‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ #سلام‌برشهیدمظلوم‌کربلا 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

____________________________ 🌼🍃 🍃 #صوت‌فوق‌العاده‌زیبا ✨دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 #حضرت‌امام‌زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

#زیارت‌حضرت‌نرجس‌خاتون‌سلام‌الله‌علیها 🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

________________________________ 🌸🍃 🍃 #صوت‌فوق‌العاده‌زیبا ✨زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊

🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان‌‌انلاین‌نَذْرِعِشْـــــقْــ♥️ ✍ #ناهیدمهاجری #قسمت834 ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ کم کم جمعیت ساکت شدن و علی شروع به مولودی خوانی کرد، همزمان با خوندن مولودی، حمید از پشت پرده صدامون کرد و به همراه سحر رفتیم. میوه و شیرینی که داخل سبدها گذاشته بودیم رو پشت پرده گذاشت و گفت - زهراجان اینازو ببرین با سحر پخش کنین، اگه کم اومد، بگو بازم بیارم. - چشم، فقط قسمت آقایون پرشده؟ - اره بابا، داخل اصلا جا نیست امسال خیلی شلوغه سحر پرسید - حمید جان، برای خیریه کسی کمک کرد حمید با محبت نگاهش کرد و جواب داد - اره عزیزم، خداروشکر خیلیا کمک کردن، هم نقدی دادن، بعضیا هم شماره کارت کرفتن ازاینکه میتونیم خانواده های زیادی رو فردا اطعام بدیم خیلی خوشحال شدم، روحت شاد آقاجون، ان شاءالله با امیرالمؤمنین محشور بشین. بعد از رفتن حمید، هر کدوم یه سبد برداشتیم و به کمک حدیث و مریم پخش کردیم. زینب و زهره هم شربت میدادن، میوه و شیرینی کم اومد به سحر گفتم - این دوتا که ته سبد مونده رو بده، من بگم بازم بیاره سحر باشه ای گفت و پا کج کردم و به سمت پرده رفتم. علی میکروفون رو به دست مداح دیگه ای سپرد و پسر جوانی شروع به مدح امیرالمؤمنین کرد، پرده رو کنار زدم، هیچ خبری از حمید نیست، اون قسمت حیاط هم پر از آقایونه نمیتونم برم. سریع شماره ی علی رو گرفتم و اولین بوق که خورد صداش تو گوشم پیچید - سلام جانم؟ - سلام علی جان، خوبی؟ عزیزم برا خانما میوه نرسید میشه یه سبد هم بیاری - باشه الان میارم تماس رو قطع کردم و منتظر شدم. طولی نکشید با یه سبد بزرگ پر از میوه اومد - خانمی، این آخریش بود بقیه رو بین آقایون پخش کردن، چون کمه، به کسی اضافه ندین. برای خودتونم حتما بردارین، چون تبرکه! لبخندی زدم و چشم گفتم. سبد رو به تنهایی برداشتم مچم که قبلا پیچ خورده بود کمی اذیتم کرد، سحر با دیدنم سریع نزدیک اومد و کمک کرد تا بقیه رو پخش کنیم. فقط تعداد کمی از میوه ها مونده بود برای خودمون هم برداشتیم، بقیه مشغول خوردن شدن خواستم بخورم اما پشیمون شدم و نگه داشتم تا با علی باهم بخوریم، اونطور که علی گفت احتمالا برای خودشون نرسیده! سحر باز کرد تا بخوره، با دیدنم پرسید - چرا نمیخوری؟ - نگه داشتم بعدا با علی اقا بخورم، ممکنه به آقایون نرسیده باشه ! سحر با شنیدن این حرف دست از خوردن کشید و گفت - پس منم نمیخورم بده میوه ت رو، بدم مامان برامون نگه داره! باشه ای گفتم و بعد از رفتن سحر حواسم رو به مولودی دادم. آخر مراسم که شد مداح از همه خواست تو همون حال و هوایی که هستن، چهل بار با صدای بلند اللهم عجل لولیک الفرج بگن و برای ظهور مولا دعا کنن. همه باهم ذکر فرج رو گفتیم و بعد از تموم شدن مراسم سریع آماده شدیم تا غذا رو پخش کنیم. به کمک بچه ها و چند نفر از خانمها غذاهارو به ترتیب پخش کردیم و هر کسی غذاش رو میگرفت، ازمون تشکر میکرد و با گفتن التماس دعا به خونه ش میرفت. تقریبا اتاق و حیاط خالی شد و فقط جمع خودمون موند. سعید بعد از رفتن مهمونها، در حیاط رو بست،خانم جون ازمون خواست همه بریم تو پذیرایی که برای آقایون تزیین کرده بودیم بشینیم. ✅ رمان نذر عشق در وی ای پی کامله با1566 پارت در دوفصل به همراه اموزش #همسرداری #مهدویت #تربیت‌فرزند😊 🔴برای خوندن کل رمان با پرداخت 35 هزار عضو‌ vip شو😊 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇

