شد ازدیشب چشم رو هم نذاشتم. خوشحال از اینکه میتونم کاری برای حمید بکنم یه چایی برداشتم و به سحر گفتم - توکلا قصد ازدواج نداری یا درباره این پسره جوابت منفی بود. شوکه از سؤالم کمی تو فکر رفت و جواب داد - چی شد یهو اینو میپرسی - میخوام بدونم اگه یکی موقعیتش خوب باشه و از نظر ایمانی واخلاقی خوب باشه چه جوابی میدی - خب معلومه اگه واقعا پسر خوبی باشه و هم کفو هم باشیم روش فکر میکنم. دلیل من برای قبول نکردن این خواستگار این بود، هم باید از خانواده م جدا میشدم و به یه شهر دیگه میرفتم. دلیل دیگه ش هم اینه که کلا خانواده شون اهل بزن وبرقصن، یه مقدارم پسره سختگیره. یعنی تنهایی اجازه بیرون رفتن هم نمیده. اینارو مادرش میگفت. مامانم گفت حالا شاید خودت صحبت کنی قبول کنه ولی نمیتونم به خاطر یه شاید آینده م رو خراب کنم. روحیات من و اون پسره اصلا باهم جور نبود زهرا. باور میکنی که پسره گفته فقط باخانواده خودش باید رفت وآمد بکنیم.هرجاهم خواست بره فقط باخودم. با دقت به حرفاش گوش میدادم - درکت میکنم واقعا سخته، حالامیخوام یه سؤال بپرسم.چجور بگم.....ببین سحر من امروز اومدم نظرت رو.... درباره حمید بپرسم! میخوان اول از تو مطمئن بشم بعد با مامان مطرح کنم سحر باشنیدن سؤالم کمی جاخورد. احساس کردم رنگش پرید . سرش رو پایین انداخت و سکوت کرد. - خب حالا این سکوت تو رو به نشونه ی مثبت بگیرم یا نگیرم؟؟ گونه هاش گل انداخته بود درکش میکردم خیلی سخته جواب دادن چون یهو پرسیدم. به خاطر همین گفتم: - اگه موافقی، یه بسم الله بگو من بدونم نگاهم بهش بود. دستاش رو که مشت کرده بود محکم فشار داد وبه اطرافش نگاه کرد. سرش رو پایین انداخت. نفس عمیقی کشید و با صدای خیلی آرومی که به زور شنیدم گفت - بسم الله الرحمن الرحیم نفس حبس شده ش رو بیرون داد. کف دو دستم رو بهم زدم و از هیجان محکم بغلش کردم و گفتم - الهی قربون اون حجب وحیات بشمممم، مبارکه عزیزززززززم... زنداداش گلممممم از حرف هام خجالت کشید سریع خواست فضارو عوض کنه - تو...تو بشین برم میوه بیارم بخوریم صدام رو کلفت کردم و با ژست نمایشی گفتم - حالا یه چایی دیگه هم برام بریز چون میخوام چایی عروسمون رو بخورم ببینم خونه داری خوب بلده یانه تاسحر رفت چایی بریزه سریع گوشی رو برداشتم و به حمید پیام زدم - سلام آق دوماااد مبارکه عروس خانم بله رو داد کلی استیکر قلب هم براش فرستادم. سریع شماره حمید روی گوشی افتاد. دکمه پاسخ رو زدم و به اتاق سحر رفتم. - الو...الو زهرااا صداش میلرزید معلومه خیلی هیجان داره - سلام اقا داماد گل وگلاب - سلام خوبی جان حمید بگو چی شد - جانت بی بلا، خب میام توخونه میگم چقد عجولی - زهرا ادا در نیار میگم بگو چی شد. اصلا ببینم تو کی میری خونه خودم میام دنبالت... از این همه ذوقش خنده م گرفت خواستم سربه سرش بذارم - اول بگو ببینم مژدگانی من چی میدی - زهرااا... الان که میبینی استرس دارم سربه سرم میذاری؟ بالاخره دستم بهت میرسه ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🏴 اربعینی‌ها قطراتی هستند که در کربلا بهم می‌پیوندند و خروش آن دریا این نواست: اللهم عجل لولیک الفرج... 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🙏😢 🗣 در میان تیرک ها، آرزویی دست یافتنی به راه افتادم، افق در مقابل ما، همراهان بی تاب مقصد، جاده نه چندان دراز، برخی با پای برهنه، هر تیرک که نمایان شد؛ یعنی حدود 50 متر نزدیک تر شدیم، می رسیم آری به زودی می رسیم، دلهره دارم، کمی عجله دارم، دوست دارم صبح  اربعین، نماز بالای سر باشم، البته سری که نیست. این هم تیرک اول، یا صاحب الزمان! در میان شیعیان شما ره سپاریم و قصد جدّ و عموی شما داریم. گام ها را استوار فرما. این هم تیرک دوم؛ چندین گام نزدیک تر شدیم؛ یا ابا صالح المهدی! اینجا عراق است، تو نیز حتماً در این جاده ها بارها قدم گذاشته ای. و تیرک سوم؛ قدم تندتر می کنم؛ به یک گروه 20 نفره رسیدم؛ جوانند و با نشاط، کفش به پا ندارند، یک طرف جاده حرکت می کنند، پشت سر آنها حرکت می کنم، چهره های درخشانی دارند. خواستم سرعت بگیرم؛ ولی دلم مانع بود؛ به نظرم خوب همسفرهایی اند. و تیرک چهارم؛ گروه ایستاد یک مکث چند لحظه ای و ناگهان دست ها به آسمان رفت و یک زبان فریاد زدند: «اللهم عجّل لولیّک الفرج» و به راه افتادند و یکی دوتاشان چند قطره اشک ریختند و حرکت... شب، بیابان را فرا گرفت؛ گروه بیست نفری را رها نکردم؛ دیگر بیست نفر نبودند؛ بسیاری ملحق شدند، مرا هم در بین خود جا دادند به هر تیرک که رسیدیم؛ دست ها بلند کردیم و نالیدیم: «خدایا صاحب ما را برسان»   کمی توقف کردیم؛ گوشه ای دراز کشیدم؛ دیدگانم را خواب ربود؛ نوایی به گوشم می آمد: «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» و ناگهان کعبه را دیدم و حجر الاسود و چهره ای که شدّت نور، حجابش بود و ندایی که می گفت: «هذا هو المهدی» و همان گروه بیست نفری در مقابلش؛ و می خواندند به آرامی و وقار «اللهم کن لولیّک الحجّة ابن الحسن ...» امسال در کنار هر تیرک ندا سر می دهیم؛ که او بیاید. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220912-WA0007.mp3
