مکتب خانه
#دروس_فلسفی_عرفانی_استاد_احمد_فربهی #استاد_فربهی
✅✅چند نکته دربارة #فلسفه_اسلامی ✅✅برگرفته از #تقریر_درس_نهایه_الحکمه #استاد_احمد_فربهی
⭕️#فلسفه باید بازخوانی بشود
#آیتالله_جوادی_آملی آنجا که دربارة تأثیر #گزارههای_وحیانی صحبت میکنند؛ میفرمایند: خیلی از اینها ریشههای وحیانی داشته که متأثر از فضای وحیانی گسترشش دادهاند. این، یک واقعیتی است، ما نباید این را نادیده بگیریم.
وقتی #روند_فلسفه را نگاه میکنیم مثل #اشارات_ابنسینا (که آخرین کتاب شیخ است)، میبینیم خیلی متأثر از فضای #باورهای_دینی است. در عین حال بارها عرض کردهام که فلسفة ما باید دوباره بر اساس #گزارههای_وحیانی بازخوانی بشود. یک بار این اتفاق افتاد و واقعاً انقلابی در فلسفه اتفاق افتاد؛ همان کاری که #مرحوم_ملاصدرا انجام داد.
امام صادق، همانطور که امام صادق است در فقهالاحکام، امام صادق است در مسائل الهیات. اگر بحث از احادیث الهیاتی هم در فلسفه مطرح میشد، خیلی از کمبودهایی که ما در فلسفه داشتیم، جبران میشد، و خیلی از اضافههایی که در فلسفه میرفتیم را کوتاه میکردیم.
⭕️رابطة #فلسفة_فعلی با فلسفة یونان باستان
من همین امروز داشتم فرمایشات #آیتالله_جوادی_آملی را در بحث «جعل» در شرح «اسفار» میخواندم، این مطلب را فرمودهاند؛ که #فلسفة_اسلامی با آنچه که در یونان بوده و از طریق ارسطو و افلاطون به ما رسیده، با این مطالب اصلاً قابل مقایسه نیست.
#شهید_مطهری میگوید: این حرف (که فلسفة ما همان فلسفة یونان است)، مثل این است که کسی بگوید: «این فیزیک جدید، همان فیزیک و طبیعیات یونان باستان است.»؛ اگر در فیزیک جدید دربارة «ماده» بحث میکنند، یونان باستان هم دربارة «ماده» بحث میشدهاست. اصل علیت هم در یونان باستان مطرح بود، اما این که «ملاک معلولیت آیا فقدان است یا محدودیت؟»، اینها مطرح نبود. ارسطو دربارة «کلیات وجود» فقط دو سه تا مسأله دربارة «مفهوم وجود» داشته. مسألة «امور عامه» در فلسفة یونان آنقدر فقیر بوده که ارسطو یک بخش مستقلی برایش درنظرنگرفتهبود؛ آن مباحث را بعد از «طبیعیات» قرارداد و اسمش را هم گذاشت: «مابعدالطبیعه». هر مسألة متفرقهای که پیش میآمد، میگذاشت آنجا!
⭕️فلسفه هم خطاپذیر است
درست است که فلسفة ما خیلی متأثر از #فضای_وحیانی است، اما در عین حال نباید این واقعیت را هم نادیده بگیریم که فلسفه یک علم بشری است، و مثل سایر علوم، نواقص بشری در آن هست که بعضاً بحثهایی میکنند که از هدف فلسفه دور شدهاست.
⭕️نمونهای از خطا در #علم_اصول
همة علوم همینطور است؛ #علم_اصول هم هدفش استنباط احکام است، لکن #علم_اصول بارها از این هدف دور شدهاست، مثل «معانی حرفیه»؛ در #علم _اصول این سؤال مطرح بود که: آیا میشود اصالةالاطلاق را در هیئت امر مثل «صلّ» هم جاری کرد؟ این سؤال، منشأ این مسأله شد که: آیا معانی هیئت مع انی حرفیهاند یا معانی اسمیهاند؟ اگر از معانی حرفیه باشند، آیا جزئیه هستند یا نه؟ اگر معنای جزئیه باشند، آیا اطلاق در یک معنای جزئی قابل جریان است یا قابل جریان نیست؟ بعد معانی حرفیه، برای خودش یک بحث مستقل شد طوری که اصلاً یادمان رفت بحث معانی حرفیه مقدمة همین مسأله بود که: «آیا میشود اصالتالاطلاق را در هیئت امر جاری کرد یا نه؟»! و لذا این بحث «معانی حرفیه» برای خودش یک بحث خیلی مفصلی شد!