6037701403767483

بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌#نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہ‌دارد.... #کپے‌‌وفورواردحــــــرام‌وپیگرد‌الهے‌وقانونے‌دارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌

🔘 من زنده‌ام به عشق تو یا صاحب الزمان‌!❤️ ... کاش این جمعه بگوییم به تبریک ظهورش صلوات ! #گیف_مهدوی

✋السلام علیک یا حجة‌اللهِ في ارضه 📚 زیارت امام عصر علیه‌السلام در روز جمعه. #نوای_انتظار

#یاسیدی‌ومولای نوشتم از حال دلتنگی.... 🌿🌸

سيد ابن طاووس می‌فرمايد: اگر از هر عملی در عصر جمعه غافل شدی از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی غافل نشو چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را بر آن آگاه كرده است. 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

🎧 #صوت صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی 🎙#مهدی‌صدقی ‌ 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

. 🌿این روزها زیاد دعای غریق امام صادق علیه السلام را بگوییم.... یا أللّٰهُ یا رَحمٰنُ یا رَحیمُ! یا مُقَلِّبَ القُلوبِ! ثَبِّت قَلبی عَلیٰ دینِکَ؛ خدایا! بخشایشگرا! مهربانا!‌ای دگرگون‌ساز دل‌ها! دل مرا بر دینت استوار گردان.🌸🍃 .

سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊

🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان‌‌انلاین‌نَذْرِعِشْـــــقْــ♥️ ✍ #ناهیدمهاجری #قسمت835 ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ میوه و وسایل دیگه رو برداشتم و به همراه بقیه وارد هال شدم. علی و حمید باند رو باز میکردن، تا برای فردا ببرن پس بدن. بقیه هم درحال تمیز کردن اتاق بودن. با صدای خانم جون همه دست از کار کشیدن و دور سفره نشستیم تا شام بخوریم، کنار علی نشستم و مشغول خوردن شام خوشمزه ی نذری شدم. شام رو که خوردیم، به بقیه کمک کردیم تا خونه رو تمیز کنیم، تقریبا نزدیک یازده و نیم آقا سید و پروانه خانم خداحافظی کردن و رفتن. علی هم خانواده ش رو برد برسونه تا برگرده کمک کنه بقیه ی کارها رو تموم کنیم. به همراه مامان و خاله و بقیه ی بچه ها خونه رو تمیزکردیم و آشغالهارو داخل پلاستیک های بزرگ گذاشتیم تا آقایون ببرن، حمید و آقامحمد هم ریسه های حیاط رو باز کردن تا فردا صبح ببرن پس بدن. طولی نکشید که علی هم برگشت و برای جمع کردن فرشها کمک کرد. نگاهی به ساعت روی دیوار کردم، از بس مشغول بودم نفهیدم کی ساعت دوازده و نیم شد، آخرین کار جارو کشیدن خونه و حیاط بود، جاروبرقی رو آوردم و خونه رو جارو کشیدم و علی هم حیاط رو جارو کرد وتموم شد. ساعت تقریبا نزدیک یک شد، خواستیم بریم خونه که خانم جون از سحر خواست چایی تازه دم برای همه بریزه و بعد از خوردنش بریم. کنار علی نشستم و خانم جون پرسید - علی آقا برای اطعام فردا چقدر کمک کردن؟ علی دستی به ریش کوتاه و مرتبش کشید و جواب داد - والا نقدی که تقریبا سه تومن جمع شده، حالا خبر ندارم از خانما چقدر جمع کردین، بقیه هم شماره کارت گرفتن، یه سریا همون موقع ریختن، یه سریا هم گفتن تا فردا ظهر میریزن. بذارین نگاه کنم ببینم چقدر به حسابم اومده رمز گوشیش رو باز کرد و بعد از نگاه کردن گفت - نزدیک پنج تومنم به کارت ریختن، البته استاد فاضل هم گفت فردا میریزه چشمهام برقی زد واقعا خدا به مالشون برکت بده، تو همین مراسم کوچک چقدر خوب حمایت کردن!خانم جون زیر لب خداروشکری گفت و رو به بابا ادامه داد - آقا رضا بی زحمت بقیه ی وسایل هم اگه میتونین بفرسین بچه ها بسته بندی کنن، اگه چیزی هم کم بود بگو تا از بیرون تهیه کنیم - به روی چشم خانم جون، اگه چیزی کم بود از حاج محسن میگیرم و میفرستم - خدا اجرتون بده، پس بی زحمت فردا زودتر بفرسین که تا غروبِ روز عید پخش بشه! بابا چشمی گفت و بعد از خوردن چایی آماده شدیم تا به خونه بریم، همه خداحافظی کردیم. سحر با ماشین بابا رفت و من و علی هم باهم به خونه برگشتیم. -میگم حیف شد آقاسید و حاج خانم نیومدن - اره، منم خیلی دلم میخواست بیان، ولی خب اونجا هم جشن دعوت شده بودن،فرقی نمیکنه مهم اینه که هر جا هستیم خدمتی به اهل بیت کنیم. آقاسید هم بانی مراسم اونجا بودن! با سر حرفش رو تأیید کردم و ماشین رو جلوی در نگه داشت و به محض رسیدن مامانینا خداحافظی کردم و وارد خونه شدیم و تا وارد اتاق شدم، دراز کشیدم روی تخت و از خستگی زیاد سریع خوابم برد. با صدای مامان که با یکی حرف میزد بیدار شدم، موهام رو بستم و به هال رفتم. با دیدن اعظم خانم و دخترش با خوشرویی سلام دادم، اعظم خانم با دیدنم خیلی خوشحال شد و کلی تبریک گفت - ببخش زهراجان، شهرستان بودم تازه دیروز برگشتم. باید زودتر برای تبریک میومدم. - خواهش میکنم، این‌چه حرفیه! دیشب چرا جشن نیومدین؟ - راستش عروسی پسر خواهر شوهرم بود اونجا دعوت بودیم نشد بیام، ولی از همسایه ها شنیدم برای امروز قراره اطعام کنین، آقایوسف گفت این پولو بیارم که ماهم شریک باشیم تشکر کردم و از دستش گرفتم. بعد از رفتنش آماده شدم و همراه مامان به خونه ی خانم جون رفتیم. ماشینمون جلوی در پارک شده و در نیمه باز بود، به محض ورودمون با دیدن کلی وسایل که گوشه ی حیاط گذاشته بودن به مامان گفتم - بابا کی اینارو فرستاده - به خاطر سفارشهای خانم جون، صبح زود رفت تا به موقع بفرسته، بچه ها بسته بندی کنن. وارد خونه شدیم و با دیدن حمید وخانم جون که لیستی رو حساب کتاب میکردن سلام دادیم. ❌❌ چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌#نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہ‌دارد.... #کپے‌‌وفورواردحــــــرام‌وپیگرد‌الهے‌وقانونے‌دارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌

🌹☘ 🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند: ✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه 💠فراز 69 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿 69- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ مَثَّلَتْهُ فِيَّ نَفْسِي اسْتِقْلَالًا لَهُ وَ صَوَّرَتْ لِي اسْتِصْغَارَهُ وَ هَوَّنَتْ عَلَيَّ الِاسْتِخْفَافَ بِهِ حَتَّى أَوْرَطَتْنِي فِيهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند 69: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که با کوچک شمردن آن در نفسم آن را تصوّر کردم، پس حقیر شمردن آن را برایم مجسّم نمود، و خفیف شمردن را بر من آسان کرد تا آن که مرا در ورطه ی آن فرو برد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ #سلام‌برشهیدمظلوم‌کربلا 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

____________________________ 🌼🍃 🍃 #صوت‌فوق‌العاده‌زیبا ✨دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 #حضرت‌امام‌زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

#زیارت‌حضرت‌نرجس‌خاتون‌سلام‌الله‌علیها 🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