7.11M
____________________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 بنا بر روایات هر دوشنبه و پنجشنبه اعمال ما به محضر ولی زمان،صاحب الزمان🌤 علیه السلام عرضه می شود. (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🎙 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
آجرک الله یا صاحب الزمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) فی مصیبت جدک الحسین علیه السلام🏴
✋مبادا این روزها عکس کربلا را که می‌بینی اشکت آه شود و آهت روی زبانت بیاید و زبانت بچرخد به دعایی غیر از دعای بر فرجش! مبادا حسرت زیارت که می‌خوری دستت به آسمان بلند شود و آسمان یکپارچه گوش شود برای حاجتت و آن وقت تو چیزی جز تعجیل فرج گدایی کرده باشی. 🏴 این روزها فقط دلت را به آقایی بسپار که چله‌نشین غم‌ ارباب است. دعاهایت را برای او خرج کن که اربعین همان روز دعا برای اوست... 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
گریه آسمان... 🏴🚩 اربعین سیدوسالار شهیدان حسین‌بن‌علی علیه‌السلام را به پیشگاه حضرت‌ ولی‌ عصر عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه و همه شیعیانشان تسلیت عرض می‌نماییم 🏴🚩 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🏴 اعمال روز اربعین ❶ قرائت زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین (که از امام عسکری علیه‎السلام روایت ‌شده که فرمود: یکی از پنج علامت مؤمن زیارت اربعین است) ❷ غسل اربعین و توبه ❸ بعد از نماز صبح ۱۰۰ مرتبه (لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم) ❹ ۷۰ مرتبه تسبیحات اربعه ❺ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰ مرتبه استغفار ❻ غروب اربعین ۴۰ مرتبه لا اله الا الله ❼ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام 📚 منبع: وسائل الشیعه‌ ج۱۰ ص۳۷۳ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ - نه دیگه قبول نیس تا نگی نمیگم. - باشه هرچی توبگی، میام دنبالت میریم هرچی دلت خواست بخر. - قبوله. کی میای دنبالم؟ - نزدیک دوازده میام قبلش تماس میگیرم. - باشه.خداحافظ تماس رو قطع کردم و به هال رفتم. سحر روی مبل نشسته بود.با دیدنم لبخندی زد. رفتم کنارش نشستم. لبخند دندان نمایی کردم - شرمنده تماس ضروری بود. یه سیب تو بشقاب گذاشت و بهم داد. - بخور عزیزم. میگم امشب که خالتینا میان میخوای چیکار کنی؟ بیخیال شونه ای بالا انداختم و گفتم : - دیگه برام مهم نیست. بالاخره امشب مهمونه تو خونمون. مثل همیشه میخوام عادی رفتار کنم. فقط به خاطر رضای خدا احترام میذارم و سکوت میکنم. نگاهی به چاییم انداخت - باز که چاییت سرد شد زود بخور. سریع چایی رو خوردم. یه ربعی از تماسم با حمید گذشته بود که پیامکش اومد. - دارم میام، آماده شو. چادرم رو سر کردم و کیفم رو برداشتم - حالا چه عجله ای بود میرفتی دیگه - باور کن دوست دارم بمونم، ولی خونه کلی کار دارم. صورتش رو بوسیدم و بغلش کردم. حمید دوباره تک زنگ زد حتما دم در رسیده. سریع خداحافظی کردم و به طرف ماشین رفتم. حمید ماشین رو کمی جلوتر نگه داشته بود. سوار شدم و سلام کردم وجوابم رو داد - خب آقا دوماد کجا بریم خرید. هیجان زده بود اما نمیخواست پیش من دستش رو شه. با دستش به پهلوم فشار آرومی داد - حالا پشت تلفن سربه سرم میذاری؟ جون به لبم کردی زود باش بگو ببینم چی گفت - تو روخدا نکن. فایده نداره تا نگی چی مژدگانی بهم میدی نمیگم. پوفی کرد و یکی از ابروهاشو بالا برد با حرص گفت: - خدا کار هیچ بنی بشری رو به تو واگذار نکنه. از سربه سر گذاشتن با حمید لذت میبرم. نزدیکش شدم وصورتشو بوسیدم. دلم نمیاد بیشتر ازاین اذیتش کنم - شوخی کردم همین که شما بهم برسین برام کافیه. شروع کردم از اول تا آخر ماجرا رو بهش تعریف کردم چشماش برق میزد. هراز گاهی لبخند کمرنگی رو لباش مینشست ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