بعضی اصولیها که مثل مرحوم #شهید_صدر یادشان مانده، آخرش گفتهاند: بعد از این همه بحث، باید بگوییم که این جزئیتی که در معانی حرفیه هست، هیچ ربطی به اصالتالاطلاق ندارد؛ اصالتالاطلاق در معانی شخصیه جاری نمیشود، نه در جزئیهایی که مصادیقش کثیر باشد. وقتی شما میگویید: «افعل»، این هیئت، بر همهشان صدق میکند و لذا اصالتالاطلاق در آن قابل جریان است اگرچه معنای جزئی باشد.
اگر ما میخواستیم به توصیههای شریعت عمل کنیم که: «اللهم علّیمنی ما ینفعُنی»، باید از اول میگفتیم: «آیا این جزئیت لطمهای به اصالتالاطلاق میزند یا نه؟». سایر بحثها هم به همین کیفیت؛ پنجاه صفحه دربارهاش صحبت کرده بعد آخرش میگوید: مناسب بود این بحثها را نمیکردیم. مرحوم آقای خوئی خیلی از جاها گفته: این ثمره ندارد و لذا در خیلی از موارد که ثمره نداشته، بحث را به طور مختصر پیش برده.
یک بار یکی از اساتید یک بحث مفصلی کردهبود، بعد گفتهبود که: «لایخفی أن لا ثمرة لهذه المسألة»، مسألة بعدی را هم خیلی بحث کردهبود بعد آخرش گفتهبود: «لایخفی أن لا ثمرة لهذه المسألة کالمسألة السابقة».
مکتب خانه
#تلخیص معقول ثانی از منظر ابن سینا، بهمنیار، شیخ اشراق؛ ✅حکمت اشراق، جلد اول، تالیف #استاد_یزدان_
#معقول
#معقول_ثانی
#مفاهیم_فلسفی
#مفاهیم_منطقی
مدتی است با جمعی از دوستان عزیز در قالب یک گروه علمی، بحث #معقولات را مورد بررسی و مطالعه قرار داده ایم.
در این مدت کتاب شرح مبسوط منظومه #استاد_مطهری و شرح حکمت اشراق #استاد_یزدان_پناه به عنوان دو منبع روان و خوب، مورد مطالعه و مباحثه قرار گرفتند.
جامع ترین منبع در این زمینه کتاب آقای اسماعیلی محسوب می شود.
اما در این میان از یک منبع خوب غفلت شده بود که در ادامه نکاتی از این منبع خوب تقدیم می شود.
#منبع_مطالعاتی
یکی از بهترین منابع جهت آشنایی با دیدگاه #مرحوم_ملاصدرا در باب معقولات ثانیه، جلد اول اسفار هست.
✅ اسفار، ج 1، المرحله الثانيه، فصل 2
✅ رحیق مختوم، جلد 4، ص 411 تا 491
✅ نکاتی درباره معقول ثانی منطقی
1. اینها شامل مفاهیمی می شود که معقولات اولی پس از حضور در ظرف ذهن به آنها متصف می شود.
2. اینها از شیء خارجی انتزاع نشده و بر اشياء خارجی نیز هیچ گاه صدق نمی کنند بلکه از امور ذهنی انتزاع شده و فقط بر آنها حمل می شوند.
3. وجود ذهنی امور در انتزاع و صدق معقول منطقی دخیل است.
4. مطابَق و محکی آنها نحوه وجود ذهنی اشیا هست؛ یعنی معقولات اولی به شرط آنکه در فضای ذهن بوده و مقید به وجود ذهنی باشند، نه اینکه وجود ذهنی شطر و جزء آنها باشد، مصداق از برای معقولات ثانی بوده و به آنها متصف می گردند. ص 414
5. قضایای ساخته شده از معقولات منطقی همواره قضیه ذهنی هست.
✅ خصوصیت بارز معقولات ثانیه فلسفی این است که اشیای خارجی یا ذهنی و معقولات اولی اعم از اینکه در خارج و یا در ذهن باشند، به آنها متصف می گردند.