________________________________ 🌸🍃 🍃 #صوت‌فوق‌العاده‌زیبا ✨زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸

سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊

🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان‌‌انلاین‌نَذْرِعِشْـــــقْــ♥️ ✍ #ناهیدمهاجری #قسمت836 ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ هر دو جواب سلاممون رو دادن، نزدیک ظهر علی و بقیه ی دوستاش اومدن و مشغول بسته بندی شدن، علی رو صدا زدم تا بیاد، نزدیکم که شد گفتم - میگم علی جان کاری نیست که ما خانما هم انجام بدیم؟ حداقل یه اجرو ثوابی هم ما ببریم لبخندی زد و گفت - صبر کن الان برمیگردم باشه ای گفتم و همونجا منتظرش شدم، با یکی از پسرها صحبت کرد و بعد از چند دقیقه با کلی نایلون و کاغذ و چسب برگشت،سؤالی نگاهش کردم گفت - بیا اینم از کار! هر کدوم از این حدیث هارو با قیچی ببُرین، بعد با چسب روی هر نایلون یکیش رو بزنین، اینجوری کار ماهم زودتر جلو میره با خوشحالی ازش گرفتم و وارد خونه شدم. به همراه خاله و مامان و سحر، سریع چسبوندیم و به علی دادم. کم کم کار اونا هم تموم شد وهمه رو جمع کردن داخل ماشینهاشون تا برای پخش ببرن. با اینکه دلم میخواست ماهم بریم ولی چون فقط آقایون میفرفتن جور نشد. خانم جون علی رو صدا زد و وقتی پیشمون اومد گفت - علی آقا به بچه ها بگو بیان نهار بخورین بعد برین علی چشمی گفت و بعد از خوردن نهارو خوندن نماز، با خداخافظی کوتاهی سوار شدن و رفتن. بعد از رفتنشون خونه خیلی خالی شد، رو به بقیه گفتم - حیف، چه زود گذشت، انگار همین دیروز بود که برای جشن برنامه میریختیم خانم جون آهی کشید و گفت - اره مادر، زمان خیلی زود میگذره، امسال که توفیق داشتیم خدمت کنیم، معلوم نیست سال بعد عمری باقی میمونه یا نه! خاله جواب داد - ان شاءالله خدا عمر طولانی و با عزت بهتون بده. هر سال کلی ذوق داشتیم برا این مراسم! مامان جواب داد - بازم خداروشکر که به خوبی برگزار شد و دیشب خیلیا تو کار خیر سهیم شدن. از فردا هم کم کم باید برای محرم آماده بشیم، خدا این مراسمات رو ازمون نگیره واقعا به عشق همینا زنده ایم با یادآوری اینکه محرم داره میرسه و کم کم باید بیرقهای سیاه رو بیرون بیاریم و سر در خونه ها بزنیم، خوشحال شدم، از بچگی عاشق امام حسین و مراسماتشم، خصوصا که امسال دوباره هر شب تو مسجد مراسم داریم و قراره علی مداحی کنه و از صحبتهای استاد فیض ببریم. بعد از ظهر برای شرکت در مراسم جشن یکی از همسایه ها باهم رفتیم و نزدیک غروب به خونه خانم جون برگشتیم و منتظر حمید و علی شدیم. خاله به خاطر تنها بودن حاج احمد و سهیل خداحافظی کرد و رفت. نزدیک اذان زنگ خونه به صدا در اومد و با دیدن علی و حمید تو صفحه ی مانیتور آیفون با خوشحالی دکمه رو زدم. علی و حمید وارد شدن و با دیدن قیافه ی خسته ی هردوشون سلام دادم و بعد از گرفتن جوابم، علی گفت - زهرا جان، دهنمون خشک شده از ظهر سر پاییم، برامون چایی میاری؟ چشمی گفتم و سریع به آشپزخونه رفتم براشون چایی بریزم. بعد از خوردن چایی حمید گفت - خداروشکر یکی از منطقه ها رو کامل تونستیم کمک کنیم، نمیدونی مامان بنده های خدا چه ذوقی داشتن و کلی دعای خیر برامون کردن همه خداروشکری گفتیم و بعد از اینکه خستگی حمید و علی در رفت، به همراه خانم جون به خونه ی ما برگشتیم ❌❌ چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌#نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہ‌دارد.... #کپے‌‌وفورواردحــــــرام‌وپیگرد‌الهے‌وقانونے‌دارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌

🔸حکایت غربت (۱۴) گفتاری پیرامون ابعاد غربت امام عصر علیه‌السلام 🎧قسمت چهاردهم: جفایی بزرگ در حق مهربان‌ترین امام #غربت_حضرت #پادکست_مهدوی