رحیق مختوم، ج 4،ص 412 و 413
✅ تعلیقه بنده
معقولات منطقی نسبت به ذهنی بودن بشرط شی هستند در حالیکه معقولات فلسفی لا بشرط هستند یعنی هم بر موجود ذهنی بما هو ذهنی صدق می کنند و هم بر خارجی بما هو خارجی صدق می کنند.
✅ استاد جوادی می فرمایند: معقولات ثانیه مفاهیمی هستند که دارای فرد خارجی نیستند... این دسته از مفاهیم بر خلاف معقولات اولی بل آنکه می توانند دارای مصداق خارجی باشند ولیکن دارای فرد خارجی نبوده و به همین دلیل خود به خارج راه نمی برند.
رحیق مختوم، ج 4، ص 412
✅ خلاصه اینکه معقولات ثانیه فلسفی مصداق خارجی می توانند داشته باشند ولی فرد خارجی ندارند.
✅ سوال: تفاوت بین فرد خارجی و مصداق خارجی چیست؟!
✅ وجه ثانی بودن معقول ثانی منطقی چیست؟
استاد جوادی در ص 412 می فرمایند:
1. معقولات اولی پس از حضور در ذهن متصف به مفاهیم منطقی می شوند.
(پس باید معقول اولی باشد تا مفاهیم منطقی مطرح شوند، و این همان وجه ثانویت مفاهیم منطقی هست)
2. ایشان در ص 413 در توضیح معنای ثانی بودن مفاهیم منطقی، نکته ای را تذکر داده و می فرمایند:
معقولات منطقی در مرتبه دوم و موخر از معقولات اولی هستند و مراد از رتبه دوم بودن اولی نبودن آنهاست و از این جهت شامل معقولات رتبه سوم یا بعد از آن نیز می شود.
ایشان در ادامه درباره مراتب بعدی معقول ثانی منطقی توضیح داده و مثال می زنند.
3. ایشان در ص 414 درباره تکیه معقول منطقی بر معقول اول چنین توضیح می دهند:
اینکه گفته می شود معقول ثانی [منطقی] به معقول اول تکیه می کند، به دلیل همین است که معقول ثانی [منطقی] پس از حضور معقول اول در ذهن بر آن حمل می شود یعنی معقول ثانی [منطقی] علاوه بر اینکه خود دارای وجود خارجی نبوده و در نتیجه از خارج به ذهن منتقل نمی شود، همواره وصف غیر بوده و غیر بعد از حضور در ذهن به آن متصف می شود.
البته معقولات فلسفی چنین خصوصیتی ندارند.
✅ تفاوت معقول اول و ثانی
1. تفاوت اثباتی؛ تفاوت در مجرای ادراکی
استاد مطهری در این خصوص، درباره معقولات اولی می فرمایند که اینها مسبوق به احساس و تخیل هستند بر خلاف معقولات ثانیه.
سوال: آیا جوهر که از جمله معقولات اولی هست، محسوس هست؟!
استاد جوادی در ص 421 می فرمایند:
برخی امتیاز معقول اول و ثانی را در این می دانند که معقول اول در خارج وجود داشته و از طریق حس اصطیاد شده و به تجرید، تقشیر، انتزاع و مانند آن به ذهن منتقل شده و تعقل می شود و معقول ثانی بر خلاف معقول اول از طریق حس به دست نمی آید.
وليکن این امیتاز به دلیل اینکه برخی از معقولات اولی نظیر جوهر با آنکه دارای فرد خارجی هستند، به حس امیتاز نمی شوند، نا تمام است.
✅ تقسیم معقولات فلسفی
تقسیم زیر براساس نگاه ابتدایی هست:
قسم اول: دسته ای که به خارج راه پیدا نمی کنند یعنی آنگونه که در ذهن هستند در خارج یافت نمی شوند و به بیان دیگر با آن که فاقد فرد خارجی هستند، از مصادیق خارجی برخوردارند؛ مثل وحدت و وجود.
قسم دوم: دسته ای که نه فرد خارجی دارند و نه مصداق خارجی، یعنی اشیا خارجی متصف به این مفاهیم می شوند ولیکن در ازاء این مفاهیم هیچ فرد و مصداق خارجی یافت نمی شود.
@esra_rasane